مهدی سعیدی

روزنامه نگار

«اصلاح‌طلبان به میدان آمدند!» جمله‌ای بود که این روزها با آب و تاب فراوان در روزنامه‌های اصلاح‌طلبان انتشار یافت. وقتی به محتوای خبرها با این مضمون مراجعه می‌شود، مشاهده می‌کنیم که تریبون در اختیار برخی از چهره‌های مشهور اصلاح‌طلب قرار دارد تا درباره وضعیت کنونی کشور سخن بگویند و به زعم خود راهکارهایی را برای حل مشکلات اقتصادی ارائه دهند. محوریت این خط خبری جدید، با بازتاب سخنرانی سیدمحمد خاتمی در دیدار نمایندگان ادوار مجلس آغاز شد که به ظاهر راهکاری با ۱۵ محور برای خروج از وضعیت فعلی ارائه کرده بود. در حمایت از این سخنان بلافاصله جمعی از شخصیت‌های شناخته شده اصلاح‌طلب همچون؛ بهزاد نبوی، محمد سلامتی، محسن آرمین، مصطفی تاجزاده، فیض‌الله عرب‌سرخی، محمد کیانوش‌راد، عبدالله ناصری و… با صدور بیانیه‌ای راهکارهایی را پیشنهاد دادند؛ راهکارهایی که رسانه‌های این جریان آنها را بازتاب گسترده‌ای دادند. همچنین یادداشت‌های متفاوتی نیز در روزنامه‌های منسوب به این جریان با همین مضمون و خط خبری انتشار یافت.
درک اوضاع کنونی و تلاش همه جریان‌های سیاسی برای مشارکت در حل مشکلات کشور را هر چند باید به فال نیک گرفت و به استقبال آن رفت، اما توجه به چند نکته درباره ابعاد خط جدید رسانه‌ای اصلاح‌طلبان حائز اهمیت است:
۱ـ آنچه از مطالب منتشر شده این روزهای اصلاح‌طلبان برمی‌آید آن است که این خط جدید، تنها یک «مانور رسانه‌ای» است که جریان اصلاحات در پیش گرفته تا خود را «ناجی» مشکلات کشور معرفی کند! معمولاً اینگونه است که در وضعیت خطیر و به هم ریختگی اوضاع اقتصادی، جریان‌های سیاسی با هدف کسب محبوبیت به میدان می‌آیند، نه آنکه واقعا حرف قابل ملاحظه‌ای برای حل مشکلات داشته باشند. این تهی بودن ادعای اصلاح‌طلبان را می‌توان در متن راهکارهای خاتمی مشاهده کرد که حتی یک توصیه اقتصادی برای مهار بازار در آن دیده نمی‌شود!
۲ـ مروری بر آنچه تحت عنوان راهکارهای اصلاح‌طلبان برای حل مشکلات کشور آمده، ما را به این حقیقت راهنمایی می‌کند که این اظهارات بیش از آنکه حلّال مشکلات کشور باشد، با هدف رفع چالش‌های اردوگاه اصلاح‌طلبان طرح‌ریزی شده است. پرداختن به موضوعاتی چون؛ رفع حصر سران فتنه، اعلام عفو عمومی، آزادی زندانیان سیاسی و… بیش از آنکه مسئله جامعه باشد، چالش‌های اصلاح‌طلبانی است که سال‌هاست خود را به موضوعات دسته چندمی مشغول کرده‌اند! لذا طرح این مباحث در حالی که مسئله اکثر مردم نابسامانی در بازار ارز و سکه و کالا است، به خوبی نشان می‌دهد که اصلاح‌طلبان فرصت‌طلبانه اهداف خود را دنبال می‌کنند!
۳ـ ملاحظه جدی دیگر در باب رویکرد جدید اصلاح‌طلبان، طرح این سؤال است که مگر تاکنون اصلاح‌طلبان در حاشیه بوده‌اند که اینک برای حل مشکلات کشور به میدان آمده باشند؟! مگر آقای روحانی بدون حمایت اصلاح‌طلبان می‌توانست پیروز انتخابات سال‌های ۹۲ و ۹۶ باشد؟! وزرای مؤثر در کابینه دولت یازدهم و دوازدهم تا چه اندازه تفاوت فکری با اصلاح‌طلبان دارند؟ مگر سیاست‌های اقتصادی دولت در اتاق‌ها و مجموعه‌های فکری متفاوتی از اردوگاه اصلاح‌طلبان بسته شده است؟! مگر سیاست خارجی دولت اعتدال در حل پرونده هسته‌ای از طریق امضای برجام، مورد تأیید و حمایت همه‌جانبه اصلاح‌طلبان نبوده است؟
مگر به تعبیر اصلاح‌طلبان «لیست امید» فاتح انتخابات مجلس نبوده و فراکسیون اکثریت مجلس را شکل نداده است؟ مگر اکثریت شورای شهرها و روستاها از جمله شورای شهر پایتخت در انتخابات اردیبهشت ماه سال گذشته در اختیار اصلاح‌طلبان قرار نگرفته است؟ کدام تدبیر و اندیشه اقتصادی و معیشتی اصلاح‌طلبان بوده که امکان پیگیری آن از طریق دولت وجود نداشته است؟
حال چطور است که به نحوی موضع‌گیری می‌شود که گویا این جریان در طول این سال‌ها در حاشیه سیاست و اداره کشور بوده است؟ واقعیت آن است که اصلاح‌طلبان شریک همه‌جانبه دولت در شکل دادن به وضع موجودند و القای اینکه خلق وضعیت کنونی ارتباطی با اصلاح‌طلبان نداشته و اصلاح‌طلبان به مثابه یک ناجی به تازگی وارد میدان شده‌اند تا رافع مشکلات و حلّال معضلات کشور باشند، نوعی فرافکنی و ژستی غیر واقعی و فریبکارانه‌ بیش نیست که با هدف فرار از پاسخگویی طرح‌ریزی شده است!
سخن آخر آنکه، اصلاحات مدت مدیدی است که حرفی برای گفتن ندارد و این مانورهای رسانه‌ای تنها به این کار می‌آید که چند روزی صفحات اول روزنامه‌ها و پایگاه‌های خبری اصلاح‌طلبان را تزیین کند، اما مشکلی از مشکلات مردم را حل نخواهد کرد! اصلاح‌طلبان برای تبدیل شدن به یک نیروی اثرگذار در توسعه کشور و محبوب نزد افکار عمومی نیازمند تحولات و دگرگونی بنیادین هستند!



اعضای شورای حوزه نمایندگی ولی فقیه در سپاه و برخی از معاونان فرماندهی سپاه، معارفه مسئولان جدید معاونت‌های تربیت و آموزش‌های عقیدتی‌ـ سیاسی و آموزش و پژوهش صورت پذیرفت.
به گزارش هفته‌نامه صبح‌ صادق، در این مراسم مجید غلامرضا، مسئول پیشین معاونت آموزش و پژوهش نمایندگی ولی‌فقیه در سپاه‌ـ که پس از حضور حجت‌الاسلام ادیانی در سازمان عقیدتی‌ـ سیاسی ناجا سرپرست معاونت عقیدتی‌ـ سیاسی سپاه شده بود‌ـ معاون عقیدتی‌ـ سیاسی سپاه معرفی شد و دکتر حمید قنبری با حفظ مسئولیت دفتر نماینده ولی‌فقیه در سپاه، معاون جدید آموزش و پژوهش نمایندگی ولی‌فقیه در سپاه شد.
حجت‌الاسلام والمسلمین دکتر حاجی‌صادقی در این مراسم ضمن تشکر از زحمات مجید غلامرضا در معاونت آموزش و پژوهش نمایندگی ولی‌فقیه در سپاه ابراز امیدواری کرد و گفت: «آقای غلامرضا با توجه به سوابق و توانایی‌هایی که دارد ضروری است، در مسئولیت جدید معاونت تربیت و آموزش‌های عقیدتی‌ـ سیاسی با در نظر داشتن مسئله اثربخشی آموزش‌ها، روی موضوع تبلور یافتن آموزه‌های عقیدتی و سیاسی در رفتار پاسداران و بسیجیان و ارتقای بصیرت دینی این قشر که مطالبه رهبر معظم انقلاب است، همت وافر داشته
 باشد.»
نماینده ولی‌فقیه در سپاه در ادامه سخنان خود در این مراسم با اشاره به ده مورد مهم که از دکتر قنبری در جایگاه معاون آموزش و پژوهش در حکم انتصاب‌ وی خواسته شده، ابراز امیدواری کرد و گفت: «ما پس از بررسی‌ گزینه‌های گوناگون در سطح مجموعه خودمان با توجه به توانایی‌های آقای دکتر قنبری که کمک شایانی به ما در دفتر نمایندگی ولی‌فقیه کرده و این توانایی‌ها اثبات شده است، ایشان را برای معاونت آموزش و پژوهش مناسب دیدیم و امیدواریم ایشان با همان همت جهادی همیشگی خود و با تخصصی که در این حوزه دارند، همزمان هم دفتر نمایندگی ولی‌فقیه را مدیریت کند و هم اینکه ده مورد خواسته شده را که انصافاً سنگین است، در معاونت آموزش و پژوهش به سرعت پیش ببرند.»
 در پایان این مراسم احکام مسئولیت صادر شده از سوی نماینده ولی‌فقیه در سپاه به برادران مجید غلامرضا و دکتر حمید قنبری اهدا شد.



جانشین فرمانده قرارگاه ثارالله(ع) با اشاره به اینکه رهبر معظم انقلاب دستور شکل‌گیری قرارگاه اقتصاد مقاومتی را صادر کرده‌اند، گفت: «ما داریم می‌بینیم که دشمن در اقتصاد حالت جنگی به خود گرفته است و لذا این شرایط ایجاب می‌کند، مانند دوران دفاع مقدس جهادی عمل کنیم.»
به گزارش صبح صادق سردار محمد کوثری در نشست سیاسی کارکنان قرارگاه ثارالله با اشاره به وضعیت ایران پیش از انقلاب اسلامی، اظهار داشت: «شعار «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی» در شرایطی مطرح شد که حکام و زمامداران ایران استقلال رأی نداشتند و تابع آمریکا و قدرت‌های مستکبر بودند.»
وی افزود: «شاه ایران شش و نیم میلیون بشکه نفت تولید می‌کرد و شش میلیون بشکه را صادر می‌کرد؛ اما سهم مردم ایران از این نفت 16 درصد بود و در وضع اقتصادی کلان مردم هیچ تأثیری نداشت، از این رو فقر، فلاکت و حاشیه‌نشینی رهاورد آن دوران بود.»
جانشین قرارگاه ثارالله(ع) ادامه داد: «امروز نظام سلطه هر دسیسه‌ای را که بتواند می‌چیند تا مردم چهل سالگی پیروزی انقلاب را جشن نگیرند، در این مسیر استفاده از تروریست‌ها، عملیات روانی رسانه‌ای و جنگ اقتصادی را در پیش گرفته است.»
وی با اشاره به تحولات سوریه و منطقه به شدت یافتن جنگ اقتصادی علیه ملت ایران اشاره کرد و افزود: «اگر ما بیانات رهبر معظم انقلاب را فصل‌الخطاب قرار دهیم، از این مرحله نیز مانند دفاع مقدس به خوبی  عبور خواهیم کرد.»
این فرمانده دفاع مقدس گفت: «مخالفان انقلاب اسلامی که می‌خواهند برای براندازی جمهوری اسلامی از مطالبات بحق مردم سوء‌استفاده کنند، تنها می‌توانند در خواب‌های خود رؤیای پایان انقلاب را ببینند.»
جانشین فرمانده قرارگاه ثارالله در پایان گفت: «ما اطلاعاتی داریم که منافقین، گروهای سلطنت‌طلب و اشرار و گروه‌های معاند غیر قانونی در بستر فضای تحصن‌های صنفی و اعتراض به گرانی‌های اخیر رؤیای باطلی در سر دارند؛ اما بدانند که ما با پیروی از ولی‌فقیه و با پشتوانه استراتژیکی همچون ملت فهیم ایران، انقلاب اسلامی را تا لحظه ظهور حضرت حجت(عج) ادامه خواهیم داد و آنها باید منتظر جشن‌های پنجاه و صد سالگی انقلاب باشند.»


فتح‌الله پریشان
روزنامه‌نگار
هفته گذشته شاهد افزایش تنش میان آنکارا و واشنگتن بر سر کاهش ارزش لیر، واحد پول ترکیه در برابر دلار آمریکا بودیم که به اذعان کارشناسان اقتصادی ظرف 12 ماه گذشته حدود 50 درصد از ارزش لیر در برابر دلار کاسته شده و قدرت مانور بانک مرکزی ترکیه برای مقابله با بحران ارزی محدودتر شده است. پیامد اولیه این معضل آزاردهنده اقتصادی، ایجاد نوسان و تنش کلامی در مناسبات سیاسی بین دو کشور بود که حاصلی جز افزایش تعرفه واردات آلومینیوم و فولاد از سوی ترامپ به منزله آخرین اقداماتش تا کنون نداشته و به شدت اعتراض ترک‌ها را برانگیخته است. 
رجب طیب اردوغان، رئیس‌جمهور ترکیه طی مقاله‌ای با عنوان «ترکیه به بحران روابط با آمریکا چگونه می‌نگرد؟» که در شماره روز شنبه(20/5/97) روزنامه «نیویورک‌تایمز» منتشر شده، با بیان اینکه دو کشور از 60 سال پیش تاکنون شرکای استراتژیک بوده و در دوره‌های حساس گوناگونی نظیر جنگ سرد، مبارزه با تروریسم و... در کنار هم قرار داشته‌اند، نوشت: «در صورتی که مقامات آمریکا رویکرد خودمحورانه و عاری از نزاکت خود در قبال ترکیه را به کناری نگذارند، ما نیز شروع به یافتن گزینه‌های جدیدی در سیاست خارجی خواهیم کرد.» پیش از این نیز رئیس‌جمهور ترکیه در واکنش به کاهش ارزش پول ملی کشورش، در صحبت‌هایی از مردم خواست: «برادران من که دلار و یورو و طلا در زیر بالشت‌های خود نگه داشته‌اید، بروید و این ارزها را به پول ملی (لیر) تبدیل کنید.»
اگرچه به زعم کارشناسان نوسانات ارزی دنباله‌دار ترکیه معلول عوامل اقتصادی است؛ اما آنچه تا حدودی مورد پذیرش اجماعی ترک‌ها قرار گرفته، این است که نباید از تأثیر انکارناپذیر مؤلفه سیاسی در شکل‌گیری التهابات اقتصادی استانبول و نقش بسزایی که سیاست‌های مداخله‌جویانه اقتصادی مرد پیش‌بینی‌ناپذیر کاخ سفید در این معضل مالی ایفا می‌کند، غفلت کرد. 
اما این نوسان وضعیت لیر ترکیه که این روزها سرنوشتی کم و بیش یکسان با ریال ایران پس از خروج ترامپ از برجام پیدا کرده، واجد نکات عبرت‌آموز مهمی برای مردم ما است که می‌تواند تا حدودی در شناخت بهتر امپریالیسم و سلطه جهانی و چگونگی برون‌رفت از وضعیت فعلی نیز کمک کند:
یک‌ـ وضعیت ترکیه در موضوع نوسان قیمت ارز خارجی در برابر پول ملی در وهله اول نشان داد وضعیت اقتصادی جهان ناخوش است و از تحولات سیاسی، اجتماعی و منطقه‌ای بسیار تأثیرپذیر شده است. بر اساس این، این وضعیت تنها به آنکارا یا تهران در روزهای اخیر معطوف نیست و مجموعه‌ای از علل و عوامل که به بخش‌هایی از آنها در گزارش وضعیت اقتصادی جهانی در 2017 اشاره شده، این موقعیت شکننده را در بازار اقتصاد منطقه و جهان به وجود آورده و اساساً بسیاری از کارشناسان سازمان‌های جهانی اقتصاد را نگران کرده است. بر اساس گزارش «وضعیت و چشم‌انداز اقتصادی جهانی در سال 2017 میلادی»، با توجه به تغییرات فضای سیاسی بین‌المللی، سیاست پولی نامتعارف، برآمدگی بدهی در اقتصادهای نوظهور و جریان‌های مالی ناپایدار، اقتصاد جهان همچنان با نااطمینانی‌های قابل توجه و ریسک‌های کاهنده رشد روبه‌رو خواهد بود. به همین دلیل، در سال‌های اخیر بسیاری از اقتصادهای جهان کاهش قابل توجهی را در سرمایه‌گذاری خصوصی و دولتی تجربه کرده‌اند. جالب است همان طور که در نوشته اردوغان در نیویورک‌تایمز آمده، آمریکایی‌ها چه بسا تحت تأثیر همین عوامل پس از 60 سال شراکت استراتژیک وارد چالش با اقتصاد ترکیه شده‌اند و دستگیری «آندرو برونسون» کشیش آمریکایی در شهر ازمیر ترکیه به اتهام همدستی با گروه گولن و پ.ک.ک و جاسوسی و پاسخ منفی آنکارا به درخواست آمریکا برای آزادی این کشیش تنها بهانه و جرقه این بحران اقتصادی فیمابین بوده است. 
 دو‌ـ آمریکا به هیچ وجه قابل اعتماد نیست؛ زیرا رفتار این کشور با رفیق و متحد 60 ساله‌اش نشان داد، در دنیای آقای ترامپ تنها قدرت و زور مطرح است که اگر از آنها برخوردار بودی، هر کاری خواستی می‌توانی انجام بدهی، ولو با متحد و همراه سالیان دراز خود و هموار کننده اولیه حضور نیروهای نیابتی آمریکا در جنگ‌های منطقه‌ای. به طور مسلم در مقابله با چنین کسی که تنها ابزارش قدرت است، زبان مقاومت قدرتمندانه پاسخگوست. 
سه‌ـ نحوه مواجهه دولتمردان و مردم ترکیه با کارشکنی ترامپ و روند سیاست تنزل قیمت لیر در برابر دلار نیز در خور توجه است؛ اردوغان ضمن رایزنی دیپلماتیک و اعزام هیئتی برای مذاکره و حل موضوع، قاطعانه پاسخ آمریکا را می‌دهد و حاضر نیست از مواضع اصولی و استقلال قضایی کشور در برابر دستگیری یک جاسوس کوتاه بیاید و به تبع رفتار وی، عِرق ملی مردم ترکیه نیز که دلار و ارزهای خارجی خود را برای تقویت قدرت لیر در جلوی دوربین‌ها آتش زدند، پاسخ ملی مناسبی بود.  
درست مانند مردم ایران که این روزها،‌ با واکنش منفی به توطئه‌های آمریکا برای بر هم زدن بازار ارز و سکه، از ارزش پول ملی خود مراقبت کرده و تلاش می‌کنند ثبات و امنیت روانی را به بازار برگردانند.

کشتار بی رحمانه کودکان جنایت جدید رژیم سعودی در یمن

جهان 11 آوریل 1996 را هرگز فراموش نخواهد کرد؛ روزی که جنگنده‌های رژیم صهیونیستی در عملیاتی با نام «خوشه‌های خشم» روستای «قانا» و یک مرکز سازمان ملل که کودکان و زنان برای حفظ جان خود به آن پناه برده بودند را بمباران کردند و تصاویری هولناک و دلخراش از به خون غلتیدن کودکان منتشر شد. رفتار غیر انسانی‌ای که مردم در سراسر جهان به آن واکنش نشان دادند و در اعتراض به صهیونیست‌ها تظاهرات کردند، اما مجامع جهانی ترجیح دادند از کنار ماجرا با سکوت عبور کنند، همچون جنایت صبرا و شتیلا و... .
۹ آگوست 2018 یک بار دیگر تصاویری منتشر شد که در نگاه اول همه ذهن و گمان‌ها را به سرزمین‌های اشغالی و جنایات رژیم صهیونیستی برد! چرا که قساوت و ددمنشی‌ای در تصاویر وجود داشت که پیشتر از سوی رژیم صهیونیستی مشاهده شده بود! تصاویری که روایت حمله هوایی جنگنده‌های رژیم سعودی به اتوبوس دانش‌آموزان یمنی در استان صعده بود! فاجعه‌ای که تعداد کودکان جانباخته در یمن را به ۶ هزار و 669 نفر رساند. این تعداد از کودکان قربانی جاه‌طلبی سعودی‌ها در کنار سه سال بمباران بی‌وقفه بیمارستان‌ها و مراکز درمانی، مدارس و مراکز آموزشی، تأسیسات و زیرساخت‌ها، سه سال محاصره مردم یمن و جلوگیری از رسیدن کمک‌ها و امدادهای بشردوستانه و در نتیجه گسترش بیماری‌های واگیردار و... از یک فاجعه انسانی حکایت دارد، شبیه آنچه سال‌هاست در غزه رخ داده است، اما این همه اشتراک رژیم سعودی و رژیم صهیونیستی نیست! بزرگ‌ترین وجه اشتراک واکنش مجامع غربی، آمریکایی و... این موضوع است؛ چشم بستن بر حقوق انسانی مردم یمن و حمایت از متجاوزان! چنانکه هیثر نوئرت، سخنگوی وزارت خارجه آمریکا در پاسخ به اینکه آمریکا چرا اقدامات عربستان و حمله به اتوبوس دانش‌آموزان را محکوم نمی‌کند؟ می‌گوید: «این حوثی‌ها هستند که همچنان به حمله علیه عربستان ادامه می‌دهند.»

صبح صادق نقاط قوت و ضعف سیاست‌های جدید بانک مرکزی را بررسی می‌کند


 علی قاسمی/ عبدالناصر همتی، رئیس کل جدید بانک مرکزی، با حضور در گفت‌وگوی ویژه خبری شبکه دوم سیما در اولین گفت‌وگوی رسمی خود پس از رفتن به بانک مرکزی،‌ توضیحاتی درباره بسته جدید سیاست‌های ارزی دولت به مردم ارائه داد. ‌رئیس کل بانک مرکزی اجرای بسته جدید ارزی را نویدبخش ثبات در بازار ارز دانست و گفت: «ما یک بازار خواهیم داشت؛ دغدغه مهم مقام[معظم] رهبری و رئیس‌جمهور این است که کالاهای اساسی و دارو با قیمت ثابت و بدون افزایش نرخ به دست مردم برسد.» همتی در پاسخ به این پرسش که چه تضمینی وجود دارد که تخلفی در این زمینه صورت نخواهد گرفت؟ تصریح کرد: «این اتمام حجت رئیس‌جمهور با مسئولان مربوط است و آنها قول داده‌اند که نظارت داشته باشند تا تخلفی در زمینه تخصیص ارز دولتی به کالاهای اساسی مردم رخ ندهد.» در جلسه عصر روز یکشنبه هیئت وزیران که به ریاست رئیس‌جمهوری برگزار شد، اعضای دولت ضمن بررسی پیشنهادهای بانک مرکزی به منظور ساماندهی بازار ارز و مسائل مربوط تصمیماتی را در این زمینه اتخاذ کردند که پرداخت سود ارزی از سوی بانک مرکزی به سپرده‌گذاران، معافیت از عوارض و مالیات برای واردکنندگان طلا، پایان قاچاق بودن خرید و فروش ارز، تخصیص ارز دولتی صرفاً برای کالاهای اساسی از جمله مهم‌ترین بخش‌های این بسته است. وزارت صنعت، معدن و تجارت هم موظف شد فهرست کالاهای مذکور را بازنگری و به‌روز رسانی کند و نظارت لازم را به منظور حصول اطمینان از توزیع کالاهای اساسی و دارو بر مبنای نرخ رسمی از زمان ورود کالا تا عرضه آن در شبکه خرده‌فروشی (از تأمین، پخش، توزیع و رسیدن به دست مصرف‌کننده) به عمل آورد.
از آنجا که این بسته ارزی در این برهه زمانی از حساسیت ویژه و بسیار بالایی برخوردار است، ‌ابعاد و زوایای گوناگون آن را واکاوی می‌کنیم.

ارزیابی نقاط مثبت
 بسته ارزی
ثابت ماندن قیمت کالاهای اساسی و دارو حداقل تا فروردین 98‌
کالاهای اساسی به کالاهایی گفته می‌شود که برای زندگی مردم ضروری و حیاتی است. بخش بسیاری از آنها کشاورزی هستند و بخش دیگر مانند بنزین و دارو است که هرگونه کمبود، اخلال یا افزایش قیمت، واکنش‌های مردمی را در پی خواهد داشت. این گروه از کالاها مانند بیماران بخش مراقبت‌های ویژه بیمارستان‌ها هستند که دقت، مراقبت و نظارتی جدی را می‌طلبند. لذا دستور صریح رئیس‌جمهور این است که گروه کالاهای حساس با ارز 4200 تومانی تأمین و بااصلاح سازوکارهای نظارتی و تقویت آن تداوم این سیاست تضمین شود. گفتنی است، بخش فراوانی از کالاهای اساسی در داخل کشور به اندازه کافی و حتی مازاد تولید شده و باید به اطلاع مردم برسانیم در این بخش هیچ مشکلی ایجاد نخواهد شد و از سوی دیگر گزارش چهار ماهه واردات کالاهای اساسی به کشور از سامانه گمرکات نشان می‌دهد، مهم‌ترین اقلام وارداتی همچون؛ ذرت دامی، برنج، لوبیای سویا، جو، کنجاله و دیگر قطعات بی‌استخوان منجمد گاو در مدت مذکور رشد چشمگیری داشته است. برای نمونه ذرت دامی ۳ میلیون و ۱۰۴ هزار تن، برنج ۶۶۳ هزار تن به ارزش ۶۷۵ میلیون دلار، لوبیای سویا ۹۹۹ هزار تن به ارزش ۴۹۲ میلیون دلار، جو با میزان ۷۷۲ هزار تن به ارزش ۱۶۶ میلیون دلار و کنجاله ۳۲۳ هزار تن به ارزش ۱۳۷ میلیون دلار از جمله آنهاست که نسبت به سال گذشته در همین مدت رشد فزاینده‌ای داشته است.

عمق‌بخشی
 به بازار ثانویه
در این بسته پیشنهادی بازار دوم عمق زیادی خواهد داشت و مانند دوره قبل نیست که تنها 20 درصد ارز صادراتی‌ها به این بازار اختصاص داشت که آن هم در عمل محقق نشد. در بسته جدید عرضه ارز پتروشیمی‌ها،‌ فولاد،‌ فلزات رنگی،‌ گاز،‌ فرآورده‌های نفتی در بازار ثانویه خواهد بود که براساس عرضه و تقاضا رخ خواهد داد. همتی در پاسخ به تضمین این ایده که صادرکنندگان ارز خود را وارد بازار کنند، تصریح کرد: «دوره اول صادرکننده‌ها این کار را نکردند و اشتباه هم کردند. در این دوره مابه‌التفاوت را از آنها می‌گیریم و حتماً باید به خزانه برگردانند. رئیس‌جمهوری تمهیداتی را اتخاذ کرده و صادراتی‌ها در این بازار حضور جدی خواهند داشت.

فعالیت صرافی‌ها 
در بسته جدید ارزی
یکی از اقدامات مقطعی در دوره قبلی تعطیلی صرافی‌ها و قاچاق اعلام کردن خرید و فروش ارز بود که در بسته جدید این محدودیت برداشته شد. تعطیلی صرافی‌ها برای مسافران و کسانی که در پی تهیه دارو بودند به نوعی مشکلات جدی به وجود آورده بود. تصمیم رئیس‌جمهور بر لغو این دستور است. خرید و فروش ارز از صرافی‌ها از این به بعد آزاد است و دیگر قاچاق محسوب نمی‌شود. فضاسازی باید به نحوی باشد که صرافی‌ها واقعاً به نظام بانکی و بانک مرکزی برگردند و به دولت و مردم کمک کنند که بازار شفاف شود و نیازهای مردم را با نرخ ارز بازار ثانویه و با درصدی از سود تأمین کنند. صرافی‌ها در خرید مشکلی ندارند، ولی در فروش باید کمی کنترل شد‌ه‌تر عمل کنند که برای نیازهای واقعی مردم باشد، چون نیاز مردم را با حداقل 40 میلیارد دلار صادرات غیر نفتی خوب می‌شود مدیریت کرد. از آنجا که خرید و فروش ارز، به صورت قاچاق صورت می‌گرفت، فشار روی سکه خیلی زیاد بود، با این بسته و به نوعی آزاد شدن فعالیت صرافی‌ها و بازار ثانویه قطعاً قیمت سکه هم کاهش می‌یابد و حبا‌ب‌های این بخش نیز از بین خواهد رفت. در کنار عوامل مذکور دو اقدام دیگر ورود ارز به کشور از طریق صرافی‌ها و واردات طلا معاف از تعرفه و ارزش افزوده می‌تواند در کاهش التهابات بازار نقش بسزایی داشته باشد.

سپرده‌گذاری ارزی
یکی دیگر از تصمیمات بسته ارزی ایجاد سپرده ارزی و ضمانت بانک مرکزی از این نوع سپرده است. اگرچه این اتفاق در دوره قبل افتاد و مردم در بانک‌ها سپرده ارزی افتتاح کردند، اما بانک‌ها در سررسید سود ریالی دادند که اثر خیلی بدی داشت و به نوعی بی‌اعتمادی ایجاد شد و از آن پس این ایده کمتر با استقبال مردم مواجه شد، اما در بسته جدید بانک مرکزی سپرده ارزی را تضمین می‌کند تا سود ارزی بدهند. در همین راستا قرار است آیین‌نامه‌ آن به زودی ابلاغ شود. برخی از کارشناسان معتقدند در فرایند چند ماهه نزدیک به 20 میلیارد دلار ارز در خانه‌های مردم نگهداری می‌شود که با سپرده‌گذاری و سود ارزی بخش فراوانی از منابع سرگردان به بانک‌ها برمی‌گردند، یا از خروج ارز به خارج جلوگیری می‌شود.

قرابت
 بین بازارهای مالی
یکی دیگر از ایده‌های رئیس کل بانک مرکزی هم‌افزایی و نزدیکی‌ بین بازارهای مالی فعلی است. دکتر همتی در این موضوع معتقد است که بازارهای مالی باید به هم نزدیک شوند. بانک مرکزی به عنوان متولی ارز و بورس متولی سرمایه و بیمه مرکزی به عنوان متولی بیمه باید با هم هماهنگ باشند. متأسفانه الآن بازار غالب بازار پول است؛ یعنی بالای 80 درصد. وی تأکید دارد: «باید کمک کنیم بازار پول در خدمت کوتاه‌مدت باشد و بازار بورس و حتی بیمه به سمت تأمین‌های مالی‌ بلندمدت بروند. الآن فرصت خوبی است و من برای آن ایده و علاقه دارم. فعالان بازار سرمایه مطمئن باشند کنارشان هستم و کمک می‌کنیم این دو بازار به هم نزدیک شوند. به بیمه هم تعلقی مثل عرصه رسانه دارم؛ یعنی تعلق نوستالژیک.»

انضباط مالی
یکی دیگر از مشکلات بنیادی اقتصاد کشور وضعیت نامتعادل بانک و مؤسسات پولی مالی است که باید یک چاره جدی برای آن اندیشیده شود. همتی عمده مشکلات اقتصادی کشور را نقدینگی می‌داند و تأکید دارد: «اگر قرار باشد بانک‌ها اضافه برداشت داشته باشند و هر کاری دوست داشته باشند انجام دهند، حتماً با آنها برخورد می‌شود؛ قطعاً با خلق پول، اضافه برداشت و غیره برخورد خواهیم کرد.» رئیس شورای پول و اعتبار ادامه داد: «بعد از ساماندهی بازار ارز، به بنگاه‌داری بانک‌ها و مطالبات معوق و بدهی دولت به بانک‌ها رسیدگی خواهد شد.» ناگفته نماند اصلاح ساختار بانکی کشور به ‌سادگی هم امکان‌پذیر نیست، شبکه بانکی کشور درگیر مشکلات بسیاری از قبیل حجم بالای نقدینگی و دارایی‌های منجمد بانک‌ها، اضافه برداشت‌های مکرر از بانک مرکزی، زیان‌ده بودن بانک‌ها، افزایش بدهی دولت به بانک‌ها و نرخ سود بالا است که برای هریک راه‌های گوناگون و بعضاً متناقض وجود دارد که رئیس جدید بانک مرکزی برای این بخش باید راهبردهای خاص خودش را دنبال کند.

ضعف‌های بسته ارزی
 و ملاحظات آن
در کنار رویکرد مثبت به بسته ارزی و حمایت همه‌جانبه از آن یک‌سری ملاحظات را هم باید مد نظر قرار داد؛ چرا که بدون در نظر گرفتن این ملاحظات ضعف بسته خودش را بیشتر نشان می‌دهد.

1ـ مهار غول نقدینگی؛ با وجودی که بسته ارزی نقاط مثبت فراوانی دارد و از یک جامعیت برخوردار است، اما کمتر به راهکارهای هدایت و مهار نقدینگی توجه شده است، به گونه‌ای که احساس می‌شود بانک مرکزی با بی‌تفاوتی از کنار غول نقدینگی گذشته است. حال آنکه در تحلیل اقتصادی بخش مهمی از مسئله ارزی، نه به تهدید رئیس‌جمهور آمریکا و تحریم‌ها، بلکه به انبار باروت نقدینگی داخلی بازمی‌گشت که برای هدایت آن باید چاره اندیشید تا جلوی نوسانات بعدی گرفته شود. در همه جای جهان وجود نقدینگی بالا در اقتصاد کشورها یک مؤلفه مثبت محسوب می‌شود که می‌تواند به سمت تولید روانه شود؛ اما با پیاده کردن سیاست‌های نادرست، این نقدینگی به سمت بازار سوداگرانه هدایت می‌شود و تولید بی‌نصیب می‌ماند. پس آنچه بیش از همه مهم است و متأسفانه در تصمیمات به آن توجهی نمی‌شود، رونق تولید و هدایت نقدینگی سرگردان به سمت تولید است. پیشران مسکن ظرفیت خوبی برای جذب نقدینگی است که می‌تواند رونق را در بسیاری صنایع همزمان ایجاد کند. جهت دادن مردم برای سرمایه‌گذاری در بخش انرژی، آب‌شیرین‌کن‌ها، نیروگا‌ه‌های کوچک، پروژه‌های نیمه‌تمام و دانش‌بنیان می‌تواند اقدامات بعدی دولت برای هدایت نقدینگی باشد.
2ـ نگرانی از بازگشت مجدد رکود؛ زمانی که کشور نرخ ارز را بالا ببرد، خودبه‌خود بر بهای تمام‌شده همه محصولاتی که مواد اولیه آن وارد می‌شود، تأثیر می‌گذارد. این موضوع سبب می‌شود کشور دچار تورم شود؛ تورمی که قدرت خرید مردم را کاهش می‌دهد. زمانی که قدرت خرید مردم کاهش پیدا کند، بالتبع فروش شرکت‌ها نیز به دلیل پایین بودن سطح تقاضا کاهش می‌یابد. در واقع، وقتی فروش کم شود، رشد اقتصادی کشور هم کاهش پیدا می‌کند و این نگاه سبب می‌شود کشور دوباره با رکود اقتصادی مواجه شود.

3ـ شکستن تقاضای کاذب؛ تقاضای کاذب در بازار یکی دیگر از مهم‌ترین عوامل و دلایل اصلی عدم نابسامانی در بازار ارز است. متأسفانه به واسطه فضای روانی‌ای که ایجاد شده، بعضی‌ها به ارز خارجی رو می‌آورند و این، عملاً باعث شده افزایش را در این بخش فارغ از تقاضای واقعی در اقتصاد شاهد باشیم و احساس می‌شود تقاضای کاذب، آثار و پیامدهای زیادی برای این وضعیت به وجود آورده است که متولیان امر برای شکست تقاضای کاذب به شیوه‌های گوناگون باید برنامه داشته باشند.

4ـ ضعف نظارتی؛ یکی از درخواست‌های مهم مردم در بازار متلاطم ارز، نظارت جدی و برخورد بدون اغماض با متخلفان به ویژه کسانی است که از امتیازات ارزی استفاده کرده و آن را به نوعی یا در بازار آزاد فروخته یا کالای مورد نظر را وارد نکرده بودند. هر چند به صورت شفاهی دکتر همتی چنین بیان کرد که متولیان امر دولتی قول داده‌اند که نظارت را بیشتر کنند، اما از آنجا که سیستم‌های نظارتی سنتی، کند، پیچیده و دست و پاگیر بوده و از سیستم‌های جدید نظارتی مبتنی بر فناوری اطلاعات که امکان نظارت مستمر و لحظه‌ای را فراهم می‌کند، بهره گرفته نمی‌شود؛ لذا اکثر آنها دچار قانون‌گریزی می‌شوند. از سوی دیگر سیستم خودنظارتی و تعهد شخصی به قانون نیز در بین بسیاری از افراد ضعیف است، در این شرایط فرد با مراجعه به وجدان بیدار خود بدون نیاز به یک ناظر، به قانون عمل می‌کند؛ اما ضعف در سیستم خودنظارتی و خودکنترلی افراد جامعه ما، سبب شده که شاخص قانون‌گریزی در جامعه ما در همه عرصه‌ها بیشتر باشد که نمونه‌های عینی آن را در وضعیت اقتصادی کنونی بسیار دیده‌ا‌یم. به نظر می‌رسد افزون بر قول شفاهی برخی از وزرا برای عملیاتی‌سازی نظارت یکپارچه و مستمر، باید از ابزارها و نهادهای نظارتی برای هم‌افزایی بیشتر استفاده شود، وگرنه پرداخت ارز بدون نظارت سوءاستفاده‌کنندگان و رانت‌خواران را یک بار دیگر به چرخه دریافت‌کنندگان ارز بر می‌گرداند.

5ـ ترمیم کابینه؛ در بخش پايانی باید بگویم در این شرایط حساس همه باید برای برون‌رفت از این وضعیت ناپایدار اقتصادی به دولت کمک کنیم و نقشی مؤثر داشته باشیم و به ‌جاي طرح موضوع برگزاري انتخابات زودهنگام یا انتقام‌گیری‌های سیاسی، دولت را تشویق کنیم در جهت ترميم و تغيير هدفمند در كابينه گام بردارد و وزرایی متناسب با اوضاع جنگ اقتصادی انتخاب کند تا بخشی از بی‌اعتمادی ایجاد شده به نظام اقتصادی اصلاح و ترمیم شود، همانگونه که با تغییر رئیس بانك مركزي شاهد بارقه امید در جامعه بودیم.

سردار دکتر جوانی، معاون سیاسی سپاه در گفت‌وگو با صبح صادق


  علیرضا جلالیان - مریم السادات محمدی/ بخش اول گفت‌وگو با سردار جوانی، معاون سیاسی سپاه درباره مهم‌ترین تحولات در حوزه سیاست داخلی با تمرکز بر مسائل اقتصادی در شماره پیش تقدیم حضورتان شد. اکنون قسمت پایانی این گفت‌وگو با تمرکز بر حوزه مسائل سیاست خارجی پیش روی شماست.
***
* در چهلمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی قرار داریم، سرآغاز پرسش‌های مربوط به سیاست خارجی چرایی دشمنی آمریکا با انقلاب است، چرا آمریکایی‌ها به صراحت از تغییر نظام جمهوری اسلامی ایران سخن می‌گویند؟
سخن آمریکایی‌ها بحث جدیدی نیست. از سال 57، آمریکایی‌ها تلاش زیادی کردند تا جلوی پیروزی انقلاب را بگیرند و موفق نشدند و جمهوری اسلامی استقرار پیدا کرد. کاملاً آشکار بود که سیاست آمریکایی‌ها از بدو انقلاب و استقرار نظام جمهوری اسلامی ساقط کردن جمهوری اسلامی بود؛ زیرا آمریکایی‌ها در انقلاب اسلامی مردم ایران بازنده اصلی‌ بودند، چون ایران را که کشوری با موقعیت ژئوپلیتیک در منطقه غرب آسیا بود، از دست دادند. برای آمریکایی‌ها داشتن چنین موقعیتی در جهان به منظور بسط سلطه جهانی اهمیت داشت و جمهوری اسلامی ایران در این راه مانع اصلی آنها شد. آرزوی همه رؤسای جمهور آمریکا از ابتدا تا به امروز براندازی جمهوری اسلامی بوده تا این مانع را از سر راه خود بردارند؛ ولی آنها به خوبی آگاهند که هر کاری در این 40 سال انجام دادند، نتیجه‌اش تقویت جمهوری اسلامی ایران بوده است. آمریکا در 17 سال گذشته، در منطقه غرب آسیا 7 هزار میلیارد دلار هزینه کرده‌ و دستاوردی نداشته است. دنبال چه چیزی بودند که این مبلغ گزاف را هزینه کردند؟ افغانستان و عراق را اشغال کردند. بعد جنگ‌های لبنان و غزه را راه انداختند و در سوریه و عراق بحران‌آفرینی کردند و با راه‌اندازی گروه‌های تکفیری مانند داعش فعالیت‌هایی کردند که هدف همه این اقدامات این بود که منطقه برای تسلیم ایران مهیا شود تا از این طریق بتوانند بر منطقه مسلط شوند. نتیجه همه هزینه‌هایی که آمریکایی‌ها کردند، تقویت جمهوری اسلامی بود. امروز نفوذ راهبردی جمهوری اسلامی ایران در عراق، سوریه، یمن و لبنان دغدغه آمریکایی‌ها شده است. در واقع، آمریکایی‌ها 40 سال تلاش کردند جمهوری اسلامی را ساقط و تضعیف کنند؛ ولی ناموفق بودند. به طور قطعی رؤسای‌جمهور بعدی آمریکا هم این آرزو را خواهند داشت، اما آنطور که رهبر معظم انقلاب فرمودند، ترامپ آرزو به دل از کاخ سفید خارج خواهد شد و خواسته‌اش تحقق پیدا نمی‌کند.

* تحلیل شما از برجام و وضعیتی که امروز به وجود آمده، چیست؟ آیا امکان خروج ایران از برجام وجود دارد؟
ارزیابی این است که برجام یک تجربه است. شاید امروزه بیشترین آورده برجام برای ملت ما تجربه‌ آن باشد. به این معنا که از آن عبرت بگیریم. در واقع برای برجام دو نگاه در داخل کشور وجود داشت؛ نخست نگاهی مبتنی بر اینکه اگر ما با غربی‌ها و به ویژه آمریکایی‌ها مذاکره کنیم، می‌توانیم مشکلات کشور را حل کنیم. دوم نگاه رهبر معظم انقلاب که بر اساس آن گره‌گشایی از مناقشاتی که با آمریکا داریم، از طریق مذاکره با آمریکا نوعی ساده‌انگاری و خوش‌بینی است و آمریکایی‌ها هرگز مشکلات ما را حل نخواهند کرد. ایشان در عبارتی فرمودند حتی اگر در موضع هسته‌ای از صفر تا صد آنچه را که آمریکایی‌ها مطرح می‌کنند انجام دهیم، مشکلات را از روی دوش ما برنمی‌دارند و به سراغ مسئله بعدی می‌روند. مشکل ما و آمریکا در اساس و بنیان است و این به ماهیت جمهوری اسلامی ایران و انقلاب اسلامی برمی‌گردد. آمریکایی‌ها با ظلم‌ستیزی ما مشکل دارند، با آنکه ما روی پای خودمان بایستیم و قدرت دفاع از خود را داشته باشیم، مشکل دارند. آنها به دنبال این هستند که سلطه‌شان را دوباره بر ایران احیا کنند. البته در اینجا عده‌ای می‌گویند اگر دموکرات‌ها پیروز انتخابات آمریکا می‌شدند، چنین مشکلاتی نداشتیم و بدشانسی ما این بود که ترامپ رأی آورد. در حالی که خود دموکرات‌ها و شخص آقای اوباما وقتی ایران به تعهداتش عمل کرد، در مصاحبه‌ای در پاسخ به پرسش خبرنگاری مبنی بر اینکه آیا ایران از مزایای برجام منتفع خواهد شد، به صراحت گفت ایرانی‌ها زمانی از برجام منتفع خواهند شد که به روح برجام عمل کنند؛ یعنی در کنار لاشه برجام و نوشته‌های آن، موضوعی را به منزله روح برجام مطرح و خودش آن را تفسیر کرد و گفت روح برجام تغییر رفتار ایران است. موضوعی که امروز ترامپ هم می‌گوید و آن، تغییر در عرصه هسته‌ای، موشکی، مسائل منطقه‌ای و حقوق بشر و... است. امروزه آقای پمپئو همان حرف‌های دموکرات‌ها را مطرح می‌کند. پس برجام یک تجربه است که باید از آن این درس و عبرت را بیاموزیم که مشکلات‌مان با غرب به ویژه با مذاکره با آمریکا قابل حل نیست و باید برای حل مشکلات اقتصادی راه‌های دیگری را در پیش بگیریم.
اما در پاسخ به پرسش اصلی که آیا ما در برجام می‌مانیم یا نه، باید گفت از صحبت‌های مقامات کشورمان معلوم است که معتقدند اگر بخواهیم در درازمدت در برجام بمانیم، دلیلی وجود ندارد. برجام برای رفع تهدیدها و محرومیت‌ها بود. باید فشارها برداشته می‌شد و اگر اروپایی‌ها در گذر زمان نشان دهند قادر نیستند اقدامات فشارآفرین آمریکا را جبران کنند و فشارها را بردارند یا کاهش دهند، بدیهی است جمهوری اسلامی از نظر عقل و منطق و شرع و عرف و دیگر استدلال‌ها محق است که در راستای تأمین منافع ایران (که شرط اصلی ماندن در برجام است) از آن
 خارج شود.

* پس از خروج عهدشکنانه ترامپ از برجام، سخن از تداوم برجام با اروپایی‌ها شد، آیا اروپایی‌ها مقابل آمریکا می‌ایستند؟ به نظر شما، برجام اروپایی به چه نتایجی منجر می‌شود؟
وقتی برجام اروپایی مطرح شد، رهبر معظم انقلاب مانند ابتدای شکل‌گیری برجام می‌فرمودند، من خیلی خوش‌بین نیستم به اینکه این مذاکرات بتواند گره‌گشایی از مشکلات ما داشته باشد؛ چون هر طرفی که در مذاکره وارد می‌شود، اهدافی دارد. اهداف جمهوری اسلامی از ورود به مذاکراتی که در نهایت به برجام منتهی شد، این بود که بتواند فشارها را از روی اقتصاد کشور بردارد. همان‌طوری که آقای روحانی در سال 92 پیش از انتخابات و پس از انتخابات بحث مذاکره را با این هدف که ما فشار را از اقتصاد ایران برمی‌داریم، مطرح کرد. رهبر معظم انقلاب با صراحت می‌فرمودند من خیلی خوش‌بین نیستم که ما با این مذاکرات بتوانیم فشارها را از اقتصاد ایران برداریم و دیدیم که این درست بود و آمریکا از برجام خارج شد. این نگاه که ما برجام را با اروپایی‌ها ادامه می‌دهیم، لازمه‌اش این است که اروپایی‌ها در مقابل آمریکا بایستند و به جنگ با آمریکا بروند که قطعاً اروپایی‌ها با آمریکایی‌ها این کار را نخواهند کرد. مشخص است، در این مسیر فرصت چندانی نداریم و اروپا باید تعیین تکلیف کند که آیا حاضر است در کنار ایران در قبال محدودیت‌هایی که از سوی ما پذیرفته شده، مقابل آمریکا بایستد یا نه؟

* این روزها ترامپ با طرح مذاکره بدون پیش‌شرط با مقامات ایران مرحله جدیدی از عملیات روانی با هدف اجماع و فضاسازی علیه ایران را کلید زده است، به نظر شما موفق به این امر می‌شود؟
آمریکایی‌ها برخی خصوصیات یکسانی دارند؛ اما از زمانی که آقای ترامپ به قدرت رسید، اساساً یک نوع جبهه‌بندی و سهم‌بندی جدیدی شکل گرفت. او تاجر است و فکر می‌کند با منطق تجارت می‌تواند در عرصه سیاست جهانی حاضر شود. بر همین اساس، حتی با کانادا هم مشکل پیدا کرد و با چین جنگ تعرفه‌ای راه انداخت. مشکلاتی هم با اروپا پیدا کرد، بر اساس این روند را این‌گونه می‌بینیم که آمریکا با این وضعیت روز به روز ظرفیت اجماع‌سازی علیه جمهوری اسلامی را از دست می‌دهد؛ به ویژه آنکه به طور یک‌طرفه از برجام خارج شد. برجام یک توافق بین‌المللی بود که یک طرف آن ایران و یک طرف دیگر آن گروه ۵+۱ بود که آمریکایی‌ها از آن خارج شدند و نقض تعهد کردند. این نشان داد، آمریکایی‌ها اعتبارشان را در گذر زمان از دست می‌دهند. بنابراین با کم شدن اعتبارشان توان عمل علیه کشورهای دیگر را هم از دست می‌دهند. به هر حال می‌توان گفت آمریکایی‌ها مانند گذشته قدرت اجماع‌سازی علیه ایران را ندارند.

* به نظر می‌رسد بستن تنگه هرمز از سوی ایران، اجماع جهانی علیه ما را شکل می‌دهد؛ نظر شما چیست؟
در بحث تهدید به بستن تنگه هرمز مبنا سخن رهبر معظم انقلاب بود که فرمودند: «تهدید را تهدید و موشک را با موشک پاسخ می‌دهیم.» در واقع زمانی که آمریکایی‌ها با استفاده از روحیه استکباری و با قلدری مطرح می‌کنند که قصد به صفر رساندن صدور نفت ایران را دارند تا نوعی حصر اقتصادی ایجاد کنند، طبیعی است که ملت ایران برای جلوگیری از چنین وضعیتی از همه امکانات خود استفاده خواهد کرد. ما در مقابل تهدید، تهدید کردیم. من فکر می‌کنم اگر آنها تهدید ما را همان‌طور که جدی است، جدی بگیرند، اساساً به سمت چنین امری نمی‌روند که جلوی صادرات نفت ما را بگیرند؛ زیرا دقیقاً منافع آمریکا و قدرت‌های غربی به خطر خواهد افتاد. حق ملت ایران است که از امکانات، توانمندی‌ها و اختیاراتی که در دست دارد، برای تأمین منافع و امنیت خود استفاده کند. آنچه مطرح شده، این است که نفت منطقه یا از همه کشورها باید صادر شود یا از هیچ کشوری، بر همین اساس اگر آمریکایی‌ها روند خود را ادامه دهند، به طور قطعی تنگه هرمز بسته خواهد شد و متضرر اصلی خود آنها هستند.

* حضور ایران در سوریه چه تأثیری بر امنیت داخلی ما دارد؟
امروزه کشوری هستیم با امنیت پایدار، البته می‌دانیم امنیت در هیچ کشوری مطلق نیست و نسبی است؛ اما همین امنیت نسبی ما در کشور نسبت به دیگر کشورهای منطقه بسیار بالاست و هیچ کشوری در منطقه امنیتی همچون ما ندارد. در واقع سطح امنیت ما در تراز جهانی بسیار مطلوب است. یکی از دلایل آن، این است که ژئوپلیتیک جمهوری اسلامی باز شده و امروز جمهوری اسلامی نفوذ راهبردی در منطقه پیدا کرده است. معنای این نفوذ راهبردی در منطقه این است که جمهوری اسلامی ایران به مؤلفه‌هایی از قدرت دسترسی پیدا کرده است که می‌تواند به راحتی امنیت ملی و منافع خودش را تأمین کند. ما اگر بخواهیم این حضور را لمس کنیم که چگونه در امنیت ملی ما ایفای نقش دارد، فقط کافی است نگاهی به اسناد و مدارک گروه‌های تروریستی به ویژه داعش بیندازیم که به صراحت گفته‌اند پس از عراق و سوریه نوبت ایران است. پس اگر در آنجا تثبیت شده و موفق به پایداری در این دو کشور می‌شدند، با توان مضاعف و بیشتری وارد کشور ما می‌شدند، همان‌گونه که از کشورهای گوناگون وارد سوریه شدند. هزاران نفر از آنهایی که به سوریه آمده‌اند، از کشورهای اروپایی، آمریکایی یا آفریقایی هستند که از منطقه قفقاز، عربستان، افغانستان و پاکستان آمده‌اند. اینها را کسی هماهنگ کرده و به سوریه و عراق آورده است. هدف آنها هم همان‌طور که خود اشاره کرده‌اند، ضربه زدن به ایران به منزله محور مقاومت و بیداری اسلامی است؛ از این رو خیلی روشن است که اگر ما این حضور را در سوریه برای مقابله با حرکت‌های تروریستی به ویژه گروه تروریستی داعش نداشتیم، اوضاعی که در کشور ما پدید می‌آمد، می‌توانست بدتر از کشور سوریه باشد.
از این رو اگر در اینجا امنیت به خوبی برقرار است، محصول این حضور و فداکاری‌ها، شجاعت‌ها، رشادت‌ها و خون‌های پاکی است که بر زمین ریخته شده است. به راستی این شهدا صرفاً شهدای مدافع حرم نیستند؛ بلکه اینها شهدای مدافع حریم امنیت نیز هستند، یعنی ضمن دفاع از حریم اهل بیت(ع) در سوریه و عراق، آنها با این حضور و رشادت‌های خود از حریم امنیت ملت ایران دفاع کردند. اگر ما بخواهیم این امنیت پایدار را استقرار ببخشیم، به طور قطعی باید این حضور استمرار داشته باشد؛ یعنی این حضور ما در سوریه و عراق و باز شدن ژئوپلیتیک ما در منطقه و تقویت روابط خود با دیگر کشورهای منطقه می‌تواند یک امنیت چند ده ساله و در حد یکی دو قرن را برای ما رقم بزند. 

* آیا این موضوع صحت دارد که روسیه مخالف حضور نظامی ایران در سوریه است؟
آنچه تحت عنوان مخالفت روس‌ها با حضور ایران در سوریه در فضای مجازی و رسانه‌ای به صورت پرحجم مطرح شد، در سفر آقای ولایتی به مسکو و دیدار با پوتین در کاخ کرملین مشخص شد که تنها یک جوسازی رسانه‌ای بوده و روس‌ها و شخص پوتین این موضوع را به شدت تکذیب کردند. ما با روس‌ها در سوریه اشتراک منافع داریم و به یقین خروج ایران از سوریه خروج روس‌ها را از این کشور در پی دارد و به احیای تروریسم در این کشور کمک می‌کند؛ لذا روس‌ها هم متوجه این موضوع هستند و این حضور ما و روس‌ها در سوریه در راستای تأمین منافع دو ملت و به درخواست حاکمیت سوریه برای تأمین منافع آنها بوده است.  
چون سوریه در معرض یک توطئه منطقه‌ای و بین‌المللی قرار دارد و ملت و حاکمیت سوریه مورد توطئه واقع شده‌اند، اگر این توطئه به نتیجه برسد، منافع دیگر دولت‌ها و حکومت‌ها در منطقه تحت تأثیر مثبت یا منفی قرار خواهد گرفت. از جمله منافع ما در سوریه و منافع ملت روسیه تهدید می‌شود، لذا اشتراک منافع این همکاری در سوریه میان ایران و روسیه اقتضا می‌کند. 
* سفر آقای دکتر ولایتی به روسیه را چگونه ارزیابی می‌کنید؟
این سفر در واقع به گونه‌ای انجام شده که بر اساس اعلام رسانه‌ها، آقای ولایتی حامل پیام بودند، هم از ناحیه رهبر معظم انقلاب اسلامی و هم از ناحیه ریاست محترم جمهوری و بر اساس آنچه خود آقای ولایتی در رسانه‌های عمومی مطرح کردند سفری بود فوق‌العاده مهم و راهبردی با دستاوردهای ارزشمند که خود نشان‌دهنده عزم و اراده‌ ایران و روسیه در سطح عالی‌ترین مقامات برای ارتقای روابط ایران و روسیه به سطح راهبردی بود، آنچه در سال‌های گذشته مطرح می‌شد، ولی در عمل کمتر پیگیری شد و خروج آمریکا از برجام این نگاه را در ایران بیشتر تقویت کرد که ما در واقع خیلی امید نداشته باشیم که کشورهای غربی و به ویژه آمریکایی‌ها از ما مشکل‌گشایی کنند و ما باید از ظرفیت‌های دیگر بهره بیشتری داشته باشیم. وقتی می‌توانیم از ظرفیت روس‌ها و چینی‌ها با رهیافت تقویت نگاه به شرق استفاده کنیم و نتیجه‌بخش هم است، به طور حتم این نگاه که حتی در گذشته نیز نتایج آن را در اوضاع سخت تحریم مشاهده کردیم، باید در کانون توجهات مسئولان قرار گیرد. نباید به وعده وعیدهای غربی‌ها، اروپایی‌ها و آمریکایی‌ها دل خوش کنیم که با هر شرایط جدیدی یک اتفاق جدید را رقم می‌زنند که در موضوع توتال مشخصاً این امر را مشاهده کردیم. توتال بعد از برجام آمد و خیلی راحت وقتی آمریکایی‌ها تحریم‌های جدید تحت عنوان تحریم‌های ثانویه را وضع کردند، برای مقابله با شرکت‌هایی که در ایران سرمایه‌گذاری می‌کنند دیدیم که خیلی راحت و بدون توجه به عهدشکنی خود، ایران را ترک کردند و موضع‌شان را تغییر دادند.

* اگر موافق باشید به منطقه خودمان برگردیم، مدتی است شاهد سیاست‌های فزاینده ضد ایرانی سعودی‌ها هستیم، سردار! صبر استراتژیک ایران در برابر عربستان سعودی را چگونه ارزیابی می‌کنید؟ 
به هر حال جمهوری اسلامی ایران یک کشور منطقه‌ای و یک قدرت منطقه‌ای است و روند قدرت‌گیری آن یک روند قدرت رو به توسعه است و این کاملاً مشهود است و همگان این را می‌دانند، خب متأسفانه در منطقه در کشوری مانند عربستان رژیمی حاکم است که رویکردهای ضد منافع ملت خود را هم در پیش گرفته و امروز می‌بینیم که عامل اصلی کشتار در جهان اسلام رژیم سعودی است، به گونه‌ای که بحث جنگ یمن را بدون هیچ توجیهی به راه انداختند و پشت سر عمده گروه‌های تروریستی در عراق و سوریه بودند و در برابر ما خط‌ونشان‌های بسیاری می‌کشند، اما کشور ما کشور قدرتمندی است و در راستای تأمین منافع ملت ایران حرکت‌های خودش دارد، آستانه این صبر استراتژیک تا آنجاست که منافع ملی ما آسیب نبیند، نمونه‌اش را دیدیم، زمانی که آمریکا موضوع به صفر رساندن صادرات نفت ایران را مطرح کرد و آن طرف از عربستان خواستند که تولید نفت خود را افزایش دهد و رفع نگرانی کنند از خریداران نفت جمهوری اسلامی ایران، موضعی قاطع اتخاذ کرد و این یعنی نوعی تهدید برای عربستان و پیام به آنها بود که بدانند کسی نباید تصور کند که می‌تواند در زمین آمریکا علیه ما بازی کند و منافع ما را به چالش بکشد، ولی هیچ‌گونه خطر و تهدیدی متوجه او نباشد. تهدیدی که جمهوری اسلامی به کار بست در مقطعی بود که یک نقشه شیطانی طراحی شده بود با این هدف که منافع ملت ما و امنیت ملی ما را مختل کنند و لذا آستانه صبر استراتژیک ما تا آنجایی است که به منافع، حقوق و امنیت ملت ما خدشه‌ای وارد نشود. 

* وضعیت رژیم صهیونیستی در منطقه را چگونه ارزیابی می‌کنید؟
من فکر می‌کنم که امروز مقامات رژیم صهیونیستی نگران تحولات و روند آن در منطقه هستند، به گونه‌ای که آنها احساس می‌کنند روز به روز در تنگناهای استراتژیک بیشتری قرار می‌گیرند. به هر حال آرزوی این رژیم این بود که گروه‌های تروریستی در سوریه موفق شوند و مقاومت را در منطقه دچار انزوا و فروپاشی کنند. همه تصورشان این بود که اگر رژیم بشار اسد در سوریه سقوط کند، آسیب‌پذیری حزب‌الله بیشتر می‌شود و رابطه بین ایران و حزب‌الله قطع خواهد شد و این رابطه که قطع شد، موجودیت مقاومت از بین می‌رود. ولی امروز اتفاق دیگری افتاده و جهت پیکان روندهای منطقه‌ای به تثبیت بشار اسد تغییر رویه داده و جمهوری اسلامی ایران در‌ سوریه نفوذ راهبردی پیدا کرده و حزب‌الله قدرتش نسبت به قبل افزایش یافته است و از سوی دیگر در شبه جزیره در یمن انصارالله قدرت بیشتری پیدا کرده و امروز رژیم صهیونیستی احساس می‌کند در محاصره‌ای قرار دارد که هر لحظه دایره آن تنگ‌تر می‌شود و در داخل خود سرزمین‌های اشغالی و نوار غزه هم مقاومت فعال‌تر شده و فشار داخلی با انتفاضه‌های جدید در حال شکل‌گیری است. آنها نگران آینده خود هستند و برخی از مقامات صهیونیستی اعتراف کرده‌اند که آنچه رهبر معظم انقلاب سه چهار سال پیش مطرح کردند مبنی بر اینکه، رژیم صهیونیستی 25 سال آینده را نمی‌بیند، در مسیر تحقق است.

*با توجه به اینکه بخش زیادی از مشکلات فعلی به دلیل دیپلماسی ضعیف دستگاه سیاست خارجی ما است، آیا تغییر وزیر امور خارجه می‌تواند این مشکلات را کم کند؟
در بحث تغییر، تصور من این است که مهم‌تر از تغییر آدم‌ها و افراد، تغییر رویکردها و جهت‌گیری‌ها است، امروزه، تأکید بر این است که رویکرد دیپلماسی ما در سیاست خارجی متناسب با وضعیت اقتصادی و نگاه آرمانی انقلاب اسلامی باشد و هر کسی که این رویکردها را دنبال می‌کند، آورده‌هایش برای انقلاب اسلامی و کشور است. البته لازمه اصلاح رویکردها، این است که باور به این رویکردها باید در مسئولان دستگاه دیپلماسی کشور وجود داشته باشد. اگر فردی وزیر خارجه باشد و خیلی به این اعتقاد نداشته باشد که دستگاه دیپلماسی ما می‌تواند در منطقه و به ویژه مناطق نزدیک برای کالاهای ایران بازاریابی کنند، این برای ما مشکل‌گشا نیست. 
امروزه، برخی صنایع و تولیدات در کشور وجود دارد که دستگاه دیپلماسی ما در عراق، افغانستان، سوریه، عمان و کشورهای اطراف می‌تواند برای آنها بازاریابی کند. رهبر معظم انقلاب روی این موضوع تأکید دارند که ما در اطراف‌مان یک بازار با جمعیت 300 میلیونی داریم و باید افزون بر اینکه در داخل به منظور حمایت از تولید ملی راه را بر کالای قاچاق می‌بندیم؛ دستگاه دیپلماسی هم باید کمک کند تا بخش‌های بازرگانی و اتاق بازرگانی بازاریابی مطلوبی را در منطقه‌ای با حداقل 300 میلیون جمعیت داشته باشد. این موضوع نیازمند یک باور است و کسی که در دستگاه دیپلماسی وزیر می‌شود، باید این باور را داشته باشد و اهتمام بورزد. در سال‌های گذشته، در دستگاه دیپلماسی یک فرصت طولانی برای برجام صرف شد که آورده چندانی برای ما نداشت و یک فرصت مهم ما را سوزاند. از این به بعد نباید این فرصت‌ها را از دست بدهیم. در واقع، رویکردها مهم است و کسی که در دستگاه دیپلماسی کشور است، باید به این رویکردها باور
 داشته باشد.

* یکی از موضوعاتی که این روزها خبرساز شده و حواشی زیادی داشته، پیشنهاد ترامپ برای مذاکره است؛ در این باره و امکان‌سنجی این مذاکره توضیح دهید. 
به نظر من آقای ترامپ مطرح می‌کند آماده است با مقامات ایرانی ملاقات و مذاکره کند، آرزویی است که به آن نمی‌رسد و تحقق پیدا نخواهد کرد؛ چرا که پیش از برجام نگاهی خوش‌بینانه در ایران وجود داشت که از طریق مذاکره می‌توان مشکلات را حل کرد؛ اما پس از اینکه برجام اجرا شد و خود ترامپ خیلی راحت از آن خارج شد و شروع به تهدید ما کرد و در کنار این تهدید و اعمال فشار ما را به مذاکره هم دعوت کرد، دیگر چگونه می‌توان به او و آمریکا اعتماد کرد؛ زیرا حتی ممکن است رئیس‌جمهور بعدی آمریکا آن توافق را زیر پا بگذارد و دوباره تهدید کند و مذاکره دیگری را شکل دهد. من فکر می‌کنم همان جمله‌ای که آقای روحانی پس از صحبت‌های ترامپ و رفتارهایش مطرح کرد، درست‌ترین جمله است که گفته شد مگر کسی دیوانه باشد که بیاید با شما مذاکره کند، با شما که به آنچه متعهد می‌شوید پایبند و وفادار نیستید. بنابراین دیگر در کشور ما هیچ آدم عاقل و منصفی وجود ندارد که دم از مذاکره بزند، هر چند افرادی واداده و شکست‌خورده سیاسی این موضوع را مطرح کنند؛ ولی اساساً افرادی که منصف و آگاه هستند، تدبری دارند و به منافع ملت توجه دارند، می‌دانند که هر نوع مذاکره با آمریکایی‌ها با منافع ملی ما در تعارض است. مواضع مسئولان ارشد نظامی ما را هم در این امر
 دیدید. 
اشتباه محاسباتی آنها این بود که مي‌توانند با خروج از برجام و اعمال فشار، ما را به میز مذاکره بکشانند و خواسته‌های خود را مطرح کنند. بحث جنگ، شدت دادن به تحریم‌ها و فلج کردن اقتصاد کشور یک هدف بیشتر ندارد. آمریکایی‌ها قادر به جنگ با ما نیستند، قادر به براندازی هم نیستند و چهل سال است که تلاش می‌کنند. آنها زمانی که قدرت بلامنازع بودند، نتوانستند، حال که جمهوری اسلامی قدرتمند شده و آنها در نهایت ضعف هستند، این براندازی محال است. آقای ترامپ اگر چه با خروج از برجام و اعمال این فشارها هدفش مهار ایران بود؛ اما همه پل‌های پشت سرش را خراب کرد و کسی هم در جمهوری اسلامی به دنبال این نیست که برای تأمین منافع ملت ایران با آقای ترامپ مذاکره کند.

فرمانده عملیات هوایی نیروی هوافضا در گفت‌و‌گو با صبح صادق

 علیرضا جلالیان / فرماندهی عملیات هوایی نیروی هوافضا عنوانی بود که اوایل مرداد ماه امسال با خبر اورهال یا بازآماد 10 فروند هواپیمای سوخوی ۲۲ بر سر زبان‌ها آمد. از جمله وظایف این واحد از نیروی هوافضا پشتیبانی هوایی از مأموریت‌های سپاه است. پیش از تأسیس هوانیروز سپاه بزرگ‌ترین واحد بالگردی سپاه را دارا بوده و با هواپیماهای باری ایلوشین و جنگنده‌های سوخو پشتیبانی هوایی را انجام داده است. این واحد در مراکز آموزشی خود به صورت کاملاً بومی به خلبان‌های سپاه و نیروهای فنی پروازی آموزش می‌دهد. تعمیر و بازآماد هواپیماها هم به کوشش شرکت‌های این مجموعه انجام می‌شود. همچنین عملیات رزمی هوایی، ترابری و نقل و انتقالات بار و مهمات، نفرات و بارریزی برای بخش‌های مختلف و نیز عملیات هوابرد با تلاش این واحد انجام می‌شود. به قول فرمانده این واحد، ترابری تاکتیکی از مأموریت‌های اصلی فرماندهی عملیات هوایی است. مردمیاری در حوادثی مثل سیل، اطفاء حریق، انتقال مصدومان، زلزله و حتی انتقال اعضای پیوندی از شهری به شهر دیگر و... از جمله دیگر فعالیت‌های این واحد است.
با سردار سرتیپ دوم خلبان شمس‌الدین فرزادی‌پور فرمانده عملیات هوایی نیروی هوافضای سپاه به بهانه بازآماد 10 فروند سوخوی 22 گفت‌وگویی اختصاصی انجام دادیم که در ادامه ماحصل آن را می‌خوانید.
***
* سردار چرا با وجودی که سپاه به خصوص پس از تغییر نیروی هوایی به نیروی هوافضا موضوع استفاده از جنگنده‌ها را کنار گذاشته بود و در این حوزه ارتش به صورت تخصصی فعالیت می‌کرد، دوباره به سمت چنین جنگنده‌هایی رفت؟  
حضور داعش در عراق و سرعتی که آنها در تصرف شهرهای عراق داشتند سبب شد دولت عراق از ایران برای مقابله با این تروریست‌ها درخواست کمک کند. در این خلال هم این نیاز در سپاه احساس شد که برای مهار تروریست‌ها از امکانات هوایی استفاده شود، محاصره بغداد و رسیدن تروریست‌ها به اماکن مذهبی شیعه که خط قرمز جمهوری اسلامی ایران بود، سبب شد سپاه بنا به ابلاغ ستاد کل نیروهای مسلح، هواپیماهای سوخوی 25 خود را به عراق واگذار کند. این در حالی بود که آمریکایی‌ها از دادن جنگنده‌های خریداری شده از سوی عراق سر باز می‌زدند؛ لذا به سرعت هزینه‌ها از طرف عراق پرداخت شد و تیر ماه 93 این اتفاق افتاد. بخشی مربوط به خود عراقی‌ها بود که سال 1991 میلادی عراقی‌ها به دلیل آسیب ندیدن در جنگ آمریکا به ایران واگذار کرده بودند و بخشی هم بعداً از روسیه خریداری
 شده بود. 
* اصولاً سازمان رزم شما چگونه شکل گرفت؟
مجموعه سازمان رزم نیروی هوایی سپاه سال 68 با هواپیماهای تکانو شکل گرفت و سال 81 سوخوی 25 وارد سازمان رزم شد. هواپیماهای عراقی بازآماد شد و تعدادی هم از روسیه خریداری شد. تقریباً مدت 13 سال از این هواپیماها در بخش‌های مختلف؛ در رزمایش‌ها و آموزش‌ها و شکل‌دهی ساختار رزمی‌مان استفاده کردیم تا اینکه سال 93 این هواپیماها به کشور عراق واگذار شد. عراق آن زمان خلبان آماده نداشت و خلبان‌های ارتش عراق هم بیش از بیست سال بود که اصلاً پرواز نداشتند؛ لذا در یک دوره آموزشی ۱۰ روزه آنها را آماده پرواز کردیم و به سرعت خود این خلبان‌ها با سوخوی 25 از ایران پرواز کردند و وارد عراق شدند. بنای ما این نبود که خلبانان خودمان در عراق عملیات کنند. دو روز پس از انتقال به عراق خلبان‌های عراقی کار عملیات هوایی را عراقی در حومه بغداد شروع کردند و عملیات رزمی به پشتوانه نیروهای زمینی و حشدالشعبی صورت گرفت. تا امروز بحث مستشاری ما برای نیروی هوایی عراق در این حوزه ادامه دارد. بعد از این واگذاری ما به دنبال گزینه‌های جایگزین سوخوی 25 رفتیم. سوخوی 25 هواپیمای پشتیبانی نزدیک است؛ لذا روی سوخوی 22 که در کشور موجود بود، متمرکز شدیم. ما طی دو مرحله این پرنده‌ها را تحویل گرفتیم. اینها برای اینکه عملیاتی بشوند به اورهال نیاز داشتند. شاید آن روزی که شروع کردیم خیلی مطمئن نبودیم با این سرعت و توانمندی اورهال پرنده‌ها انجام شود، اما دیدید که اوایل مرداد ماه 10 فروند در پایگاه شیراز آماده بهره‌برداری شد. 

* در حوزه بازآماد این ۱۰ فروند از توانایی‌های کشور تولید‌کننده هم استفاده کردید؟
خیر. با توجه به سابقه‌ای که خود ما در بازآماد یا اورهال هواپیماهای ترابری و شرقی داشتیم با احساس نیاز به هواپیمای رزمی سریع به این موضوع وارد شدیم و همه راه‌های دستیابی سریع به این منظور را پیگیری کردیم. اورهال اولین فروند از این هواپیماها را از دوستان نیروی هوایی سوریه کمک گرفتیم، اما از دومین فروند همه کارها را خودمان انجام دادیم و این توانایی بومی شد.
* بفرمایید چرا سوخوی 22 را برای این منظور انتخاب کردید؟
برای ما روش‌های مقابله با توجه به توان نامتقارن متفاوت از آن چیزی است که در جهان مرسوم است. ما از هرچه در اختیار داریم، باید بهترین بهره‌برداری را داشته باشیم؛ لذا استفاده از موجودی خودمان خیلی ممکن‌تر از این بود که به سراغ خرید خارجی یا حتی تولید داخلی که چندین سال طول می‌کشد، برویم. هواپیمای سوخوی 22 برای ما در مأموریت‌ها به لحاظ ویژگی‌های سرعت و ارتفاع، قابلیت‌های خوبی داشت. هواپیما موجود بود، نیازمندی‌های ما را تأمین می‌کرد و به صورت بومی بازآماد و اورهال می‌شد. چون تجربه اورهال سوخوی 25 را هم داشتیم. البته راهی هم جز این برای تأمین هواپیما نداشتیم.
اما مهم‌تر اینکه چیزی که توان یک هواپیما را تأمین می‌کند، تسلیحات و ابزاری است که روی این هواپیما سوار می‌شود، وگرنه خود هواپیماها تنها از نظر راحتی خلبان و برخی ویژگی‌ها تفاوت دارند. این هواپیما در حوزه عملیاتی و توانمندی با بازآماد و به‌روز رسانی سامانه‌ها به راحتی منظورهای عملیاتی ما را تأمین می‌کرد. برخی سامانه‌ها روی هواپیما تغییرات خاصی پیدا کرده، مثلاً سامانه ناوبری و تسلیحاتی که روی آن بسته خواهد شد که کارآیی هواپیما را خیلی بیشتر کرده است و بر اساس نیازمندی عملیاتی ما هم است. این ۱۰ فروند در مرحله اول بود، در مراحل بعدی مابقی آماده و وارد مرحله عملیاتی می‌شود.

* وضعیت شما در حوزه آموزش و تربیت نیرو چگونه است؟
ما در ابتدای تشکیل نیروی هوایی، یک یگان هوایی کوچک بودیم، اما امروز به حول قوه الهی از صفر تا صد تربیت متخصصان فنی و کادر پروازی و خلبانان را در داخل سپاه انجام می‌دهیم. مراکز آموزش فرماندهی عملیات هوایی هم در حوزه رزمی و هم در حوزه ترابری فعالیت دارند و امروز خلبانان جبهه مقاومت را هم آموزش می‌دهیم.

* در مأموریت مردم‌یاری چگونه حاضر می‌شوید؟
یکی از مأموریت‌های ابلاغی ما در حوزه فرماندهی، عملیات هوایی مردم‌یاری است؛ این مأموریت کلان سپاه است و ما در حوزه خود در این مأموریت شرکت می‌کنیم. متناسب با نوع مسئله چه سیل و زلزله و حوادث طبیعی باشد و چه دیگر موارد ما حضور داریم. از جمله در مسئله اطفاء حریق. فلسفه وجودی سپاه، حفاظت از مردم است، اگر سپاه در شرایط و زمان‌هایی که مردم نیاز دارند، توان کمک‌رسانی نداشته باشد، اصلاً فلسفه وجودی سپاه زیر سؤال است. ما هم همه پرنده‌های‌مان را در این راستا آماده انجام مأموریت کرده‌ایم. هواپیمای ایلوشین ترابری و کار تاکتیکی، مانند اطفاء حریق را انجام می‌دهد، آمبولانس هوایی هم هست. انتقال نیروهای نظامی و غیر نظامی را انجام می‌دهد. در زمانی که جنگ نیست، باید به کار مملکت بیاید. این خودش از مصادیق اقتصاد مقاومتی و صرفه‌جویی است. وقتی چنین امکانی وجود دارد، دیگر نیاز نیست که برای نمونه نهادهای خدمت‌رسان در سوانح و بلایا با مبالغ کلان برای کمک‌رسانی هواپیما و بالگرد اجاره کنند. هواپیما چه پرواز کند و چه در آشیانه باشد، هزینه‌بردار است؛ از این رو چه بهتر که فرسایش قطعاتش که زمان‌دار هم هستند، در مأموریت‌ها باشد. این به معنای حداکثر استفاده از امکانات است. با همین کار میلیاردها دلار در حوادثی، مانند زلزله بم و کرمانشاه صرفه‌جویی کردیم؛ چون اگر اینها استفاده نمی‌شد، باید پرنده اجاره می‌کردیم. جدای از این، روحیه جهادی نیروهای ما شایان توجه است. خلبانان هم در این حوادث خودشان دست به کار می‌شدند و افزون بر پرواز دادن پرنده، به مصدومان کمک می‌کردند. 

* در جبهه مقاومت هم حضور دارید؟
به صورت نیروی رزمی خیر، اما در حوزه پشتیبانی مانند امدادرسانی و بارریزی برای مناطق محاصره شده فعالیت‌های خوبی داشتیم؛ به ویژه برای مردم فوعه و کفریا که خود یک بحث مفصل دارد. 

* از توان دانشمندان و شرکت‌های دانش‌بنیان هم در تأمین تجهیزات و امکانات استفاده می‌کنید؟
جفاست اگر استفاده نکنیم. سپاه موظف به این امر است. ما حتی با سازمان‌های هم‌راستا هم همکاری می‌کنیم. در طراحی تسلیحات نوین و همچنین در برخی از تغییرات سیستم‌های هوایی که فناوری قدیمی داشتند از بخش‌های خصوصی و شرکت‌های دانش‌بنیان استفاده کردیم.

* سوخوی 22 نسل چندم از پرنده‌های جنگی است؟
نوع کلاسیک سوخوی ۲۲ در نسل سوم تعریف می‌شود؛ اما با تغییراتی که ما در آن داده‌ایم، تقریباً در نسل چهارم جای می‌گیرد که پرنده‌های این نسل قدرت مانور بهتری دارند. تسلیحاتی که ما روی سوخوی 22 نصب کردیم، نقطه‌زن و بادقت بالا هستند. ما در این تعریف نسل پنجم را پرنده‌های پنهان کار می‌دانیم؛ مانند اف 35 و اف 22 که در این زمینه در کشور گام‌هایی برداشته شده، اما با رونمایی از دستاوردهای جدید خود می‌توانیم تعاریف جدیدی را در این راستا جدای از نسل‌بندی‌ها ارائه دهیم.

* بخشی از مزیت شما در سپاه ترابری سنگین با هواپیماهای ایلوشین است، در این زمینه توضیح دهید.
هواپیمای ایلوشین 76 یکی از موفق‌ترین‌ها در بخش تاکتیکی است؛ یعنی این هواپیما با توانی که دارد هم برای حمل بار مناسب است و هم برای بارگیری با قابلیت تیک‌آف در باندهای کوتاه. ما حتی خارج از این تعاریفی که برای آن شده، در موارد دیگر هم از آن استفاده کردیم و موفق بودیم. یکی همان بارریزی برای مناطق محاصره شده فوعه و کفریا از ارتفاع خیلی بالا بود که اصلاً نه تجربه آن را داشتیم و نه کسی به ما فرمول محاسباتی آن را می‌داد، خودمان صاحب سبک شدیم. در اطفاء حریق هم از این هواپیما استفاده می‌کنیم. برای نمونه در هورالعظیم ما فعال هستیم یا در آتش‌سوزی‌های دیگر در کشور که در این حوزه هم از بالگرد استفاده می‌کنیم و هم از ایلوشین‌ها. 

* حوزه بالگرد شما با تشکیل هوانیروز محدود شده، درست است؟
با تدبیر فرماندهان حوزه بالگرد عمدتاً با توجه به استفاده مستقیم نیروی زمینی در هوانیروز متمرکز شد. البته ما تعدادی بالگرد برای پشتیبانی از مأموریت‌های خود داریم. امروز توان اورهال تمام این بالگردها که شرقی یا تولید داخل هستند، در سپاه وجود دارد. حتی در ورزش‌های هوایی هم در خدمت مردم هستیم و فقط با دریافت هزینه تمام شده این سرویس را به هم‌میهنان می‌دهیم. این دوره‌ها چندین مرحله برگزار شده و ما در هر مرحله از 500 تا 700 سورتی پرواز داریم.

نگاهی به سریال پربیننده تابستان 97


 آرش فهیم/ سال گذشته بود که رسانه‌ها اعلام کردند «پدر» از شبکه دوم سیما در ماه مبارک رمضان پخش خواهد شد. آنچه کنجکاوی‌ها را درباره این مجموعه تلویزیونی برانگیخت، هم اسامی نویسنده و کارگردان سریال پدر بود و هم موضوع آن. حامد عنقا فیلمنامه‌نویس و بهرنگ توفیقی در مقام کارگردان، قبلاً سریال «انقلاب زیبا» را با همکاری هم تولید کرده بودند که روایتی متفاوت از انقلاب اسلامی را در قالب تقابل یک خانواده شهید با بازمانده‌های طاغوت به نمایش درآورد؛ اما موضوع سریال جدید این دو فیلمساز چیز دیگری بود؛ خلاصه داستانش به این شرح اعلام شد: «حامد پسر جوانی است که درگیر داستانی عشقی می‌شود. او به خاطر اعتقاداتش و پدری که برایش الگویی تمام‌عیار است، ناچار سر یک دو راهی قرار می‌گیرد که باید دست به انتخابی سرنوشت‌ساز بزند ...» کنار هم قرار گرفتن کلیدواژه‌هایی همچون عشق، اعتقاد، پدر، دو راهی، انتخاب سرنوشت‌ساز در یک سریال تازگی داشتند و از روایتی عاشقانه با پس‌زمینه‌ای عارفانه خبر می‌داد و انتظار می‌رفت بار دیگر جان سریال‌های ماه رمضان رمق بگیرد. «پدر» به ماه رمضان نرسید، وقتی هم که با یک ماه تأخیر روی آنتن رفت، مشخص شد همه انتظارات درباره نوآوری در داستان و محتوا اشتباه بود.
 دنبال‌کنندگان جدی فیلم‌های سینمایی و سریال‌ها با دیدن همان دو سه قسمت ابتدایی، شباهت آشکار موضوع و قصه این اثر با برخی دیگر از فیلم‌ها را متوجه شدند. داستان تقابل پسر متدین و دختر ولنگار در محیط دانشگاه که به رابطه‌ای عاشقانه و تحول دختر ختم می‌شود، عیناً در فیلم «دلشکسته» نیز ترسیم شده بود. کار قبلی حامد عنقا به عنوان فیلمنامه‌نویس در سریال «تنهایی لیلا» که به کارگردانی محمدحسین لطیفی ساخته شده بود هم درون‌مایه‌ای مشابه «پدر» داشت. در آنجا هم دختر جوانی که قید و بند مذهبی ندارد، تحت تأثیر ازخودگذشتگی و مروت یک مرد جوان متدین قرار می‌گیرد و با او قرار ازدواج می‌گذارد و...، داستان تنهایی لیلا هم مثل لیلای سریال پدر به فاجعه و مرگ شوهر می‌انجامید.
داستان پرکشش و درگیرکننده «پدر» تاحدودی تکراری بودن نقش‌مایه‌های آن را جبران کرده است. تماشاگر سریال از همان لحظه اول، به دنیایی پا می‌گذارد که پر از جاذبه‌های دراماتیک است. از رابطه عاشقانه دو جوان متضاد با هم گرفته تا رقابت و حسادت و ستیزه و جوانمردی و جوانمرگی و... . علاوه بر اینها، نقش‌آفرینی بازیگران سریال هم به چشم‌نواز شدن آن کمک کرده است. با اینکه ترکیبی از بازیگران قدر و با تجربه و چهره‌های تازه‌کار و متوسط کنار هم حضور یافته‌اند؛ اما شاهد نقش‌آفرینی یکدست آنها هستیم. نمایش چهره‌ای مثبت از خانواده سنتی و الگوسازی در روابط زن و شوهر در این خانواده نیز از دیگر جنبه‌های مثبت سریال «پدر» است.
 قطعاً رابطه پدر و فرزندی میان حامد و حاج‌علی جلوه مثبتی از قرابت نسل‌هاست. این سریال نشان می‌دهد، بدون هیچ تصنع و شعارزدگی نیز می‌توان به رابطه خوب نسل‌ها پرداخت. این گونه است که «پدر» به یکی از پربیننده‌ترین سریال‌های سیما در سال‌های اخیر تبدیل شده است. 
اما از چند منظر هم می‌توان انتقاداتی جدی را به این سریال وارد دانست. اول اینکه، هیچ لزومی به نمایش تصویر تجملاتی و اشرافی از یک خانواده مذهبی نبود و این مسئله، تیغ محتوای «پدر» را کند کرده است. در روزگاری که بخش زیادی از مردم از نظر اقتصادی در تنگنا هستند، به تصویر کشیدن یک حاجی در جایی دور از بیشتر مردم، مانع برقراری ارتباط عمیق این شخصیت پهلوان و درستکار با مردم شده است. ضمن اینکه از نظر منطقی نیز نمی‌توان باور کرد مرد لوطی‌مسلک و بزرگی چون حاج علی، با خودرویی میلیاردی به میان مردم برود و در خانه‌ای با قیمت نجومی زندگی کند. 
مسئله دیگر، نمایش چهره‌ای خنثی و غیر انقلابی از «جوان مؤمن مسلمان» است؛ آنچه از «حامد» نمایش داده شده، هیچ نسبتی با جوان انقلابی ندارد؛ حامد، سرش در لاک خودش است، عضو هیچ گروه و دسته‌ای نیست و کاری به ظالم و مظلوم ندارد. در حالی که در روایات دینی تصریح شده، فرد مؤمن نباید خودش را در مظان اتهام قرار دهد؛ اما جوان مذهبی سریال پدر، حتی اتهام گناه کبیره را به گردن می‌گیرد تا دشمنش رهایی یابد! در جای دیگری هم با اینکه در یک درگیری بی‌تقصیر بوده، حرف زور و غیر قانونی رقیبش را می‌پذیرد و یک چک 100 میلیون تومانی تقدیمش می‌کند! 
سریال پدر در حوزه سبک زندگی نیز دچار تناقض‌هایی است. یکی از شاخصه‌های مهم در شیوه زیست اخلاقی و دینی، احترام به پدر و مادر است. در این سریال لیلا برای ازدواج با حامد، به والدین خودش توهین می‌کند. پس از ازدواج نیز با اینکه بناست همچون همسرش زندگی کند و تابع نعل به نعل او باشد، در این مورد مغایر با حامد رفتار می‌کند و هیچ گاه حاضر به مماشات با پدر و مادرش نیست. نمایش صحنه‌های عاشقانه سریال در برخی قسمت‌ها دچار افراط شده است، به گونه‌ای که حال و هوایی شبیه به فیلم‌های هندی و گاه سریال‌های ترکیه‌ای بر این قسمت‌ها سیطره می‌یابد. هر چه رابطه عاشقانه پوشیده‌تر و عفیفانه‌تر به نمایش دربیاید، روح اخلاقی و معنوی کار نیز بیشتر می‌شود. در قسمت‌های میانی، افراط درباره جنبه تراژیک سریال پیش آمد و چند قسمت پی‌در‌پی، روح و روان مخاطب داغ دید، بس که ناله و فریاد شنید. منطق درام در برخی سکانس‌های سریال «پدر» رعایت نشده است. در سکانسی که دانشجوهای دختر قصد دارند حامد را رسوا کنند و همراه با وی عکس بگیرند، وی می‌توانست با روش‌های ساده‌تری از خودش دفاع کند.
 برای نمونه می‌توانست داد و فریاد راه بیندازد یا به جای پنجره از در بیرون برود! پس از پایین پریدن از پنجره کلاس دانشگاه و آسیب دیدن هم مشخص نمی‌شود چرا به جای اینکه با تاکسی خود را به درمانگاه برساند، ساعت‌ها با دست شکسته سطح شهر را پیاده طی می‌کند؟!
سریال «پدر» در کنار قدرت بالای جذب مخاطب و برخی پیام‌های محتوایی، در مجموع دستاورد تازه‌ای در عرصه سریال‌سازی سیما محسوب نمی‌شود.


بزرگ‌ترين توليدکننده فولاد خاورميانه

 اکبر ادراکی/ صنعت فولاد يکي از صنايعي است که نقش مهمي در رشد و توسعه کشورهاي پيشرفته صنعتي ايفا کرده است و همواره مصرف سرانه آن به مثابه يکي از شاخص‌هاي رشد و توسعه کشورها مورد ارزيابي قرار مي‌گيرد. اين صنعت در ايران به دليل ايجاد اشتغال، درآمد ارزي و ايجاد تحرک در صنايع پايين‌دستي از اهميت بيشتري برخوردار است. با گسترش صنايع فولادسازي ايران، صنعت و اقتصاد اين کشور ارتباط تنگاتنگي با اين صنايع پيدا کرده است. 
رشد و تحول صنعت فولاد در طول دهه‌هاي اخير به خوبي بخشي از دستاوردهاي جمهوري اسلامي ایران را آشکار مي‌کند.
صنيع‌الدوله اولين رئيس مجلس ملي ايران يکي از فعال‌ترين افراد در ورود و انتقال صنايع به ايران بود که راه‌اندازی صنعت نساجي، کبريت‌سازي و قند از مهم‌ترين اقدامات او بود. او اولين کسي بود که صنعت کوره آهن‌تراشي (ذوب‌آهن) را در آخرين سال حکومت ناصرالدين‌‌شاه پايه‌گذاري کرد. اما ترور ناصرالدين‌ شاه کار را به تأخير انداخت.
در سال 1317 توافقي بين ايران و کنسرسيوم آلمان (دماگ-کروپ) براي ساخت کارخانه ذوب‌آهن در کرج بسته شد. اما هنوز کار انجام آن تمام نشده بود که متفقين در سال 1320 به ايران حمله کردند و آلمان‌ها مجبور به خروج شده و کار ناتمام ماند! بعدها نماينده شرکت دماگ‌‌ـ کروپ به يکي از کارشناسان ايراني گفته بود؛ تأسيس ذوب‌آهن در کرج به اين دليل امکان‌پذير نبود که معادن شمال ايران به اندازه کافي سنگ‌آهن نداشتند و تنها مصرف دو سال کارخانه را تأمين مي‌کردند. گذشته از آن زغال‌سنگ اين ناحيه براي مصرف کوره‌هاي ذوب‌آهن مناسب نبود. وقتي طرف ايراني از او پرسيد که چگونه چنين محلي براي ايجاد ذوب‌آهن انتخاب شد، پاسخ داده بود که با اجبار و ابرام رضاشاه محل کارخانه در کرج تعيين شد و شرکت کروپ هم به ناچار پذيرفت! 
در اين دوران بانک جهاني به بهانه اینکه برخی از اين کشورها بدون مطالعه کافي از احداث کارخانه ذوب‌آهن، زيان فراوانی ديده‌اند، به کلي با احداث کارخانه ذوب‌آهن در کشورهاي در حال توسعه مخالف بود. تلاش‌هاي مستمر پهلوي دوم براي دستيابي به صنعت ذوب آهن موفق نبود، تا اينکه در سال ۱۳۴۳ اعلان مناقصه ذوب‌آهن ايران در جرايد مهم جهان منتشر و متعاقب آن پيشنهادهايي از سوي کشورهاي صنعتي جهان تسليم ايران شد که در آنها متقاضيان حاضر شدند در تأسيس کارخانه با پرداخت وام يا نصب يا بهره‌برداري و اداره يا سرمايه‌گذاري در کارخانه با ايران همکاري کنند. در اين ميان پيشنهاد اتحاد شوروي از همه بهتر و به لحاظ اقتصادي مقرون‌ به صرفه‌تر بود. پس از رفت و برگشت‌هاي هیئت‌هاي مذاکره‌کننده ايران و شوروي، سرانجام در روز ۲۲ دي‌ ماه ۱۳۴۴ قرارداد نهايي ذوب‌آهن ايران در مسکو به امضا رسيد و علاوه بر آن در همان هنگام قراردادهاي ديگري مانند همکاري‌هاي فني و اقتصادي ماشين‌سازي انتقال گاز منعقد شد.
ظرفيت اوليه کارخانه ذوب‌آهن ايران ۶۰۰ هزار تن فولاد پيش‌بيني شده بود که ظرف سه سال بعد مورد بهره‌برداري قرار مي‌گرفت. مرحله دوم اين واحد صنعتي که دو سال بعد کليد مي‌خورد ظرفيت توسعه آن را به يک ميليون تا يک ميليون و ۲۰۰ هزار تن ارتقا مي‌داد. نوع کوره مرتفع و سوخت آن زغال‌سنگ تعيين شده بود و تعداد شش هزار نفر کارگر برای ساختمان آن از روز نخست مشغول به کار مي‌شدند.
پس از انقلاب اسلامي شرکت ملي ذوب‌آهن ايران و شرکت ملي صنايع فولاد ايران در هم ادغام و شرکت ملي فولاد ايران در سال ۱۳۵۸ ايجاد شد. هم‌اکنون شرکت ملي فولاد ايران وظيفه نظارت و مديريت صنايع فولادي ايران از مرحله اکتشاف منابع اوليه تا بازاريابي داخلي و بين‌المللي محصولات را بر عهده دارد. شرکت ملي فولاد ايران در جایگاه بزرگ‌ترين شرکت دولتي در خاورميانه است.
در زمان جنگ ايران و عراق توسعه صنايع فولادي ايران عزم و اراده خود را قدري از دست داد. مجتمع فولاد اهواز در سال 1353 با ظرفيت 35/2 ميليون تن در سال شروع به کار کرد. در نظر گرفته شده بود که تا سال 1362 کار ساخت اين مجتمع پایان يابد، اما به دليل حملات هوايي عراق به تأخير افتاد. با اين حال بلافاصله پس از آتش‌بس در 12 فروردین ماه 1368 به دست حضرت آیت‌الله‌العظمی خامنه‌ای افتتاح شد. این شرکت اولین مجتمع تولید آهن و فولاد کشور به روش احیای مستقیم و کوره قوس الکتریکی است و بزرگ‌ترین عرضه‌کننده شمش فولاد و دومین قطب تولید فولاد خام در کشور می‌باشد و یکی از بنگاه‌های پیشرو اقتصادی است که در عرصه‌های ملی و منطقه‌ای صنعت فولاد حضوری فعال دارد.
در سال 1367 حجم توليد فولاد از يک ميليون تن در سال تجاوز نکرد، اما در سال 1379 به 6/6 ميليون تن در سال رسيد. اين رشد فزاينده ناشي از تکميل شدن پروژه‌هاي نيمه‌تمام قديم و جديد مي‌باشد. از پروژه‌هاي قديمي، قابل توجه‌ترين مجتمع فولاد اهواز مي‌باشد. فاز اول پروژه در سال 1368 با ظرفيت ۵۵ هزار تن در سال براي بهره‌برداري آماده بود.
در سال ۱۳۷۱ مرحوم هاشمي‌رفسنجاني رئيس‌جمهور وقت پروژه فولاد مبارکه اصفهان را افتتاح کرد و به اين ترتيب، فولاد مبارکه به بزرگ‌ترين شرکت توليدي فولاد کشور و خاورميانه تبدیل شد. اکنون گروه شرکت‌هاي فولاد مبارکه اصفهان مواد اوليه بيش از ۳ هزار کارخانه و کارگاه توليدي کشور در صنايع لوله و پروفيل، نفت و گاز و پتروشيمي، خودرو، موتورهاي الکتريکي، لوازم خانگي، فلزي سبک و سنگين، ساختماني، غذايي، کشتي‌سازي و سازه‌هاي دريايي و... را تأمين مي‌کند. شرکت هر ساله بخشي از محصولات خود را در راستاي ارتقاي کيفيت، برآورده کردن نيازهاي ارزي و حضور مستمر در بازارهاي جهاني و توسعه آن صادر مي‌کند و با توجه به اعتبار کسب شده در بازار جهاني هم‌اکنون پتانسيل و اعتبار لازم برای صادرات به بيش از ۳۸ کشور جهان را دارد. در مجموع نيمه اول سال ۱۳۹۶ ظرفیت گروه فولاد مبارکه به ۳/۱۰ ميليون تن ارتقا يافت. همچنین توليد ۸/۱۲ ميليون تن فولاد تا سال ۱۳۹۸ و ۲۵ ميليون تن در افق ۱۴۰۴ را برنامه‌ريزي کرده است.
چشم‌انداز صنعت فولاد ايران به دليل منابع اوليه غني، قيمت پايين انرژي و نيروي انساني بسيار مساعد و مطلوب است. با وجود اينکه ايران در 20 سال اخير با توسعه ظرفيت‌هاي موجود و بدون اضافه کردن ظرفيت جديدي براي توليد فولاد، ميزان واردات آن به ميزان چشمگيري کاهش داده و حتي صادرات آن را ممکن کرده است.  بر اساس آمار انجمن فولاد، فولادسازان در سال 1396 در مجموع ۲۱ ميليون و ۸۸۴ هزار تن فولاد مياني توليد کردند که از توليد ۱۸ ميليون و ۴۶۶ هزار تن سال ۹۵ بیش از ۱۹ درصد بالاتر است. آمارهاي سه ماهه اول 1397 انجمن فولاد گوياي رشد ۱۱۱ درصدي نسبت به سال گذشته در صادرات محصولات فولادي است. در مجموع در بهار ۹۷ بیش از ۶۳۳ هزار تن انواع محصولات فولادي از کشور صادر شد که ۱۵۲ هزار تن آن ميلگرد شاخه، ۱۵۱ هزار تن ورق گرم بالاي ۳ ميلي‌متر، ۱۳۹ هزار تن ميلگرد کلاف، ۹۱ هزار تن ورق گرم زير ۳ ميلي‌متر، ۴۶ هزار تن تيرآهن، ۱۷ هزار تن ورق پوششدار و در نهايت ۸ هزار تن ورق سرد بود.
افق 1404 فولاد ايران برابر 55 ميليون تن فولاد در سال است که پيش‌بيني مي‌شود 41 ميليون تن از آن در داخل کشور به مصرف برسد و 14 تن از آن به خارج از کشور صادر شود. طبق آمار گمرک ايران ميزان توليد فولاد در سال 1393 برابر 5/16 ميليون تن بوده است که بيش از ۲ ميليون و ۱۶۴ هزار تن سنگ‌آهن کنسانتره، به ارزش تقريبي ۳۶۶ ميليون دلار وارد کشور شده است.