حسین میرچراغخانی/ در دو شماره گذشته برخی از اصول و مبانی جریان عقلانیت اسلامی چون؛ اعتقاد به ولایت مطلقه فقیه، اصولگرایی، توجه به تولی و تبری و اصل وحدت بررسی شد. در ادامه با اصول و اهداف دیگر این جریان، یعنی عدالتمحوری، علمآفرینی و توجه به اصل اجتهاد پویا آشنا میشویم.
عدالتمحوری
«عدالتمحوری» از اصول و اهداف جریان عقلانیت اسلامی است. عدالت، یعنی هر چیزی را در جای خودش قرار دادن. از این مهمتر، تبدیل عدالت به قسط، یعنی ریز کردن عدالت در ابعاد مختلف، از جمله عدالت اجتماعی است. رهبر حکیم انقلاب در توضیح عدالت میفرمایند: «هدف ما، استقرار عدل در جامعه است. ما این را میخواهیم. همۀ كارها برای اقامۀ عدل ارزش پیدا میكند. در جامعۀ نابرابر، اگر ثروت هم زیاد شد، به سود یك قشر و یك گروه از مردم است؛ اما در جامعهای كه برابری و عدالت جریان داشته باشد، به سود همه است. البته عدالت، همه جا به معنای «برابری» نیست؛ اشتباه نشود. عدالت، یعنی هر چیزی را در جای خود قرار دادن. این معنای عدل است... عدالت، یعنی بر طبق حق عمل كردن و حقِ هر چیز و هر كسی را به او دادن. این معنای عدالت است و برای جامعه لازم است.»1
معظمله در جای دیگر در تفاوت عدالت با قسط میفرمایند: «قسط با عدل فرق میكند. عدل، یك معنای عام است. عدل، همان معنای والا و برجستهای است كه در زندگی شخصی و عمومی و جسم و جان و سنگ و چوب و همۀ حوادث دنیا وجود دارد؛ یعنی یك موازنۀ صحیح. عدل این است؛ یعنی رفتار صحیح؛ موازنۀ صحیح؛ معتدل بودن و به سمت عیب و خروج از حد نرفتن. این، معنای عدل است؛ لكن قسط، آن طور كه انسان میفهمد، همین عدل در مناسبات اجتماعی است؛ یعنی آن چیزی كه ما امروز از آن به «عدالت اجتماعی» تعبیر میكنیم. این، غیر از آن عدل به معنای كلی است...، قسط، یعنی اینكه عدل، خرد شود و به شكل عدالت اجتماعی درآید. «لیقوم الناس بالقسط»؛ انبیا برای این آمدند.»2
اجتهاد و پویایی اسلام
اصل اجتهاد و پویایی اسلام، برگرفته از مبنای جامعیت اسلام است. لازمۀ فرازمانی و فرامکانی بودن اسلام این است که بتواند به نیازها و پرسشهای جدید پاسخ دهد. از این رو، جریان عقلانیت اسلامی اجتهاد را نیروی محرک اسلام میداند. با وجود اصل اجتهاد، هیچ پرسشی بیپاسخ نمیماند. شهيد مطهری در توضیح این اصل میفرماید: «كلیات اسلامی به گونهای تنظیم شده است كه اجتهادپذیر است. اجتهاد، یعنی كشف و تطبیق اصول كلی و ثابت بر موارد جزئی و متغیر. علاوه بر نحوۀ تنظیم كلیات اسلامی، كه خاصیت اجتهادپذیری به آنها داده است، قرار گرفتن عقل در شمار منابع اسلامی، كار اجتهاد حقیقی را آسان كرده است. منابع چهارگانۀ اسلامی كافی است كه علمای امت نظر اسلام را دربارۀ هر موضوعی كشف کنند. علمای اسلام هیچ موضوعی را بهعنوان اینكه بلاتكلیف است، تلقی نمیكنند.»3
خاصیت اجتهادی گفتمان جریان عقلانیت اسلامی، این فرصت را به جریان داده است تا در برابر سرعت و تغییر پدیدههای سیاسی، خودش را بهروز کند و چهبسا عناصر گفتمانهای دیگر را جذب کند و در راستای اهداف خود، از آنها بهره ببرد. استفادۀ جریان عقلانیت اسلامی از مفاهیمی چون؛ پارلمان، جمهوری و انتخابات، برگرفته از نوع عقلانیت و اجتهادی است که بر این جریان حاکم است. مشکلی که جریانهای سنتگرا با آن روبهرو هستندـ و آن اینکه چگونه اسلام را با نیازهای زمانه تطبیق بدهندـ در جریان عقلانیت اسلامی به راحتی با اصل اجتهاد حل شده است؛ چراکه بین عناصر ثابت و متغیر تفکیک قائل شده است. توجه به دو شاخصه زمان و مکان، کلید حل بسیاری از مسائل مستحدثه است که به مدد اجتهاد قابل حل است. اینجاست که حضرت امام خمینی(ره) اجتهاد مصطلح در حوزههای علمیه را کافی نمیدانند و تأکید میکنند: «روحانیت تا در همۀ مسائل و مشكلات حضور فعال نداشته باشد، نمیتواند درك كند كه اجتهاد مصطلح، برای ادارۀ جامعه كافی نیست. حوزهها و روحانیت باید نبض تفكر و نیاز آیندۀ جامعه را همیشه در دست خود داشته باشند و همواره چند گام جلوتر از حوادث، آمادۀ واکنش مناسب باشند. چهبسا شیوههای رایج ادارۀ امور مردم، در سالهای آینده تغییر كند و جوامع بشری برای حل مشكلات خود، به مسائل جدید اسلام نیاز پیدا كنند.»4
اینکه امام خمینی(ره) حفظ نظام اسلامی را از مهمترین واجبات دانسته، احکام حکومتی و تأمین مصالح جامعۀ اسلامی را بر دیگر احکام مقدم میدانند، برگرفته از اصل اجتهاد و پویایی اسلامی است.
علمآفرینی
یکی از مهمترین اصول جریان عقلانیت اسلامی، دغدغۀ تولید علم است، به گونهای که رهبر معظم انقلاب ایستایی و تحجر را بلای اندیشههای دینی و محیطهای علمیـ دانشگاهی میدانند.5 نهضت تولید علم و بومیسازی علوم، لازمۀ شکلگیری تمدن نوین اسلامی است. شکوفایی علوم پایه، انسانی، فنی، مهندسی و...، همیشه مورد توجه رهبران این جریان بوده است. اصرار بر به دست آوردن دانش هستهای، نمونهای از توجه رهبران این جریان به علم و بومیسازی علوم است. از نظر جریان عقلانیت اسلامی، علومی مانند روانشناسی دینی، جامعهشناسی دینی و... باید از قرآن و سنت استخراج شود. این جریان معتقد است با توجه به سابقۀ درخشان اسلام و ظرفیت عظیم اسلام، نباید به علم ترجمهای محض بسنده کرد.6
این جریان، با توجه به ظرفیت بالای نیروی انسانی و جوان کشور، علمآفرینی را هدفی ممکن میداند و معتقد است، اگر به تولید علم باور داشته باشیم، آیندهای درخشان و افقی روشن در انتظار نظام اسلامی است.7
از مهمترین دلایل توجه این جریان به علم و شکوفایی، وابسته نبودن به بیرون از مرزهاست. وابستگی به خارج از مرزهای جمهوری اسلامی ایران، این فرصت را به دشمن میدهد که در هر زمانی، ارادۀ خود را بر جمهوری اسلامی ایران تحمیل کند.
یکی از موضوعات مهم و مورد توجه جریان عقلانیت اسلامی، اسلامی کردن علوم و دانشگاههاست. این جریان، علم و دانشگاههای موجود را معیوب میداند.8
از نظر جریان عقلانیت اسلامی، لازمۀ تحول در علوم و دانشگاه، بازگشت طبیعیات به دامن الهیات است. علم باید بیانکننده صُنع خدا در عالم باشد و علل و اسباب هستی طبیعت را فقط از روزنۀ علل و اسباب مادی نبیند. نتیجۀ چنین نگاهی این است که از «خلقت» به «طبیعت» یاد میکند؛ مرگ را پوسیدن و عالم را کوشش، تصادف، رخداد و شانس میپندارد.9 این تفکر، مانعی برای اسلامی کردن علوم است. بنابراین، اسلامی کردن دانشگاهها نمیتواند دانش را اسلامی کند؛ بلکه اسلامی کردن دانش است که میتواند دانشگاهها را اسلامی کند.
پینوشتها:
1ـ نرمافزار حدیث ولایت، همان، بیانات امام خامنهای، در دیدار كارگزاران و قشرهای مختلف مردم، در روز ولادت حضرت علی(ع)، 1371.
2ـ همان، بیانات در دیدار مسئولان و كارگزاران نظام به مناسبت عید مبعث، 1371.
3ـ مرتضی مطهری، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، همان، 1374، ج 2، ص 241.
4ـ سیدروحالله موسویخمینی، همان، 1378، ج 21، ص 292 (منشور روحانیت).
5ـ مصطفی جمالی و ديگران، نهضت نرمافزاری از نگاه مقام معظم رهبری، قم، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، 1386، ص 22.
6ـ نرمافزار حدیث ولایت، همان، بیانات امام خامنهای در جلسۀ پرسش و پاسخ دانشجویان دانشگاه شهید بهشتی، 1382.
7ـ همان، بیانات در دیدار استادان و دانشجویان قزوین، 1382.
8ـ عبدالله جوادیآملی، منزلت عقل در هندسۀ معرفت دینی، همان، ص 135ـ 136.
9ـ همان، ص 138.