حسین عبداللهیفر/ رهبر معظم انقلاب(مدظلهالعالی) در جمع خبرگان رهبری نسبت به پیامدهای خطرناک فضاسازی دشمنان انقلاب اسلامی و پراکنده کردن ویروس اضطراب، یأس و بدبینی هشدار داده و از نخبگان خواستند با هوشیاری به دشمن کمک نکنند.
پس از این هشدار رهبر فرزانه انقلاب، مطالب بسیاری درباره امید و مقابله با پروژه نومیدسازی مطرح شد. رئیسجمهور کشورمان هم امیدآفرینی را بزرگترین معروف و تزریق یأس را بزرگترین منکر دانسته و سخنانی امیدبخش درباره توانایی اقتصادی کشور بیان کرد. معاون اول او نیز از امید مردم و تأثیر آن بر توانایی عبور کشور از این مرحله سخن گفت.
اما برخی با نگاه تنگ جناحی این روند را برنتابیده و پروژه نومیدسازی امیدسازان را کلید زدند. در این زمینه میتوان به اظهارنظر برخی از چهرهها و رسانههای اصلاحطلبان اشاره کرد که به منظور ایجاد تردید و ابهام در مسیر اقدامات امیدبخش دولت دست به کار شده و گزارههایی مأیوسکننده را بر زبان جاری کردند.
«آیا امیددرمانی دولت فایدهای دارد؟ آیا امیدآفرینی وظیفه دولت است؟ آیا دولت میتواند امید را به کشور بازگرداند؟ چرا دولت عامل نومیدی کشور معرفی میشود؟ آیا دولت خود قربانی این وضعیت است؟ آیا با حرف زدن میتوان امید را بازگرداند؟ آیا دولت خود به حل مشکلات امید دارد؟ شرط بازگرداندن امید کارآمدی دولت است. آیا دولت کارآمد است؟ آیا از اختلافات میان وزرا و صندلیهای خالی برخی وزارتخانهها میتوان گفت دولت کارآمد و امیدوار است؟ و اینکه اساساً مردم به چه دلیلی باید امیدوار باشند؟» اینها بخشی از پرسشها و ابهاماتی بوده که برای بزرگنمایی در وضعیت جامعه و القای ناتوانی دولت در امیدوارسازی جامعه مطرح شد.
طرح این پرسشها سبب بروز پرسش دیگری میشود که به علت و چرایی اینگونه برخوردها با حرکتهای امیدآفرین بازمیگردد. به راستی، چرا برخی جریانهای سیاسی با اقدامات امیدبخش دولت موافق نیستند و آن را مورد سؤال قرار میدهند؟ هدف آنها چیست و چرا نگران عبور موفقیتآمیز نظام در مقابل جنگ اقتصادی آمریکا هستند؟ این پرسش نیز مانند هر پرسش دیگری در فضای سیاسی، پاسخی تکبعدی ندارد و نميتوان به تکعلتها در این باره بسنده کرد، بلکه عوامل متعددی در شکلگیری این رویکرد و عملکرد مؤثر و دخیل هستند. بخشی از این اشکالتراشیها ناشی از تحلیل غلط نخبگان درباره علت وضعیت کنونی است. کسانی که جنگ اقتصادی و اقدامات خصمانه آمریکا را نشانه قدرت این کشور و ضعف جمهوری اسلامی تعبیر میکنند، نسبت به توان کشور در مقابله با این جنگ نومید بوده و وضعیت جامعه را مطابق با ذهنیت خود تفسیر میکنند. به طور طبیعی این افراد نه میتوانند خلق امید کنند و نه امیدآفرینی دیگران را باور کنند. این در حالی است که رهبر معظم انقلاب این اقدامات دشمن را نشانه ضعف آمریکا و قوت جمهوری اسلامی ایران دانستند.
نکته دیگری که رهبر معظم انقلاب به آن اشاره کردند، این است که مهمتر از جنگ اقتصادی، جنگ رسانهای است که آمریکا از طریق آن تلاش میکند با فضاسازی، اضطراب، یأس و بدبینی را به جامعه تزریق کند. نکته مهمتری که معظمله تأکید کردند، اینکه برخی از نخبگان به دشمن کمک میکنند علت آن درک نکردن وضعیت فعلی است. بنابراین، افرادی که امروز نومیدی تزریق میکنند، نه تنها تحلیل درستی از وضعیت ندارند؛ بلکه خود در دام فضاسازی رسانهای غرب گرفتار آمده و مأیوسانه و بدبینانه به دولت، امیدسازان و تواناییهای کشور برای عبور از این وضعیت نگاه میکنند.
از دیگر عواملی که در این میان نقش دارند، منافع گروهی برخی از جریانهای سیاسی است که نمیتوان از آن چشمپوشی کرد، این جریانها موفقیت دولت بدون آنها را به مثابه حذف خود دانسته و نگران نقش خود در آینده کشور هستند. افزون بر اینکه برخی نمیخواهند مشکلات کشور بدون مذاکره و تعامل با آمریکا حل شود؛ زیرا اساساً پایان آمریکاگرایی تلخترین نتیجهای است که نصیب غربگرایان شده است.