بررسی بازار نوشتافزار در آستانه بازگشایی مدارس
شهناز سلطانی/ بوی ماه مدرسه از تابستان به مشام میرسد؛ همان وقت که بازار خرید کیف و دفتر و مداد جان میگیرد. همان وقت که چشم بچهها از ذوق خرید کیف و کتاب برق میزند. کیف و دفتر و مداد رنگی و خطکش و پرگار برای بچهها چیزی فراتر از فقط نوشتافزار است. هرچه نقش این لوازم، خوش خط و خال باشد، لذتش برای بچهها بیشتر میشود. بازار پررونق این روزهای نوشتافزار پر است از لوازم پر نقش و نگار خارجی و البته، کمی هم ایرانی.
بازار پرزرق و برق
کافی است سری بزنید به یکی از فروشگاههای نوشتافزار. انواع و اقسام وسایل شما را شوکه میکند. حتماً باید کاربرد بسیاری از آنها را بپرسید. دیگر گذشت آن زمانها که لوازمالتحریر مدادی بود و دفتری و پاککنی و... حالا ابزارهای جدید با کاربریهای جدید طراحی و ساخته شده و بازار نوشتافزار را پر کرده است. نقش و رنگ و لعاب این ابزارها را هم به هیچ وجه نمیتوان نادیده گرفت. آنقدر جذاب، چشمنواز و فریبنده است که اگر نیازی به خرید هم نداشته باشید، دلتان میخواهد گشتی در این بازارها بزنید و صد البته مطمئن باشید دست خالی هم بر نمیگردید. آن وقت است که به بچهها حق میدهید.
کالایی فرهنگی
نوشتافزار سالهاست که کالای فرهنگی تلقی میشود، آن هم به واسطه همان طرح و نقشهایی که روی آنها حک میشود؛ طرحهایی که اگر دست کم بگیرمشان کوتاهی کردهایم. همین طرحهاست که فرهنگها و ارزشها را انتقال میدهد. این ابزارها که در همه دوران مدرسه و دانشگاه و سالهای طولانی با بچهها همراه است علاوه بر رفع نیاز، ذائقه فرهنگی فرزندان ما را هم شکل میدهد. بچهها به ویژه در سنین دبستان تأثیرپذیری فراوانی دارند. به همین دلیل طراحی نوشتافزارها میتواند بر آنها اثرگذار باشد. اغلب نقوش روی نوشتافزارها برگرفته از شخصیتهای کارتونی و داستانی مورد علاقه بچههاست، یا برعکس ابتدا لوازمالتحریر تولید میشود و سپس براساس طرح و نقشهایی که روی آنها صورت گرفته و قهرمانسازی و قهرمانپروری شده کارتونها و انیمیشنها ساخته میشود و مفاهیم و ارزشها مطابق میل و علاقه طراحان به واسطه همین نوشتافزارها و کارتونها انتقال مییابد.
سهم 20 درصدی ما
«عباس هدایتیان» رئیس اتحادیه فروشندگان نوشتافزار و لوازم مهندسی تهران یک دهه پیش گفته بود، 70 تا80 درصد لوازم موجود در بازار در دست خارجیهاست و تنها 20 تا 30 درصد آنها در اختیار تولیدکنندگان داخلی است. بعد از یک دهه چند روز پیش بود که «سعید حسینی» مدیرعامل مجمع نوشتافزار ایرانیـ اسلامی دوباره همین آمار و ارقام نوشتافزار را اعلام کرد. به این معنا که با وجود تلاشهایی که در سالهای اخیر برای تولید نوشتافزار ایرانی با طرح و نقش ایرانی و برگرفته از فرهنگ خودی انجام گرفته، هنوز راه زیادی در پیش داریم تا بازار مصرفمان را خودمان به دست بگیریم و ذائقه بچههایمان را خودمان مطابق صلاحدیدمان تعریف کنیم و پاسخ بدهیم.
5 هزار فرصت شغلی
اگر از موضوع فرهنگی نوشتافزار فاصله بگیریم و از منظر اقتصادی به آن نگاه کنیم، میتوانیم به چشم یک فرصت خوب از آن بهرهبرداری مناسبی داشته باشیم. به گفته مدیرعامل مجمع نوشتافزار ایرانیـ اسلامی حجم بازار نوشتافزار در کشور حداقل 40 هزار میلیارد تومان برآورد میشود که اگر همه این لوازم در کشور و به دست تولیدکنندگان داخلی تولید شود، به معنای ایجاد 5 هزار فرصت شغلی است و چون کشورهای همسایه در این تولیدات نقشی ندارند، ما میتوانیم بازار آنها را هم به دست بگیریم.
چین پیشتاز
کشور چین در تولید و صدور نوشتافزار هم پیشتاز است. 80 درصد اجناس خارجی موجود در بازار ایران چینی است و بقیه از کشورهای مالزی، اندونزی، کره جنوبی و تایوان وارد میشود. البته در این بازار بیش از اینکه کیفیت مهم باشد این تنوع است که حرف اول را میزند. تولیدکنندگان خارجی که جای خود را در بازارهای جهانی تثبیت کردهاند به خوبی از این نیاز مصرفکننده آگاهی دارند. البته نه اینکه تولیدکنندگان داخلی ما از آن بیاطلاع باشند، اما موضوعاتی بر سر راه آنهاست که مانع توسعه فعالیتهای آنها میشود. برای نمونه به گفته خود تولیدکنندگان از زمانی که آنها برای تولید طرح جدید تصمیم میگیرند تا زمانی که این پروسه طی شود و تولیدات آنها به بازار مصرف پا بگذارد، از همان محصول 30 نوع جدید به بازار وارد شده است؛ چرا که هزینههای بالای تولید در کشور مانند دستمزد بالای کارگر و لزوم واردات برخی از مواد اولیه توان مقابله با تولیدکنندگان بزرگ خارجی را کم میکند. تا موانع از سر راه آنها برداشته نشود و راه برایشان هموار نشود، همچنان کیف مدرسه بچههای ما پر از اجناس خارجی خواهد بود.
به بچهها اطمینان بدهیم
در سالهای اخیر در آستانه بازگشایی مدارس، نمایشگاه و فروشگاههایی برپا میشود که هدف آنها حمایت از تولیدکنندگان داخلی نوشتافزار و توجه و اهمیت دادن به بعد فرهنگی این اجناس است. اگر به عنوان یک مشتری گذرتان به این نمایشگاهها و فروشگاهها افتاد، خواهید دید در کنار گامهای مثبتی که در این راه برداشته شده کاستیهای تأملبرانگیزی هم دیده میشود. طرحها با محدودیتهایی روبهرو هستند، آنچنان که باید برای بچهها لوکس و فانتزی و جذاب باشند، نیستند. کیفیت برخی از کالاها در قبال هزینهای که صرف آن میشود، پایین است. متأسفانه به تکرار دیده میشود کالا خارجی است و در خارج از مرزهای جغرافیایی ما تولید شده است، اما روی آن برچسب زده شده «ساخت ایران». بچهها را دست کم نگیریم! آنها باهوشتر از آنچه ما فکر میکنیم هستند. درست و غلط را خوب تشخیص میدهند. به آنها اعتماد کنیم و اطمینان بدهیم که ما هم میتوانیم کالای با کیفیت و مطابق سلیقه آنها تولید کنیم.
کارتونهای خوب بسازیم
بخش فراوانی از طرحهای نوشتافزار خارجی در بازار داخلی ما برگرفته از انیمیشنهای خارجی است؛ انیمیشنهایی که با صرف هزینههای هنگفت سعی در جذب حداکثری مخاطب داشتهاند و اتفاقاً طبق برنامهریزیهای خودشان درست و موفق هم عمل کردهاند. در همین چند سال گذشته در کشور ما هم خوشبختانه با هوشیاری و ریزبینی، انیمیشنها و کارتونهای خوبی ساخته شده است. تولیداتی که بچهها را مجذوب خود کرده و به تبع لوازمالتحریری هم که نقوش شخصیتهای این تولیدات روی آنها باشد مورد اقبال بچهها قرار میگیرد. بنابراین نوشتافزار بیش از آنکه صرفاً یک تولید اقتصادی و درآمدزا باشد، باید از جنبههای مختلفی مورد بررسی قرار بگیرد و از زوایای فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی با آن برخورد شود. آن وقت شرایط از وضع موجود به مراتب بهتر خواهد شد.
طرح و برنامه دقیق
گاهی وقتها برای اینکه راه را درست طی کنیم و سر از بیراهه در نیاوریم چارهای نداریم جز اینکه خودمان را بچه فرض کنیم و مثل او فکر کنیم تا بلکه از خواستهها و علایق آنها مطلع شویم. آن وقت میتوانیم طبق میل و ذائقه او قدم برداریم. در تولید کالای مورد نیاز بچهها این مهم، ضروری است، پس ساده از کنار آن رد نشویم. قرار است نوشتافزارها سالهای سال بچههای ما را در مدرسه و خانه همراهی کنند؛ بنابراین برای آن طرح و برنامه دقیق و حساب شده و مطالعه لازم است.
فیشینگ و حمله به امنیتـ ۵
مهدی فرهادی/ برخی دیگر از حملات فیشینگ عبارتند از:
5ـ حمله به آرامکو: رسانههای صهیونیستی ادعا کردهاند که شايد مهمترین حمله مخرب منسوب به ايران، حمله بدافزار شمعون باشد که در سال 2012، سبب نابودی حدود 35 هزار دستگاه رایانه در شركت نفت عربستان موسوم به آرامکو شد.
6ـ حمله به بانکها و سد: بر اساس اوراق سفید شرکت کارنگی، زمانی که ایالاتمتحده هکرهای ایرانی را به راهاندازی عملیات ابابیل، با هدف تخریب و نابودی بانکداری آنلاین آمریکا از سوی ایران در سالهای 2012 و 2013 متهم کرد، آمریکا مدعی شد که در بخش مالی DDOS هفت نفر متهم فدرال مربوط به دولت ایران و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی پیدا شدند. یکی از این افراد حمید فیروزی بود که به هک کردن سیستم کنترل سد نیویورک نیز متهم شد. مقامات آمریکایی همچنین گفتند که خوشبختانه ایران در سالهای اخیر، از انجام حملات سایبری مخرب علیه آمریکا منصرف شده است. برخی تحلیلگران معتقدند که توافق هستهای در اکتبر 2015 تحت دیپلماسی باراک اوباما (که به عنوان برنامه جامع اقدام مشترک، برجام، یا JCPOA شناخته میشود) ممکن است عامل این انصراف باشد؛ چرا که ایران نمیخواهد به روابط دوجانبه سودمندی آسیب برساند که به این کشور اجازه میدهد برنامه هستهای منظم را باوجود کاهش تحریمها ادامه دهد. با این حال کارشناسان امنیتی مدعی شدهاند که آمریکا باید برای هرگونه امکان واقعبینانهای آماده باشد. به این ترتیب، نویسندگان گزارش کارنگی، اندرسون و سجادپور، توصیه میکنند که ایالاتمتحده همچنان به تقویت محافظت از زیرساختهای خود ادامه دهد، ملتهایی را که به عملیات سایبری تهاجمی ایران کمک میکنند تحریم کند و سیاست خود را برای نام بردن و شرمنده کردن مهاجمان حفظ کند.
7ـ حمله به صرافیها: مؤسسه امنیت مجازی فایر ای (Fire Eye)، از حملات تابستانه کره شمالی به صرافیهای کره جنوبی پرده برداشته و ادعا کرده بود که علت اصلی این حمله، پر کردن صندوقچههای مقامات پیونگیانگ بوده است و برای دور زدن تحریمها و دستیابی به پول برای پیشبرد اهداف رژیم کره شمالی صورت گرفته است. شرکتهای برق، جزو مهمترین اهداف حملات سایبری با پشتوانه دولتی هستند؛ زیرا در اختیار گرفتن زیرساختهای اساسی، میتواند آسیبهای گستردهای را برای کشور میزبان به همراه داشته باشد. طبق بررسیهای صورت گرفته این بدافزار از روشهای مختلفی برای سرقت اطلاعات استفاده میکند. نمونهای از این روشها استخراج کلید برای ورود به بخش امنیتی و سرقت اطلاعات از طریق پروتکل HTTP است.
8ـ حمله به شرکتهای انرژی ایالاتمتحده: یک گروه هکری چینی موسوم به «کی بوی» پس از مدتی سکوت با طراحی بدافزاری جدید به بسیاری از شرکتها و مؤسسات اقتصادی غربی حمله کرده است. به گزارش آیبیتایمز، این بدافزار جدید از طریق ایمیلهای فیشینگ منتقل میشود و از رایانههای قربانیان خود جاسوسی میکند و اطلاعات آنها را به سرقت میبرد. این بدافزار قابلیتهای تخریبی بسیاری دارد و برای تهیه عکس از نمایشگر کاربران، سرقت فایلهای کاربران، خاموش کردن ناگهانی رایانههای افراد و غیره قابل استفاده است. رایانههای قربانیان این حملات لینکهای آلودهای را برای دیگر اهداف حملات ارسال میکنند. ایمیلهای فیشینگ این گروه در قالب ادعای به روزرسانی برنامه ورد ارسال میشوند. طی گزارش ارسالی شرکت امنیت سایبری سیمنتک، هکرهای خبره، شرکتهای انرژی ایالاتمتحده و اروپا را هدف حملات جاسوسی سایبری خود قرار دادند. این هکرها توانستند از سامانههای امنیتی با موفقیت گذر کرده و به سیستم مرکزی این شرکتها نفوذ کنند. واحد تحقیقات سایبری سیمنتک ایمیلهای آلودهای به دست آورد. شرکت سیمنتک طی بررسی این ایمیلها به این نتیجه دست یافت که سازمانهای انرژی ایالاتمتحده، ترکیه و سوئیس و احتمالاً چند کشور دیگر آماج حملات سایبری این هکرها قرار گرفتهاند.
همگرایی رسانهها در واکنش به دروغپردازی بیگانگان درباره دریای خزر
سید فخرالدین موسوی/ بیش از تحریمها علیه ایران، بیش از تهدیدهای نظامی و امنیتی، بیش از پادشاهان دستنشانده منطقهای و دلارهای نفتیشان و بیش از گروههای تروریستی در غرب آسیا از داعش تا منافقین، دشمنان ایران اسلامی به پروژه «مهندسی افکار عمومی» برای تضعیف جمهوری اسلامی ایران دل بستهاند! پروژهای مبتنی بر دروغهای بزرگ!
مبالغهآمیز نیست اگر بگوییم آنها با استفاده از این نقشه به دنبال تسلط مجدد بر ایران و رسیدن به هدف غایی خود، یعنی تجزیه کشورمان هستند. حربهای که نمونههای متعددی از بهکارگیری آن را در ماههای اخیر شاهد بودیم و در آینده نیز بر تعداد و شدت آنها افزوده خواهد شد، این بار بر امضای توافقنامه میان کشورهای ساحلی دریای خزر متمرکز بود! همزمان با اینکه رؤسای جمهور پنج کشور ساحلی خزر در قزاقستان درباره چگونگی تعامل و همکاری در موضوع مناقشهبرانگیز بهرهبرداری از این دریاچه در حال رایزنی بودند، شبکه تلویزیونی بیبیسی فارسی، متعلق به دولت انگلستان گفتوگویی با «رجب صفراُف» رئیس مرکز مطالعات ایران معاصر که «عضو هیئت کارشناسی روسیه در مذاکرات قزاقستان» معرفی شد، انجام داد صفراُف در این گفتوگو مدعی حضورش در مذاکرات خزر در سال 1996 میلادی شد و گفت: «وقتی بحث برگزاری رژیم حقوقی دریای خزر در سال 1996 شروع شد، ما و کارشناسان در روسیه برای اولین جلسه جمع شدیم که در کدام چارچوب این موضوع حلوفصل شود؛ همه انتظار داشتیم ایران طبق قرارداد 1921 و 1940 میلادی 50 درصد حق خود را درخواست کند؛ ولی در جلسه اول یکی از طرف ایران گفت دریای خزر باید برابر تقسیم شود و هر یک از پنج کشور کمتر از 20 درصد داشته باشند که برای ما عجیب و غریب بود که چگونه ایران از سهم خود گذشت میکند.»
این سر خط سبب آغاز جنگ روانی علیه دولت جمهوری اسلامی شد! به فاصله کوتاهی دیگر رسانهها نیز وارد بازی شدند و برخی چهرههای مشهور به سلبریتی نیز (در خوشبیانهترین حالت) در دام این فضاسازی افتادند و در مجموع فضا به سمتی رفت تا در جامعه تلقی چوب حراج زدن بر منافع ملی و تمامیت ارضی ایران شکل بگیرد!
در نمونهای مضحک و خندهدار، شبکه «من و تو»، متعلق به خاندان پهلوی که بحرین را بذل و بخشش و درباره خزر خیانت کرد؛ چنانچه روزنامه «کیهان» به نقل از عبدالله شهبازی مینویسد: «در زمان استالین این امکان هم برای رضاشاه و هم برای حکومتی که محمدرضا شاه جوان در رأس آن بود، پس از شهریور ۱۳۲۰ (در زمان احیای ماجرای جنجالی نفت شمال پس از پایان جنگ جهانی دوم) وجود داشت که طی قراردادی سهم ایران را در دریای خزر به طور کاملاًً مشخص تعیین کنند، ولی نکردند. اگر آن زمان، به خصوص زمان رضاشاه، سهم ایران در دریای خزر تعیین میشد، اگر ۵۰ درصد سهم ایران نمیشد، بالاخره میتوانست ۳۰ درصد باشد.» خود را نگران تمامیت ارضی ایران نشان میدهد! اما نکته مثبت در این میان واکنش رسانهها و روزنامهها در برابر این دروغ بزرگ بود. روزنامه «سازندگی» با درج نقشه دریای خزر و چگونگی قرارگیری کشورها در ساحل این دریاچه و میزان خطوط مرزی هر یک تیتر «لطفاً به نقشه نگاه کنید، افسانه 50٪» را بر صفحه اول خود قرار داد و به قلم «داوود هیرمیداس باوند» نوشت: «عهدنامه ۱۹۲۱ میان ایران و شوروی در رابطه با مسائل دریانوردی بوده است که حقوق مشترکی را برای هر دو کشور در نظر گرفته بود و در بحث ماهیگیری نیز قراردادی ۲۵ ساله با شوروی منعقد شده بود که از دوران مصدق به بعد دیگر تمدید نشد و ایران به فعالیت خود بر اساس صلاحدید ادامه داد. نکته قابل توجه آن است که در این قرارداد صحبتی از بحث مالکیت ایران و شوروی بر دریای خزر نشده بود.» روزنامه «اعتماد» از زاویه دیگر به ماجرا نگاه کرد و زیر تیتر «عوامزدگي خزر» با انتقاد از انتشار شایعات و سرعت انتشار موضوعات بیاساس در جامعه نوشت: «واقعيتي است انكارناپذير که مردم ما به شكلي عجيب و غريب به قضاوتهاي عوامانه در مورد اخبار و رخدادها و تفسير آنها عادت كرده و در مورد هر موضوعي دست به تفسير ميزنند و داوري ميكنند. به عبارت ديگر، فقدان اعتماد به رسانهها و منابع موثق دركنار عدم اعتماد به مديران ارشد در كنار اين خصلت تاريخي! باعث شده تا مردم بدون اينكه از اصل قضيه اطلاع داشته باشند، دست به تفسيرهاي عجيب و غريب و بعضاً غير كارشناسانهاي در مورد درياي خزر بزنند.» این روزنامه همچنین در سرمقاله خود با عنوان «آنچه هست، آنچه نيست!» توافقنامه اخیر را موفقیتی بزرگ دانست که جریان رسانه قصد دارند این موفقیت را با طرح موضوعات دروغ به حاشیه ببرند. «کیهان» نیز با تشریح چرایی دروغ بودن این ادعا، از «انفعال وزارت خارجه در اقناع افکار عمومی» انتقاد کرد و نوشت: «هم اکنون این پرسش مطرح میشود که چرا بخش مربوط به دیپلماسی رسانهای وزارت امور خارجه تلاشی برای اقناع افکار عمومی پیش از امضای کنوانسیون مربوط به رژیم حقوقی دریای خزر به خرج نداد؟» یادداشتها و نوشتارهایی که در روزنامههای شرق، وطن امروز، جوان و... نیز تکرار شد تا شاهد یک همافزایی رسانهای در مقابله با دروغپردازی خارجی باشیم، همافزایی که میتواند آغاز شکلگیری «جریانی نو» در فضای رسانهای کشور حول محور منافع ملی در برابر پروژه «مهندسی افکار عمومی» باشد.