پرسشهاى بسیارى درباره «گریه» به چشم مىخورد که دستیابى به پاسخ آن، نگاهى نو و معرفتى بیشتر به انسان مىبخشد و در رهیابى به فتوحات معنوى، توفیقى چشمگیر عطا مىکند. با هم پارهاى از این پرسشها را مىنگریم:
گریه چیست؟ منشأ، آثار، انواع و ابعاد آن کدامند؟ رابطه اشک با قلب، عقل و احساسات چگونه است؟ آیا موجب ضعف و زبونى انسان نخواهد بود؟ دیدگاه پروردگار متعال و پیشوایان معصوم در روایات و دعاها چیست؟ روایاتى که قطرهاى ناچیز از اشک را موجب خاموشى انبوه آتش نافرمانى مىداند یا شهادت امام حسین(ع) را علت گریه مؤمنان مىشمرد، چگونه مىتوان پذیرفت؟
گریه ریزش اشک از دیدگان انسان همراه با غم و زارى و گاه با سخن و زمزمه است. زلال جارى که به وسیله آن مشعل چشمان روشن مىشود و نسیم آرامبخش که سرزمین وجود با آن از غبار و کدورت پاک مىشود. حقیقتى شگفتآور که امام صادق(ع) درباره آن فرمود: گریه موهبتى الهى است که از طریق آن رطوبت مغز انسانـ که موجب دردهاى بسیارى خواهد شدـ جدا مىشود و افراد را از کورى ایمن میکند، سلامتى و تندرستى بدن را به همراه مىآورد و سرانجام حالت نشاط، سبکبالى و طراوت روح به آدمى مىبخشد. از این رو گریه از ویژگىهاى انسانها است و عمر زیاد و سلامتى بسیار به همراه داشته و افراد را از اندوه و ناراحتىها تهى میکند.
آثار گریه
آنجا که امام عصر(ع) از مصائب جد بزرگوار خویش اباعبداللهالحسین(ع) سخن میگوید و لب به بیان عشق و علاقه خود مىگشاید، چنین مىفرماید: «اى جد عزیز! در مصائب و بلاهایى که بر تو فرود آمد، هر صبح و شام سرشک غم و اشک اندوه از چشمان خود مىریزم و چون اشکم تمام شد، براى تو خون گریه مىکنم.»
در آثار اجتماعى گریه تلطف و مهربانى، همدلى و همسویى و شکلگیرى حالات روحى به چشم مىخورد و چون به آثار سیاسى گریه مىنگریم، ادامه دادن راه و حرکت محبوب شرکت در حماسه شهید یا عزیز از دست رفته، تصمیم به تقویت هدف و آرمان وى و همدلى با افکار و خواستههاى او را مىبینیم؛ زیرا گریه مظهر شدیدترین حالات احساسى انسان است، از ژرفاى وجود سرچشمه مىگیرد و عشقى روزافزون در رسیدن به صفات محبوب و دریافت پیامهاى او فراهم مىکند که در رهگذر زندگانى، چون کیمیایى درخشان رواق وجود انسان را آینهکارى و شفاف و نورانى مىکند.
گریه از دیدگاه قرآن
قرآن کریم این کتاب سترگ «گریه» را شیوه دیرینه انبیاى الهى مىشمرد؛ آنجا که یعقوب براى یوسف خود سرشک غم ریخت، یادآور مىشود و گریه نوح را بیان مىکند. چون سخن از شعیب پیامبر مىشود، گریه او را به درگاه خداوند گوشزد میکند و داود را رسولى معرفى مىکند که اهل گریه و راز و نیاز بوده است. هنگامى که به آخرین سفیر سعادت خود، یعنى حضرت محمد(ص) مىرسد، او و اصحاب عزیزش را مردانى مىشمرد که سرشک غم و اندوه از دیدگان خود جارى مىکردند و با شنیدن آیات قرآن از خوف الهى اشک مىریختند و نسبت به اصحاب صفهـ آن تهیدستان لبریز از ایمانـ ریزش اشک را به هنگام شنیدن قرآن نسبت مىدهد. پژوهش برخى از مفسران به آنجا انجامیده که گریه یوسف را بر قبر مادر بیان کردهاند و نسبت به این صفت پسندیده و عاطفى از صالحان و مؤمنان سخن گفتهاند و بعضى دیگر، افزون بر آیات الهى که بیانکننده گریه آسمان و زمین در مرگ مؤمنان است، گستره این بحث را با روایاتى ارزشمند شکوهى بیشتر بخشید، آنجا که پروردگار متعال مىفرماید: «فما بکت علیهم السماء والارض و ما کانوا منظرین»؛ پس نگریست بر آنان آسمان و زمین و مهلت نیز به آنها داده نشد و سپس ارزش گریه خوفآمیز از عظمت الهى را توضیح دادهاند. «و یخرون للاذقان یبکون و یزیدهم خشوعا»؛ صحیفهاى از این دفتر معرفت را مىگشاییم: آسمان و زمین براى برخى مىگریند و نسبت به عدهاى هیچ احساس ندارند. گریستن بر سرکشان و فرعونیان نشان از حقارت آنها و بیانگر نداشتن دلسوز و یار و یاور براى آنان است؛ اما براى مقربان درگاه الهى و مؤمنان و فرشتگان گریه مىکنند و سرشک غم مىریزند. پارهاى گریه آسمان و زمین را گریهاى حقیقى مىدانند که به صورت نوعى دگرگونى و سرخى مخصوص (افزون بر سرخى همیشگى به هنگام طلوع و غروب) خودنمایى مىکند، همانند روایتى که: «لما قتل الحسین بن على بن ابىطالب(ع) بکت السماء علیه و بکائها حمزه اطرافها».
دعا و گریه
جایگاه اشک و کوتاه بودن راه تقرب به وسیله آن به حدى است که در دعاهاى گوناگون، چون مقام تسلیم و رضا، اطاعت و بندگى و قرب پدید مىآید؛ نام «اشک و گریه» و تکرار آن، صفابخش دلهاى پاک و بیدار مىشود.
آنگاه که امام سجاد(ع) از تهیدست بودن به هنگام حضور در محضر الهى سخن مىگوید و یاد قبر و فرجام نامعلوم خویش با اعمال ناچیز خود مىکندـ که این عبارات تعلیمى براى بندگان عصیانگر بیانگر سختى معاد و احساس سنگینى مسئولیت از سوی ائمه معصوم(ع) استـ از ژرفاى وجود گریستن به پیشگاه معبود و محبوب خود را به میان مىآورد و مىفرماید: «چرا نگریم در صورتى که نمىدانم فرجام من چگونه است... مىگریم بر آن حالتى که روح و روانم از بدنم خارج مىشود، مىگریم براى تاریکى قبرم، مىگریم براى تنگى لحدم، مىگریم براى پرسش دو ملک الهى، نکیر و منکر، مىگریم براى آن هنگامى که عریان، ذلیل و با بارى از گناه از قبر خارج مىشوم... .»
از آغازین روزهاى سوگوارى و برپایى محافل سخنرانى در ایام محرم و دیگر مناسبتهاى مذهبى، سخن از گریه، ارزشهاى اخروى و آثار معنوى آن انگیزهاى قوى براى شیفتگان اهلبیت(ع) به ویژه سیدالشهداء(ع) ایجاد کرد تا خود را از این بارش مغفرت و ریزش رحمت الهى محروم نکنند. از سوى دیگر، پارهاى آزاداندیش و حقیقتجو و تعدادى از دین ناباوران مانده در قحطى معرفت و عشق، به اعتقادات و باورهاى زلال و شفاف اینان خرده گرفته و گاه با جملاتى نادرست و ویرانگر بنیان روایات و سخنان معصومان(ع) را هدف مىگیرند و انگیزههاى پاک و خدایى را با غبار تردید، دچار کدورت و تیرگى مىکنند.
ارزش گریه براى سید مظلومان
رسول خدا(ص) فرمود: «کسى که گریه کند و 50 نفر، 30 نفر، 20 نفر، 10 نفر و حتى یک نفر را بگریاند و اگر نمىتواند گریه کند تباکى کندـ و خود را به شکل افراد گریان درآوردـ بهشت از آن او خواهد بود.» امام صادق(ع) مىفرماید: امیرمؤمنان على(ع) نگاهى به حسین(ع) کرد و فرمود: «اى مایه گریه هر مؤمن» چون امام حسین(ع) عرض کرد پدر مرا مىگویید. على(ع) مىفرمود: آرى اى پسرم، امام حسین(ع) مىفرمود: من کشته گریهها هستم. یاد نمىکند مرا مؤمنى مگر اشک برایم مىریزد. امام صادق(ع) فرمود: امام حسین(ع) گریه هر مؤمن است به یک قطره اشک هر چند به مقدار بال مگس، باعث آمرزش گناهان مىشود، گرچه گناهان همانند کف دریاـ زیادـ باشند. امام رضا(ع) رو به ریانبنشبیب کرد و فرمود: «اى پسر شبیب! هرگاه خواستى براى چیزىـ و کسىـ گریه کنى، براى جد ما امام حسین(ع) گریه کن.»
و بدین سان:
در سلسله اشک بود گوهر مقصود
گر هست ز یوسف خبر، این قافله دارد