شهریور ماه سال ۱۳۹۵ در دولت «باراک اوباما»، آمریکا و رژیم صهیونیستی تفاهم‌نامه‌ای ۱۰ ساله امضا کردند که بر اساس آن قرار شد از سال ۲۰۱۹، میزان کمک‌های نظامی واشنگتن به تل‌آویو افزایش یابد و به رقم ۸/۳ میلیارد دلار در سال برسد. با عملیاتی شدن این توافق رژیم صهیونیستی می‌تواند سالیانه به میزان ۳/۳ میلیارد دلار به هزینه آمریکا، جنگ‌افزارهای آمریکایی بخرد. ۵۰۰ میلیون دلار دیگر هم برای همکاری‌های مشترک در زمینه پروژه‌های موشکی تخصیص یافته است.

نگاهی به سیاست‌های روسیه در جنگ تجاری با آمریکا


 رضا اشرفی/  ولادیمیر پوتین روز پنج‌شنبه و طی سفری دو روزه راهی هند شد. اگر چه در این سفر بیشتر موضوعات اقتصادی و همچنین فنی و نظامی مورد نظر بود، اما این دیدار از ابعاد گوناگون اهمیت دارد. به همین دلیل افراد مختلف آن را به دقت پیگیری کرده‌اند. پیش از هر موضوع این سفر برای دو طرف روسیه و هند مهم است؛ چرا که حوزه‌ها و سطوح مختلف، از جمله سیاسی، اقتصادی،‌ فنی و نظامی را پوشش می‌دهد. در گام بعدی اهمیت منطقه شبه‌قاره و آسیایی است و سپس مسائل فرامنطقه‌ای و جهانی را دربرمی‌گیرد.  
در نگاه دوجانبه روسیه می‌تواند از توانایی تکنولوژیکی هند برخوردار شده و همچنین تبادلات نظامی نیز در این میان بسیار پراهمیت است. به هر ترتیب روسیه به سرعت در پی نوسازی تجهیزات نظامی است و هند نیز می‌تواند از توانایی نظامی روسیه بهره ببرد. این کشور تاکنون ۶۵ میلیارد دلار قرارداد تسلیحاتی با روسیه امضا کرده است. روسیه نشان داده طی سال‌های گذشته خواهان ارسال محصولات نظامی خود به سراسر جهان است؛ موضوعی که اکنون در خاورمیانه بسیار به چشم می‌آید و به دلیل مخالفت‌های رژیم صهیونیستی در این زمینه،‌ بیشتر مطبوعاتی شده است. به هر حال روسیه علاقه‌مند است تا این روابط نظامی را ایجاد کرده و کشورها را از سلاح‌های خود برخوردار کند. این موضوع حتی درباره ترکیه که عضو ناتو است و همواره از تسلیحات غربی و آمریکایی بهره می‌برد، به چشم می‌خورد.
به یقین چنین روابطی نمی‌تواند بدون پیوندهای سیاسی باشد، به خصوص که نیاز هند به اقتصاد روسیه در زمینه منابع انرژی کم نیست. مسکو قصد دارد از طریق خط لوله شمال‌ـ جنوب این منابع را در اختیار پاکستان و هند قرار دهد. حتی چندی پیش توافقی بین روسیه و پاکستان برای انتقال انرژی ایران از طریق دریا به پاکستان و سپس هند امضا شد که بخشی از مدیریت انرژی جهانی است که روسیه علاقه دارد در آن حضور فعال داشته باشد. بر همین اساس انتظار می‌رود پوتین در این زمینه با هند مذاکره کرده و زمینه‌های لازم را فراهم آورد. قصد پوتین این است که در این مذاکرات از اختلافات بنیادی اسلام‌آبادـ دهلی نو عبور کند.
به هر حال شبه‌قاره منطقه حساسی است که بین چین،‌ روسیه،‌ آسیای مرکزی، حوزه‌های دریایی در جنوب و... مرزهای مشترکی دارد و همزمان مورد توجه بسیاری از قدرت‌ها و کشورها است. تنها در یک نمونه، آمریکا پس از شکست داعش همه تلاش خود را به کار گرفته تا بخش بسیاری از نیروهای آن را به افغانستان و مناطقی از شبه‌قاره انتقال دهد. این موضوع نه تنها از طریق آسیای مرکزی، روسیه را تهدید می‌کند؛ بلکه چین را نیز هدف قرار داده است. هرگونه ناامنی با محوریت داعش یا هرگونه تروریسم سازمان‌یافته دیگر، ابزاری در دست آمریکا خواهد بود که روسیه و چین را تهدید می‌کند. به همین منظور است که این کشورها همواره نسبت به این انتقال حساس بوده و واکنش نشان داده‌اند؛ اما آمریکا در هر صورت به دنبال انتقام شکست داعش سوریه در شبه‌قاره است تا بخشی از سیاست‌های راهبردی‌اش را برآورده کند. 
آمریکا طی چند دهه گذشته همواره در مخالفت با پاکستان که در دوران نظام دوقطبی از متحدان اصلی‌اش بود،‌ به هند نزدیک شده است. این جریان تا جایی پیش رفت که باراک اوباما، رئیس‌جمهور پیشین آمریکا در سفر به هند تأکید کرد که واشنگتن علاقه‌مند است هند به شورای امنیت سازمان ملل بپیوندد. اگرچه این پیشنهاد بدون توجه به دیگر اعضای شورای امنیت و رضایت آنها قابل اجرا نبود، اما به خودی خود گویای گرایش آمریکا به هند بود. این گرایش می‌تواند همزمان در مخالفت با چین،‌ روسیه، پاکستان و حتی ایران باشد. تلاش‌های اخیر آمریکا برای همراه کردن هند در تحریم‌های جدید نفتی گویای این موضوع است؛ موضوعی که رژیم صهیونیستی نیز در آن ورود کرده و از هیچ‌گونه تلاشی چشم‌پوشی نمی‌کند. 
در همین حال روسیه نیز نشان داده است که نه تنها خواهان حضور در تصمیم‌سازی‌های کلان جهانی است؛ بلکه مسیری را انتخاب کرده است که برهم‌زننده ائتلاف‌های پیشین و ایجاد اتحادهای جدید است. روسیه این کار را با ابزارهای مختلف انجام می‌دهد. در غرب آسیا با حضور نظامی و در شرق و شبه‌قاره از طرق دیگر از جمله سیاسی و اقتصادی. بنابراین در سال‌های آینده می‌توان شاهد بود که میزان حضور و نفوذ هند در پیمان شانگهای یا دیگر اتحادهای شرقی از جمله بریکس و... بیشتر باشد. 
اکنون یکی از مهم‌ترین اهدافی که روسیه به همراه متحدان شرقی خود دنبال می‌کند حذف دلار از معاملات دوجانبه و چندجانبه است. ساختار اقتصادی جهانی امروز به گونه‌ای است که بر مبنای دلار و تصمیمات آمریکا می‌چرخد. بر این اساس اگر روسیه یا هر کشور دیگر خواهان تغییر ساختار بین‌المللی و ایجاد نظم جدید هستند، در اولین قدم باید اقتصاد بین‌الملل را تغییر دهند و به سمتی گرایش پیدا کنند که معاملات جهانی از زیر سیطره آمریکا از جمله سوئیفت کنونی که بانک‌ها عمدتاً در اختیار و نفوذ واشنگتن قرار دارند،‌ خارج شود. این موضوع سبب می‌شود آمریکا به راحتی نتواند کشورهای دیگر را به خصوص در حوزه بانکی تحریم کند؛ چالشی که اکنون روسیه با آن دست به گریبان است. 
این تغییر ارز در مبادلات دوجانبه از جمله موضوعاتی است که هند نیز با روسیه هم‌‌رأی است. به ویژه که روابط تجاری دو کشور در حال افزایش است و دو طرف انتظار دارند طی سال‌های آینده به بیش از 30 میلیارد دلار در سال برسد. اکنون نیز «۲۰ درصد صادرات روسیه به هند و ۲۱ درصد واردات روسیه از هند به روبل»‌ انجام می‌شود. «دو کشور پیش از این نیز راه‌های دور زدن دلار را بررسی کرده بودند که یکی از آنها استفاده از ارز سومی نظیر دلار سنگاپور در مبادلات دوجانبه بوده است. بانک‌های «اسبر بانک» و «ویجایا بانک» و یک بانک هندی از سوی دو کشور مأمور شده‌اند راه‌های افزایش استفاده از ارزهای ملی در مبادلات بین دو کشور را بررسی کنند.» موضوعی که نگرانی آمریکا را به همراه داشته و به طور حتم نسبت به آن واکنش نشان خواهد داد. اما نباید فراموش شود که این تنها بخشی از جنگ تجاری است که آمریکا آغازگر آن
 بوده است.


  محمدرضا مرادی/ روابط عربستان و آمریکا که در اواخر دوره باراک اوباما رئیس‌جمهور سابق آمریکا تا حدودی سرد شده بود، با آمدن دونالد ترامپ بار دیگر گرم شده و این روزها شاهد گسترش روابط این دو کشور هستیم. اما نکته مهم این است که این گسترش روابط تنها در راستای منافع آمریکا صورت گرفته و ترامپ سعی دارد خزانه عربستان را خالی کند. انعقاد قرارداد 110 میلیارد دلاری خرید سلاح بزرگ‌ترین خدمت محمدبن‌سلمان ولی‌عهد سعودی به آمریکا بود. اما نکته مهم این است که ترامپ به مناسبت‌های گوناگون اقدام به توهین به عربستان و دیگر کشورهای عربی کرده و ریاض در برابر این توهین‌ها منفعل بوده و واکنشی نشان نمی‌دهد. 
چند نمونه از توهین‌های ترامپ
پس از آنکه بن‌سلمان فروردین ماه 97 در دفتر کاخ سفید با ترامپ دیدار کرد، رئیس‌جمهور آمریکا از کارمندانش خواست «همه صندلی‌ها و اسبابی را که بن‌سلمان رویش نشسته یا دست زده، به خوبی تمیز کنند، مبادا شپشی از خود به جای گذاشته باشد.»
دونالد ترامپ در توهینی دیگر اعلام کرد عربستان برای ما گاوی شیرده است که هر وقت بخواهیم از آن طلا و دلار می‌دوشیم و هروقت شیرش تمام شود آن را سر می‌بریم.
ترامپ شهریور ماه 97 در واکنش به افزایش قیمت نفت خطاب به کشورهای عربی گفت، ما از کشورهای خاورمیانه محافظت می‌کنیم. امنیت آنها بدون ما مدت زیادی دوام نخواهد آورد. اوپک باید همین حالا قیمت‌ها را پایین بیاورد.
ترامپ به تازگی نیز با اشاره به گفت‌‌وگوی تلفنی با «ملک‌سلمان»، پادشاه سعودی گفت: «عربستان را دوست دارم. گفت‌وگویی طولانی با پادشاه فوق‌العاده‌شان، سلمان داشتم. به او گفتم، پادشاه! شما چندین تریلیون پول دارید. بدون ما چه کسی می‌داند برای شما چه اتفاقی می‌افتد؟» رئیس‌جمهور آمریکا اضافه کرد: «با ما، آنها کاملاً ایمن هستند، ولی ما چیزی که باید به دست بیاوریم را به دست نمی‌آوریم. ما از ارتش آنها حمایت مالی می‌کنیم. گفتم بگذار یک سؤال بپرسم: چرا ما داریم به ارتش این کشورهای بسیار ثروتمند کمک مالی ارائه می‌دهیم؟»
اما در مقابل این توهین‌ها عربستان نه تنها اعتراضی نکرده، بلکه سطح روابط با آمریکا را نیز گسترش داده و در موضوع فلسطین به دنباله‌رو ترامپ تبدیل شده و به دنبال عادی‌سازی روابط با رژیم صهیونیستی است. این در حالی است که عربستان به تازگی به دنبال یک انتقاد ساده دولت کانادا روابط خود با این کشور را بسیار محدود کرد، اما چرا ریاض در برابر واشنگتن منفعل است؟!
واقعیت این است که محمدبن‌سلمان ولی‌عهد سعودی قدرت گرفتن خود را مدیون حمایت‌های ترامپ می‌داند. گزینه نخست آمریکا برای جانشینی ملک‌سلمان محمدبن‌نایف بود که ترامپ وی را برکنار و زمینه را برای قدرت گرفتن بن‌سلمان هموار کرد. به همین دلیل بن‌سلمان مجبور به اطاعت از فرامین ترامپ است.
نکته دیگر نیز به عدم مشروعیت داخلی آل‌سعود برمی‌گردد. این رژیم به دلیل ضعف مشروعیت داخلی برای بقا مجبور به دنباله‌روی از یک قدرت بزرگ است و به اصطلاح باید خود را زیر چتر امنیتی قدرتی بزرگ قرار دهد به همین دلیل مطیع سیاست‌های آمریکا است.
در واقع، عربستان به دلیل آنکه در عرصه منطقه‌ای ویژگی‌ها و شرایط لازم برای قدرت‌نمایی را نداشته و در بحران یمن نیز با یک شکست همه‌جانبه مواجه شده است، مجبور است خواسته‌های ترامپ را برآورده کند تا به اصطلاح بقای خود را تضمین کند. دونالد ترامپ نیز با درک این موضوع سعی دارد خزانه نفتی عربستان را خالی کرده و ریاض را مجبور کند سلاح‌های بیشتری از شرکت‌های اسلحه‌سازی آمریکا خریداری کند. به همین دلیل نباید انتظار هیچ‌گونه واکنشی از کشورهای مرتجع عربی(عربستان، امارات و بحرین) در برابر توهین‌های ترامپ داشت.


  قاسم غفوری/ انتخابات پاکستان در حالی برگزار شد که برخلاف گذشته که احزاب سنتی همچون حزب مردم و حزب مسلم لیگ شاخه نواز در رأس قدرت قرار می‌گرفتند، در این دوره، حزب انصاف به ریاست عمران‌خان توانست اکثریت آرا را کسب کند و در مقام نخست‌وزیری قرار گیرد. مهم آنکه، اولین سفر عمران‌خان به عربستان صورت گرفت و پس از آن نیز هیئتی از عربستان به ریاست الجبیر وزیر خارجه سعودی راهی پاکستان شد. بر اساس گزارش‌های منتشر شده در سفر مقامات عربستان به پاکستان، دولت اسلام‌آباد سرمایه‌گذاری ریاض در ساخت سدهای مختلف این کشور را پیشنهاد کرده است. هیئت عربستانی در سفر شش روزه به پاکستان قراردادهایی چون ایجاد پالایشگاه نفت در بندر گوادر و استخراج معادن در بلوچستان را امضا کرد. هیئت عربستانی در این سفر یادداشت‌های تفاهمی را نیز برای تأمین کود فسفات، فرآورده‌های نفتی، همچنین خصوصی‌سازی دو نیروگاه برق در پاکستان را امضا کرده است.
جالب آنکه، چندی پیش در سفر عمران‌خان نخست‌وزیر پاکستان به عربستان دو طرف برای مشارکت در کریدور اقتصادی چین به توافق رسیدند. حال این سؤال مطرح می‌شود که هدف دو کشور از این توسعه مناسبات چیست، به ویژه اینکه عمران‌خان در زمان مبارزات انتخاباتی بارها عربستان را به دخالت در امور پاکستان متهم کرده بود؟
در پاسخ به این پرسش اولین موضوعی که مطرح می‌شود اهداف اقتصادی دو طرف است. پاکستان تلاش دارد از ظرفیت‌های عربستان برای کاهش چالش‌های اقتصادی و به ویژه سرمایه‌گذاری خارجی بهره بگیرد. این امر زمانی قوت می‌گیرد که آمریکا نیز از قطع کمک‌های خود به اسلام‌آباد سخن گفته است. پاکستان در حالی این رویکرد اقتصادی را دنبال می‌کند که بسیاری از ناظران اقتصادی تحقق آن را کمی دور از ذهن می‌دانند که بخش عمده‌ای از آن نشئت گرفته از چالش‌های اقتصادی عربستان است، چنانکه وزیر دارایی عربستان اعلام کرد کسری بودجه سال آینده این کشور به ۳۴ میلیارد دلار خواهد رسید.
با وجود افزایش قیمت نفت در ماه‌های اخیر، مشکل کسری بودجه عربستان که با جنگ یمن تشدید شده همچنان یکی از معضلات اقتصاد این کشور خواهد بود. سعد الشهرانی‌، مدیر سیاست‌گذاری مالی وزارت دارایی عربستان نیز گفت: «انتظار می‌رود کسری بودجه عربستان تا سال ۲۰۲۳ میلادی وجود داشته باشد.»
با توجه به این وضعیت بسیاری معتقدند پاکستان توان حل مشکلات اسلام‌آباد را نخواهد داشت؛ لذا رویکرد سعودی به اسلام‌آباد نمی‌تواند با اهداف اقتصادی باشد؛ بلکه در لوای آن اهداف دیگری را دنبال می‌کند که با تحولات منطقه‌ای بی‌ارتباط نیست. عربستان به شدت نگران تغییر رویکرد منطقه‌ای پاکستان و گرایش آن به جمهوری اسلامی ایران، چین و روسیه است و تلاش دارد این کشور را در ردیف شرکای بحران‌ساز منطقه‌ای خود حفظ کند. در این میان ادعاهای اقتصادی و نیز تقویت موضع پاکستان در برابر هند از مؤلفه‌های سعودی برای تأثیر‌گذاری بر سیاست‌های اسلام‌آباد است؛ رویه‌ای که البته به اذعان بسیاری از ناظران سیاسی نمی‌تواند در بلندمدت برای پاکستان دستاوردی به همراه داشته باشد؛ چرا که سعودی نشان داده جز طرح سلطه بر پاکستان هدفی ندارد و هرگز نمی‌تواند حلّال مشکلات این کشور باشد. 
در چنین وضعیتی دیپلماسی فعال جمهوری اسلامی ایران می‌توانست از فرصت‌های به وجود آمده در پاکستان پس از انتخابات بهره بگیرد و ضمن حضور فعال در بسیاری از عرصه‌های سازندگی این کشور جلوی نفوذ رژیم سعودی را در این کشور سد کند. شاید هنوز هم دیر نشده باشد. 

نفوذ آل‌سعود در جهان اسلام‌ـ ۳۳


  عبدالله عبادی/ شاید بتوان گفت حمله ارتش سرخ به افغانستان و اشغال این کشور به دست شوروی در سال‌های آغازین دهه ۸۰ قرن بیستم،  نقطه عطف و سرآغاز حضور سعودی در جمهوری‌های آسیای میانه به شمار می‌رود.
عقب‌نشینی نیروهای شوروی از افغانستان در اواخر دوران گورباچف، فرصت جدیدی در روابط‌ مسکو‌ـ ریاض ایجاد کرد. اما با توجه به اینکه این دوره با فروپاشی شوروی دوام چندانی نیافت، تحولات و رویدادهای سیاسی و بین‌المللی روند جدیدی به خود گرفت.
در ابتدا حضور عربستان سعودی در جمهوری‌های آسیای میانه و قفقاز مانند برخی کشورهای منطقه همچون ترکیه، سرعت چندانی نداشت، پس از اعلام استقلال این کشورها و به رسمیت شناخته شدن آنها در سازمان ملل، سفارت این کشور در بیشتر جمهوری‌های آسیای میانه افتتاح شد. در ادامه تحولات جهانی در سال‌های پایانی دهه 1990 و سال‌های آغازین قرن ۲۱ و به ویژه پس از واقعه 11 سپتامبر 2001 آسیای میانه و قفقاز در کانون توجهات مقامات ریاض قرار گرفت.
 
علل تمایل عربستان
 به منطقه آسیای میانه و قفقاز
اول‌ـ جلوگیری از گفتمان و پیام انقلاب اسلامی ایران به عنوان پرچمدار تفسیر اصیل و راستین از اسلام ناب محمدی(ص)
اولین هدف و انگیزه عربستان برای نفوذ در آسیای میانه را می‌توان رقابت این کشور با ایران در موضوعات و بحران‌های منطقه‌ای دانست. واقعیت این است که در بحران‌های اخیر منطقه غرب آسیا به ویژه در تحولات پس از سال 2011 سعودی‌ها قافیه بازی را به ایران باخته‌اند و موازنه قوای منطقه‌ای به سود محور مقاومت تغییر کرده است. در نتیجه این شکست‌ها، اکنون عربستان تلاش می‌کند تا از یک‌سو با نفوذ در منطقه آسیای میانه شکست‌های خود را در غرب آسیا در برابر ایران جبران کند و از سوی دیگر با نفوذ در میان کشورهای آسیای میانه و قفقاز و به طور ویژه جمهوری آذربایجان، این کشورها را علیه ایران ترغیب کند. در مجموع سعودی‌ها با باختن بازی در کشورهای سوریه، عراق، یمن و لبنان در تلاشند با نفوذ در آسیای میانه و قفقاز معادلات را به نفع خود تغییر دهند. در این باره می‌توان به واکنش عربستان به بروز تنش در روابط ایران و تاجیکستان در اواخر شهریور ماه اشاره کرد. عبدالعزیز‌بن‌محمد البادی سفیر عربستان در تاجیکستان گفت: «این یک پیروزی بزرگ برای پادشاهی عربستان و رهبری خردمند آن است.»
 دوم‌ـ ترویج و گسترش اندیشه انحرافی وهابی و سلفی در آسیای مرکزی و مناطق مسلمان‌نشین قفقاز
یکی دیگر از اهداف عربستان در منطقه آسیای میانه را می‌توان در قالب تلاش برای گسترش وهابیت به منزله بنیان فکری تفکرات تکفیری‌ـ تروریستی در این منطقه ارزیابی کرد. عربستان ترویج جریان‌های افراط‌گرا و تکفیری را سدی در مقابل نفوذ ایران در منطقه آسیای میانه و قفقاز می‌داند. هدف عربستان و حامیان غربی آن از تشکیل سازمان‌های تروریستی که از قفقاز شروع شده و تا جنوب آسیا ادامه پیدا می‌کند، در تنگنا قرار دادن ایران و نفوذ در حوزه تمدنی این کشور است. همچنین، سعودی‌ها با توجه به آگاهی از مشکلات اقتصادی و فقر در منطقه آسیای میانه در تلاشند با هزینه کردن مبالغ هنگفت، وهابیت و تفکرات رادیکال را در منطقه رواج دهند. شواهد نشان می‌دهد گروه‌های وهابی فعال در منطقه قفقاز و قفقاز شمالی از سوی عربستان تأمین مالی می‌شوند. همچنین، اسناد حاکی از آن هستند که عربستان سعودی، تروریست‌های مسلح را جذب کرده و برای جنگ به عراق و سوریه اعزام می‌کند.

فشار بر روسیه
تحت فشار قرار دادن روسیه به این دلیل که در سیاست منطقه‌ای خود نسبت به موضوعات مشترکی چون بحران سوریه، روابط با ایران و بحران قطر رویکردی ناهمسو با منافع و سیاست‌های عربستان را اتخاذ کرده است، نیز بخش دیگری از علل ترویج وهابیت در آسیای مرکزی به مثابه حوزه نفوذ سنتی و حیاط خلوت روسیه محسوب می‌شود. مسکو همواره از گسترش تحرکات جدایی‌طلبانه اسلام‌گرایان در چچن نگران است. شیخ‌سعید افندی، یکی از رهبران مطرح وهابیت در قفقاز روسیه است. تحقیقات نشان می‌دهد که وی در تحریک حرکت «فرزندان جنگل‌ها»، یکی از مجموعه‌های سلفی مسلح تندرو که مقرشان در جنگل‌های داغستان است و به صورت رسمی علیه دولت مرکزی که به گفته آنها دست‌نشانده کرملین است، فعالیت می‌کند، دست دارد.
 جایگزینی سکولاریسم با الحادیسم
نپذیرفتن اسلام به مثابه دین رسمی دولت‌های جدید آسیای میانه سبب شد، رهبران هر منطقه‌ای چشم خود را بر دیانت مردم بسته و راه را برای سعودی‌ها با هدف ارائه تفسیر غلط از اسلام به ملت‌های مسلمان آن کشورها هموار کنند.
در این بین، آنچه سبب پیچیدگی این موضوع شد، ندادن فرصت به گرایش‌های اسلامی محلی مبتنی بر هویت تاریخی و فرهنگی خود آن مناطق از طرف دولت‌های جدید بود.
به همین علت در دو دهه گذشته، عده بسیاری از علاقه‌مندان به علوم اسلامی در جمهوری‌های آسیای میانه، جذب مراکز و مؤسسات دینی عربستان یا کشورهای همسو با عربستان شده‌اند و پس از گذراندن دوران تحصیل به مناطق خود بازگشته و مبلّغ باورها و عقاید وهابی شده‌اند.

سرمایه‌گذاری اقتصادی
دیگر انگیزه عربستان برای نفوذ در آسیای میانه و قفقاز را می‌توان در ارتباط با مسائل اقتصادی و افزایش سرمایه‌گذاری‌های اقتصادی دانست. در واقع، عربستان پس از کاهش شدید قیمت نفت در بازارهای جهانی و تأمین هزینه‌های بسیار سنگین جنگ در یمن و سوریه درگیر بحران اقتصادی شده و تلاش می‌کند با سرمایه‌گذاری‌ در کشورهای آسیای میانه بر بخشی از بحران و مشکلات اقتصادی خود فائق آید، اگرچه هدف نهایی از سرمایه‌گذاری‌های اقتصادی توسعه روابط با کشورهای منطقه و افزایش نفوذ ریاض است.
در مجموع، به نظر می‌رسد انگیزه اصلی سعودی‌ها از نفوذ در آسیای میانه رقابت منطقه‌ای با ایران و تلاش برای جلوگیری از نفوذ تهران در این منطقه است. در این مسیر سعودی‌ها از تمامی ابزارهای در دسترس به ویژه ترویج تروریسم، وهابیت و هزینه‌کردهای گزاف خودداری نمی‌کنند؛ زیرا آنها در مقام بازنده تحولات غرب آسیا امیدوارند در آسیای میانه اندکی از شکست‌های خود در برابر ایران را جبران کنند.

 حمایت آمریکا از براندازان
خبرگزاری فارس: یک گروهک برانداز به تازگی مدعی شده که نمایندگانش با «برایان هوک» رئیس کارگروه ویژه ایران در دولت آمریکا دیدار و گفت‌وگو کرده‌اند. حاضران در این جلسه به صراحت از تلاش برای براندازی نظام جمهوری اسلامی ایران صحبت کرده‌اند. بنیاد دفاع از دموکراسی‌ها که به گفته یک مقام سابق دولت آمریکا اکنون بیشترین نفوذ را در کاخ سفید دارد و در تدوین سیاست‌های واشنگتن علیه ایران نقشی اساسی ایفا می‌کند، با «لیکود»، حزب حاکم رژیم صهیونیستی به ریاست «بنیامین نتانیاهو»، منابع مالی مشترکی دارد. این «اندیشکده» در سوق دادن آمریکا به سمت آغاز جنگ اقتصادی علیه ایران نقش مهمی داشت. 
 انرژی اهرم آمریکا علیه ایران  و روسیه
خبرگزاری ایسنا: «رایان زینک» وزیر کشور آمریکا در یک نشست اقتصادی ضمن طرح اظهاراتی علیه تهران و مسکو مدعی شد، اگر لازم باشد نیروی دریایی ایالات متحده توان محاصره روسیه را دارد. یک وزیر ارشد کابینه دولت «دونالد ترامپ» تأکید کرد که آمریکا باید از انرژی به مثابه اهرم فشار علیه ایران و روسیه بهره بگیرد. او همچنین مدعی شد که به منظور ممانعت از تسلط مسکو بر انتقال انرژی در منطقه غرب آسیا، آمریکا توان محاصره دریایی روسیه را دارد. وزیر کشور آمریکا در این نشست علیه ایران هم صحبت‌هایی کرد و گفت، آمریکا برای «پرداختن» به تهدیدهای این دو کشور، دو گزینه در اختیار دارد.
 امید به نیروهای نظامی اعراب منطقه 
خبرگزاری فارس: نیویورک تایمز ضمن اشاره به تمرکز دولت آمریکا بر برخی اعراب منطقه در مواجهه با ایران نوشت: «شرط نخست بیرون رفتن آمریکا از سوریه به حضور ایران بستگی دارد.» «جیمز جفری» نماینده ویژه آمریکا در امور سوریه در گفت‌وگو با این روزنامه گفت: «در حالی‌که دولت گام جدیدی برای بیرون بردن نیروهای تحت فرماندهی ایران از سوریه برداشته است، متحدان عرب و نیروهای نیابتی منطقه حامی جایگزین شدن نیروی هوایی آمریکا با حدود دو هزار نیروی نظامی آمریکا هستند.» به نوشته واشنگتن‌اگزمینر، این برنامه موجب حضور آمریکا در سوریه تا زمان حضور ایران در این کشور می‌شود.
اعتراف مقام پنتاگون
خبرگزاری مهر: یک مقام وزارت دفاع آمریکا اذعان داشت که موشک‌های شلیک شده ایران به شرق رود فرات در سه مایلی محل استقرار نظامیان آمریکایی در سوریه فرود آمد. به دنبال نمایش قدرتمند یگان موشکی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در حمله به مواضع تروریست‌ها در سوریه، یکی از مقامات وزارت دفاع آمریکا در گفت‌‌وگو با شبکه خبری «سی‌ان‌ان» گفت، موشک‌های بالستیک شلیک شده بامداد دوشنبه ایران به سوریه در سه مایلی نظامیان آمریکایی در این کشور فرود آمد. این مقام پنتاگون که نامی از وی برده نشده ادعا کرده ماهواره‌های تجسسی آمریکا چند روز پیش حرکت پرتابگرهای موشکی ایران به مواضع شلیک را ثبت کرده بودند. 
قطعنامه ضد ایرانی
خبرگزاری تسنیم: شماری از نمایندگان کنگره آمریکا با ادعای حمایت تهران از جبهه پولیساریو در صحرای غربی، یک قطعنامه ضد ایرانی ارائه دادند. مجلس نمایندگان آمریکا با ارائه قطعنامه‌ای فراحزبی ضمن ادعای همکاری حزب‌الله لبنان با جبهه پولیساریوی صحرای غربی، ایران را به حمایت از این گروه جدایی‌طلب در راستای ایجاد بی‌ثباتی در شمال آفریقا متهم کرد.