حسین میرچراغخانی/ در ادامه آشنایی با اصول و مبانی جریان عقلانیت اسلامی، در این مطلب برخی دیگر از این اصول و اهداف را بررسی میکنیم.
شایستهسالاری
شایستهسالاری و شایستهگزینی، اصلی مهم و کاربردی در اقدامات جریان عقلانیت اسلامی است. این جریان معتقد است افراد باید بر اساس معیارها و صلاحیتها در مسئولیت قرار بگیرند؛ نه مطابق امیال و نفوذ اجتماعی. رهبر معظم انقلاب دربارۀ اصل شایستهسالاری میفرمایند: «در همۀ نظامات جمهوری اسلامی، در قوۀ مجریه، در قوۀ مقننه، در قوۀ قضائیه، در نیروهای مسلح، در نهادهای گوناگون، این اصل شایستهسالاری باید رعایت شود. شایستهگزینی؛ گزینش باید بر طبق معیارها و صلاحیتها باشد، نه بر طبق امیال و چیزهای شخصی.»۱
قانونگرایی
قانونگرایی در جریان عقلانیت اسلامی، اصلی پذیرفته شده است؛ به گونهای که عالیترین مقام این جریان، یعنی ولیفقیه، خود را به عمل به قانون ملزم میدانند. حضرت امام(ره) دربارۀ قانونمداری ولیفقیه میفرمایند: «شما از ولایت فقیه نترسید. فقیه نمیخواهد به مردم زورگویی كند. اگر یك فقیهی بخواهد زورگویی كند، این فقیه دیگر ولایت ندارد... . در اسلام، قانون حكومت میكند. پیغمبر اكرم هم تابع قانون بود؛ تابعِ قانون الهی. نمیتوانست تخلف بكند.»۲
جریان عقلانیت اسلامی، احترام به قانون را راه کنار گذاشتن اختلافات میداند و معتقد است بیاحترامی به قانون در یک کشور اسلامی، همانند بیاحترامی به اسلام است.۳
قانونگرایی جریان عقلانیت اسلامی، بر همۀ فعالیتهای این جریان حاکم است. در این جریان، هر گونه عزل یا نصب باید از طریق قانون باشد. خودسری و تخلف از قانون، مردود شمرده شده است. رهبر معظم انقلاب میفرمایند: «اگر رئیسجمهور در مملكت اسلامی وجود پیدا بكند، باز قانون آن را رئیسجمهور میكند با رأی عموم؛ كه در رأی عموم، رأی فقیه هم هست؛ و یا نصب فقیه، كه همان نصبِ الله است، قانون است كه حكمفرماست در همه جا. هیچ جا در حكومت اسلامی نمیبینید كه یك خودسری باشد؛ یك اعمال رأی باشد. حتی رسول اكرم رأیی نداشتند. رأی، رأی قرآن بوده است؛ وحی بوده است.»۴
دربارۀ نوع قانونی که جریان عقلانیت بر آن تأکید میکند، باید توجه داشت، منظور قوانین اسلامی است. در این جریان، اسلام باید بر همه قوانین وضع شده حاکم باشد. فلسفۀ وجودی شورای نگهبان در کنار مجلس، هماهنگ بودن قوانین وضعشده با اسلام است.
استقلال (سیاسی، جغرافیایی و اقتصادی)
استقلال سیاسی، جغرافیایی و اقتصادی، دستاوردی مطلوب است که قدرتها برای تحقق آن پیوسته در تلاشند. مفهوم استقلال، در کشورهای جهان سوم، کاربرد بیشتری نسبت به کشورهای توسعهیافته دارد. کشورهای در حال توسعه، زدودن سایۀ سهمگین استعمار را «استقلال» میدانند. به کار بردن مفهوم استقلال برای برونرفت از چنگال استعمار، کاملاً درست است؛ اما امروزه برخی نظریهپردازان عرصۀ سیاست خارجی، به جای استقلال از مفهوم «آزادی عمل» استفاده میکنند. آنها معتقدند مفهوم استقلال در سیاست خارجی، رسایی کامل را ندارد؛ بلکه آزادی عمل جایگزینی مناسب برای مفهوم استقلال است. اگر کشوری در سطح بینالملل آزادی عمل داشته باشد، کشوری توسعهیافته است. از دیدگاه این طیف، میزان کنش در نظام بینالملل شرط است.
با توجه به وابستگی سیاسی کشور پیش از انقلاب، در وهلۀ اول هدف رهبران جریان عقلانیت اسلامی، استقلال در ابعاد سیاسی، جغرافیایی و اقتصادی است. بدون شک، میزان کنش و آزادی عمل در عرصۀ بینالملل، مد نظر جریان عقلانیت اسلامی است؛ چراکه این جریان، صفآرایی استکبار جهانی در برابر جمهوری اسلامی ایران را به دلیل مسائل ایدئولوژیک میداند؛ از این رو، هم جریان عقلانیت اسلامی و هم مخالفان آن میدانند که هر دوی آنها دنبال کنش آزادانه در سطح بینالملل هستند. به همین دلیل، دشمنان انقلاب اسلامی تلاش میکنند آزادی عمل جمهوری اسلامی ایران را کاهش دهند. از سوی دیگر، جریان عقلانیت اسلامی به دنبال گسترش ارزشهای خود و گسترش آزادی عمل است؛ چنانکه رهبر معظم انقلاب میفرمایند: «استكبار جهانی نسبت به اسلام و انقلاب، از اعماق وجود كینه دارد و تا ملتی از اصول و دین خودش دست برندارد و تسلیم نشود، آنها راضی نخواهند شد.»۵
رهبر معظم انقلاب به نقش مدیریت و برنامهریزی در استقلال اشاره میکنند و قائل به نوعی توالی در استقلالند. ایشان استقلال سیاسی را بر استقلال اقتصادی مقدم میدانند. مهمتر از استقلال سیاسی و اقتصادی، استقلال فرهنگی است که ایشان میفرمایند: «باید این ملت به تدریج، با ابتكار و تلاش خود و با قوّت مدیریتی كه بر آن اعمال میشود و نیز با وحدتی كه همۀ مردم در جهت آزادی و استقلال دارند و همچنین با آشنایی آنها به توطئه و ترفندهای تبلیغاتی دشمن، به طرف آزادی و استقلال كامل اقتصادی برود؛ البته مقدمۀ این استقلال اقتصادی، استقلال سیاسی است. كشورهایی كه از لحاظ سیاسی وابسته هستند، قادر نخواهند بود و اصلاً انگیزه ندارند كه آزادی و استقلال اقتصادی را به دست آوردند. بحمدالله در مملكت ما استقلال و آزادی سیاسی وجود دارد كه دنبالۀ آن، استقلال اقتصادی و بالاتر از همه استقلال فرهنگی است.»۶
صدور انقلاب و دفاع از آن
جریان عقلانیت اسلامی با رهبری امام(ره) نقش کلیدی و تعیینکنندهای در پیروزی انقلاب اسلامی ایران داشت. این جریان معتقد است انقلاب اسلامی ایران نباید به مرزهای جغرافیایی ایران محدود باشد. باید به همۀ کشورهای اسلامی، بلکه به سراسر جهان صادر شود؛ از این رو، دفاع از انقلاب را، هر چند در بیرون از مرزهای ایران، لازم میداند. بنابراین، کمکهای فکری، فرهنگی و انسانی به کشورهایی که مدافع انقلاب اسلامی هستند، از جمله محور مقاومت در منطقه، در راستای صدور انقلاب اسلامی است. از این رو، شعارهایی مانند «نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران»، که بیگانگان در فتنۀ سال 1388 القا کرده بودند، از نگاه این جریان مردود است. البته به این نکته باید توجه داشت که صدور انقلاب اسلامی ایران، به معنای جنگ و حضور مسلحانه در کشورهای دیگر نیست. منظور از صدور انقلاب، صدور فرهنگ و ارزشهای انقلاب است.۷
رهبر معظم انقلاب نیز معتقدند، انقلاب اسلامی با سرنیزه و زور صادر نمیشود؛ بلکه زمانی صادر میشود که حقایق اسلام و اخلاق اسلامی گسترش پیدا کند.۸ جریان عقلانیت اسلامی، نه تنها برای حفظ و گسترش انقلاب تردید ندارد؛ بلکه به آن افتخار میکند و آن را وظیفۀ دینی و امتداد راه انبیا میداند. معظمله در این باره میفرمایند: «صدور انقلاب، یعنی صدور فرهنگ انسانساز اسلام و صدور صفا و خلوص و تكیه و اصرار بر ارزشهای انسانی. ما به این كار و انجام این وظیفه افتخار میكنیم. این، راه انبیاست و ما این راه را باید ادامه دهیم.»۹
پینوشتها:
۱ـ همان، بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار با دانشگاهیان کرمانشاه، مهر 1390.
۲ـ سیدروحالله موسویخمینی، صحیفه امام، 1378، ج10، ص 310.
۳ـ همان، 1378، ج4، ص 413.
۴ـ همان، ج8، ص 282.
۵ـ نرمافزار حدیث ولایت، بیانات رهبر معظم انقلاب در مراسم بیعت روحانیون، مسئولان و مردم استان زنجان، 1368.
۶ـ همان، بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار با ائمۀ جمعه، روحانیون، مسئولان و اقشار گوناگون مردم شهرهای همدان و دستاندركاران احداث حسینیۀ امام خمینی(ره)، 1368.
۷ـ سیدروحالله موسویخمینی، صحیفۀ امام(ره)، ج13، 1378، ص ۹۱ـ۹۰.
۸ـ همان، ص488.
۹ـ نرمافزار حدیث ولایت، بیانات رهبر معظم انقلاب در مراسم بیعت جمع كثیری از اقشار گوناگون مردم شهرهای قم، رفسنجان و كهنوج، 1368.