وقتی که راه نمی‌روی
نمي‌دوي
زمين هم نمي‌خوري
اين «زمين نخوردن» محصول سکون است، نه مهارت
وقتي که تصميمي نمي‌گيري
کاري نمي‌کني
اشتباه هم نمي‌کني
اين «اشتباه نکردن» محصول انفعال است، نه انتخاب
موفقیت با بستن درهاي تجربه بر روی خود به دست نمی‌آید
موفقیت در انتخاب‌هاي صحيح ماست که معنا می‌یابد
«عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ(علیه‌السلام) قَالَ مُرُوا شِیعَتَنَا بِزِیَارَةِ قَبْرِ الْحُسَیْنِ(علیه‌السلام) فَإِنَّ إِتْیَانَهُ یَزِیدُ فِی الرِّزْقِ وَ یَمُدُّ فِی الْعُمُرِ وَ یَدْفَعُ مَدَافِعَ السُّوءِ وَ إِتْیَانَهُ مُفْتَرَضٌ عَلَى کُلِّ مُؤْمِنٍ یُقِرُّ لَهُ بِالْإِمَامَةِ مِنَ اللهِ»؛
امام باقر(ع) فرمودند: شیعیان ما را به زیارت امام حسین(ع) امر کنید، چرا که زیارتش روزی را افزون می‌کند و عمر را طولانی می‌گرداند و بلاها و بدی‌ها را دفع می‌کند و زیارت کردن امام حسین(ع) بر هر مؤمنی که به امامت او از جانب خدا اقرار داشته باشد، واجب است.
(تهذیب‌الاحکام، ج 6، ص 42)



 آرش فهیم/ سینمای جنگ، یکی از ژانرهای مهم و تأثیرگذار در سینمای امروز جهان است، به گونه‌ای که شرکت‌هایی را که اغلب سرمایه‌دارهای وابسته به حکومت‌ها اداره می‌کنند هر ساله میلیاردها دلار برای تولید چنین آثاری سرمایه‌گذاری می‌کنند. دولت‌ها نیز همواره پشتیبان فیلم‌های جنگی هستند. سینمای جنگی به دلیل جذابیت‌های پنهان و آشکارش و همچنین لایه‌های عمیق و هدفمندش همواره مورد توجه شرکت‌های معتبر فیلم‌سازی و همچنین دولت‌ها بوده است. از سوی دیگر صادرات جهانی این‌گونه آثار، البته از نوع حرفه‌ای‌اش، به معنای واقعی کلمه، تزریق‌کننده نگاه فرهنگی و ایدئولوژیک کشور تولیدکننده است. با این حال در ایران، واقعیت دیگری در جریان است؛ در اینجا اغلب مسئولان دولتی علاقه چندانی به فیلم‌های جنگی ارزشی که ما به درستی آنها را سینمای دفاع مقدس می‌نامیم، ندارند. فقط کافی است به فهرست حمایت‌های دولت از آثار سینمایی در طول پنج سال اخیر نگاهی بیندازیم تا به این واقعیت پی ببریم.
دلیل این موضوع به ذات آرمانگرای فیلم‌های دفاع مقدسی برمی‌گردد. برخلاف دو جریان اصلی سینمای کشور (فیلم‌های گیشه‌ای و شبه‌روشنفکری) تنها این سینمای انقلاب و دفاع مقدس بوده که مدافع منافع ملی و مطالبات مردم بوده است. فیلم‌های گیشه‌ای یا همان فیلم‌فارسی‌ها که اغلب مدافع وضع موجود بوده و کارکردی تخدیرآمیز دارند؛ یعنی سعی می‌کنند جامعه را از واقعیت‌ها دور نگه دارند و سر مردم را با موضوعات پوچ و سخیف گرم نگه دارند. فیلم‌های جشنواره‌ای و شبه‌روشنفکرانه نیز به طور آشکار برای منافع دولت‌های بیگانه و عمدتاً غربی ساخته می‌شوند و اساساً هیچ توجهی به منافع ملی ندارند.
در این میان، فیلم‌های اصيل دفاع مقدسی بودند که با ترسيم فضايي به نام جبهه دفاع از حق در مقابل باطل و بازنمايي رزمندگان اين جبهه به عنوان انسان كامل يا انسان در جست‌وجوي تكامل، به نوعی اعتراض نسبت به جامعه راکد و دور از آرمان دست زدند. 
سینمای دفاع مقدس، چه در گذشته و چه در حال، رواج‌دهنده تسليم‌ناپذيري در مقابل واپسگرايي، بي‌عدالتي، غربزدگي، استعمار و در یک کلام، نادیده گرفتن حق و حقیقت بوده‌اند. آثار قدیمی در این ژانر همچون «مهاجر»، «ديده‌بان»، «حماسه مجنون»، «سجاده آتش»، «از كرخه تا راين»، «هور در آتش»، «پرواز در شب» و... همگي، واجد این نگاه انقلابی و تحول‌خواهانه در انسان و جامعه بودند. «آژانس شیشه‌ای» در عین بازنمایی بخشی از تاریخ و هویت انسان‌های بازمانده از جنگ، به نمایش و نقد معضلات اجتماعی دورانی که فیلم ساخته شده بود نیز می‌پردازد. آثار متأخر سینمای دفاع مقدس نيز واجد همين رويكرد انقلابي‌ـ انتقادي هستند. فيلمي چون «به كبودي ياس» به كارگرداني جواد اردكاني را مي‌توان يكي از معترض‌ترين آثار سينمايي ايران در چند سال اخير دانست. در اين فيلم مي‌بينيم كه با معرفي يك الگوي اسطوره‌اي به نام «عبدالحسين برونسي» چگونه به رفتارهايي چون تجمل‌گرايي و فاصله طبقاتی حمله مي‌شود. فیلمی چون «نفوذی» به کارگردانی مهدی فیوضی و احمد کاوری نیز برملاکننده افرادی است که منافقانه در برخی از موقعیت‌های حاکمیت نفوذ کرده‌اند و ضمن ظلم به خانواده شهدا، منافع خود و جریان‌هایی که به آنها وصل هستند را پیش می‌برند. حتی فیلمی چون «به وقت شام» نیز با نمایش از خودگذشتگی‌های دو رزمنده‌ـ خلبان ایرانی برای نجات جان مسافران یک هواپیما از شر داعش، به برخی از مسئولان امروز کشور طعنه و کنایه می‌زند و نشان می‌دهد که بین مرام ایثارگران و برخی صاحب‌منصبان چه فاصله فراوانی است. فیلم «تنگه ابوقریب» نیز همچنان که در گفته‌های سازندگان این فیلم آمده، به همین حقیقت اشاره می‌کند. اینکه گروهی از رزمنده‌ها با دستان تقریباً خالی، جسم و جان خود را فدا کردند تا دشمن از یک تنگه عبور نکند، اما امروز عده‌ای از دست‌اندرکاران کشور برای حفظ قدرت و منافع خودشان، امور را رها کرده‌اند.
به دلیل هویت آرمانخواه و معترض سینمای دفاع مقدس بوده که مدیران فرهنگی لیبرال و غربگرا همواره با این نوع سینما مخالف بوده‌اند، به طوری که سردمداران فرهنگي دولت موسوم به اصلاحات كه برخی از آنها امروز به انگليس پیوسته و از مدیران و کارشناسان شبکه ضدایرانی بی‌بی‌سی فارسی هم هستند، تلاش فراواني براي سركوب اين نوع سينما كردند؛ چرا که مي‌دانستند فيلم‌هايي كه منتشرشده فرهنگ و ارزش‌هاي جهادي در سطح جامعه هستند، مانعي بر سر راه پيشبرد اهداف آنها براي گسترش فرهنگ اباحه‌گر است. در واقع تضعیف سینمای دفاع مقدس، يك امر طبيعي و ناشی از کمبود مشتری برای این نوع فیلم‌ها نبوده و نیست. اينكه عده‌اي مي‌گويند سينماي دفاع مقدس به دلیل استقبال نکردن مردم كم رنگ شد، كاملاً غلط است، به خصوص اينكه در جدول فيلم‌هاي پرفروش و پربيننده سينماي ايران در سال‌هاي پس از انقلاب همواره نام فيلم‌هاي دفاع مقدسی ديده مي‌شود. همین امسال نیز فیلم‌های دفاع مقدسی در بین پرفروش‌ها هستند. واقعيت اين است كه جريان‌هاي فرهنگي، سياسي و رسانه‌اي وابسته به سرمايه‌داري كه منافع خود را در گرو غربزدگي و تقليل يافتن آرمان‌گرايي و عدالت‌خواهي در جامعه مي‌دانسته‌اند، به صورت برنامه‌ريزي شده و تعمدي، سعي در به حاشيه راندن سينماي دفاع مقدس داشته و دارند.
به همین دلایل نیز سینمای دفاع مقدس نه تنها متشکل از چند فیلم جنگی، بلکه یک جریان فرهنگی و سیاسی است و تقویت یا تضعیف آن، به منافع گروه‌های سیاسی بر می‌گردد. اعتلای این سینما نسبت نزدیکی با پالایش فرهنگی و اخلاقی و گسترش ارزش‌های انقلابی در سطح و عمق جامعه دارد. به جز جنبه ایدئولوژیک و سیاسی، تمامي شاخصه‌های فرهنگ و سبک زندگی اسلامی‌ـ ایرانی در این نوع فیلم ديده مي‌شود. هم از این رو سينماي دفاع مقدس، بومي‌ترين ژانر سينمايي ايران و مصداق بارز و تام سينماي ملي هم هست. پايندگی و پویایی سينماي دفاع مقدس، یک سد فکری و نرم‌افزاری محكم در مقابل هجوم‌های داخلی و خارجی به انقلاب و منافع مردم خواهد ساخت، چون اين نوع فيلم‌ها به شكل غير مستقيم و با مخاطبي انبوه مي‌توانند ارزش‌هايي چون؛ ايثارگري، عدالت‌خواهي، شهادت‌طلبي، پيروي از ولي‌فقيه عادل و مقاومت در مقابل فتنه‌هاي دروني و بيروني شیاطین را به مخاطب خود منتقل کرده و در ذهن و روحش نهادينه کنند.


 مهدی امیدی/«جاده قدیم» ساخته جدید منیژه حکمت که آثاری چون زندان زنان و سه زن را در کارنامه خود دارد، فیلمی ایدئولوژیک است که منطق و درام را فدای دیدگاه شبه فمینیستی کرده است.
این فیلم از چند روایت و درونمایه شکل گرفته که بیشتر آنها هیچ ربطی به هم ندارند. ماجرای امتناع زن آزاردیده (مینو) از طرح شکایت و پیگیری قضایی مسئله، درست شبیه ماجرای فیلم «فروشنده» اصغر فرهادی است. پخش پی‌در‌پی اخبار صداوسیما درباره مذاکرات هسته‌ای، موضوع وام‌های کلان بانکی، مسئله بارداری عروس خانواده و تصمیم وی برای سقط جنین، طرح ماجرای برادر مینو و حتی وجود دختر نوجوان وی، با قصه اصلی فیلم پیوند نیافته‌اند.
حادثه کلیدی و راهبردی «جاده قدیم» از پایه و اساس غلط و باورناپذیر است. در این فیلم می‌بینیم که منزل مینو (مهتاب کرامتی) جایی در شمال تهران است و محل کار او نیز همان حوالی به نظر می‌رسد یا حداقل در مرکز شهر قرار دارد. او برای اینکه از محل کار خود به خانه‌اش برسد، سوار یک خودروی مسافرکش می‌شود و راننده این خودرو او را به جایی خارج از تهران و یک منطقه بیابانی می‌برد و آزار می‌دهد. در دیالوگ‌هایی که درباره این واقعه مطرح می‌شود، متوجه می‌شویم راننده با رفتن به خیابان‌های فرعی، مینو را به آنجا برده است. قاعدتاً فاصله و زمان زیادی از مبدأ تا محل وقوع جرم می‌گذرد و جهت مسیر خودرو نیز باید برخلاف جهت مسیر منزل مینو بوده باشد. با این اوصاف و با توجه به اینکه مینو در طول راه، بیدار و هوشیار بوده، این پرسش پیش می‌آید که او طی این مسیر و در حالی که می‌دید لحظه به لحظه به جای اینکه به مقصد خود نزدیک‌تر شود، دورتر می‌شده، چرا هیچ واکنشی نشان نداده است؟ 
تناقضات قصه جاده قدیم در اینجا نیزخاتمه نمی‌یابد، چطور می‌توان باور کرد مینو، بانویی که با زیرکی جلوی دادن وام کلان و بدون وثیقه به تاجران گردن‌کلفت را می‌گیرد، اصلاً متوجه نشده است راننده مسافرکش او را به جایی فرسنگ‌ها دورتر از منزلش ‌برده است؟ با توجه به اینکه این اتفاق در شب سال تحویل رخ داده و در تصاویر فیلم هم بارها بر ازدحام جمعیت در خیابان‌های شهر تأکید می‌شود، چرا این زن توانمند و باهوش سعی نکرده است تا پیش از خارج شدن از شهر، از مردم کمک بگیرد یا تقلا کند که از ماشین نجات یابد؟  
در نتیجه «جاده قدیم» به اثری بدون انسجام و منطق و شعارزده و سطحی تبدیل شده است.



دیدن پراید در خواب بر سه وجه است؛ یا تولید بی‌کیفیت می‌شود، یا حباب قیمت با کیفیت می‌شود و نمی‌شکند، یا هر دو. اگر پراید سفید باشد و فلاشر هم بزند مرگ عزیزی نزدیک باشد و اگر در خواب به دنبال آپشن‌های پراید بگردد، به زودی فقر و تنگدستی او را فرا بگیرد.
اگر در خواب ببیند هفت پراید بی‌آپشن هفت پراید آپشن‌دار را می‌خوردند، تا زلیخا جلوی جمع اعتراف نکند تعبیرش را نمی‌گویم، ولی عجالتاً هفت سال انبارها را پر از پراید کنید تا هفت سال بعد که پراید خوب گران شد، انبارها را خالی کنید.
اگر در خواب ببیند چند لوبیای سحرآمیز کاشت و سر به آسمان گشودند، دلیل آن باشد که صبح قیمت پراید سر به آسمان می‌کشد. من هم نمی‌دانم چرا ولی همان نیمه‌شب بیدار شود و برود یک پراید بخرد که فردا باید پراید را فقط در خواب ببیند.
اگر به خواب ببیند کسی چند کیسه سکه به وی داد تعبیرش دور نباشد و به زودی از اقوام و آشنایان کسی با سعی و تلاش شبانه‌روزی پله‌های بند پ را طی کند و مسئول عرضه و پخش سکه مرکزی شود و از همان طریق به مراد دلش برسد. اگر یکباره سکه‌ها را گم کرد، زنش مهریه‌اش را به اجرا گذارد. اگر دید پخش مرکزی سکه پیش‌فروش می‌کند، زنش هوودار می‌شود.
دیدن اسکناس در خواب اگر به دلار و یورو باشد روشنی چشم است و اگر به ریال، مشکلات است. اگر ببیند بی‌خود و بی‌جهت مقداری هنگفت دلار جهانگیری به دستش دادند آن باشد که عزیز و دردانه مسئولان شود و از طریق تجارت سنگ پا و کود انسانی، روزی حلال! فراوان کسب کند.                    مهدی نورمحمدی

اَی خِدا جان! فشار را کم کن
نرخ نان و خیار را کم کن
گفته آقای خانه: «بی‌پولم،
کم بخور زن! ناهار را کم کن» 
چون بهار است، سکه گُل کرده
طول عمر بهار را کم کن
مُرده مسئول آن، خودت لطفاً
ارج و قرب دلار را کم کن
این همه شغل! شاعری مثلاً
قدری آمار کار را کم کن!
یا به خرها خرد عنایت کن
یا مدیر حمار را کم کن
یا شعوری به او عطا کن یا
در دهانش، شعار را کم کن
گرچه پیرست، مثل سیریش است
چسبِش(!) میز کار را کم کن
عاشق خدمت است، لکن تو
خادم جان‌نثار را کم کن
چون که سر بار ماست، چاقالو
لااقل وزن بار را کم کن
یا طرف را خودت ببر به بهشت
از سر ما هوار را کم کن،
یا که ما را بُکُش، ولی قبلش
خرج دفن و مزار را کم کن
اَی خِدا داشتم چه می‌گفتم؟
قافیه بوده «آر را کم کن»؟
گند زد در تمرکزم، شرّ
جاری لج درآر را کم کن
فهیمه انوری

کتاب‌های دفاع مقدسی منجی فرهنگ مطالعه
یک نویسنده معتقد است، کتاب‌های مستند دفاع مقدسی سبب افزایش سرانه مطالعه شده‌اند.
رحیم مخدومی، از نویسندگان ادبیات دفاع مقدس گفت: «آثار مستند دفاع مقدس توانسته است سرانه مطالعه را افزایش دهد، در واقع بالابرنده سرانه مطالعه آثار مستند و ادبیات دفاع مقدس ما بوده‌اند.» این نویسنده درباره پیشی گرفتن آثار مستند از داستان و رمان اظهار داشت: «مستندنگاری مسیر رشد خود را طی می‌کند و این مسئله را نمی‌توان به موضوع تأثیر و تأثر از داستان و رمان قلمداد کرد.» وی ادامه داد: «از سوی دیگر از حدود سال 68 این نهال کاشته شد و افرادی آن را پرورش دادند و امروز میوه‌های آن برداشت می‌شود. ما امروز بیش از 10 هزار عنوان کتاب دفاع مقدس داریم که در میان آنها کتاب‌های ضعیف و متوسط هم زیاد است؛ اما پله‌هایی شدند تا عیارها سنجیده شود.»  نویسنده کتاب «پابرهنه» توضیح داد: «در راستای این عیارسنجی جشنواره‌ها و جلسات نقد هم برگزار شد و استقبال مخاطبان از آثار برجسته این نهال را هرس کرد تا جایی که امروز در بخش مستندنگاری توانسته‌ایم معیار داشته باشیم.» 
رونمایی از کتاب زندگی دو شهید مدافع حرم
کتاب‌های «قرعه‌ای از آسمان» روایت زندگی شهید عمار بهمنی و «سربلند» مربوط به زندگی شهید محسن حججی رونمایی شدند. 
در این مراسم پدر و مادر شهید عمار بهمنی پیش از رونمایی و امضای کتاب اظهار داشتند: «برخی مسائل هست که دست به دست هم می‌دهند تا فرزندان از کوچکی جرقه شهادت در ذهن‌شان زده شود و در نهایت به آرزوی خود برسند.» در بخش دیگری از این مراسم، محمدعلی جعفری، نویسنده کتاب‌ «سربلند» که زندگی شهید محسن حججی را روایت می‌کند، در سخنانی کوتاه‌ گفت: «اصطلاحی بین فوتبالیست‌ها رواج دارد و آن، اینکه ما حرف‌های‌مان را در زمین می‌زنیم. من هم هر چه داشتم در کتاب نوشتم؛ امیدوارم خدا آن را از من بپذیرد و شهید نیز قبول کند.» وی گفت: «رزمنده‌ای شهید شده و فرزند بی‌پدر، اما من امروز باید اینجا بیایم و کتاب را امضا کنم؛ در حالی که کار بزرگ را این شهدا کرده‌اند. نوشتن از شهدا جزء عمر من محسوب نمی‌شود و آرزویم این است این رزق و روزی‌ها را خدا از ما نگیرد و این چند صفحه نوشته شده را از من بپذیرد.»

اجرای بزرگ‌ترین 
نمایش مذهبی در سوریه
نمایش «خورشید از حلب طلوع می‌کند» با مرور وقایع سال 61 هجری و مصائبی که بر کاروان اهل بیت(ع) رفته، به نمایش در می‌آید.
موضوع نمایش «خورشید از حلب طلوع می‌کند»، روایت مشهور گفت‌وگوی راهب مسیحی با سر مبارک امام حسین(ع) است که برای اولین بار در همان شهری که این اتفاق رخ داده، در قالب نمایش اجرا می‌شود. در این نمایش که کوروش زارعی آن را کارگردانی می‌کند، بازیگران مطرح سوری روی صحنه می‌روند.
«خورشید از حلب طلوع می‌کند» از اواخر دهه سوم محرم به مدت 10 شب در شهر حلب و پس از انتقال دکور، 10 شب هم در شهر دمشق روی صحنه می‌رود و در هر اجرا میزبان دو هزار مخاطب است. 

سری جدید «بدون توقف»
 با نقد مسئولان
کارگردان و تهیه‌کننده برنامه تلویزیونی «بدون توقف» گفت: «هدف از تولید این برنامه بررسی شبهات روز جامعه است.»
محمدرضا نجارزاده افزود: «در فصل جدید برنامه، قصد داریم به شبهات عملکردی نظام توجه کنیم. برای این مهم سراغ مسئولان قوه قضائیه، شورای نگهبان، مجمع تشخیص مصلحت نظام و مجلس شورای اسلامی رفتیم تا به پرسش‌های رایج بین مردم پاسخ دهند.»
تهیه‌کننده «بدون توقف» پاسخ به شبهات تاریخی را محور دوم فصل جدید این برنامه معرفی کرد و گفت: «فتنه‌های 88 و 78 و وقایع سال 67 از جمله مقاطع تاریخی هستند که موضوع قسمت‌های آینده این برنامه خواهند بود.» 
فیلم «بیست‌وسه نفر»
 در راه جشنواره فجر
فیلم سینمایی «بیست‌وسه نفر» به کارگردانی مهدی جعفری ساخته
می‌شود. 
محصول جدید مرکز فیلم و سریال سازمان هنری‌ـ رسانه‌ای اوج، مرحله پیش‌تولید خود را گذرانده و فیلمبرداری آن طی روزهای آتی در شهرک چهاردانگه تهران کلید خواهد خورد. 
«بیست‌و‌سه نفر» به تهیه‌کنندگی مجتبی فرآورده، روایت گروهی از رزمندگان نوجوان ایرانی است که در جریان جنگ ایران و عراق در سال 1361 به اسارت نیروهای عراقی درآمدند. 
مهدی جعفری پیش از این مستند «23 نفر و آن یک نفر» را تولید کرده بود که جزء اولین آثار در معرفی نوجوانان حاضر در جنگ بود.

درگذشت کارگردان
« شوق پرواز»
یدالله صمدی، کارگردان سریال «شوق پرواز»، روز سه‌شنبه (سوم مهر) در 66 سالگی، در اثر بیماری کبد دار فانی را وداع گفت.
وی سازنده آثاری، چون «معجزه خنده»، «دو نفر و نصفی»، «آپارتمان شماره 13» و... بود؛ اما بی‌تردید، بیشتر مردم او را با سریال دفاع مقدسی «شوق پرواز» می‌شناسند که درباره زندگی شهید عباس بابایی ساخته شده بود.
عزت‌الله ضرغامی، رئیس پیشین صداوسیما که سریال «شوق پرواز» در زمان او ساخته شد، در واکنش به درگذشت صمدی نوشت: «او آثار ماندگاری دارد؛ ولی شوق پروازش وصف حال خود او هم هست. بارها به او گفتم که این سریال به رسانه ملی آبرو داد.»

ای نام‌تان به خلق عرب تهمت
تشبیه‌تان به ظلمت شب تهمت
از پشت آدمید؟ بعید است این
ای اصل‌تان به اصل و نسب تهمت
گر داعشی بخوانم‌تان گیرد
تکفیری عراق و حلب تهمت
تشبیه انتحار شما باشد
بر طالبان داوطلب تهمت
حتی به خشم و کینه نمی‌ارزید
چون زد جنون‌تان به غضب تهمت
نخلیم ما و هسته خرمایید
هر چند باشد این به رطب تهمت
اهواز را جدا ز وطن خواهید
ای خواب‌تان به وهم، به تب تهمت
هم رسم‌تان به نسل بشر بهتان
هم خط‌تان به فهم و ادب تهمت
هم پول‌تان ز شیخک وهابی
هم کیسه‌تان به سیم و ذهب تهمت
محو شما ز دامن خوزستان
کم می‌کند وجب به وجب تهمت
دستان‌تان بریده نمی‌گویم
زیرا زنم به دست لهب تهمت
گر هیزم جهنم‌تان خوانم
گوید لهب نزن به حطب تهمت
کودک‌کشید و بزدل و بیش از این
دیگر نمی‌زنم به لقب تهمت
گور شما به مزبله خواهد بود
ای نام‌تان به خلق عرب تهمت

یکی بود یکی نبود
تو دشت سرخ کربلا
حماسه بود، ذلت نبود
داغ بود، ننگ نبود
دشمن، نامرد بود؛ جنگ، برابر نبود
مشک بود، آب نبود
گوش بود، گوشواره نبود
عطش بود، التماس نبود
ناله بود، عجز نبود
امان‌نامه بود، امان نبود
اسارت بود، انسانیت نبود
معرکه بود، مرام و معرفت نبود
تن بود، سر نبود
رقیه بود، بابا نبود
سپاه بود، سالار نبود
مرکب بود، سوار نبود
پرچم بود، پرچمدار نبود
امتداد بود، سکون نبود...!
و پرچمی که امروز در دستان مهدی فاطمه(عج) است 
«اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد و آل محمد»