آذر اسماعیلی، مدیرکل مدیریت بحران و مناطق محروم کمیته امداد امام خمینی(ره) با اشاره به تسهیلات این نهاد در حمایت از دانش‌آموزان تحت پوشش، گفت: برای شناسایی استعدادهای برتر رصد دقیقی انجام می‌دهیم و با سازمان ملی نخبگان هماهنگی‌های لازم را داریم؛ ضمن اینکه در قالب بسته‌های تشویقی حمایت‌های ویژه‌ای از این دانش‌آموزان می‌شود. در کل کشور ۳۱۰ هزار دانش‌آموز شامل ۱۴۵ هزار دانش‌آموز در مقطع ابتدایی و ۱۶۵ هزار دانش‌آموز در مقطع متوسطه تحت پوشش کمیته امداد امام هستند. 


بازنگاهی به جایگاه و مسئولیت افراد در جامعه


   شهناز سلطانی/  گاهی فردیت آدم‌ها در مرکز توجه و اهمیت قرار می‌گیرد، آن هم وقتی فرد در جامعه زندگی می‌کند و فردیت او کمتر باید محور باشد. مصادیق این نوع نگاه در جامعه فراوان است. نمونه اخیر آن را در گرانی‌ها و آشفته‌بازار اقتصادی جامعه‌مان باید سراغ بگیریم که در آن برخی با نگاه منفعت‌گرایانه زیر سایه فردگرایی تنها خودشان و منافع‌شان را دیدند و نه بیشتر. به نظر می‌رسد یکی از مهم‌ترین دلایل برای حاکمیت این نوع نگاه، یعنی نگاه فردی، ناکامی در تحقق «اخلاق اجتماعی» است؛ موضوعی که این روزها همه ما در جامعه سخت به آن محتاجیم. 

رد پای افراد جامعه 
جمله معروف و فلسفی انسان موجود اجتماعی است، گویای روابط او با افراد جامعه‌ای است که در آن زندگی می‌کند. روابطی که در آن فردگرایی رنگ می‌بازد و جمع‌گرایی رنگ می‌گیرد. هر جامعه‌ای در برگیرنده ارزش‌ها و هنجارهایی است که با آن معنا می‌یابد. هر جا ارزش‌ها و هنجارهای حاکم و تعریف شده آن برجسته شده‌اند، یا هرگاه مورد بی‌مهری قرار گرفته‌اند، ردی از رفتارهای افراد جامعه را باید در آن جست‌وجوکرد. به این معنا که در اجرا شدن یا نشدن هنجارها و ارزش‌ها این افراد هستند که مهم‌ترین تأثیر را دارند. عملاً اگر افراد یک جامعه کنشگران خوبی در این زمینه نباشند، کاستی‌های دشواری در آن پدیدار می‌شود که حل‌وفصل آن به مراتب زمانبرتر و انرژی‌خواه‌تر است. 
هر وقت هر یک از ما که اعضای یک جامعه بزرگ‌تر هستیم توانستیم تک و تنها و بدون نیاز به هیچ کس زندگی کنیم، آن وقت می‌توانیم ادعا کنیم که باب میل و به دلخواه خودمان رفتار کنیم، اما وقتی ما ساکن نه غار تنهایی که ساکن یک جامعه با افراد دیگر هستیم، به طور حتم ملزم هستیم قوانین و مقررات حاکم بر آن جامعه را رعایت کنیم، هر اندازه که با خواسته‌های ما منافات داشته باشد، یا درست در نقطه مقابل خواسته‌های ما قرار بگیرد. اخلاق اجتماعی حکم می‌کند ما مانند یک دانش‌آموز بااخلاق در خدمت آن باشیم؛ چرا که رفتار درست ما در آن جامعه بازخوردهایی دارد که به مرور زمان به خود ما بر می‌گردد. 

رعایت حال هم
اخلاق اجتماعی مصادیق بسیاری دارد که اشاره به چند نمونه از آنها نشان‌دهنده جایگاه آن است.
رعایت حال افراد جامعه و عمل به مسئولیت‌هایی که داریم یکی از این مصادیق اخلاق اجتماعی است. هر یک از ما در حد و اندازه خودمان مسئولیت‌هایی داریم که موظفیم آنها را به درستی انجام دهیم. معلم، کارگر، تولیدکننده، مصرف‌کننده، پزشک، واردکننده، صادرکننده و... فرقی نمی‌کند در چه جایگاهی هستیم، مهم این است که اگر هر یک از ما به نحو درست مسئولیت‌مان را انجام دهیم در واقع به وظیفه‌مان عمل کرده‌ایم و روی خط مستقیم جامعه گام برداشته‌ایم و اگر به جز این باشد کوتاهی کرده‌ایم و از آن خط مستقیم و تعریف شده منحرف شده‌ایم و دود این کوتاهی به چشم خودمان هم خواهد رفت، فقط زمان آن ممکن است دیر یا زود باشد. 
برای نمونه در شرایط نابسامان و دشوار فعلی اقتصاد کسی که برای دست یافتن به سود بیشتر قیمت‌ها را به طور ناعادلانه بالا بُرد و آرامش بازار را برهم زد، نه تنها سود به ظاهر بیشتر را به دست آورد؛ بلکه در واقع به اخلاق باخت؛ موضوعی که متأسفانه در میان مباحث اقتصادی و دو دو تا چهار تای سود و زیان کمتر مورد توجه قرار می‌گیرد. 

مدارا کردن 
مدارا کردن با افراد یکی دیگر از مصادیق اخلاق اجتماعی است؛ ویژگی مهم در روابط اجتماعی که در اسلام هم بر آن تأکید فراوان شده است. پيامبر اكرم(ص) در حديثى مى‏فرمايند: «سه ویژگی است كه اگر در كسى نباشد، كار او كامل نيست؛ تقوايى كه او را از معصيت خدا بازدارد، حالتى كه به وسيله آن با مردم مدارا كند و بردبارى‏اى كه به وسيله آن نادانى نادان را برطرف سازد.»
کسی که با دیگران مدارا می‌کند موجی از رضایت را منتشر می‌کند که متقابلاً با او هم به همین شکل در صورت نیاز برخورد می‌شود. تنگ نگرفتن روزگار بر مردم آرامش را بر زندگی آنها حاکم می‌کند. گمشده‌ای که در عصر امروز باید با ذرهبین! به دنبال آن گشت. به خصوص این امر در کسانی که دستی در مدیریت دارند، بیشتر نمود می‌یابد. نگاه صفر یا صد در هیچ کجا جوابی نمی‌دهد. مدارا کردن یعنی درک شرایط افراد. گاهی شرایط برای برخی روی دشوارش را نشان می‌دهد، اگر ما هم به این دشواری بیفزاییم، آرامش خاطر از این برخی‌ها رخت‌ برمی‌بندد. البته مدارا کردن به معنای زیر پا گذاشتن اصول و مقررات نیست؛ بلکه کمی سهل‌گیری با حفظ قوانین است. 

نیکی کردن
نیکی کردن به افراد هم از مصادیق مهم اخلاق اجتماعی است. این نکته وقتی بیشتر اهمیت می‌یابد که نیکی کردن به افراد کم‌توان در جامعه بیشتر مورد توجه قرار گیرد. وقتی از نگاه فردی فاصله بگیریم، آن وقت است که دیگران به ویژه نیازمندان را با خواسته‌های‌شان خواهیم دید. فرصت‌های زیادی هست که می‌توان نیک بود و نیکی کرد. کافی است در حد توان‌مان دست به انتخاب بزنیم، آن وقت نیکی کردن به دیگران نه تنها سخت نیست؛ بلکه شیرین هم هست. اگر در جایگاه یک مالک خانه هستیم، در حق مستأجرمان قدمی برداریم و اگر بقال محله‌ایم دست آنهایی را بگیریم که در تأمین مایحتاج‌شان در مضیقه‌اند. اگر معلم هستیم می‌توانیم ساعتی به جز کلاس را به دانش‌آموز ضعیف‌مان اختصاص بدهیم. اگر همکارمان به مشکل مالی برخورده بی‌چشمداشت می‌توانیم دستش را بگیریم و اگر... کافی است کمی به دور و برمان حساس باشیم، آن وقت خواهیم دید همیشه هستند کسانی که ما می‌توانیم کمک حال‌شان باشیم و ما برای آنها و آنها هم برای ما سبب خیر باشند. 

مصالح اجتماعی در متن 
انسان عصر امروز به مراتب محاسبه‌گرتر از دیروز شده است؛ چرا که مرتب چرتکه به دست در حال حساب و کتاب است. در حالی که بخشی از زندگی چرتکه‌بردار است و باقی از این قاعده مستثنی است و حساب و کتابش منطبق بر محاسبات ما نیست. 
برای زندگی در آرامش و امنیت بیشتر، تک‌تک ما تأثیرگذاریم و به همین نسبت در بر هم زدن آرامش اقتصادی، آرامش روانی و آرامش اجتماعی و... هم دخیلیم. هر رفتار و کنشی که از ما سر می‌زند، عواقب درست یا نادرستی دارد که دامن همه ما را می‌گیرد. بنابراین مهم است که ما در جامعه چگونه کنشگرانی باشیم و چگونه دست به انتخاب بزنیم. نتایج این انتخاب‌های ما نه فقط در مقاطع کوتاه که گاهی در طولانی مدت اثر می‌گذارند و نه فقط روی ما که روی نسل‌های بعدی و فرزندان ما تأثیرگذارند. پس لازم است با آگاهی دست به انتخاب بزنیم و اخلاق را در جامعه دست بالا بگیریم که مبادا بی‌توجهی به آن پیامدهای دشواری را رقم بزند. اخلاق اجتماعی را اگر زیرساخت روابط اجتماعی‌مان بدانیم شاید بیراهه نرفته باشیم و ترجیح جامعه بر فرد در سایه اخلاق اجتماعی زمانی محقق می‌شود که ما به اصول و زیربناها بیشتر توجه داشته باشیم. آن وقت است که می‌توانیم امیدوار باشیم جامعه رو به جلو حرکت ‌کند و مصالح اجتماعی در متن و مصالح فردی در حاشیه روابط اجتماعی قرار ‌گیرند.


 حسین عبدی/ اهمیت محتوای کتب درسی از آن‌ روست که تصویر آینده هر کشور را از متون کتب درسی آن می‌توان مشاهده کرد. بر همین اساس، در همه نظام‌های سیاسی به محتوای کتاب‌های درسی، مسئولانه و با حساسیت توجه می‌کنند. 
از همین رو، در دوره 40 ساله پس از انقلاب اسلامی متن و محتوای بسیاری از کتب نظام آموزشی کشور بارها متحول شده است که آخرین مورد آن در سال جاری به ویژه در مقاطعی که الزاماً به تدوین کتاب‌های جدید نیاز بوده، قابل مشاهده است. بررسی اولیه محتوای کتاب‌های نگاشته شده تغییراتی محسوس و تحولی روبه جلو را نشان می‌دهد که جای تقدیر و تشکر از زحمات انجام شده و عنایات متولیان امر را دارد.
در این میان، برخی از اشکالات سبب بروز واکنش منفی صاحب‌نظران و شگفتی مربیان و والدین دانش‌آموزان شده که بازتاب رسانه‌ای آن از شبکه‌های اجتماعی به رسانه‌های رسمی کشور نیز کشیده است. از جمله این موارد، توصیه دانش‌آموزان کلاس دوازدهم به دیدن فیلم «ابد و یک روز» است که در کتاب «سلامت و بهداشت» از آنها خواسته شده با تماشای این فیلم به پیامدهای اعتیاد بر وضعیت خانواده پی ببرند. 
سؤال اینجاست، چرا در میان این همه فیلم‌هایی که با موضوع اعتیاد ساخته شده، این فیلم انتخاب و توصیه شده است؟ آیا توصیه‌کنندگان، مسئولان مربوطه و ارزیابان کتاب مذکور، آگاهانه نسبت به ابعاد آن دست به چنین انتخابی زده یا دچار سهو و خوش‌بینی شده‌اند؟
این پرسش‌ها از آن رو مطرح می‌شود که فیلم مذکور مانند دیگر فیلم‌ها، به بررسی کارشناسانه و نقادانه نیاز داشته و انتظار می‌رود مسئولان امر برای طرح آن در کتب آموزشی، نتایج بررسی‌ها و نقطه نظرات هنرمندان و اهل فن را مورد توجه قرار داده باشند. افزون بر این، برخی اشکالات موجود در فیلم به اندازه‌ای واضح و بزرگ است که فهم آنها برای عموم مردم نیز دشوار نیست. ضمن آنکه معرفی یک فیلم به شکل رسمی به بررسی جوانب سیاسی، فرهنگی، روان‌شناختی و جامعه‌شناختی آن نیاز دارد که به نظر می‌رسد همه این ابعاد مورد توجه قرار نگرفته است. 
چرا که اولاً، این فیلم به دلیل درون‌مایه جنجالی، نمایشنامه پیچیده، صحنه‌های متعدد خشونت‌آمیز، دیالوگ نامتعارف، ادبیات رکیک و... با روحیه دانش‌آموزان در این مقطع سنی سازگاری نداشته و می‌تواند آثار مخرب روانی زیادی داشته باشد.
ثانیاً، این فیلم بدآموزی‌هایی برای دانش‌آموزان و دیگر بینندگانش دارد و با آموزه‌های دینی و فرهنگی جامعه در تعارض است. برخی از این بدآموزی‌ها که ممکن است غیر مستقیم و ناخواسته صورت گیرد، عبارتند از:  1ـ آموزش ازدواج پنهان آن هم از سوی دختر کوچک خانواده؛ 2ـ امکان برقراری ارتباط با بیگانگان و فریب آنها برای اخاذی و کلاهبرداری؛ 3ـ آموزش نحوه کسب درآمد از طریق فروش مواد مخدر، نحوه توزیع و فروش آن، که در صحنه‌های متعدد رخ می‌دهد؛ 4ـ القای ناخواسته «زندگی بهتر فرزند کمتر» با معرفی جمعیت خانواده به منزله عامل اصلی مشکلات؛ 5ـ آموزش انواع دروغ، مکر و فریب در سراسر فیلم حتی از سوی آموزش و پرورش؛ 6ـ معرفی ازدواج و همسرداری به منزله عامل بدبختی؛ 7ـ ترویج زندگی مجردی به عنوان بهترین راه زندگی زنان؛ 8ـ آموزش غیر مستقیم بی‌احترامی به والدین؛
9ـ تحقیر مادر و عامل بدبختی معرفی کردن وی به دلیل به دنیا آوردن بچه‌ها؛
10ـ آموزش خودزنی و خودآزاری به جوانان؛  11ـ القای یأس و ناامیدی با ارائه چهره‌ای سیاه از جامعه و ناکارآمد جلوه دادن نهادهای اجتماعی و مسئولان امر؛ 12ـ ترویج ناخواسته تحقیر دیگر ملیت‌ها و کشورها.


زندگی در فضای ابری‌ـ ۳

سازمان‌ها دیگر مانند گذشته دست روی دست نمی‌گذارند و معمولاً برنامه‌ها و داده‌های خود را به ابری منتقل می‌کنند؛ بنابراین باید مسئله امنیت را در نظر گرفت. اولین اقدام برای کاهش خطرپذیری در فضای ابری، شناسایی تهدیدهای امنیتی است. اتحادیه امنیت سامانه‌های رایانش ابری (CSA)، ۱۲ تهدید امنیتی مهم ابری را که سازمان‌ها در ۲۰۱۶ با آنها روبه‌رو خواهند بود، در نشست RSA برشمرد. ماهیت اشتراکی رایانش ابری، نفوذهای امنیتی را ممکن می‌کند که خود می‌تواند هر گونه پیشرفت حاصل از طریق تغییر به فناوری ابری را از بین ببرد. سرویس‌های ابری ذاتاً به کاربر اجازه می‌دهند از خط‌مشی‌های امنیتی سازمان گام فراتر بگذارند.
1ـ نفوذ و سرقت اطلاعات
محیط‌های ابری با همان تهدیدهایی رو‌به‌رو هستند که شبکه‌های مرسوم شرکتی مواجهند، اما به دلیل حجم وسیع داده‌های ذخیره شده بر روی سرویس‌دهنده مرکزی ابری، ارائه‎دهندگان هدف قرار می‌گیرند. شدت آسیب معمولاً به حساسیت داده‌های سرقت شده بستگی دارد. معمولاً از داده‌های مالی بیشتر سرقت می‌شود؛ اما نفوذ به اطلاعات بهداشت، اسرار تجاری شرکت و مالکیت معنوی ممکن است مخرب‌تر باشد. زمانی که سرقت داده رخ می‌دهد، این امکان وجود دارد که شرکت جریمه شده یا حتی با طرح دعوی یا اتهامات قضایی روبه‌رو شود. بررسی سرقت و اقدامات مربوطه هزینه‌های چشمگیری را به بار می‌آورد. اثرات غیر مستقیم سرقت داده از قبیل از دست دادن اعتبار کسب‌وکار، سال‌های متوالی شرکت را تحت تأثیر قرار می‌دهند. ارائه‌دهندگان ابری به منظور حفاظت از محیط‌های خود اغلب اقدامات امنیتی بسیاری به کار می‌‌برند، اما در نهایت این خود سازمان‌ها هستند که باید حفاظت از داده‌های خود را در ابری بر عهده داشته باشند. توصیه اتحادیه امنیت سامانه‌های رایانش ابری در این زمینه این است که سازمان‌ها به منظور حفاظت در مقابل سرقت داده از اقداماتی چون احراز هویت چند عاملی (multifactor authentication) و رمزنگاری (encryption) استفاده کنند.
2ـ سرقت اطلاعات امنیتی و نقض احراز هویت
سرقت داده و دیگر حملات همواره به دلیل احراز هویت ضعیف، کلمه عبور ضعیف و مدیریت بد کلید و گواهی‌ها رخ می‎دهد. سازمان‌ها اغلب با مدیریت هویت دست و پنجه نرم می‌کنند؛ چرا که می‌کوشند به نقش کاری کاربر مجوزهای مناسب اختصاص دهند. مهم‌تر از همه اینکه، گاهی سازمان‌ها فراموش می‌کنند در هنگام تغییر نقش یا در هنگامی که کاربر سازمان را ترک می‌کند، دسترسی کاربر را حذف کنند. سامانه‌های احراز هویت چند عاملی از قبیل رمزهای یک بار مصرف (one time passwords)، احراز هویت مبتنی بر تلفن و کارت‌های هوشمند می‌توانند از خدمات ابری محافظت کنند؛ چون در این صورت متجاوزان نمی‌توانند با کلمه‌های عبور سرقت شده به آسانی وارد دستگاه شوند. نفوذ به Anthem که موجب سرقت اطلاعات حساس بیش از ۸۰ میلیون نفر شد، نتیجه سرقت اطلاعات امنیتی کاربر بود؛ زیرا Anthem از احراز هویت چند عاملی استفاده نکرده بود و متجاوزان توانسته بودند به اطلاعات امنیتی کاربر دسترسی پیدا کنند. بسیاری از سازمان‌ها اطلاعات امنیتی و کلیدهای رمزنگاری را وارد سورس کد کرده و آنها را در مخازنی، چون GitHub رها می‌کنند که اقدام اشتباه بزرگی است. از کلیدها باید به خوبی حفاظت به عمل آید و لذا زیر ساختی مورد نیاز است. 


اصرار تأمل‌برانگیز جریان خاص به تکرار برجام در مسائل گوناگون


 سید فخرالدین موسوی/ پیوند زدن حل همه مشکلات کشور به توافق هسته‌ای و معطل نگه داشتن ظرفیت‌های بی‌بدیل کشور همراه با فشار گسترده رسانه‌ای به منظور القای این مفهوم که توافق هسته‌ای به معنای لغو تمامی تحریم‌ها، سرازیر شدن سرمایه به کشور و در نهایت شکل‌گیری رونق بی‌نظیر است؛ ولی در حقیقت صدها ساعت مذاکره در نهایت به امضای توافقی منجر شد که جمهوری اسلامی ایران تعهدات مندرج در آن را مو به مو اجرا کرد و از بخش قابل توجهی از توان هسته‌ای‌اش چشم پوشید؛ اما در مقابل شاهد رفع نشدن تحریم‌های ظالمانه، تحقق نیافتن منافع ملت ایران و در نهایت نیز خروج یکجانبه ایالات متحده آمریکا از برجام و تشدید تحریم‌های یکجانبه و وعده‌های سرخرمن اروپا برای تأمین منافع ایران هستیم. این عبارات خلاصه‌ای است از آنچه در جریان مذاکرات هسته‌ای و توافق میان ایران و گروه 1+5 رقم خورد؛ اما کاش پایان ماجرا همین‌جا بود! عجیب و نگران‌کننده این است که برخی افراد و برخی جریان‌ها با وجود چنین تجربه تاریخی و در آستانه تشدید تحریم‌ها و در روزهایی که مسئولان سیاست خارجی کشور تهدید کرده‌اند، در صورت ادامه وقت‌کشی اروپا در اجرای تعهدات خود ایران نیز از برجام خارج خواهد شد؛ هنوز هستند کسانی که برجام را حلال مسائل و مشکلات کشور می‌دانند! و پیشنهاد  نشستن بر سر میز مذاکره بر اساس مدل برجام برای دیگر مسائل را مطرح می‌کنند و ابایی ندارند که همچنان از مذاکره با آمریکا سخن بگویند.
«رامین مهمان‌پرست» سخنگوی سابق وزارت امور خارجه و سفیر ایران در لهستان و لیتوانی در مصاحبه با روزنامه «آرمان» می‌گوید: «بدون شک، برجام یک الگو و یک راهکار منطقی و عقلایی برای حل مشکلات و مناقشات بین‌المللی است. به همین دلیل نیز با پیروی از مشی که کشورهای مختلف در برجام در پیش گرفتند، می‌توان نسبت به حل مسائل و مشکلات دیگر جهانی نیز امیدوار بود.»
«مصطفی تاج‌زاده» از محکومان فتنه ۸۸ در مصاحبه با روزنامه «آفتاب یزد» می‌گوید: «برجام ثابت کرد که ما می‌توانیم درباره موضوعات مختلف به توافق برسیم و البته چالش‌ها هم بر سر مسائل اختلافی پابرجا بماند. حتی می‌توانیم در مورد مسائل منطقه‌ای مذاکره کنیم و در منطقه بازی برد‌ـ بردی تعریف کنیم که با کاهش حساسیت‌ها علیه خود در دنیا اهداف ملت ایران را پیش ببریم.»
«حسین موسویان» دیپلمات سابق، از متهمان دستگیر شده در پرونده مذاکرات هسته‌ای سال ۸۴ و فردی که گفته می‌شود عقل منفصل دولت در ماجرای برجام بوده، به تازگی طی یادداشتی در خبرگزاری «الجزیره» می‌گوید: «با توجه به شرایط نامساعد در فضای سیاسی فعلی داخل آمریکا، ممکن است ایران صبر کند تا ترامپ قدرت را از دست داده و با جانشین بعدی در صورتی که شریک خوبی برای مذاکره باشد، گفت‌وگو کند. دولت ایران عجله‌ای ندارد. با وجود فشار آمریکا، متحدین اروپایی پای برجام ایستاده و به دنبال سازوکار و مکانیسم‌هایی برای نقل و انتقالات مالی هستند تا قانوناً تحریم‌های آمریکا را دور بزنند. چین و روسیه هم به این مکانیسم جدید خواهند پیوست. ایران تا به حال صبر کرده و می‌تواند دو سال دیگر تا انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا در سال ۲۰۲۰ صبر کند. در این فاصله، اگر دولت ترامپ تصمیم به تغییری بنیادین در خط و مشی سیاست خارجی خود در قبال ایران گرفت، ایران ممکن است برای مذاکره مجدد اعلام آمادگی کند.»
فائزه هاشمی می‌گوید: «متن برجام را نخوانده‌ام و فقط از روزنامه‌ها و رسانه‌ها این موضوع را دنبال می‌کردم و ایراد خاصی به برجام پیدا نکردم. به نظرم مخالفت‌ها بیشتر سیاسی بود و کلی‌گویی می‌کردند و به مواد خاصی از برجام ارجاع نمی‌دادند... برجام را موفق می‌دانم و خروج آمریکا از برجام را عدم موفقیت نمی‌دانم، چون برجام یک سند بین‌المللی است.»
و اظهارات بسیاری از این دست که این پرسش‌ها را به وجود می‌آورد که منافع ملی و تأمین حقوق ملت ایران از دیدگاه این افراد چه معنایی دارد؟ خط قرمز آنها در روابط بین‌الملل کجاست؟ چطور می‌توانند برجام را که هم سطح برنامه هسته‌ای ما را به شدت کاهش داد و هم تحریم‌های ظالمانه را تشدید کرد، الگوی مناسب و موفق بدانند! آیا از نظر آنها تنها پسوند بین‌المللی برای یک سند به تنهایی کفایت می‌کند یا در یک الگوی موفق بین‌المللی، باید سازوکارهایی برای اجرا وجود داشته باشد و جامعه بین‌الملل به معنای واقعی کلمه ضمانت اجرایی آن باشد؟ و ده‌ها پرسش بی‌پاسخی که همواره در فضاسازی‌های رسانه‌ای و هوچی‌گری‌های جریان خاص فراموش شده و هرگز به آن پاسخ نمی‌دهند!


  حمیدرضا حیدری/ یکی از داغ‌ترین مباحث این روزهای فضای مجازی، نوسانات قیمت ارز است. با اینکه در چند ماه اخیر شاهد افزایش بی‌رویه قیمت ارز در بازار بودیم؛ اما در چند روز گذشته ورق برگشت و قیمت ارز سیر نزولی بی‌سابقه‌ای پیدا کرد.
فضای مجازی و تأثیرات آن بر قیمت ارز هم موضوعی است که هم در افزایش بی‌رویه قیمت و هم در کاهش قیمت دلار نقش‌آفرین است. وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات نقش فضای مجازی را در این عرصه بسیار پررنگ می‌داند؛ به گونه‌ای که در صفحه توئیتر خود به موضوع کاهش قیمت ارز این‌گونه واکنش نشان داد: «آیا در تیتر فردای روزنامه‌ها و طرح دیدگاه‌های صاحب‌نظران، به نقش شبکه‌های اجتماعی در همدلی ملی و سقوط دلار پرداخته خواهد شد؟ شاید این تجربه خوبی بود که نشان دهد برخی ایرادات مطروحه، ناشی از عدم وجود سیاست صحیح در نحوه استفاده از رسانه‌های نوین است، نه نفس توسعه شبکه‌های اجتماعی.»
هر چند این جهت‌گیری به مذاق برخی‌ها خوش آمد و سعی کردند دنباله آن را بگیرند؛ اما عده دیگری این نوع تحلیل‌ها را بی پایه دانستند. یکی از کاربران در توئیتر خود نوشت: «وقتی دلار داشت با شیب ملایم بالا می‌رفت هیچ کس مسئولیتش رو به عهده نمی‌گرفت؛ الان که داره با شیب ملایم‌تر میاد پایین همه مسئولان می‌گن ما کردیم، سیاست ما بود.»
همان‌طور که نمی‌توان نقش فضای مجازی را در هر واقعه اجتماعی که در جامعه به وقوع می‌پیوندد، نادیده گرفت، نمی‌توان از آن به منزله تنها عامل هم نام برد. واقعیت آن است که با توجه به اینکه علت اصلی گرانی ارز عملیات روانی عده‌ای در درون و بیرون کشور برای وارد کردن فشار بر ملت ایران بوده است و فضای مجازی توپخانه عملیات روانی دشمن به شمار می‌آید، مدیریت کردن یا مدیریت نکردن این فضا می‌تواند تأثیر بسزایی در عملی شدن سناریوهای دشمن ایفا کند.
در نقطه مقابل هم اگر به تحولات بازار ارز در چند ماه گذشته نظری بیندازیم، روشن می‌شود دلالان و اخلالگران از این فضا سود جستند و توانستند به مقاصد خود در این زمینه دست پیدا کنند و شلیک‌های‌شان را به نقطه هدف برسانند.
با نگاهی به روند افزایش قیمت ارز می‌بینیم، وقوع چنین اتفاقی در فضای جامعه بیش از آنکه مربوط به فضای حقیقی جامعه باشد، مربوط به فضای مجازی است. شاهد آن هم این است که در روزهای تعطیل و در ساعاتی که تمام صرافی‌ها تعطیل هستند و اصلاً کسی در حال معامله ارز نیست، قیمت‌ها به طور مداوم افزایش می‌یابد.
در روزهای اخیر که به مدد عوامل گوناگونی قیمت دلار روند نزولی پیدا کرد، تعدادی از رسانه‌های فعال در فضای مجازی سعی کردند رویه گذشته خود را برای ناامید کردن مردم از این کاهش قیمت ادامه دهند و مانع ورود ارزهای خانگی به بازار شوند که فرمانده نیروی انتظامی به کسانی که آب در آسیاب دشمن می‌ریزند، تذکر داد.
این به معنای این است که نمی‌توان فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی گوناگون را به حال خود رها کرد؛ یعنی همان‌قدری که این فضا می‌تواند برای ملت ایران مفید باشد و فضای اجتماعی و اقتصادی درست را ترسیم کند، می‌تواند نقش مخربی را ایفا کند و سبب شود ملت در این میان متضرر شوند. پس وظیفه دولت و نهادهای نظارتی این است که این فضا را مانند فضای حقیقی جامعه کنترل کرده و اجازه ندهند هر فردی در هر جای جهان بتواند برای اقتصاد یک کشور تصمیم بگیرد و سبب از بین رفتن سرمایه‌های مردم شود.