محمد مخبر، رئیس ستاد اجرایی فرمان حضرت امام(ره) از ارسال ۱۵۰ هزار بسته و کیف نوشت‌افزار به مناطق محروم کشور به ارزش ریالی هفت میلیارد تومان خبر داد و گفت: از این تعداد ۲۵ هزار بسته از این لوازم‌التحریرها از کمک‌های مردمی و 125 هزار بسته آن از سوی رهبر معظم انقلاب تأمین شده است. در بحث اشتغال‌زایی 400 هزار فرصت شغلی در مناطق محروم ایجاد شده که بخش اعظمی از آن محقق شده است.

بررسی آثار و پیامدهای خرید به وقت گرانی


   شهناز سلطانی/ خودرو که گران می‌شود مترصد آن هستیم که کی امکان نام‌نویسی برای خرید صفر تولید داخل آن فراهم می‌شود. مرغ که گران می‌شود حتی اگر مصرف معمول‌مان چندان زیاد نباشد حتماً چند تا مرغ می‌خریم و فریز می‌کنیم. طلا و سکه که گران می‌شود حساب بانکی ضروری و غیرضروری‌مان را خالی می‌کنیم تا حتماً سری به بازار سکه و طلا بزنیم و دست خالی برنگردیم. دلار که گران می‌شود حتی اگر سررشته‌ای از دلار نداشته باشیم باز خودمان را از خرید ولو تعداد محدودی از آن بی‌نصیب نمی‌گذاریم. خلاصه هر چیزی که گران می‌شود اغلب ما به عنوان مصرف‌کننده در صف اول خرید آن حاضر و آماده‌ایم و محکم و قاطع به کمپین‌های نخریدن «نه» می‌گوییم. آیا فکر کرده‌اید چرا با موج گرانی‌ها همراه می‌شویم؟

ما حرف اول را 
می‌زنیم 
ما مصرف‌کننده‌ایم. مصرف‌کننده حرف اول و آخر را می‌زند. اگر مصرف‌کننده نباشد، تولیدکننده معنا نخواهد داشت. ضربان قلب تولید به امید مصرف می‌تپد. تولید‌کننده با نگاه موشکافانه هر تصمیم مصرف‌کننده را خوب رصد می‌کند و بر همین اساس برنامه‌ریزی می‌کند. پس از این جایگاهی که نامش مصرف‌کننده است می‌توانیم تصمیمات درست یا غلط را بگیریم. وقتی بنا به هر دلیلی قیمت یک محصول افزایش می‌یابد اگر ما تداوم در خرید به شیوه سابق را پیش بگیریم، یعنی تولیدکننده را در طرح و برنامه‌هایش برای رسیدن به سود بیشتر کمک کرده‌ایم و او بی‌دردسر و بی‌دغدغه به موفقیت رسیده است. این یعنی پیروزی گران‌فروش و شکست مصرف‌کننده. پس باید از راه‌های منطقی وارد شد و یکی از این راه‌ها «نخریدن» است. 

کالاهایی که زودتر 
شکست می‌خورند
لبنیات، مواد غذایی زود فاسدشونده، گوشت و مرغ و... موادی هستند که تاریخ مصرف دارند و اگر تولید‌کننده در زمان معین موفق به فروش نشود ورشکستگی در انتظار اوست. اما برخی از این تولیدکننده‌های مواد غذایی ضروری و البته فاسد شدنی با بی‌رحمی برای سوددهی بیشتر، کالاها را با قیمت‌های نجومی به بازار عرضه می‌کنند. اگر ما برای مدتی از خرید این کالاها صرف‌نظر کنیم (جز عده محدودی که نیاز اساسی برای مصرف آنها دارند، حتی به قیمت نجومی مانند کودک شیرخواره‌ای که باید شیر پاستوریزه بخورد) نخریدن ما این کالاها را به دور ریز کردن نزدیک می‌کنند، بنابراین تولید‌کننده برای نجات خود از این میدان چاره‌ای جز کاهش قیمت ندارد. با این کار ما نه تنها پیروز شده‌ایم که خدمتی هم به قشر آسیب‌پذیر جامعه کرده‌ایم که در این گرانی‌ها بسیاری از کالاهای ضروری همچون لبنیات را از سبد مصرف‌شان خارج می‌کنند. 

آگاهی لازم است 
ما در جامعه‌ای زندگی می‌کنیم که سرانه مطالعه ناامیدکننده است که اگر اهل آن باشیم یاد می‌گیریم پاسخ چراهای گرانی و راه‌های مقابله با آن را با دقت‌نظر و مطالعه درست و اصولی به دست بیاوریم تا موج تحلیل‌های درست و نادرست شبکه‌های مجازی ما را با خود نبرد؛ یعنی بخش اعظمی از آگاهی‌های لازم در این گرانی‌ها را خودمان به دست می‌آوردیم و بخشی دیگر را هم رسانه‌های قابل اعتماد در اختیار ما می‌گذاشتند؛ یعنی کسب آگاهی آن هم درست و اصولی به ما کمک می‌کرد تا درست تصمیم بگیریم. این نبود آگاهی راه را برای ورود تولیدکنندگان گران‌فروش و دلالان و واسطه‌ها باز گذاشته است. آگاهی ما در مواجهه با چنین وضعیت اقتصادی‌ای این رخنه را می‌بندد. 

تجربه تلخ تاریخی 
 در سال‌های گذشته قصه افزایش قیمت‌ها بارها تکرار شده است و موضوع جدیدی نیست. اما هر بار که قیمت‌ها مانند یک دونده سرعت دویده است، ما هم به عنوان مصرف‌کننده با او دویده‌ایم، در حالی که ما باید بایستیم تا او هم مجبور به توقف و چه بسا عقب‌نشینی باشد. ما به عنوان مصرف‌کننده همیشه در چنین مواقعی از نایاب شدن کالاها و کوتاه شدن دست‌مان از آنها برای همیشه ترسیده‌ایم. اما واقعیت این است که چون ما به هر قیمتی خریده‌ایم، قیمت‌ها فزونی گرفته است. یعنی دو دو تا چهار تای تولیدکننده و واسطه خوب جواب داده است و ما محکوم به شکست شده‌ایم. از آن بدتر ما تجربه تاریخی تلخی داریم که بارها تکرار شده است. در سال‌های گذشته دولت در برابر پرسش چرا این همه گرانی؟ گفته نگران نباشید قیمت‌ها می‌شکند و متعادل می‌شود، اما تجربه نشان داده این خواب هرگز تعبیر نشده و گرانی‌ها تا توانسته‌اند تازیده‌اند. این بی‌اعتمادی به تنهایی عاملی مؤثر در ایجاد نگرانی‌هاست.

تفریح عمومی کنید 
در جامعه‌شناسی اصطلاحی با عنوان «تفریح عمومی» وجود دارد. به این معنا که خود مردم در اقدامی خودجوش تصمیم می‌گیرند در برابر یک عامل غیر عادی در حوزه اقتصادی زندگی از خرید کالای گران شده سر باز بزنند. این اقدام آنها در کشورهای توسعه‌یافته سبب شده افزایش قیمت‌ها با سناریوی شکست و نه پیروزی رقم بخورد. همان چیزی که ما سخت به آن نیاز داریم. متأسفانه در کشور ما اغلب کمپین‌هایی که برای مقابله با گرانی‌ها به راه افتاده از نفس افتاده‌اند، نفس‌های آن را می‌توان از صف‌های طولانی خرید و فروشگاه‌های شلوغ برای خرید فهرست بلندبالای کالاهای گران شده شمارش کرد. 

اندک‌اندک دریا شود 
این روزها بخش فراوانی از کالاهایی که ما می‌خریم و به شدت گران شده است، کالاهای لوکسی است که اگر نخریم نه تنها هیچ اتفاق بدی نمی‌افتد که اتفاقاً اتفاق خوبی هم می‌افتد. خریدن طلا و سکه از آن دست خریدهایی است که کالای لوکس به خوبی برازنده آنهاست. این کار ما بازار آشفته اقتصاد را آشفته‌تر می‌کند. کالایی که ما به آن نیازی نداریم، اما خرید ما قیمت آنها را سر به فلک می‌کشاند و روی قیمت کالاهای دیگر هم اثر می‌گذارد و دود آن به چشم ما هم می‌رود. ذخیره کردن این طلاها و سکه‌ها در منازل این فرصت را از تولید می‌گیرد؛ چرا که در علم اقتصاد پول‌های سرگردان در دست مردم باید در بانک‌ها سر‌مایه‌گذاری شود و بانک‌ها هم آن را در امر تولید وارد کنند. (البته که در این باره یک سو مردم و یک سو مسئولان اقتصادی قرار دارند که باید درست برنامه‌ریزی کرده و تصمیم بگیرند.) پول‌های ما اگر چه در ظاهر اندک هستند، ولی وقتی کنار هم قرار می‌گیرند باری از دوش تولید برمی‌دارند که مصداق ذره‌ها و دریا می‌شوند. 
به هر حال با یک حساب سر انگشتی می‌فهمیم که این همه تولیدات و واردات در کشور دو سو دارد؛ تولید‌کننده و سرمایه‌گذار و واردکننده در یک سو قرار گرفته‌اند و در سوی دیگر مردم به عنوان مصرف‌کننده هستند. این ما هستیم که سهم بزرگی از بازار را تعیین می‌کنیم. چرا باید سهم‌مان را نادیده بگیریم. «نه» گفتن ما به گرانی‌ها برای خود ما راه‌گشاست که حق‌مان را به بهترین و درست‌ترین و منصفانه‌ترین شکل بگیریم. رفتار ما تعیین می‌کند که دست سوداگر و زیاده‌خواه و منفعت‌طلب و خودبین کوتاه شود، یا بلندتر از اینی که هست شود. ما در جایگاه مصرف‌کننده حرف اول و آخر را می‌زنیم، پس باید انتخابگر درستی باشیم تا کنش ما واکنش درستی را نمایان کند.


 صحرا محمدی/ سال‌های عمر ما را ثانیه‌ها می‌سازند. بله همین ثانیه‌ها که به چشم نمی‌آیند. آنها کنار هم جمع می‌شوند، دقیقه‌ها را می‌سازند و دقیقه‌ها ساعت‌ها را و همین‌طور ادامه دارد، تا جایی که دهه‌های عمر ما شکل می‌گیرد. پس ثانیه‌ها مهم‌ هستند و نمی‌شود آنها را دست کم گرفتگ بلکه باید روی آنها حساب باز کرد. 
مانند بانک‌ها که حساب کوتاه‌مدت، میان‌مدت و بلندمدت دارند، ما هم برای زندگی‌مان باید از این حساب‌ها داشته باشیم. یکی از مهم‌ترین حساب‌های کوتاه‌مدت ما می‌تواند حساب کردن روی همین ثانیه‌ها باشد. قرار نیست همیشه حساب‌های ما را پول‌ها و دارایی‌های مادی و قابل محاسبه ما پر کنند. اتفاقاً برعکس بعضی وقت‌ها این دارایی‌های غیر مادی ما هستند که سبب می‌شوند از دارایی‌های مادی‌مان هم بهره‌ای ببریم. اگر حال ما خوب باشد از دارایی‌های‌مان لذت می‌بریم و اگر نباشد هیچ دارایی مادی حال ما را خوب نمی‌کند. 
ثانیه‌ها و لحظه‌های زندگی را تحویل گرفتن از آن دست واجباتی! است که به خوب شدن حال ما کمک می‌کند. به تماشای لحظه‌ها بنشینیم و تا می‌توانیم از آنها فیض ببریم. اگر در حال تجربه کردن لحظه‌های شیرین هستیم تا می‌توانیم غرق در این لحظه‌ها شویم و اگر منتظر لحظه‌های شیرین هستیم، باید دست به کار شویم و آستین‌ها را بالا بزنیم و خودمان کاری بکنیم، پیش از آنکه انتظارمان بیهوده تمام شود. نه کار سختی است و نه کلافی پیچیده و سر در گم. کافی است کمی ذره‌بین به دست بگیرید و ببینید چه چیزی حال شما را حتی شده ذره‌ای دگرگون می‌کند. همان لحظه‌ها را عمیقاً باور کنید.
مثلاً اگر در دل طبیعت هستید، سرتان را مدام گرم عکس گرفتن نکنید، یکی دو تا عکس کافی است. شما عکاس نیستید و برای عکاسی نیامده‌اید. آمده‌اید که از این فضا لذت ببرید و به خاطره عکسی هم بگیرید. پس تا می‌توانید نفس عمیق بکشید، گاهی با چشمان بسته و گاهی با چشمان باز و ریه‌های‌تان را از هوای تازه پر کنید که این تازگی در سلول‌های شما رخنه می‌کند. شاید همین نقطه‌ای که الان ایستاده‌اید آخرین باری باشد که در آن حضور دارید.
همین حضور را غنیمت بشمارید. یا مثلاً اگر کودک و نوزادی دارید تا می‌توانید پا به پای آنها در لحظه‌های‌شان شریک شوید. بچه‌ها مانند بزرگ‌ترها مرتب در حال نقشه کشیدن برای فردا و آینده نیستند. آنها مصداق تمام‌عیار زندگی در لحظه و لذت بردن از آن هستند. به قول دوستی عطر نوزاد در هیچ شیشه عطری و در هیچ عطر فروشی پیدا نمی‌شود، پس همین حالا آنها را نفس بکشید، قبل از اینکه بزرگ و بزرگ‌تر شود و این عطر به اصطلاح بپرد. اینجا هم گاهی آن قدر سرمان را گرم عکس گرفتن از کودک می‌کنیم، آن هم برای اینکه فرداها از دیدن این عکس‌ها لذت ببریم که یادمان می‌رود همین حالا باید از او و زیبایی‌ها و شیرین‌کاری‌هایش لذت برد. 
بنابراین برنامه‌ریزی برای فرداها و آینده، هم عقلانی است و هم لازم، اما برای آن حد و مرز قائل شویم. همه امروز را فدای فردایی نکنیم که نمی‌دانیم کی می‌آید و چطور. شک نکنید اگر امروز را با تمام لحظه‌ها و فرصت‌هایی که دارد درک نکنیم و از آنها استفاده نکنیم، از فردا هم استفاده نخواهیم کرد. امروز هم از آن دست فرداهایی بود که منتظرش بودیم. در همین لحظه‌ها می‌شود شاد بود و دلخوشی‌های ساده داشت. از همین لحظه‌ها شروع کنیم تمرین لذت بردن را تا فردا که منتظرش هستیم، بی‌تجربه نباشیم.


  حمیدرضا حیدری/ در شرایطی که به یقین می‌توان آن را شرایط جنگ اقتصادی دانست، جمهوری اسلامی ایران در برابر دشمنانی قرار دارد که قصد ضربه زدن به اقتصاد کشور را دارند و هم‌پیمانان‌شان از تصمیمات آنها تبعیت می‌کنند.
در یک شرایط جنگی باید از اتخاذ هرگونه موضع انفعالی خودداری شود. این در حالی است که چنین موضعی در برابر برخی کشورهایی که با ایران تجارت می‌کنند اتخاذ شده است. یکی از این کشورها کشور کره جنوبی است؛ کشوری که بسیاری از محصولات صوتی و تصویری را که در بازار وجود دارد روانه ایران می‌کند، اما در مقابل در تحریم‌های ایالات متحده آمریکا علیه ملت ایران نیز مشارکت دارد. کاهش خرید نفت ایران از سوی کره جنوبی یکی از اخباری است که هر از چندگاهی تیتر رسانه‌های مختلف
 می‌شود.
برای آخرین بار یکی از رسانه‌های داخلی چند روز پیش نوشت: «کاهش ۸۵ درصدی خرید نفت کره جنوبی از ایران پیش از اجرای تحریم نفتی» و در ادامه این خبر آمد: «آمارهای اولیه گمرکی نشان می‌دهد، میزان خرید نفت کره جنوبی از ایران در ماه اوت با ۸۵ درصد کاهش نسبت به مدت مشابه سال گذشته به ۲۳۲ هزار و ۷۲۳ تن رسیده است.»
این حالت، یعنی زمانی که کاهش 85 درصدی خرید نفت از ایران از سوی کشوری صورت می‌گیرد، به این معناست که این کشور قصد دارد تا زمان شروع رسمی تحریم‌ها از سوی آمریکا واردات از ایران را به صفر برساند و این یعنی مبادلات ایران و کره جنوبی در آینده‌ای نزدیک به یک تجارت یکسویه تبدیل خواهد شد و از این پس شاهد خواهیم بود که اجناس کره‌ای وارد کشور می‌شود و ارز را خارج می‌کند.
هر چند انتظار می‌رفت برخی مسئولان نیز مواضع مشابهی اتخاذ کنند، اما نگارنده این گزارش هر چه به تفحص در فضای مجازی و وبگاه‌های مختلف خبری پرداخت، خبری از مقابله‌به‌مثل مسئولان جمهوری اسلامی ایران، یا حتی یک موضع‌گیری در مقابل چنین اعمالی مشاهده نکرد.
مدیران کارخانه‌های تولیدات کره‌ای که رقیب سرسخت محصولات مشابه تولید داخل محسوب می‌شوند، همواره در برابر ملت ایران راه تحقیر و توهین در پیش گرفته‌اند. در زمستان اخیر بود که کره‌ای‌ها به بهانه تحریم ایران از دادن هدیه‌ای که برای تمام ورزشکاران حاضر در المپیک زمستانی در نظر گرفته شده بود، سر باز زدند و شاهد موضع‌گیری محمدجواد ظریف وزیر امور خارجه کشورمان بودیم که گفت شرکت سازنده گوشی‌ها را تهدید به تغییر برند گوشی خود خواهد کرد و البته این آخرین موضع‌گیری یک مسئول وزارت خارجه در مقابل تحقیر ملت ایران بوده است. 
اتخاذ مواضع عملی در برابر کشورهایی که جمهوری اسلامی ایران را در این جنگ اقتصادی تنها می‌گذارند امری مهم است، هر چند دستگاه دیپلماسی ما هیچ تلاشی برای رایزنی با مسئولان کره‌ای به منظور حفظ صادرات نفت به این کشور نکرده و نمی‌کند. چه بسا یک دوره سفر وزیر امور خارجه کشورمان به کره جنوبی و مذاکره با آنها این روند را متوقف کرده و دولت کره را برای ماندن در فهرست خریداران نفت ایران ترغیب کند. 
در صورتی که این حرکت موفق نبوده یا حتی مسئولان وزارت امور خارجه فکر می‌کنند نمی‌توانند موفق باشد، راه دوم مقابله‌به‌مثل این وزارتخانه با همکاری وزارتخانه‌هایی است که مسئولیتی در این زمینه دارند. 
البته، باید این نکته را هم مد نظر قرار داد که در صورتی که جمهوری اسلامی ایران واردات محصولات و تولیدات کره‌ای و همچنین کشورهای دیگری که شرایط مشابه در مقابل ایران دارند و چنین مواضعی را اتخاذ کرده‌اند، کاهش دهد، یا حتی متوقف کند، فرصتی برای تولیدکنندگان داخلی به وجود خواهد آورد که هم بتوانند بازار هدف خود را پیدا کنند و هم در این اوضاع به رشد و بالندگی برسند.

نگاهی به حربه تکراری اصلاح‌طلبان در مسیر انتخابات مجلس یازدهم


 سید فخرالدین موسوی/ رئیس دولت اصلاحات در ملاقاتی می‌گوید: «محدودیت‌های بی‌جا را نمی‌پذیرد و ضروری است زمینه برگزاری انتخابات باز و آزاد با محوریت مردم فراهم آید.» سپس، گروهی از فعالان اصلاح‌طلب برخی از همان پیشنهادها را در بیانیه «نجات ایران» آوردند و اعلام کردند نظارت استصوابی ارکان انتخاباتی را بی‌معنا کرده است.
مهدی کروبی از درون حصر خانگی در نامه‌ای با هدف زیر سؤال بردن اصل قانونی نظارت استصوابی شورای نگهبان می‌نویسد: «من به اصلاحات باور دارم، اما پالایش و اصلاحاتی که ساختار نظام را در جهت حق تعیین سرنوشت مردم بدون نگاه قیم‌مآبانه فرد یا گروهی اصلاح کند. من این را کم‌هزینه‌ترین راه می‌دانم. راهکار این امر را هم در کنار گذاشتن نظارت استصوابی و برگزاری انتخابات‌هایی‌ آزاد و ملی می‌دانم.»
مصطفی تاج‌زاده در حساب کاربری خود در شبکه اجتماعی توئیتر به قانون اساسی و نظارت استصوابی حمله می‌کند و می‌نویسد: «اگر نظارت استصوابی نبود، خبرگان خبرگان می‌شد و به ‌جای صدور بیانیه علیه دولت، به بررسی عملکرد رهبر و نهادهای زیر نظر او می‌پرداخت و اجازه نمی‌داد قوه قضائیه جناحی و ناکارآمد شود، سپاه در اقتصاد و سیاست و انتخابات دخالت کند و صداوسیما زیانده‌ترین و ناکارآمدترین نهاد عمومی کشور شود.»
پروانه سلحشوری و غلامرضا حیدری از تریبون مجلس شورای اسلامی به اصل قانونی نظارت استصوابی حمله می‌کنند و خواستار همه‌پرسی برای تغییر آن می‌شوند.
عباس عبدی در یادداشتی در روزنامه اعتماد با عنوان «درباره شعار رفراندوم» نوشت: اگر انتخابات واقعی باشد، نیاز چندانی به تشکیک در فلسفه «همه‌پرسی» نخواهد بود، ولی اگر فرآیند حذف و تعیین صلاحیت وارد ماجرا و انتخابات عملاً دو مرحله‌ای شد، شکاف عمیقی میان خواست مردم و قدرت به وجود می‌آید و از این مرحله «همه‌پرسی» تغییر مفهوم و کارکرد می‌دهد و چون تغییر مفهوم پیدا می‌کند، دفاع از آن، برای تعیین نظر مردم نسبت به موضوعات جاری اداره کشور نخواهد بود؛ بلکه طرح آن برای دفاع از اصل حاکمیت مردم است و به همین دلیل هم مخالفان اصل حاکمیت مردم، با طرح «همه‌پرسی» از سوی اصلاح‌طلبان مخالفت می‌کنند. تنها موضوعی که می‌تواند و ‌باید به همه‌پرسی گذاشته شود، نحوه رفتار و نظارت مثلاً استصوابی شورای نگهبان در رد و تأیید صلاحیت‌ها است.
به دنبال اینها شبکه سلطنتی بی‌بی‌سی فارسی با تمجید از رویکرد جدید اصلاح‌طلبان در حمله به شورای نگهبان و نظارت استصوابی، خط تبلیغی تازه‌ای را با سفارش به شکل‌گیری جبهه‌ای در مقابل نظارت استصوابی کلید زده، می‌نویسد: «اعتراض به نظارت استصوابی، بازسازی گفتمان نیروهای سیاسی میانه‌رو است. پیشنهاد «مبارزه با نظارت استصوابی» به علل گوناگون جدی گرفته شده. چالش‌های اخیر سیاسی در ایران نیروهای میانه‌رو را به بازسازی گفتمان خود واداشته است. در بررسی این تلاش‌ها، طی یک ماه گذشته، می‌توان برخی روندها را شناسایی کرد، ازجمله استراتژی نوین میانه‌روها عناصر متفاوتی دارد و «مبارزه با نظارت استصوابی» یکی از آنها است.»
سابقه این اظهارات و این رویکرد اصلاح‌طلبان به سال‌ها پیش و به ویژه به انتخابات مجلس هفتم باز می‌گردد؛‌ روزهایی که بسیاری از افراد و گروه‌ها در این جریان به تحریم انتخابات دامن زدند و لیست نیمه‌کاره نیز برای انتخابات معرفی کردند، آنچه در میان آن سال‌ها و امروز به طور مشترک وجود دارد حضور گسترده اصلاح‌طلبان در مراکز تصمیم‌گیری و در دست داشتن امور است، انتخابات مجلس هفتم در حالی برگزار شد  که دولت اصلاحات در سال‌های پایانی خود قرار داشت و مجلس ششم نیز به واسطه انتخابات پر سر و صدای آن مجلس به شکل یکدست در اختیار اصلاح‌طلبان قرار داشت و نارضایتی از عملکرد  اصلاح‌طلبان به صورت گسترده وجود داشت؛ نارضایتی‌ای که گواه آن نیز پیروزی قاطع اصولگرا در انتخابات مجلس و پیروزی چهره نزدیک به اصولگرایان در انتخابات ریاست‌جمهوری نهم بود، اما در آن زمان مانند امروز که نارضایتی‌ها از مجلس امید و دولت مورد حمایت اصلاح‌طلبان در جامعه وجود دارد، جریان اصلاحات به جای قبول مسئولیت در برابر عملکرد خود و پاسخگویی به مردم تلاش کردند دست پیش را گرفته و شورای نگهبان و نظارت استصوابی را نشانه بگیرند، روش و حربه تکراری بیش از یک دهه بعد از انتخابات مجلس هفتم، در آستانه برگزاری انتخابات مجلس یازدهم در سال 98 بار دیگر  بر روی میز اصلاح‌طلبان آمده است، وگرنه ناکارآمدی نظریه حذف نظارت استصوابی به ویژه در سال اخیر و ماه‌های گذشته با آنچه در شوراهای شهر و روستا گذشته است، واضح است و نیاز به توضیح ندارد.

جریان‌شناسی فکری‌ـ فرهنگی عقلانیت اسلامی‌ـ 9


 حسین میرچراغ‌خانی/ در چند شماره گذشته برخی از اصول و مبانی جریان عقلانیت اسلامی بررسی شد. در ادامه با اصول و اهداف دیگر این جریان، یعنی پذیرش عقلانیت و خرد جمعی، جدا نبودن دین از سیاست، کارآمدی نظام اسلامی و مردم‌سالاری آشنا می‌شویم. 

پذیرش عقلانیت و خرد جمعی
تکیه بر عقل جمعی و استفاده از نخبگان جامعه و انحصار نداشتن در تصمیم‌گیری‌ها، از دیگر اصول جریان عقلانیت اسلامی است. این جریان معتقد است با یک گروه، سازمان، حزب یا یک جریان نمی‌توان کشور را اداره کرد. از نگاه این جریان، رمز موفقیت در ادارۀ جامعه، استفاده کردن از همۀ ظرفیت‌های کشور است. بنابراین، رهبران جریان عقلانیت اسلامی برای استفاده از خرد جمعی و شکوفایی آنها معتقدند باید آزادی بیان حاکم باشد؛ باید مناظره‌ها و مشاوره‌ها فراگیر شود تا توانایی‌ها و استعدادها نمایان شود. از این راه می‌توان ضمن تمدن‌سازی، نقشه‌های دشمنان را خنثی کرد. رهبر معظم انقلاب می‌فرمایند:
«برای بیدار كردن عقل‏ جمعی‏، چاره‌ای جز مشاوره و مناظره نیست و بدون فضای انتقادی سالم و بدون آزادی بیان و گفت‌وگوی آزاد با «حمایت حكومت اسلامی» و «هدایت علما و صاحبنظران»، تولید علم و اندیشۀ دینی و در نتیجه تمدن‏سازی و جامعه‏پردازی، ناممكن یا بسیار مشكل خواهد بود.»1

جدا نبودن دین از سیاست
هدف از شبهۀ جدایی دین از سیاست (سکولاریسم)، کنار گذاشتن دین از صحنۀ سیاسی است. جریان عقلانیت اسلامی معتقد است، دین و سیاست هرگز تفکیک‌شدنی نیستند. اینکه کسی چنین تفکری را می‌پذیرد، به این دلیل است که اسلام را نمی‌شناسد. کسی که اسلام را خوب شناخته باشد، به‌سادگی متوجه خواهد شد که سیاست در بطن اسلام است. حضرت امام(ره) در ردّ این شبهه می‌فرمایند: «اسلام این نیست. والله اسلام تمامش سیاست است. اسلام را بد معرفی كرده‏اند. سیاست مُدُن، از اسلام سرچشمه می‏گیرد.»2
جریان عقلانیت اسلامی، مخالف وجود چنین تفکری در جامعه است و به اقشار گوناگون، به‌ ویژه قشر مذهبی و روحانیت سفارش می‌کند از صحنۀ سیاسی کشور کناره‌گیری نکنند. رهبر معظم انقلاب می‌فرمایند: «فكر وحدت دین‏ و سیاست‏ را، هم در تفقه و هم در عمل، دنبال بكنید. آقایان بدانند كه فكر جدایی دین‏ و سیاست‏، به ‌عنوان یك آفت، به‌كلی ریشه‏كن نشده است. متأسفانه، هنوز در حوزه‏ها كسانی هستند كه خیال می‏كنند حوزه باید به كار خودش مشغول بشود؛ اهل سیاست و اهل ادارۀ كشور هم مشغول كار خودشان باشند. بُعد دیگر وحدت دین‏ و سیاست‏ این است كه حوزه‏های علمیه بایستی از سیاست هرگز دور نمانند. طلاب باید آگاهی سیاسی پیدا كنند.»3 بنابراین، جریان عقلانیت اسلامی، معتقد است دین عین سیاست و سیاست عین دین است.

 کارآمدی نظام اسلامی
از زمان پیروزی انقلاب اسلامی و روی کار آمدن نظام جمهوری اسلامی ایران، معارضان و مخالفان داخلی و خارجی، در‌صدد القای ناکار‌آمدی نظام اسلامی‌ هستند. کارشکنی‌های داخلی و فشار‌های بیرونی، همه دست به دست هم داده‌اند تا راه پیشرفت جمهوری اسلامی ایران را سد کنند. جریان عقلانیت اسلامی که محوریت نظام را بر عهده دارد، معتقد است نظام اسلامی در همۀ ابعاد، اعم از اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و...، توانایی و قابلیت ادارۀ جامعه را دارد. دستیابی به فناوری‌های روز جهان، ارائۀ مردم‌سالاری دینی و تأثیر‌پذیری انقلاب‌های منطقه از انقلاب اسلامی ایران، نمونه‌ای از توانایی نظام جمهوری اسلامی ایران است. رهبر معظم انقلاب در تبیین کارآمدی نظام اسلامی می‌فرمایند: «كشاورزی نابود شدۀ كشور را این نظام احیا كرد؛ صنعت سادۀ ابتدایی كشور را این نظام به صنعت پیچیدۀ حساس انرژی هسته‏ای رساند. این نظام الآن در زمینه‏های صنایع نو، مثل «نانوتكنولوژی» و صنایعی از این دست، كه اینها از صنایع نوی دنیاست، تقریباً دوش‏به‏دوش صفوف اول دارد حركت می‏كند و دارد كار می‏كند. اینها كارآمدی‏ نظام‏ است. شاید بشود گفت از همۀ اینها باز مهم‏تر و بالاتر، كارآمدی این نظام در زمینۀ تحكیم مردم‏سالاری بود. با آن سابقۀ منحوس و زشتی كه در این كشور وجود داشت، این نظام توانست مردم‏سالاری را جا بیندازد. ما امروز تقریباً هر سال یك انتخابات داریم... جایگاه سیاسی و عزت بین‏المللی؛ چه كسی می‏تواند این را منكر بشود؟»4 

مردم‌سالاری
امروزه، یکی از مشهورترین و پرکاربردترین اصطلاحات در سطح بین‌المللی، اصطلاح دموکراسی است؛ اما جریان عقلانیت اسلامی، در برابر دموکراسی، به «مردم‌سالاری دینی» معتقد است. مردم‌سالاری دینی به معنای دموکراسی غربی نیست؛ چون مردم‌سالاری دینی فقط به حق مردم در رأی دادن و انتخاب بسنده نمی‌کند؛ بلکه در برابر انتخاب مردم، مسئول را نیز موظف به انجام وظیفه می‌داند. رهبر معظم انقلاب در توضیح و تبیین این اصل می‌فرمایند:
«بهترین چیزی كه ممكن است ما بتوانیم برای تصحیح اخلاق و رفتار و منش خودمان، یعنی مسئولان كشور ملاك قرار دهیم، مردم‏سالاری‏ دینی است؛ همین چیزی كه بارها گفته‏ایم و تكرار شده است. نباید اشتباه شود؛ این مردم‏سالاری،‏ به ریشه‏های دموكراسی غربی مطلقاً ارتباط ندارد. این یك چیز دیگر است. اولاً مردم‏سالاری‏ دینی دو چیز نیست؛ این‏طور نیست كه ما دموكراسی را از غرب بگیریم و به دین سنجاق كنیم تا بتوانیم یك مجموعۀ كامل داشته باشیم؛ نه. خودِ این مردم‏سالاری‏ هم متعلّق به دین است. مردم‏سالاری‏ هم دو سر دارد... یك سرِ مردم‏سالاری،‏ عبارت است از اینكه تشكّل نظام به وسیلۀ اراده و رأی مردم صورت گیرد؛ یعنی مردم نظام را انتخاب می‏كنند؛ دولت را انتخاب می‏كنند؛ نمایندگان را انتخاب می‏كنند؛ مسئولان اساسی را به‏واسطه یا بی‏واسطه انتخاب می‏كنند. این همان چیزی است كه غرب ادعای آن را می‏كند و البته در آنجا این ادعا واقعیت هم ندارد... . انتخاب مردم، یكی از دو بخش مردم‏سالاری‏ دینی است... . مردم بایستی بخواهند، بشناسند، تصمیم بگیرند و انتخاب كنند تا تكلیف شرعی دربارۀ‏ آنها منجّز شود. بدون شناختن و دانستن و خواستن، تكلیفی نخواهند داشت... .»5 
پی‌نوشت‌ها
1‌ـ پاسخ رهبر معظم انقلاب به نامۀ جمعی از دانش‌آموختگان و پژوهشگران حوزۀ علمیه، 1381.
2ـ سیدروح‌الله موسوی‌خمینی(ره)، صحیفۀ امام، همان، ج ‏1، ص 270.
3ـ نرم‌افزار حدیث ولایت، بیانات رهبر معظم انقلاب در آغاز درس خارج فقه، 1370.
4ـ بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار رئیس و مدیران سازمان صدا و سیما، 1386.
5ـ بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار مسئولان و كارگزاران نظام جمهوری اسلامی ایران، 1379.