سید‌محمد بطحایی اظهار داشت: پس از پیروزی انقلاب، نظام آموزش و پرورش تلاش‌های بسیاری برای ایجاد تحول در نظام آموزشی کشور انجام داده و دستاوردهایی نیز داشته است، اما این زحمات هنوز نتوانسته آن توقع را برای جامعه، مدیران و سیاستگذاران کشور برآورده کند و همچنان انتقاداتی وجود دارد، ما برای پیمودن این مسیر نیازمند تجربه علما و صاحب‌نظران حوزه‌های علمیه هستیم، این دو نهاد باید کاملاً در هم تلفیق شوند. آموزش و پرورش باید حوزه علمیه را به‌ عنوان هیئت اندیشه‌ورز برای حل مشکلات خود ببیند.



 صحرا محمدی/ دیگر گره کور پیدا کرده است پاییز و زمستان ما با هوای آلوده! داستان هوای آلوده پایتخت و کلان‌شهرها تکراری شده و هر سال پرخطرتر از سال پیش تکرار می‌شود. ما به این قصه بی‌قواره عادت نداریم، اما چاره‌ای هم نداریم. نه از تک‌سرنشینی در ماشین‌ها کوتاه می‌آییم و نه مشکل آلاینده‌های هوا را حل می‌کنیم، ما فقط نگرانیم همین! اما هر روز این ذرات آلوده را نفس که نه مانند زهر سر می‌کشیم، ریه‌های ما دارند  کم‌کم با هوای پاک بیگانه می‌شوند، ولی آنها با این ذرات خو نمی‌گیرند؛ بلکه آسیب می‌بینند. عقل حکم نمی‌کند که دست روی دست بگذاریم تا این هوای سربی و آفت‌زده جسم و جان ما را با خود ببرد. مصرف مواد غذایی مناسب در چنین وضعیتی از آن دست مرهم‌هایی است که روی این زخم آلوده‌! باید گذاشت. 
نفس کشیدن در هوای آلوده موادی سمی‌ را وارد بدن می‌کند، اما خوردن یک دسته از مواد غذایی این توانایی را دارد که از تأثیرگذاری منفی مواد سمی در بدن بکاهد و به نوعی با آنها مقابله کند. برای نمونه ماده‌ای در میوه سیب وجود دارد که می‌تواند سرب را در بدن به طور کامل دفع کند، به همین دلیل کارشناسان تغذیه بر خوردن روزانه حداقل یک عدد سیب در این هوای آلوده تأکید می‌کنند. نوشیدن روزانه شیر به اندازه دو لیوان هم کمک فراوانی به ما می‌کند. میوه‌ها و سبزیجات تازه هم آنتی‌اکسیدان‌هایی دارند که به سلامت ریه‌ها مدد می‌رسانند. مرکباتی همچون نارنگی و پرتقال را در این فصول دست کم نگیرید. میوه پاییزی انار هم کمک حال خوبی است. از سیر و پیاز در روزهایی که آلوده اعلام می‌شود، غافل نشوید. نگران تأثیر جبران‌ناپذیر آلودگی هوا در بدن‌تان باشید، نه نگران بوی بد پیاز و سیر پس از خوردن. 
عنصر روی به کاهش اثرات زیانبار هوای آلوده در بدن کمک می‌کند. روی را می‌توان در انواع فرآورده‌های دریایی، نخود سبز، عدس و جوانه گندم پیدا کرد. سبزیجاتی که برگ‌های تیره دارند هم دارای ماده منیزیم هستند که سبب جذب حداقلی مواد سمی در بدن می‌شوند. 
نوشیدن زیاد آب و چای کم‌رنگ و قهوه به اضافه شیر سبب می‌شود مواد سمی در بدن رسوب نکنند و به سرعت از بدن دفع شوند، پس باید نوشیدن مایعات را جدی بگیریم. 
از سویی، مواد غذایی‌ای هم هستند که مصرف آنها کمک می‌کند جذب مواد سمی و خطرناک موجود در هوا تشدید شود و آسیب‌هایی که به بدن وارد می‌شود، بیشتر شود. غذاهای پرچرب، فست‌فودها، سوسیس و کالباس و انواع کنسروها، چیپس و پفک از همین دست مواد غذایی ناسالم هستند. 
به هر حال، هوای شهرها روزبه‌روز آلوده‌تر و برشمار شهر‌هایی از این دست هر روز افزوده می‌شود و البته که این فقط مختص کشور ما نیست. اما آمارهای رو به رشد بیماری‌های قلبی، تنفسی، سرطان و... تأمل‌برانگیز است، اضطراب، مواد غذایی ناایمن، کم‌تحرکی هر یک به تنهایی کفایت می‌کند تا این بیماری‌ها ایجاد یا تشدید شود، در این میان آلودگی هوای شهرها هم مزید بر علت می‌شود و خود یک تنه در بروز برخی بیماری‌ها نقش ایفا می‌کند. همه ما هر روز اقلام گوناگونی از مواد غذایی، میوه‌ها و سبزیجات را میل می‌کنیم، پس چه بهتر که با حساب و کتاب و دقت در این دریافت‌ها به مقابله با آلودگی هوا و اثرات منفی آن در بدن برویم.

مروری بر واکنش‌های رسانه‌های اصلاح‌طلب به حضور تماشاگران زن در فینال آسیا


 سید فخرالدین موسوی/ اگرچه در سال‌های اخیر و به ویژه پس از انتخابات سال 96، افزایش اختلافات در طیف‌های گوناگون جریان اصلاحات بر سر سهم خود از قدرت، وضعیت اقتصادی، شکست برجام، نگرانی درباره از دست رفتن سبد رأی اصلاح‌طلبان در انتخابات‌های آتی و... موجب شده است به ندرت شاهد موضع‌گیری و تیتر واحد از سوی رسانه‌های زنجیره‌ای در زمینه‌های سیاسی و اقتصادی باشیم؛ اما همچنان در مسائل اجتماعی و نوعی پنهان شدن در پس موضوعاتی چون کنسرت و محیط زیست و آزادی‌های زنان و... می‌توانند عکس و تیتر واحد بر صفحه اول  روزنامه‌های اصلاح‌طلب بنشانند، چنانکه پس از برگزاری فینال آسیا در تهران میان نماینده ایران و ژاپن تیتر یک و عکس یک مشترک تقریباً همه روزنامه‌های نزدیک به این طیف به حضور بانوان در ورزشگاه اختصاص یافته بود. روزنامه «سازندگی» «پیروزی زنان ایران در فینال آسیا» را با عکسی تمام صفحه از خانم‌های حاضر در ورزشگاه بر صفحه اول نشانده بود، روزنامه هفت صبح تیتر «100 درصد واقعی» را برای این اتفاق برگزیده بود و «آفتاب یزد» «برنده واقعی» را با فونتی درشت در صفحه اول قرار داد.
روزنامه «ایران» در گزارشی با عنوان «زنان پیروز فینال سرخ» نوشت: «همه دختران جوان و نوجوانی که در خارج از ورزشگاه ایستاده بودند و برای ورود به داخل استادیوم اشک شوق می‌ریختند هم توانستند مجوز ورود بگیرند و داخل شوند. دخترها که اغلب‌شان نوجوان‌های 14ـ 15 ساله هستند، به قدری از این اتفاق خوشحال بودند که سر از پا نمی‌شناختند و منتظر بودند که برای نخستین بار جو استادیوم آزادی را از نزدیک در یک بازی حساس و هیجان‌انگیز ببینند. ذوق و شوق زنان برای دیدن بازی به مراتب بیشتر از مردان است.»
روزنامه «اعتماد» از دیگر روزنامه‌های شاخص اصلاح‌طلب در گزارشی با عنوان «زنان برنده بازی آزادی» نوشت: «حضور 800 تماشاگر زن در بازی فینال پرسپولیس و کاشیما، یعنی یک‌صدم تماشاگران این ورزشگاه در بازی فینال را زنان ایرانی تشکیل می‌دادند. در بین 8 هزار تماشاگر ژاپنی، احتمالاً بیش از 800 زن حضور داشتند، ولی با توجه به اشتیاق شدید و عمیق بخش قابل‌توجهی از زنان و دختران جامعه ایران برای حضور در ورزشگاه‌های فوتبال، انصاف باید داد که اختصاص فقط 800 صندلی به زنان ایرانی در این بازی کافی نبود.»
روزنامه «قانون» هم در گزارشی با عنوان «آزادی بدون روتوش» نوشت: «رسیدن پرسپولیس به فینال لیگ قهرمانان آسیا مساوی با رسیدن زنان به آرزوی چهل ساله خود برای تماشای یک دیدار رسمی فوتبال در ورزشگاه آزادی شد... از ساعات ابتدایی صبح دیروز، شمار زیادی از دختران و زنان دست به دعا و مصرانه دنبال آن بودند تا بتوانند هیجان حضور در آزادی را بالاخره تجربه کنند... اگر چه جمعيت كمتر از يك هزار نفري زنان در آزادي در قياس با 80 هزار مردي كه در ورزشگاه بودند، به لحاظ كمي ناچيز بود؛ اما كيفيت اين حضور كه توانست برابري اجتماعي تازه‌اي را ميان زنان و مردان ايجاد كند، بسيار و بسيار بالا بود. ديروز به همگان ثابت شد كه مي‌توان مطالبات اجتماعي و خواسته‌هاي به حق شهروندان را به اطمينان داشتن به سطح شعور و بلوغ مردم پاسخ داد.»
اما نکته‌ای که فراتر از توجه ویژه این رسانه‌ها به حضور زنان در ورزشگاه چه به واسطه این بازی یا مطالبه آن در سال‌های گذشته مطرح می‌شود، استفاده ابزاری این رسانه‌ها از موضوعاتی از این دست برای به حاشیه راندن مطالبات اقتصادی مردم یا انتقادات جامعه به عملکرد اصلاح‌طلبان است. آنچه در حاشیه برگزاری مسابقه فینال آسیا و موضوع حضور زنان در ورزشگاه نگران‌کننده بود، فعالیت رسانه‌های غیر رسمی برخی از جریان‌های اصلاح‌طلب و همچنین جریان‌های رسانه ضد انقلاب و سلطنت‌طلب برای ایجاد یک ذهنیت و تصور در جامعه بود. آنها با اشاره به حضور رئیس فیفا و رئیس ای‌اف‌سی در تهران و توجه‌شان به حضور زنان در ایران تلاش کردند این‌گونه القا کنند که برای رسیدن به مطالبات به متوسل شدن به خارج از مرزها نیاز داریم و وقاحت را حتی به جایی رساندند که تحریم‌های ظالمانه و غیر قانونی ایالات متحده را نیز توجیه کردند!  موضوعی که البته بیش از آنکه طیف مورد نظر را به هدف خود نزدیک کند، نشان‌دهنده میزان صداقت واقعی این جریان‌ها برای کشور و مردم ایران است.



  حمیدرضا حیدری/ در هفته گذشته موضوعی که فضای مجازی را بسیار تحت تأثیر خود قرار داد، موضوع انتخاب شهردار تهران بود. هر چند خود انتخاب شهردار برای تهران که پس از یک سال و اندی از زمان شروع به کار شورای پنجم برای سومین بار در دستور کار قرار می‌گرفت، حائز اهمیت بود، اما این دلیل داغ شدن موضوع انتخاب شهردار تهران در فضای مجازی نبود؛ بلکه دلیل اصلی آن مطرح شدن عباس آخوندی وزیر مستعفی راه‌ و شهرسازی بود که کمتر از یک ماه پیش از سمتی استعفا کرد که در آن بیش از سه بار استیضاح شده بود و زمزمه‌های استیضاح دوباره‌اش در مجلس شنیده می‌شد.
کاربران مختلف در فضاهای مختلف به احتمال شهردار شدن آخوندی واکنش نشان دادند. سیدمحمد حسینی وزیر ارشاد اسبق در توئیتر خود نوشت: «اگر اصلاح‌طلبان تمایل دارند تتمه آبروی‌شان هم برود، آخوندی را شهردار تهران کنند.»
بیژن نوباوه، نماینده سابق مجلس هم نوشت: «کارنامه ناموفق عباس آخوندی در وزارت راه و شهرسازی و توقف پروژه‌های عمرانی نشان از این دارد که با حضور وی در شهرداری تهران همین روند ادامه دارد و شهروندان تهرانی باید در انتظار روزهای سخت باشند.»
گزینه‌ای که حتی اصلاح‌طلبان هم او را مناسب پست شهرداری تهران نمی‌دانستند، از محمود صادقی و عبدالله رمضا‌ن‌زاده گرفته تا غلامحسین کرباسچی همه معتقد بودند که آخوندی گزینه مناسبی برای شهرداری تهران نیست.
یکی از نکاتی که مخالفان آخوندی بیش از همه به آن اشاره می‌کردند، بی‌توجهی وی به موضوع مسکن مهر ‌بود. مسکن مهری که آخوندی در جلسه تودیعش از وزارت راه و شهرسازی با افتخار اعلام کرد حتی یک واحد از آن را افتتاح نکرده است. حالا کسی که کمترین توجهی به خانه‌دار شدن قشر متوسط و ضعیف جامعه نداشت، جزو نامزدهای شهرداری تهران شده بود.
یکی از کاربران این موضوع را دستمایه طنز قرار داد و نوشت: «آخوندی در پایان کار وزارت مسکن: افتخار می‌کنم که حتی یه مسکن مهر هم افتتاح نکردم. آخوندی در پایان کار شهرداری تهران: افتخار می‌کنم که حتی آشغال‌های مردم تهران را جمع نکردم.»
کاربر دیگری هم به این موضوع اینگونه واکنش نشان داد: «کار درستی کردم که حتی یک خیابان نساختم! کار درستی کردم که حتی یک پارک نساختم! کار درستی کردم که حتی یک مسجد نساختم! کار درستی کردم که به جنوب شهر بها ندادم! کار درستی کردم که مترو را توسعه ندادم! گفتم قبل از اینکه آخوندی بگه، گفته باشم!»
برخی هم با انتشار تصویری از محمدباقر قالیباف شهردار اسبق تهران در کنار تصویر آخوندی نوشتند: «کفر نعمت از کفت بیرون کند... چی دادیم، چی قراره بگیریم!»
اما در این میان انتقادهای فراوانی از سوی کاربران فضای مجازی به شورای شهر برای احتمال انتخاب آخوندی به عنوان شهردار تهران گسیل شده بود. البته موجی که ایجاد شد بی‌تأثیر هم نبود. ایجاد فضایی که حتی شورای شهر اصلاح‌طلب بدانند که هر انتخابی که داشته باشند مردم آن را رصد می‌کنند. فضای مجازی تأثیر خود را بر انتخاب شهردار تهران گذاشت و آخوندی با اختلاف یک رأی شهردار تهران نشد. انتخاب نشدن آخوندی هم در فضای مجازی واکنش‌هایی را در پی داشت.
کاربری در صفحه توئیتر خود نوشت: «درسته که از انتخاب پیروز حناچی به عنوان شهردار تهران خوشحال نیستیم و این آدم هم یه کارنابلد مثل بقیه اصلاح‌طلب‌هاست، ولی عدم انتخاب آخوندي نشون داد که شبکه‌های مجازی چقدر می‌تونن قدرتمند باشند و توی انتخاب بین بد و بدتر مثمر ثمر باشند.»
و کاربر دیگری که نوشت: «از نظر من شهردار نشدن آخوندی یه پیروزی به حساب میاد. شاید حناچی هم در عمل مثل آخوندی باشه، ولی آخوندی در واقع نماد اشرافیت در دولت بود که ما تونستیم در حذفش تأثیرگذار باشیم.»
البته،‌ برخی از کاربران هنوز هم از موضوع آخوندی دست نکشیده‌اند و با توجه به شکایت نمایندگان مجلس از آخوندی، به دنبال هموار کردن مسیر برای محاکمه وی به دلیل عملکرد ضعیفش در طول پنج سال وزارتش در حوزه راه و شهرسازی هستند.

هفته کتاب بهانه‌ای است برای اندیشیدن درباره کتاب


   شهناز سلطانی/ کتاب خواندن در جامعه ایران چیزی شبیه بودن و نبودن است! نمایشگاه بهارانه کتاب در تهران را می‌شود مصداق بودن کتاب تعریف کرد، آن هم به دلیل استقبال حیرت‌انگیز آن. سرانه مطالعه دقیقه‌ای و ناچیز در بین ما مردم را هم می‌شود مصداق نبودن کتاب قلمداد کرد. اما آنچه برای خود ما روشن و واضح است  کتاب‌نخوانی ما ایرانی‌هاست. ساعت‌های طولانی در قطار، اتوبوس، سفرهای طولانی می‌نشینیم دریغ از کتابی در دست. البته یا ما نمی‌دانیم کتاب خواندن با جان و روح ما چه می‌کند، یا می‌دانیم و دست و روی دست می‌گذاریم که صد البته این آخری دردناک‌تر و چاره‌اندیشی برای آن دشوارتر است.

اگر نخوانی حیران می‌شوند 
آنهایی که از نزدیک به چشم خود دیده‌اند می‌گویند ژاپنی‌ها در قطار مترو سخت مشغول خواندن کتاب هستند و تقریباً هیچ‌کس، تأکید می‌کنم هیچ کس! دستش خالی از کتاب نیست و اگر یک نفر خارجی وارد این قطار شود که بی‌‌کتاب است، ژاپنی‌ها به طور حتم تعجب خواهند کرد و انگشت حیرت به دهان خواهند ماند. این کتاب به دستی چشم‌بادامی‌ها را بگذارید کنار سرانه مطالعه‌شان که 90 دقیقه در روز است. 
حالا بیاییم سراغ خودمان. خیلی از ما پایتخت‌نشین‌ها از مترو استفاده می‌کنیم. هر روز ساعتی را در قطار نشسته‌ایم. یا سخت مشغول تلفن همراه‌مانیم، یا به تماشای دست‌فروش‌ها نشسته‌ایم یا متأسفانه گوش و چشم‌مان تیز است که ببینیم دیگران چه می‌گویند و چه می‌کنند. تنها چیزی که در این جا به طور حتم نیست کتاب است که اگر بود سرانه مطالعه ما در دقیقه‌ها خلاصه نمی‌شد و صد افسوس نمی‌خوردیم به حال ژاپنی‌ها و کتاب‌خوانی‌شان. 

هرچه هست ناچیز است
سرانه مطالعه در کشور ما نه یک عدد و رقم که اعداد و ارقام دارد؛ یعنی مختلف است. از دو دقیقه آمار داریم تا عددی نزدیک به سرانه مطالعه ژاپنی‌ها! که شک نکنیم در اعداد بالا باید شک کرد! چرا که از حال خودمان خبر داریم. گویا بسته به حال و شرایط، این آمارها متفاوت است. شاید یک مقام مسئول می‌خواهد بادی در غبغب بیندازد و بگوید ما برای افزایش سرانه کتاب‌خوانی این‌چنین و آن‌‌چنان کردیم و فرد دیگری در مقامی غیر از مسئول نگران‌تر باشد و سرانه را به سمت حداقلی سوق بدهد. به هر حال آنچه بی‌برو برگرد قبول داریم این است که ما خیلی کم کتاب می‌خوانیم، همین و بس.

چرا بخوانیم؟ 
اما به این پرسش عمیقاً باید فکر کنیم و باید به دنبال پاسخ آن باشیم. چرا کتاب نمی‌خوانیم؟ و چرا باید بخوانیم؟ 
به نظر می‌رسد بسیاری از ما که در خیل کتاب‌نخوان‌ها جای می‌گیریم نمی‌دانیم خواندن کتاب چه فوایدی برای ما دارد. در این باره در جهان مطالعات خوبی انجام گرفته که نشان می‌دهد خواندن کتاب چه تأثیراتی در جسم و روان ما برجا می‌گذارد. از نتایج این پژوهش‌های علمی است که می‌گوید کسانی که کتاب می‌خوانند احتمال بروز آلزایمر در آنها 5/2(دوونیم) برابر کمتر از کسانی است که کتاب نمی‌خوانند و فقط تلویزیون تماشا می‌کنند؛ چرا که خواندن کتاب ذهن و مغز را پویا و فعال می‌کند و تماشای تلویزیون ذهن و مغز را منفعل. همین‌طور تحقیقات علمی دانشگاهی نشان می‌دهد کسانی که شش دقیقه در روز مطالعه می‌کنند اضطراب آنها 68 درصد کاهش می‌یابد. این نتیجه حیرت‌انگیز است؛ یعنی در واقع هیچ جایگزینی برای خواندن کتاب پیدا نمی‌کنید که تا این حد اضطراب را کاهش دهد؛ چرا که موقع خواندن کتاب فارغ از همه شلوغی‌های ذهن و نگرانی‌ها و درگیری‌های زندگی غرق در کتاب می‌شویم و همه چیز در آن لحظات از ذهن ما به کنار می‌رود و فقط کتاب رنگ می‌گیرد. برای تمدد اعصاب و دست پیدا کردن به آرامش نیز خواندن کتاب توصیه می‌شود. وقتی کتاب می‌خوانیم دایره واژگانی ما زیاد می‌شود و همین‌طور دانش و مهارت ما در نوشتار. همین‌ها به ما اعتمادبه‌نفس می‌دهد. فرض کنید قرار است شما در یک جمعی صحبت کنید توسعه دایره واژگان شما و دانش شما چقدر به کمک‌تان می‌آید. فرض کنید شما در حال خواندن یک رمان هستید ناچارید شخصیت‌ها و اسامی را به خاطر بسپارید تا رشته داستان از دست‌تان نرود، این تلاش شما به قوت حافظه شما می‌انجامد. 
هر یک از ما آد‌م‌ها زندگی مخصوص به خود را داریم، با تجربیات مختص خودمان. وقتی کتاب می‌خوانیم در اصل در زندگی و تجربیات دیگران سهیم شده‌ایم. در واقع جان ما پر می‌شود از تجربیات نزیسته ما و این یعنی فرصتی عالی و کمیاب. همه اینها در ذهن و ضمیر ناخودآگاه ما می‌نشیند و هرگاه در آن زمینه نیاز به کمک و تجربه داشته باشیم به میدان می‌آید و ما را در حل‌وفصل مشکلات‌مان یاری می‌کند. احساس می‌کنیم با مسائل فراوانی و همین‌طور با راه‌حل‌های زیادی؛ آشنا شده‌ایم چرا که ذهن ما سرشار از قدرت پردازش شده است. 
کتاب در رفتار و ذهن و اندیشه و زندگی ما اثر می‌گذارد. به ما این قدرت را می‌دهد که از دریچه دیگری به اطرافیان‌مان نگاه کنیم، نه از دید خودمان. آن وقت درک بهتری از دیگران خواهیم داشت و رفتارما با آنها طور دیگری تعریف می‌شود و البته که مهربانانه‌تر خواهد بود و قضاوت ما نسبت به آنها متحول خواهد شد. 
کتاب آن قدر توانمند است که به ما راه نشان می‌دهد. به این دلیل که بر آگاهی ما می‌افزاید و حس می‌کنیم دریافت‌های ما از زندگی بیشتر شده است، به همین دلیل کیفیت زندگی ما بهتر می‌شود. 

جایی برای کتاب باز کنیم 
اگر بدانیم کتاب با ما چه می‌کند، آن وقت جایی برای آن در خانواده باز می‌کنیم. برای پیدا کردن کتاب‌های خوب انرژی صرف می‌کنیم و از اهل کتاب راهنمایی می‌گیریم، برای خریدن یک کتاب وقت و هزینه کنار می‌گذاریم. اگر ما در جایگاه پدر و مادر کتاب به دست نباشیم، به طور حتم بچه‌های ما هم با هیچ تشویق و تدبیری کتابخوان نخواهند شد. اصلاً کتاب خریدن و کتاب خواندن را می‌شود به چشم یک تفریح بی‌نظیر نگاه کرد. برخی از کتاب‌فروشی‌ها آن قدر زیبا و جذاب هستند که محال است وقتی وارد آنها شدید دست خالی برگردید و دفعه بعدی در کار نباشد که به طور حتم هست. 

سرگرمی سالم 
کتاب سرگرمی سالمی است که اگر به آن عادت کنیم وقت ما بیهوده تلف نخواهد شد و چون ذهن ما درگیر آن می‌شود، از حواشی کم‌ارزش زندگی دور می‌شویم و معطوف به خودمان می‌شویم و این غنیمت بزرگی است که باید قدر آن را بدانیم. 
همه ما هرچقدر سرمان شلوغ باشد، حتماً در طول روز و شب پیش از خواب 10 تا 15 دقیقه وقت داریم که چند صفحه کتاب بخوانیم و حال‌مان را خوب کنیم. پس وقت نداریم، بهانه خوبی نیست برای کتاب نخواندن. تلفن همراه ما همیشه وصله به تن ماست؛ وصله‌ای که پر است از اطلاعات درست و غلط و پراکنده‌ای که دردی از ما دوا نمی‌کند و فقط ذهن ما را آشفته می‌کند، چرا یک کتاب کوچک همیشه همراه ما نباشد که اگر درست انتخاب شده باشد، جز اینکه دردی از ما دوا می‌کند، ذهن ما را نیز آرام می‌کند. 
اگر با وسایل نقلیه عمومی تردد می‌کنیم، اگر با قطار و اتوبوس سفر می‌کنیم، قدر دقایق و ساعت‌هایی را بدانیم که حوصله‌مان سر می‌رود و تلف می‌شود. اگر با کتاب مأنوس باشیم به طور حتم در چنین فضاهایی یکی از مهم‌ترین انتخاب‌های ما کتاب خواهد بود. برای اینکه زندگی مطلوب‌تری داشته باشیم چاره‌ای نداریم جز کتاب که جسم و جان ما را جلا می‌دهد. 



 مهدی فرهادی/ در شماره گذشته درباره تهدیدات فضای مجازی در آمریکا سخن گفتیم. در این شماره ادامه این مبحث را با هم مرور می‌کنیم. از زمان ریاست‌جمهوری اوباما، آمریکا با کره شمالی در حال جنگ سایبری است. در یک مورد آشکار در آوریل سال 2017، آمریکا مدعی بود کره شمالی موشک‌های این کشور را برای پرتاب آماده‌ کرده و در کسری از زمان توانسته‌ این فرایند را متوقف کند. دو نفر از کارشناسان سیاسی اندیشکده بروکینگز، به ‌تازگی در مقاله‌ای کوتاه، ابعاد گوناگون رقابت دولت‌ها را در بستر فضای دیجیتال بررسی کرده‌اند.
گزارش یادشده تأکید دارد، به طور مقطعی در آینده، مناقشات سیاسی در محیط دیجیتال پیگیری خواهند شد. در این مرحله، ابزار مورد استفاده روسیه برای تهاجم به غرب، هنوز ساده و ابتدایی است. بر پایه تحقیقات پژوهشگران، مسکو در این بازی، به بهره‌مندی از اعتماد عمومی، آسیب‌پذیری زیست‌‌بوم رسانه‌های اجتماعی و فقدان آگاهی در میان توده‌ها، وسایل ارتباط جمعی و سیاست‌مداران تکیه دارد. طبق پیش‌بینی‌های انجام‌شده، این شیوه‌ها، در یک دوره سه، تا پنج ساله بسیار پیچیده‌تر می‌شوند.
پیشرفت‌های فناورانه در قلمرو هوش مصنوعی و فضای سایبری، فرصت‌های بدیعی برای بازیگران نابودگر در مقیاس بین‌الملل فراهم کرده‌اند. دشمنان غرب می‌توانند با کمک این فناوری‌ها، عملیات خود را مؤثر‌تر و پوشیده‌تر از گذشته اجرا کنند. تحلیل مطالعات در گزاره‌های فوق نشان می‌دهد، فضای آینده به شدت همراه با فرصت‌ها و تهدیدات فزاینده‌ای است و نمی‌توان از هم‌اکنون برنده این جنگ را مشخص کرد، مگر اینکه تدابیر و زمینه‌های لازم برای استفاده از این فرصت‌ها را اندیشیده باشد.
بروکینگز پیشنهاد می‌دهد دولت‌های اروپایی، ایالات متحده و کشورهای هم‌پیمان، باید ساختارهای به‌اشتراک‌گذاری اطلاعات را با شرکت‌های بخش خصوصی تقویت کنند. همان‌طور که گوگل، فیس‌بوک و توئیتر در اواخر سال 2017، در جلسه استماع کنگره اعلام کردند، نمی‌خواهند به ابزاری برای تضعیف دموکراسی در دست دشمنان غرب بدل شوند. از همین رو، شرکت‌های یادشده فناوری، باید به‌ صورت داوطلبانه با سازمان‌های دولتی و جامعه اطلاعاتی، برای ایجاد یک سامانه هشدار اولیه جنگ اطلاعات، همکاری کنند.
در لایحه دفاع از دموکراسی ۲۰۱۸ که به تازگی رئیس‌جمهور آمریکا، آن را به مثابه یک قانون امضا کرده است، تأکید شده در سال مالی 2018، کنگره با توجه به قانون دفاع ملی نه ‌تنها بر روی جنگ سایبری و عملیات تهاجمی، بلکه بر تحریک هیئت اجرایی برای توسعه یک برنامه دفاع ملی سایبری متمرکز است. در این زمینه، قانون‌گذاران نیز مایل به پرداخت چهل درصد از بودجه آژانس شبکه‌های اطلاعات دفاعی برای توسعه سیاست سایبری ملی هستند.
در بخش 1632، کنگره راهنمای به‌روزرسانی عملیات سایبری مربوط به فرماندهان مبارز را به وزارت دفاع اعلام می‌دارد و از وزیر دفاع می‌خواهد مروری بر مقامات و مسائل حقوقی قابل‌ اجرا برای عملیات داشته باشد. با ترکیب قوانین بخش‌های 1631 و 1632 می‌توان فهمید، کنگره عمیقاً نگران تکامل قوانین حقوق بین‌الملل مربوط به جنگ سایبری است.
این مقررات انعکاسی از علاقه شدید کنگره برای آگاهی خودش و درگیری در مسائل حقوق بین‌المللی، با تأثیرات گسترده عملیات سایبری وزارت دفاع آمریکا و امنیت سایبری کشور است. کنگره توجه ویژه‌ای به روند بررسی قانونی بودن قابلیت‌های سایبری در وزارت دفاع دارد. با ‌وجود این، ایالات ‌متحده هنوز جایگاه روشنی در بسیاری از مسائل سایبری ندارد. کنگره با علم به این کمبود و نظارت و مشارکت در این مسائل، سبب بهبود موقعیت ایالات ‌متحده به‌ منزله مهم‌ترین گام در زمینه‌های سایبری شده است.