علامه سیدمحمدحسین طباطبایی(رحمه‌الله‌علیه) می‌گوید: حدیث ثقلین از احادیث مسلم و قطعی است، از این روایت استفاده می‌شود که چنانچه قرآن تا قیامت در بین مردم باقی بماند، عترت پیغمبر(ص) نیز تا قیامت باقی خواهد ماند؛ یعنی هیچ زمانی از وجود امام و رهبر حقیقی خالی نمی‌شود. پیغمبر(ص) به وسیله این دو امانت بزرگ همه احتیاجات علمی و دینی مسلمین را تأمین کرده و اهل بیتش را مرجع علم و دانش معرفی کرده و اقوال و اعمال‌شان را معتبر دانسته است... و هیچ مسلمانی حق ندارد از علوم اهل بیت(ع) اعراض کند.

گفتاری از آیت‌الله جعفر سبحانی

معمولاً اين نوع پرسش‌ها درباره نحله‌هاي كلامي و فرقه‌هاي مذهبي مطرح مي‌شود كه پس از رحلت پيامبر اسلام(ص) پديد آمده‌اند. برای نمونه، مي‌گويند مذهب اشعري چگونه و از چه زماني پديد آمده است؟ در پاسخ گفته مي‌شود: مذهب اشعري مكتبی كلامي است كه ابوالحسن اشعري (260ـ324هـ) در آغاز قرن چهارم آن را پي‌ريزي كرد. در مقابل آن، مذهب معتزله قرار دارد كه آن هم يك مذهب كلامي است و واصل‌بن‌عطا(80ـ 130هـ) شاگرد حسن بصري (م110هـ) آن را بنيان نهاد. در اين موارد، مي‌توان براي پيدايش مذهب، تاريخ مشخصي تعيين كرد. اين گفته درباره مذاهب فقهي نيز صادق است
. مذهب حنفي به وسيله ابوحنيفه(80ـ 150هـ) و مذهب شافعي به وسيله محمدبن‌ادريس شافعي(150ـ 204هـ) پديد آمد و همچنين ديگر مذاهب فقهي نيز تاريخ پيدايش مشخصي دارند؛ امّا تشيع يك مذهب كلامي و فقهي نيست كه پس از پيدايش اسلام و درگذشت رسول خدا(ص) پديد آمده باشد. 
تشيع با اسلام تاريخ يكسان دارد. در واقع تشيع همان اسلامي است كه پيامبر خدا(ص) آورده و يكي از تعاليم آن، استمرار رهبري و امامت به وسيله فردي است كه از جانب خدا تعيين و به وسيله پيامبر(ص) معرفي مي‌شود. اين اصل اساسي كه ضامن بقاي اسلام است و هويت تشيع را تشكيل مي‌دهد، در زمان خود رسول خدا(ص) به وسيله آن حضرت اعلام شد و گروهي از صحابه پيامبر(ص)، آن را پذيرفتند و پس از درگذشت رسول خدا(ص) بر همان پيمان باقي ماندند. اينان پيشگامان تشيع در عصر رسول خدا(ص) و پس از او بودند؛ امّا گروهي ديگر، اين اصل را ناديده گرفته و رهبري را از آن ديگري دانستند. 
شيعه در كلمات رسول خدا(ص)
نامگذاري پيروان علي(ع) به شيعه، از زمان خود پيامبر(ص) آغاز شده و روايات فراواني حاكي از آن است كه آن حضرت اين نام را بر پيروان علي(ع) نهاده است. محدثان و مفسران نقل مي‌كنند، آنگاه كه آيه «إِنَّ الّذينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصّالِحات أُولئِكَ هُمْ خَيْرُ الْبَرِيّه» فرود آمد، پيامبر(ص) رو به حضرت علي(ع) كرد و فرمود: «مقصود از اين عبارت، تو و شيعيانت هستند كه روز قيامت خشنود و پسنديده‌اید»
در حديث ديگر فرمود: «تو و پيروانت مقصود هستيد، وعده من و شما در روز قيامت نزد حوض كوثر است. آنگاه كه امّت‌ها براي حسابرسي به آنجا مي‌آيند، شما را فرا مي‌خوانند؛ در حالي كه نور از چهره و پيشاني شما تابان است.»

امامت، همزاد نبوّت
شكي نيست كه مقام امامت با مقام نبوت تفاوت دارد. پيامبر گيرندة وحي و پايه‌گذار دين است؛ در حالي كه امام نه دريافت‌كنندة وحي است و نه پايه‌گذار دين، بلكه وظايفي كه رسول خدا(ص) در قلمرو بيان احكام و اجراي آنها برعهده داشت، پس از وي برعهده امام است. امام مرجع بيان احكام و عقايد اسلامي و مدير امور كشور است. با توجه به اين اصل و بنا بر روايات، روزي كه پيامبر(ص) نبوت خود را براي بني‌هاشم بيان كرد، جانشيني و رهبري علي(ع) را نيز اعلام کرد و اين حاكي از آن است كه نبوت و امامت همزاد بوده و دارنده هر دو منصب از جانب خدا به وسيله وحي الهي معين مي‌شوند. اين مسئله در منابع تاريخي چنين آمده است:

حدیث عشیره 
پيامبر گرامي(ص) سه سال دعوت پنهاني داشت. آنگاه كه خدا او را با آيه «وَأَنْذِرْ عَشيرتَكَ الأَقْرَبين» مخاطب قرار داد، او بيش از چهل نفر از بستگان خود را كه همگي از شخصيت‌هاي بني‌هاشم بودند، براي ضيافت دعوت كرد و پس از صرف غذا، سخنان خود را اين‌گونه آغاز كرد: «هيچ كس از مردم براي كسان خود چيزي بهتر از آنچه من براي شما آورده‌ام، نياورده است. من خير دنيا و آخرت را براي شما آورده‌ام، خدايم به من فرمان داده كه شما را به توحيد و يگانگي وي و رسالت خويش دعوت كنم. چه كسي از شما مرا در اين راه كمك مي‌كند تا برادر و وصي و جانشين من در ميان شما باشد؟» آن حضرت اين جمله را گفت و اندكي درنگ كرد تا ببيند كدام يك از آنان به نداي او پاسخ مثبت مي‌دهند. در آن لحظات، سكوتي مطلق و آميخته با بهت و تحير بر مجلس سايه گسترده بود و همگي سر به زير افكنده و در فكر فرو رفته بودند.
ناگهان علي(ع) كه سن او در آن روز از 15 سال تجاوز نمي‌كرد، سكوت را درهم شكست و برخاست و رو به پيامبر(ص) كرد و گفت: «اي پيامبر خدا، من تو را در اين راه ياري مي‌كنم.» آنگاه دست خود را به سوي پيامبر(ص) دراز كرد تا دست او را به نشانه پيمان فداكاري بفشارد. در اين هنگام پيامبر(ص) دستور داد كه حضرت علي(ع) بنشيند. بار ديگر پيامبر(ص) گفتار خود را تكرار کرد. باز علي(ع) برخاست و آمادگي خود را اعلام كرد. اين بار نيز پيامبر (ص) به وي دستور داد بنشيند. در مرتبة سوم نيز مانند دفعات پيشين، كسي جز علي(ع) برنخاست و تنها او بود كه پشتيباني خود را از اهداف مقدس پيامبر (ص) اعلام كرد. پيامبر (ص) در اين حال دست خود را بر دست علي(ع) زد و جملة تاريخي خود را در مجلس بزرگان بني‌هاشم دربارة او بيان کرد و فرمود: «هان! اي خويشان و بستگان من! علي برادر و وصي و خليفة من در ميان شماست.»
اين حديث به روشني تاريخ تشيع و همزاد بودن نبوت و امامت را به معنايي كه يادآور شديم، بيان مي‌كند.

حديث منزلت
حديث منزلت از احاديث معروفي است كه محدّثان و تاريخ‌نگاران نقل كرده‌اند و اجمال آن چنين است: آنگاه كه پيامبر(ص) راهي نبرد با روميان در سرزمين تبوك شد، علي(ع) را همراه خود نبرد؛ زيرا وجود او در مدينه براي جلوگيري از فتنه‌گري منافقان، لازم و ضروري بود؛ ولي دشمنان به شايعه‌پردازي دست زدند و گفتند: روابط پيامبر(ص) با علي(ع) به تيرگي گراييده، لذا او را به همراه خود نبرده است. علي(ع) خود را به لشگرگاه اسلام رساند و اين شايعه را بازگو کرد. پيامبر(ص) در پاسخ فرمود: آنان دروغ گفته‌اند. من تو را براي حفظ خانه و خانواده‌ام جانشين خويش ساخته‌ام. پس بازگرد و جانشين من در خانواده من و خانواده خودت باش. آيا خوش نداري براي من آن‌گونه باشي كه هارون براي موسي بود، با يك تفاوت كه پيامبري پس از من نيست؟ اين حديث به روشني نشان‌ می‌دهد، علي(ع) همه صلاحيت‌ها و اختيارات هارون(ع) را جز نبوت داشته است. يكي از مناصب هارون، وزارت او براي موسي(ع) بوده است، چنانكه مي‌فرمايد: «وَاجْعَلْ لِي وَزيراً من أَهْلِي»؛ هارون را كه از خاندان من است، وزير من قرار ده.
استثناي نبوت در كلام رسول خدا(ص) حاكي از آن است كه كليه مسئوليت‌هاي هارون را علي نيز داشت و اين جانشيني تنها به جنگ تبوك اختصاص نداشت؛ بلكه يك ضابطه كلي بود كه جانشيني در غزوه تبوك يكي از مصاديق آن به شمار مي‌آمد و اگر مقصود جانشيني درباره اين سفر بود، به اين ضابطه كلي و استثناي نبوت نیازی نبود.

حديث غدير
در حدیث غدیر پیامبر(ص) فرمودند: «هان اي مردم، نزديك است كه من دعوت حق را لبيك گويم و از ميان شما بروم. من مسئولم و شما نيز مسئول هستيد... هان اي مردم، هر كس من مولا و رهبر او هستم، علي نيز مولا و رهبر اوست.» پيامبر(ص) جملة آخر را سه بار تكرار كرد و فرمود: «پروردگارا هر كس علي را دوست دارد، تو او را دوست بدار و هر كس با او دشمني كند تو با او دشمن باش. هر كس او را ياري كند، تو ياور او باش، و هر كس او را تنها گذارد، تو نيز او را تنها گذار. لازم است حاضران به غايبان خبر دهند و آنها را از اين امر آگاه سازند.» هنوز اين اجتماع با شكوه پايان نيافته بود كه فرشتة وحي فرود آمد و پيامبر گرامي(ص) را بشارت داد كه خداوند امروز دين خود را تكميل كرد و نعمت خويش را بر مؤمنان به كمال رسانيد. 
حديث غدير از  احاديث متواتر است. كافي است بدانيم 120 صحابي، آن را از پيامبر(ص) و 89 نفر از تابعان آن را نقل کرده‌اند و در مجموع 14 قرن، 360 نفر عالم و دانشمند سنّي آن را روايت كرده‌اند، و اگر راويان و عالمان شيعي را به آنان ضميمه كنيم، خواهيم ديد حديث در بالاترين حدّ تواتر قرار مي‌گيرد.

شكل‌گيري تشيع
 در پرتو  سفارش‌ها
ما به همين احاديث قطعي بسنده مي‌كنيم. اين سفارش‌ها سبب شد در عصر رسول خدا(ص) گروهي گرد حضرت علي(ع) را بگيرند و به پيروي از او مشهور شوند. محقق معروف آقاي محمد كردعلي در كتاب «خطط الشام» مي‌نويسد: «در زمان خود پيامبر(ص) گروهي از بزرگان صحابه به دوستي و موالات علي(ع) معروف بودند؛ مانند سلمان فارسي كه مي‌گفت: ما با پيامبر(ص) بيعت كرديم بر دو اصل: خيرخواهي براي مسلمانان و اقتدا به علي‌بن‌ابي‌طالب(ع) و ولايت وي. ابوسعيد خدري مي‌گويد: مردم به پنج چيز دعوت شدند؛ ولي چهار تا را گرفتند و يكي را رها كردند. سؤال شد: آن چهار تا را كه گرفتند چيست؟ گفت: نماز، زكات، روزه ماه رمضان و زيارت خانة خدا. پرسیدند: آن يكي كه رها كردند كدام است؟ گفت: ولايت علي‌بن‌ابي‌طالب(ع). از وي سؤال شد: آيا ولايت علي همانند آن چهار مورد، لازم و واجب است؟ گفت: آری، به سان آنها لازم و واجب است و از همين افرادند: ابوذر غفاري، عمار ياسر، حذيفة‌ابن‌يمان، ذوالشهادتين خزيمة ابن ثابت، ابوايوب انصاري، خالدبن‌سعيد و قيس‌بن سعدبن عباده.»

شيعه در عصر رسالت
سفارش‌هاي مؤكد پيامبر(ص)‌ـ كه نمونه‌هاي آن را يادآور شديم و قسمت مهم آن در كتاب‌هاي حديث و تفسير وارد شده است‌ـ سبب شد بذر تشيع در سرزمين اسلام پاشيده شود و به تدريج رشد كند. گروهي در عصر رسالت، ولايت علي را به دل بگيرند و به شيعه علي(ع) مشهور شوند و با پايمردي همه پيمان خود را با امام پس از عصر رسالت نيز حفظ كنند. اين گروه هسته تشيع را در صدر اسلام تشكيل مي‌دادند. سپس تشيع در طول زمان با توجه به شناخت‌هاي صحيح از مسئله امامت و جانشيني علي(ع) راه خود را باز كرد و پيوسته گسترش
 یافت.



 سید حسین خاتمی خوانساری/ «اصلاح ذات‌البین»‌ به معنای اصلاح رابطه‌ها و مستحکم کردن دوستی‌ها و از میان بردن دشمنی، تفرقه و نفاق است؛ در اصطلاح قرآنی به معنای آشتی دادن مردم و از میان برداشتن تباهی و نادرستی در محیط اجتماعی است. 
پیامبر گرامی اسلام(ص) در اهمیت آشتی دادن میان مردم می‌فرمایند: «آیا شما را به چیزی با فضیلت‌تر از نماز و روزه و صدقه آگاه نکنم؟ آن چیز اصلاح میان مردم است؛ زیرا تیره شدن رابطه میان مردم، مهلک و دین‌برانداز است.»
این اصلاح میان دو نفر و دو طایفه آنقدر اهمیت دارد که دروغ در آن جایز است؛ به این ترتیب اگر به یکی بگوییم طرف مقابلت خیلی تو را دوست دارد یا او به من گفته نزد تو بیایم و... و به طرف مقابل هم همین را بگوییم تا گمان آنها نسبت به هم اصلاح شود، دروغ محسوب نمی‌شود. دروغ در هر جایی بد است و بدترین توصیفات را در روایات دارد؛ امّا در دو جا دروغ گفتن اشکال ندارد. پیامبر اعظم(ص) می‌فرمایند: «هر دروغی را می‌نویسند مگر اینکه در جهاد بوده باشد یا دروغ گفته شود تا میان دو نفر اصلاح شود.» همچنین امام صادق(ع) می‌فرمایند: «آشتی‌دهنده دروغگو نیست». روزی حضرت امام صادق(ع) به ابن عمار فرمودند: «از من به فلان شخص چنین و چنان بگو. ابن عمار عرض کرد: هرگاه غیر از آنچه فرمودید سخنی دیگر از زبان شما به جهت اصلاح بگویم رواست؟ فرمود: بلی، مصلح دروغگو نمی‌باشد، امثال این سخن‌ها صلح است نه کذب.»
اصلاح ذات‌البین جزء صدقات محسوب می‌شود؛ پیامبر گرامی(ص) می‌فرمایند: «فاضل‌ترین صدقات، اصلاح کردن میان مردمان است» و حضرت امام صادق(ع) می‌فرمایند: «صدقه‌ای که خدا آن را دوست دارد، اصلاح کردن میان مردم است»؛ یعنی آثار و برکات صدقه را دارد. امّا مراتب اصلاح چیست؟ چه کسانی شایسته این حرکت هستند؟ آیا می‌توان منافقان را با مؤمنان آشتی داد؟! 

نگاهي به روابط با دوستان دوران مجردي پس از ازدواج

 کبري فرشچي/ ازدواج سرآغاز يک تغيير بزرگ در زندگي ماست. حالا ديگر در زندگي تنها نيستيد و شريکي داريد که حق دارد درباره همه امور زندگي شما اظهار نظر کند و دخيل باشد، همان‌طور که شما درباره او چنين حقي داريد. دنياي پس از ازدواج چند وجهه دارد؛‌ از يک سو شما با دنيايي دونفره سر و کار (شما و همسرتان) دارید. آهسته آهسته و با آمدن فرزندان دنياي خانوادگي شما گسترده و گسترده‌تر مي‌شود. در کنار دنياي خانواده دو يا چند نفره شما، دنياهاي ديگري هم قرار دارند که اهميت برخي به موازات اهميت دنياي اصلي زندگي شما، يعني ارتباطات درون خانوادگی است؛ ‌ارتباط با خانواده خود و خانواده همسر از اين دست ارتباطات است؛ اما در کنار اينها شما ارتباطات ديگري را هم بايد مديريت کنيد و آن ارتباط با دوستان دوران مجردي خود و همسرتان است که در کنار دوستان تازه‌اي که پس از ازدواج به جمع دوستان‌تان اضافه مي‌شوند، رفتارها و ساختار خاص ارتباطي خود را مي‌طلبد تا در عين حفظ دايره دوستان و آشنايان، هسته ارتباطات اصلي خانواده، يعني شما و همسرتان محکم  و پابرجا باقي بماند.
همسر ما بايد بهترين دوست و همراه ما باشد؛ اما در ازدواج افزون بر آنکه با خانواده و آشنايان همسرمان بايد ارتباط برقرار کنيم، با دوستان و همکارانش نيز در ارتباط هستيم و بايد اين ارتباطات را به گونه‌اي مديريت کرد تا به زندگي مشترک آسيبي نرسد و حتي در نهايت اين ارتباطات هم بتواند در خدمت استحکام بيشتر خانواده درآيد. اما گاهي ارتباطات آقا و خانم با دوستان دوران مجردي و اصرارشان براي ادامه زيست دوران مجردي به شکل رفتن به سفر يا تفريح با دوستان دوران مجردي وقتي از حدود خودش تجاوز کند، مي‌تواند چالش‌برانگيز باشد. 
برقراري تعادل در دنياي ارتباطات
دنياي امروز دنياي ارتباطات است و شما ناگزير هستيد با ديگران ارتباط برقرار کنيد؛ اما در عين حال ازدواج مسئولیت‌ها و تعهدات تازه‌اي را براي شما ايجاد مي‌کند که همه زندگي از جمله ارتباطات شما را تحت تأثير قرار مي‌دهد و بايد دوستي‌هاي دوران پیش از ازدواج را با شرايط تازه و زندگي دوران متأهلي خودتان تنظيم کنيد. بي‌ترديد اين مسئله به معناي خداحافظي کامل با دوستان دوران مجردي نيست؛ اما به هر حال تأهل شما موجب مي‌شود محدوديت‌هايي براي ارتباط با دوستان دوران پیش از ازدواج خود داشته باشيد و بين ارتباط با دوستان دوران مجردي،‌ خانواده خود و همسر و همچنين رضايت همسرتان تعادل برقرار کنيد تا مبادا رفت‌وآمدها با دوستان و خانواده شيريني زندگي مشترک شما را تحت تأثير قرار بدهد. 

صميمي‌ترين دوست 
هيچ‌گاه سعي نکنيد همسرتان را به طور مطلق از گذشته و زندگي خصوصي‌اش جدا کنيد. هر يک از زوجين حق دارند ساعاتي در هفته براي خودشان زنگ تفريح داشته باشند و در اين زنگ تفريح اوقاتي را با دوستان دوران مجردي‌شان بگذرانند، مگر آنکه شما احساس کنيد دوستان دوران مجردي خودتان يا همسرتان افراد مناسبي نيستند که اين مسئله هم بايد با سازوکار خودش حل شود؛ اما اگر دوستان دوران مجردي شما مشکلي ندارند و افراد قابل اعتمادي هستند، معاشرت شما با آنها نه فقط به زندگي مشترک‌تان آسيبي نمي‌رساند؛ بلکه مي‌تواند نوعي زنگ تفريح هم به شمار رود و شما را در زندگي مشترک با نشاط‌تر کند. نکته مهم در اين مسئله رعايت حد و مرزهاست. از همه مهم‌تر اينکه زمان طلايي زندگي‌تان را هميشه براي همسرتان کنار بگذاريد. رفت‌وآمد با دوستان مي‌تواند در زمان‌هايي باشد که همسر شما سر کار است يا با توافقي بين شما دو نفر دوره‌هاي زماني مشخصي در هفته يا ماه را هر دو به وقت گذراندن با دوستان‌تان اختصاص دهيد؛ اما اگر برای نمونه شما و همسرتان تنها در روزهاي جمعه فرصت داريد در کنار هم باشيد، هيچ‌گاه اين فرصت طلايي را به دوستان‌تان اختصاص ندهيد؛ چراکه در اين صورت ممکن است با نارضايتي همسرتان مواجه شويد. همچنين اولويت‌تان براي تفريح و خوش‌گذراني همسر و خانواده باشد، نه دوستان. به هر صورت يک زن و شوهر بايد صميمي‌ترين دوست همديگر باشند. 

رازدار باشيد
نوع ارتباطي که هر يک از زوجين با دوستان خود دارند، مي‌تواند در ادامه روند اين ارتباطات و آسيب‌زا بودن يا نبودن آن اثرگذار باشد. يکي از مهم‌ترين نکات در اين بين حفظ رازهاي زندگي زناشويي است. هر قدر هم با دوستي صميمي هستيد، هرگز رازها و مشکلات احتمالي خود در زندگي زناشويي را با او در ميان نگذاريد. اين مسئله بيشتر مبتلا به خانم‌هاست و خانم‌ها بيشتر به دوستان‌شان اعتماد مي‌کنند و مسائل خصوصي زندگي‌شان را با آنها در ميان مي‌گذارند. در اعتماد به دوستان بايد حد و مرزي قائل شد و مسائل زندگي زناشويي شما بايد خط قرمز اين اعتماد باشد. اگر با همسرتان مشکلي داريد، به حتم دوست شما نمي‌تواند مشکل شما را حل‌وفصل کند و براي حل مشکلات بايد به مشاور مراجعه کنيد. راز نگهدار نبودن شما تنها مي‌تواند به رابطه خانوادگي‌تان ضربه بزند. بر همين اساس، برخي از همسران چندان علاقه‌اي به ادامه دوستي‌هاي دوران مجردي همسرشان ندارند يا روي يک يا چند دوست شما حساس هستند. اين حساسيت‌ها نشانه‌اي از بي‌اعتمادي به همسر است. ريشه اين بي‌اعتمادي گاهي به رفتار نادرست شما بازمي‌گردد و گاهي به حساسيت‌هاي همسرتان، اما به هر صورت بايد اين رابطه را مديريت کنيد و اولويت‌تان در روابط پس از ازدواج با دوستان به دست آوردن رضايت همسرتان باشد. بیشتر مواقع سوء‌تفاهم‌ها با گفت‌وگوي مسالمت‌آميز قابل حل‌وفصل است. 

دوستان مشترک
 براي دوران پس از ازدواج
خيلي وقت‌ها دوستان پس از دوران ازدواج مي‌توانند گزينه‌هاي مناسب‌تري براي تعاملات اجتماعی باشند. دوستان مشترک شما و همسرتان که مي‌توانيد اوقات فراغت‌تان را در ارتباط با آنها بگذرانید و رفت‌وآمدهاي خانوادگي داشته باشيد، خيلي وقت‌ها همان دوستان قديمي هر يک از زوجين هستند که حالا آنها هم ازدواج کرده‌اند و زندگي جديدي تشکيل داده‌اند و تمايل دارند با شما رفت‌وآمد خانوادگي داشته باشند. اين‌گونه رفت‌وآمدها بیشتر اوقات هم احساس خوب تعامل با دوستان را در پي دارد و هم به واسطه خانوادگي بودن و حضور همسران شما در چنين جمع‌هايي حس نامناسب دوري از همديگر به دليل وقت‌گذراني با دوستان را به شما يا همسرتان نمي‌دهد. 


 دکتر مجيد ابهري/ريشه‌هاي دروغگويي در کودکان چيست و چگونه بايد با اين معضل برخورد کنیم تا بتوانيم فرزنداني راستگو تربيت کنيم؟ خانواده نخستين مدرسه در آموزش سبک زندگي به بچه‌هاست. ايمان‌گرايي و عوامل مرتبط با آن در خانواده آموخته مي‌شود و والدين با رفتارهاي خود نقش مؤثري در ايجاد و تقويت مباني رفتاري در فرزندان دارند. براي آنکه فرزنداني راستگو داشته باشيم، راستگويي به عنوان يک فضيلت اخلاقي بايد در خانواده مطرح، معرفي و تمرين شود. والدين بايد به نوعی با فرزندان رفتار کنند که آنها از بيان حقيقت ترس و نگراني نداشته باشند. گاهي بچه‌ها از ترس تنبيه والدين مجبور مي‌شوند دروغ بگويند، در حالی که بايد به فرزندان‌مان فرصت اشتباه کردن را بدهيم و اگر اشتباهي از او سر زد به او زمان بدهيم تا حقيقت را بگويد و نه تنها او را تنبيه نکنيم؛ بلکه برای بيان حقيقت، به او امتياز هم بدهيم. در اين صورت است که یک کودک راستگو وارد جامعه مي‌شود. همچنين بايد توجه داشت که بچه‌ها بخش مهمي از رفتارهاي‌شان را از والدين الگو مي‌گيرند. وقتي پدر و مادري از فرزندان‌شان مي‌خواهند که در پاسخ به تلفن بگويد پدر يا مادرم منزل نيست، در عمل دارند به وي آموزش دروغگويي مي‌دهند و ديگر نباید از فرزندشان انتظار داشته باشند راستگو باشد. پدر و مادر هنگام وعده دادن به کودکان باید امکانات خود را برررسي کنند و وعده‌اي ندهند که نتوانند به آن عمل کنند و از توان مالي يا زماني آنها خارج باشد؛ چرا که کودک تصور مي‌کند والدينش به او دروغ گفته‌اند و اين رفتار را ياد مي‌گيرد. دروغگويي پايه‌هاي اصلي بزهکاري و انحرافات رفتاري در جامعه است. بنابراين والدين بايد مصداق رفتاري «نجات در راستگويي است» ‌را شعار اصلي خانواده قرار دهند و وفاي به عهد و صداقت را به منزله رفتار اصلي خانواده مقرر کنند.
گروه «زندگی» صبح صادق آماده است تا پلی بین شما خوانندگان با مشاوران خبره و امین ایجاد کند. سؤالات خود را از طریق سامانه پیامک 3000990033 برای ما ارسال کنید.

کاربری در صفحه شخصی خود نوشت: «سرسفره عقد آروم تو گوشم گفت: می‌دونی من فردا شهید می‌شم...؟ خندیدم و گفتم از کجا میدونی شهید می‌شی؟! نکنه علم غیب داری...؟! گفت: آره دیشب مادرم حضرت زهرا(س) رو تو خواب دیدم، ازدواجمو بهم تبریک گفت... بعدشم بهم وعده شهادت داد... بغض کردم و گفتم: پس من چی..؟! می‌خوای تنهام بذاری...؟! «نبود شرط وفا خود روی مرا نبری»، تو که می‌دونی فردا قراره شهید بشی... پس چرا نشستی پای سفره عقد؟ چرا منو به عقد خودت در میاری...؟ دستمو فشرد و لبخندی زد و گفت: آخه شنیدم شهید می‌تونه بستگانشو شفاعت کنه... می‌خوام توی اون دنیا جز شفاعت شده‌هام باشی... می‌خوام مجلس عروسی واقعی رو اونجا برات بگیرم... عقدش کرد... سپس به سمت جهاد رفت... بعد از آمدن خبر شهادتش دفترچه خاطراتش را پیدا کردن که نوشته بود: «به خدا قسم عقدت نکردم که به تو ظلم کنم. اما به من گفته‌اند شهید می‌تواند هفتاد نفر از اهلش را مورد شفاعت قرار دهد، من هم خواستم رفیق و همراهم باشی در بهشت...»
#شهید مدافع_حرم_هادی _ابراهیمی


صحبت ایمن درباره موضوعات حساس و عمیق‌تر، سبب ارتقای احساس صمیمیت می‌شود. این احساس صمیمیت از درک این نکته حاصل می‌شود که می‌توانید با گفت‌وگویی صحیح از جانب همسرتان پذیرفته شوید. آن، شرط لازم دوست خوب بودن برای همسرتان است. تمرکز بر دوستی به این علت است که به شما کمک شود تا بتوانید به عنوان دوست با هم گفت‌وگو کنید و احساسات صمیمانه را که سبب احساس ایمنی می‌شود، در میان بگذارید. در این بخش، درباره موقعیت‌هایی صحبت خواهد شد که آشفتگی زیاد یک یا هر دوی شما ممکن است توانایی‌تان را برای گفت‌وگوی سازنده و ایمن درباره موضوعات حساس مخدوش کند. در این زمان‌ها، شما به شیوه‌های گفت‌وگویی نیاز دارید که ضمن آن بتوانید خواسته‌هایی را که از گفتن‌شان می‌ترسید، بیان کنید. مهارت‌های گوینده‌ـ شنونده مورد آموزش در اینجا می‌تواند شیوه قدرتمندی برای گفت‌وگو درباره موضوعات تعارض‌زا و حساس باشد. کتاب «مهارت گفت‌وگو برای همسران» به قلم زهره شیری، قوانین گفت‌وگو برای گوینده و شنونده و الگوهای تخریبگر و راه‌های پیشگیری از تعارض در گفت‌و‌گو پیش و پس از ازدواج را بررسی می‌کند. مبارزه با تفاسیر منفی از سخن، پیشگیری از اجتناب و کناره‌گیری، پیشگیری از بی‌اعتبار‌سازی سخن، فواید کاربرد مهارت گفت‌و‌گو در خانواده، عوامل ارتقابخش گفت‌و‌گو بین زوج‌ها، صراحت، صداقت و مهارت شنیدن از دیگر بخش‌های این کتاب آموزشی است. در بخش دیگری از این کتاب به تفاوت‌ها در اعتقادات، انتظارات، شیوه‌های زندگی، ‌زمینه خانوادگی، تفاوت‌های جنسی و فرهنگی اشاره شده و بر تقویت حافظه تأکید شده است. در بخشي از اين کتاب چنین مي‌خوانيد: «محمود و نسرین زوجی هستند که هر وقت در مورد یکی از مسائل روزشان شروع به صحبت می‌کنند، خواه پول، خواه بچه‌ها یا کارهای منزل به سرعت به سمت استفاده از یکی از الگوهای تخریبگر گفت‌وگو پیش می‌روند. آنها هنوز یکدیگر را بسیار دوست دارند، اما نشانه‌های خطر را تشخیص داده و می‌دانند که لازم است از شیوه‌های بهتری برای کنارآیی با تعارضات غیر‌قابل اجتنابی که از ازدواج سه ساله‌شان و پرورش فرزند خردسال و داشتن دو شغل تمام‌وقت، حاصل شده است، استفاده کنند. شبیه بسیاری از زوج‌ها، آنها نیازمند آموختن چگونگی گفت‌وگوی امن بدون جنگ هنگام نگرانی و خشم در مورد مسائل‌شان هستند.»