حسین میرچراغخانی/ حکومتها و قدرتهای تصمیمگیر در شکلگیری و انزوای جریانها و تفکرات زمان خود نقش دارند. نگاهی گذرا به عملکرد سلاطین قاجار، ضعف آنان را در ادارۀ کشور، با وجود ظرفیتهای بالای فکری، فرهنگی و اقتصادی نمایان میکند. از مهمترین دلایلی که تاریخنویسان و تحلیلگران تاریخ، دورۀ قاجار را نسبت به دیگر دورههای شاهنشاهی ایران، عامل ضعف ایران میدانند، عملکرد سلاطین قاجار است. برای نمونه، خونریزی در کرمان و کشتار مردم تفلیس (پایتخت گرجستان(۱) در پروندۀ آغامحمدخان، امضای عهدنامههای گلستان، ترکمانچای و فینکناشتاین در دورۀ فتحعلیشاه، قتل میرزاابوالقاسم قائممقام در زمان محمدشاه، دادن امتیاز رویتر و تأسیس بانک شاهنشاهی به انگلیسیها در زمان ناصرالدینشاه، قرارداد دارسی و امتیاز استخراج نفت به مدت شصت سال به تبعۀ انگلیسی در زمان مظفرالدینشاه، به توپ بستن مجلس شورای ملی و امضای قرارداد 1907 در زمان محمدعلیشاه و هرجومرج و قحطی در زمان احمدشاه، نمونههایی از عملکرد ضعیف سلاطین قاجارند.
در تحلیل علت واگذاری امتیازات متعدد در دورۀ قاجار، در کنار میل ملوکانه شاهان قاجار، باید به نقش پنهان فراماسونری در تحولات تاریخ معاصر ایران توجه کرد. این جریان با نفوذ در سطح تصمیمگیری سلطنت قاجار و تأثیرگذاری بر اقشار روشنفکر جامعه، فضایی را ترسیم کرده بود که در آن فضا، شاهان قاجار برتری همهجانبۀ غرب و گریزناپذیر بودن اعطای امتیاز را امری مسلّم میپنداشتند.
تحرک و تحکم کشورهای روسیه، فرانسه، انگلیس و عثمانی نسبت به ایران، اوضاع سیاسی دورۀ قاجار را چنان بحرانی کرده بود که ایران دورۀ قاجار در نهایت ضعف به سر میبرد. در چنین وضعیتی، جریانهای مذهبی و رهبران دینی وارد منازعات سیاسی شدند و فعالیتهایی برای جلوگیری از خسارتهای فکری، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی انجام دادند. اعتماد مردم به رهبران دینی، استفادۀ شاه از قدرت روحانیت و تلاش علما برای دفاع و حفظ دین، از مهمترین عواملی هستند که موجب شیوع جریانهای مذهبی و به طور خاص جریان عقلانیت اسلامی شده است. بنابراین، سه دلیل اصلی گسترش جریان عقلانیت اسلامی در دورۀ قاجار عبارتند از:
1ـ استقبال پادشاهان
سلاطین قاجار به میزان درک و فهمی که از دین داشتند، با رهبران مذهبی همراهی کرده، ظواهر و شرعیات را رعایت میکردند. برای نمونه، آغامحمدخان قاجار هنگامی که به سلطنت رسید، شمشیر شاهانهای را که وقف مقبرۀ بنیانگذار سلسلۀ صفوی شده بود، برداشت و عهد کرد این سلاح مقدس را در دفاع و حمایت شیعه به کار برد.(۲) همچنین میگساری را ممنوع کرد و ساخت ضریحی از طلا برای بارگاه حضرت علی(ع)، نمونهای از اقدامات مذهبی او بود.(۳)
از دلایل دیگری که شاهان قاجار را وا میداشت با رهبران مذهبی همراهی کنند، اوضاع سیاسی، از جمله جنگهای بین ایران و روس بود. شاهان قاجار برای بسیج مردم و حضور آنها در جنگ، نیازمند همراهی رهبران دینی و صدور فتوای جهاد بودند؛ برای نمونه، در سال 1223ق شاه، میرزاقائممقام وزیر را فرمان داد تا از علما علیه روسها فتوا جمع کند. سرانجام با گرفتن فتوای برخی از علما، قائممقام رسالهای به نام «رسالۀ جهادیه» منتشر کرد که در آن، مجادله و مقاتله با روسیه، جهاد فیسبیلالله نام گرفته بود.(۴)
در تحلیل همراهی پادشاهان با جریان عقلانیت اسلامی، به این نکته باید توجه شود که قدرتهای استبدادی هرگز چشم دیدن قدرتی در عرض خود را نداشتهاند و هدف نهایی آنها، حذف رقیب بوده است؛ اما آنها مجبورند کنار بیایند و حتی اظهار علاقه کنند. مصداق این سیاست، در زمان قاجار اتفاق افتاده است. سخن رهبر معظم انقلاب نیز مؤید این نظر است که میفرمایند: «مسئلۀ مبارزۀ با علما، در دستور كار همۀ سلاطین مستبد بود؛ نمیتوانستند در كنار و روبهروی خود، كانون قدرتی را تحمل كنند كه تا اعماق دل مردم نفوذ دارد. رضاخان با همان انگیزهای با علما برخورد میكرد كه ناصرالدینشاه میخواست برخورد كند. در همین قضیۀ میرزای بزرگـ رضوانالله علیهـ قبلاً یكی دو نامه به ناصرالدینشاه نوشت و او را از این كارها نهی كرد؛ اما او با تعبیرات توهینآمیز و سبكی به میرزا جواب داد: شما مشغول درس و كار خودتان باشید؛ به این كارها كاری نداشته باشید! میبینید كه این عبارت هم عبارت آشنایی است و در طول این صد و چند سال، طرفداران قدرت مطلقۀ شخصی، بارها آن را به علما گفتند: بروید مشغول مدرسه و مسجد خودتان باشید؛ به سیاست چه كار دارید؟!»(۵)
2ـ همراهی علما و رهبران مذهبی
رهبران مذهبی هرگز فرصتهای پیشآمده را که از شیعه حمایت میکرد، از دست ندادهاند. بر اساس مبانی نظری جریان عقلانیت اسلامی، حکومت قاجار حکومتی جائر به شمار میآمد. با این حال، به میزانی که سلاطین قاجار از دین و مذهب دفاع میکردند، مورد حمایت رهبران مذهبی بودند. رهبران جریان عقلانیت، سعی داشتند از قدرت دربار برای مقابله با رشد اخباریگری، صوفیه، شیخیه و امواج تفکرات غربی استفاده کنند. در مقابل، حکام قاجار نیز سعی داشتند از طریق رهبران دینی، حکومتشان را مشروع جلوه دهند. از دورۀ صفویه به بعد، که حضور رهبران مذهبی در چارچوب قدرت بیشتر شد، نقش علما در مناسبات سیاسی هم افزایش یافت. آنان در مواقع حساس، وارد عمل میشدند؛ برای نمونه، صدور فتوای جهاد و حضور در جنگ، نشانۀ همراهی آنها با مردم و حکومت است. حضور ملااحمد نراقی در جنگ قفقاز، نمونهای از همکاری علما در مناسبات سیاسی بود.(۶)
3ـ اعتماد مردم
مطالعۀ تاریخ نشان میدهد، مردم ایران در سختترین وضعیت، دین و رهبران مذهبی را تکریم کرده، آنها را بهترین پناهگاه میشناختند. در دورۀ قاجار در جنگهای بین ایران و روس، وقتی الکساندر اول، سیسانوف را مسئول لشکرکشی به قفقاز کرد، مسلمانان گنجه که با جنایات روسها مواجه بودند، مشکلات خود را با رهبران جریان عقلانیت اسلامی در عتبات در میان گذاشتند. علمای شیعه در حمایت از مردم مسلمان قفقاز فتوای جهاد صادر کردند، که از این میان میتوان به فتوای ملااحمد نراقی اشاره کرد.(۷) فتوای میرزای شیرازی در تحریم تنباکو و عمل مردم به آن، اعتماد مردم به رهبران این جریان را نشان میدهد. پیروزی فتوای تحریم تنباکو بر دربار، بیانکننده نکتۀ ظریف و عمیقی است که جامعۀ ایران عقاید خود را بر هر چیز، حتی حکومت ترجیح خواهد داد. از این رو، یکی از مهمترین دلایلی که دربار قاجار مجبور بود با رهبران جریان عقلانیت اسلامی همراهی کند، اعتماد مردم به این طیف بود.
پینوشتها:
۱ـ سیدجلالالدین مدنی، تاریخ سیاسی معاصر، تهران: دفتر انتشارات اسلامی، 1361، ص 51.
۲ـ حامد الگار، دین و دولت در ایران؛ نقش علما در دورۀ قاجار، ترجمۀ ابوالقاسم سری، تهران: توس، ۱۳۵۶،
ص 81.
3ـ میرزامحمد تنکابنی، قصصالعلماء، به کوشش محمدرضا حاجیشریفی خوانساری، قم: حضور، ج 2، ۱۳۸۲، ص 42.
4ـ محمدتقیبنمحمدعلیسپهر، ناسخالتواریخ (تاریخ قاجاریه)، به اهتمام جمشید کیانفر، ج 1، تهران: اساطیر، 1377، ص 181.
5ـ نرمافزار حدیث ولایت، بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار با جمعی از روحانیون، ائمۀ جماعات و وعاظ نقاط مختلف كشور در آستانۀ ماه مبارك رمضان، 1370.
6ـ حامد الگار، روحانیت پیشرو در جنبش مشروطیت، ترجمۀ ابوالقاسم سری، تهران: طوس، ص 124.
7ـ امیرحسین خالقینژاد، نقش سیاسی علمای شیعه در عصر قاجار، قم: بوستان کتاب،1390، ص 114ـ 115.