بازنگاه صبح صادق به موانع و چالشهای عملیسازی تحریمهای ثانویه آمریکا علیه ایران در گفتوگو با دکتر سیدحامد موسوی
علیرضا جلالیان/ 13 آبان امسال رئیسجمهور ماجراجو و کاسبکار آمریکا تاریخ اجرایی شدن تحریمهای ثانویه آمریکا علیه ملت ایران را اعلام کرد که با بازتابها و واکنشهای فراوانی در داخل و خارج از کشور مواجه شد که بیشتر ناظر به ناعادلانه و یکجانبه بودن این تحریمها و عدم موفقیت آنها در رسیدن به اهداف افراطی ترامپ بود. در ادامه در گفتوگویی با دکتر سیدحامد موسوی عضو هیئتعلمی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران ابعاد گوناگون این موضوع و چالشها و موانع اجرایی شدن تحریمها از سوی آمریکا و همراهی و عدم همراهی دیگر کشورها با آمریکا را بررسی کردهایم که در ادامه توجه شما را به مشروح این گفتوگو جلب میکنیم.
***
* جناب آقای موسوی منظور از مرحله دوم تحریمها، یا تحریمهای ثانویه که مقامات آمریکایی مطرح کردهاند، کدام تحریمهاست؟
آمریکا ابتدا تحریمهای اولیه را وضع کرد که بر اساس آن شرکتهای آمریکایی که با ایران کار میکردند تحریم شدند. این تحریمها چندان مهم نبودند، از پیش هم از این مسائل وجود داشت و ما با آمریکا مراودات اقتصادی چشمگیری نداشتیم که این تحریمها مؤثر واقع شود و فقط برخی شرکتهایی که ممکن بود سهام آمریکایی داشته باشند و در ایران فعالیت میکردند، از کشور خارج میشدند. اما تحریمهای ثانویه تحریمهایی است که شرکتها و مؤسسات آمریکایی را مورد هدف قرار نمیدهد؛ بلکه هر شرکتی و هر جایی از جهان که با ایران کار کند، آمریکا آن شرکتها را مورد تحریم قرار میدهد. از این نظر تحریمهای ثانویه گستردهتر است.
ساختار و چارچوب تحریمهای ثانویه آمریکا علیه ایران طی دو مرحله صورت گرفت. مرحله نخست ۱۵ مرداد و مرحله بعدی در ۱۳ آبان ماه بود. تحریمهای مربوط به خرید دلار و تجارت ایران در ازای طلا یا فلزات گرانبها و همچنین تحریمهایی از قبیل تحریم بخش خودروسازی، معاملات ریالی و نیز معاملات اوراق قرضه دولتی جزو نخستین مرحله از بازگشت تحریمهای ثانویه علیه ایران بود. افزون بر این مجوزهای ایالات متحده در زمینه صادرات فرش و مواد غذایی به آمریکا و نیز فروش هواپیماهای مسافربری و قطعات آن به ایران نیز لغو شد.
تحریمهای آمریکا علیه ایران در سه قالب؛ تحریمهای ۱۱ ژوئیه، ۱۲ ژوئیه و ۱۲ مه است. تحریم ۱۱ ژوئیه مربوط به قانون ضد اشاعه هستهای ایران است که طیف گستردهای از مراودات اقتصادی در بخشهای بازرگانی، تجاری، کشتیرانی، بیمه، خدمات پولیـ بانکی و نیز فلزات گرانبها را در بر میگیرد. تحریمهای ۱۲ ژوئیه مربوط به قانون تحریمهای آیسا است که در اواسط دهه ۱۹۹۰ میلادی سناتور آلفونسو داماتو در کنگره آمریکا آن را تصویب کرد.
این قانون که در مرحله دوم تحریمهای ایران، یعنی ۱۸۰ روز پس از خروج آمریکا از برجام از 13 آبان ماه امسال اجرایی شد، مشخصاً صنعت نفت و انرژی ایران را هدف قرار داده و تأکید میکند، هر شرکتی که بیش از ۲۰ میلیون دلار در صنعت نفت و گاز ایران سرمایهگذاری کند، مشمول تحریمهای آیسا خواهد شد. اما تحریمهای ۱۲ مه، مشخصاً بر مبنای ماده ۱۲۴۵ قانون اختیارات دفاع ملی آمریکا در سال ۲۰۱۲ است که هدف آن محدود کردن فروش نفت ایران و ممنوعیت معاملات بانکی با بانک مرکزی ایران است.
* در زمینه تحریمهای ثانویه اهدافی مطرح بود، از جمله کاهش و به صفر رساندن فروش نفت ایران، اما این موضوع محقق نشد؛ به نظر شما چرا آمریکا در این موضوع موفق نبود؟
یکی از مهمترین اهداف این تحریمها به صفر رساندن فروش نفت ایران بوده که آقای ترامپ و پمپئو هم به آن اشاره داشتهاند. دیدید که موعد مقرر گذشت و این هدف محقق نشد. اما هر چه به این موعد نزدیکتر شدیم، دیدیم این کار خیلی برای آنها عملی نیست. از نظر کارشناسان دو دلیل وجود دارد؛ اولین دلیل این است که الآن در جهان نفت اضافی وجود ندارد و هرگونه حذف کردن نفت موجود در بازار به ضرر آمریکا تمام خواهد شد؛ چرا که توازن بین عرضه و تقاضا به هم میریزد و موجب افزایش قیمت نفت و فرآوردههای نفتی از جمله بنزین میشود و اولین ضرر آن با موج نارضایتی مردم آمریکا متوجه خود آقای ترامپ و قولهایی که داده بود، خواهد شد. یک ماه پیش قیمت نفت به 86 دلار رسید، البته الآن افت کرده، به طوری که تا 70 دلار پایین آمده که یکی از علتهای افت قیمت عقبنشینی آمریکا از موضع به صفر رساندن فروش نفت ایران است. مهمترین قول ترامپ پیش از انتخابات کنگره این بود که تلاش خواهد کرد قیمت بنزین در آمریکا پایین بیاید. دلیل دوم در این ماجرا این بود که آمریکا مجبور شد استثناهایی را در این تحریمها قائل شود. کشورهای متحد آمریکا، یعنی کره جنوبی، ژاپن و هند به آمریکا فشار میآوردند که چون وضعیت طوری است که به این آسانی نمیشود نفت ایران را جایگزین کرد؛ لذا باید از تحریمها استثنا شوند. البته در این راستا عربستان و روسیه در دو سه ماه گذشته تلاشهای داشتند، ولی اینکه دو و نیم میلیون بشکه نفتی که ایران صادر میکند را جایگزین کنند، خیلی مشکل است. با وضعیت موجود شاید حدود نصف آن را بتوانند جبران کنند. از همین جهت آمریکا این استثنائات را قائل شد، ولی نکته مهم درباره استثنائات این است که این استثنائات اجازه نمیدهد به این کشورها که هر چقدر خواستند نفت بخرند؛ بلکه مشخص میکند برای نمونه هند فلان مقدار نفت را خریداری کند. نکته دیگر اینکه اعتبار این استثنا شدنها 180 روز است؛ یعنی 180 روز دیگر این کشورها باید مجدداً درخواست کنند تا از قانون تحریمها مستثنی شوند، یا اینکه دیگر نمیتوانند نفت بخرند. پیشبینی میشود آمریکا تلاش کند پس از شش ماه بر اساس بازارهای جهانی یا استثنائات را قائل نشود، یا اگر قائل شد، حجم آن را کاهش بدهد. برای نمونه 180 روز را به صد روز برساند و حجم خرید را هم محدودتر کند.
* آیا آمریکا با چالشها و موانع دیگری هم بر سر تحریمهای ثانویه علیه ایران روبهرو است؟
مهمترین بحث، نفت است. وضعیت نفت در بازار جهانی به گونهای است که نفت اضافی در بازار وجود ندارد. این یک چالش خیلی جدی است. چالش دوم این است که برخی از کشورها مانند چین که بزرگترین خریدار نفت ما هستند و بزرگترین مقصد نفت صادراتی ما چین حتی پیش از مستثنی شدن هم اعلام کردند که ما خرید نفتمان از ایران را ادامه خواهیم داد، این چالش خود خروجی چالش بزرگتر آمریکا است. امروز برخلاف دوران اوباما که کشورهای اروپایی و حتی چین و روسیه با آمریکا در بحث تحریمها همراهی میکردند، دیگر این همراهی وجود ندارد. البته این به آن معنا نیست که کاملاً به تحریمهای آمریکا بیتوجهند، ولی چون مخالفند این موضوع آمریکا را دچار چالش کرده است. از 13 آبان بحث تحریمهای بانکی وارد مرحله عملیاتی شده، تحریمهای بانکی مبادلات بانکی ایران را مورد هجمه قرار میدهد. اروپاییها در تلاشند جایگزینی برای سیستم سوئیفت اعمال کنند تا تحریمها را دور بزنند.
* کشورهای مستثنی شده با چه سازوکاری در خرید نفت از ایران اقدام میکنند؟ آیا میتوان گفت سازوکاری مثل سازوکار نفت در برابر غذا که درباره صدام اجرا شد، انجام میشود؟
اینکه نفت در برابر غذا گفته میشود، ضرورتاً فقط غذا نیست. آمریکا برای هشت کشور استثنائاتی قائل شده تا نفت ایران را بخرند، اما آنها پول نفت را در کشور خودشان وارد حسابی میکنند و آن کشورها پولشان قابل انتقال به ایران نیست. ایران فقط میتواند در ازای آن پول کالا خریداری و وارد کشور کند؛ یعنی اگر نفتی هم فروخته شد، پول آن وارد ایران نشود.
* این تحریمها در طیفبندیها و جناحهای داخلی آمریکا چه تأثیراتی داشته و اصولاً موافقت و مخالفت با تحریمها در این کشور وجود دارد؟
دموکراتها مخالف خروج آمریکا از برجام بودند. آنها دو دلیل عمده برای مخالفت خود ذکر میکردند، یکی اینکه، میگفتند با خروج آمریکا از برجام، ایران نیز از برجام خارج میشود که البته این اتفاق نیفتاد و آنها از این بابت فعلاً خیالشان تا حدی راحت شده است. دوم اینکه، فکر میکردند آمریکا با اروپا دچار چالش و دعوا میشود. اساساً در میان جمهوریخواهان و دموکراتها خیلی اختلاف نظر در زمینه تحریم ایران وجود ندارد؛ یعنی به طور منطقی اگر حتی دموکراتها هم بودند با فرض حفظ برجام، در صورتی که میتوانستند تحریمی اعمال کنند، دریغ نکرده و آنها هم از این موضوع استقبال میکردند. تقریباً اجماع گستردهای بین نخبگان سیاسیشان در زمینه فشار روی ایران شکل گرفته است و تفاوتها صرفاً به عملکردها و تاکتیکهای آنها در رسیدن به اهداف راهبردی برمیگردد.
* به مواجهه اروپا و آمریکا اشاره کردید. با توجه به اینکه امروز اروپا در مواجهه با ایران در حال وقتکشی است و سامانه تبادلات ویژه را هنوز راه نینداخته است، با این وضعیت سناریوهای آینده این ماجرا را چگونه ارزیابی میکنید؟
دغدغه اصلی اروپاییها شش ماه پیش و پس از خروج آمریکا از برجام این بود که ایران از این توافقنامه خارج نشود. آنها با ایران رایزنی کردند و یکسری قولهایی هم دادند، اما الآن کم و بیش خیالشان راحت شد که ایران از برجام خارج نمیشود و همین موضوع سبب شد به طور طبیعی در قولهایی که دادند یا سستی به خرج دهند یا اعمال نکنند؛ چرا که قولها بر اساس این بود که ایران از برجام خارج نشود و حالا که مطمئن هستند ایران خارج نمیشود، ضمانتی وجود ندارد که قولهایشان را عملیاتی کنند. بحث دیگری وجود دارد مبنی بر اینکه اگر بخواهند قولهایشان را عملیاتی کنند، چقدر این مسئله در صحنه واقعی قابل اجرا است؟ بسیاری از شرکتهای خصوصی اروپا منافع تجارت با آمریکا را از دست نمیدهند. همین شبکه مالی و وعدههای اروپاییها به این معنا نیست که فردا توتال و شل برمیگردند و کارشان را شروع میکنند. من معتقدم که بعید است؛ از این رو نمیتوان چندان روی قولهایی که اروپاییها دادند، حساب باز کرد.
* حال با توجه به همه جوانبی که فرمودید برای مقابله و خنثیسازی تحریمها چه ظرفیتی در کشور وجود دارد که بتوانیم از آن استفاده کنیم و چالشهای ما چیست؟
یک نگاه دور زدن تحریمها به شیوههای گوناگون است. دور زدن تحریمها کار سختی است و شرایط سختی را میطلبد. نکتهای که وجود دارد، این است که ایران نمیتواند از همان سازوکارهایی که در دو سال آخر دولت احمدینژاد استفاده کرده بود، در این زمینه استفاده کند؛ زیرا آن ساختار و سازوکارها دیگر برای آمریکاییها روشن و واضح شده و دیگر برای ما قابلیت عملیاتی ندارد. آنها این راهها را شناسایی کردهاند و باید در این شرایط فکر جدیدی کرد. این خود یک چالش است؛ از این رو به نظرم برای خنثی کردن تحریمها به متحدانی نیاز داریم و در این زمینه ضرورت دارد روابطمان با کشورهایی مانند چین و روسیه را گسترش بدهیم و از تقابلهایی که در کنشهای جدید حوزه بینالملل وجود دارد، حداکثر استفاده را بکنیم؛ کما اینکه همین تقابلها با آمریکا امروز اهداف این کشور را در تحریمهای ثانویه محقق نکرده است.
* آقای موسوی، تأثیرات این تحریمهای ثانویه به چه شکل است، چه اتفاقی قرار است پس از اجرایی شدن این تحریمها بیفتد؟
بخش قابل توجهی از تأثیر این تحریمها را پیش از روز اجرا دیدهایم؛ زیرا بسیاری از افراد با پیشبینی وضعیت آینده و فضای روانی به بازار طلا و سکه و دلار هجوم آوردند و با گران شدن ارز، تورم در جامعه ایجاد شد. همچنین مشکلاتی به دلیل تغییر قیمت در تأمین مواد اولیه در صنایع گوناگون، مانند صنعت خودروسازی ایجاد شد. درست تأثیراتی شبیه به سالهای ۱۳۹۱ و ۱۳۹۲ که به نظرم این تأثیرات بیشتر نخواهد شد. البته همه چیز بستگی دارد به اینکه در ماههای آینده چقدر ایران بتواند نفتش را صادر کرده و چقدر از پول نفت را وارد کشور کند. به هر صورت نمیتوان به راحتی درباره آینده سخن گفت. باید دید چه متغیرهایی وارد بازی شده و عرصه تصمیمگیریها را متحول خواهد کرد؛ اما آنچه تجارب گذشته ما میگوید این است که ایران بالاخره راهی برای عبور از سد تحریمهای ثانویه پیدا خواهد کرد.
* در بحث پیوستن ایران به FATF و کنوانسیونهایی که وجود داشته، گفته میشود اینها بازوی کمککننده به تحریمهاست و به آمریکا در تحقق اهدافش کمک میکند، به نظر شما این تحلیل درست است؟
در بحث کنوانسیونها و مواردی که مطرح میشود، دو گروه موافق و مخالف وجود دارد. بنده در این حوزه تخصصی ندارم؛ اما گروهی از کارشناسان غیر دولتی میگویند این کنوانسیونها در تحریمها مؤثر است و دقت تأثیر تحریمها را افزایش میدهد؛ این در حالی است که طرف دوم، یعنی دولت، وزارت امور خارجه و کارشناسان هم موافق هستند هم نظری مخالف دارند و معتقدند این کنوانسیونها به ما در ارتباط با طرفهای خارجی کمک خواهد کرد.
به زعم کارشناسان حوزه انرژی و سیاست، دو دلیل عمده وجود دارد که آمریکا نتوانست فروش نفت ایران را به صفر برساند؛ یکی اینکه در وضعیت فعلی جهان نفت اضافی وجود ندارد و هر گونه حذف تولید نفت توازن بازار و به اصطلاح عرضه و تقاضا را به هم میریزد و موجب افزایش قیمت نفت و فرآوردههای آن، مانند بنزین میشود. دوم اینکه، آمریکا با مستثنی کردن هشت کشور عمده خریدار نفت ایران، استیصال خود را به نمایش گذاشت و پایه ساختمان تحریم ثانویه خود را سست کرد.