کبري فرشچي/ چشمانش دو دو ميزند و خودش را در يک گوشه جمع ميکند. انگار دهانش خشک شده باشد. گاهي جيغ ميزند و گاهي ناخنش را ميجود. تمام حالاتش در کنار چشمان وحشتزدهاش نشان ميدهد کودک ما از چيزي ميترسد و براي رهايي از اين ترس به همراهي ما نياز دارد.
«ترس» براي همه ما واژه آشنايي است و هر یک به نوعي اين حس را تجربه کردهايم. ترس از تاريکي، ترس از تنهايي، ترس از ارتفاع، ترس از برخي حيوانات يا حشرات يا ترس از موقعيتهايي چون صحبت در ميان جمع از جمله ترسهايي هستند که در زندگي براي ما رخ داده است و پیامدهای اين ترسها را از نزديک لمس کردهايم. اما خيلي از ترسهايمان ريشه در دوران کودکي ما دارد و اگر در همان زمان درمان ميشديم، امروز اين ترسها به سدي در مسير پيشرفت ما تبديل نميشد. به همين دلیل هم هست که پدر و مادرها در برابر ترس فرزندانشان هميشه نگرانند و سعي ميکنند به گونهاي اين ترس را برطرف کنند. ترسهايي که گاهي وقتها ريشه در رفتار خود پدر و مادر دارد و گاهي هم با رفتار نسجيده آنها نه تنها برطرف نميشود؛ بلکه در وجود کودک نهادينه شده و به شکلگيري شخصيتي ترسو منجر ميشود و خيلي وقتها ترسهايي که به سادگي قابليت درمان شدن داشتند، در دورانهاي مختلف زندگي به معضلي تبديل ميشوند که ميتوانند سرنوشت فرد را تغيير دهند.
انواع ترس
ترس یک واکنش عاطفی، هیجانی و فیزیکی است. هر انسانی هنگام روبهرو شدن با خطر واقعی، احساس امنیت خود را از دست میدهد و دچار ترس میشود. این واکنش عاطفی کاملاً طبیعی است و از بدو تولد دیده میشود و در برخي موارد و اگر به اندازه باشد ميتواند مفيد هم باشد و برخي از رفتارها و واکنشهاي ما را کنترل کند.
نوع ترس کودک با سن او تغییر میکند. تا پیش از یک سالگی ترس کودکان طبیعی است. اولین دوره ترس طبیعی کودک از سن ۶ تا ۸ ماهگی است. در این سن کودک از افراد ناآشنا میترسد و با دیدن چهرههای ناآشنا احساس ناراحتی میکند و خود را به مادر میچسباند و حتی رویش را از افراد غریبه برمیگرداند.
دومین دوره ترس طبیعی، از زمان راه افتادن کودک بروز میکند؛ زیرا زمانی که کودک شروع به راه رفتن میکند، احساس استقلال میکند و از مادر جدا میشود و به محیطهای تازه و ناشناخته پا میگذارد و به دلیل نداشتن تجربه و برخورد نداشتن با محیط تازه احساس ترس میکند. والدینی که به شدت نگران ترسیدن کودکانشان هستند، احتمالاً خود آدمهای مضطرب یا وسواسی هستند که به کمک روانشناختی نیاز دارند. اما در کنار ترسهاي طبيعي کودکان گاهي ترسهاي برخي از بچهها غيرعادي و بيش از اندازه است.
اين نمونه از ترسها به يقين ريشههايي دارد که براي مديريت آن، بايد آنها را از بين برد و اغلب اين ريشهها هم به رفتار پدر و مادر بازميگردد.
ريشههاي ترس کودکان
در رفتار پدر و مادرها
گاهي وقتها والدين الگوي ترسيدن را به کودک خود آموزش ميدهند. برای نمونه کودکي که مادرش از سوسک ميترسد معمولاً از سوسک ميترسد! گاهي وقتها هم خود پدر يا مادر بچهها را از موجودات ناشناخته ميترسانند تا راحتتر او را مديريت کنند و با مشکل شيطنت يا بازيگوشي بچه مواجه نشوند! مثل زماني که شما به کودکتان گوشزد ميکنيد اگر شيطاني کند لولو او را ميخورد! بعضي وقتها هم ترسهاي بچهها به واسطه تنبيههاي سخت والدين در برابر کوچکترين اشتباه از سوي آنها شکل ميگيرد و ريشهدار ميشود. در واقع وقتي پدر و مادر از فرزندشان انتظارات افراطي داشته باشند اين موضوع سبب شکلگيری ترس در او ميشود. والدين بيش از حد محتاط هم موجب ترسو بار آمدن بچه ميشوند.
ترس دائمی کودک به هر علتی که باشد، اثر نامطلوب و مضری بر جسم و روان او میگذارد و کودک را از زندگی طبیعی و شاد محروم میکند. کودکان ترسو اغلب گوشهگیر، خجول، فاقد قدرت تصمیمگیری و وابسته به دیگران هستند، طوری که نهتنها قادر به حل مشکلات زمان حال نیستند؛ بلکه در آینده نیز از احراز پستهای حساس شغلی، میترسند.
مواجهه با ترس
براي مقابله باترس کودک ضمن همراهي با او فرزندتان را با ترسهايش مواجه کنيد. هيچگاه بچهها را برای ترسهايشان تنبيه يا تحقير نکنيد. براي مواجهه با ترسها هم نبايد عجله کنيد، بلکه باید سعي کنيد اين مواجهه به تدريج و با محرکهاي متبوع همراه باشد. برای نمونه درباره ترس از تاريکي ميتوانيد اسباب بازي مورد علاقه کودک را در اتاقي تاريک پنهان کنيد و با همراهي هم به جستوجوي آن بپردازيد، با چنين روشهايي محرکهاي مطلوب کمکم جايگزين محرکهاي ترسناک ميشوند و ترس کودک از بين ميرود. يا اگر کودک شما از حيوان خاصي ميترسد ميتوانيد او را با کودک ديگري که از حيوان نميترسد همراه کنيد. يا برای مثال اگر از گربه ميترسد اينکه شما به او بگوييد «گربه که ترس نداره» نميتواند از وحشت او کم کند؛ بلکه شما بايد با او همراهي و در عين حال کودک را با گربهاي مواجه کنيد. برای مثال خودتان به گربه نزديک شويد، يا به گربه غذا بدهيد تا کودک شما ترسناک نبودن گربه را از نزديک تجربه کند.
تشويق
شجاعتهاي کوچک
يادتان باشد تشويق رفتارهاي مثبت کودکان هميشه نتايج مثبتي به همراه دارد. شهامتهاي کوچک فرزندتان را تشويق کنيد و به او القا کنيد بچه شجاعي است. بازي درماني هم يکي از شيوههاي مفيد مواجهه با ترسهاي کودکان است، به اين مفهوم که اگر کودک شما از دکتر يا آمپول زدن ميترسد با خريد وسايل پزشکي اسباب بازي و دکتر بازي کردن با بچهها ميتوانيد تا حد زيادي اين ترس را مهار کنید و کاهش دهيد.
از همه اينها مهمتر فراموش نکنيد ترساندن بچهها براي تنبيه يا کنترل بدترين خشونتي است که عليه آنها به کار ميبريد و گاهي پیامدهای جبرانناپذیری کنترل دارد.
با تمام اينها اما برخي از ترسها ميتواند ناشي از بيماري باشد و شما با رعايت تمام اين موارد هم نميتوانيد اينگونه ترسها را مهار يا برطرف کنيد. در اين موارد بهتر است به روانشناس کودک مراجعه کنيد و با مشورت مشاور ترس در فرزندتان را به طور ريشهاي درمان کنيد.