عفو بین‌الملل از بازداشت، شکنجه و ضرب و شتم و بازجویی از شماری از فعالان سیاسی در زندان‌های عربستان سعودی خبر داد. عربستان سعودی دست کم ۱۰ زن و هفت مرد را به اتهامات عجیب و غریب در زمینه امنیت ملی، مربوط به فعالیت‌های حقوق بشری این افراد بازداشت کرد. برخی از فعالان بار‌ها به دست مقامات امنیتی سعودی با ضربات شلاق و شوک برقی شکنجه شده‌اند؛ به گونه‌ای که برخی از این افراد پس از تحمل شکنجه‌های طاقت‌فرسا قادر به راه رفتن یا ایستادن بر روی پاهای‌شان نبودند. در یکی از موارد شکنجه، آنها زندانی را از سقف اتاق آویزان می‌کنند.

نگاهی به تقابل قدرت‌های اقتصاد در آخرین نشست اپک (APEC)

 رضا اشرفی/ از سال 1989، یعنی 18 سال پیش، نشست سران موسوم به اَپِک هر ساله برگزار می‌شود؛ نشستی که عمده تمرکز خود را بر مسائل اقتصادی و توسعه در حوزه‌های داخلی می‌گذارد. سازمان همکاری‌های اقتصادی آسیا‌ـ پاسفیک (APEC) که از 21 کشور حاشیه اقیانوس آرام تشکیل شده تاکنون همواره نتیجه مشخصی داشته و اختلافات سبب نشده که بدون بیانیه به اتمام برسد. 
استرالیا، برونئی، کانادا، اندونزی، ژاپن، کره جنوبی، مالزی، نیوزیلند، فیلیپین، سنگاپور، تایلند، تایوان، هنگ‌کنگ، پاپوآ گینه‌نو، چین، مکزیک، شیلی، پرو، روسیه، آمریکا و ویتنام، اعضای اَپِک هستند که امسال پاپوا گینه‌نو ریاست دوره‌ای این سازمان را برعهده داشت. ناگفته پیداست که کشورهای روسیه، چین و آمریکا از مهم‌ترین کشورهای این سازمان هستند و اتفاقاً اختلافات در بین همین کشورها به ویژه چین و آمریکا سبب شد که در سال 2018 نتیجه لازم به دست نیاید. 
البته اینکه گفته می‌شود اختلافات بین چین و آمریکا سبب اختلافات شد به این معنا نیست که چین آغازگر جدال اقتصادی‌ـ سیاسی در این نشست بوده است؛ زیرا این آمریکا است که با آغاز ریاست‌جمهوری دونالد ترامپ جنگ اقتصادی را در جهان به راه انداخته و اتفاقاً در هجدهمین نشست اپک نیز این نماینده آمریکا بود که آغازگر جدال بود. 
موضوع مهم اینکه، در این نشست که هر ساله سران کشورها در آن شرکت می‌کنند، رؤسای‌جمهور آمریکا و روسیه شرکت نداشتند و شاید اگر این دو حضور داشتند، شرایط و جدال لفظی بسیار سخت‌تر می‌شد. به همین دلیل شی جین پینگ، رئیس‌جمهور چین پاسخ‌های نماینده آمریکا را داد و سپس دمیتری مدودف، نخست‌وزیر روسیه آن را ادامه داد. اگرچه نماینده روسیه نیز مواضع تندی علیه بی‌اخلاقی سیاسی‌ـ اقتصادی آمریکا اتخاذ کرد، اما این چین بود که بار اصلی جدال علیه آمریکا را به دوش کشید. 
ابتدا مايک پنس،‌ معاون رئيس‌جمهوري آمريکا با حمله به چین گفت: «آمريکا تا زماني که چين شيوه خود را تغيير ندهد به راهش ادامه خواهد داد.» این جمله که بوی تهدید می‌داد، نمی‌توانست بدون پاسخ بماند. آمریکایی‌ها بر مبنای اصل غافلگیری در دوره ترامپ همواره مواردی را مطرح می‌کنند که خلاف عرف متعارف دیپلماتیک است. این موضوع طی دو سال گذشته همواره دنبال شده است. مهم‌ترین موضوع در این اصل آزار طرف مقابل به شکل آشکار و بی‌پرده است، در حالی که آمریکایی‌ها این سیاست را تا پیش از این، پشت پرده انجام می‌دادند. بر همین مبنا چین نیز مجبور به پاسخگویی شد. رئیس‌جمهور چین گفت: «بشريت دوباره به آن مقطع تاريخي رسيده است که بايد بين رويارويي و همکاري و بين شفافيت و سرکوب، يکي را انتخاب کند.» به نظر می‌آید این رویارویی به شکل سخت‌تری می‌تواند در نشست جی 20 نیز ادامه یابد که هفته بعد در بوئنوس آیرس آرژانتین برگزار خواهد شد. 
این رویارویی نشان می‌دهد که چینی‌ها علاقه‌ای به عقب‌نشینی در جنگ تجاری که از آن به خودکشی اقتصادی یاد می‌شود، ندارند. در دوره ترامپ، آمریکا بیش از 250 میلیارد دلار بر واردات چینی تعرفه بسته است و چین نیز به تلافی آن بیش از 110 میلیارد دلار تعرفه را افزوده است. تاکنون تعرفه‌های واردات چین به آمریکا به 10 درصد افزایش یافته است که در صورت به توافق نرسیدن از اول ژانویه به 25 درصد خواهد رسید که این موضوع می‌تواند تنش‌ها را به شدت افزایش دهد.
آمریکایی‌ها معتقدند، جهش و توسعه اقتصادی چین می‌تواند امنیت اقتصادی آمریکا را با مشکل مواجه کند. اکنون چین پس از آمریکا بزرگ‌ترین اقتصاد جهان را در اختیار دارد. اما موضوع مهم‌تر این است که چینی‌ها به دنبال برداشت‌های سیاسی، نظامی، امنیتی و تکنولوژیک از زمینه‌های اقتصادی خود هستند. این موضوع برای آمریکا تهدیدزاتر است و دلیل اصلی حمله تجاری آمریکا به چین به همین موضوع بازمی‌گردد. 
بنابراین به هر اندازه که آمریکا بر طبل جنگ تجاری بکوبد، چین و روسیه از آن برداشت‌های سیاسی دارند و تأکید می‌کنند واشنگتن در زمین سیاسی، جنگ اقتصادی را به راه انداخته است. 
اکنون بیشترین دلایلی که سبب شده آمریکا به چین فشار اقتصادی وارد کند، عبارت است از: 1ـ چین باید بازار خود را بیشتر از اکنون بر روی کالاهای آمریکا باز کند. 2ـ پکن باید از دارایی‌های معنوی شرکت‌های آمریکایی در چین محافظت کند. 3ـ مقامات چینی باید یارانه‌های صنعتی را کاهش دهند تا امکان رقابت آزاد فراهم شود. 4ـ شکاف تجاری 375 میلیارد دلاری بین چین و آمریکا باید کاهش یابد. ترامپ تأکید می‌کند که اگر چین شرایط و خواسته‌های آنها را در نظر نگیرد، افزایش تعرفه‌ها به تمامی کالاهای چینی سرایت خواهد کرد. 
یکی از مهم‌ترین موضوعاتی که آمریکا روی آن دست گذاشته و تأکید دارد که چین باید عقب‌نشینی کند؛ «یک کمربند اقتصادی، یک مسیر» است. چین در بازسازی جاده ابریشم خواهان اتصال آسیا به اروپا است که کشورهای بسیاری را با خود همراه دارد. نماینده آمریکا در این نشست در موضعی تحریک‌کننده به کشورهایی که چین با آنها روابط اقتصادی بالایی دارد تأکید کرد که اول به اقتصاد ملی خودتان تکیه داشته باشید و اجازه ندهید که چین به بازارهای شما نفوذ کند. با توجه به اوضاع و موقعیت اقتصادی آمریکا و نوع مواضعش در این نشست، اپک به دو گرایش چینی و آمریکایی تقسیم شد که شرایط تصمیم‌گیری را برای بیانیه پایانی سخت و ناممکن کرد. این شرایط نشان می‌دهد که آمریکا در حال افزایش فشار به چین است و بر همین مبنا خواهان ایجاد ائتلافی علیه پکن بوده و حتی درصدد است با نفوذ در حوزه داخلی و منطقه‌ای چین، این کشور را به حاشیه امنیتی مرزهای خود محدود کند. این رویکرد نه تنها حوزه اقتصادی، بلکه حوزه‌های دیگر از جمله نظامی و امنیتی را در برمی‌گیرد. تازه‌ترین خبر در این باره که از مرکز علوم و امنیت ملی واشنگتن اعلام شده این است که صهیونیست‌ها به عنوان مشاوره‌دهنده و همچنین مجری برخی از طرح‌های آمریکا، در کمک به چین تایپه که پکن آن را جزء خاک خودش می‌داند،‌ به دنبال ساخت سلاح‌های نامتعارف اتمی،‌ شیمیایی و بیولوژیکی است!



  محمدرضا مرادی/یک‌شنبه 20 آبان ماه یک گروه از نظامیان صهیونیستی که لباس زنانه به تن داشتند، به غزه حمله کردند. در این حمله و عملیات، «نورالدین برکه» از فرماندهان قسام و شش نفر از اعضای شاخه نظامی حماس به شهادت رسیدند. جنبش مقاومت اسلامی حماس در پی حملات یک‌شنبه(20 آبان ماه) رژیم صهیونیستی هشدار داد، تل‌آویو بهای جنایت خود را پرداخت خواهد کرد. مقاومت فلسطین به وعده خود عمل کرد و همان‌طور که قول داده بود انتقام خون رزمندگان قسام را گرفت. در همین راستا، 21 آبان ماه حدود 470 راکت، خمپاره و موشک به سرزمین‌های اشغالی شلیک شد که بنا بر اعلام منابع صهیونیستی دو کشته و 85 زخمی بر جای گذاشت. این عملیات موفق مقاومت فلسطین سبب شد بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی به آتش‌بس تن دهد و سریع‌ترین آتش‌بس در سال‌های اخیر را بپذیرد. این مسئله موجب شکست رژیم صهیونیستی در دو حوزه سیاسی و امنیتی شد.
شکست امنیتی/ در واقع، عملیات اخیر مقاومت فلسطین بار دیگر ضعف امنیتی رژیم صهیونیستی را اثبات کرد. تل‌آویو سرمایه‌گذاری زیادی بر روی سامانه گنبد آهنین کرده؛ اما این سامانه در عمل ناکارآمد نشان داده است. رسانه‌های صهیونیستی اعلام کردند، سامانه دفاع موشکی «گنبد آهنین» همچنان ناکارآمد بوده و توانسته تنها 100 موشک از میان 470 موشک شلیک‌شده به سمت اراضی اشغالی را رهگیری کند. در جنگ ۵۱ روزه 2014 غزه، حماس برای نخستین بار از موشک‏های آر۱۳۰ با قدرت پرتاب و برد حدود ۱۳۰ کیلومتر بهره برد و توانست فرودگاه بن‏گوریون، اطراف نیروگاه دیمونا، مقر نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی و ساختمان کنست را هدف قرار دهد. در حقیقت، این موشک‏ها و عملکرد دفاعی مقاومت نشان داد، قدرت بازدارندگی رژیم صهیونیستی آسیب‌پذیر است و عملیات اخیر بار دیگر ضعف امنیتی این رژیم را اثبات کرد. 
شکست سیاسی/ شاید بتوان مهم‌ترین پیامد عملیات موشکی اخیر را شکست دولت رژیم صهیونیستی دانست. ابعاد این عملیات آنچنان وسیع بود که نتانیاهو مجبور به پذیرش آتش‌بس شد. که همین امر موجب اختلاف در کابینه نتانیاهو شد و لیبرمن، وزیر جنگ رژیم صهیونیستی در مخالفت با آتش‌بس استعفا داد. لیبرمن تأکید کرد، همه اعضای حزبش، یعنی حزب «اسرائیل بیتنا» از ائتلاف خارج خواهند شد. خروج حزب «اسرائیل بیتنا» به معنای این است که نتانیاهو همچنان اکثریت ضعیفی در کنست را با ۶۱ مقابل ۵۹ کرسی برای حفظ ائتلاف در دست خواهد داشت. در واقع، نتانیاهو از 120 کرسی اکنون 61 کرسی را در ائتلاف خود دارد و در صورت خروج هر یک از احزاب دیگر، کابینه وی فرومی‌پاشد. 
در واقع، شکست رژیم صهیونیستی در عملیات موشکی اخیر آنچنان برای رژیم صهیونیستی سنگین بوده که بسیاری از شهرک‌نشین‌ها در مخالفت با آتش‌بس علیه نتانیاهو به خیابان‌ها آمدند. کارشناسان نظامی رژیم صهیونیستی نیز تأکید کرده‌اند این عملیات اوج حقارت این رژیم در برابر حماس بوده است. حتی لیبرمن هم تأکید کرده، این عملیات نشان داد حماس را نمی‌توان با زور شکست داد. به نظر می‌رسد، مهم‌ترین پیام عملیات اخیر این است که هر زمان مقاومت در هر یک از جبهه‌ها با اقتدار عمل کرده، دشمنان مجبور به عقب‌نشینی    شده‌اند. در این میان، نوار غزه به‌ منزله کوچک‌ترین حلقه مقاومت نشان داد، قدرت پوشالی و ساختگی رژیم صهیونیستی تا چه میزان آسیب‌پذیر است و با موشک‌های نه‌ چندان پیشرفته هم می‌توان سامانه دفاعی یک میلیارد دلاری را شکست داد. مرکز مطالعات صهیونیستی «نیتساو» پس از عملیات اخیر حماس پیش‌بینی کرده، اگر رژیم صهیونیستی در سال 2019 به جنگ‌افروزی جدید در منطقه دست نزند، طی شش سال آینده بسیاری از مؤلفه‌های قدرت بازدارندگی خود را از دست خواهد داد. 



  قاسم غفوری/ غرب آسیا همچنان اصلی‌ترین محور تحولات جهانی است و اساس آن را بحران‌ها و ناآرامی‌هایی تشکیل می‌دهد که آینده‌ای مبهم را بر منطقه حاکم کرده است. بررسی روند تحولات منطقه نشان می‌دهد، ائتلافی از آمریکا، عربستان و رژیم صهیونیستی همواره در ایجاد فضای بحران در منطقه همگرایی و تقسیم کار داشته‌اند. 
بر اساس وضعیت منطقه‌ای و ظرفیت‌های موجود هر یک از آنها نقش محوری را ایفا کرده‌اند؛ برای نمونه در زمینه مقاومت غزه، لبنان و سوریه رژیم صهیونیستی محور بحران‌سازی بوده است و محور اصلی آن را اقدامات نظامی تشکیل می‌دهد. 
در همین حال، حمایت از گروه‌های تروریستی در منطقه و البته اقدام مستقیم نظامی در مناطقی، همچون یمن برعهده عربستان است. در این میان، آمریکا در حالی تأمین‌کننده منابع تسلیحاتی سعودی و صهیونیست‌ها است که در مواردی مانند سوریه گزینه نظامی مستقیم را اجرا کرده و در امور ایران نیز با اعمال تحریم‌ها و تهدیدات نقش کلیدی ایفا می‌کند. 
مثلث بن‌سلمان، نتانیاهو و ترامپ در حالی رأس این رفتارها هستند که بررسی روند تحولات نکات قابل توجهی را در سرنوشت آنها به نمایش می‌گذارد. ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا هر چند با جوسازی‌های گسترده رسانه‌ای به دنبال نمایش اقتدار خویش است که ناکامی جمهوریخواهان در انتخابات کنگره و نیز فضای سنگین رسانه‌ای و سیاسی علیه وی نشان‌دهنده ناتوانی وی در تحقق اهداف وی است. البته ناتوانی در مقابله با روسیه، چین، کره شمالی و ناکامی در اعمال تحریم‌ها علیه ایران را نیز باید به کارنامه وی افزود. بن‌سلمان نیز در حالی با رسیدن به ولی‌عهدی به دنبال معرفی خود به منزله قدرت برتر سعودی و جهان عرب بوده که وی نیز سرنوشت چندان روشنی
 ندارد.
وی در حالی در جنگ یمن و سوریه با ناکامی مواجه شده و رسوایی، مانند رسوایی ربودن «سعد حریری» نخست‌وزیر لبنان را در کارنامه دارد که قتل خاشقجی، روزنامه‌نگار عربستانی در کنسولگری این کشور در ترکیه به رسوایی بزرگی برای وی مبدل شد؛ به‌گونه‌ای که بسیاری بر این امر تأکید دارند که وی گزینه‌ای جز کناره‌گیری از قدرت ندارد. نتانیاهو، نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی نیز در حالی با طرح‌هایی مانند راضی کردن آمریکا برای انتقال سفارت آمریکا به قدس، افزایش کمک‌های مالی و نظامی از آمریکا و تحریک غرب به اقدام علیه ایران سعی داشت خود را فردی مقتدر نشان دهد که تحولات اخیر غزه به یک رسوایی برای وی مبدل شد. ناتوانی در اجرای عملیات نظامی در غزه و شکست گنبد آهنین در مهار موشک‌های مقاومت موجب شد در نهایت برخی از اعضای کابینه وی نظیر لیبرمن وزیر جنگ از سمت خود استعفا داده و عملاً دولتش در آستانه سقوط قرار بگیرد. نتانیاهویی که با بحران‌سازی سال‌ها توانسته بر مسند قدرت بماند، اکنون در برابر مقاومت چنان متزلزل شده که گزینه‌ کناره‌گیری از قدرت و تن دادن به انتخابات زودهنگام تنها گزینه پیش روی او شده است؛ به ویژه آنکه ارتش صهیونیستی دیگر توان جنگ‌افروزی گسترده به منزله مؤلفه سنتی نتانیاهو برای حفظ قدرت را ندارد. 
با توجه به این شرایط می‌توان گفت، مثلث بن‌سلمان، نتانیاهو و ترامپ برخلاف تحرکات گسترده، نتوانسته‌اند اهداف سلطه‌طلبانه خود را اجرایی کنند و هر یک به نوعی در آستانه برکناری از قدرت قرار گرفته‌اند؛ در حالی که با بحرانی کردن فضا به دنبال پنهان‌سازی شکست‌ها و ناکامی‌های درونی و جهانی خود هستند.

نفوذ آل‌سعود در جهان اسلام‌ـ ۴۰


  عبدالله عبادی/  اسلام در جنوب شرق آسیا از آغاز تا امروز اسلامی صوفیانه، مداراطلب و میانه‌رو بوده است. برجسته‌ترین ویژگی مسلمانان این منطقه در دوره‌های گوناگون تاریخی و معاصر مسامحه و مدارا با پیروان دیگر ادیان و نحله‌های فکری و همزیستی مسالمت‌آمیز با آنها بوده است. در واقع، اسلام در جنوب شرق آسیا همواره چهره‌ای خندان و صلح‌طلب داشته است.
از اواخر قرن هجدهم و اوایل قرن نوزدهم مسلمانان منطقه جنوب شرق آسیا با اندیشه‌های وهابی و سلفی آشنا شدند، از این دوره بسیاری از علمای مسلمان این منطقه برای تکمیل تحصیلات خود به شهرهای مکه، مدینه و قاهره سفر کردند و در مراکز مذهبی این شهرها با آرا و اندیشه‌های وهابیت آشنا شدند و در اوایل قرن بیستم و با تأسیس کشور عربستان سعودی و به دنبال ایجاد مراکز آموزشی گوناگون در جنوب شرق آسیا، تأثیر اندیشه‌های وهابی و سلفی بر مسلمانان  این منطقه رو به فزونی گذاشت. فعالیت وهابیت در طول این مدت و به ویژه در چند دهه اخیر موجب شد، برخی از مسلمانان این منطقه به تدریج از مسامحه و هم‌زیستی به تندروی و ستیزه‌جویی با دیگر ادیان و نحله‌های فکری و حتی دیگر مسلمانان
 روی آورند.

سفر شاه عربستان به اندونزی
حوادثی که در دهه‌های پایانی قرن بیستم و آغاز قرن بیست‌ویک در جهان اسلام و خاورمیانه رخ داد، از مهم‌ترین دلایل تشدید فعالیت وهابیت در جنوب شرق آسیا است. این حوادث سبب شد گروه‌ها و احزاب مسلمان این منطقه به سمت افراط‌گرایی و رادیکالیزه شدن کشیده شوند.
برخی از مهم‌ترین این حوادث عبارتند از:
1‌ـ پیروزی انقلاب اسلامی در ایران: پیروزی انقلاب اسلامی ایران در سال 1979 که با رهبری علمای شیعی انجام شد، موجب هراس رهبران وهابی در عربستان سعودی و تشدید فعالیت‌ها و تبلیغات وهابی‌ها برای مقابله با نفوذ ایران به ویژه در جنوب شرق آسیا شد.
2‌ـ حمله شوروی به افغانستان: این حمله از سال 1979 تا 1988 به بهانه مقابله با مجاهدین افغان و حمایت از حکومت کمونیستی آن صورت گرفت و سبب شد بسیاری از مسلمانان جنوب شرق آسیا که بیشتر آنها در عربستان تحصیل کرده بودند، برای جهاد علیه نیروهای شوروی به مجاهدین افغانی بپیوندند. این گروه‌ها که به شدت با اندیشه‌های جهادی ملهم از تعالیم وهابی برانگیخته شده بودند، پس از پایان جنگ افغانستان به کشورهای خویش بازگشتند؛ اما اندیشه‌های جهادی و مبارزه‌خواهی خود را فراموش نکردند و با شدت و سرعت به تشکیل گروه‌های جهادی و سیاسی و تلاش برای گسترش اندیشه‌های وهابیت همت گماشتند. برخی از این مبارزان، چون رهبر گروه ابوسیاف در فیلیپین که مبارزه را در افغانستان آغاز کرده بود، پس از بازگشت به کشور خود هدایت تندروترین گروه‌ها را برعهده گرفت.
3ـ اقدامات آمریکا: اقدامات آمریکا در خاورمیانه به ویژه در دو دهه اخیر بر رشد افراط‌گرایی و افزایش نفوذ وهابیت در جنوب شرق آسیا تأثیر بسیاری داشته است. جنگ خلیج‌فارس در سال 1991 و حمله آمریکا و متحدانش به کویت و عراق و تحرکات خصمانه آمریکا پس از 11 سپتامبر 2001 چون حمله به افغانستان و عراق افزون بر تشدید روحیه افراط‌گرایی و سوق دادن گروه‌های اسلامی در جنوب شرق آسیا به سوی اقدامات تروریستی انتقام‌جویانه‌، زمینه را برای رشد فعالیت وهابیت با حمایت پیدا و پنهان عربستان سعودی فراهم کرد.

داعش در فیلیپین
4ـ آموزش: مدارس اسلامی سنتی که از قرن هجدهم و شاید پیش از آن در جنوب شرق آسیا متولی ارائه تعالیم و آموزه‌های اسلامی بودند، نقش مهمی در گسترش وهابیت در این منطقه داشته و دارند. یکی از نخستین مراکز که توجه وهابیان را برای ترویج اندیشه‌های خویش در میان مسلمانان منطقه به خود جلب کرد، همین مراکز آموزشی بود. وهابیون به این مدارس و مراکز مذهبی کمک‌های مادی و معنوی زیادی کردند، آن دسته از دانش‌آموختگان مدارس مذهبی که دوست داشتند به جرگه علما بپیوندند، برای ادامه تحصیل عازم شهرهای مکه و مدینه شدند. این افراد پس از فراگیری علوم دینی به عنوان شیوخ مذهبی به زادگاه خویش بازگشته و هدایت مدارس و تدریس در آنها را برعهده می‌گرفتند.
وهابیون در کنار حمایت از مدارس سنتی اسلامی که تنها آموزش‌های دینی ارائه می‌دادند، مراکز آموزشی و مدارس در کشورهای گوناگون شرق آسیا احداث کردند. این مدارس که افزون بر دانش‌های دینی و اسلامی برخی از دانش‌های جدید را نیز در برنامه‌های درسی خود گنجانده بودند، عمدتاً از امکانات آموزشی و رفاه بسیار خوبی برخوردار بودند که با توانمندی‌ها و امکانات اقتصادی و رفاهی مناطقی که در آن تأسیس شده بودند، فاصله زیادی داشتند. آموزش در این مراکز بیشتر بر روی افرادی متمرکز شده است که اصلیتی عربی دارند و نمی‌توانند هزینه‌های تحصیلی خود را پرداخت کنند.
بسیاری از پژوهشگران و برخی از گزارش‌های سرویس‌های امنیتی این مدارس را یکی از اصلی‌ترین مراکز گسترش اسلام افراطی در جنوب شرق آسیا به شمار می‌آورند. یکی دیگر از اقدامات پنهان عربستان در جنوب شرق آسیا در راستای گسترش وهابیت ترویج زبان عربی است؛ برای نمونه عربستان از دهه 1980 دو مرکز به نام‌های مؤسسه مطالعات عربی اسلامی و مؤسسه آموزش زبان عربی در اندونزی تأسیس کرده است که مسئولیت اصلی و اولیه آنها ترویج زبان عربی و مجهز کردن داوطلبان تحصیل در عربستان به زبان و ادبیات عرب است.
در ادامه نفوذ وهابیت در کشورهای گوناگون این منطقه را بررسی می‌کنیم.

 شرکت‌های اروپایی در حال تبعیت از قوانین تحریمی آمریکا
خبرگزاری تسنیم: رئیس گروه اقدام علیه ایران در وزارت خارجه آمریکا در گفت‌وگوی اختصاصی با رسانه وابسته به رژیم آل‌سعود از اتخاذ موضع مستحکم آمریکا در تحریم‌ها علیه ایران خبر داد.  «برایان هوک» رئیس گروه اقدام علیه ایران در وزارت خارجه آمریکا در گفت‌‌وگو با شبکه خبری «العربیه» مدعی شد، واشنگتن گام‌های مهمی را برای دور نزدن تحریم‌ها از سوی ایران به اجرا می‌گذارد. هوک در این گفت‌وگو اظهار داشت: «ما تحریم‌های‌مان را به شدت اعمال می‌کنیم... به طوری‌ که این رژیم را از کسب درآمد‌های لازم برای سرمایه‌گذاری در فعالیت‌های بدخواهانه در اروپا و سراسر جهان محروم می‌کند.» 
ترامپ بار دیگر به ملت ایران توهین کرد
خبرگزاری باشگاه خبرنگاران جوان: دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا در مصاحبه خود در جمع خبرنگاران برای دومین بار طی یک سال گذشته، ملت ایران را «تروریست» خواند.
وی در اظهاراتی علیه کشورمان گفت: «اگر شما نگاهی به ایران داشته باشید و اگر به آنچه آنها انجام می‌دهند نگاه کنید، آنها در حال حاضر یک «ملت تروریست» هستند.» ترامپ همچنین در ادامه توهمات قبلی خود گفت: «تمام آنچه من باید به شما بگویم، این است که آنها هم‌اکنون نسبت به زمانی که من به قدرت رسیدم، بهتر شده‌اند. زمانی که من به قدرت رسیدم آنها در یک مسیر بسیار بد حرکت می‌کردند. به نظرم در برخی از حیطه‌ها می‌تواند موارد مثبتی در رابطه با ایران روی دهد.»
تجارت با ایران به معنای تأمین مالی تروریسم
خبرگزاری ایسنا: رئیس گروه اقدام ایران در وزارت امورخارجه آمریکا مدعی شد تجارت با ایران می‌تواند به معنای تأمین مالی تروریسم باشد. برایان هوک، رئیس گروه اقدام ایران در وزارت خارجه آمریکا در امور ایران مدعی شد: «زمانی که شرکت‌ها با ایران تجارت دارند، آنها احتمالاً تروریسم را تأمین مالی می‌کنند.» وزارت امور خارجه آمریکا در پیامی توئیتری به نقل از هوک نوشت: «وقتی شرکت‌ها با ایران تجارت می‌کنند، احتمال دارد تروریسم را در خاک خودشان، تأمین مالی ‌کنند. هدف تحریم‌های ما محروم کردن ایران از توانایی صدور تروریسم است. ما در زمینه دور زدن تحریم‌ها هوشیار هستیم و منعی برای توقف آن نخواهیم داشت.»
مشکل عراق برای خرید انرژی از ایران را حل می‌کنیم
خبرگزاری مهر: کنسول آمریکا در بصره از تداوم مذاکراتش با واشنگتن برای حل مشکل عراق در زمینه خرید انرژی از ایران پس از پایان معافیت 45 روزه بغداد از تحریم‌ها خبر داد. «تیمی دیویس» کنسول آمریکا در بصره، اعلام کرد آمریکا تلاش می‌کند مشکل خرید انرژی از ایران را برای عراق حل کند. وی در جمع خبرنگاران گفت: «به خوبی می‌داند عراق به انرژی وارداتی از ایران متکی است. به همین دلیل کنسولگری آمریکا در بصره، به مذاکرات با واشنگتن و شرکایش در بغداد برای دستیابی به راه‌حلی در این زمینه ادامه 
می‌دهد.»
تحریم با ادعای انتقال نفت ایران به سوریه
خبرگزاری فارس: وزارت خزانه‌داری آمریکا با بیان ادعاهای بی‌‌اساس اعلام کرد اسامی ۹ فرد و شرکت را به بهانه همکاری برای انتقال نفت ایران به سوریه در فهرست تحریم‌ها قرار داده است. به ادعای خزانه‌داری آمریکا، هدف‌های تحریم‌شده عضو یک شبکه بین‌المللی هستند که ایران از طریق آن و با همکاری شرکت‌های روسیه‌ای «میلیون‌ها بشکه نفت برای دولت سوریه تأمین می‌کند.» واشنگتن در ادامه، بدون ارائه مستندات مدعی شده دولت سوریه در ازای دریافت این نفت، صدها میلیون دلار را برای انتقال به حماس و حزب‌الله در اختیار ایران قرار
 می‌دهد.