صبح صادق انتخابات میان‌دوره‌ای آمریکا را بررسی می‌کند


  گروه سیاسی/ انتخابات میان دوره‌ای کنگره آمریکا در آبان ماه برگزار خواهد شد. اهمیت این انتخابات به حدی است که دونالد ترامپ رئیس‌جمهور آمریکا ایالت به ایالت در حال تبلیغات برای هم‌حزبی‌های خود است. به نظر می‌رسد که ترامپ همه توان خود را در این موضوع به‌کار گرفته است. حتی وی عربستان را که به نوعی خط قرمز این کشور است به شدت تحقیر می‌کند تا به گونه‌ای سبد رأی جمهوریخواهان را سنگین کند. در حوزه بیرونی نیز کشورهای مختلفی به نتایج این انتخابات چشم دوخته‌اند تا سیاست‌های کشور خود را با آمریکا بر اساس ترکیب کنگره تنظیم کنند. ازاین‌رو به نظر می‌رسد که دولت دوازدهم نیز با امید به روی ‌کار آمدن دوباره دموکرات‌ها فعلاً دست نگه داشته‌ است. دیدارهای کری با ظریف درباره برجام همگی حاکی از امیدواری دولت تدبیر و امید به پیوستن دوباره آمریکا به برجام از طریق قدرت گرفتن دموکرات‌ها است؛ لذا با تحلیلی بر واقعیت انتخابات کنگره آمریکا و تقابل این کشور با جمهوری اسلامی ایران در قبال برجام به چند نکته
 اشاره می‌شود: 
***
۱ـ انتخابات پیش رو برای ۳۵ کرسی از ۱۰۰ کرسی سنا و همه ۴۳۵ کرسی مجلس نمایندگان برگزار می‌شود. ۲۶ کرسی از این ۳۵ کرسی در اختیار دموکرات‌ها و ۹ کرسی دیگر در اختیار جمهوریخواهان است. با توجه با فوت جان مک‌کین سناتور ایالت آریزونا و با نظر داشتن آنکه موعد انتخابات برای این کرسی ۲۰۲۰ است و فرماندار آریزونا جایگزین وی را انتخاب می‌کند، نیز فردی جمهوریخواه انتخاب خواهد شد. از سویی هم‌اکنون فرماندار آریزونا جمهوریخواه است، پس در این ایالت دموکرات‌ها برای کسب اکثریت در سنا نیازمند حفظ همه ۲۶ کرسی و نیز دست کم کسب ۲ کرسی از ۹ کرسی جمهوریخواهان هستند.
۲ـ ۱۰ کرسی از ۲۶ کرسی که دموکرات‌ها برای مجلس سنا و برای حفظ آن باید تلاش کنند، در ایالت‌هایی قرار دارد که ترامپ در آن ایالت‌ها قادر به شکست هیلاری کلینتون بوده است و این ریسک برنده شدن در این ایالت‌ها را برای دموکرات‌ها بالا برده است.
۳ـ دموکرات‌ها با تأکید بر سه مؤلفه بیمه(اوباماکر)، مالیات(معافیت‌های مالیاتی جمهوریخواهان، که به گمان برخی رأی‌دهندگان حمایت از ثروتمندان و شرکت‌های بزرگ است) و فساد(پرداخت حق‌السکوت ترامپ به زنان بدکاره، اتهام به فساد فرهنگی ناشی از رهبری جمهوریخواهان) در حال سازماندهی پایگاه رأی خود برای کسب بیش از ۵۰ کرسی در سنا هستند. همچنین در وضعیت کنونی میزان رضایت از ترامپ به کمتر از ۴۰ درصد در نظرسنجی‌ها رسیده است و این قضیه امید دموکرات‌ها را برای پیروزی در مجلس نمایندگان بالا برده است.
۴ـ بر اساس قانون اساسی آمریکا، تنها مجلس نمایندگان قدرت استیضاح، یعنی طرح اتهام رسمی علیه مقامات و فقط مجلس سنا قدرت محاکمه استیضاح‌شدگان را دارد، تصویب طرح استیضاح نیازمند نصف به علاوه یک مجلس نمایندگان و تصویب آن نیازمند رأی دوسوم اعضای سنا است. از سوی دیگر بر اساس نظرسنجی مؤسسه اکسیوس و مرکز افکارسنجی مانکی، ۴۴ درصد مردم آمریکا خواهان آغاز روند استیضاح ترامپ هستند که این آمار بیش از حامیان آغاز طرح استیضاح نیکسون پس از واتر گیت است.
بنابراین با توجه به موارد فوق با فرض پیروزی دموکرات‌ها در دو مجلس سنا و نمایندگان، استیضاح تنها در صورتی موفق خواهد بود که قسمتی از بدنه جمهوریخواه سنا با این استیضاح همراهی کنند، اما:
الف‌ـ قسمت عمده‌ای از بدنه رأی جمهوریخواهان اتهامات علیه ترامپ را واهی می‌دانند و در صورت همراهی جمهوریخواهان با روند استیضاح، عملاً دچار ریزش پایگاه رأی در انتخاب‌های آینده خواهند شد.
ب‌ـ در صورت استیضاح ترامپ، مایک پنس که به مراتب محافظه‌کارتر از ترامپ است، جایگزین وی خواهد شد و در رقابت‌های دو سال دیگر برای پست ریاست‌جمهوری گزینه‌ای قوی‌تر از ترامپ به دلیل فقدان موارد اتهامی ترامپ خواهد بود و این امر راه پیروزی و کسب سکان ریاست‌جمهوری آمریکا را برای دموکرات‌ها سخت‌تر خواهد کرد؛ لذا این سؤال برای دموکرات‌ها مطرح است که امتیازگیری از ترامپ سهل‌تر است، یا از مایک پنس و از سوی دیگر کدام رقیب ضعیف‌تری برای انتخابات ریاست‌جمهوری بعدی است؟
ج‌ـ فشار و امتیاز‌گیری جزء لاینفک سیاست‌های اجماعی و اصولی هیئت حاکمه آمریکا(هر دو جناح) در عرصه بین‌الملل بوده و هرگاه این رویکرد جواب داده است، از امتیازدهی به طرف مقابل اجتناب کرده‌اند.
برای نمونه پس از انعقاد برجام، طرح کاتسا با حمایت هر دو حزب آمریکا برای فشار بر جمهوری اسلامی ایران در کنگره مطرح و به تصویب رسید، یا در اظهارات مقامات دموکرات از برجام به مثابه ابزاری برای مهار جمهوری اسلامی ایران و اعمال فشار بر آن نام برده شده است. بنابراین هر دو حزب آمریکا به دنبال فشار و تغییر در جمهوری اسلامی ایران هستند. لذا منتظر حزبی خاص ماندن جز اتلاف وقت ملت ایران نتیجه‌ای نخواهد داشت.
در پایان باید گفت، با وجود خروج آمریکا از برجام، ایران کاملاً به تعهدات خود پایبند مانده است و این نشان می‌دهد که آمریکا همچنان از منافعی که بنا بود طبق برجام به دست آورد، بهره‌مند است و دیگر نیازی نیست که دوباره آمریکایی‌ها به برجام بپیوندند. هر تغییر سیاسی در آمریکا با توجه به تجربه چند ماه اخیر، تغییر در سیاستی که نشان داده توانمند است، ایجاد نمی‌کند؛ لذا سراب پیروزی دموکرات‌ها همان روی دیگر وعده‌های اروپایی برای بهره‌مندی جمهوری اسلامی ایران از منافع برجامی است. بنابراین باقی ماندن ایران در برجام با وجود خروج آمریکا از آن، می‌تواند برگ برنده‌ای برای ترامپ در انتخابات کنگره باشد.


دکتر یدالله جوانی
مدیر مسئول 
مسئولان کشور باید واقع‌بین بوده و با تمام وجود، مشکلات موجود در جامعه را ببینند و برای آن چاره‌ای بیندیشند. مشکلات اقتصادی و تنگناهای معیشتی برای بخش قابل توجهی از مردم،‌ مشکلات جدی و بعضاً‌ با پیامدهای ناگوار است. البته در وضعیت کنونی، همه مسئولان کشور، همه نخبگان و جریان‌های فکری‌ـ سیاسی، ‌به وجود این مشکلات پی برده، آن را حس کرده و بر ضرورت حل آن به نوعی به اجماع رسیده‌اند؛ زیرا مشکلات کنونی در حوزه مسائل اقتصادی و معیشتی مردم، ‌بسیار فراتر از آن است که به چشم نیاید و در محاسبات و تحلیل‌های مسئولان، نخبگان، جریان‌های سیاسی و توده‌های مردم نادیده انگاشته شود. بنابراین در وضعیت کنونی، ‌اولویت تمرکز بر روی مسائل اقتصادی و تلاش برای حل مشکلات این حوزه است. با پذیرش این وضعیت نامناسب و قبول اولویت داشتن اقدام در این عرصه برای حرکت به سمت یک وضعیت قابل قبول، پرسش اصلی این است که ‌چگونه می‌توان این وضعیت را تغییر داد؟ با رویکرد برجام‌گرا و پذیرش CFT و هموار کردن مسیر برای سرازیر شدن سرمایه شرکت‌های غربی به داخل کشور یا رویکردی دیگر؟ فراموش نکنیم در سال 1392 و در آستانه انتخابات ریاست‌جمهوری، ‌این نگاه رخ نمود که برای حل مشکلات اقتصادی کشور،‌ باید از طریق مذاکره با آمریکا به منزله کدخدای جهان، ‌مسیر ورود سرمایه‌های غربی و شرکت‌های اروپایی به کشور را هموار کرد. با صراحت هر چه تمام گفته شد، اگر سرمایه‌گذاران اروپایی و آمریکایی به ایران بیایند،‌ رشد اقتصادی هشت درصدی را تجربه خواهیم کرد و در پرتو چنین رشدی،‌ کشور از رکود خارج شده، ‌تولید رونق گرفته، جوانان بیکار صاحب شغل و درآمد شده و رفاه مردم به صورت عزتمندانه تأمین می‌شود! از آن زمان تاکنون بیش از پنج سال می‌گذرد و در این سال‌ها،‌ عده‌ای در انتظار معجزه برجام بوده و برای ورود سرمایه‌گذاران اروپایی با هدف گره‌گشایی از مشکلات کشور لحظه‌شماری کردند؛ اما افزایش مشکلات اقتصادی در وضعیت کنونی در مقایسه با اوضاع اقتصادی کشور در سال 1392، خط و نشان کشیدن آمریکا برای اعمال تحریم‌ها و فشارهای بیشتر و اما و اگرهای اروپایی‌ها برای کمک به ایران، ‌بطلان رویکرد برجام‌گرا را رقم زده و طرفدارانش را گریزی از پذیرش این بطلان نیست. 
رویکرد دیگر چیست؟ تجربه چهل سال گذشته نشان می‌دهد، ‌کارهای بسیار بزرگ و در ظاهر ناشدنی،‌ در پرتو کار جهادی تحقق می‌یابد و به بار می‌نشیند. تبدیل جنگ تحمیلی به دفاع مقدس هشت ساله، ‌نمونه بارز و برجسته یک کار جهادی است. قرار گرفتن جمهوری اسلامی در موقعیت برخورداری از قدرت بازدارندگی نظامی در برابر هر نوع و هر سطح از تهدیدات با ماهیت نظامی، ‌با کار جهادی حاصل شد. ورود و عضویت ایران در باشگاه هسته‌ای جهان به دلیل دستیابی جمهوری اسلامی به دانش هسته‌ای و فناوری چرخه ایران به باشگاه فضایی در جهان به دلیل دستیابی به دانش و فناوری غلبه بر داعش و جمع کردن بساط خلافت ادعایی در منطقه، به جز با کار جهادی ممکن نبود. در کنار فهرست مورد اشاره از موفقیت‌ها، ‌ده‌ها و شاید صدها مورد دیگر را می‌توان مثال زد که با کار جهادی طی چهل سال گذشته به ثمر نشسته است.
اکنون که کشور با معضلات اقتصادی مواجه شده و زندگی مردم تحت فشار قرار دارد، تنها راه برای گره‌گشایی از مشکلات کشور و مردم، کار جهادی است. البته کار جهادی الزامات خود را دارد. داشتن تفکر، اندیشه و روحیه جهادی، ‌از الزامات قطعی کار جهادی است.                           
رهبر فرزانه انقلاب اسلامی بارها به این رویکرد تأکید داشته و بر همین اساس، در دیدار دو ساعت و نیمه سران قوا با معظم‌له در موضوع مسائل اقتصادی کشور می‌فرمایند: «حل مشکلات جاری اقتصاد کشور و تأمین نیازهای عمومی مردم،‌ نیازمند کار جهادی و تلاش فوق‌العاده است.»
از دیگر الزامات توفیق در کار جهادی،‌ نوع نگاه به صحنه کشور، ‌منابع، ‌ظرفیت‌ها و قابلیت‌ها است. این الزامات راهبردی را رهبر معظم انقلاب در همین دیدار به این صورت تأیید می‌کنند: «هیچ بن‌بست و مشکل غیر قابل حلی در کشور وجود ندارد و ما به فضل الهی و با عزم و اراده مردم و مسئولان و با استفاده از ظرفیت بی‌بدیل جوانان و نخبگان توانمند ایران عزیز و با فعال کردن ظرفیت‌ها و منابع ممتاز کشور، یقیناً بر مشکلات درونی و تحمیلی فائق خواهیم آمد.


دکتر رضا میرابیان‌
 کارشناس‌ مسائل عربستان
جمال خاشقجی، روزنامه‌نگار مشهور عربی که منتقد سیاست‌های دولت عربستان سعودی به ویژه برنامه‌های اصلاحی شاهزاده محمدبن‌سلمان بود، به دلیل اعتراض به سیاست‌های بن‌سلمان در تبعید خودخواسته آمریکا به سر می‌برد. البته نمی‌توان وی را جزء معارضان یا اپوزیسیون عربستان قلمداد کرد؛ جمال خاشقجی پیش از به قتل رسیدن بارها از سیاست‌های شاهزاده بن‌سلمان تعریف و تمجید می‌کرد و حتی در موضوع شروع جنگ یمن بارها از مواضع عربستان دفاع کرد و آن را در چارچوب منافع ملی عربستان قلمداد می‌کرد. براساس گزارش‌های منابع خبری، وی پیش از مفقود شدن در آمریکا سکونت داشته و به دلیل اعتراض به سیاست‌های بن‌سلمان، مقامات امنیتی عربستان اجازه خروج برای پسر وی صادر نکرده است. حال اینکه چرا مقامات عربستان نسبت به جمال خاشقجی حساس شده‌اند، برمی‌گردد به اینکه، جمال خاشقجی روزنامه‌نگار مشهوری است که در نشریات معتبر آمریکا از جمله واشنگتن‌پست در ستونی به اصلاحاتی که محمد‌بن‌سلمان در عربستان شروع کرده دچار تردید شده بود. وی در اظهارات خود چنین بیان می‌کرد، این اصلاحاتی که بن‌سلمان در عربستان انجام داده باید همراه با گشایش فضای سیاسی در عربستان باشد و بدون گشایش فضای سیاسی انجام چنین اصلاحاتی مانند رانندگی زنان، آزادی‌های اجتماعی، ایجاد باشگاه‌هایی برای خانم‌ها یا ایجاد ورزش در مدارس دختران یا دانشگاه‌ها هماهنگی و همخوانی ندارد. آنچه مسجل است نقش و شیوه برخوردی است که نیروهای امنیتی عربستان زیر نظر شاهزاده محمد‌بن‌سلمان با وی در داخل ترکیه داشتند که نشان از یک برخورد آشکار و بی‌پروا دارد که همه عرف‌ها و نرم‌هایی که در جهان وجود دارد، زیر پا گذاشته شده است؛ یعنی عملاً می‌توان گفت یک نوع کمونیسم دولتی را با این موضوع انجام داده‌اند. واکنشی که حائز اهمیت است اینکه اگر ولی‌عهد عربستان منتقد مذکور را در استانبول ربوده یا بر فرض کشته باشد همه اتهام‌ها متوجه وی خواهد بود. طی چند روز بعد یکی از سناتورهای آمریکایی اعلام کرده که بر اساس اطلاعاتی که از دستگاه‌های امنیتی به دست آمده وی به دست سعودی‌ها کشته شده است. حال اگر به فرض جمال خاشقجی مفقود یا کشته شده باشد، نفس این کار را کنسولگری عربستان نفی نمی‌کند، چون وی به عنوان یک شهروند سعودی وارد کنسولگری شده اما خروج وی مشخص نیست. وی بر اساس گزارش مطبوعات ترکیه، در روز حادثه هیچ دوربینی در داخل سفارت عربستان کار نمی‌کند که این موضوع یک مقدار تردیدها را به شک بیشتر تبدیل می‌کند. از شش ماه پیش فشار روی روشنفکران، روزنامه‌نگاران، حقوقدانان حتی مبلّغان و فقهای مذهبی در عربستان به شدت افزایش یافته است و بسیاری از مشایخ دینی عربستان برای سیاست‌های دولت بازداشت شده‌اند. بر این اساس حتی دادستانی عربستان درخواست حکم اعدام برای برخی از افراد را در دادگاه‌های سعودی صادر کرده‌اند. در روزهای اخیر شاهزاده بن‌سلمان در مصاحبه با مجله بلومبرگ به صراحت اعلام کرد که حدود 1500 زندانی سیاسی در زندان‌های عربستان وجود دارد که می‌توان گفت این شیب همچنان ادامه دارد و در آینده هم احتمالاً افزایش خواهد داشت؛ یعنی شاهزاده بن‌سلمان تحمل هیچ‌گونه نظر مخالف با ایده‌های خود را در داخل عربستان ندارد و اگر قرار باشد تغییری در عربستان صورت گیرد، وی باید این اصلاحات را انجام دهد. لذا می‌بینید شاهزاده بن‌سلمان با همه حتی عمومی خود امیراحمد عبدالعزیز که در سخنان عادی در لندن مبنی بر اینکه خاندان سعودی در عربستان ثبات ندارد، به شدت برخورد کرده و عموی او جرئت برگشتن به عربستان را ندارد.  بر اساس گزارش روزنامه واشنگتن‌پست مقامات امنیتی آمریکا از تصمیم عربستان برای کشتن جمال خاشقجی اطلاع داشته‌اند. در حالی که ترامپ در سخنرانی اخیر خود اعلام کرده از موضوع مرگ خاشقجی اطلاعی نداشته که بسیار تأمل‌برانگیز است. بر فرض مثال اگر آمریکایی‌ها در مفقود یا کشته شدن روزنامه‌نگار عربستانی دخالتی ندارند و طوری رفتار می‌کنند که در این زمینه بی‌اطلاع هستند. به نظر می‌رسد آمریکا از این فرصت برای فشار بیشتر و گرفتن امتیاز مالی از عربستان استفاده کند.

سردار حاجی‌زاده در تشریح توانمندی‌ها و دستاوردهای آفندی و پدافندی نیروی هوا فضای سپاه


 ابوالحسن سلطانی‌زاده/  ششمین نشست مسئولان سیاسی رده‌های نیروهای مسلح مستقر در استان‌های تهران و البرز به میزبانی نیروی هوافضای سپاه، فرصت‌ و بهانه خوبی‌ برای استماع شمه‌ای از توانمندی‌‌های دفاعی و تسلیحاتی نیروی هوافضای سپاه از زبان فرمانده این نیرو فراهم کرد. لازم به توضیح است که سردار امیرعلی حاجی‌زاده دو روز پیش از انتقام حمله تروریستی اهواز موسوم به «ضربت محرم» در این نشست سخنرانی کرده بود و لذا اگر صحبتی درباره این عملیات در این جلسه مطرح نشد، به این دلیل است. در ادامه گزارش اختصاصی صبح صادق از این نشست را می‌خوانید.
***
سه رکن اساسی
 و ضعف عملکرد مسئولان
سردار امیرعلی حاجی‌زاده در ابتدای این نشست با اشاره به اینکه سه رکن اساسی اداره کشور؛ ‌رهبری،‌ مردم و مسئولان هستند، اظهار داشت: «دو رکن اولیه، یعنی رهبری و مردم تغییر نکرده‌اند، در تمامی فراز و نشیب‌ها و به وقتش فداکاری می‌کنند،‌ همه آحاد مردم مدافع حرم می‌شوند و شهیدانی تقدیم اسلام می‌کنند.»
وی تأکید کرد: «امروز بخشی از مشکلات مردم و معضلات کشور به مسئولانی برمی‌گردد که ضعیف عمل می‌کنند و به صورت دقیق تدابیر رهبر معظم انقلاب را اجرا و به عمق مطالب ایشان توجه نمی‌کنند.»
سردار حاجی‌زاده گفت: «عموم مردم مجموعه نظام را یکپارچه می‌بینند؛ لذا در بخش‌هایی از جامعه مانند دانشگاه‌ها ایجاد سؤال و شبهه می‌کنند که حاکمیت دینی توانایی اداره جامعه را ندارد. یکی از وظایف مسئولان سیاسی،‌ حضور در بین اقشار مختلف مردم و بصیرت‌افزایی و رفع شبهات از موضع صحیح و پاسخ به پرسش‌های آنان به صورت هنرمندانه است.»
اولویت؛ دقت اصابت
وی در بخش دیگری از سخنان خود با ذکر خاطره‌ای، اظهار داشت:‌ «من بعد از هفت فرمانده، اولین فرماندهی بودم که از درون مجموعه نیرو در مهر ماه سال 1388 برای فرماندهی نیروی هوافضای سپاه انتخاب شدم، 25 سال سابقه فعالیت در بخش موشکی داشتم و دارای تجارب فراوانی در این زمینه بودم؛ لذا برای اولین ملاقات و دیدار کاری در مسئولیت فرمانده نیرو، 16 آذر همان سال خدمت رهبر معظم انقلاب رسیدم و پس از ارائه برنامه‌های نیرو که خیلی روی آن کار کرده بودیم، ‌ایشان فرمودند؛ ‌این مسائل که گفتی خوب است، ولی اولویت من دقت در موشک‌هاست.» 
سردار حاجی‌زاده ادامه داد: «آن موقع ما روی برد کار می‌کردیم و موشک‌های ما ضریب خطای اصابت داشت. رهبر معظم انقلاب که این موضوع را فرمودند، ما در مجموعه نیرو سه ماه تلاش کردیم و‌ نتیجه مطلوب حاصل شد و بعدها به کمترین ضریب خطای ممکن رسیدیم.»
وی تأکید کرد: «دنیا شاهد است که جمهوری اسلامی ایران در حوزه موشکی در منطقه اول و در دنیا هفتم یا هشتم است و کره‌‌ای‌ها (کره شمالی) از ما عقب‌تر هستند. ما در بحث پهپادها در تراز 15 کشور اول جهان قرار داریم و از روسیه و چین جلوتریم. در حوزه پدافند هوایی توانمندی خوبی داریم و تجهیزاتی داریم که از روسیه، فرانسه، چین و انگلیس جلوتر است.»
 نقطه‌زن از 200 تا 2000 کیلومتر
سردار حاجی‌زاده در همین زمینه اشاره کرد: «رهبر معظم انقلاب در سال 1386 به فرمانده وقت نیرو فرموده بودند؛ «من نمی‌دانم با موشک بالستیک زمین به زمین می‌شود کشتی را زد یا نه؟ و اگر بتوانید این کار را بکنید، ‌کار بزرگی است.» ما برای تبعیت از ایشان، بچه‌ها را فعال کردیم و امروز موفق شده‌ایم موشک ساحل به دریای بالستیک و نه کروز را که خود یک فناوری پیچیده دارد، تولید کنیم و از فاصله 700 کیلومتری ناو و کشتی را مورد هدف قرار دهیم.»
وی افزود: «امروز موشک‌های تولیدی ما از 200 کیلومتر تا 2000 کیلومتر همه نقطه‌زن هستند و موشک‌های تولیدی گذشته هم همه در حال تبدیل شدن به نقطه‌زن هستند.»
مسجد و روستا آسیبی ندید!
وی به چند نمونه از عملیات‌های موشکی این نیرو بر روی مواضع دشمن هم اشاره کرد و گفت: «در جنوب شرق کشور عوامل ضد انقلاب 14 نفر از نیروهای سپاه را به شهادت رسانده بودند و نیروی زمینی سپاه محل اختفای سرکرده این گروهک را رصد کرده بود که دو خانه در فاصله 70 کیلومتری از مرز ایران در یک روستا و کنار مسجد واقع شده بود. موشک‌های ما برای برد 250 تا 300 کیلومتری ساخته شده بود؛ لذا بر اساس تعهدی که داده بودیم، برد موشک را تنظیم و فقط آن دو خانه را منهدم و نفرات آنجا را به درک واصل کردیم و هیچ خسارتی به روستا و مسجد آن وارد نشد.»
فقط داعشی‌ها را می‌زنیم!
فرمانده نیروی هوافضای سپاه در ادامه افزود: «پس از جنایت داعشی‌ها در تهران و حمله به حرم مطهر حضرت امام خمینی(ره) و مجلس شورای اسلامی در میدان بهارستان، ‌آمادگی خود را برای گرفتن انتقام خون شهدا از مزدوران وهابی اعلام کردیم، شرایط مهیا شد، سردار جعفری گفتند رهبر معظم انقلاب نگران صدمه به مردم دیرالزور سوریه هستند،‌ ما به ایشان اطمینان دادیم که فقط محل تجمع داعشی‌ها را می‌زنیم.»
وی ادامه داد: «این عملیات دقیق اجرا شد و هواپیماهای بدون سرنشین ما از سمت حماء در سوریه رفتند بالای هدف در دیرالزور و ما تصاویر اصابت موشک‌ها را به صورت آنلاین در کرمانشاه مشاهده می‌کردیم که بخشی از این فیلم‌ها را همه دیدند و هواپیماهای ما همه سالم،‌ چند صد کیلومتر آن طرف‌تر نشستند.»
منتظر دو سه نفر بودیم
سردار حاجی‌زاده ادامه داد: «نیروهای ضد انقلاب در شمال غرب کشور تعدادی از برادران سپاه را به شهادت رسانده و موجب سلب امنیت آن منطقه شده بودند. نیروی زمینی سپاه مجوز حمله به جلسه سران کردهای معاند در خاک عراق را گرفته بود. در زمان اجرای عملیات یک فروند هواپیمای بدون سرنشین از اهواز و یک فروند از کاشان بلند شد و ساعت یک صبح در منطقه پیرانشهر بود و آنها را فرستادیم در اربیل عراق بالای سر هدف در عمق 70 کیلومتری، ما با پهپادها، ‌تردد آنها را زیر نظر داشتیم،‌ هنوز دو سه نفر به جلسه نرسیده بودند و در زمان مقتضی، با چند فروند موشک زمین به زمین اجرای آتش کردیم و همه آنهایی که آنجا بودند من‌جمله رابط کشور عربستان،‌ همه از بین رفتند، یا به نحوی زخمی شدند که دیگر سالم نیستند و ساعت سه بعدازظهر هواپیماها به کرمانشاه برگشتند.»
داعش را در سوریه کوبیدیم
وی در ادامه گفت: «در جریان جنگ سوریه یک روز به سردار حاج‌قاسم‌ سلیمانی گفتم چرا از موشک علیه داعش استفاده نمی‌کنید و ایشان گفت،‌ برد موشک‌های شما زیاد است و به درد ما نمی‌خورد، ‌ما موشک با برد 10 کیلومتر لازم داریم،‌ پس از شش ماه کار و تلاش و با همکاری وزارت دفاع، موشک با برد 23 کیلومتر ساختیم و در دو سال آخر نبرد در سوریه از اینها استفاده می‌کردیم.»
700 عملیات رزمی پهپادی 
علیه داعش
سردار حاجی‌زاده درباره عملیات پهپادهای این نیرو در سوریه نیز گفت: «پهپادهای بمب‌افکن ما با استفاده از بمب‌های هوشمند، 700 عملیات رزمی علیه داعش در صحنه نبرد سوریه داشته و در انهدام تانک‌ها، ‌نفربرها،‌ ماشین‌های انتحاری و سنگرهای توپ 23 میلی‌متری از آنها بهره‌برداری شد؛ چرا که اینها اهدافی بود که داعشی‌ها حساب ویژه‌ای روی آنها باز کرده بودند و توانستیم توازن صحنه نبرد را واقعاً به نفع جبهه مقاومت تغییر دهیم.»
آمریکایی‌ها جرئت ندارند
سردار حاجی‌زاده با اشاره به چند نشست و ملاقات با سران نظامی کشورهای روسیه و عراق، هم اظهار داشت: «چند سال پیش فرمانده نیروی هوایی روسیه میهمان ما بود و فیلمی از ناو آمریکا به او نشان دادیم که با پهپاد ما گرفته شده بود. او پرسید مگر شما چند فروند جنگنده دارید، نمی‌ترسید؟ آمریکایی‌ها می‌دانند بالای سرشان هستید، این مدل از هواپیمای شما پناهکار نیست.‌ گفتم بله ما عمد داشتیم که بدانند بالای سرشان هستیم، ‌گفت پس چرا نمی‌زنند. گفتم جرئت ندارند؛ زیرا آنها در منطقه ما هستند و ما هم آنها را می‌زنیم. به او گفتم ژنرال،‌ همین کار را شما با جنگنده‌های خودتان بکنید و بروید بالای سر ناو آمریکایی، گفت نمی‌زنند؟ گفتم تعهد می‌دهم که نمی‌زنند. یکی دو بار این کار را انجام دادند که رسانه‌ای
 هم شد.»
ماجرای فرمانده پدافند عراق
سردار حاجی‌زاده در ادامه خاطره دیگری را نیز تعریف کرد: «فرمانده پدافند هوایی عراق که در زمان جنگ ایران و عراق هم در پدافند هوایی عراق بود و یک فروند جنگنده ما را در آن دوران زده بود، ‌بنا بر دستور نخست‌وزیر عراق ابتدا سفری به اکراه به ایران داشت و در جریان بازدید از دستاوردهای دفاعی ما در حوزه پدافند، پرسید اینها کجایی هستند؟ گفتم ایرانی، رفت دریچه را باز کرد و گفت: ‌اجزای آن را از کجا خریده‌اید، ‌گفتم تولید ایران است. یک هفته طول کشید تا باور کنند و بعد پیغام داد به شما تبریک می‌گویم؛ چرا که سیستم شما از روس‌ها بهتر است. بعدش مشتاق سفرها و مذاکرات بیشتر با ما شد.»
روس‌ها تعجب کردند
 و اس300 را دادند
وی با بیان اینکه همین اتفاق با فرمانده پدافند هوایی روسیه افتاد، افزود: «متعاقب آن دیدار بود که روس‌ها احساس کردند باید سامانه پدافندی اس 300 را به ما بدهند،‌ اگرچه سامانه پدافند هوایی خودمان بهتر از آنهاست.»
سردار حاجی‌زاده ادامه داد: «این را با تأکید بسیار زیاد می‌گویم که بدانید فناوری و شیوه ساخت سامانه‌های پدافند هوایی صد درصد پیچیده‌تر از ساخت موشک است.»
از گرجستان
 تا رژه 31 شهریور امسال
فرمانده نیروی هوافضای سپاه گفت: «رهبر معظم انقلاب در 1386 به مقامات وقت وزارت دفاع که قصد خرید سامانه‌های پدافندی خارجی از گرجستان را داشتند، فرمودند؛ بخرید ولی توقع من این است که داخلی باشد و اکنون در رژه نیروهای مسلح سال جاری دیدید که سامانه‌های پدافندی سوم خرداد و رعد به صورت بومی و صد درصد تولید داخلی به همت این نیرو ساخته شده است که در معرض دید عموم قرار گرفت.»
پیروی از ولایت
وی یادآور شد: «نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران امروز در بحث بومی‌سازی و تولید انبوه انواع موشک‌ها،‌ انواع رادارها و جنگ الکترونیک، مداومت پروازی، سامانه‌های دقیق و مجهز پدافند هوایی، توانسته‌اند کارهای نشدنی را شدنی کنند و اینها در پرتو تبعیت از ولایت و توجه به رهنمودهای ایشان و تلاش و مجاهدت شبانه‌روزی و توکل به خداوند متعال
 میسر شد.»
سردار حاجی‌زاده در پایان تأکید کرد: «ما معتقدیم کشوری که توانایی ساخت تجهیزات پیچیده‌ موشک را دارد و به مبانی علمی و فناوری آن دست یافته است، قطعاً در حوزه‌های غیر نظامی مانند نفت،‌ پتروشیمی،‌ خودرو و غیره که این پیچیدگی را ندارد و مشکل از نبود فناوری و متخصص نیست، می‌تواند با تقویت ولایتمداری و حل مشکل تنبلی و نبود باور در این حوزه‌ها نیز پیشرفت کند.»

صبح صادق با بررسی ادله موافقان و مخالفان پیوستن به CFT در گفت‌وگو با مهدی پازوکی و محمد دهقان تاکید می‌کند
علیرضا جلالیان/کنوانسیون مقابله با تأمین مالی تروریسم الزام چهل و یکم از الزامات پذیرش گروه اقدام مالی موسوم به FATF و حاشیه‌سازترین این الزامات بود که با رأی نمایندگان مجلس شورای اسلامی تصویب شد و منتظر تأیید شورای نگهبان است. به سبب اهمیت این موضوع برای کشور بر آن شدیم تا ابعاد موضوع پذیرش یا ردّ این کنوانسیون، نتایج و گزینه‌های محتمل را بررسی کنیم. به همین منظور با دو کارشناس مطلع در این زمینه به گفت‌وگو نشستیم؛ مهدی پازوکی، اقتصاددان و استاد دانشگاه(موافق) و دکتر محمد دهقان، حقوقدان و عضو کمیسیون حقوقی و قضایی مجلس شورای اسلامی(مخالف).
مهدی پازوکی، اقتصاددان

* به دلیل نداشتن مطالعه افراد و حتی بخشی از نخبگان روایت‌های گوناگونی از FATF مطرح می‌شود که گاهی اشتباه است؛ بنابراین در قدم اول لطف کنید FATF را تعریف کنید.
FATF یک سازمان بین دولی است که در سال ۱۹۸۹ در پاریس تأسیس شد. مؤسسان آن گروه موسوم به جی7، یعنی هفت کشور صنعتی بودند که البته بعدها کشورهای دیگری نیز به این گروه پیوستند؛ هدف‌ این سازمان هم مبارزه با پولشویی بود. پس از یازده سپتامبر و حمله تروریست‌ها به برج‌های دوقلو در نیویورک، مبارزه با تأمین مالی تروریسم هم به اهداف این گروه اضافه شد و در حال حاضر 35 کشور عضو اصلی دارد و دو اتحادیه؛ یکی اتحادیه اروپا و دیگری شورای همکاری خلیج‌فارس عضو این گروه شده‌اند.

* آیا پیوستن به این گروه برای کشورها الزامی است؟
خیر. FATF در واقع یک سازمان و کنوانسیون نیست و یک گروه اقدام مالی برای شفافیت است و اتفاقاً به نفع اقتصاد ایران است که مقررات آن را بپذیرد. یکی از مشکلاتی که اقتصاد ایران با آن روبه‌رو است، نبود شفافیت و در نتیجه آن فساد است که به ویژه در شبکه بانکی بیشتر دیده می‌شود. من در مقام یک ناظر آگاه به شما می‌گویم اگر این شفافیت وجود داشت، مؤسسات پولی غیر مجاز مانند ثامن‌الحجج و بخشی از بانک‌های خصوصی که پولشویی می‌کنند، قادر به این امر نبودند. سال گذشته دولت اعلام کرده است ۵/۱۲ میلیارد دلار قاچاق کالا داریم که با ارزش ارز رسمی دولتی، معادل 50 هزار میلیارد تومان می‌شود. این آمار به معنای آن است که پولشویی رخ داده، ارزی دریافت شده، در فرایندهای بانکی جابه‌جا شده و بعد قاچاق شده است. درباره مواد مخدر هم پول حاصل شده را پول کثیف می‌خوانند؛ برای نمونه، افرادی این پول‌ها را در چند حساب به نام‌های گوناگون می‌ریزند و در حساب‌ها جا‌به‌جا می‌کنند و سپس به شیوه‌های گوناگون برداشت کرده و به اصطلاح پول کثیف را به پول تمیز تبدیل می‌کنند. در واقع، هر تلاشی به تأمین مالی نیاز دارد و خود ما که با تروریسم درگیر هستیم، با این مسائل مواجهیم. بنابراین، به نفع ماست که به چنین کنوانسیونی بپیوندیم. اینکه مخالفان تبلیغ می‌کنند حساب‌های بانکی 81 میلیون ایرانی را رصد می‌کنند، اصلاً این‌طور نیست. نظارت به عهده بانک مرکزی است؛ ولی مشکل ما این بوده که بانک مرکزی و شبکه بانکی ما را رصد نمی‌کند. الآن در آمریکا یا در کشورهای دیگر، شما حتی اگر یک دلار هم جا‌به‌جا کنید، بررسی می‌شود و اگر منبع آن مشخص نباشد، برخورد می‌کنند.
فرار مالیاتی در ایران بسیار زیاد است. چرا مالیات نمی‌دهند؟ چون ما شبکه پولی را رصد نمی‌کنیم. واسطه‌گران و قاچاقچیان و کلاهبرداران قابل رصدند. اگر این رصد بود، برای نمونه یکی مانند بابک زنجانی و خیلی‌ها شبیه او نمی‌توانستند فرار مالیاتی انجام دهند؛ پس این شفافیتی که ایجاد می‌شود، به نفع ماست. 

* آقای پازوکی، آن هنگام که بحث شفافیت در موضوع یارانه‌ها مطرح شد و بنا بر تصویب مجلس، دولت با توجه به منابع درآمدی هر خانوار باید به دهک‌های هدف، یارانه را پرداخت می‌کرد، دولت گفت که نمی‌تواند به حساب مردم سرک بکشد؛ اما امروز همان دولت می‌خواهد خودش و اعضای این گروه مالی به همه تراکنش‌های مردم سرک بکشند که این تناقض دارد؛ نظر شما در این باره چیست؟
در حال حاضر، یکی از اشکالات این است که دارند به 76 میلیون نفر از 81 میلیون ایرانی یارانه می‌دهند و به عبارتی، 95 درصد مردم یارانه می‌گیرند؛ اما قانون چیز دیگری می‌گوید و ما اگر سیستمی داشته باشیم که بتوانیم سه دهک پایینی را شناسایی کنیم و یارانه بدهیم، این درست است. هر دهک هشت میلیون نفر است؛ از این رو باید به 24 میلیون نفر یارانه بدهیم، نه 76 میلیون نفر. یک‌سری تحت پوشش مراکز حمایتی هستند و شناسایی شده‌اند و مابقی هم افراد با درآمدهای پایین هستند که باید شناسایی شوند. اینکه تبلیغات می‌کنند با تصویب این کنوانسیون سردار سلیمانی را می‌گیرند و اینها هم غلط است. 

* ولی شما پاسخگوی موضوع اصلی پرسش نبودید. خب بحث اینکه نرم‌افزاری نصب می‌شود و تراکنش‌ها به صورت برخط رصد می‌شود، چیست؟
من طرفدار این هستم که نرم‌افزار نصب کرده و رصد کنند تا کلاهبردارها و دزدها شناسایی شوند. باید شفافیت در کشور ایجاد شود و این امکان هم وجود دارد؛ اما FATF در امور داخلی ما دخالت نمی‌کند. ما وقتی مقررات را پذیرفتیم؛ برای نمونه وقتی عضو فیفای فوتبال شدیم، باید مقررات فدراسیون فوتبال را رعایت کنیم. اگر عضو FATF هم شدیم، باید با قوانین آنها هماهنگ شویم. 

* الآن مشکل اصلی در بحث تعریف تروریسم در موضوع CFT است؛ یعنی همین الآن یک سری از نهادهای مهم کشور ما در فهرست تروریست‌ها هستند و یک‌سری هم در شرف ورود به این فهرست که این خودتحریمی را ایجاد می‌کند.
آنهایی که در فهرست هستند و به صورت مشترک از سوی 194 کشور پذیرفته شده‌اند، پنج تا هستند، مانند داعش و القاعده. مابقی این‌طور نیست؛ ولی من به این اشاره می‌کنم که الآن شرکای تجاری مهم ما مانند روسیه، چین، ترکیه و عراق همه این را پذیرفته‌اند. آقای ظریف در مجلس هم اعلام کرد که در سفر اخیر رئیس بانک مرکزی به روسیه، رئيس بانک مرکزی این کشور به آقای همتی گفته است شما باید FATF را بپذیرید تا ما با شما مراوده تجاری داشته باشیم. حتی الآن تجار افغانی هم در این مسئله دچار مشکل هستند و برای تجارت با ما دارند پول را از طرق غیر بانکی جا‌به‌جا می‌کنند. فقط ما ماندیم و کره شمالی، اگر بخواهیم با جهان کار کنیم حق ملت ایران است و باید به این مقررات بپیوندیم.
چینی‌ها نوکر آمریکایی‌ها نیستند، دنبال منافع خودشانند؛ ولی عضو شدند. عقل اقتصادی ایجاب می‌کند ما به سمت خودتحریمی نرویم؛ برای نمونه الآن که از برجام خارج نشدیم، داریم از مزایای آن استفاده می‌کنیم و اروپایی‌ها موظفند با ما کار کنند. حالا اروپا پیغام داده ما یک بانک مشترک در سوئیس با شما باز می‌کنیم، مشروط بر اینکه مقررات پولشویی را رعایت کنید. اگر این نباشد هیچ کشور اروپایی با شما کار نمی‌کند. حال اگر ما بخواهیم جزء 10 اقتصاد برتر جهان شویم، به مبادله با همه جهان نیاز داریم.
آمریکا که بزرگ‌ترین قدرت اقتصادی جهان است و 24 درصد تولید ناخالص داخلی جهان را مختص خود کرده، اگر بیش از شش ماه مبادله با جهان نداشته باشد، اقتصادش سقوط می‌کند. استقلال این نیست که با جهان تعامل نکنیم؛ اگر این‌گونه بود، پس چرا عضو سازمان ملل هستیم؟ مگر هرچه می‌گویند قبول می‌کنیم؟ تازه حق عضویت هم می‌دهیم. 
اگر نظام بانکی بخواهد با جهان و شرکای تجاری‌مان، مانند ترکیه، روسیه، چین و عراق کار کند، لازمه آن پذیرش اقدامات این کارگروه است. الآن آمریکا، رژیم صهیونیستی و عربستان آرزوی‌شان این است که ما این مقررات را قبول نکنیم تا مشکل درست کنند. 
امروز وظیفه بانک مرکزی انضباط پولی و بانکی است و باید اقتدار و استقلال بانک مرکزی به رسمیت شناخته شود و رئیس بانک مرکزی در مقابل درخواست‌های سیاسی مقامات اعم از هر سه قوه بایستد. بانک مرکزی نباید نوکر دولت باشد؛ بلکه باید نوکر ملت باشد و اگر بانک مرکزی مستقل داشته باشد، موفقیم. 
* عرض کردم مشکل در مصادیق تروریسم است که برای ما مسئله‌ساز می‌شود. در این باره باید چه کار کرد؟
سیدحسن نصرالله به دلیل اینکه آمریکایی‌ها می‌خواستند بانک‌های لبنان را تحریم کنند، به طور رسمی اعلام کرد ما با جمهوری اسلامی ایران هیچ ارتباط بانکی نداریم و پول‌مان از طریق کشتی و چمدان می‌آید. او برایش مهم بود که بانک‌های لبنان تحریم نشوند؛ زیرا لبنان هم مقررات FATF را پذیرفته و از طریق شبکه بانکی نمی‌توانیم به حزب‌الله کمک کنیم. البته در شانزده ‌بندی که وزارت خارجه ایران مطرح کرد، یکی از پرسش‌ها حزب‌الله بود و آنها پاسخ دادند که معیار ما متفاوت است؛ اما در مصادیق تروریست همه جهان روی چند گروه شاخص متفقند.

* بحث سپاه در فهرست تروریست‌های FATF مطرح است؟
من ندیدم. صهیونیست‌‌ها می‌گویند که حرف مفت می‌زنند.

* موضوع حساسیت روی FATF بیشتر به این دلیل است که این نهاد زیر نظر وزارت خزانه‌داری آمریکا هم فعالیت می‌کند و می‌تواند وسیله‌ای برای هوشمندسازی و هدف‌گیری نقطه به نقطه تحریم‌ها علیه ما بشود؛ آیا این درست است؟
FATF در کل 17 نفر کارمند دارد. تحریم‌ها را با FATF اشتباه نکنیم. الآن رئيس دوره‌ای این سازمان یک آمریکایی است که قبلاً در بخش خزانه‌داری معاون بود. سال آینده، یعنی در سال 2019 ریاست آن به دست چینی‌ها است. در حال حاضر، چین معاون است و سال آینده رئیس می‌شود. 
من در مجموع FATF را مانعی بر سر پیشرفت اقتصادی ایران نمی‌بینم، اتفاقاً تسهیل‌کننده است. اگر تولیدات‌مان در حد استاندارد منطقه‌ای باشد، بازار منطقه‌ای را به دست می‌آوریم؛ ولی به طور قطعی باید مقررات بین‌المللی را پاس بداریم. مشکل اقتصاد ایران این است که بی‌انضباطی دارد. 
باید به میز تجارت بین‌الملل برگردیم. ایران دو مزیت دارد؛ نخست نیروی تحصیلکرده کارآمد که هیچ یک از کشورهای منطقه ندارند و دوم انرژی ارزان که این دو مزیت برای تولیدکننده است تا به بازارهای منطقه‌ای و فرا‌منطقه‌ای راه یابد. محدودیت‌های FATF برای همه جهان است؛ ولی به نفع ما خواهد بود. 

محمددهقان نماینده مجلس

* لطفاً در مقدمه درباره FATF و چیستی کنوانسیون CFT توضیح دهید.
من ابتدا باید توضیحی بدهم تا بحثم در ادامه کاملاً شفاف باشد. ما در کشور دو رویکرد داریم؛ اول اینکه می‌گویند، با آمریکایی‌ها و اروپایی‌ها تعامل مثبت داشته باشیم و سرشاخ شدن با آمریکا برای کشور مشکل پیش می‌آورد؛ لذا باید هنجارهایی که آمریکا و غربی‌ها تعیین می‌کنند، بپذیریم و سعی کنیم آنها را نسبت به رفتار خودمان قانع کنیم و نظرشان را جلب کنیم و اگر نتوانستیم، عقب‌ بنشینیم. برای اینکه مشکلات اقتصادی و مشکلاتی دیگر برای ما پیش نیاورند، باید در همه زمینه‌ها با آنها همکاری کنیم؛ یعنی با جامعه جهانی در همه زمینه‌ها کنار بیاییم، حتی اگر برای‌مان هزینه داشته باشد. برخی‌ها می‌گویند شعار دادن‌ها و این مرگ بر گفتن‌ها برای کشور هزینه دارد. البته این رویکرد صادقانه‌ای است که دارند، چون عده‌آی مطرود شده از صاحبان این رویکرد استفاده کرده و در درون نظام نفوذ کردند که معتقدند باید تسلیم آمریکا شویم؛ یعنی از این حرف‌هایی که صاحبان رویکرد عقب‌نشینی بیان می‌کنند، استفاده می‌کنند که کشور را تسلیم آمریکا کنند. اما رویکرد دیگر رویکرد حضرت امام راحل(ره)، رهبر معظم انقلاب و رویکرد دلسوزان انقلاب است. اینها می‌گویند که اولاً، مشکلات اقتصادی کشور با کوتاه آمدن در برابر آمریکایی‌ها و انگلیسی‌ها و دیگر کشورها حل نمی‌شود. کما اینکه در برجام عقب‌نشینی کردید، اما مشکلات کشور حل نشد. دومین مطلب که صاحبان این رویکرد می‌گویند سؤال از حد پایان عقب‌نشینی در برابر آمریکایی‌ها است حد پایانش کجاست، دیروز در برجام بود، امروز می‌گویید تمام اطلاعات تراکنش‌های مالی‌مان را در اختیار FATF قرار دهیم؛ تشکیلاتی که کاملاً تحت نفوذ آمریکا است. می‌گویید مثل بچه خوب کلاس باشیم، هر چه درباره مسائل اقتصادی و تروریستی گفتند، عمل کنیم. این در حالی است که در تحریم همه‌جانبه آمریکا هستیم و با این اوصاف نباید تحریم‌ها را دور بزنیم، چون اگر تحریم‌ها را دور بزنیم مثلاً به پولشویی متهم می‌شویم و مدیران FATF که مدیران آمریکایی هستند از ما ناراحت می‌شوند، این حد یقفش تا کجاست؟ گفتند پولشویی و بعد هم مبارزه با تروریسم. بعداً هم بیایند دست بگذارند روی موشک و سلاح ما تحت همین عنوان، چه؟ ما تا کجا باید عقب‌نشینی کنیم؟
ما ظرفیت‌های بزرگی در کشور داریم، متخصص و نیروی انسانی کارآمد و معادن و منابع فراوانی داریم، اگر بخشی از این ظرفیت‌ها را احیا کنیم در زمینه اقتصادی مقتدر می‌شویم. الآن در زمینه نظامی مقتدر هستیم آمریکایی‌ها نمی‌توانند حمله کنند. در زمینه اقتصادی هم می‌توانیم مقتدر باشیم، به شرط اینکه معتقد باشیم که باید رو پای خودمان بایستیم. 
می‌توانیم نقدینگی در کشور را به سمت سرمایه‌گذاری در نفت و گاز و مسکن و صنایع و ابرپروژه‌های کشور هدایت کنیم و کشور را به لحاظ اقتصادی به یک جهش سوق دهیم. اینها همه ظرفیت‌های کشور را نادیده گرفته‌ و رها کرده‌ و نگاه‌شان این است که در برابر خواسته‌های آمریکا عقب‌نشینی کنید. اما این راه‌ اداره کشور نیست. 
دلیل دیگر که صاحبان رویکرد انقلابی و مقاومت کشور بیان می‌کنند، این است که همه عالم آمریکا و اروپا نیست، بیش از چهار میلیارد نفر در شرق جهان زندگی می‌کنند. همه عالم که در غرب خلاصه نمی‌شو؛ لذا معتقدیم هم توان داریم و هم ظرفیت موجود کشور اجازه می‌دهد که این چنین انقلابی و با نگاه به درون برای ارتباط قدرتمند با بیرون عمل کنیم.
اما درباره CFT و FATF لازم است بدانیم FATF 41 الزام دارد که 37 الزام آن مربوط به خود دولت و 4 الزامش در مجلس به تصویب نیاز داشت. دولتی‌ها از سال 95 که این الزامات را اجرا کردند، متأسفانه از لحاظ اقتصادی کشور را به سمت یک بن‌بست هدایت کردند. الزامات FATF را اجرا کردند. دلار وارد نشد. نفت را رسمی نمی‌فروشند، دلارهای نفتی در خارج کشور مانده است. الآن می‌بینید دلار در کشور گران شده این است که نمی‌توانند پول نفت را رسمی به کشور وارد کنند و غیر رسمی هم نباید عمل کنند. چون دیگر به صورت رسمی متهم به پولشویی می‌شوند. الآن اگر مثلاً 50 هزار دلار از خارج بیاورید متهم می‌شوید، در حالی که کشور به این پول نیاز دارد. وقتی هم که اطلاعات اقتصادی را به آمریکا می‌دهید در وضعیت جنگ اقتصادی، یعنی با دستان خود‌مان تحریم‌های هوشمند را اجرا می‌کنیم. دولت دو سال است که این الزامات را اجرا می‌کند. 

* دولت معتقد است که FATF باید با شفافیتی که ایجاد می‌کند، فعالیت کند تا دنیا با ما کار کند، نظر شما چیست؟
دولت معتقد به حداکثر شفافیت در خارج و حداکثر پنهان‌کاری در داخل است. در مجلس هم مشکل داریم. مدتی است تقاضا داریم فهرست گیرندگان ارز را که بخشی از آنها 20 میلیارد دلار در بحران ارزی اخیر از بانک مرکزی خارج کرده‌اند، منتشر کند که این امر صورت نگرفته است. 
در موضوع کنوانسیون مبارزه با تأمین مالی تروریسم با این حجم از مخالفت‌ها و بحث‌های کارشناسی که شد، دیدید که رأی به چه نحوی بود و حتی در رابطه با شفافیت رأی‌دهندگان هم مخالفت داشتند. 
بحث الزامات FATF از جمله کنوانسیون تأمین مالی تروریسم دو سه خطر برای کشو دارد. اول اینکه اطلاعات مالی‌مان را به صورت برخط در اختیارشان می‌گذاریم. دوم از نظر حقوقی و قضایی و تفاوت در تعریف جرم و تروریسم است.
ما در گذشته در تبصره‌ای مبارزه با تروریسم را خودمان تعریف کردیم و گفتیم که گروه‌هایی که در برابر اشغال خارجی و نژادپرستی مبارزه می‌کنند را تروریست نمی‌دانیم. اما اعلام کردند یکی از بندهای ۴۱گانه FATF که به دولت دادند این بود که تبصره این قانون را حذف کنیم و تعریف FATF را بپذیریم. الآن بر این اساس حزب‌الله لبنان، حماس و سپاه پاسداران در فهرست تحریم‌ها قرار دارند. 

* گفته می‌شود چون ما با این سازمان‌ها به صورت بانکی ارتباط مالی نداریم، مشکلی برای‌مان ایجاد نمی‌شود، آیا به لحاظ حقوقی این ادعا صحیح است؟
بله، همه ارتباطات‌مان غیر بانکی است، ما رسماً هم اعلام کردیم ارتباط بانکی نداریم، ولی برای همین امر هر روز باید برویم در سازمان‌های بین‌المللی جواب بدهیم؛ یعنی کافی است که یکی یا چند تا از کشورهای عضو این گروه تقاضا و ادعا کنند، ایران در فلان جا پول را به صورت غیر رسمی به حزب‌الله یا گروه‌های دیگر داده و ما را وارد سیکل بررسی و اقدامات لازم کند. 180 کشور عضو CFT می‌شوند، هر کدام ادعا کند فلان فرمانده و شخص ایران از حزب‌الله حمایت کرده یا فردی که از داخل ایران کمک کرده بر اساس این، یا باید خودمان او را محاکمه کنیم، یا تحویل دهیم. الآن مثلاً انصار‌الله یا هر گروه دیگری در فهرست تروریست‌های آنها باشد فردا ادعا می‌کنند رئیس فلان بانک ایران یا فلان فرمانده ایرانی اقدام به حمایت از این گروه کرده است، برای نمونه اگر ما بگوییم که این کار را نکرده‌ایم و آنها مدرک رو کنند، باید افراد را تحویل دهیم تا محاکمه کنند، یا خودمان محاکمه‌شان کنیم. این کنوانسیون فقط موضوع بانکی ندارد، چندین موضوع دارد. اما تصور کنید وقتی این موضوع مشکل‌ساز می‌شود که قصد کنیم از آن خارج شویم که در این صورت ده‌ها برابر سخت‌تر از ورود به این کنوانسیون برای خروج مشکل خواهیم داشت؛ چرا که اگر به آن پایبند نباشیم طرف مقابل که اتفاقاً هر پنج عضو دائم شورای امنیت هم در آن است، می‌توانند ما را ذیل فصل هفتم ببرند، یا حتی پرونده ما را در دادگاه‌های بین‌المللی مانند لاهه مطرح کنند.

* حق شرط‌هایی از طرف وزارت خارجه پیشنهاد شده، برای پذیرش این کنوانسیون آیا اینها قابل اعتنا است؟
نظر اقوا در حقوق بین‌الملل این است که اکثر این حق شرط‌ها پذیرفتنی نیست، چون کنوانسیون تأمین مالی مبارزه با تروریسم خودش می‌خواهد تروریست را مشخص کند، اینکه ما مشخص کنیم با ذات و هدف آن کنوانسیون در تعارض است و به صورت کلی در حقوق بین‌الملل حق شرطی پذیرفته است که با روح و اصول کلی در تعارض نباشد. لذا آنها این شرط‌ها را نخواهند پذیرفت، اما اصل پیوستن ما را می‌پذیرند، چون الزامات و تعهدات‌مان نسبت به کنوانسیون باقی می‌ماند.
البته، دولت هیچ شرطی پیش‌بینی نکرده بود، یک بیانیه تفصیلی پیش‌بینی کرده بودند که هیچ ارزش حقوقی هم ندارد. بنابراین دولت در لایحه خودش شرط نیاورد، مجلس برای آن شروطی را آورد که اغلب برای کنوانسیون تأمین مالی تروریسم پذیرفتنی نخواهد بود. 
در مجموع، تعهدات غیر قانونی آقای وزیر سابق اقتصاد کشور به اینها در بحث FATF مسئله‌ساز است. نقد جدی بخشی از نمایندگان در اینجا این است که آیا تنها یک مذاکره‌کننده از ایران صلاحیت رقم زدن سرنوشت کشور را داشته است؟ در حالی که باید تیم قوی حقوقی تعیین می‌کردند و می‌رفتند مذاکره می‌کردند با پنهان‌کاری و یک تنه مذاکره کردند، بدون اینکه خبر آن را علنی کنند و این تعهدات محرمانه را امضا کردند؛ یکی از سؤال‌هایی که از سوی نمایندگان در این باره مطرح است.

* از لحاظ قانونی امروز وضعیت FATF در کشور چگونه است؟
الآن از این 41 الزام 40 تا را پیش از CFT تصویب کرده بودیم. 37 تا را دولت اجرا کرد، سه تا را در مجلس تصویب کرده بودیم. حداقل دولت باید مذاکره می‌کرد که مثلاً ما این 41 الزام را پذیرفتیم. یک تضمین می‌خواهیم که پس از این الزامات جدیدی ایجاد نشود. حتی این را هم بحث نکردند و الآن ممکن است چند الزام دیگر هم به ما اعلام کنند که انجام دهیم تا از لیست سیاه خارج شویم. در نامه آمده شما 41 الزام را اجرا کنید، ما گام‌های بعدی را برمی‌داریم. گا‌م‌های بعدی چیست؟ ممکن است الزامات جدید در خصوص موشک، هسته‌ای، دانش و فناوری و... باشد. آقای ظریف در جلسه رسیدگی هم تضمین نداد. لذا هیچ تضمینی وجود ندارد از لیست سیاه خارج شویم. باید مذاکره می‌کردند تا حد توقف و پایان عقب‌نشینی را مشخص کنند. ما نگرانیم. در این جنگ اقتصادی خیلی باید مراقب باشیم که اطلاعات‌مان را در اختیار دشمن قرار ندهیم. گاهی هم شنیده‌ایم که عملیات روانی کرده‌اند و گفته‌اند مخالفان CFT خودشان درگیر مشکلات و مفاسد اقتصادی هستند، نمی‌خواهند برملا شود. حالا نباید پرسید که اصولاً چه کسی در مجلس به جز همین مخالفان این کنوانسیون به دنبال شفافیت و مبارزه با پولشویی در داخل کشور بوده و هستند. چقدر گفتیم دولتی‌ها و مجلسی‌ها بیایند شفاف بگویند حقوق‌شان چقدر است. چرا قراردادهای نفتی، خریدهای خارجی و بسیاری از مسائل کشور از سوی مسئولان محرمانه تلقی می‌شود؟ چرا نماینده‌ها با شفاف‌سازی رأی خود در این مسئله مخالفت کردند؟ چرا حاضر نیستند نسخه‌ قراردادهای مختلف را منتشر کنند. فهرست ارزبگیران را منتشر کنند. ثروت‌های بادآورده اینهایی که سی، چهل سال است از دولت حقوق می‌گرفتند از کجا آمده، چرا شفاف‌سازی نمی‌کنند؟! برخی از قوانین شفاف‌ساز هم با عملیات هوشمندانه دولتی‌ها از دستور کار مجلس فعلاً خارج شده. اما حالا می‌خواهند همه چیز را با FATF برای دشمن شفاف کنند. 
در زمینه یارانه‌ها به دروغ گفتند نمی‌توانیم در حساب مردم سرک بکشیم، در حالی که همیشه دنبال این سرک‌کشی هستند و قانون هم می‌گوید باید این حساب‌ها بررسی شود. خیلی موضوعات دیگر هم هست. اما ما خودمان مدعی شفافیت هستیم و معتقدیم دولت الکترونیک زودتر از اینها باید محقق می‌شده و هنوز معطل است. اما اینها معتقدند که حداقل شفافیت برای مردم و حداکثر شفافیت برای دشمن باید باشد که دلیل آن هم مشخص است.

هشدارها و ضرورت‌های فوری برای پیشگیری از شیوع مصرف مشروبات الکلی

   شهناز سلطانی/ اواخر شهریور بود که خبر مسمومیت با الکل دست‌ساز و غیراستاندارد در چند استان کشور منتشر شد،  این کش‌وقوس مصرف و مسمومیت و مرگ تا به امروز همچنان ادامه دارد و هر روز بر آمار قربانیان آن افزوده می‌شود. چند ده نفر به وادی مرگ رهسپار و چند صد نفر هم با مسمومیت‌های شدید روبه‌رو شدند. در این میان عده‌ای با نقص عضو (نابینایی دائمی و از کار افتادن کلیه‌ها) از بیمارستان ترخیص شده‌اند. این اخبار وقتی تلخ‌تر می‌شود که به آن ناآگاهی بسیاری از ما نسبت به شیوع و افزایش مصرف مشروبات الکلی و پیامدهای جبران‌ناپذیر آن افزوده شود. 

سن قربانیان 
نگرانی جامعه از میزان مواد مخدر تا حد بسیاری اذهان ما را از مصرف مشروبات الکلی در کشور غافل کرده است (البته به همان میزان اذهان مسئولان در حوزه مواد مخدر هم به این موضوع معطوف نیست. این را از جالی خالی برنامه‌های پیشگیرانه و جست‌وجوی راه برای نجات معتادان به الکل می‌توان دریافت.)، در حالی که در اثنای خبرهای ناگوار قربانیان اخیر، دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی و درمانی استان هرمزگان از سن متوفیان آماری را اعلام کرد که توأمان تأمل و تأسف‌بر‌انگیز بود. سن فوت‌شدگان بین 17 تا 50 سال عنوان شده است. همین خبر به تنهایی هشدار می‌دهد شیوع مصرف تا چه اندازه پایین بوده و تا چه حد نوجوانان و جوانان در معرض این آسیب اجتماعی هستند که ما از آن بی‌خبریم. 
در کشورهای اروپایی منعی در مصرف و فروش مشروبات الکلی وجود دارد که بد نیست به آن اشاره شود. در این کشورها مصرف‌کنندگان زیر 18 سال و فروشندگان الکل به افراد زیر 18 سال در صورت تخلف، مجازات سنگینی در انتظارشان است!

مصرف بی‌اشکال!
در یک پژوهش جامعه‌شناسانه در کشور معلوم شد 25 درصد دانشجویان مصرف الکل را بدون اشکال می‌دانند. این نه تنها یک زنگ خطر است که باز بودن دست تولیدکنندگان و واردکنندگان و فروشندگان این ماده کشنده را هم نمایان می‌کند. متأسفانه آخرین آماری که از ورود مشروبات الکلی به کشور اعلام شده است مربوط به سال 92 است؛ یعنی پنج سال پیش. بنا بر اعلام نیروی انتظامی سالیانه دست‌کم 60 تا 80 میلیون لیتر مشروبات الکلی به شکل قاچاق از مرزهای کشور وارد می‌شود. اگر به این آمار افزایش قاچاق پنج سال اخیر را هم اضافه کنیم، جز تأسف و نگرانی باقی نمی‌ماند. متأسفانه تا اندازه‌ای این معضل و مشکل و آسیب اجتماعی و جرم مغفول مانده که هیچ مقام رسمی در طی این پنج سال اخیر آمار روشن و تحقیق شده‌ای ارائه نکرده است. 

آماده شدن سریع‌تر از پیتزا!
به نظر می‌رسد در دسترس بودن مشروبات الکلی در کشور سبب شده نه تنها مصرف آن هم به سهولت انجام شود که آمار مصرف‌کنندگان هم فزونی بگیرد. چند سال پیش ستاد مبارزه با مواد مخدر اعلام کرد، میانگین دسترسی به انواع مواد مخدر در کشور 22 دقیقه است. این آمار برای مشروبات الکلی 17 دقیقه است؛ یعنی کافی است شخصی اراده کند، در چشم برهم‌زدنی فقط با یک تماس تلفنی انواع مشروبات الکلی را می‌تواند دم در خانه‌اش تحویل بگیرد، بسیار سریع‌تر از تحویل گرفتن یک پیتزا! راه‌های دیگری هم هست. همان موضوعی که دکتر باقر لاریجانی قائم‌مقام وقت وزیر بهداشت چند سال پیش از آن با عنوان الکل‌های صنعتی با طعم‌های مختلف در سوپرمارکت‌ها نام برد. کسی هم به آن شک نمی‌کند چون معمولاً این نوشیدنی خانه‌برانداز را در ظروف نوشیدنی‌های مجاز می‌فروشند. نوشیدنی‌ای که به گفته پزشکی قانونی ضریب خالص آن 10 تا 15 درصد و ضریب ناخالص آن با افزودنی‌های غیر مجاز و کشنده و سرطان‌زا 60 تا 70 درصد است. همان عاملی که مرگ‌های اخیر را در این زمینه رقم زده است. 

عینک‌مان را عوض نکنیم
به هر حال با همان عینک که به آسیب‌های اجتماعی و مواد مخدر نگاه می‌کنیم با همان عینک هم باید به معضل مشروبات الکلی بنگریم. در کنار حرمت استفاده از مشروبات الکلی در دین مبین اسلام، خرید و فروش و تولید و وارد کردن آن به کشور، هم جرم و هم یک آسیب اجتماعی جدی است. آسیب‌های اجتماعی برای پدیدار شدن علل و عواملی دارند، مصرف‌کنندگان مشروبات الکلی هم از این قاعده مستثنی نیستند. فقر، بیکاری، طلاق، تجاوز و... بخشی از علت‌های روی‌آورندگان به این ماده کشنده هستند. اما از یک نکته غافل نشویم که بخشی از این مصرف‌کنندگان به صورت تفننی آن را مصرف می‌کنند و به آن به چشم تفریح می‌نگرند. بنا بر پژوهشی که در این زمینه انجام گرفته است باید توجه کرد که وقتی از خلأ تفریحات سالم و در دسترس و با قیمت‌های پایین یا رایگان صحبت می‌کنیم، بحث مهمی را طرح می‌کنیم. اگر بخشی از هیجانات و انرژی‌های نهفته نوجوان و جوان در این تفریحات ایمن و مطمئن خالی شود، نگرانی‌ها تا حدی کم می‌شود. تا جایگزین‌های درست و قابل دسترس فراهم نکنیم نمی‌توانیم سرمان را با خیال راحت از جانب فرزندان‌مان زمین بگذاریم.

نیاز به آگاهی 
ما نیاز داریم افکار عمومی جامعه را نسبت به مصرف، شیوع و افزایش و پیامدهای منفی مشروبات الکلی آگاه کنیم. بی‌شک بسیاری از ما در جایگاه پدر و مادر و... نمی‌دانیم که تا این حد آسیب بچه‌های ما را تهدید می‌کند. باید اول خودمان آگاهی کسب کنیم، بعد آن را به فرزندان‌مان انتقال دهیم. روشن و شفاف برای‌شان توضیح بدهیم که چه خطری ممکن است آنها را تهدید کند و چگونه باید با آن روبه‌رو شوند. مهارت «نه» گفتن اینجاست که به کمک‌مان می‌آید. اگر آن را به فرزندان‌مان آموخته و با او تمرین کرده باشیم، او هم در مقابل دوستان و همکلاسی و... که او را دعوت به همراهی در مصرف می‌کنند، قاطعانه نه می‌گوید و خود را از این مخمصه رها می‌کند. افزون بر این همراه بودن با فرزندان‌مان در تفریحات و سرگرمی‌های آنها و پر کردن اوقات فراغت آنها به شکل صحیح همان موضوعی است که به مدد ما می‌آید. اگر بدانیم که 44 درصد بزهکاران در خانواده‌های بی‌بندوبار زندگی کرده‌اند، آن‌وقت به نقش خانواده در آسیب‌های اجتماعی پی خواهیم برد. 

رسانه‌های مغفول
نقش رسانه‌ها را هم به هیچ وجه نباید دست کم گرفت. سریال‌هایی که با هدف ساخته و در شبکه‌های ماهواره‌ای نمایش داده می‌شوند به خوبی توانسته‌اند به خواسته‌های‌شان جامه عمل بپوشند. در این سریال‌ها مصرف الکل عادی و بی‌مشکل و برای رهایی از دغدغه‌های فرد نشان داده می‌شود. همین به تنهایی کافی است نوجوان و جوانی که بیننده آن است راه را برای خودش هموار ببیند و از آنجا که در دسترس هم هست همه چیز را مهیا می‌بیند. اما متأسفانه ما هنوز به هشدار درباره مصرف مشروبات الکلی به چشم یک خط قرمز نگاه می‌کنیم. در حالی که گفتن از یک واقعیت تلخ در جامعه نه تنها خط قرمز نیست؛ بلکه ضروری و واجب است. نه در سریال‌ها و نه در برنامه‌های تلویزیونی هیچ جایی برای آن باز نکرده‌ایم. در سکوت رسانه‌ها، رشد مصرف مشروبات الکلی سیر صعودی در پیش گرفته‌اند و وقتی سراغی از آن می‌گیریم که قربانی می‌گیرد و نقص عضو برجا می‌گذارد و تیشه به ریشه خانواده‌ای می‌زند. به همان اندازه که مصرف مواد مخدر در جامعه جرم می‌آفریند و به قتل و... می‌انجامد، مصرف الکل هم دست کمی از آن ندارد، اما آیا جامعه و افکار عمومی از این شباهت‌ها آگاهند؟

نگاهی به مجموعه تلویزیونی «دلدادگان»

 مهدی امیدی/ سریال «دلدادگان» که هر شب از شبکه سوم سیما پخش می‌شود، طی سه فصل تعامل و تقابل دو خانواده را روایت کرده است. این مجموعه تلویزیونی، ضمن توجه به برخی آسیب‌های اجتماعی از جمله اعتیاد، به ازدواج و بخشی از تاریخ معاصر کشورمان در انقلاب و دفاع مقدس توجه کرده است. برخلاف انتخاب موضوعات مهم، داستان، شخصیت‌پردازی و نحوه شکل‌گیری درام در این سریال به گونه‌ای اتفاق افتاده است که مضمون نهایی با وضعیت مطلوب فاصله دارد. 
«دلدادگان» روایت زندگی مالک و افسانه است؛ آنها با عشق آغاز کردند و در نهایت به نفرت و انتقام‌گیری رسیدند. داستان با برخورد دو جوان‌ـ که فرزند این دو هستند‌ـ شروع می‌شود. ارغوان، دختر جوانی است که به دلیل شکست عشقی تصمیم به خودکشی دارد؛ اما امیر او را به زندگی برمی‌گرداند و به همین دلیل افسانه از وی برای کار در شرکت دعوت می‌کند. رفته رفته ارغوان به امیر وابستگی عاطفی پیدا می‌کند و این موضوع سبب می‌شود به وی پیشنهاد ازدواج دهد و...؛ اما معلوم می‌شود همه این اتفاقات نقشه فرزانه برای از هم پاشاندن خانواده مالک است. در فصل دوم که همزمان با دوران انقلاب و دفاع مقدس است، مشخص می‌شود چرا فرزانه زندگی خود را بر انتقام‌گیری بنا می‌کند. وی قرار بود با مالک ازدواج کند؛ اما به علت فعالیت‌های انقلابی و دستگیری و تبعید مالک، این امر میسر نمی‌شود و او و خانواده‌اش در دوران نبودن مالک رنج بسیاری می‌برند. سرانجام وی با نادر ازدواج می‌کند. نادر که در زمینه مواد مخدر فعالیت می‌کرد، پس از انقلاب تحت تعقیب قرار می‌گیرد و طی یک درگیری با مالک و دوستانش، خانه آنها آتش می‌گیرد و زندگی فرزانه به سوی نابودی می‌رود. فرزانه که همه بدبختی‌های زندگی‌اش، از جمله مرگ همسر و فرزند و خواهرش را از چشم مالک می‌بیند، در پی انتقام است. او امیر را که فرزند واقعی مالک نیست، به سمت ارغوان می‌کشد تا از این طریق به وی آسیب بزند و همزمان تلاش می‌کند ازدواج دختر مالک را به هم بزند و پسر وی را نیز به دام اعتیاد بکشاند. 
اولین مسئله‌ای که در «دلدادگان» به چشم می‌خورد، نمایش تصویری آسیب‌پذیر و سست از یک خانواده انقلابی و مذهبی است. کژتابی در نمایش چنین خانواده‌هایی از اواسط دهه 70 در سینما و تئاتر کشورمان رواج یافت؛ اما مدتی است که این نوع تصویرسازی به سریال‌های تلویزیونی نیز راه یافته است. سریال «دلدادگان» حداقل تا اواسط فصل سوم، در متزلزل نشان دادن یک خانواده انقلابی و مذهبی افراط کرده است. تنها دختر خانواده که از قضا محجبه هم هست، از طریق روشی نامتعارف و در قالب دوستی، با همسرش آشنا می‌شود و سپس عقد می‌کنند و پس از آن هم پیش از برگزاری مراسم ازدواج باردار می‌شود! تنها دختر محجبه و مذهبی در این سریال که از قضا پدر و مادرش هم انقلابی بوده و هستند، به این شکل به تصویر درآمده‌ است. 
به طور کلی، زنان و دختران در این سریال به شدت تحقیر شده‌اند. «مرد ذلیلی» زنان یکی از مؤلفه‌های محتوایی این سریال است. این وضعیت در بخش‌هایی که ارغوان از خانواده امیر التماس می‌کند تا اجازه دهند سریع‌تر آنها با هم عقد کنند، پررنگ‌تر می‌شود. حتی دوست مالک که از قضا وی نیز یک شخصیت انقلابی بوده، فرزندی ناخلف دارد و در زمینه خانواده دچار بحران است.
فصل دوم این سریال که از نظر ساختاری، سر و شکل بهتری دارد، به دو مقطع مهم از تاریخ معاصر ایران، یعنی انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی اختصاص یافته است. باز هم تصویر مبارزات انقلابی در سریال‌ها به چند صحنه درباره فعالیت‌های چریکی محدود شده است. در این سریال نیز هیچ تصویری از نقش باورهای دینی و فعالیت‌های مردمی در پیروزی انقلاب دیده نمی‌شود؛ برای نمونه، در بخشی که افراد انقلابی تحت محاصره ساواکی‌ها قرار می‌گیرند و تعدادی از آنها در خیابان به شهادت می‌رسند، مردم فقط ایستاده‌اند و تماشا می‌کنند و برای کمک به انقلابی‌ها نمی‌کوشند. هر چند در این بخش ظلم و پلیدی رژیم طاغوت را می‌بینیم؛ اما از سویی یک عامل ساواک، همچون نادر هم چهره‌ای بسیار مثبت و مردمی دارد! یکی از بدسلیقگی‌های سازندگان سریال این بود که دقیقاً در همان قسمتی که شاه از ایران فرار می‌کند، هر دو خانواده محوری داستان، پدر و مادر خود را از دست می‌دهند؛ یعنی در قسمتی که با پیروزی انقلاب همزمان شده، فضای غم و اندوه بر سریال غالب می‌شود. هر چند این موضوع، تعمدی نبوده و سازندگان این مجموعه قصد ضد تبلیغ نداشته‌اند؛ اما به هر حال، طرح داستان به این شیوه اشتباه است و تصویر خوبی از انقلاب و سرنگونی رژیم پهلوی را در ناخودآگاه مخاطب به جا نمی‌گذارد.
یکی دیگر از مشکلات «دلدادگان» نمایش بیش از حد روابط نامتعارف است. کم‌ و بیش در این سریال، همه ازدواج‌ها خارج از مدار سنتی و بیشتر در قالب دوست دخترـ دوست پسر اتفاق می‌افتد. حتی شخصیت‌های انقلابی سریال،‌ مانند مالک و مرضیه نیز در فصل دوم سریال، با چنین شیوه‌ای با هم تعامل می‌کنند. روند عادی‌نمایی روابط دختر و پسر پیش از ازدواج در سریال‌های صداوسیما رو به افزایش است. متأسفانه، طی سال‌های اخیر، بیشتر سریال‌های ما به جای الگوسازی در این زمینه و راهنمایی جوانان و خانواده‌ها به روش‌های اخلاقی ارتباط و تعامل دو جنس و همچنین همسریابی، برای ایجاد جذابیت بیشتر، به نمایش هر چه افراطی‌تر صمیمیت افراد نامحرم گرایش یافته‌اند!
«دلدادگان» سریال جذابی است که با داستان چند لایه و پرداختن به کشمکش‌های خانوادگی و عاطفی، توانسته است مخاطب گسترده‌ای را پای تماشای خود بنشاند؛ اما در این سریال نیز همچون بسیاری دیگر از مجموعه‌های نمایشی سیما از ظرفیت به وجود آمده، استفاده مناسبی نشده و مهندسی غلط فیلم‌نامه سبب شده است تأثیرگذاری فرهنگی آن کاهش یابد. با توجه به حضور مدیران جوان و متعهد در رأس امور شبکه سوم سیما، از این مدیران انتظار می‌رود در سریال‌های آینده شبکه سه، در کنار جذب مخاطب، بر محتوا و تأثیرات فرهنگی و اجتماعی این محصولات نیز مدیریت شود.  

تاملی بر سمپاشی رسانه‌ای دشمن برای اتحادزدایی از مردم ایران و عراق


  امین پناهی/  شاید در ابتدای سال‌های پیروزی انقلاب اسلامی کسی فکرش را هم نمی‌کرد روزی برسد که ساختار سیاسی عراق تغییر اساسی کند و حاکم دیوانه‌ای که می‌خواست ایران را به تصرف خود درآورد، نابود شده باشد و این کشور با جمهوری اسلامی ایران به نزدیک‌ترین شرکای سیاسی و نظامی تبدیل شوند و نه تنها در کنار هم در مقابل جهان استکبار بایستند، که در این مسیر حائز پیروزی هم شوند. زمانی که آمریکا، رژیم صهیونیستی و حاکمان سعودی به فکر ایجاد داعش برای تجزیه و تخریب کشور شیعی عراق بودند، شاید در فکرشان هم نمی‌گنجید کشوری ناجی عراق و مردمش باشد که سال‌ها پیش در مقابل هم جنگیده بودند. هر چند این جنگ نه از سوی مردم عراق که از سوی حاکمیت آن و رژیم بعث عراق به ملت ایران تحمیل شده بود. در همین جنگ بود که فرماندهان نظامی جمهوری اسلامی ایران به تجربه‌ای ارزشمند دست یافتند و آن را در جنگ عراق و سوریه به کار بستند که باز هم مایه پیروزی جبهه حق علیه باطل شد و آن بسیج نیروهای مردمی در مقابل متجاوزان بود.
در واقع مقابله با داعش و به شکست کشاندن آن یک همکاری موفق در سطح استراتژیک دو کشور بود که دشمنان دو ملت را انگشت بر دهان کرد. در کنار آن هم حضور شیعیان ایرانی در راه‌پیمایی اربعین و خلق حماسه‌ای است که نظیر آن را در هیچ جای جهان نمی‌بینیم. حضور دشمن‌شکنی که در سایه اتحاد و همدلی دو ملت به وجود آمده و می‌آید. اما به طور حتم وجود چنین اتحادی بر‌هم‌زننده نقشه دشمنانی است که مقصودشان در سایه ایجاد اختلافات به دست می‌آید.
پس دشمن در گام اول سعی می‌کند این اتحاد را از بین ببرد و از بین بردن این اتحاد تنها می‌تواند با ایجاد عملیات روانی رسانه‌های مزدور جبهه استکبار صورت پذیرد. همان‌طور که رهبر معظم انقلاب در دیدار جوانان بسیجی فرمودند: «ابزار رسانه، ابزاری است که بودنش در دست دشمن، خطرناک است. کارشناسان، ابزار رسانه را به سلاح شیمیایی در جنگ نظامی تشبیه می‌کنند. امروز از تلویزیون، رادیو، اینترنت و شبکه‌های اجتماعی و انواع و اقسام وسایل فضای مجازی علیه افکار عمومی ما استفاده می‌شود.»
استفاده از ابزارهای رسانه‌ای علیه اتحاد دو ملت از ماه‌ها پیش آغاز شده و البته دشمن تا حدی و در ظاهر توانسته موفق شود. داستان از آنجا شروع می‌شود که با سقوط ارزش ریال، زائران عراقی توانستند با هزینه بسیار کمتر از گذشته به ایران سفر کنند و به زیارت امام رضا(ع) مشرّف شوند که دشمن از این فرصت سود جست و چنین القا کرد که برخی زائران در مشهد به سوءاستفاده جنسی از زنان ایرانی مشغولند! البته برخی پادوهای رسانه‌ای غربگرا نیز به شایعات اینچنینی دامن زدند و حضور عراقی‌ها در ایران را چنین تعبیر کردند. از سوی دیگر امسال به دلیل کم‌آبی موجود در جنوب کشور در مقطعی شاهد قطعی آب یا رسیدن آب بی‌کیفیت و غیرقابل شرب به مردم استان خوزستان بودیم، شایعه فروش آب شرب به عراق و کویت پخش می‌شود و در آن سوی مرز عامل کم‌آبی مردم عراق به خصوص بصره را خلف وعده دولت ایران در رساندن آب شرب به مردم عراق می‌دانند. البته این شایعات برای آن است که بذر کینه در دل دو ملت از یکدیگر کاشته شود تا میوه آن را بموقع برداشت کنند.
به دنبال اتفاقات شکل گرفته در عراق و به دلیل کمبود آب شرب و قطعی برق در بصره اعتراضات بالا می‌گیرد، اما تیر خلاص جبهه استکبار زمانی از چله بیرون می‌جهد که با وارد کردن عوامل خود در این تجمعات، موجبات آتش زدن کنسولگری ایران در شهر بصره را فراهم می‌کند. با نگاهی بهتر درمی‌یابیم که این آتش زدن هم بیش از آنکه کارکرد بیرونی داشته باشد، کارکرد رسانه‌ای دارد و برای ایجاد جو رسانه‌ای در میان مردم است. در ایران هم شاهد اظهارنظرهایی از این دست هستیم که با آنکه جمهوری اسلامی ایران این قدر برای نجات عراق تلاش کرده است، این‌گونه جواب خوبی‌هایش را از مردم عراق می‌گیرد. یکی از رسانه‌های مزدوری که از این اتفاق بیش از همه ذوق‌زده می‌شود و از این حمله به «شخم زدن کنسولگری ایران به دست شیعیان عراقی» یاد می‌کند و آن را پایان اتحاد ایران و عراق و دو ملت می‌داند، آمدنیوز است که همواره سعی می‌کند در اتفاقات گوناگون حرفی بزند که برخلاف نظر جمهوری اسلامی ایران باشد، حتی اگر آن حرف توهین به تمام مردم ایران باشد.
نکته جالب در این ماجرا این بود که برخی از افراد که بعضاً در کشور مسئولیت هم دارند، متأثر از فضا‌سازی رسانه‌ها شروع به انتقاد و حتی خوشحالی از اتفاقات به وجود آمده می‌کنند.
دم خروس زمانی بیرون می‌زند که این مزدور رسانه‌ای طی یک اشتباه منبع اخبار خود از اتفاقات بصره را منابع خبری سعودی می‌داند که این هم نشانه‌ای از دست‌های پنهان سعودی در وقایع بصره است و هم ارتباط بلافصل این رسانه با سعودی‌ها را نشان می‌دهد.
بالاخره فتنه سعودی‌ها در بصره نیز پایان می‌یابد و شاهد حضور جوانان عراقی به منظور آماده کردن این کنسولگری برای حضور مجدد دیپلمات‌های ایرانی هستیم؛ اما مهم‌ترین چیزی که برخلاف گفته‌های رسانه‌های گوناگون غربی در نفرت مردم عراق از مردم ایران برملا می‌شود، آن است که نفیسه کوهنورد، خبرنگار بی‌بی‌سی در رشته توئیتی از ارادت روزافزون مردم عراق به مردم ایران می‌نویسد و این یعنی مردم دو کشور هنوز اتحاد و علاقه پیش را به یکدیگر دارند. این خبرنگار در قسمتی از این رشته توئیت می‌نویسد: «مردم عراق حتی حاضرند از آب آشامیدنی و غذای خود بگذرند و آن را در اختیار دوستان ایرانی‌شان قرار بدهند.»
همه این اتفاقات که در یک اتاق جنگ آمریکایی، صهیونیستی و سعودی برنامه‌ریزی می‌شود تا بین دو ملت ایران و عراق اختلاف ایجاد کند، با دو هدف عمده صورت می‌گیرد؛
اول اینکه، دشمن می‌بیند در سال‌های اخیر محور مقاومت در منطقه با محوریت جمهوری اسلامی ایران شکل گرفته است. عراق افزون بر آنکه یکی از اعضای این جبهه است، حلقه اتصال ایران به سوریه، لبنان و دیگر کشورهای محور مقاومت نیز هست و حذف عراق از این جبهه یعنی پاره شدن زنجیره‌ای که جمهوری اسلامی و جبهه مقاومت را تا پشت مرزهای دولت جعلی صهیونیستی می‌رساند. رژیم صهیونیستی، آمریکا و عربستان نگران آن هستند که این محور روز به روز وسعت یابد و دیگر هیچ حربه‌ای برای از هم گسیختن آن کارگر نیفتد؛ به همین دلیل امروز از هیچ وسیله‌ای برای رخنه در این جبهه دریغ نمی‌کنند.
دوم اینکه، هر ساله شاهد عظیم‌ترین پیاده‌روی جهان در ایام منتهی به اربعین هستیم. اتفاقی که هیچ دولت و حکومتی و با هیچ سیاست‌گذاری و برنامه‌ریزی نمی‌تواند آن را طراحی و اجرا کند؛ اما با این حال هر ساله بر شکوه و عظمت آن افزوده می‌شود. حرکت عظیمی که نه از سوی سرمایه‌داران و ثروتمندان، بلکه با همت پابرهنگان و مستضعفان صورت می‌گیرد و نفس این اتفاق می‌تواند برای حاکمان زر و زور به ویژه رژیم سعودی حاکم بر عربستان ترسناک باشد. 
راه‌پیمایی اربعین که با جمعیتی حدود 30 میلیون نفر صورت می‌گیرد، افزون بر آنکه یک رویداد مذهبی برای اظهار ارادت به ساحت حضرت اباعبدالله الحسین(ع) است، اگر از منظر سیاسی به آن نگاه کنیم متوجه می‌شویم زمینه‌ای برای ایجاد وحدت بین شیعیانی است که از 80 کشور جهان در این ایام به عراق سفر می‌کنند و دشمن از این اتحاد در بین شیعیان ترس دارد؛ چرا که تشیع به دلیل خاستگاه سیاسی خاص خود در سایه اتحاد و حتی با دست‌های خالی می‌تواند در راه خدا جهاد کند و این همان موضوعی است که دشمن از آن واهمه دارد و همه تلاش خود را برای از بین بردن آن به کار می‌بندد.
در جمع‌بندی کلی به این نتیجه می‌رسیم که دشمن قصد دارد شکل کنونی حاکم بر منطقه غرب آسیا را به نفع خودش تغییر دهد. در واقع، یک سخت‌افزار و یک نرم‌افزار در حالت کنونی منطقه وجود دارد. سخت‌افزار آن وجود کشورهای محور مقاومت در کنار هم و نرم‌افزار آن وحدت حاکم بر مناطق این جبهه است.
دشمن برای رسیدن به اهداف خود از همه امکاناتی که در اختیار دارد، استفاده خواهد کرد. یکی از ابزارهای موجود در دست دشمن ابزار رسانه، پادوها و مزدوران رسانه‌ای او هستند که در داخل و بیرون کشور حضور دارند و همه تلاش‌شان را برای سمپاشی و مسموم کردن فضا در جهت از بین بردن اتحاد و ایجاد رخنه در میان جبهه حق خواهند کرد و این توطئه زمانی خنثی می‌شود که دو ملت همچون گذشته در کنار هم حضور پیدا کنند و حماسه تاریخی دیگری رقم بزنند و به یقین همایش بزرگ اربعین امسال حرف آخر و پاسخی به این توطئه‌ها خواهد بود.


نماینده ولی‌فقیه در سپاه در نامه‌ای به فرمانده معظم کل قوا


در پی برگزاری اجتماع پرشور بسیجیان در ورزشگاه آزادی تهران و حضور و سخنرانی فرماندهی معظم کل قوا(مدظله‌العالی) در جمع آنان، حجت‌الاسلام والمسلمین عبدالله حاجی‌صادقی، نماینده ولی‌فقیه در سپاه در پیامی از حضور امیدبخش و معنوی  معظم‌له در اجتماع بزرگ اقتدار عاشورایی قدردانی کرد.
***
متن پیام نماینده ولی‌فقیه در سپاه به این شرح  است:
بسم الله الرحمن الرحیم
محضر مبارک رهبر عظیم‌الشأن انقلاب اسلامی و فرمانده معظم کل قوا حضرت آیت‌الله‌العظمی امام خامنه‌ای(مدظله‌العالی) بعد التّحیه والسلام
با احترام، ضمن مسئلت سلامتی کامل، طول عمر با برکت و عزت روزافزون برای حضرت مستطاب عالی به استحضار می‌رساند، خبر حضور آن حضرت در جمع باشکوه ده‌ها هزار نفری فرزندان بسیجی‌تان در ورزشگاه آزادی، ارزشمندترین هدیه‌ای بود که از چند روز قبل روح و جان جوانان مؤمن و انقلابی این سرزمین را مملو از شوق و ایمان کرده بود. با فرارسیدن صبحدم روز دیدار، این آرزو با زیارت جمال پر نورتان محقق شد.
کلام نافذ و پرصلابت حضرت عالی همچون همیشه با آرامش و طمأنینه‌ای برخاسته از بصیرت و ایمان و یقین همراه بود و نور امید و پیروزی را بر جان حضار می‌تاباند.
جوانان عاشق جهاد و شهادت، مشتاق آن بودند که از رهبر و مقتدای‌شان پیرامون چشم‌انداز پیش روی انقلاب اسلامی بشنوند و از وظایف و مسئولیت‌های‌شان در مسیر تحقق آرمان‌های نظام اسلامی و مقابله با دشمنان این ملت آگاه شوند که رهنمودهای داهیانه‌تان آشکارتر از گذشته راهگشای آنان بود.
در این جلسه بزرگ و باشکوه که با توجه به موقعیت حساس کشور، منطقه و جهان، در آستانه چهل سالگی انقلاب اسلامی تشکیل شده بود، سخنان گهرباری از عظمت و اقتدار جمهوری اسلامی و شکست‌ناپذیری ملت ایراد فرمودید.
تأکید بر اینکه «ما هنوز در نیمه راهیم و باید برسیم به آن قله‌ای که مورد نظر انقلاب اسلامی است» و یادآوری این حقیقت که در این مسیر «هم تلاش لازم است، هم راه بلدی لازم است، هم شجاعت لازم است، هم تدبیر لازم است»، به خوبی ترسیم‌کننده راه خطیری است که باید با همه توان برای حرکت در آن گام برداشت.
آنگاه که جوانان کشور را خطاب قرار داده و مسئولیت تحقق همه آرمان‌های انقلاب در دهه پنجم انقلاب اسلامی را بر دوش آنان نهادید و از ایشان به عنوان «موتور پیش‌برنده قطار انقلاب» یاد کردید، چهره جوانان انقلابی حاضر در مراسم و میلیون‌ها جوان در سراسر کشور، از بزرگی و عظمت این مسئولیت خطیر برافروخته شد و با همه وجود لبیک‌گوی‌تان بودند.
هنگامی که هجمه‌های دشمنان ملت از «تهدید»  تا  «تحریم» را نقش بر آب تحلیل نمودید و تار و پود عنکبوتی طراحی‌های استکبار جهانی را از هم گسیخته دانستید، این حقیقت الهی بیش از پیش در قلب و ذهن ملت ایران تداعی شد که «و انّ اوهنّ البیوت لبیت العنکبوت» و بر این همه صلابت و اقتدار و شجاعت، تکبیر گفت.
فرزندان حضرت‌عالی در نهاد مقدس سپاه پاسداران به همراه جوانان بسیجی کشور، ضمن سپاس و قدردانی از تشریف‌فرمایی و ارائه رهنمودهای راهگشا و امیدبخش، اعلام می‌کنیم که با همه توان در دفاع از آرمان‌های انقلاب اسلامی ایستاده‌ایم و با تمسک به مکتب حضرت اباعبدالله الحسین(ع) که بر سه رکن «عزت»، «آزادگی» و «شهادت» استوار شده است، با رهبر و امام و  مقتدای‌مان در آستانه اربعین حسینی(ع) عهد تازه می‌بندیم که همواره گوش به فرمان‌تان بوده و تا آخرین قطره خون‌مان پاسدار خون شهیدان باقی بمانیم و از هیچ تلاشی برای آبادانی فردای ایران اسلامی عزیز دریغ نورزیم.
 والسلام علیکم و رحمه‌الله و برکاته
 عبدالله حاجی‌صادقی
 نماینده ولی‌فقیه در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی