یکی از بشارتهای عظیمی که خدای متعال در قرآن مجید، کتاب نورانی خود به نبی مکرم(ص) و همچنین به برکت آن وجود مقدس به امت حضرت عطا کرده، بشارت به شب قدر است: «ِانَّا أَنزَلْنَاهُ فىِ لَيْلَةِ الْقَدْرِ وَ مَا أَدْرَئكَ مَا لَيْلَةُ الْقَدْرِ». برای امت نبی اکرم(ص) بشارت بزرگی در این سوره مبارکه است که به شفاعت حضرت، راهشان به اندازهای کوتاه شده که ميتوانند راه طولانی امم گذشته را در یک شب طی کنند.
از ظاهر روایات چنين برميآيد كه شب قدر در امم گذشته وجود نداشته و آن را از برکات وجود مقدس نبیخاتم(ص) میدانند که به شفاعت ایشان و با آمدن ایشان راه امت کوتاه شده است. در روایت میخوانيم كه كوتاهي عمر امت حضرت هم به همين دليل است؛ چون بودن و زندگي در اين دنيا هيچ موضوعيتي ندارد، دنيا معبر انسانهاست. «أَوَ لَمْ نُعَمِّرْكُمْ ما يَتَذَكَّرُ فيهِ مَنْ تَذَكَّرَ»؛ به اندازهای که برای رشد انسان لازم است، به او عمر میدهند. اگر عمر امت نبی اکرم به درازای عمر امم سابقه نیست، نکتهاش همین است.
در روایتی نورانی، مرحوم فیض در کتاب شریف صافی ذیل سوره قدر نقل میکنند: در محضر وجود مقدس رسولالله(ص) درباره امم گذشته صحبت میشد، از فردی از بنیاسرائیل نام برده شد که بیش از هزار ماه در راه خدا فقط شمشیر به دوش کشید و در جبهه جنگ مبارزه کرد. ابتدا نبیاکرم(ص) بسیار شگفتزده شدند و بعد به خدای متعال عرضه داشتند: خدایا! در قبال این عمر طولانی که به امم گذشته عطا کردی، به امت من چه عطا کردهای؟ آن گاه خدای متعال سوره قدر را بر وجود مقدس رسول اکرم(ص) نازل کرد؛ یعنی ما به برکت شما به امت شما شب قدر دادیم و نیازی به آن درنگ و توقف طولانی در عالم دنیا نیست، راه آنها را کوتاه کردیم، آنها با تو زودتر به مقصد میرسند.
نکته دیگری که باید درباره شب قدر گفت این است که شب قدر، عطای مخصوصی به خود نبیاکرم(ص)، برای به انجام رسیدن رسالتشان است، برای اینکه حضرت در آن هدفشان به نتیجه برسند؛ آن هدفی که خلاصه میشود در اینکه همه عالم را میخواهند به سمت خدا ببرند، میخواهند همه امت را شفاعت کنند. آنچه به حضرت عطا شده، برای اتمام مسئولیتی است که به دوش ایشان است.
رسالت حضرت در شب قدر، دستگیری از همه است. هر کسی به خدا میرسد، به واسطه نبوت مطلقه نبیاکرم(ص) است. حتی نبوت انبیای گذشته از فروع نبوت نبیاکرم(ص) و شعبهای از شعب این نورانیتی است که به حضرت عطا شده است. پس همه هدایتها به حضرت بازمیگردد. آنچه به حضرت برای به مقصد رسیدن این رسالت و رفع موانع عطا شده، شب قدر است.
شب قدر، جبران اضلال بنیامیه
در صافی شریف روایتی چنین نقل شده است: رسولالله(ص) در خواب دیدند که بنیامیه از منبر حضرت بالا رفتند و مردم را رو به عقب برگرداندند؛ یعنی آنجایی که جای رسالت بود و دعوت به خدا بود. حضرت از آن موقعیت و منزلت، بشریت را به سمت خدا هدایت کردند و بنیامیه از همان منصب دارند استفاده میکنند و دوباره جانها را متوجه دنیا میکنند و جاهلیت را به شکل جدیدی باز میگردانند. وقتی حضرت از خواب برخاستند، محزون شدند. چون خواب حضرت به منزله وحی است. مطمئن بودند که این واقعه رخ میدهد. جبرئیل به حضرت عرض کرد: یا رسولالله! چرا نگرانید؟ فرمودند: چنین خوابی را دیدم. عرضه داشت: من از ماجرا بیخبرم. باید بروم و از خدای متعال خبر بیاورم. رفت و برگشت و آنچه برای حضرت آورد، سوره قدر و برخی آیات دیگر قرآن بود.
پس یکی از شأننزولهایی که برای این سوره نقل شده، همین است که خدای متعال به پیامبر(ص) میفرماید: ما دولتی طولانی و هزارماهه به بنیامیه دادیم و به آنها اجازه دادیم که بیایند و بر منصب تو بنشینند و از منصب خلافت استفاده کنند. این اجازه، اذن تکوینی است، اذن تشریعی نیست؛ یعنی آنها از نظر شرع مجاز به چنین کاری نبودند. ولی سرانجام اگر خدای متعال اجازه ندهد، هیچ حادثهای در عالم اتفاق نمیافتد.
حضرت حق آنها را امداد میکند به میزانی که با مشیت بالغه و حکمت کلی خلقت همراه است؛ «كُلاًّ نُمِدُّ هؤُلاءِ وَ هَؤُلاءِ مِنْ عَطاءِ رَبِّكَ وَ ما كانَ عَطاءُ رَبِّكَ مَحْظُوراً»؛ یعنی به حضرت بشارت دادند که ما به دشمنان شما اجازه دادیم؛ ولی نگران نباش، آنچه به تو عطا کردیم، بهتر از همه آنهاست و همه آنها با این عطیه جبران میشود. کار تو این است که مردم را به سوی خدا دعوت کنی و آنها شأنشان این است که مردم را به سمت دنیا برگردانند. به آنها مهلت میدهیم؛ ولی به تو چیزی عطا کردیم که با دادن این سرمایه همه آن دولتهای ناپایدار، همه آن قدرتها و مهلتها و فرصتها، تدارک و جبران میشود و آن شب قدر است. به تو شب قدر عطا کردیم که «خیر من الف شهر». از دولت هزار ماهه بنیامیه و بنی تیم و عدی که همه فتنهها زیر سر آنها بود، طولانیتر است. این شب قدر سرمایه حضرت است برای هدایت و شفاعت بشریت، نورانی کردن عالم و هدایت امم، سرمایه امت حضرت است تا راهشان را به سوی خدا نزدیک کنند.
فاطمه(س)، حقیقت شب قدر
ظاهر شب قدر روشن است. امام صادق(ع) فرمودند: «اللَّيْلَةُ فَاطِمَةُ وَ الْقَدْرُ اللهُ فَمَنْ عَرَفَ فَاطِمَةَ حَقَّ مَعْرِفَتِهَا فَقَدْ أَدْرَكَ لَيْلَةَ الْقَدْرِ»؛ اگر کسی بتواند به حقیقت معرفت فاطمه زهرا(س) راه پیدا کند، به شب قدر راه پیدا کرده است.
حقیقت راهیابی به شب قدر، راه یافتن به مقام ولایت خدای متعال و معرفت به مقام نورانیت اولیایالهی است. این معرفت، عین معرفت خدای متعال است. اگر کسی بتواند به آستانه رفیع فاطمه زهرا(س) راه یابد و نورانیت حضرت در دل او تجلی کند، برابر با شب قدر است؛ یعنی همه آن راههای طولانی با این معرفت، طی میشود.
در روایات میفرماید: «أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّ اللهَ جَلَّ ذِكْرُهُ مَا خَلَقَ الْعِبَادَ إِلَّا لِيَعْرِفُوهُ»؛ هدف، معرفتالله است و معرفتالله هم این معرفت بر طریق حجت و استدلال نیست. آن چیزی است که برای فراعنه تاریخ هم تمام ميشود. حجت بر دشمنان هم تمام میشود؛ اینها که عارف بالله نیستند. معرفت آن معرفت حقیقی است. در روایت چنین آمده که این معرفتالله به معرفت الامام(ع) یا در روایتی معرفت امیرالمؤمنین(ع) است. آن معرفتی که باید به آن راه یافت و همه این عمر برای رسیدن به همین است واقع نمیشود، مگر از طریق معرفت انوار ائمه هدی. وجود صدیقه طاهره(س) بهگونهای این نور را در عالم تجلی داده که راه معرفت خدای متعال و معرفت این انوار الهی را آسان کرده است. عبادت ایشان، راه ایشان و مقاومتی که در مقابل دستگاه باطل کردند، راه رسیدن به مقام نورانیت و معرفت را بر همه امت کوتاه کرده است.
اگر رسالت حضرت، هدایت همه امت به سمت خدای متعال بود، آن کسی که همه موانع و تاریکیها و ظلمتها را جبران کرد، فاطمه زهرا(س) است؛ کسی که در مقابل دشمنان حضرت ایستاد.
فاطمه(س)، روشنترین حجت ولایت
خدای متعال در مقابل هر پیامبری دشمنی قرار داده که قاعدتاً این دشمن یک هماورد هم هست. شیاطین انسی و جنی که در مقابل وجود مقدس نبی اکرم شیطنت میکنند، رئیس همه شیاطین و سرآمد و محور همه هستند. در مقابل این دولت طولانی و در مقابل این ظلمتی که آنها در تاریخ ایجاد کردند، خدای متعال نور وجود مقدس فاطمه زهرا(س) را به پیامبر(ص) داده است. ایشان، حقیقت آن لیلةالقدری است که خدای متعال به وجود مقدس رسولالله(ص) عطا کرده که راه ایشان را در دعوت به سوی خدای متعال کوتاه کند. کسی که مأموریت دارد پس از رحلت رسولالله(ص) بایستد و آشکارا مبارزه کند، امیرالمؤمنین(ع) است. ایشان مأمور به صبرند، شیعیان اندکی هم که گرد حضرت باقی ماندند، مأمور به صبرند؛ چون رفتن آنها سودی ندارد. در این شرایط، کسی که مسیر تاریخ را روشن و حجت را بر همه تمام میکند، فاطمه زهرا(س) است، آن هم با آن مقاومت سنگین و عجیبی که ایشان در این مدت بسیار کوتاه داشتند؛ ایشان راه را بر یک جبهه تاریخی سد کردند.
نور عبادت فاطمه زهرا(س)، نور بندگی ایشان بر ظلمت شیطنت و استکبار دستگاه ابلیس غلبه کرد و عالم را نورانی نمود و هیچ انسان مؤمن و موحدی نیست، جز اینکه در پرتو این نور، راه به سوی نبی اکرم(ص) میبرد. اگر این نور نبود، راه همه عوالم به سوی نبیخاتم و امیرالمؤمنین(ع) بسته میشد. حقیقت و باطن دین، ولایت ولیالله است، حقیقت دین تجلی ولایت خداست؛ باطن دین، تولی و تبری است؛ حقیقت توحید، از طریق تولی و تبری حاصل میشود. حضرت فاطمه زهرا(س) حلقه اتصال همه عوالم به ولایت کلیه و نبوت مطلقه رسولالله(ص) هستند و شاید معنای شب قدر بودن فاطمه زهرا(س) برای وجود مقدس حضرت این باشد که ایشان طریق هدایت به رسولالله(ص) هستند.