اکبر ادراکی/ در موضوع مديريت و توسعه شهري، طراحي سيستم آب و فاضلاب يکي از مهمترين شاخصهاي توسعهيافتگي محسوب میشود. اين موضوع رابطه تنگاتنگي با موضوع سلامت و امنيت شهروندان داشته و در حوزه محيط زيست، زيباسازي شهري و... نيز اثرگذاري مستقيمي دارد.
بر اساس تغييرات اقليمي، پیشبینی میشود بين 30 تا 40 سال آينده بخشهاي وسيعي از ايران به بيابان مطلق تبديل و بيشتر مناطق نيمهخشک کنوني نيز به بيابان مبدل ميشوند. به گفته رئيس مرکز خشکسالي و مديريت بحران سازمان هواشناسي، ظرف 10 سال اخير بيشتر از 97 درصد مساحت ايران دچار پديده خشکسالي انباشته و بلندمدت شده است؛ لذا موضوع مديريت توزيع و مصرف آب و پسماند آن به يکي از موضوعات مهم کشور بدل شده است.
در زمان سقوط رژيم شاهنشاهي در سال 1357 تنها 5/1 ميليون نفر (4 درصد) از جمعيت ايران، تحت پوشش آب و فاضلاب قرار داشتند. روستاهاي ايران به طور مطلق از هيچ سياستي در زمینه آب و فاضلاب پيروي نميکردند و از اين نظر به طور مستقیم در مقابل خطر ابتلا به انواع بيماريها قرار داشتند، اما در جمهوري اسلامي اين وضعيت تغيير کرده و هماکنون حدود 23 ميليون نفر (40 درصد) از جمعيت تحت پوشش سيستم آب و فاضلاب قرار دارند و 5/4 ميليون فقره انشعاب واگذار شده است.
تعداد مشترکان آب شهريـ آب سالم و بهداشتيـ در سال ۱۳۵۷، ۷/۲ ميليون رشته بوده که در سال 1397 به 5/12 ميليون رشته افزايش يافته است؛ تعداد شهرهاي تحت پوشش آب شهري از ۴۵ شهر به هزار و ۱۱۳ شهر در حال حاضر افزايش يافته است؛ همچنین آبرساني به روستاها از ۱۲ هزار روستا در سال ۱۳۵۷ به ۳۳ هزار و ۲۹۷ روستا در سال 1391 رسيده است.
بايد گفت که در طول حاکميت رژيم پهلوي يکي از معضلات مناطق روستايي در کشورمان، دسترسي نداشتن به آب سالم و بهداشتي بود. بر اساس آمارهاي مرکز آمار ايران، در سال 1355، از حدود 9/2 ميليون واحد مسکوني روستايي، در حدود 3/2 ميليون، يا به عبارتي 79 درصد از جمعيت روستايي تأسيسات لولهکشي لازم نداشتند.
به عبارت دقيقتر، در آمارهاي سرشماري سال 1355، از ۲ میلیون و ۹۲۷ هزار و ۹۵۲ مسکن روستايي، ۲ میلیون و ۲۹۷ هزار و ۴۳۰ واحد مسکوني لولهکشي آب نداشتند و از کل واحدهاي مسکوني روستايي ۵۳۴ هزار و ۷۹۴ واحد (18 درصد) از طريق مخزن عمومي، ۷۴۵ هزار و ۴۷۷ واحد (26 درصد) از طريق چاه، ۸۳۰ هزار و ۹۳۴ واحد (28 درصد) از طريق قنات، ۳۵۲ هزار و ۵۲ واحد (12 درصد) از طريق رودخانه، ۸۳۰ هزار و ۹۳۴ واحد (28 درصد) از طريق چشمه و ۲۶ هزار و۲۴۵ واحد (009/0 درصد) از دیگر منابع آب تأمين ميشد.
اين وضعيت در دوران پس از انقلاب به صورت چشمگیری تغيير کرده است و اکنون ايران بالاترين درصد دستيابي به آب آشاميدني سالم را در خاورميانه دارد. تخمين زده شده است که ۹۲ درصد از جمعيت به آب آشاميدني سالم دسترسي دارند (نزديک به ۱۰۰ درصد در مناطق شهري و ۸۰ درصد در مناطق روستايي).
تصفيهخانه آب شهري نيز از جمله اقلامي است که مقايسه عملکرد آن در نظام جمهوري اسلامي و نظام شاهنشاهي ميزان اهتمام اين دو نظام را به بهبود رفاه عمومي جامعه نشان ميدهد؛ رژيم شاه تا سال 1357 فقط 27 واحد تصفيهخانه آب شهري در سطح کشور تأسيس کرد، در حالي که در جمهوري اسلامي ایران تعداد تصفيهخانههاي آب شهري به 124 واحد رسيده است.
در کنار موضوع تصفيه آب برای شرب، موضوع جمعآوري فاضلاب و بهرهبرداري از پسماند آن، يکي از موضوعات مهم در حوزه آب است که در سالهاي اخير توجه ويژهاي به آن شده است. تصفيه فاضلاب به دلايل زير صورت ميگيرد:
الفـ تأمين شرايط بهداشتي براي زندگي مردم: فاضلابهاي شهري هميشه داراي ميكروبهايی هستند که بخشی از آنها را ميكروبهاي بيماريزا تشكيل ميدهند. ورود فاضلاب تصفيه نشده به محيط زيست و منابع طبيعي آب، مانند رودخانهها و درياچهها موجب آلوده شدن اين منابع به ميكروبهاي بيماريزا میشود و در اثر تماس انسان با اين منابع، خطر گسترش اين بيماريها بين مردم به وجود ميآيد.
بـ پاگیزه نگه داشتن محيط زيست: وارد کردن فاضلابهاي تصفيه نشده به محيط زيست موجب آلودگي اين محيط شده كه افزون بر خطرهاي مستقيم كه براي بهداشت مردم دارد، نتايج ديگري از قبيل ايجاد مناظر زشت، بوهاي ناخوشايند و سرانجام توليد حشراتی مانند مگس و پشه به همراه دارد كه اين حشرات خود وسيلهاي براي جابهجا شدن ميكروبهاي بيماريزا و آلودهسازي محيط زيست هستند.
جـ بازيابي فاضلاب: با توجه به اينكه مقدار نمكهاي معدني محلول در فاضلاب به مراتب كمتر از آب درياهاي آزاد است و فاضلاب جزو آبهاي شيرين ولي آلوده به شمار ميآيد، استفاده مجدد از فاضلاب تصفيه شده به جاي آب شيرين برای آبياري زمينهاي كشاورزي ارزانتر از شيرينسازي آب درياهاي شور است. كاربرد ديگر فاضلاب تصفيه شده برای آبياري و كشاورزي افزون بر صرفهجويي در مصرف آب شيرين، به علت وجود مواد كودي در فاضلاب تصفيه شده است که ميتواند منبع غذايي خوبي براي گياهان و تقويت زمين كشت باشد.
طول شبکه جمعآوري فاضلاب در سال 1357 فقط ۲ هزار و ۸۰۰ کيلومتر بود که اين ميزان در جمهوري اسلامي در پايان سال 1396 به ۴۸ هزار و ۹۴۱ کيلومتر رسيده است که رشد بيش از 17 برابري را نشان ميدهد. اکنون در ۲۹۵ شهر کشور طي ۶ ميليون و ۶۴۱ هزار فقره انشعاب فاضلاب که با ۵۹ هزارو ۵۰۰ کيلومتر شبکه جمعآوري ميشود در مدار بهرهبرداري قرار دارند.
تعداد تصفيهخانههاي کشور در سال 1368 حدود ۱۵ عدد بود که تا امروز به ۱۹۵ تصفيهخانه رسيده است و از اين رقم حدود ۱۸۳ واحد در مدار بهرهبرداري قرار دارد و چند تصفيهخانه نيز در مرحله پايان ساخت است. فاضلاب جمعآوري شده در ۱۸۳ تصفيهخانه براي جمعيتي معادل ۱۸ ميليون و ۳۰۰ هزار نفر بوده که ساليانه پسابي به ميزان يک ميليارد و ۲۰۰ ميليون مترمکعب توليد ميکند و اکنون تعداد ۱۱۲ تصفيهخانه نيز در حال ساخت است که به زودي در مدار بهرهبرداري قرار خواهد گرفت.
البته اين در حالی است که احداث تأسيسات زيربنايي فاضلاب در روستاهاي کشور پيشرفت چنداني نداشته و در زمان کنوني تنها حدود 4/0 درصد از جمعيت روستايي کشور از پوشش تأسيسات فاضلاب برخوردار هستند که اين تأسيسات در ۴۲ روستا با ۱۹ هزار فقره انشعاب اجرا و در مدار بهرهبرداري قرار گرفته است.
با توجه به اينکه براساس بخشنامهها و دستورالعملهاي جاري، تاکنون متولي مصرف و استفاده پساب تصفيهخانهها، شرکتهاي آب منطقهاي هستند و اغلب پساب تصفيهخانهها در اختيار اين شرکتها قرار ميگيرد؛ لذا براساس آمارهاي دریافتی از شرکتهاي آب منطقهاي و آمارهاي موجود در شرکتهاي آب و فاضلاب، بيش از ۵۶ درصد از پسابهاي توليدي در مصارف کشاورزي و حدود ۴۰ درصد برای تخليه به آبهاي سطحي و منابع آبهاي پذيرنده مصرف ميشود و مابقي پساب توليدي در صنعت، آبياري فضاي سبز و مصارف شهرداريها مورد استفاده قرار ميگيرد.