شهناز سلطانی/ بالا رفتن قیمت دلار و سکه و طلا، تحریمهای عریض و طویل، افزایش اجاره بهای مسکن و... نه فقط چند نمونه از اخبار برجسته رسانههای جمعی است که از موضوعات مورد بحث و گفتوگوی مردم نیز هست. اخباری که فارغ از میزان صحت و سقم آنها موجی از نگرانی و ناامیدی با خود همراه میآورد. امید به آینده بهتر و داشتن انگیزه برای استمرار کار و فعالیت را تحتالشعاع خود قرار میدهد. از سوی دیگر روی دیگر سکه امید، شادی است، اگر امیدوار باشیم شادی هم همراهی میکند و اگر ناامیدی به بار بنشیند، شادی هم رخت برمیبندد. در چنین شرایطی امیدبخشی و تزریق شادی به جامعه چیزی شبیه خونرسانی به رگهای جامعه است.
ما استثنا نیستیم
اگر ذرهبین به دست بگیرید و کفشهای آهنی به پا کنید و دنیا را گز کنید، هیچ آرمانشهری در آن پیدا نمیکنید که همه چیز بر وفق مراد باشد و نگرانی در آن راه نداشته باشد و اقتصاد آن جامعه روی یک خط صاف و طبق برنامه پیش برود. بنابراین کشور ما هم اگر با دشواریهایی روبهروست، از جمله در اقتصاد نه اولین و نه آخرین کشور است و استثنای یک قاعده هم نیست. اما به نظر میرسد به اندازهای و به شکلی مسائل و مشکلات موجود ترسیم و تصویر میشود که گویا هیچ راهی برای رویارویی و برونرفت از آن وجود ندارد و ما در این مشکلات محو خواهیم شد. بیشک این حد از سیاهنمایی پیامدهای سنگینی به دنبال دارد. چه بسا روزی این مشکلات اقتصادی حلوفصل شود، اما مشکلات ناشی از پیامد دشواریهای اقتصادی ریشههایی دوانده که به این زودیها راهی برای برونرفت از آن نه اینکه نباشد، بلکه به مراتب سختتر و مستلزم صرف انرژی و هزینه بیشتر است. ناامیدی یکی از همین پیامدها است، به ویژه در بین نسل جوان کشور که در چنین مواقعی بیشتر نمود پیدا میکند. وقتی ناامیدی جوانه بزند، انگیزه برای کار و فعالیت و ترسیم آینده روشن رنگ میبازد و دقیقاً در چنین مواقعی است که فکر مهاجرت پررنگ شده و فرصتها نادیده گرفته میشود.
مسئولان و رسانهها
عوامل متعددی در امیدبخشی یک جامعه نقش دارند. یکی از مهمترین آنها کسانی هستند که مهمترین امور یک جامعه به دست آنها اداره میشود. اگر مردم یک جامعه ببینند مسئولان آنها باتدبیر و دلسوزی به دنبال راهی هستند تا از مشکلات به سلامت عبور کنند، امید در آنها جان تازه میگیرد.
رسانههای جمعی هم یکی دیگر از عواملی هستند که تأثیرگذاری آنها بر مخاطب بر هیچ کس پوشیده نیست. رسانهها که با اهداف و انگیزههای خاص فعالیت میکنند، میتوانند به قدری شرایط جامعه را تیره و تار نشان بدهند که مخاطب، خود را فنا شده در چنین جامعهای تصور کند، یا برعکس میتوانند راههایی برای برونرفت از آن نشان بدهند و امیدواری را به جامعه برگردانند.
نهادهای اجتماعی
جامعهشناسان، نهادهای اجتماعی از جمله خانواده و نظامهای آموزشی را هم در امیدبخشی به جامعه بسیار مهم میدانند. نهاد خانواده دقیقاً همان جایی است که ما نخستین آموزشها را از آن فرا میگیریم. فضای موجود در خانواده اگر سرشار از امید و نشاط باشد به فرزندان هم همان منتقل خواهد شد و اگر غیر از این باشد ما خواسته یا ناخواسته و ناآگاهانه خیلی زود آنها را وارد چرخه ناامیدی کردهایم.
در کشورهای در حال توسعه مانند کشور ما نظامهای آموزشی کاستیهای قابل توجهی در خود دارند (از جمله شیوه ارزشیابی دانشآموزان و دانشجویان) که سبب میشود اضطراب و نگرانی به مخاطبان منتقل شود. اضطراب و نگرانی هم فینفسه بر امیدواری و شادیبخشی تأثیر منفی میگذارد. بنابرین از نقش نهادهای آموزشی نباید غافل شد.
نقش فردی
از نقش فرد هم نباید غافل بود؛ چرا که تکتک ما افراد جامعه میتوانیم به خودمان کمک کنیم تا امیدوار و شاد زندگی کنیم، یا برعکس. با وجود همه شرایطی که در جامعه حاکم است، این ما هستیم که انتخاب میکنیم. مثلاً در روانشناسی گفته میشود فهرستی از تواناییهای کوچک و بزرگتان تهیه کنید. این فهرست به شما امید میبخشد و شما خود را ناتوان فرض نمیکنید. برای خودتان برنامه منظم داشته باشید. برنامهای که در آن معاشرت با دیگران، عبادت، ورزش، مطالعه، کمک به همنوع، رفتن به دنبال علایق لحاظ شود.
بهانههای شادی در شهر
کشور ایرلند که از آن به یکی از شادترین کشورهای جهان یاد میشود، به بهانههای مختلف کارناوالهای شادی به راه میاندازد. در کشور ما هم در سالهای اخیر در آستانه عید نوروز مسئولان شهری به تعداد انگشتشمار در پایتخت کارناوالهای شادی به راه میاندازد. حتی اگر در این کارناوالها حضور فعال نداشته باشید و صرفاً به عنوان تماشاگر با آنها همراهی کنید، حس روشن امید و شادی در شما شعلهور میشود. بنابراین مسئولان یک شهر اگر میدانستند به واسطه مسندی که بر آن تکیه زدهاند، چقدر میتوانند در ایجاد و انتقال این امیدها و شادیها اثربخش باشند، حتماً آستینها را بیشتر بالا میزدند.
امید به دنبال رفاه اجتماعی
رفاه اجتماعی از آن دسته موضوعاتی است که میتواند امید را در یک جامعه درونی کند. رفاه اجتماعی در کشورهایی که امید و شادی در آنها درونی شده، نشان میدهد که از سطح بالایی برخوردار است و به همین دلیل در طوفانهای اقتصادی و اجتماعی نگرانی چندانی دیده نمیشود. همینطور بالا بودن تولید ناخالص ملی و پایین بودن نرخ بیکاری در یک جامعه شاخصهای مهم شاد بودن آن است.
سازمان ملل متحد فهرست شادترین کشورهای دنیا در سال 2018 را منتشر کرده است. در این فهرست کشور فنلاند مدال شادترین کشور جهان را بر سینه آویخت و کشورهای نروژ، دانمارک، ایسلند، سوئیس، هلند، کانادا، نیوزیلند، سوئد و استرالیا به ترتیب در رتبههای دوم تا دهم شادترین کشورهای جهان در این سال قرار گرفتند. در این کشورها به خوبی مسائلی همچون نابرابری ثروت، مالیات بالا، کمبود نیازهای بهداشتی و سلامت، فساد مالی و پایین بودن سطح امید به زندگی حل شده است. بنابراین ما هم میتوانیم با ارتقای شاخصهای امید و شادی جای خود را در چنین فهرستهای امیدبخشی باز کنیم.
دکتر علی منتظری، عضو هیئتعلمی جهاد دانشگاهی در یک پژوهش علمی میزان شاد بودن مردم کشور ایران را نشان داده است. در این پژوهش ۲۷ هزار و ۸۸۳ ایرانی با میانگین سنی ۱۸ تا ۶۵ سال مورد بررسی قرار گرفتند. نتیجه این بررسیها نشان داد، ۳/۳۹ درصد مردم از شادکامی سطح متوسطی برخوردارند. ۴/۳۵ درصد هم شادکامی خود را کم توصیف کردند و در این میان، فقط ۳ درصد خود را «بسیار زیاد» شاد دانستند.
همچنین بر این اساس استان زنجان شادترین استان کشور نام گرفت و استان یزد پایینترین سطح شادکامی را در بین استانهای دیگر به خود اختصاص داد.
استانهای گلستان، بوشهر، هرمزگان و کردستان از میزان شادکامی بالاتری از خط میانگین برخوردارند.
شخصیت، عزتنفس، اعتقادات مذهبی، سرمایه اجتماعیـ فعالیتهای اوقات فراغت، ورزش هفتگی، نداشتن سابقه بیماری عصبی، خوشبینی به زندگی از عوامل مؤثر در پدیده شادکامی افراد یاد شده است.
بر اساس این پژوهش دارا بودن تحصیلات بیشتر و همینطور داشتن سطح درآمد بالا در سطوح اقتصادی به میزان چشمگیری در بالا بودن شادی افراد تأثیر دارد.
فرد فرد ما نقش داریم
بنابراین شرایط اقتصادی و اجتماعی فعلی جامعه ما چه بسا گریبان بسیاری از جوامع دیگر را هم اکنون گرفته باشد، اما آیا در همه این جوامع وضعیت به مراتب از آنچه هست سختتر تبیین میشود. قطعاً اینگونه نیست. ما هم باید با عقلانیت و به سلامت از این شرایط عبور کنیم. باید در کنار نقد درست وضعیت موجود از بیان فرصتها غافل نشویم تا مبادا امید و شادی در جامعه که از سرمایههای اجتماعی یک جامعه محسوب میشوند، دچار مخاطره شود و آن مستلزم این است که هر فرد در هر جایگاهی که قرار گرفته باید بداند نقش او و عملکرد درست او در این عبور مهم است. پس به هیچ وجه نباید آن را دست کم گرفت.