عبدالرضا فولادوند، مدیرکل آموزش و پرورش شهر تهران گفت: میانگین گفت‌وگوی خانواده‌های ایرانی در ۲۰ سال قبل ۲ ساعت و ۲۰ دقیقه بوده است و اکنون با ورود فضای مجازی به ۲۰ دقیقه کاهش یافته است و نیازمند تلاش ویژه‌ای برای تغییر این شرایط هستیم، وی در این زمینه مهارت ارتباط با دیگران، مهارت پرسشگری، مهارت زندگی، آموزش شهروندی، ارتقای سطح جامعه‌پذیری دانش‌آموزان، مباحث اخلاقی و توانمندسازی اخلاقی را از جمله اهداف آموزش و پرورش در این مسیر دانست.

واکاوی حضور کودکان در فضای مجازی


   شهناز سلطانی/ حالا دیگر حضور بچه‌ها در دنیای مجازی به یکی از دغدغه‌های مهم والدین تبدیل شده است. آنها خیلی راحت و سریع با هر وسیله‌ای مانند رایانه و تلفن همراه ارتباط برقرار می‌کنند و در چشم برهم زدنی سررشته پیدا می‌کنند. بچه‌ها خیلی زود مجذوب دنیای مجازی با همه امکاناتش می‌شوند و البته جدا کردن آنها از این غیر واقعی فریبنده سخت است. اگر سدی در برابر این علاقه‌مندی بچه‌ها قرار ندهیم، چه بسا آنها با مسائلی روبه‌رو شوند که گاهی حل کردن آنها چنان دشوار و پیچیده است که از دست ما کار چندانی بر نمی‌آید و باید اهل فن و تخصص به کمک ما والدین
 بیایند. 

افت تحصیلی
 ثمره بازی مجازی
«سیدمرتضی موسویان» رئیس مرکز فناوری اطلاعات و رسانه‌های دیجیتال وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی  است. همین هفته گذشته بود که وی از تأثیر منفی فضای مجازی بر معدل دانش‌آموزان ایرانی خبر داد. این خبر برای بسیاری از خانواده‌ها و والدینی که همه همّ و غم‌شان شده تحصیل فرزندان قطعاً خوشایند نیست و البته تلنگر خوبی است تا کمی محتاطانه  اجازه ورود بچه‌ها را به این دنیای مجازی بدهیم.   
امروز اغلب بچه‌ها در حصار دیوارهای یک زندگی آپارتمان‌نشینی قد می‌کشند‌. در این چهاردیواری که هم بچه‌ها و هم بزرگ‌ترها بارها از آنها به ستوه می‌آیند و لب به اعتراض باز می‌کنند، هر کس به دنبال یک سرگرمی است تا کمی از درد این شکل غریب زندگی بکاهد. گوشی‌های تلفن همراه و تبلت‌ها که فراوان‌ترین نوع وسایل برای اتصال به اینترنت و دنیای مجازی هستند، به شدت در خانواده مورد توجه و علاقه هستند؛ چرا که ساعت‌های طولانی این قابلیت را دارند که در اشکال گوناگون همه نوع سنی را سرگرم کنند. بچه‌ها در این بین گاهی از والدین خود پیشی می‌گیرند و خودشان را علاقه‌مندتر نشان می‌دهند. 
انتخاب راحت‌ترین راه
متأسفانه گاهی دیده می‌شود والدین برای اینکه به کارها، وظایف و مسئولیت‌های خود با خیال آسوده‌تر رسیدگی کنند خیلی راحت گوشی تلفن همراه خود را به دست بچه‌ها می‌سپارند و بچه‌ها هم از خداخواسته ساعت‌ها بدون هیچ درخواست دیگری از والدین غرق در این دنیای پر فریب می‌شوند. اما هستند خانواده‌هایی که در برابر این میزان از علاقه‌مندی بچه‌ها واکنش نشان می‌دهند و قوانین و مقررات وضع می‌کنند و جایگزین‌های مناسبی برای بازی با گوشی تلفن همراه دست و پا
 می‌کنند. 

محتاط باشیم
گوشی‌های تلفن همراه، متخصصان حوزه ارتباطات و کودکان را به خود معطوف کرده و سبب شده در این زمینه تحقیقات گسترده‌ای در سطح جهان انجام دهند. نتایج این پژوهش‌های علمی یک وجه مشترک را نشان داده و آن این است که اثرات منفی گوشی‌های تلفن همراه و بازی بچه‌ها با آنها به مراتب بیشتر از اثرات دیگر آنهاست. بنابراین اگر نگران تربیت و آینده فرزندان‌مان هستیم شک نکنیم که باید با احتیاط در این باره قدم برداریم و انرژی و وقت صرف آن کنیم. 
نگران بچه‌ها باشیم
صاحب‌نظران حوزه کودک معتقدند، نباید کاملاً بچه‌ها را برای این علاقه‌مندی‌ و حضورشان در دنیای مجازی محکوم کرد؛ بلکه باید به طور اصولی با این موضوع برخورد کرد؛ چرا که استفاده طولانی‌مدت و بدون مانع از تبلت یا گوشی تلفن همراه سبب می‌شود بچه‌ها در غار تنهایی خود فرو بروند و از جمع گریزان باشند. همین‌طور احتمال آسیب دیدن ستون فقرات و ساختار بدنی آنها دور از ذهن نیست. بلوغ زودتر که در سال‌ها و دهه‌های اخیر برای والدین نگران‌کننده شده است در کمین بچه‌هایی است که بی‌حد و حصر در دنیای مجازی رها شده‌اند. فاصله گرفتن بچه‌ها از دوستان‌شان و برقرار نکردن ارتباط اجتماعی نیز از موضوعات تأمل‌برانگیز در این زمینه است. همین‌طور گرفتار شدن در دام شکارچیان جسم و روح و روان کودک که در این دنیای مکار کم نیستند و البته تأثیرات منفی‌ای که بر تحصیل کودکان دیده می‌شود. 

کنار بچه‌ها باشیم
در جایگاه والدین، از آنجا که در برابر بچه‌ها مسئول هستیم، لازم است پا به پای بچه‌های‌مان بیایم تا از آنها حفاظت کنیم. بدانیم آنها چه سرگرمی‌هایی در این فضا دارند. کنار آنها بنشینیم و ببینیم چه می‌کنند. سواد خودمان را و همین‌طور آگاهی‌مان را در این باره بالا ببریم. اجازه ندهیم بچه‌ها در اتاق و در تنهایی و دور از چشم ما بازی کنند. آنها باید در مقابل چشمان بقیه بازی کنند تا بدانند نمی‌توانند خطا کنند و بیراهه بروند و بدانند که ناظرانی وجود دارند که بر کار آنها نظارت می‌کنند. 

قوانین وضع کنیم!
ما در جایگاه پدر و مادر باید قوانین سفت و سختی برای بازی بچه‌ها بنویسیم؛ قوانینی که هم قاطعیت ما را نشان دهد و هم به سلامت بچه‌ها کمک کند. پژوهش‌ها نشان می‌دهد حداکثر یک ساعت در روز بازی برای بچه‌ها کافی است. آنها باید بدانند که باید براساس قوانینی رفتار کنند؛ قوانینی که می‌گوید پیش از بازی و پس از آن چه باید کرد. انجام تکالیف مدرسه یا مسئولیت‌هایی که در خانه برعهده بچه‌هاست، اولویت دارند. پس آنها ملزم هستند ابتدا وظایف‌شان را انجام دهند بعد بازی کنند. پس از بازی هم برنامه‌ای برای بچه‌ها باید تعریف کنیم تا فکر نکنند وقت‌شان آزاد است و می‌توانند ساعت‌ها به بازی‌شان ادامه دهند. در برابر اصرار و علاقه آنها به ادامه بازی هم باید مقاومت کنیم، در غیر این صورت رشته کار از دست‌مان در می‌رود و بچه‌ها هم که مترصد فرصت هستند، به هدف‌شان می‌رسند. 

همبازی واقعی 
هیچ چیز به اندازه یک همبازی واقعی و نه مجازی! برای بچه‌ها ضروری نیست. بچه‌ها را نباید از این نعمت بزرگ محروم کنیم. ما در برابر آنها مسئولیم، بنابراین تا حد امکان نباید این فرصت مهم را از آنها دریغ کنیم. اگر بچه‌ها در خانه همبازی ندارند، ما به عنوان پدر و مادر باید با دوستان، آشنایان و همسایگانی که مورد اعتماد هستند، مراوده کنیم باید وقت و انرژی صرف کنیم و به خودمان زحمت این رفت و آمدها را بدهیم تا بلکه بچه‌های‌مان در کنار همبازی‌های‌شان، چه از نظر اجتماعی و چه از نظر ذهنی و روانی رشد کنند. 
بچه‌ها وقتی به همبازی‌های‌شان می‌رسند ممکن است ساعت‌های طولانی غرق در بازی و شادی شوند. درست شبیه ما بزرگ‌ترها که وقتی به دوستان مورد علاقه‌مان می‌رسیم، ساعت‌ها و بلکه روزها حرف برای گفتن داریم. بچه‌ها را درک کنیم و گاهی خودمان را جای آنها بگذاریم و از دریچه نگاه آنها به دنیا بنگریم، آن وقت راحت‌تر می‌توانیم بفهمیم آنها به چه چیزهایی نیاز و همین طور علاقه دارند. بازی بخش مهمی از شخصیت کودک را تشکیل می‌دهد، آن را دست کم نگیریم و برایش برنامه بریزیم و وقت صرف کنیم و متحمل زحمت شویم. این راحت‌ترین کار ممکن است که ساعت‌ها بچه‌ها را در دنیای مجازی به حال خودشان رها کنیم. این رهایی چیزی شبیه قرار دادن بچه‌ها در قفس حیوان درنده است. اگر چنین کردیم منتظر پیامدهای بد آن باشیم.



 صحرا محمدی/ در چند دهه گذشته، زندگی شهرنشینی امروز ورای تصورات ما بود؛ زیرا ویژگی‌هایی دارد که به طور قطعی در دوره‌های پیش تجربه نشده بود. بنابراین، از بسیاری جهات برای ما تازگی دارد. برای نمونه، گوشی‌های تلفن همراه مدرن در نوع خود تاکنون همتا نداشته است آن هم با این همه امکانات و دسترسی‌های سهل و آسان به دنیای مجازی و اینترنت. یا آلودگی هوا که در فصول پاییز و زمستان تشدید می‌شود؛ به گونه‌ای که گوش ما هم به اخبار نگران‌کننده درباره این آلودگی عادت کرده است. یا مسائل و مشکلات عریض و طویل اقتصادی که همیشه مانند یک معمای پیچیده لاینحل جلوه می‌کند. به هر حال، اگر بنا بر شمارش و تمثیل باشد، از این دست چالش‌ها در جهان امروز بی‌اندازه داریم. 
در روزگاری که ذهن ما هر لحظه با مسئله‌ای درگیر است، گاهی تصور آرامش برای آن شاید کمی عجیب باشد؛ ولی واقعیت این است که برای عبور از صخره‌های این زندگی پرتلاطم چاره‌ای جز این نیست که گاهی بایستیم و کمی تأمل کنیم. اتفاقاً این تأمل انرژی ما را برای روبه‌رو شدن و مبارزه با دردسرهای زندگی مضاعف می‌کند. 
هر از چند گاهی لازم است از نو برنامه‌ریزی کنیم؛ چرا که زندگی روی یک خط مستقیم جلو نمی‌رود و برنامه ما هم به تغییر نیاز دارد؛ برای نمونه اگر چالش دخل و خرج زندگی ذهن شما را به خودش مشغول کرده، بهتر است برنامه جدیدی بنویسید تا اولویت‌های شما در این بخش روشن باشد. درآمدتان هر چقدر که باشد هنرمندانه! (به این خاطر هنرمندانه که گفته می‌شود مدیریت درست دخل و خرج هنر می‌خواهد) برای پس‌انداز حتی حداقلی تلاش کنید. این کار موجب می‌شود بخشی از استرس شما کم شود و این قدم رو به جلویی محسوب می‌شود. 
اگر ذهن پرتلاطمی دارید، یکی از راه‌های تسکین آن خواب کافی و راحت است. به خودتان کمک کنید خواب راحتی داشته باشید. به گونه‌ای برنامه‌های‌تان را بچینید که به زمان خواب‌تان لطمه وارد نشود. خواب شما مانند نان شب‌تان واجب است که اگر نباشد نه فقط جسم شما، که روح و روان‌تان بیشتر دچار لطمه می‌شود. 
گاهی بی‌هیچ بهانه و مقدمه و برنامه‌ای قدم کوچکی برای خودتان فارغ از دیگران (دوست و همکار و خانواده) بردارید. این قدم می‌تواند خریدن یک کتاب باشد، یا قدم زدن در پارک یا خوردن یک بستنی و نوشیدن آبمیوه. این کارها هزینه و وقت زیادی نمی‌خواهد؛ ولی حس خوشایندی در شما پیدا 
می‌شود. 
روزها و لحظات خوشی را که در گذشته با دوستان و فامیل و خانواده داشتید و حالا به خاطره تبدیل شده‌اند، از نو تجربه کنید. اگر سخت نگیرید و چرتکه به دست نباشید که تازه شدن دیدارها چقدر خرج بر می‌دارد، کار سختی نیست؛ بلکه لذت‌بخش و انرژی‌بخش است. شک نکنید این فقط شما نیستید که دل‌تان تازه شدن دیدارها را می‌طلبد. طرف مقابل‌تان؛ یعنی همان دوستان و فامیل و خانواده هم منتظر «از تو به یک اشاره از ما به سر دویدن» هستند. اینها فقط چند نمونه راهکار است که می‌توان درباره آنها 
صحبت کرد. 
بنابراین، در این دویدن‌های پی‌درپی زندگی امروز و نفس نفس زدن‌ها خوب است گاهی به خودمان فرصت بدهیم و قوایی تجدید کنیم تا به قول سهراب سپهری «دل تنهایی‌تان تازه شود». در اندکی توقف و لحظه‌ای درنگ چیز مهمی را از دست نمی‌دهیم؛ بلکه کمی آرامش خیال نصیب‌مان
 می‌کنیم که چیزی شبیه درّ گران است.

به بهانه آغاز دور تازه‌ای از تلاش چهره‌های اصلاح‌طلب برای جدایی‌طلبی از دولت


 سید فخرالدین موسوی/  پس از انتخابات اردیبهشت 96، مهر ماه امسال بود که تعدادی از چهره‌های شاخص اصلاح‌طلب به دیدار حسن روحانی رفتند تا بسیاری از ناظران سیاسی به این جمع‌بندی برسند که قرار است پس از آنکه اختلاف میان روحانی و حامیان انتخاباتی او در میزان سهم آنان از کابینه و انتقادشان درباره قدرت گرفتن جریان خاص در اطراف رئیس‌جمهور بار دیگر دولت و اصلاح‌طلبان به هم نزدیک خواهند شد؛ جملات دوستانه و لبخندهای رو در رو خبر از تغییر محاسبات فضای سیاسی و بازگشت به ائتلاف 96 می‌داد! در همان روزها محمدرضا خاتمی مصاحبه می‌کرد و می‌گفت: «تضمین روحانی ما هستیم و برادر بزرگ‌ترش با تکرارش همه ظرفیت و توانش را برای پیروزی حسن روحانی به کار بسته بود!» اما ورق بسیار زود برگشت! تا این بار برخی از چهره‌های تازه شناخته شده اصلاح‌طلب در خانه ملت یا رسانه‌ها و کاربران نزدیک به این طیف از گلایه‌مندی جریان اصلاحات از حسن روحانی سخن بگویند و حتی نظریه‌پردازان و مغزهای متفکر این جریان نسبت به پیامدهای گره خوردن نام اصلاحات با نام دولت حسن روحانی احساس خطر کنند! چرا که معادله در کنار هم قرار گرفتن نام این دو، تنها به دو گزاره سهم قدرت و انتقاد به حضور برخی چهره‌ها در نزدیکی دولت محدود نیست و گزاره‌ای مهم‌تر به منزله انتخابات‌های آینده نیز در این میان وجود دارد! درباره این گزاره، از یک سو اصلاح‌طلبان به خوبی بر این امر واقف هستند که مردم از عملکرد دولت روحانی راضی نیستند و حتی فردی مانند صادق زیباکلام در مصاحبه‌ با یکی از روزنامه‌های اصلاح‌طلب به صراحت می‌گوید دولت بیش از 80 درصد سبد رأی خود را از دست داده است و از سوی دیگر به خوبی بر این مسئله واقف هستند که زمان به سرعت در حال از دست رفتن است و آنها فرصت چندانی برای بازسازی خود تا انتخابات مجلس و حتی ریاست‌جمهوری ندارند. به همین دلیل محمدرضا خاتمی در گفت‌وگویی اعلام کرده است شاید به این جمع‌بندی برسیم که در انتخاب‌های آینده فهرست و نامزدی معرفی نکنیم! اما آنچه در هفته‌های گذشته در رسانه‌های اصلاح‌طلب و زبان چهره‌های شاخص آن بیان شد، نشان می‌دهد پیش از رسیدن به این مهم به دنبال این هستند که بخت خویش را برای جدا کردن حساب خود از دولت دوازدهم بیازمایند. در همین راستا، سعید حجاریان، فعال اصلاح‌طلب و از نظریه‌پردازان این جریان خاص سیاسی به تازگی در بخشی از یک مصاحبه با خبرگزاری ایسنا که تیتر روزنامه‌هایی چون «آرمان امروز» هم می‌شود، می‌گوید: «دولت اساساً عقدی با اصلاح‌طلبان منعقد نکرده که بخواهد از آن عبور کند؛ یعنی در سال ۹۲، به قدری فرصت کم بود که اصلاح‌طلبان با دولت بر سر موضوعات خاص به ائتلاف نپرداختند و از این گذشته، روحانی برنامه ائتلافی نداشت.» او همچنین اظهار می‌کند: «ما اگر می‌دانستیم از جانب نیروهای تمامت‌خواه این همه سنگ پیش پای روحانی خواهد افتاد و از آن سو، دولت دست راستی مانند ترامپ بر سر کار خواهد آمد، شاید بهتر بود اساساً عطای انتخابات را به لقایش می‌بخشیدیم و سرنوشت اصلاحات را به دولت روحانی گره نمی‌زدیم. نه اینکه بخواهم، تنزه‌طلبی کنم؛ اما خود دولت روحانی هم استعداد و ظرفیت کافی برای مقابله با معضلات داخلی نداشت. بنابراین ما به لحاظ اخلاقی هم نمی‌توانستیم وظیفه‌ای در قبال وی داشته باشیم.» یا عبدالله ناصری در نوشتاری برای روزنامه «ابتکار» که با عنوان «خواب سنگین دولت» منتشر شده است، می‌نویسد: «گمان آقای روحانی ظاهراً این بود که با امضای برجام بخش اعظمی از مشکلات داخلی و بین‌المللی کشور حل خواهد شد... در همان زمان مذاکرات بسیاری از کنشگران و نخبگان سیاسی، طرفداران گفتمان اصلاح‌طلبی و گفتمان رأی انتخابی آقای روحانی به ایشان و تیم آقای روحانی گوشزد کردند که همه چیز را در سبد برجام نگذارید. البته منظورم از تیم آقای روحانی در واقع تیم دفتر یا نهاد ریاست‌جمهوری و علقه خود آقای روحانی است نه تیم مذاکره‌کننده هسته‌ای. دولت روحانی آن دولتی نشد که همگان انتظارش را داشتند. بدنه اجتماعی که تمام قد از روحانی حمایت کرد، این روزها با انتصابات و چینش کابینه و سپس تصمیمات دولت در راستای محقق نشدن وعده‌های انتخاباتی‌اش به کل ناامید شده است. بخشی از این انتقادات به ضعف و انفعالِ دولت برمی‌گردد و بخشی دیگر بیشتر به تصمیم‌گیری‌ها و تصمیم‌سازی‌های دولت در حوزه مدیریتی کشور مربوط می‌شود... با توجه به شرایط ویژه اقتصادی و بین‌المللی که کشور با آن روبه‌رو است، انتظار می‌رود دولت در تصمیم‌گیری‌ها سرعت بیشتری داشته باشد و خیلی قاطع با مشکلات برخورد کند؛ اما به نظر می‌رسد دولت خود خیلی راغب نیست و دچار نوعی کرختی و به صورت کاملاً منفعل عمل می‌کند... امروز آقای روحانی پایگاه بسیار ضعیفی نسبت به اردیبهشت ۹۶ دارد.»



  حمیدرضا حیدری/ «برنامه‌ای برای رفع فیلتر تلگرام نداریم!» این بخشی از صحبت‌های فیروزآبادی، دبیر شورای عالی فضای مجازی است. این روزها و پس از آنکه حدود هفت ماه از فیلترینگ تلگرام می‌گذرد، هنوز هم پرسش‌هایی در ذهن مردم وجود دارد که آینده این پیام‌رسان و دیگر پیام‌رسان‌ها و به ویژه دو نسخه غیر رسمی تلگرام که با اجازه خود دولت در عرصه مجازی باقی مانده‌اند، چه خواهد شد!
تلگرام پیام‌رسانی است که در سال‌های اخیر همواره محل چالش‌های بسیاری بوده است. از جمله اینکه دولت و شبکه امنیتی کشور هیچ‌گونه نظارتی بر محتوای آن ندارند. ابزارهای آسان و سریعی که این پیام‌رسان در اختیار همه کاربران این شبکه اجتماعی قرار داده، سبب شده است هر کسی با هر تفکر و هر سطحی از سلامت روانی بتواند برای خود تریبونی داشته باشد و همین نظارت نداشتن سبب شده است برخی بتوانند به ترویج خشونت در سطح جامعه و از بین بردن امنیت روانی دامن بزنند.
البته از سوی دیگر، مدیران تلگرام کمترین همکاری در شناسایی و از بین بردن چنین کانال‌هایی را با دولت و شبکه قضایی جمهوری اسلامی ایران نداشته‌اند، نکته‌ای که خود نقطه آغاز فیلترینگ تلگرام بود.
اما ابهام دیگری که در ذهن کاربران ایرانی باقی ماند، آن بود که چرا دولت خود فیلترینگ را به وسیله دو نسخه غیر رسمی دور می‌زند. پرسشی که حالا دبیر شورای عالی فضای مجازی پاسخ آن را این‌گونه می‌دهد: «هر چند قرار بود دو کلاینت فارسی «هاتگرام» و «تلگرام طلایی» تا پایان شهریور ماه از تلگرام مستقل شوند؛ اما به دلیل تحریم تا آخر آذر ماه مهلت آنان تمدید شده و تا این مهلت این دو کلاینت فارسی باید توان استقلال را داشته باشند.»
استقلال دو نسخه غیر رسمی از تلگرام در روزهای اخیر بسیار مورد توجه کاربران گوناگون قرار گرفته و هرچند سبب شده برخی انتقادهایی را به این طرح مطرح کنند؛ اما برخی هم وجود تلگرام روی سرویس‌دهنده‌های مرکزی ایرانی را کم‌هزینه‌تر و امن‌تر از زمانی می‌دانند که حاکمیت نتواند هیچ کنترلی بر فعالیت‌های گوناگون این پیام‌رسان داشته باشد. 
اما نکته‌ای که در این بخش وجود دارد، این است که هر چند با این کار می‌توان حداقل کنترلی را بر فضای مجازی ایجاد کرد؛ اما با مجزا کردن این دو پیام‌رسان تلگرام اصلی پا برجا بوده و باز هم نمی‌توان فعالیت‌های گوناگون آن اعم از ترویج خشونت و نفرت میان مردم و ایجاد فضایی برای از بین بردن امنیت روانی و امید به آینده جلوگیری کرد.
از سوی دیگر، برخی این کار یعنی استقلال تلگرام طلایی و هاتگرام را تیشه به ریشه پیام‌رسان‌های داخلی می‌دانند و می‌نویسند: «چرا تبر برداشتیم کمر پیام‌رسان‌های واقعاً ایرانی را قطع کنیم!؟ هاتگرام و تلگرام بشن پیام‌رسان بومی؟! خنده‌دار نیست!؟ در سال حمایت از کالای ایرانی از هر ابزاری برای ضربه زدن به محصولات ایرانی استفاده می‌کنیم.» برخی هم نمی‌توانند این دو پیام‌رسان را با پسوند بومی بپذیرند:‌ «یعنی اگه حتی بشه گفت پراید خودروی ملیه با اغماض زیاد نمی‌شه گفت تلگرام و هاتگرام پیام‌رسان بومی
 باشند.»
هر چند وزارت ارتباطات قول داده از پیام‌رسان‌های بومی به ویژه سروش و گپ حمایت کند؛ اما ظاهراً آن‌طور که مشخص است، مدیران این پیام‌رسان‌ها از اجرای ناقص فیلترینگ تلگرام و بازگشت نسخه‌های غیر رسمی آن ناراضی هستند. 
توجه به این نکته هم ضروری است که اگر دستگاه‌های مرتبط با فضای مجازی کشور و وزارت ارتباطات اگر زمانی را که برای توسعه هاتگرام و تلگرام اختصاص داده‌اند، به پیام‌رسان‌های صد درصد بومی اختصاص می‌دادند، قطعاً امروز شاهد رقابت این پیام‌رسان‌ها با نسخه‌های مشابه خارجی بودیم.