عبدالله عبادی/ شاید بتوان گفت حمله ارتش سرخ به افغانستان و اشغال این کشور به دست شوروی در سالهای آغازین دهه ۸۰ قرن بیستم، نقطه عطف و سرآغاز حضور سعودی در جمهوریهای آسیای میانه به شمار میرود.
عقبنشینی نیروهای شوروی از افغانستان در اواخر دوران گورباچف، فرصت جدیدی در روابط مسکوـ ریاض ایجاد کرد. اما با توجه به اینکه این دوره با فروپاشی شوروی دوام چندانی نیافت، تحولات و رویدادهای سیاسی و بینالمللی روند جدیدی به خود گرفت.
در ابتدا حضور عربستان سعودی در جمهوریهای آسیای میانه و قفقاز مانند برخی کشورهای منطقه همچون ترکیه، سرعت چندانی نداشت، پس از اعلام استقلال این کشورها و به رسمیت شناخته شدن آنها در سازمان ملل، سفارت این کشور در بیشتر جمهوریهای آسیای میانه افتتاح شد. در ادامه تحولات جهانی در سالهای پایانی دهه 1990 و سالهای آغازین قرن ۲۱ و به ویژه پس از واقعه 11 سپتامبر 2001 آسیای میانه و قفقاز در کانون توجهات مقامات ریاض قرار گرفت.
علل تمایل عربستان
به منطقه آسیای میانه و قفقاز
اولـ جلوگیری از گفتمان و پیام انقلاب اسلامی ایران به عنوان پرچمدار تفسیر اصیل و راستین از اسلام ناب محمدی(ص)
اولین هدف و انگیزه عربستان برای نفوذ در آسیای میانه را میتوان رقابت این کشور با ایران در موضوعات و بحرانهای منطقهای دانست. واقعیت این است که در بحرانهای اخیر منطقه غرب آسیا به ویژه در تحولات پس از سال 2011 سعودیها قافیه بازی را به ایران باختهاند و موازنه قوای منطقهای به سود محور مقاومت تغییر کرده است. در نتیجه این شکستها، اکنون عربستان تلاش میکند تا از یکسو با نفوذ در منطقه آسیای میانه شکستهای خود را در غرب آسیا در برابر ایران جبران کند و از سوی دیگر با نفوذ در میان کشورهای آسیای میانه و قفقاز و به طور ویژه جمهوری آذربایجان، این کشورها را علیه ایران ترغیب کند. در مجموع سعودیها با باختن بازی در کشورهای سوریه، عراق، یمن و لبنان در تلاشند با نفوذ در آسیای میانه و قفقاز معادلات را به نفع خود تغییر دهند. در این باره میتوان به واکنش عربستان به بروز تنش در روابط ایران و تاجیکستان در اواخر شهریور ماه اشاره کرد. عبدالعزیزبنمحمد البادی سفیر عربستان در تاجیکستان گفت: «این یک پیروزی بزرگ برای پادشاهی عربستان و رهبری خردمند آن است.»
دومـ ترویج و گسترش اندیشه انحرافی وهابی و سلفی در آسیای مرکزی و مناطق مسلماننشین قفقاز
یکی دیگر از اهداف عربستان در منطقه آسیای میانه را میتوان در قالب تلاش برای گسترش وهابیت به منزله بنیان فکری تفکرات تکفیریـ تروریستی در این منطقه ارزیابی کرد. عربستان ترویج جریانهای افراطگرا و تکفیری را سدی در مقابل نفوذ ایران در منطقه آسیای میانه و قفقاز میداند. هدف عربستان و حامیان غربی آن از تشکیل سازمانهای تروریستی که از قفقاز شروع شده و تا جنوب آسیا ادامه پیدا میکند، در تنگنا قرار دادن ایران و نفوذ در حوزه تمدنی این کشور است. همچنین، سعودیها با توجه به آگاهی از مشکلات اقتصادی و فقر در منطقه آسیای میانه در تلاشند با هزینه کردن مبالغ هنگفت، وهابیت و تفکرات رادیکال را در منطقه رواج دهند. شواهد نشان میدهد گروههای وهابی فعال در منطقه قفقاز و قفقاز شمالی از سوی عربستان تأمین مالی میشوند. همچنین، اسناد حاکی از آن هستند که عربستان سعودی، تروریستهای مسلح را جذب کرده و برای جنگ به عراق و سوریه اعزام میکند.
فشار بر روسیه
تحت فشار قرار دادن روسیه به این دلیل که در سیاست منطقهای خود نسبت به موضوعات مشترکی چون بحران سوریه، روابط با ایران و بحران قطر رویکردی ناهمسو با منافع و سیاستهای عربستان را اتخاذ کرده است، نیز بخش دیگری از علل ترویج وهابیت در آسیای مرکزی به مثابه حوزه نفوذ سنتی و حیاط خلوت روسیه محسوب میشود. مسکو همواره از گسترش تحرکات جداییطلبانه اسلامگرایان در چچن نگران است. شیخسعید افندی، یکی از رهبران مطرح وهابیت در قفقاز روسیه است. تحقیقات نشان میدهد که وی در تحریک حرکت «فرزندان جنگلها»، یکی از مجموعههای سلفی مسلح تندرو که مقرشان در جنگلهای داغستان است و به صورت رسمی علیه دولت مرکزی که به گفته آنها دستنشانده کرملین است، فعالیت میکند، دست دارد.
جایگزینی سکولاریسم با الحادیسم
نپذیرفتن اسلام به مثابه دین رسمی دولتهای جدید آسیای میانه سبب شد، رهبران هر منطقهای چشم خود را بر دیانت مردم بسته و راه را برای سعودیها با هدف ارائه تفسیر غلط از اسلام به ملتهای مسلمان آن کشورها هموار کنند.
در این بین، آنچه سبب پیچیدگی این موضوع شد، ندادن فرصت به گرایشهای اسلامی محلی مبتنی بر هویت تاریخی و فرهنگی خود آن مناطق از طرف دولتهای جدید بود.
به همین علت در دو دهه گذشته، عده بسیاری از علاقهمندان به علوم اسلامی در جمهوریهای آسیای میانه، جذب مراکز و مؤسسات دینی عربستان یا کشورهای همسو با عربستان شدهاند و پس از گذراندن دوران تحصیل به مناطق خود بازگشته و مبلّغ باورها و عقاید وهابی شدهاند.
سرمایهگذاری اقتصادی
دیگر انگیزه عربستان برای نفوذ در آسیای میانه و قفقاز را میتوان در ارتباط با مسائل اقتصادی و افزایش سرمایهگذاریهای اقتصادی دانست. در واقع، عربستان پس از کاهش شدید قیمت نفت در بازارهای جهانی و تأمین هزینههای بسیار سنگین جنگ در یمن و سوریه درگیر بحران اقتصادی شده و تلاش میکند با سرمایهگذاری در کشورهای آسیای میانه بر بخشی از بحران و مشکلات اقتصادی خود فائق آید، اگرچه هدف نهایی از سرمایهگذاریهای اقتصادی توسعه روابط با کشورهای منطقه و افزایش نفوذ ریاض است.
در مجموع، به نظر میرسد انگیزه اصلی سعودیها از نفوذ در آسیای میانه رقابت منطقهای با ایران و تلاش برای جلوگیری از نفوذ تهران در این منطقه است. در این مسیر سعودیها از تمامی ابزارهای در دسترس به ویژه ترویج تروریسم، وهابیت و هزینهکردهای گزاف خودداری نمیکنند؛ زیرا آنها در مقام بازنده تحولات غرب آسیا امیدوارند در آسیای میانه اندکی از شکستهای خود در برابر ایران را جبران کنند.