شهناز سلطانی/ گاهی فردیت آدمها در مرکز توجه و اهمیت قرار میگیرد، آن هم وقتی فرد در جامعه زندگی میکند و فردیت او کمتر باید محور باشد. مصادیق این نوع نگاه در جامعه فراوان است. نمونه اخیر آن را در گرانیها و آشفتهبازار اقتصادی جامعهمان باید سراغ بگیریم که در آن برخی با نگاه منفعتگرایانه زیر سایه فردگرایی تنها خودشان و منافعشان را دیدند و نه بیشتر. به نظر میرسد یکی از مهمترین دلایل برای حاکمیت این نوع نگاه، یعنی نگاه فردی، ناکامی در تحقق «اخلاق اجتماعی» است؛ موضوعی که این روزها همه ما در جامعه سخت به آن محتاجیم.
رد پای افراد جامعه
جمله معروف و فلسفی انسان موجود اجتماعی است، گویای روابط او با افراد جامعهای است که در آن زندگی میکند. روابطی که در آن فردگرایی رنگ میبازد و جمعگرایی رنگ میگیرد. هر جامعهای در برگیرنده ارزشها و هنجارهایی است که با آن معنا مییابد. هر جا ارزشها و هنجارهای حاکم و تعریف شده آن برجسته شدهاند، یا هرگاه مورد بیمهری قرار گرفتهاند، ردی از رفتارهای افراد جامعه را باید در آن جستوجوکرد. به این معنا که در اجرا شدن یا نشدن هنجارها و ارزشها این افراد هستند که مهمترین تأثیر را دارند. عملاً اگر افراد یک جامعه کنشگران خوبی در این زمینه نباشند، کاستیهای دشواری در آن پدیدار میشود که حلوفصل آن به مراتب زمانبرتر و انرژیخواهتر است.
هر وقت هر یک از ما که اعضای یک جامعه بزرگتر هستیم توانستیم تک و تنها و بدون نیاز به هیچ کس زندگی کنیم، آن وقت میتوانیم ادعا کنیم که باب میل و به دلخواه خودمان رفتار کنیم، اما وقتی ما ساکن نه غار تنهایی که ساکن یک جامعه با افراد دیگر هستیم، به طور حتم ملزم هستیم قوانین و مقررات حاکم بر آن جامعه را رعایت کنیم، هر اندازه که با خواستههای ما منافات داشته باشد، یا درست در نقطه مقابل خواستههای ما قرار بگیرد. اخلاق اجتماعی حکم میکند ما مانند یک دانشآموز بااخلاق در خدمت آن باشیم؛ چرا که رفتار درست ما در آن جامعه بازخوردهایی دارد که به مرور زمان به خود ما بر میگردد.
رعایت حال هم
اخلاق اجتماعی مصادیق بسیاری دارد که اشاره به چند نمونه از آنها نشاندهنده جایگاه آن است.
رعایت حال افراد جامعه و عمل به مسئولیتهایی که داریم یکی از این مصادیق اخلاق اجتماعی است. هر یک از ما در حد و اندازه خودمان مسئولیتهایی داریم که موظفیم آنها را به درستی انجام دهیم. معلم، کارگر، تولیدکننده، مصرفکننده، پزشک، واردکننده، صادرکننده و... فرقی نمیکند در چه جایگاهی هستیم، مهم این است که اگر هر یک از ما به نحو درست مسئولیتمان را انجام دهیم در واقع به وظیفهمان عمل کردهایم و روی خط مستقیم جامعه گام برداشتهایم و اگر به جز این باشد کوتاهی کردهایم و از آن خط مستقیم و تعریف شده منحرف شدهایم و دود این کوتاهی به چشم خودمان هم خواهد رفت، فقط زمان آن ممکن است دیر یا زود باشد.
برای نمونه در شرایط نابسامان و دشوار فعلی اقتصاد کسی که برای دست یافتن به سود بیشتر قیمتها را به طور ناعادلانه بالا بُرد و آرامش بازار را برهم زد، نه تنها سود به ظاهر بیشتر را به دست آورد؛ بلکه در واقع به اخلاق باخت؛ موضوعی که متأسفانه در میان مباحث اقتصادی و دو دو تا چهار تای سود و زیان کمتر مورد توجه قرار میگیرد.
مدارا کردن
مدارا کردن با افراد یکی دیگر از مصادیق اخلاق اجتماعی است؛ ویژگی مهم در روابط اجتماعی که در اسلام هم بر آن تأکید فراوان شده است. پيامبر اكرم(ص) در حديثى مىفرمايند: «سه ویژگی است كه اگر در كسى نباشد، كار او كامل نيست؛ تقوايى كه او را از معصيت خدا بازدارد، حالتى كه به وسيله آن با مردم مدارا كند و بردبارىاى كه به وسيله آن نادانى نادان را برطرف سازد.»
کسی که با دیگران مدارا میکند موجی از رضایت را منتشر میکند که متقابلاً با او هم به همین شکل در صورت نیاز برخورد میشود. تنگ نگرفتن روزگار بر مردم آرامش را بر زندگی آنها حاکم میکند. گمشدهای که در عصر امروز باید با ذرهبین! به دنبال آن گشت. به خصوص این امر در کسانی که دستی در مدیریت دارند، بیشتر نمود مییابد. نگاه صفر یا صد در هیچ کجا جوابی نمیدهد. مدارا کردن یعنی درک شرایط افراد. گاهی شرایط برای برخی روی دشوارش را نشان میدهد، اگر ما هم به این دشواری بیفزاییم، آرامش خاطر از این برخیها رخت برمیبندد. البته مدارا کردن به معنای زیر پا گذاشتن اصول و مقررات نیست؛ بلکه کمی سهلگیری با حفظ قوانین است.
نیکی کردن
نیکی کردن به افراد هم از مصادیق مهم اخلاق اجتماعی است. این نکته وقتی بیشتر اهمیت مییابد که نیکی کردن به افراد کمتوان در جامعه بیشتر مورد توجه قرار گیرد. وقتی از نگاه فردی فاصله بگیریم، آن وقت است که دیگران به ویژه نیازمندان را با خواستههایشان خواهیم دید. فرصتهای زیادی هست که میتوان نیک بود و نیکی کرد. کافی است در حد توانمان دست به انتخاب بزنیم، آن وقت نیکی کردن به دیگران نه تنها سخت نیست؛ بلکه شیرین هم هست. اگر در جایگاه یک مالک خانه هستیم، در حق مستأجرمان قدمی برداریم و اگر بقال محلهایم دست آنهایی را بگیریم که در تأمین مایحتاجشان در مضیقهاند. اگر معلم هستیم میتوانیم ساعتی به جز کلاس را به دانشآموز ضعیفمان اختصاص بدهیم. اگر همکارمان به مشکل مالی برخورده بیچشمداشت میتوانیم دستش را بگیریم و اگر... کافی است کمی به دور و برمان حساس باشیم، آن وقت خواهیم دید همیشه هستند کسانی که ما میتوانیم کمک حالشان باشیم و ما برای آنها و آنها هم برای ما سبب خیر باشند.
مصالح اجتماعی در متن
انسان عصر امروز به مراتب محاسبهگرتر از دیروز شده است؛ چرا که مرتب چرتکه به دست در حال حساب و کتاب است. در حالی که بخشی از زندگی چرتکهبردار است و باقی از این قاعده مستثنی است و حساب و کتابش منطبق بر محاسبات ما نیست.
برای زندگی در آرامش و امنیت بیشتر، تکتک ما تأثیرگذاریم و به همین نسبت در بر هم زدن آرامش اقتصادی، آرامش روانی و آرامش اجتماعی و... هم دخیلیم. هر رفتار و کنشی که از ما سر میزند، عواقب درست یا نادرستی دارد که دامن همه ما را میگیرد. بنابراین مهم است که ما در جامعه چگونه کنشگرانی باشیم و چگونه دست به انتخاب بزنیم. نتایج این انتخابهای ما نه فقط در مقاطع کوتاه که گاهی در طولانی مدت اثر میگذارند و نه فقط روی ما که روی نسلهای بعدی و فرزندان ما تأثیرگذارند. پس لازم است با آگاهی دست به انتخاب بزنیم و اخلاق را در جامعه دست بالا بگیریم که مبادا بیتوجهی به آن پیامدهای دشواری را رقم بزند. اخلاق اجتماعی را اگر زیرساخت روابط اجتماعیمان بدانیم شاید بیراهه نرفته باشیم و ترجیح جامعه بر فرد در سایه اخلاق اجتماعی زمانی محقق میشود که ما به اصول و زیربناها بیشتر توجه داشته باشیم. آن وقت است که میتوانیم امیدوار باشیم جامعه رو به جلو حرکت کند و مصالح اجتماعی در متن و مصالح فردی در حاشیه روابط اجتماعی قرار گیرند.