سردار سلامی


جانشین فرمانده کل سپاه گفت انتقام قطره قطره خون شهدای اهواز را از عوامل داخلی و خارجی این حادثه می‌گیریم و به رژیم عربستان و امارات هشدار می‌دهیم شما تحمل تیغ انتقام ما را ندارید.
سردار حسین سلامی، در سخنرانی پیش از خطبه‌های نماز جمعه این هفته تهران با اشاره به حادثه تروریستی 31 شهریور در اهواز عنوان کرد: «دشمنان ایران و اسلام که نمی‌توانند اقتدار امنیتی نظام را ببینند در یک حرکت ظالمانه و کور، جمعی از مردم و مدافعان امنیت کشور را به گلوله بستند، اما همواره سنت الهی این بوده که توطئه مستکبران به خودشان برگردد.»
سردار سلامی افزود: «هر چند در ظاهر این حادثه غم‌انگیز بود، اما در باطن سرشار از رحمت‌های الهی بود. تجربه 40 سال دفاع ملت ایران نشان داده همیشه شهادت‌، سعادت‌بخش و حلّال مشکلات بوده است.»
وی ادامه داد: «آنها که می‌خواستند تفرقه‌های خونین در خوزستان به راه بیندازند، دیدند که چگونه شهادت عامل وحدت قلب‌ها به یکدیگر شد. ملت ایران از شهادت نمی‌ترسد و شهادت عامل بیداری و جهش اعتقادی ماست.»
سردار سلامی با اشاره به دنباله‌های منطقه‌ای و جهانی این حادثه گفت: «طراحان این حادثه کور در مثلث غربی، عبری و عربی قرار دارند. ما بر اساس فرمان امام(ره) و رهبر معظم انقلاب می‌گوییم که انتقام قطره قطره خون شهیدان را از عوامل داخلی و خارجی این حادثه می‌گیریم.»
وی عنوان کرد: «ما به رژیم امارات عربی متحده و عربستان سعودی که صحنه‌گردان برخی شرارت‌ها در برخی نقاط کشور هستند و آرزوی انتقال ناامنی به داخل کشور را دارند، هشدار می‌دهیم؛ هرگز در توسعه تنش با جمهوری اسلامی ایران به هیچ موفقیتی نمی‌رسید. شما کوچک‌تر از آن هستید که به عنوان یک رقیب برای ما مطرح باشید.»
سردار سلامی با بیان اینکه به آمریکایی‌ها هم هشدار می‌دهیم دست از حمایت تروریست‌ها بردارند؛ زیرا برای آنان زیانبار خواهد بود، گفت: «امروز منطقه ما دیگر منطقه امنی برای چپاول ثروت‌های منطقه به دست آمریکا نیست. جبهه وسیعی علیه استکبار در جهان اسلام، از دریای مدیترانه تا شمال دریای سرخ شکل گرفته است و ساختارهای قدرتمندی در این منطقه به وجود آمده است.»

رئیس کمیسیون اقتصادی مجلس در گفت‌وگو با صبح صادق

 پورابراهیمی گفت تحریم‌های آمریکا علیه جمهوری اسلامی ایران موضوع جدیدی نیست. ایران از اوایل انقلاب تا الآن درگیر تحریم بوده است و در این زمینه تجربه 40 ساله دارد. 
رئیس کمیسیون اقتصادی مجلس شورای اسلامی در گفت‌وگو با صبح صادق درباره اجرایی شدن تحریم‌های یک‌جانبه آمریکا علیه کشورمان در آبان ماه گفت: «شاید سخت‌ترین شرایط تحریمی برای کشورمان سال‌های 90 و 91 بود، به طوری که تحریم‌های آن زمان، تحریم‌های بین‌المللی بود که در آن جدا از محدودیت‌های ایالات متحده آمریکا، تحریم‌های سازمان‌های بین‌المللی از جمله سازمان ملل و اتحادیه اروپا نیز علیه کشورمان وضع شد. از سوی دیگر اقتصاد ایران نسبت به قبل قوی‌تر نیز شده است. امروز جمهوری اسلامی ایران در کیفیت اقتصادی نیز خیلی بهتر از قبل شده است. البته نابسامانی‌های اقتصادی امروز ناشی از مشکلات مدیریتی است، نه اینکه تحریم‌ها اثر آنچنانی گذاشته باشد.»
رئیس کمیسیون اقتصادی مجلس با اشاره به مراودات و روابط بین‌المللی کشورمان نیز گفت: «ارتباط‌گیری امروز کشور با کشورهای دیگر نسبت به سال‌های گذشته بسیار خوب شده است که این نیز نوعی پادزهر تحریم‌های یکجانبه آمریکا است.»
وی در پاسخ به این پرسش که آیا دور دوم تحریم‌های آمریکا در آبان ماه در اقتصاد ایران نقش مخرب خواهد داشت یا خیر، گفت: «دولت و مجلس برنامه‌ریزی‌های لازم را انجام داده‌اند، به طوری که از ماه‌های قبل مجلس بسته پیشنهادی خود را به دولت ارائه داده است. این بسته شامل چگونگی به فروش رسیدن نفت و نحوه نقل و انتقال آن به بازارهای مصرفی است.»
وی معتقد است تحریم‌ها در زمان اجرای آن تأثیر آنچنانی نخواهند گذاشت.
وی افزود: «آمریکایی‌ها با مطرح کردن زمان برای اجرای تحریم‌های خود به دنبال عملیات روانی روی مردم کشورمان هستند و تحریم‌های آمریکا بعد از خروج این کشور از برجام آغاز و اجرایی شده است.»
پورابراهیمی افزود: «اینکه آمریکایی‌ها تصور می‌کنند که می‌توانند فروش نفت ایران را به صفر برسانند، سخت در اشتباه‌ هستند. در دنیا روش‌هایی برای فروش نفت وجود دارد که این اجازه را به آمریکایی‌ها نمی‌دهند که فروش ‌ایران را به صفر برسانند.»
وی در پایان با اشاره به تنهایی آمریکا در تحریم جمهوری اسلامی ایران افزود: «این کشور هرگز در این زمینه موفق نخواهد شد و این جمهوری اسلامی ایران است که یک بار دیگر شکست سنگینی را به آمریکایی‌ها تحمیل خواهد کرد.»
رئیس کمیسیون اقتصادی مجلس در پایان تأکید کرد: «اگر آمریکا سابقه تحریم دارد، جمهوری اسلامی ایران سابقه دور زدن تحریم‌ها را دارد.»



دکتر یدالله جوانی
مدیر مسئول
مطالبه مردم داغدار و عزادار برای گرفتن انتقام خون بی‌گناهان اقدام تروریستی اهواز، یک مطالبه بحق ملی و در‌خور ستایش است. مردم ایران در طول تاریخ پر افتخار خود، نشان داده و اثبات کرده‌اند که از خون بی‌گناهان و مظلومان نمی‌گذرند. اکنون ملت ایران در موقعیتی قرار دارد که به راحتی و مقتدرانه می‌تواند انتقام خون  بر زمین ریخته شده بی‌گناهان را بگیرد. فرزندان این ملت در نیروهای مسلح کشور و به ویژه در سپاه پاسداران به نیابت از مردم غیور، مؤمن، انقلابی و ظلم‌ستیز ایران، مصمم به پاسخگویی به مطالبه مردم در خونخواهی و انتقام‌گیری از ظالمان و ستمگران خون‌آشام هستند.
اما سخن اصلی اینجاست که، از چه کسی یا از چه کسانی باید انتقام گرفت؟ اقدامات تروریستی در تهران، مریوان و اهواز، دو واقعیت را آشکار می‌کند:
۱ـ اراده‌ای شکل گرفته تا ایران را بی‌ثبات کند و آرامش را از ملت ایران بگیرد.
۲ـ در پشت صحنه این اقدامات تروریستی، یک مثلث آشوب متشکل از آمریکا، رژیم صهیونیستی و برخی از رژيم‌های مرتجع، فاسد و وابسته عربی از جمله سعودی‌ها و اماراتی‌ها قرار دارد.
این مثلث آشوب، برای پیاده‌سازی سناریوی سوریه در ایران برنامه‌ریزی کرده و در حال تلاش است. وقتی سعودی‌های وهابی با صراحت هر چه تمام، از کشاندن جنگ به داخل ایران سخن گفتند، جای هیچ تردیدی وجود ندارد که آنان برای ریخته شدن خون هزاران هزار ایرانی، نقشه‌های فراوانی طراحی کرده‌اند. بنابراین ماهیت توطئه و ماهیت طراحان توطئه علیه ملت ایران، کاملاً شناخته شده است. اینک برای ملت ایران، نقشه دشمن برای بی‌‌ثبات‌سازی و به هرج‌ومرج کشاندن کشور از طریق اقدامات کور تروریستی، به طور کامل افشا شده است. تجربه چهل ساله ملت بزرگ ایران و نظام جمهوری اسلامی، بر این نکته تأکید دارد که، دشمن شکست‌پذیر است و باید با مشت‌های آهنین به توطئه‌های آنان پاسخ داد. بارش موشک‌های نقطه‌زن بر سر داعشی‌های تروریست در سوریه و دموکرات‌های تروریست در عراق، اقتدار دفاعی و اشراف اطلاعاتی نظام جمهوری اسلامی را به نمایش گذاشت. پیام‌های سیلی‌های موشکی در هر دو مورد صریح و قاطع بود، اما کندذهنی دشمنان مانع از دریافت و فهم این پیام‌ها شده است. اگر دشمنان این پیام‌ها را به درستی درک کرده بودند، هرگز به سمت طراحی و اجرای چنین جنایت کوری در اهواز نمی‌رفتند. به یقین پاسخ به این جنایت‌، پیام‌های صریح‌تر و قاطع‌تری را به تروریست‌ها و حامیان آنها خواهد داد. از این پس، افزون بر تروریست‌ها، حامیان تروریست‌ها هم درخواهند یافت که روزگار نشستن در کاخ‌های شیشه‌ای و طراحی توطئه علیه ملت مقتدر ایران سپری شده است. آنان به زودی خواهند فهمید که باید تقاص خون بی‌گناهان را پس بدهند.
آری دیری نخواهد پایید که حامیان تروریست‌ها به اشتباه راهبردی و تحلیلی خود درباره توان و قدرت جمهوری اسلامی ایران پی خواهند برد. در مبنای تحلیلی غلط آنها، ایران، همانند سوریه و عراق تلقی شده است، این در حالی است که تجارب موفقیت‌آمیز انقلاب اسلامی در طول چهار دهه از عمر آن، از  ایران کشوری با مزیت‌های دفاعی ویژه ساخته است که در پرتو اقتدار دفاعی، علاوه بر گوشمالی عوامل و مزدوران، منبع و منشأ تهدید را هم نشانه رفته و مقتدرانه، انتقام خون بی‌گناهان را از آنان می‌گیرد.


علی قاسمی
تحلیلگر ارشد اقتصاد سیاسی
روند رو به رشد نرخ ارز در این برهه زمانی و بالتبع نرخ تورم حاصل از آن یک سؤال در ذهن مردم تداعی می‌کند، اینکه؛ چرا این‌گونه افزایش‌ها معمولاً بیشتر در دور دوم دولت‌ها اتفاق می‌افتد و دولت‌ها هم مانند دور اول چندان راغب به مهار آن نیستند؟ البته این نکته را از قول یکی از اقتصاددانان صاحب نام باید گفت که دولت‌ها در دور دوم معمولاً دنده خلاص می‌روند، ولی نه با شتابی که در دولت روحانی در حرکت است!
اگر عملکرد دولت‌ها را به ویژه در سالی که برای انتخابات مجدد، یعنی چهار ساله دوم مورد مقایسه تطبیقی قرار دهیم به یک اشتراک ناخواسته می‌رسیم که آن کاهش محسوس نرخ تورم و مدیریت قیمت ارزهای خارجی پیش از انتخابات دور دوم است. همه دولت‌ها در چهار ساله دوم با نرخ تورم بالاتری با دولت خداحافظی کرده‌اند. با تحلیل این وضعیت (افزایش نرخ دلار و افزایش نرخ تورم) در دولت‌های دوم به این نتیجه می‌رسیم که دولت‌ها در دور اول خود با توجه به اینکه نیازمند رأی مردم برای دور دوم هستند سعی می‌کنند با مهار نرخ دلار، موجب افزایش نرخ تورم نشوند و تغییری در قدرت خرید مردم ایجاد نکنند. بلافاصله پس از رأی‌آوری به سراغ افزایش نرخ ارز و کاهش ارزش پول ملی می‌روند، تا با ایجاد تورم صوری، رونق و رشدی را ایجاد کنند و بتوانند با این شیوه از بحران ناکارآمدی بگذرند.
برای اثبات این موضوع لاجرم عملکرد تورمی پنج دولت گذشته را مورد ارزیابی قرار می‌دهیم تا خواننده جواب سؤالش را بیابد.
در سال 60 که موسوی به سمت نخست‌وزیری انتخاب شد، نرخ تورم اعلامی در آن سال 8/22 بود، همین دولت برای انتخاب مجدد در سال 64 نرخ تورم را 9/6 مدیریت کرد، اما بلافاصله پس از انتخاب در سال 65 نرخ تورم به 7/23 و در سال پایانی به 9/28 درصد رسید.
در دولت هاشمی‌رفسنجانی در انتخابات دور دوم که سال 72 برگزار شد، نرخ تورم 9/22 درصد بود که در سال بعد از انتخاب این نرخ به 3/35 و سال پس از آن به 4/49 رسید که یکی از شوک‌های بزرگ تورمی در اقتصاد ایران بود.
در انتخاب دور دوم دولت سیدمحمد خاتمی که در سال 1380 صورت گرفت، نرخ تورم 4/11 درصد بود که بلافاصله در سه سال پایانی این نرخ نزدیک به 16 درصد رسید.
همچنین در انتخاب دور دوم احمدی‌نژاد که در سال 88 برگزار شد، نرخ تورم به 8/10 درصد رسید، اما در سال‌های بعدی این نرخ افزایش یافت و در سال پایانی بر 5/30 درصد بالغ شد.
شبیه همین اتفاق در دولت روحانی در حال وقوع است که در انتخابات 96 یکی از بزنگاه‌های تبلیغات انتخاباتی نرخ تورم تک‌رقمی همان 9/9 درصد بود، اما افزایش تورم مهارگسیخته و افزایش قیمت ارزهای خارجی حکایت از این دارد که در سه سال پایانی اگر دولت روحانی دقت و مراقبت بیشتری انجام ندهد با نرخ‌های بالاتری مواجه می‌شود.
مشابه این مطلب در بخش ارز هم قابل تصدیق است، در دور اول دولت‌ها سرکوب ارز جدی‌تر صورت می‌گیرد تا با این روش مجدد پیروز انتخابات شوند. به محض پیروز شدن در انتخابات پا را از روی فنر ارز برمی‌دارند تا درآمد ناشی از افزایش قیمت ارز منبعی باشد بر ناکارآمدی خودشان و از سویی نرخ بالای ارز می‌تواند یک منبع مطمئن برای درآمدهای دولت باشد. از آنجا که عوامل داخلی و خارجی گوناگونی برای شکل‌گیری چنین وضعیتی متصور است، اما سهم عوامل خارجی آنقدر بالا نیست. حال که عوامل داخلی پررنگ است، دولت باید با همت مضاعف تلاش کند موانع را یکی پس از دیگری بردارد تا آرامش همراه با رونق کسب‌وکار به اقتصاد برگردد.

سردار نائینی در گفت‌وگو با صبح صادق


  سعید قاسمی/ رهبر معظم انقلاب اسلامی در هفته دفاع مقدس امسال بار دیگر درباره ضعف‌های جبهه خودی در استفاده از ظرفیت‌های فرهنگی دفاع مقدس صحبت کردند. ضعف‌هایی که اگر برطرف نشود، ممکن است در آینده ضرباتی از آن ناحیه متوجه انقلاب اسلامی بشود. یکی از این ضعف‌ها کمبود آثار پایه و منبع در این حوزه است که بیشتر به مراکز اسنادی و تحقیقاتی برمی‌گردد. در این زمینه با سردار سرتیپ دوم پاسدار علی‌محمد نائینی، مسئول مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس گفت‌وگو کردیم که در ادامه نظرات وی را می‌خوانید.
***
*سردار، دفاع مقدس یک گنج ناتمام از سوی رهبر معظم انقلاب معرفی شده است که می‌تواند در همه مسائل کشور از آن الگو گرفت؛ در این زمینه توضیح دهید. 
دفاع مقدس صرفاً یک حادثه تاریخی نیست. دفاع مقدس یک ثروت و سرمایه ملی است و آورده‌های فراوانی را برای ما در همه عرصه‌ها از مدیریت اقتصادی، مدیریت فرهنگی، مباحث اجتماعی و سیاسی دارد. نگاه حضرت آقا نیز به دفاع مقدس نگاه به یک حادثه صرف تاریخی نیست؛ بلکه نگاه ایشان به دفاع مقدس این‌طور است که از آن حادثه می‌توان برای امروز و آینده نظام استفاده کرد. تعبیری که حضرت آقا در این زمینه دارند، این است که می‌فرمایند: «معارف دفاع مقدس برای یک سال، دو سال یا ده سال نیست؛ بلکه یک قرن یا قرن‌ها باید از آن استفاده کرد.» متأسفانه، نتوانسته‌ایم به خوبی روی معارف گوناگون دفاع مقدس کار کنیم. دفاع مقدس جنبه‌های متعددی داشته که مهم‌ترین آن این است که ما توانستیم در پرتو حفظ انسجام ملی با حفظ روحیه و تفکر انقلابی یک قدرت دفاعی مردمی فراگیر را به وجود آوریم و از یک خطر بسیار جدی نظام را عبور دهیم. اگر این نگاه در عرصه‌های اقتصادی باشد، به طور قطعی ما از وضعیت امروز عبور خواهیم کرد؛ چون عرصه نظامی و آن جنگ پر دامنه پرشدتی که همه جهان اراده کرده بودند، بسیار خطرناک‌تر از عرصه اقتصادی بود. 

* به نظر شما، دفاع مقدس در عرصه جنگ اقتصادی هم می‌تواند الگو باشد؟
بله، اما باید توجه داشت که امروز ظرفیت‌های کشور در حوزه اقتصادی به اعتراف همه کارشناسان و متخصصان این حوزه بسیار خوب است. اوضاع امروز مانند وضعیت ما در ابتدای جنگ نیست. خود ما در دفاع مقدس در تأمین ابتدایی‌ترین امکانات‌مان مشکل داشتیم، از این رو بخش صنعت کشور را فعال کردیم و نه تنها به نیازهای کشور در زمان جنگ پاسخ دادیم؛ بلکه امروز بازدارندگی دفاعی را به وجود آوردیم. به طور قطعی هیچ اراده‌ای برای تحمیل جنگ علیه جمهوری اسلامی ایران به راحتی شکل نمی‌گیرد؛ چرا که بازدارندگی دفاعی شکل گرفته است. در واقع، در مقطعی که هیچ کشوری در تأمین نیازهای جنگ به ایران کمک نمی‌کرد، ما بخش‌های گوناگون صنعتی را پای کار آوردیم، تجهیزات، مهمات و نیازهای عمومی جنگ را تأمین کردیم. مردم هم بخش‌های عمومی و نیازهای عمومی جنگ را تأمین کردند و جنگ پیش رفت و نتیجه آن پیروزی ملت ایران و شکست دشمن بعثی و حامیانش بود.

* پس اراده و عزم جدی و همراهی مردم لازم است.
بله، اگر اراده ملی در کشور به وجود آید و این تفکر انقلابی در کشور شکل بگیرد و مردم احساس کنند مدیران فعالند و به ظرفیت‌های درونی کشور اعتقاد دارند، همراهی خواهند کرد و از این جنگ اقتصادی پیروز بیرون می‌آییم. ما توانستیم در حوزه دفاعی و امنیتی یک مدل کاملاً موفق را ارائه دهیم؛ اما تفکر انقلابی در حوزه مدیریت اقتصادی و فرهنگی کشور نتوانسته است برای خود جایگاهی پیدا کند. سال اول دفاع مقدس مشکل تفکر غیر انقلابی در اداره جنگ را داشتیم؛ الآن هم مشکل در جنگ اقتصادی از همان جنس است. بنده معتقدم آن اراده ملی، خودباوری، خلاقیت، ابتکار و مدیریت انقلابی که در زمان جنگ وجود داشت، امروز هم نیاز است؛ البته ابزارها و روش‌ها به واسطه تفاوت ماهیت جنگ متفاوت است. همه جهان بسیج شده بودند که رژیم بعث عراق را حمایت و کمک کنند؛ اما ما پیروز شدیم.

* چرا هنوز نتوانسته‌ایم معارف دفاع مقدس را برای نسل امروز تبیین و به نسل‌های بعدی به خوبی منتقل کنیم؟
حضرت آقا یک تعبیری شبیه به این دارند که اگر از دفاع مقدس هزار، هزار حادثه را فهرست کنید و سپس کارهای موجود انجام شده را فهرست کنید، تازه متوجه خواهید شد یک هزارم آن حوادث دفاع مقدس را هنوز آن‌طور که باید، نپرداخته‌اید، یعنی پژوهشگر، مستندساز، نویسنده و محقق و مراکز تحقیقاتی و... نتوانسته‌اند عمیقاً آن اتفاقی را که افتاده، مدل و الگو کنند و به خوبی انتقال دهند.
30 سال از پایان دفاع مقدس می‌گذرد و حجم انبوهی از اسنادی که در اختیار ما است و بایگانی شده و ثروت ملی به شمار می‌آید، گویا پیاده و به متن قابل بهره‌برداری تبدیل شده و در اختیار پژوهشگران و نویسندگان قرار گرفته؛ اما حجم انبوه‌تری باقی مانده است. اینها باید منبع پایه‌ای و اسنادی شود که برای نمونه هنرمندان و پژوهشگران بتوانند از آن تولید آثار کنند؛ یعنی در این زمینه کم‌کاری شده یا اینکه به اندازه نیاز کار نشده است.

* پس، از نظر شما هنوز اسناد و مدارک را قابل بهره‌برداری نکرده‌ایم، درست است؟
بله. برای نمونه می‌گویم، وقتی گزارش یک عملیات را مطالعه می‌کنیم و جلسات بحث و بررسی درباره یک عملیات را می‌بینیم، خیلی مطالب را می‌شود فهم کرد. برای نمونه، عملیات والفجر 8 که اجرای اصل آن حدود ۷۰ تا ۸۰-روز نبرد سنگین تا تثبیت اهداف طول کشید. کم و بیش کمتر از یک سال پیش از آن جلسات طرح‌ریزی داشته است که همه ضبط شده و شاید چهار تا پنج هزار ساعت صوت موجود است؛ یعنی یک سال محتوا وجود دارد که اینها دنیایی از معارف است؛ اما هنوز کاری روی اینها انجام نشده و یک همت جدی و جهادی را می‌طلبد. ان‌شاءالله در یک فرایند یکی دو ساله سعی داریم بخش قابل توجهی از این آثار را منتشر کنیم و در اختیار علاقه‌مندان قرار دهیم. در مجموع، به نظر من ما هنوز نتوانسته‌ایم بخش عظیمی از منابع محتوایی اصلی دفاع مقدس را گویاسازی کنیم و در این حوزه به کار جهادی نیاز داریم. ما یک ثروت عظیم در اختیار داریم که اگر نتوانیم به خوبی از آن بهره‌برداری و استخراج کنیم، از دست می‌رود. دفاع مقدس مدلی است که اگر در 30 سال اخیر در جنگ نرم به آن توجه جدی می‌شد، ما را فاتح بسیاری از جبهه‌های فرهنگی می‌کرد و امروز هم توجه به آن می‌تواند ما را در جبهه نبرد اقتصادی پیروز کند.



 مهدي حسن‌زاده/ پيدايش و گسترش اعتياد در ايران نيز از جمله شگردهایی بوده است که استعمار انگليس و از سوي «برادران شرلي» در دوره صفويه رواج دادند. در بخشي از کتاب «مواد مخدر به روايت اسناد ساواک» درباره نقش انگليسي‌ها در ورود ترياک به ايران و چگونگي شيوع آن در کشور این‌گونه آمده است:
در دوران قاجار، از زمان ناصرالدين شاه در اطراف دارالخلافه در تهران، زمين‌هاي وسيعي به کشت خشخاش اختصاص يافت و سطح کشت آن به حدي زياد شد که صرف‌نظر از کفاف مصرف داخلي‌، ساليانه مقادير زيادي ترياک به مستعمرات انگليس صادر مي‌شد. دولت انگليس براي معتاد کردن مردم و گسترش اعتياد در ايران، ابتدا عوامل خود را مأمور کرد با تبليغ اينکه ترياک درمان تمامي دردهاست، مردم ايران را که در آن زمان به دليل فقر و کمبود پزشک از بيماري‌ها رنج مي‌بردند، به اين ماده مخدر معتاد کنند.
ديري نپایید که ترياک به مثابه يک داروي خانگي جاي خود را در ميان ايرانيان باز کرد و پس از مدتي دولت انگليس اعلام کرد، سوخته‌ ترياک را با قيمت مناسب از افرادي که از اين ماده استفاده مي‌کنند، مي‌خرد.
به این ترتيب، عده‌ بي‌شماري از افراد اين مملکت به منظور کسب درآمد، ترياک را که به مقدار فراوان و به قيمت ارزان در دسترس بود، مي‌خريدند و پس از کشيدن، سوخته آن را به قيمت چند برابر مي‌فروختند.
حکومت وقت به ترياک همچون يک منبع درآمد می‌نگریست و به مضرات و عواقب آن در اعتياد و استمرار آن در دوره‌هاي بعد توجهی نمي‌کرد تا جايي که روز به روز به تعداد معتادان افزوده مي‌شد. برای نمونه، در سال 1314 شمسي تعداد معتادان به رقمي حدود 5/1 ميليون نفر و نزديک به 7 درصد کل جمعيت ايران بالغ مي‌شد. 
تا پیش از سال 1300 شمسي خريد و فروش انواع مواد مخدر در ايران آزاد بود و از خارج نيز به مثابه دارو به ايران وارد مي‌شد. دولت هيچ‌گونه نظارتي بر ترياک نداشت. تا نيمه دوم قرن 19 استعمال ترياک در ايران به آزادي صورت مي‌گرفت و رواج کامل داشت؛ ولي به مرور زمان، آگاهي مردم از مضرات اعتياد سبب شد اقدامات همه‌جانبه‌‌اي در اين خصوص انجام پذيرد. فتواي علماي ديني در اين زمان مبني بر تحريم ترياک و هماهنگي ادبا، شعرا و رسانه‌هاي گروهي آن دوره، مردم را به بسيج عمومي عليه اعتياد تشويق کرد و آنگاه که مبارزه عليه اعتياد با مشروطيت مقارن شد، لايحه تحديد ترياک براي اولين مرتبه در ايران به عنوان يک قانون از تصويب مجلس شوراي ملي گذشت.
سرانجام با دخالت و نظارت سازمان ملل، دولت ايران طي يک برنامه‌ ده ساله اقدام به ريشه‌کن کردن ترياک کرد و وجود تمام مکان‌‌هاي عمومي استعمال ترياک را غير قانوني اعلام کرد؛ اما عوارض ناشي از جنگ جهاني دوم و فشارهاي اقتصادي، دولت را مجبور کرد با در نظر گرفتن عايدات خود، دسترسي به ترياک را براي معتادان و مردم آزاد کند.
نابساماني‌هاي جنگ جهاني دوم و اشغال ايران به اعتياد دامن زد تا اينکه بالاخره در سال 1334 شمسي مجدداً قانون منع کشت خشخاش به تصويب رسيد و ترياک که از انحصارات وزارت دارايي بود، زير نظر وزارت بهداري قرار گرفت؛ اما به دليل کشت خشخاش و نيز سودآوري آن با وضع ماليات سنگين و در انحصار دولت قرار داشتن آن، تحديدهايي که به عمل آمده بود چندان اثربخش نبود.
با تصويب قانون منع کشت خشخاش در سال 1334 شمسي که مشتمل بر پنج ماده بود، مبارزه با ترياک جدي‌تر شد و مجازات قاچاقچيان ترياک و تحويل پرونده به دادگاه‌هاي نظامي از اقدامات ديگر دولت در داخل مملکت بود و مهلت براي درمان معتادان شش ماه تعيين شد. در آن زمان تعداد مصرف‌کنندگان ترياک در ايران حدود 5/1 ميليون نفر و مصرف روزانه دو تن ترياک بود. وزارت بهداري که مکلف به درمان معتادين بود، هيچ‌گونه اقدام مؤثري براي ترک اعتياد آنان به عمل نياورد. فقط تجارت غير قانوني قاچاق ترياک از خارج به ايران به منظور ارضاي تقاضاي شديد معتادان به ترياک افزايش يافت.
در سال 1337 شمسي، براي اولين بار قاچاقچيان سودجوي بين‌المللي هروئین را براي آلوده کردن جوانان به ايران وارد کرد و چون هروئين بي‌بو، کم حجم و به آساني قابل حمل و اثرات آن قوي‌تر از ترياک بود، بين جوانان شيوع يافت و در بين معتادان سابق نيز کم‌کم جاي ترياک را گرفت.
به علت ازدياد قاچاق مواد مخدر، از ترکيه، افغانستان و پاکستان و ساير کشورها به بهانه‌ جلوگيري از خروج ارز و طلا، در اسفند ماه 1347 قانون تحديد خشخاش و صدور ترياک به تصويب رسيد. کشاورزان به سرعت شروع به کشت خشخاش در مناطق وسيع کرد و قاچاقچيان نيز با تأسيس لابراتوارهاي متعدد، شروع به ساختن هروئين کردند و کشيدن ترياک در محافل اشرافي با تشريفات مجلل‌تر از سابق رايج شد.
به موجب تصميماتي که در سال 1348 گرفته شد، تحت شرايطي به معتادان ترياک سهميه‌اي مي‌دادند که در نتيجه طبقه‌اي به نام «معتاد رسمي» پيدا شد.
مصرف هروئين هم در سال ۱۳۳۷ و ۱۳۳۸ شمسي به بعد در ايران افزايش يافت. آمارها نشان مي‌دهد، بيشترين واردات هروئين از طريق پاکستان و ترياک و حشيش از طريق افغانستان و ماده‌ اصلي تبديل‌کننده‌ مرفين به هروئين از مرزهاي غربي کشور (ترکيه) وارد ايران شده است.
گزار‌‌ش‌ها نشان می‌دهد، که تا سال 1350 بیشتر معتادان ايراني ترياکي بوده‌اند؛ ولي از سال 1350 به بعد هروئين در ايران گسترش پيدا ‌کرد.

نگاهی گزارش‌گونه به آثار اجتماعی عاشورا در بین مردم


   شهناز سلطانی/ در نگاه اول شاید ماه محرم ماه حزن و اندوه و عزاداری باشد، ولی در نگاهی عمیق‌تر در می‌یابیم که اثرات اجتماعی و فردی مهمی در خود نهفته دارد. اثراتی که حضور در مجالس عزاداری و سخنرانی‌های مذهبی در این ماه دارد را به جرئت می‌توان گفت در هیچ کلاس درس و دانشگاهی نمی‌توان دید. حضور در کلاس محرم  و دریافت درس از آن به فراخور حال حاضران متفاوت است، یک کودک به همان اندازه می‌تواند از آن بهره بگیرد که یک فرد کهنسال؛ بهره‌هایی که در شکل و شمایل عمل متبلور می‌شود و عنوان چراغ و راهنما را در زندگی فردی و اجتماعی می‌گیرد. 

رخنه در جان بچه‌ها 
ـ در یک مسجد قدیمی در خیابان جمهوری تهران در ماه محرم برنامه‌هایی برای بچه‌ها ترتیب می‌دهند که آنها بیش و پیش از بزرگسالان برای حضور در عزاداری‌ها در شب‌های محرم از خود اشتیاق نشان می‌دهند.  در این مسجد مهد کودکی ساده و کم‌هزینه‌ برای بچه‌ها در نظر گرفته‌اند که آنها از ابتدا تا انتهای مراسم در این مکان سرگرم بازی و نقاشی هستند. نقاشی‌های آنها هم مرتبط با حال و هوای محرم است. حس خوب بچه‌ها در این مهد بی‌آلایش که در یک اتاق تعریف شده بی‌شک در عمق جان آنها رسوخ می‌کند و آنها منتظر محرم بعدی می‌نشینند، البته باشوق. 
ـ سال‌هاست که در جنوب تهران یک هیئت نوجوانان تشکیل شده است که به قول بانیانش، آنها از 12 سالگی‌شان علم‌های تکیه‌شان را بنا کرده‌اند و حالا که پا به سن جوانی گذاشته‌اند بی‌هیچ تعطیلی چهارشنبه‌شب‌ها پاتوق‌شان همین هیئت است و بس. سابقه نداشته یک چهارشنبه‌ای باشد و عزاداری این بچه‌ها تعطیل باشد. بچه‌های دیروز که حالا کم‌کم باید برای‌شان آستین بالا زد، سال‌هاست که در حد توان‌شان دستگیر هستند و قدم‌های مثبت‌شان شاید آنقدر بزرگ نباشد، اما چاره‌ساز است. بچه‌های زیادی در طول این سال‌ها به واسطه دوستی با این بچه‌هیئتی‌ها جذب این تکیه شده‌اند.  
از این دست نمونه‌ها که گفتیم حتماً کم نیست. نمونه‌هایی که دیروز با پدر و مادر پای منبر سخنرانی در محرم نشستند و در دسته‌های سینه‌زنی و زنجیرزنی عزاداری کردند، یا پای دیگ نذری نشستند و حالا برای خودشان می‌خواهند هیئتی و دسته‌ای و تکیه‌ای مهیا کنند. وقتی بچه‌های‌مان را در این مراسم‌ها مشارکت می‌دهیم، شاید همان وقت ندانیم که چه خدمت بزرگی به آنها کرده‌ایم، اما وقتی در بزرگسالی می‌بینیم که آنها در یک مسیر روشن و مشخص قدم برمی‌دارند به یادمان می‌آید که در کودکی‌شان، شب‌های محرم تا چه حد در دل و جان آنها نفوذ کرده و به مثابه یک چراغ راه آنها را هدایت کرده است.  

یافتن دوستانی هم‌عقیده 
حضور در مراسم مذهبی محرم این امکان را به ما می‌دهد که ما و همین طور فرزندان ما دوستانی هم‌عقیده و هم‌فکر پیدا کنیم‌. درست است که اغلب ما که در یک مراسم مذهبی مشارکت می‌کنیم، پیوندهای مذهبی و عقیدتی بسیاری با هم داریم که این‌گونه کنار هم جمع شده‌ایم، اما در این میان کسانی پیدا می‌شوند که ما حس می‌کنیم قرابت‌شان با ما بیش از دیگران است و همین زمینه‌ای می‌شود تا انس بیشتری با آنها بگیریم. «دوست مسجدی» عنوان جذابی است که گاهی از زبان پدربزرگ‌ها و مادربزرگ‌ها و گاهی هم البته از زبان بچه‌ها می‌شنویم. دوستانی قابل اعتماد که وجوه اشتراک فراوانی را می‌توان بین‌ آنها پیدا کرد. 

کمک به همنوع 
حضور در  مجالس عزاداری در ماه محرم حسن دیگری هم دارد. این حاضر شدن‌ها مقدمه‌ای می‌شود برای گره‌گشایی و دستگیری از نیازمندان واقعی؛ چرا که اعتماد به یکدیگر در چنین فضاهایی در حد بالایی جلوه می‌یابد. به این دلیل که روح و جان آدم‌ها در این مکان و زمان صیقل ‌خورده و آماده پذیرش دیگران و کمک به همنوع است. در این ماه بسیاری از افرادی که دست‌شان به دهان‌شان می‌رسد، همدل و یکصدا می‌شوند و به ندای قلب‌شان گوش می‌سپارند تا دست به کار خیر بزنند. قدم‌های کوچکی که کنار هم ‌مصداق قدم‌های بزرگ می‌شود. شب‌های محرم سبب می‌شود مساجد بیش از ماه‌های دیگر شاهد حضور مردم باشد. در حضور بیشتر، کارهای بیشتر هم انجام می‌شود و قدم‌ها بلندتر برداشته می‌شود. 

کاهش جرم و جنایت
نتایج آمارها در نیروی انتظامی نشان می‌دهد، جرم و جنایت در ماه محرم به طور چشمگیری کاهش می‌باید. کاهش 40 درصدی وقوع جرم در دهه اول محرم را نمی‌توان نادیده گرفت. رقت قلبی که افراد  در این ماه پیدا می‌کنند، نوعی بازنگری در ارتکاب به اعمالی را موجب می‌شود که با ارزش‌ها و هنجارهای این ماه مغایرت دارد. تحقیقات علمی نشان داده هرچه افراد پایبندی مذهبی بیشتری دارند، کمتر با بحرانی به نام بحران هویت روبه‌رو می‌شوند که همین موضوع، یعنی کاهش چشمگیر جرم و جنایت. در ماه محرم و در مراسم عزاداری و در تکایا و مساجد و حسینیه‌ها افراد از طیف‌های مختلف و با آرا و عقاید مختلف وارد می‌شوند. چه بسا در بین آنها باشند کسانی که در زمان‌های دیگر دست به ارتکاب اعمال ناهنجار و غیر ارزشی می‌زنند، اما حضور آنها در این مجالس و در این ماه تا حد بسیاری از ارتکاب به این اعمال جلوگیری می‌کند. تأثیرات آن را نتایج پژوهش‌ها در مراکز علمی و نیروی انتظامی به خوبی نشان می‌دهد. 

آموزش صبر و گذشت  
ما در محرم و در مجالس آن از صبر و گذشت بسیار می‌شنویم. آن‌قدر که ملکه ذهن‌مان می‌شود، از وقتی که کودک هستیم تا همین الآن که باید کودکان‌مان را تربیت کنیم. گوش دادن به قصه صبر و گذشتی که در واقعه کربلا نمایان شده ناخودآگاه در عمق جان ما می‌نشیند. این تأثیرات نه در حرف که در عمل متبلور می‌شود. بسیاری از تنش‌ها و درگیری در جامعه و در خانواده از خلأ صبر و گذشت ناشی می‌شود. در حالی که اگر از محرم و عاشورا به خوبی درس گرفته باشیم بیدی در باد نخواهیم بود که با کوچک‌ترین ناملایمتی بلرزیم؛ بلکه گذشت و صبر بسیاری از مسائل را در خود ذوب می‌کند و گاهی موضوعات به ظاهر بزرگ هم کوچک و ناچیز می‌شوند. 

درس امر به معروف 
و نهی از منکر
یکی از مهم‌ترین اهداف قیام کربلا احیای امر به معروف و نهی از منکر بود. امر به معروف و نهی‌از منکر از احکام عملی ما مسلمانان محسوب می‌شود و تا اندازه‌ای بر آن تأکید شده است که گمان می‌بری نه جزء فروع دین اسلام که شاید جزء اصول دین باشد. امر به معروف دین را از دایره فردی خارج و به سمت جامعه هدایت می‌کند. ماه محرم فرصت خوبی است تا این حکم الهی و دینی به خوبی در سخنرانی‌ها تبیین و چگونگی اجرای آن به مردم آموزش داده شود. امر به معروف و نهی از منکر در همه جوامع و در همه زمان‌ها ضرورت دارد؛ چرا که هیچ جامعه آرمانی را نمی‌توان پیدا کرد که در آن همه امور روی یک خط قانونی و درست قرار گرفته باشد. پس هر زمان و در هر جامعه‌ای هنجارشکنی‌ها و اعمال مغایر با ارزش‌های آن جامعه دیده می‌شود و جامعه ما هم از این قاعده مستثنی نیست، ماه محرم بهترین فرصت است که عالمان دینی به ما بیاموزند که چگونه باید از این فریضه الهی بهره بگیریم و آن را به کار بگیریم تا جامعه در مسیر الهی هدایت شود. 


گزارش صبح صادق از بازتاب‌های حضور رئیس‌جمهور در نیویورک


  امین پناهی/  رئیس‌جمهور کشورمان در هفتادو‌سومین اجلاس مجمع عمومی سازمان ملل متحد حاضر شد. سفر آقای روحانی به نیویورک و سخنرانی در این اجلاس مورد توجه رسانه‌ها و شخصیت‌های مختلفی قرار گرفت که در این گزارش به برخی از آنها اشاره خواهد شد.
فرانس۲۴، سی‌ان‌ان و بی‌بی‌سی از جمله رسانه‌هایی بودند که این سفر را بازتاب دادند. شبکه تلویزیونی فرانس 24 گفت: «حسن روحانی در حالی برای شرکت در مجمع عمومی سازمان ملل راهی نیویورک شد که تنش بین آمریکا و ایران از زمان بر سرکار آمدن دونالد ترامپ شدت گرفته است.»
آسوشیتدپرس نیز نوشت: «روحانی مشخص نکرد چه کسانی پشت پرده حمله روز شنبه بودند؛ حمله‌ای که یک گروه جدایی‌طلب عرب مسئولیت آن را پذیرفته است. او ممکن است به عربستان، امارات یا بحرین متحدان نزدیک نظامی آمریکا اشاره داشته باشد که ایران را تهدیدی در منطقه قلمداد می‌کنند.» این رسانه ادامه داد: «جدایی‌طلبان عرب منطقه که قبلاً در حملات شبانه به لوله‌های نفتی محافظت نشده نقش داشتند، مسئولیت حمله روز شنبه را برعهده گرفتند. ایران دیپلمات‌های انگلیس، دانمارک و هلند را به دلیل پشتیبانی از اعضای گروه تروریستی مذکور فراخوانده است.»

کنایه روحانی به ترامپ
سفر روحانی به نیویورک آغاز می‌شود و هواپیمای حامل وی در فرودگاه «جان اف کندی» نیویورک بر زمین نشست و رئیس‌جمهور با استقبال سفیر ایران در سازمان ملل متحد و کارکنان این سفارتخانه وارد نیویورک شد.
ابتدا آقای روحانی در نشست صلح نلسون ماندلا که به مناسبت صدمین سال تولد او در سازمان ملل ترتیب داده شده بود، شرکت کرد و در آنجا با اشاره به جنگ‌طلبی رئیس‌جمهور آمریکا در حال حاضر و همچنین نژادپرستی و منع مهاجرت غیر آمریکایی‌ها به آن کشور، گفت: «این یک واقعیت تاریخی است که دولتمردان بزرگ به جای دیوار پل می‌سازند.» بسیاری از پایگاه‌های خبری این جمله را ذیل تحرکات اخیر ترامپ برای احداث دیوار مکزیک منتشر کردند و آن را کنایه سنگین روحانی به ترامپ دانستند. 

محکوم به شکست
اما اصلی‌ترین دلیل حضور حجت‌الاسلام روحانی در سازمان ملل سخنرانی در مجمع عمومی بود که بازتاب‌های فراوانی را به همراه داشت. بیش از همه شاهد بازپخش این جمله رئیس‌جمهور کشورمان ‌در رسانه‌های آمریکایی بودیم که گفت: «سیاست غلط دولت آمریکا در قبال ایران محکوم به شکست است.»
الجزیره تیتر زد: «روحانی خطاب به واشنگتن: سیاست شما اشتباه و محکوم به شکست است.»
در گزارش این پایگاه خبری آمده است: «حسن روحانی، رئیس‌جمهور ایران از واشنگتن به دلیل سیاست خصمانه‌اش علیه ایران انتقاد کرد و گفت، سیاست آمریکا نسبت به ایران اشتباه است و آنچه او «رویکرد ایستادگی در برابر اراده مردم ایران» نامید، شکست ‌خورده است.»
المیادین نیز نوشت: «روحانی: امنیت ملت‌ها بازیچه آمریکا و شورای امنیت سازمان ملل نیست.»
این پایگاه خبری همچنین در ادامه نوشت: «حسن روحانی، رئیس‌جمهور ایران تأکید کرد ضروری است این خیال‌پردازی را کنار بگذاریم که می‌توان با سلب امنیت و صلح از دیگران، صلح و امنیت بیشتری را برای خود دست و پا کرد.»
المیادین همچنین در ادامه این گزارش آورده است: «روحانی در سخنرانی خود در نشست مجمع عمومی سازمان ملل متحد گفت، فقدان نفوذ نهادهای بین‌المللی در شرایط کنونی می‌تواند خطری برای صلح جهانی باشد.»
پایگاه عربی روسیا الیوم نیز با تیتر کردن این بخش صحبت‌های روحانی را بازتاب داد و نوشت: «نه جنگ، نه تحریم و نه تهدید.»
در ادامه این گزارش نوشته شده است: «روحانی از ایالات متحده برای خروج یکجانبه از معامله هسته‌ای انتقاد کرد و از روسیه، چین و اتحادیه اروپا در حمایت از اجرای برجام با وجود خروج آمریکا، قدردانی کرد.»
مصری الیوم نیز نوشت: «پیشنهاد ما تعهد در برابر تعهد، نقض در برابر نقض و تهدید در برابر تهدید است.»
در ادامه این گزارش آمده است: «حسن روحانی، رئیس‌جمهور ایران، ابراز تأسف کرد که برخی از رهبران جهان به منظور دستیابی به منافع شخصی خود، به تقویت مناقشات احتیاج دارند.»
گاردین نیز با این تیتر به بازتاب صحبت‌های روحانی پرداخت و نوشت: «روحانی بی‌اعتنایی برخی از دولت‌ها به نهادهای بین‌المللی را محکوم می‌کند، همان طور که اتفاق افتاده است.»
در گزارش این پایگاه خبری آمده است: «رئیس‌جمهور ایران واشنگتن را به تروریسم اقتصادی متهم کرد؛ آمریکا پیشتر از توافق هسته‌ای خارج و تحریم‌هایی ضد این کشور تحمیل کرده بود.»
گاردین به نقل از رئیس‌جمهوری اسلامی ایران نوشت: «مقابله با چندجانبه‌گرایی، نشانه‌ای از قدرت نیست، که نشانه ضعفِ عقل است و این نشانه ناتوانی برای شناخت جهانی درهم‌تنیده و پیچیده است.»
راشا تودی هم با اشاره به اظهارات روحانی تأکید کرد: «رئیس‌جمهوری ایران بهبود روابط با کشور‌های حاشیه خلیج‌فارس را خواستار شد. روحانی گفت که موضوع فلسطین مهم‌ترین بحران خاورمیانه است.»

پاسخ به ترامپ
برخی دیگر از رسانه‌های روسیه همچون تاس و ریانووستی چندین خبر جداگانه از اظهارات رئیس‌جمهوری اسلامی ایران بر روی خروجی‌های خود منتشر کردند و اغلب شبکه‌های خبری روسیه نیز به تحلیل و تفسیر سخنان رئیس‌جمهوری کشورمان پرداختند و آن را پاسخی به اظهارات ضد ایرانی ترامپ دانستند.
خبرگزاری تاس روسیه نیز با انتخاب تیتر «روحانی: ایالات متحده برنامه‌های سرنگونی دولت در ایران را پنهان نمی‌کند»، نوشت: «ایالات متحده قصد دارد همه نهادهای بین‌المللی را ناکارآمد کند، دولت کنونی ایالات متحده در حال مقابله با تمامی هنجارهای بین‌المللی است.»
پایگاه خبری گاواریت ماسکوا نیز با انتخاب عنوان «رئیس‌جمهور ایران از ایالات متحده خواستار لغو تحریم‌ها و بازگشت به مذاکرات شد»، نوشت: «حسن روحانی در سخنرانی خود در مجمع عمومی سازمان ملل متحد به قطعنامه شماره 2231 شورای امنیت سازمان ملل متحد اشاره کرد و گفت: این قطعنامه تنها یک قطعه کاغذ نیست، ما از شما(آمریکایی‌ها) دعوت به بازگشت به قطعنامه شورای امنیت و میز مذاکره می‌کنیم؛ چرا که یک برنامه عملیاتی برای اجرای معاهده هسته‌ای تصویب شده است.»
واشنگتن‌پست هم در واکنش به حرف‌های رئیس‌جمهور ایران آن بخش از حرف‌های روحانی را که گفت؛ «تحریم‌های آمریکا، تروریسم اقتصادی است»، مورد توجه قرار داد.
«تایمزآو اسرائیل» نیز با اشاره به صحبت‌های روحانی درباره رژیم صهیونیستی نوشت: «رئیس‌جمهور ایران گفت که اسرائیل «خطرناک‌ترین تهدید» برای صلح جهانی است.» اسرائیل اینترنشنال‌نیوز هم با انتشار صحبت‌های روحانی نوشت: «اسرائیل هسته‌ای بزرگ‌ترین تهدید برای صلح جهانی است.»
این پایگاه خبری نیز نوشته است: «حسن روحانی، رئیس‌جمهور ایران، دونالد ترامپ، همتای آمریکایی خود را متهم به تلاش برای سرنگونی حکومت ایران کرد. او این سخنان را پس از آن مطرح کرد که خروج ترامپ از توافق بین‌المللی هسته‌ای، آب سردی بر ایده ادامه مذاکرات با واشنگتن بود.»

شکست آمریکا
رسانه‌های شرق آسیا ضمن بازتاب گسترده و مشروح اظهارات «حسن روحانی» رئیس‌جمهوری اسلامی ایران در مجمع عمومی سازمان ملل، از مواضع منطقی وی قدردانی کردند.
تلویزیون‌های چین، کره جنوبی و ژاپن در گزارش‌های جداگانه‌ای ضمن تمجید از سخنرانی منطقی روحانی، تأکید کردند، او بارها در این سخنرانی بر قانون‌مداری ایران تأکید و آن را کشوری صلح‌طلب معرفی کرد.
رسانه‌های این کشورها افزودند، برخلاف حملاتی که دونالد ترامپ رئیس‌جمهوری آمریکا به ایران کرد، روحانی گفت نقض برجام و نادیده گرفتن توافقات بین‌المللی نوعی هرج‌ومرج‌طلبی است.
خبرگزاری شینهوای چین، کیودوی ژاپن، نشریات کوریاتایمز و هرالد از کره جنوبی هم در گزارش‌های جداگانه‌ای آوردند رئیس‌جمهوری ایران در سخنرانی خود مواضع کشورش را تشریح کرد و گفت که ایران خواستار جنگ نیست.
در ادامه این گزارش‌ها آمده است: «در شرایطی که ترامپ ایران را متهم به قتل، کشتار، سرکوب و مداخله در کشورهای دیگر می‌کرد، روحانی گفت که ایران خواستار جنگ، تحریم، تهدید و باج‌طلبی نیست و بر قانون‌مداری تأکید می‌ورزد و این موضعی بسیار شفاف است.»
یورونیوز نیز پس از بازگشت روحانی از نیویورک این‌گونه نوشت: «حسن روحانی، رئیس‌جمهوری ایران روز پنج‌شنبه پنجم مهر (۲۷ سپتامبر) در بازگشت از نیویورک با اشاره به تلاش دونالد ترامپ برای فشار بر ایران در نشست سالیانه مجمع عمومی سازمان ملل و جلسه شورای امنیت گفت، ایالات متحده هیچ دستاوردی از این نشست‌ها کسب نکرده است.»
در ادامه گزارش این پایگاه خبری آمده است: «رئیس‌جمهوری ایران در فرودگاه مهرآباد نشان داد که تلاش رئیس‌جمهوری آمریکا برای تبدیل کردن «ایران» به موضوع محوری جلسه شورای امنیت نیز موفقیت‌آمیز نبوده است.»


صبح صادق آثار و نتایج هفتادوسومین نشست مجمع عمومی سازمان ملل در نیویورک را بررسی می‌کند

 دکتر حنیف غفاری/  نشست سالیانه مجمع عمومی سازمان ملل متحد در نیویورک، از نشست‌های مهم در روابط بین‌الملل و بین‌الدول به شمار می‌آید و فرصت دیپلماتیک مغتنمی است تا رهبران و رؤسای‌جمهور کشورها مهم‌ترین مسائل جهانی و مشکلات خود را تبیین کنند و از تبعیض‌ها و ساختارهای ناعادلانه مجامع بین‌المللی و زیاده‌خواهی‌های قدرت‌های بزرگ به ویژه آمریکا که در مقطع فعلی تعهدات جهانی خود را زیر پا گذاشته و از معاهدات بین‌المللی بزرگی نظیر برجام و پیمان‌های آب و هوایی و چندجانبه به صورت یکطرفه خارج شده، انتقاد و آنها را مؤاخذه کنند. 
از این منظر، همان‌طور که در ارزیابی غالب کارشناسان سیاست جهانی و تحلیلگران رسانه‌ها بیان شده، نشست امسال نیویورک به نقطه آشکارساز «انزوای واشنگتن» در نظام بین‌الملل تبدیل شد. یکجانبه‌گرایی ایالات متحده و رویکرد ضدحقوقی این کشور نسبت به توافقات بین‌المللی به ویژَه در سخنرانی رئیس‌جمهور کشورمان در صحن علنی سازمان ملل به صورت متقن و مستند مورد انتقاد قرار گرفت و بازتاب‌های جهانی خوبی به دنبال داشت. در مطلب پیش رو، برخی از آثار، نتایج و بازتاب‌های نشست مجمع عمومی سازمان ملل متحد در نیویورک و آنچه در قبال کشورمان رخ داده را بررسی می‌کنیم. 
***
شکست و انزوای بین‌المللی آمریکا در نیویورک 
نشست اخیر مجمع عمومی سازمان ملل متحد در نیویورک به نقطه چالش‌برانگیز برای دولت ایالات متحده آمریکا و کاخ سفید تبدیل شد و چندین شکست و ناکامی را در پرونده ترامپ و دولت آمریکا ثبت کرد که در اینجا به سه مورد مهم از آنها اشاره می‌شود.
یک‌ـ ناکامی در اقناع رهبران و هیئت‌های شرکت‌کننده در نشست نیویورک درباره برخی پرونده‌ها و روندهای جهانی همچون پرونده جمهوری اسلامی ایران. ترامپ که به همراه نیکی هیلی، مایک پمپئو و جان بولتون جنگ روانی و تبلیغاتی گسترده‌ای را در موضوع تقاضای دولت ایران برای گفت‌وگو با کاخ سفید آغاز کرده بود، در عمل نتوانست «احساس نیاز ایران به آمریکا» را به منزله یک گزاره در ذهن مخاطبان خود تثبیت کند، تا جایی که حتی بسیاری از رسانه‌های آمریکایی نیز نسبت به ادعای وی در زمینه تقاضای ایران برای مذاکره با آمریکا به دیده تردید نگریستند. بی‌شک رئیس‌جمهور ایالات متحده آمریکا اصلی‌ترین بازنده نشست مجمع عمومی امسال در نیویورک محسوب می‌شود. اظهارات دونالد ترامپ در نشست مجمع عمومی سازمان ملل متحد با خنده حضار رو‌به‌رو شد، به گونه‌ای که بسیاری از تحلیلگران آمریکایی نسبت به این موضوع ابراز تأسف کردند و حضور ترامپ در کاخ سفید را مترادف با «انزوای بین‌المللی آمریکا» دانستند. همچنین بسیاری از رسانه‌های آمریکایی، تمسخر عالی‌ترین مقام آمریکا در نشست مجمع عمومی سازمان ملل متحد را بی‌سابقه دانستند و سیل انتقادات خود را روانه کاخ سفید کردند.
دوـ واقعیت امر این است که بخش مهمی از سخنرانی ترامپ در مجمع عمومی سازمان ملل متحد، مصرف داخلی داشت. کاهش محبوبیت ترامپ و جمهوریخواهان در برخی ایالات مهم آمریکا (که آنها را در آستانه شکست در انتخابات میان‌دوره‌ای کنگره قرار داده است) و تشدید تقابل جامعه جهانی با دولت آمریکا، رئیس‌جمهور این کشور را بر آن داشت تا از تریبون مجمع عمومی سازمان ملل متحد، سخنرانی دیگری را برای شهروندان آمریکایی ایراد کند. به کارگیری واژگانی چون؛ «آمریکای قدرتمند» و «جهان امن» دقیقاً ما را به یاد رقابت‌های انتخابات ریاست‌جمهوری سال 2016 می‌اندازد. ترامپ تلاش کرد تا این مفاهیم انتزاعی را بار دیگر در آستانه انتخابات میان‌دوره‌ای کنگره در ذهن رأی‌دهندگان آمریکایی زنده کند. ازاین‌رو، در تحلیل محتوای سخنان ترامپ نباید مخاطبان وی را صرفاً بازیگران بین‌المللی و اعضای مجمع عمومی سازمان ملل متحد دانست.
سه‌ـ نمایش تصویری ریاکارانه و منافقانه از دولت ترامپ در تحولات منطقه‌ای و جهانی است؛ رئیس‌جمهور پیش‌بینی‌ناپذیر آمریکا از یک سو بدترین الفاظ را در قبال ایران به کار برده و سخن از تحریم اقتصادی کشورمان به میان می‌آورد و از سوی دیگر، علاقه خود برای مذاکره با ایران را کتمان نمی‌کند! البته حرکت ترامپ در لابه‌لای پارادوکس‌ها و چندگانگی‌ها، تنها در قبال ایران نیست؛ بلکه در قبال اختلافات جاری در ناتو و اعمال سیاست‌های حمایت‌گرایانه اقتصادی در قبال اتحادیه اروپا و چین نیز حرکات و مواضع متناقض مشابه زیادی از وی مشاهده شده است. ترامپ در بخشی دیگر از سخنان خود، ادعای نابودی داعش در سوریه و عراق(به دست آمریکا) را مطرح می‌کند! این در حالی است که مطابق شواهد و مستندات موجود، ایالات متحده تا آخرین لحظات نابودی داعش از این گروه تروریستی و تکفیری، که اتفاقاً ساخته و پرداخته دست دولت پیشین آمریکاست، حمایت کرد و اکنون نیز کاخ سفید همچنان اصلی‌ترین مأمن و پناهگاه گروه‌های تروریستی و تکفیری در منطقه غرب آسیا محسوب می‌شود. همچنین ترامپ از تلاش عربستان و امارات برای پایان دادن به جنگ یمن گفت، بدون آنکه پرده از نقش مخرب واشنگتن در ایجاد این جنگ و کشتار مردم مظلوم و بی‌گناه در صنعا، عدن و... بردارد. ترامپ خود نیز به خوبی می‌داند که باید در آینده‌ای نزدیک به طور رسمی شکست خود و مهره‌های عربی واشنگتن را در منطقه غرب آسیا اعلام کند. بی‌دلیل نبود که او حدود یک ماه پیش لشکرکشی‌ها و حضور نظامی آمریکا در غرب آسیا را بیهوده و بی‌دلیل دانسته بود! ترامپ در حال زمینه‌سازی برای هدایت و مدیریت افکار عمومی آمریکا و جهان، پس از شکست در یمن و سوریه است. 

مذاکره با آمریکا 
در بوته نقد و تردید
موضوع مهم دیگری که لازم است به مثابه یکی از آثار و دستاوردهای نشست نیویورک مدنظر قرار گیرد، رویکرد رئیس‌جمهور کشورمان و دولت دوازدهم در قبال دولت ترامپ است. به نظر می‌رسد دولت دوازدهم به این نتیجه رسیده است که مذاکره مستقیم با آمریکا را باید حداقل تا پایان دوران حضور ترامپ در کاخ سفید فراموش کند. آقای روحانی در سخنان خود در مجمع عمومی سازمان ملل متحد به صراحت از بی‌اعتنایی دولت فعلی آمریکا نسبت به قواعد جاری در نظام بین‌الملل انتقاد کرد و رفتار ترامپ و همراهانش را به چالش کشید.
با این حال، به نظر می‌رسد بی‌تمایلی دولت دوازدهم مبنی بر مذاکره با دولت ترامپ، به معنای مخالفت آن با مذاکره با آمریکا نیست. درباره رویکرد دولت دوازدهم نسبت به ترامپ و کاخ سفید (با ترکیب فعلی)، پرسش مهمی وجود دارد که باید به آن پاسخ داد؛ اینکه آیا این تمایل ریشه در تثبیت گزاره‌ای به نام وجود دوگانه «دموکرات‌ـ جمهوریخواه» در ذهن رئیس‌جمهور دارد، یا معلول نگاه بازدارنده رئیس‌جمهور نسبت به کلیت حاکمیت آمریکاست؟
اگرچه دوگانه «دموکرات‌ـ جمهوریخواه» بیشتر در حوزه «رفتارسنجی» سیاست داخلی و خارجی آمریکا و نه در حوزه «راهبردپردازی» نمود دارد، اما دو حزب اصلی آمریکا، علاقه زیادی به خلق دوگانه‌های عمیق در ذهن مخاطبان داخلی و بین‌المللی خود دارند. آنها گردش قدرت میان خود را معلول «خلق دوگانه‌های پررنگ و افراطی» در ذهن «مخاطبان عام و خاص» می‌دانند. این در حالی است که در عالم واقع، بارها شاهد حضور «دموکرات‌های جنگ‌طلب» یا «جمهوریخواهان انعطاف‌پذیر» در قدرت بوده‌ایم. با این حال «حفظ دوگانه‌های مجازی» اصلی‌ترین دغدغه سران دو حزب اصلی آمریکا محسوب می‌شود. به نظر می‌رسد، «عبور دولت دوازدهم از مذاکره با ترامپ» را نباید به مثابه «عبور از آمریکا»، بلکه باید به مثابه عبور وی از دولت فعلی این کشور مورد تجزیه و تحلیل قرار داد. این در حالی است که راه اصلی مواجهه با معضلات اقتصادی کشور، عبور کامل از ایالات متحده آمریکاست. به عبارت بهتر، «گذار از ترامپ»، در عین اینکه شرط لازم برای تقویت اقتصاد و سیاست خارجی ما محسوب می‌شود، شرط کافی در این زمینه نیست؛ بلکه شرط کافی ناامیدی کامل از بیرون و اتکا به توانمندی‌ها و ظرفیت‌های داخلی و ملی است.

واقعیت جابه‌جایی قدرت
 در آمریکا
مشاهده انزوای ایالات متحده آمریکا در مجمع عمومی سازمان ملل متحد و سوء‌سابقه اعضای دولت ترامپ و  به ویژه مشاوران سیاسی وی، ریسک هرگونه مذاکره‌ای با این دولت را افزایش داده و در مقابل، شانس هر‌ گونه موفقیتی را در این باره کاهش می‌دهد. اما موضوع «گذار از دولت ترامپ»، پدیده جدیدی در دولت دوازدهم محسوب نمی‌شود. چندی پیش، رئیس‌جمهور کشورمان تأکید کرده بودند که معادلات قدرت در ایالات متحده به صورت فعلی باقی نخواهد ماند. اما سؤال اصلی اینجاست که آیا جابه‌جایی قدرت در آمریکا رخ می‌دهد؟ 
واقعیت این است که هر اندازه به انتخابات میان‌دوره‌ای کنگره در آبان ماه نزدیک‌تر می‌شویم، فضای سیاسی آمریکا بیشتر ملتهب می‌شود. این روزها رسانه‌های وابسته به حزب دموکرات آمریکا مشغول خط‌ونشان کشیدن برای رئیس‌جمهور جنجالی این کشور هستند. حتی سناتورهای دموکرات تهدید کرده‌اند در صورت پیروزی در انتخابات میان‌دوره‌ای کنگره و کسب اکثریت مطلق مجلس سنا و مجلس نمایندگان آمریکا، ترامپ را استیضاح خواهند کرد. با این حال، «استیضاح ترامپ» خواسته همه سناتورها و نمایندگان دموکرات نیست. اکنون میان رهبران دموکرات و برخی سناتورهای وابسته به این حزب، بر سر این موضوع اختلاف وجود دارد. موضوع بعدی اینکه به واسطه پیچیدگی انتخابات مجلس سنا (اینکه تنها 34 کرسی به رأی گذاشته می‌شود و از این تعداد کرسی نیز اکنون 26 کرسی متعلق به دموکرات‌هاست)، دموکرات‌ها کار سختی را برای پیروزی در سنا پیش رو دارند. حتی اگر دموکرات‌ها بتوانند همه کرسی‌های رقابتی را به خود اختصاص دهند، قادر به کسب اکثریت لازم برای استیضاح ترامپ نخواهند بود. به عبارت بهتر، از سوی دیگر، دموکرات‌ها (حتی در صورت کسب اکثریت مطلق کنگره)، قدرت ممانعت از استفاده رئیس‌جمهور از اختیارات ویژه خود، طبق قانون اساسی آمریکا را ندارند.

بازی دوگانه مکرون
 برای توافق مکمل برجام 
نکته دیگری که در جریان سفر رئیس‌جمهور کشورمان به نیویورک و برگزاری مجمع عمومی سازمان ملل متحد نباید از آن غافل شد، بازی دوگانه فرانسوی‌هاست. به طور کلی امانوئل مکرون رئیس‌جمهور فرانسه روزهای پر فراز و نشیبی را سپری می‌کند! وی از یک سو دست به معاملات پشت پرده گسترده‌ای با دولت ترامپ بر سر مسائل جاری در منطقه (به ویژه در قبال سوریه و ایران) زده است و از سوی دیگر، سعی دارد در کسوت یک رهبر مستقل خود را وارد معادلات جهانی کند. مکرون در یکی از گام‌های خود، سعی کرد سخنرانی ترامپ در مجمع عمومی سازمان ملل متحد را به چالش کشیده و از اینکه رئیس‌جمهور آمریکا «ملی‌گرایی» را مبنای عمل خود در قبال جامعه جهانی معرفی کرده است، ابراز تأسف کند. با این حال مشخص نیست که آیا دیگر بازیگران غربی حاضر خواهند بود در غیاب ایالات متحده و دولت ترامپ، فرانسه و رئیس‌جمهور آن را به عنوان رهبر خود در منازعات پیچیده امروزی بپذیرند؟ سی‌ان‌ان در گزارش اخیر خود درباره رئیس‌جمهور فرانسه، به ایستادگی وی در مقابل رویکرد یکجانبه‌گرایانه ترامپ استناد کرده و عملاً از مکرون به عنوان نماد چندجانبه‌گرایی نام برده است. سی‌ان‌ان در این باره می‌نویسد: امانوئل مکرون رئیس‌جمهور فرانسه در روز سه‌شنبه هفته گذشته در جریان سخنرانی خود در سازمان ملل متحد، سیاست‌های جاری در ایالات متحده آمریکا تحت رهبری ترامپ را به چالش کشید و عملاً در کسوت یک رهبر بین‌المللی (با استناد به رویکرد چندجانبه‌گرایی) عرض اندام کرد. مکرون در سخنان و مواضع خود بارها به صورت مستقیم به ایالات متحده آمریکا اشاره کرد و سیاست‌های دولت ترامپ را در مسائلی مانند ایران(برجام) و تغییرات آب و هوایی و رهبری پروسه صلح خاورمیانه به چالش کشید. سخنان مکرون در حالی ایراد شد که ترامپ در سخنرانی خود، بر ملی‌گرایی، به مثابه محور اصلی حرکت آمریکا در جهان، تأکید کرده و چندجانبه‌گرایی در نظام بین‌الملل را به چالش کشیده بود. در حالی که ترامپ قصد داشت از استقلال و ملی‌گرایی کشورش به مثابه مؤلفه‌ای شاخص یاد کند، مکرون در سخنانش تأکید کرد که تنها در سایه رویکرد جمعی و هماهنگ می‌توان از حاکمیت و برابری افراد حمایت کرد. این اظهارات مکرون با تشویق دیگر اعضای سازمان ملل متحد همراه شد. وی بر همکاری میان دولت‌ها و ملت‌ها برای حل بحران‌های جهانی تأکید کرد. رئیس‌جمهور فرانسه در سخنانش تأکید کرد که ملی‌گرایی همواره با شکست رو‌به‌رو می‌شود. او در راستای تأیید فرضیه خود، به تجارب تاریخی اروپا و جهان (از جمله جنگ جهانی) اشاره کرد. بر همین اساس، رئیس کاخ الیزه تأکید کرد که توافقنامه‌های دوجانبه دیگر نمی‌تواند برای حفظ صلح و امنیت بین‌المللی مؤثر باشد. 
بر اساس آنچه از گزارش سی‌ان‌ان برمی‌آید، مکرون از ترامپ فاصله گرفته و سعی در رهبری بازیگران غربی(در غیاب دولت ترامپ) دارد. اما بازی رئیس‌جمهور فرانسه در زمین ترامپ، موضوعی نیست که بتوان به سادگی از کنار آن گذشت. اگرچه مکرون از سیاست‌های ترامپ در قبال ایران انتقاد کرده است، اما در این حوزه، کاخ الیزه همچنان به بازی مستقیم خود در زمین ایالات متحده آمریکا و دولت ترامپ ادامه می‌دهد. شواهد و مستندات موجود نشان می‌دهد که امانوئل مکرون رئیس‌جمهور فرانسه قصد دارد در یک «بازی از پیش تعیین شده»، بار دیگر موضوع «توافق مکمل برجام» را مطرح کرده و سپس از واشنگتن خواهش کند تا در صورت موافقت ایران با تحدید توان موشکی و منطقه‌ای خود، بار دیگر به توافق هسته‌ای بازگردد!
روزنامه آمریکایی وال‌استریت ژورنال در این باره می‌نویسد: «امانوئل مکرون قصد دارد بار دیگر پیشنهاد خود برای «تقویت برجام» را تکرار کند. او این پیشنهاد را که از آن به منزله «توافق مکمل برجام» هم یاد می‌شد، چند ماه پیش هنگام خروج آمریکا از برجام مطرح کرد و پیشنهاد فرانسه این بود که آمریکا به برجام پایبند بماند و طرف‌ها به تفاهمی مشترک برای محدودکردن برنامه موشکی و فعالیت‌های منطقه‌ای ایران برسند.»

هوشمند و محتاط با اروپا  
مدت‌هاست که فرانسوی‌ها طرح موضوع «تکمیل توافق هسته‌ای» را مطرح کرده‌اند و این روند پس از خروج ایالات متحده آمریکا از برجام نیز ادامه داشته است. درست در حالی که برخی دولتمردان ما با افتخار از نواخته شدن ساز ناکوک اروپاییان و دولت ترامپ (در موضوع برجام) ابراز خرسندی می‌کنند، معاملات پشت پرده دیگری میان آمریکا و اروپا شکل گرفته است. اگرچه دولتمردان ما بر روی سخنان دونالد ترامپ در نشست شورای امنیت تمرکز کرده و در انتظار تحلیل محتوای سخنان وی هستند؛ اما این بازی در قالب یک تقسیم کار و هم‌افزایی مشترک میان کاخ سفید و کاخ الیزه، به امانوئل مکرون سپرده شده است! این موضوع در قبال سیاست‌های منطقه‌ای مشترک ایالات متحده آمریکا و فرانسه نیز صدق می‌کند. هم‌پیمانی کاخ الیزه با کاخ سفید در قبال سوریه و حمله نظامی به این کشور، موضوعی نیست که بتوان به سادگی از آن عبور کرد. این موضوع نشان می‌دهد که فرانسه هنوز نتوانسته است در کسوت یک بازیگر مستقل در نظام بین‌الملل نقش ایفا کند، چه رسد به آنکه بخواهد خود را در قالب یک «رهبر بین‌المللی» به دیگر بازیگران جهان معرفی کند!
بی‌شک، میان گفتار مقامات فرانسوی (و به طور کلی اروپایی) درباره لزوم پایبندی به چندجانبه‌گرایی و عمل آنها فاصله فراوانی وجود دارد. همین رویکرد سینوسی و پارادوکسیکال سبب شده است تا کسی از امانوئل مکرون به عنوان فردی قدرتمند در نظام بین‌الملل یاد نکند. بدیهی است که در چنین حالتی بزک چهره رئیس‌جمهور فرانسه از سوی رسانه‌هایی مانند سی‌ان‌ان نیز نخواهد توانست تغییری در ذهنیت افکار عمومی غرب نسبت به وی به وجود آورد. ازاین‌رو، دستگاه دیپلماسی و سیاست خارجی ما باید نسبت به بیانیه‌های کلی اتحادیه اروپا در موضوع حفظ برجام (مانند آنچه در نیویورک شاهد آن بودیم) رویکرد محتاطانه‌ای داشته باشد.