یکی از بشارت‌های عظیمی که خدای متعال در قرآن مجید، کتاب نورانی خود به نبی مکرم(ص) و همچنین به برکت آن وجود مقدس به امت حضرت عطا کرده، بشارت به شب قدر است: «ِانَّا أَنزَلْنَاهُ فىِ لَيْلَةِ الْقَدْرِ وَ مَا أَدْرَئكَ مَا لَيْلَةُ الْقَدْرِ». برای امت نبی اکرم(ص) بشارت بزرگی در این سوره مبارکه است که به شفاعت حضرت، راه‌شان به اندازه‌ای کوتاه شده که مي‌توانند راه طولانی امم گذشته را در یک شب طی کنند.
از ظاهر روایات چنين برمي‌آيد كه شب قدر در امم گذشته وجود نداشته و آن را از برکات وجود مقدس نبی‌خاتم(ص) می‌دانند که به شفاعت ایشان و با آمدن ایشان راه امت کوتاه شده است. در روایت می‌خوانيم كه كوتاهي عمر امت حضرت هم به همين دليل است؛ چون بودن و زندگي در اين دنيا هيچ موضوعيتي ندارد، دنيا معبر انسان‌هاست. «أَوَ لَمْ نُعَمِّرْكُمْ ما يَتَذَكَّرُ فيهِ مَنْ تَذَكَّرَ»؛ به اندازه‌ای که برای رشد انسان لازم است، به او عمر می‌دهند. اگر عمر امت نبی اکرم به درازای عمر امم سابقه نیست، نکته‌اش همین است.
در روایتی نورانی، مرحوم فیض در کتاب شریف صافی ذیل سوره قدر نقل می‌کنند: در محضر وجود مقدس رسول‌الله(ص) درباره امم گذشته صحبت می‌‌شد، از فردی از بنی‌اسرائیل نام برده شد که بیش از هزار ماه در راه خدا فقط شمشیر به دوش کشید و در جبهه جنگ مبارزه کرد. ابتدا نبی‌اکرم(ص) بسیار شگفت‌زده شدند و بعد به خدای متعال عرضه داشتند: خدایا! در قبال این عمر طولانی که به امم گذشته عطا کردی، به امت من چه عطا کرده‌ای؟ آن گاه خدای متعال سوره قدر را بر وجود مقدس رسول اکرم(ص) نازل کرد؛ یعنی ما به برکت شما به امت شما شب قدر دادیم و نیازی به آن درنگ و توقف طولانی در عالم دنیا نیست، راه آنها را کوتاه کردیم، آنها با تو زودتر به مقصد می‌رسند.
نکته دیگری که باید درباره شب قدر گفت این است که شب قدر، عطای مخصوصی به خود نبی‌اکرم(ص)، برای به انجام رسیدن رسالت‌شان است، برای اینکه حضرت در آن هدف‌شان به نتیجه برسند؛ آن هدفی که خلاصه می‌شود در اینکه همه عالم را می‌خواهند به سمت خدا ببرند، می‌خواهند همه امت را شفاعت کنند. آنچه به حضرت عطا شده، برای اتمام مسئولیتی است که به دوش ایشان است.
رسالت حضرت در شب قدر، دستگیری از همه است. هر کسی به خدا می‌رسد، به واسطه نبوت مطلقه نبی‌اکرم(ص) است. حتی نبوت انبیای گذشته از فروع نبوت نبی‌اکرم(ص) و شعبه‌ای از شعب این نورانیتی است که به حضرت عطا شده است. پس همه هدایت‌ها به حضرت بازمی‌گردد. آنچه به حضرت برای به مقصد رسیدن این رسالت و رفع موانع عطا شده، شب قدر است.

شب قدر، جبران اضلال بنی‌امیه
در صافی شریف روایتی چنین نقل شده است: رسول‌الله(ص) در خواب دیدند که بنی‌امیه از منبر حضرت بالا رفتند و مردم را رو به عقب برگرداندند؛ یعنی آنجایی که جای رسالت بود و دعوت به خدا بود. حضرت از آن موقعیت و منزلت، بشریت را به سمت خدا هدایت کردند و بنی‌امیه از همان منصب دارند استفاده می‌کنند و دوباره جان‌ها را متوجه دنیا می‌کنند و جاهلیت را به شکل جدیدی باز می‌گردانند. وقتی حضرت از خواب برخاستند، محزون شدند. چون خواب حضرت به منزله وحی است. مطمئن بودند که این واقعه رخ می‌دهد. جبرئیل به حضرت عرض کرد: یا رسول‌الله! چرا نگرانید؟ فرمودند: چنین خوابی را دیدم. عرضه داشت: من از ماجرا بی‌خبرم. باید بروم و از خدای متعال خبر بیاورم. رفت و برگشت و آنچه برای حضرت آورد، سوره قدر و برخی آیات دیگر قرآن بود.
پس یکی از شأن‌نزول‌هایی که برای این سوره نقل شده، همین است که خدای متعال به پیامبر(ص) می‌فرماید: ما دولتی طولانی و هزارماهه به بنی‌امیه دادیم و به آنها اجازه دادیم که بیایند و بر منصب تو بنشینند و از منصب خلافت استفاده کنند. این اجازه، اذن تکوینی است، اذن تشریعی نیست؛ یعنی آنها از نظر شرع مجاز به چنین کاری نبودند. ولی سرانجام اگر خدای متعال اجازه ندهد، هیچ حادثه‌ای در عالم اتفاق نمی‌افتد.
حضرت حق آنها را امداد می‌کند به میزانی که با مشیت بالغه و حکمت کلی خلقت همراه است؛ «كُلاًّ نُمِدُّ هؤُلاءِ وَ هَؤُلاءِ مِنْ عَطاءِ رَبِّكَ وَ ما كانَ عَطاءُ رَبِّكَ مَحْظُوراً»؛ یعنی به حضرت بشارت دادند که ما به دشمنان شما اجازه دادیم؛ ولی نگران نباش، آنچه به تو عطا کردیم، بهتر از همه آنهاست و همه آنها با این عطیه جبران می‌شود. کار تو این است که مردم را به سوی خدا دعوت کنی و آنها شأن‌شان این است که مردم را به سمت دنیا برگردانند. به آنها مهلت می‌دهیم؛ ولی به تو چیزی عطا کردیم که با دادن این سرمایه همه آن دولت‌های ناپایدار، همه آن قدرت‌ها و مهلت‌ها و فرصت‌ها، تدارک و جبران می‌شود و آن شب قدر است. به تو شب قدر عطا کردیم که «خیر من الف شهر». از دولت هزار ماهه بنی‌امیه و بنی تیم و عدی که همه فتنه‌ها زیر سر آنها بود، طولانی‌تر است. این شب قدر سرمایه حضرت است برای هدایت و شفاعت بشریت، نورانی کردن عالم و هدایت امم، سرمایه امت حضرت است تا راه‌شان را به سوی خدا نزدیک کنند.

فاطمه‌(س)، حقیقت شب قدر
ظاهر شب قدر روشن است. امام صادق(ع) فرمودند: «اللَّيْلَةُ فَاطِمَةُ وَ الْقَدْرُ اللهُ فَمَنْ عَرَفَ فَاطِمَةَ حَقَّ مَعْرِفَتِهَا فَقَدْ أَدْرَكَ لَيْلَةَ الْقَدْرِ»؛ اگر کسی بتواند به حقیقت معرفت فاطمه زهرا(س) راه پیدا کند، به شب قدر راه پیدا کرده است. 
حقیقت راهیابی به شب قدر، راه یافتن به مقام ولایت خدای متعال و معرفت به مقام نورانیت اولیای‌الهی است. این معرفت، عین معرفت خدای متعال است. اگر کسی بتواند به آستانه رفیع فاطمه زهرا(س) راه یابد و نورانیت حضرت در دل او تجلی کند، برابر با شب قدر است؛ یعنی همه آن راه‌های طولانی با این معرفت، طی می‌شود.
در روایات می‌فرماید: «أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّ اللهَ جَلَّ ذِكْرُهُ مَا خَلَقَ الْعِبَادَ إِلَّا لِيَعْرِفُوهُ»؛ هدف، معرفت‌الله است و معرفت‌الله هم این معرفت بر طریق حجت و استدلال نیست. آن چیزی است که برای فراعنه تاریخ هم تمام مي‌شود. حجت بر دشمنان هم تمام می‌شود؛ اینها که عارف بالله نیستند. معرفت آن معرفت حقیقی است. در روایت چنین آمده که این معرفت‌الله به معرفت الامام(ع) یا در روایتی معرفت امیرالمؤمنین(ع) است. آن معرفتی که باید به آن راه یافت و همه این عمر برای رسیدن به همین است واقع نمی‌شود، مگر از طریق معرفت انوار ائمه هدی. وجود صدیقه‌ طاهره(س) به‌گونه‌ای این نور را در عالم تجلی داده که راه معرفت خدای متعال و معرفت این انوار الهی را آسان کرده است. عبادت ایشان، راه ایشان و مقاومتی که در مقابل دستگاه باطل کردند، راه رسیدن به مقام نورانیت و معرفت را بر همه امت کوتاه کرده است.
اگر رسالت حضرت، هدایت همه امت به سمت خدای متعال بود، آن کسی که همه موانع و تاریکی‌ها و ظلمت‌ها را جبران کرد، فاطمه زهرا(س) است؛ کسی که در مقابل دشمنان حضرت ایستاد.

فاطمه(س)، روشن‌ترین حجت ولایت
خدای متعال در مقابل هر پیامبری دشمنی قرار داده که قاعدتاً این دشمن یک هماورد هم هست. شیاطین انسی و جنی که در مقابل وجود مقدس نبی اکرم شیطنت می‌کنند، رئیس همه شیاطین و سرآمد و محور همه هستند. در مقابل این دولت طولانی و در مقابل این ظلمتی که آنها در تاریخ ایجاد کردند، خدای متعال نور وجود مقدس فاطمه زهرا(س) را به پیامبر(ص) داده است. ایشان، حقیقت آن لیلةالقدری است که خدای متعال به وجود مقدس رسول‌الله(ص) عطا کرده که راه ایشان را در دعوت به سوی خدای متعال کوتاه کند. کسی که مأموریت دارد پس از رحلت رسول‌الله(ص) بایستد و آشکارا مبارزه کند، امیرالمؤمنین(ع) است. ایشان مأمور به صبرند، شیعیان اندکی هم که گرد حضرت باقی ماندند، مأمور به صبرند؛ چون رفتن آنها سودی ندارد. در این شرایط، کسی که مسیر تاریخ را روشن و حجت را بر همه تمام می‌کند، فاطمه زهرا(س) است، آن هم با آن مقاومت سنگین و عجیبی که ایشان در این مدت بسیار کوتاه داشتند؛ ایشان راه را بر یک جبهه تاریخی سد کردند.
نور عبادت فاطمه زهرا(س)، نور بندگی ایشان بر ظلمت شیطنت و استکبار دستگاه ابلیس غلبه کرد و عالم را نورانی نمود و هیچ انسان مؤمن و موحدی نیست، جز اینکه در پرتو این نور، راه به سوی نبی اکرم(ص) می‌برد. اگر این نور نبود، راه همه عوالم به سوی نبی‌خاتم و امیرالمؤمنین(ع) بسته می‌شد. حقیقت و باطن دین، ولایت ولی‌الله است، حقیقت دین تجلی ولایت خداست؛ باطن دین، تولی و تبری است؛ حقیقت توحید، از طریق تولی و تبری حاصل می‌شود. حضرت فاطمه زهرا(س) حلقه اتصال همه عوالم به ولایت کلیه و نبوت مطلقه رسول‌الله(ص) هستند و شاید معنای شب قدر بودن فاطمه زهرا(س) برای وجود مقدس حضرت این باشد که ایشان طریق هدایت به رسول‌الله‌(ص) هستند.

صعصعه‌بن‌صوحان‌ـ4

در ماجرای صفّین، پیش از شروع جنگ، سپاه معاویه که زودتر به منطقه درگیری رسیده بودند بر آب مسلط شدند و اجازه ندادند که یاران حضرت علی(ع) از آب بیاشامند. ابو اعور سواران و پیادگان را بر سر آب به صف کرد و تیراندازان را همراه با نیزه‌داران و سپرداران که همگی دستار سپید بر سر بسته بودند، پیشاپیش آنان گماشت. بی‌درنگ، گزارش ماجرا را به حضرت علی(ع) دادند. ایشان صعصعه را فراخواندند تا سراغ معاویه رفته و این پیام را به او ابلاغ کند: «ما مسیر خود را طی می‌کنیم و دوست نداریم پیش از آنکه حجت را تمام کنیم، آغازگر جنگ باشیم؛ پس، از اطراف آب کنار روید تا ببینیم سرنوشت ما و شما به کجا می‌انجامد، در غیر این صورت، جناح پیروز، آشامنده آب خواهد بود.» صعصعه این پیام را به معاویه رساند. بحث سختی میان معاویه و طرفدارانش از یک‌سو و صعصعه از سوی دیگر، درگرفت.امیرمؤمنان(ع) با توجه به بیان قوی و اعتمادی که به صعصعه داشت، در جنگ نهروان نیز وی را برای گفت‌وگو با خوارج فرستادند.بخشی از گزارش‌هایی که درباره صعصعه نقل شده مربوط به آخرین روزهای حیات و حکومت حضرت علی(ع) است و برخی چندان معلوم نیست که در چه مقطعی رخ داده است.از جمله مطالب مشهور درباره صعصعه، ماجرای بیماری اوست. اصبغ‌بن‌نباته می‌گوید: «صعصعه مریض شد. به همراهی حضرت علی(ع) برای عیادت وی به منزلش رفتیم. او که در بستر بیماری افتاده بود، با دیدن حضرت، بسیار خوشحال شد. حضرت علی(ع) به او محبّت فراوان کرد؛ اما هنگام خداحافظی، فرمود: ای صعصعه، این دیدار تکلیف من بود؛ مبادا آن را موجب فخر و مباهات بر دیگران قرار دهی. صعصعه پاسخ داد: نه یا امیرالمؤمنین(ع)، آن را اجر و ذخیره آخرت می‌دانم. حضرت علی(ع) فرمود: به خدا قسم من تو را کم‌هزینه (برای نظام اسلام) اما پرتلاش می‌بینم.»صعصعه پاسخ داد: به خدا قسم! شما در نظر من بسیار آگاه به خداوند هستی و او در نظر شما بزرگ است. شما نیز نزد پروردگارت جایگاهی بلند داری و اهل حکمت و نسبت به مؤمنان مهربان و رحیم هستی.امام رضا(ع) نیز در ملاقاتی که با احمدبن محمّدبن ابی‌نصر بزنطی داشتند، از صعصعه تجلیل کردند و به همین داستان اشاره فرمودند.پس از اختلاف مردم عراق درباره ترک جنگ پس از صفّین، در محضر امیرالمؤمنین(ع) سخنانی گفته شد و هر یک از یاران مطالبی را بیان کردند. در میانه این صحبت‌ها، صعصعه برخاست و گفت: ای امیرمؤمنان، ما زمانی که مردم به سوی طلحه و زبیر می‌رفتند به سوی تو پیش افتادیم. شخص خردمندی ما را به یاری کارگزار تو، عثمان‌بن‌حنیف، فراخواند. ما نیز او را اجابت کردیم. او با دشمن تو جنگید؛ تا اینکه با مردمی از بنی‌عبد قیس برخورد کردیم. آنان خداوند را عبادت کرده بودند. زانوان آنان همچون زانوان شتر و پیشانی آنان همچون چرم سخت بود. سختی ما را در صفّین دیدی.نامه‌ای را که حضرت علی(ع) برای مردم مصر درباره امارت مالک اشتر نوشتند، صعصعه نقل کرده است.



علیرضا جلالیان
رمضان‌المبارک 1395 در حالی آغاز شد که پیش از آن رهبر معظم انقلاب در دیدار سالیانه با دانشجویان جوان پاسدار یک کدگشایی قرآنی درباره موضوع جهاد در صحنه رویارویی با استکبار کردند؛ رویارویی‌ای که در آن سه گونه جنگ سخت، نیمه‌سخت و نرم در راستای مقابله و عدم تبعیت از دشمنان رقم می‌خورد. از سویی امسال بر اساس برنامه‌ریزی‌های کلان در حوزه عقیدتی در سپاه موضوع آیات جهاد و پاسداری در سپاه در اولویت‌های آموزشی و اعتلای معنوی پاسداران قرار گرفته است. این دو نمونه از اخباری است که می‌تواند انسان را مسرور کند؛ سروری که ناشی از توجه خاص به ثقل اکبر است؛ ثقلی از ثقلین. در واقع، آنچه به معنای واقعی و کامل می‌تواند یک فرد را پاسدار اسلام و انقلاب اسلامی (به عنوان نمود عینی اسلام در زمان حاضر) کند، شناخت برنامه‌های اسلام، قرآن و وظایف پاسداری مصرح در قانون اساسی و توجه به آن است. این شناخت لازمه پاسداری از آن است و البته در این میان باید مفهوم پاسداری را هم از همین برنامه گرفت.
اما همه ماجرا این نیست. اگرچه شاید سپاه در این حوزه پیشقراول است. ما امروز نمی‌توانیم بگوییم سپاه یک نهاد کاملاً قرآنی و برآمده از دستورهای قرآن است و بر آن مبنا عمل می‌کند. سپاه می‌تواند در این زمینه در کشور الگو شود، اما باید الزامات آن را فراهم کند.
برای نمونه لازمه جهاد کبیر شناخت دقیق قرآن برای مقابله با دشمن و عدم تبعیت از آنها است. مثال این امر حذف عملیات ربوی از اقتصاد کشور است که در قالب بانکداری غربی و اقتصاد نئولیبرالیستی از سوی دولت‌های مختلف اجرا شده و عملاً بر اساس خطاب مستقیم قرآن این عمل جنگ با خدا و رسول او است که سپاه در این میان با توجه به حجم بالای نیروهای پایور، وظیفه و بسیجی می‌تواند به جای تبعیت از قوانین ربوی در حوزه اقتصاد، پیشقراول تغییرات اساسی در ساختار اقتصادی و مالی کشور و مقابله با جنگ با خدا باشد. سپاه باید نسخه‌های غربی را به سطل آشغال‌های تاریخ بیندازد. این وجه اول از نکاتی است که قرآن  در جمله کوتاه «لا اله الا الله» بیان کرده است، ابتدا باید هر آنچه وجود دارد را نفی کرد و سپس آنچه درست است را تبیین کرد. در حوزه علوم انسانی که کمینگاه مهم دشمن در جهاد کبیر است سپاه می‌تواند پرچمدار تولید علم بومی در این حوزه شود و از توان بسیج استادان، بسیج دانشجویی و دانشگاه‌های خود برای این منظور بهره ببرد و صدها مورد دیگری وجود دارد که اگرچه بسیاری از جوانان مؤمن انقلابی درگیر تحقق آن هستند، اما سپاه باید وارد عرصه شده و در این جهاد همراه مجاهدان باشد. 
در واقع، عمل قرآنی سپاه می‌تواند الگوی عمل قرآنی در جمهوری اسلامی و در جهان اسلام شود که البته الزام آن شناخت قرآن، شناخت اهل‌بیت(ع)، شناخت درست مصادیق و توکل به خداوند در هنگام عمل است.

علی رعیت خاکی، مسئول سازمان بسیج مهندسین کشاورزی و منابع طبیعی سپاه استان تهران درباره ابتکار جدیدی با عنوان «طرح ملی بسیج همگام با کشاورز» به خبرنگار صبح‌صادق گفت: این طرح یا به عبارتی علمی کردن کشاورزی با هدف تحقق منویات رهبر فرزانه انقلاب اسلامی، که اقتصاد مقاومتی را تبیین کردند تا از تمام ظرفیت‌ها و توانمندی‌های موجود در کشور بهره‌برداری شود، با جدیت به مرحله اجرا رسید، تا به واسطه آن تولید افزایش یابد و شاخصه‌های آموزشی و مهارتی در جهت تأمین امنیت غذایی ارتقا پیدا کند. 
وی با اشاره به کوتاه‌کردن فاصله میان تولید کشاورزان معمولی و نمونه، افزود: مهم‌ترین هدف این طرح به حداقل رساندن فاصله عملکرد محصولات کشاورزی است که به واسطه آن کشاورز معمولی بتواند فاصله تولیدی خود با یک کشاورز نمونه را که تا 15 برابر فاصله تولیدی دارد، کاهش دهد.
مسئول سازمان بسیج مهندسین کشاورزی و منابع طبیعی سپاه استان تهران با اشاره به اینکه در ابتدا چهار شهرستان برای پایلوت یا الگوی کشاورزی معرفی شدند، تأکید کرد: علت این معرفی، جلوگیری از چالش‌های احتمالی بود؛ زیرا امکان داشت به واسطه تجربه نداشتن در اجرای چنین طرح‌هایی شاهد نواقص و معایب زیادی باشیم و در نتیجه طرح شکست بخورد! به همین دلیل ظرفیت‌ها و توانایی‌های بسیجیان چهار شهرستان شوش(خوزستان)، گِرمی(اردبیل)، آمل(مازندران) و پیشوا(تهران) شناسایی شد و این شهرستان‌ها برای اجرای این طرح انتخاب شدند. 
وی با بیان اینکه در پیشوا کارها سریع‌تر پیش می‌رفت، گفت: در میان این چهار شهرستان، پیشوا از ظرفیت بهتری برای پیشرفت این طرح برخوردار بود. با این رویکرد اوایل سال گذشته 50 درصد از برنامه‌‎های ابلاغی به استان را در شهرستان پیشوا تعریف کردیم تا با ورود این اعتبارها بتوانیم طرح را به سرعت بیشتری پیش ببریم. البته در این راستا جلسات متعددی با مسئولان و مدیران استان و شهرستان برای تشریح بیشتر این طرح برگزار کردیم.
خاکی اشاره کرد: خوشبختانه، کارشناسان ما اطلاعات خوب و دقیقی را در زمینه‌های کشاورزی، موقعیت جغرافیایی شهرستان و پایگاه روستایی جمع‌آوری کردند؛ یعنی در زمینه کشاورزی سطح زیرکشت محصولات زراعی، باغی، گلخانه‌ای و منابع طبیعی تعیین شدند. در قدم بعدی برای کشاورزان خبره و نمونه شهرستان یک بانک اطلاعاتی تشکیل شد و افزون بر این میدان‌های اقتصاد مقاومتی شهرستان نیز برای توسعه شناسایی شدند.
 مسئول سازمان بسیج مهندسین کشاورزی سپاه استان تهران در تشریح طرح ملی بسیج همگام با کشاورز، وظیفه سپاه را تجهیز این شبکه به سیستم سخت‌افزاری و نصب برنامه نرم‌افزاری شباب دانست و گفت: در جریان اجرای این طرح، فرمانده پایگاه بسیج روستایی مسئول شبکه بسیج همگام با کشاورز می‌شود و موظف است 5 تا 10 کشاورز را در این شبکه نام‌نویسی کند که ترجیحاً یا تولیدشان بالا باشد یا نوع محصول‌شان از نظر کیفی خاص باشد و یا در کار خود نمونه و خبره باشند. در این شبکه یک کارشناس کشاورزی با مدرک لیسانس یا بالاتر به عنوان مربی این شبکه معرفی می‌شود؛ گفتنی است، این افراد در قالب شناسنامه‌ای که برای آنها تنظیم شده، ساماندهی می‌شوند.
وی درباره فعالیت این شبکه، خاطرنشان کرد: این شبکه هر دو هفته یک بار تشکیل جلسه می‌دهد و اعضای آن درباره محدودیت‌ها و چالش‌هایی که در روستا وجود دارد، به بحث و گفت‌وگو می‌پردازند. برای نمونه، مربی مربوطه سعی می‌کند مشکل مربوط به کود، بذر، سم یا مشکل آبیاری و مدیریت مزرعه را حل کند یا با کمک کشاورزان در قالب خردجمعی آن مشکلات را مرتفع می‌کنند و اگر به نتیجه نرسید، از طریق دستگاه رایانه به شهرستان و شبکه مرکزی استان انعکاس داده می‌‎شود و در نهایت سِیر این مکاتبات به وزارت کشاورزی می‌رسد.
خاکی در پاسخ به این پرسش که این طرح چه برکات و تأثیراتی داشته است، افزود: یکی از برکات این طرح که به وضوح قابل مشاهده است، انتقال تجربیات و طرح نظرات کشاورزان در جلسات تخصصی کارشناسی است. پیش از این تنها تلاشگران، کارشناسان و مربیان مطالبی را بیان می‌کردند. از طرفی کشاورزان در این طرح به عینه نظاره‌گر رفع مشکلات هستند و یک کشاورز می‌تواند حرف‌های دل خود را تا سطح نفر اول سازمان بسیج برساند.
وی در پایان گفت: تجربیات کشاورز نمونه که چندین برابر یک کشاورز عادی تولید دارد، در جریان اجرای این طرح به صورت رایگان در اختیار دیگر کشاورزان قرار می‌گیرد. بزرگ‌ترین حسن این کار که در پیشوا انجام شده، راه‌اندازی 30 شبکه است و به کارگیری بسیاری از متخصصان و کارشناسان در کسوت مربی است که در حال القای مفاهیم مربوط به اقتصاد مقاومتی و تولید ملی هستند.
گفتنی است، طرح ملی بسیج همگام با کشاورز از اواخر سال 93 مطرح و در اوایل سال 94 به طور جدّی در شهرستان پیشوا پیگیری شد.


توجه به جنبه‌های مختلف دفاع مقدس یکی از الزامات حفظ و ترویج این فرهنگ است. تدوین علمی این فرآیند بسیار مهم است. باید توجه داشت که فرهنگ دفاع مقدس یک تبلور بیرونی داشته و این تبلور بیرونی ناشی از محتوا و درون این فرهنگ است. در این میان در طی هشت سال دفاع مقدس و سال‌های پس از آن در آرامستان‌های کشور مزار شهدا یک نماد عینی مجزا از سایر قبور پیدا کرد و آن جعبه‌های آلومینیومی با در شیشه‌ای بود که خانواده شهدا بر سر مزار فرزندان‌شان تعبیه کردند. 
کتاب «راز جعبه آینه» مطالعه‌ای نشانه‌شناسانه درباره جعبه آینه‌های مزار شهدا به قلم محمدجواد مدرسی، نقاش و پژوهشگر و به کوشش دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی منتشر شده است.در این کتاب با بینشی نزدیک به مفهوم نشانه‌شناسی و نه با پیروی از این روش، مجموعه نشانگان ظاهری این سازه ایستاده فلزی (جعبه آینه‌های مزار شهدا) از قبیل «مکان‌مندی فقدان»، «پنجره»، «پرده»، «آینه»، «گل‌ها» ، «اشیای مقدس» و... بازخوانی و روایت شده است.نویسنده در این کتاب به طور آگاهانه تلاش می‌کند تا روایت حضوری و صمیمانه‌اش از فضای محیطی گلزار شهید و اجزای نمادین جعبه آینه به موضوعی علمی و تطبیق مشاهدات با نظریه‌ها تقلیل نیابد. به این ترتیب، اصلی‌ترین نتیجه «ایستادن» مقابل چند هزار جعبه آینه در گلزارهای مختلف شهدای کشور و «ایستادگی» در مقابل نظریه‌های علمی و نشانه‌شناختی، روایتی ناب و تحلیلی است که برای اولین‌بار از «واکنش مادرانه به جنگ» سخن می‌گوید. «جعبه آینه» وجه شاعرانه و شریف دفاعی است که در فرایند آن، مدافع نشان می‌دهد که چگونه ایستادن بر مرزهای خانه، پیش از آنکه نوعی راهبردی نظامی باشد، واکنشی مادرانه است. صفحه‌آرایی کتاب با استفاده از تصاویر چشم‌نواز رنگی از جعبه آینه‌ها و حجله‌ها و نیز طراحی خوب و هدفمند، به خواننده کمک می‌کند تا هرچه بهتر با سخن راوی همراه شود. «راز جعبه آینه» با شمارگان دوهزار نسخه و به بهای 200 هزار ریال از سوی دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی در دسترس مخاطبان قرار گرفته است.


روز اعزام نزدیک بود و هر لحظه نشاط و نورانیت، سیمای آرام محمد‌مهدی را دلنشین‌تر می‌کرد. او علت رفتنش را به مادر ولایتمدارش این‌گونه گفته بود: «نمی‌توانم در کنار همسر و فرزندانم باشم، در حالی که در مقابل چشم کودکان سوریه و عراق، والدین‌شان سربریده می‌شوند؛ آموخته‌های من از اسلام و تحصیل دروس حوزوی چنین اجازه‌ای به من نمی‌دهد.»
 به نقل از خانواده حجت‌الاسلام شهید محمد‌مهدی مالامیری 
محمد‌مهدی دوشنبه 26 خرداد ماه 1364هجری شمسی، مصادف با بیست‌وششم ماه مبارک رمضان چشم به جهان گشود. پدر و مادرش هر دو اهل استان مازندران هستند. پس از گذراندن دوره‌های ابتدایی و راهنمایی با رتبه‌های عالی، در ابتدای نوجوانی در مدرسه علمیه فاطمی شروع به فراگیری دروس حوزوی خود کرد.سختکوشی و تهذیب سبب شد پس از سپری کردن مقامات و سطح عالی حوزه طی هشت سال در جایگاه طلبه‌ای ممتاز در محضر حضرات آیات عابدی، آملی‌لاریجانی، شب‌زنده‌دار، مدرسی‌یزدی، سیفی‌مازندرانی و... بهره کافی ببرد تا جایی که پیش از سی سالگی در حوزه‌های علمیه کاشان، جامعه‌المصطفی‌العالمیه(ص) و مؤسسه حضرت جوادالائمه(ع) به تدریس دروس سطح (رجال، درایه، رسائل و کفایه) پرداخت.وی هرچند بخش زیادی از زندگی خود را صرف مطالعه و غور در مباحث علمی کرد، اما فعالیت‌های تبلیغی را تا هنگام شهادت به منزله تکلیف و وظیفه شرعی انجام داد.از نوجوانی تحولات کشورهای اسلامی برایش اهمیت فراوانی داشت، جنایات فجیع گروه‌های افراطی و تکفیری و حرمت‌شکنی‌های بی‌شرمانه آنها آرام و قرار را از او ربوده بود. از همین رو سفرهای تبلیغی آخرش را به مناطق مرزی و سنی‌نشین رفت تا با نشر افکار التقاطی وهابیت و داعش مبارزه کند. وی دوره‌های فشرده آموزش نظامی را بدون اطلاع خانواده گذراند و با وجود شرایط مساعد کاری، تدریس و تحقیق را رها کرد تا به قول خودش به (حاصل آموخته‌هایش) برسد. راهی جبهه‌های نبرد علیه گروه‌های تکفیری آمریکایی شد و سرانجام در شامگاه دوشنبه 31 فروردین 1394، مصادف با اول ماه رجب میلاد امام محمد ‌باقر‌(ع) همراه با دیگر مجاهدان تیپ فاطمیون در منطقه بصری‌الحریر استان درعای سوریه به آرزوی دیرینه‌اش رسید و جامه فاخر شهادت را بر تن کرد.