آیت‌الله محمدعلی شاه‌آبادی می‌گوید: مسلمانان از دو ناحیه زیان دیدند: یکی اینکه (خداوند) فرمود: «انا نحن نزلنا الذکر و انا له لحافظون»، البته(که) خدا خودش قرآنش را نگه می‌دارد، اما مسلمان‌ها به این قسمت متکی شدند و گفتند خدا خودش دین داده، خودش هم حافظ آن است، ما دیگر چه کاره‌ایم؟ دیگر اینکه ما شیعه‌ها کسانی هستیم که اعتقاد داریم «من مات علی حب آل محمد فهو شهید»، نرفتیم ببینیم که حب آل محمد چیست؟ حب این است که در دل نگه داریم یا به عمل برسانیم؟! 


 گفتاری از آیت‌الله حاج‌شیخ محمدرضا ناصری‌یزدی
«یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِذَا لَقِیتُمْ فِئَةً فَاثْبُتُوا وَاذْکُرُوا اللهَ کَثِیرًا لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ وَأَطِیعُوا اللهَ وَ رَسُولَهُ وَ لا تَنَازَعُوا فَتَفْشَلُوا وَتَذْهَبَ رِیحُکُمْ وَاصْبِرُوا إِنَّ اللهَ مَعَ الصَّابِرِینَ1»
نُه نکته در این سه آیه وجود دارد که در موضوع پیشرفت، ضروری و اساسی است. قرآن کریم اولین نکته را مقاومت ذکر می‌کند. «إِذَا لَقِیتُمْ فِئَةً فَاثْبُتُوا» اگر با دشمن مواجه شدید، در مرحله اول مقاومت و ایستادگی کنید. این موضوع به قدری مهم است که در سوره هود خدا به پیامبر(ص) می‌فرماید: «فَاسْتَقِمْ کَمَا أُمِرْتَ وَمَنْ تَابَ مَعَکَ» تو و کسانی که با تو ایمان آورده‌اند، استقامت کنید. وقتی خداوند متعال یک مطلبی را می‌خواهد بگوید ابتدا به پیامبر(ص) می‌گوید که تو انجام بده و به مؤمنان نیز بگو. این دستوری است که اول آن مسئول و مدیر باید رعایت کند.
ابن‌عباس می‌گوید: هیچ‌وقت ندیدم که مانند نزول این آیه پیامبر(ص) به این شکل منقلب شود. حتی وضعیت به‌ گونه‌ای بود که آثار پیری زودرس در پیامبر(ص) ظاهر شد. اصحاب علّت را پرسیدند و حضرت فرمودند: «شَیبَتَنی سوره هود»2 سوره هود مرا پیر کرد. ثبات قدم و ایستادگی و پایداری و جاخالی نکردن و نترسیدن از تهدیدات دشمن و منحرف نشدن و تأثیر (نگرفتن از) حیله‌های دشمن بسیار مهم است. اگر استقامت کنید دشمن کنار می‌رود. تاریخ ثابت کرده است که هرکسی پایداری داشته باشد دشمن عقب می‌رود.
قدم دوم «وَاذْکُرُوا اللهَ کَثِیرًا» است. همیشه باید یاد خدا باشید. ذکر خدا به معنای یادآوری قدرت و عظمت و بزرگی خدا است. اگر یادت برود و یاد خدا را فراموش کنی، عقب می‌مانی. عمده مسئله این است که ما باور کنیم که در مسیر حرکت‌مان و مقابله با دشمنان خداوند قادر و حاضر، توانمند هستیم. این باور بسیار کم پیدا می‌شود. می‌داند خدا هست، ولی اینکه باور داشته باشد بسیار مهم است.
مثل امام(رحمت‌الله) علیه می‌ایستد و محکم می‌گوید که آمریکا هیچ غلطی نمی‌تواند بکند و باور دارد که خدا نیز به او کمک می‌کند. باید در روحیه ما و مسئولان و همه مؤمنان این باور را جا بیندازیم که خدا هست و قدرت دارد و عظمت دارد و کمک و یاری می‌کند. در تمام صحنه‌هایی که داشتم همگی کمک خدا بوده است. باید جامعه به این باور برسد که نترسد و از تحریم‌ها و مسائل دیگر وحشت نکند. می‌داند که خدا هست و کمک می‌کند تا نترسد و به آرامش برسد.
حضرت امام سجاد(ع) در ارتباط با مرزبانان عبارتی دارند. ایشان می‌فرماید: «وَ اَنْسِهِمْ عِنْدَ لِقآئِهِمُ الْعَدُوَّ ذِكْرَ دُنْياهُمُ الْخَدّاعَةِ الْغَرُورِ»؛ خدایا در زمانی که مسلمانان با دشمن روبه‌رو می‌شوند، ذکر دنیای خدعه‌گر را از یادشان ببر! «وَامْحُ عَنْ قُلُوبِهِمْ خَطَراتِ الْمالِ الْفَتُونِ» از ذهن اینها یاد و خاطره مال دنیا که فتنه‌گر است ببر؛ یعنی هوس دنیا در ذهن‌شان نباشد؛ «وَاجْعَلِ الْجَنَّةَ نَصْبَ اَعْيُنِهِمْ»3 بهشت را روبه‌روی چشمان آنها قرار بده. این خیلی مهم است که در مواجهه با دشمن زرق‌ و برق دنیا انسان را فریب ندهد. فقط خدا و مقصدی که خدا گفته است در ذهن باشد. این معنایی است که در زمانه کنونی که دشمن در مقابل ما است نباید فراموش کنیم. حالا اگر آب ‌و نان‌مان کم ‌و زیاد شود پول‌مان و ارزمان کم شود، پس برویم ذخیره کنیم، یا خارج ببریم اینها افرادی هستند که ذکر دنیا از ذهن‌شان نرفته است و لذا نمی‌توانند مقاومت کنند.
موضوع دیگر اطاعت از خدا و رسول است. به ‌هرحال فرمانده بزرگی که خدا برای مقابله با دشمن معین کرده است. باید سلیقه‌ها را کنار بگذاریم و مسیری که خدا معین کرده است را طی کنیم و از خدا و رسول و رهبری که خدا برای ما معین کرده است، اطاعت کنیم. این اصل سوم بسیار مهم است. هوای نفس و نفسانیات و هم‌حزبی و هم‌گروهی را کنار بگذاریم و از ولایت و امامت و رسالت و خدا اطاعت کنیم.
چهارم اینکه با هم دعوا نکنیم و اختلاف نداشته باشیم. «نَزع» به معنای کندن است و نزاع سبب می‌شود محبت‌ها و ریشه‌های ایثار کنده شود و به جایش عداوت و دشمنی کاشته می‌شود. خداوند متعال نسبت به این قسم دلیلش را نیز آورده است. می‌فرماید: در جنگ با دشمن باید اقتدار شما حفظ شود. باید هیمنه اسلام حفظ شود. باید آن قدرت یکپارچگی که مسلمانان دارند در مقابل دشمن صف کشیده شود. خدای متعال در جنگ بدر همین کار را کرد. با اینکه مسلمانان کم بودند خداوند آنها را در مقابل چشم کفار جلوه و به آنها ابهت داد. این بود که دشمن ترسید.
یکی از مسائل مهم ما این است که باید اقتدار اسلامی را حفظ کنیم. این موضوع سبب می‌شود قوی شویم و دشمن احساس ضعف کند؛ اما اگر این اقتدار را با اختلافات و هواهای نفسانی حفظ نکنیم نمی‌توانیم در برابر دشمن مقابله کنیم. آدم خوب هست و می‌تواند به ما کمک کند، ولی به خاطر اینکه در گروه و حزب ما نیست به او میدان نمی‌دهیم. جان مردم و کشور و اسلام در خطر است و نباید این مسائل در میان باشد. ما از این‌ جهت می‌لنگیم.
قرآن می‌فرماید اگر اختلاف کردید، فشل می‌شوید و نمی‌توانید تصمیم درستی بگیرید. چرا مسیر خدا و رسول را نگیریم؟ در اینجا قرآن مثالی می‌زند که «تذهب ریحکم» باد شما کم می‌شود؛ یعنی هیمنه شما از بین می‌رود. حالا چرا خدا این‌طور تعبیر می‌کند؟ باد چند کار می‌کند و در گذشته باد یکی از اساسی‌ترین موتورهای محرکه بوده است. شش نوع باد داریم که اهل اطلاع می‌دانند و هرکدام اسامی مختلفی دارد. بادهای در دریا موتورهای محرکه کشتی‌های ما بوده‌اند و سفر ما را تنظیم می‌کرده‌اند. وقتی جهت باد را مشخص می‌کنید شما را به ‌پیش می‌برد.
در مسائل اجتماعی نیز باد عظمت زیادی دارد. وقتی باد می‌آید سدهای راه را برمی‌دارد و اگر نباشد انسان خفه می‌شود. اگر در همین شهر ما دو روز باد نیاید بوی تعفن حرکت‌های ما همه‌ جا را می‌گیرد. باد لطف بزرگ خدا است. باد، هم نفس و هم قدرت به شما می‌دهد و هم دشمن را از شما دور می‌کند. آن‌وقت خدا می‌گوید: تذهب ریحکم. آن باد و قدرتی که باید حرکت کنید از دست می‌رود. دیگر محیط شما آلوده و کثیف می‌شود و دشمنان بر شما مسلط می‌شوند و حتی سنگی را نمی‌توانید جابه‌جا کنید؛ زیرا متفرق هستید، ولی اگر باد باشد همه اینها را با قدرتش کنار می‌زند. این استعاره بسیار زیبایی است. باد شما خالی می‌شود. بادی که با آن زندگی می‌کنید و گنداب‌های اختلاف را برطرف می‌کنید. اگر تفرقه کنید این باد شما از بین می‌رود.
توصیه بعدی در این آیه توصیه به صبر است. در اول آیه فرمود؛ «فاثبتوا» و در آخر آیه فرمود؛ «فاصبروا»، «فاثبتوا»؛ یعنی فرار نکنید، ولی «فاصبروا» یک امر معنوی است؛ یعنی مقاومت معنوی داشته باشید. صبر یک توان و قدرت درونی است که انسان باید درون خودش تحمل کند و خودش را در مقابل دیگران مقاوم نشان بدهد. آن‌وقت به بدن دستور می‌دهد که حرکت کند.
آخرش هم می‌فرماید: «ان الله مع‌الصابرین» معلوم می‌شود که اگر صبر نداشته باشیم خدا نیز به ما کمک نمی‌کند و قدرتی نیز نخواهیم داشت.
 پی‌نوشت‌ها:
1ـ سوره انفال، آیات 45 و 46.
2ـ مجمع‌البيان في تفسير القرآن، الشيخ الطبرسي، ج 5، ص 304.
3ـ صحیفه سجادیه، حسین انصاریان، ج 1، ص 150.

جاریه‌بن‌قدامه‌ـ 3

جاریه همراه با امیرالمؤمنین(ع) در همه پیکارهای حضرت با فتنه‌گران حاضر بود. او هم در جمل و هم در صفین و نهروان حضرت امیر را یاری کرد. 
او در جنگ جمل از جانب اميرمؤمنان علي(ع) به فرماندهي نيروهاي تميمي بصره منصوب شد و با آنان نبرد کرد. در جنگ صفین، سال 37 هـ ق، با 1700 نفر از مردم بصره، از قبایل «سعد و الرباب»، در رکاب امام علی(ع) آمد و راهی صفین شد و در این جنگ «عبدالرحمان» فرزند خالدبن‌ولید را به قولی مجروح کرد و به نقل دیگری به قتل رساند.
همچنین زمانی که امام(ع) قصد پیکار با خوارج را داشت، جاریه با لشکری سه یا پنج هزار نفری، یا افزون‌تر، در نُخَیله به آن حضرت پیوست.
حضرت علی(ع) جاریه را با پانصد نفر پیشاپیش فرستاد و دو هزار نفر را در پی او روانه کرد. جاریه در برابر آنان ایستاد و نصیحت‌شان کرد. چنانکه پیشتر اشاره شد، او در جنگ جمل نیز پیش از آنکه دست به شمشیر ببرد، با زبان نصیحت با بزرگان فتنه جمل صحبت کرد. این نشان از این دارد که یاران ویژه امیرالمؤمنین(ع) همان‌گونه که سرشار از شجاعت و ولایت‌پذیری بودند، آکنده از معرفت و بصیرت نیز بودند. 
پس از واقعه نهروان، در جمادی الاخر سال ۳۸ اَشْهَب‌بن‌بشیر (بِشر) قرنیِ بَجَلی با ۱۳۰ یا ۱۸۰ نفر بر امام خروج کرد. امام، جاریه را به مقابله با وی فرستاد. در جنگی که در جَرْجَرایا، میان واسط و بغداد، روی داد اشهب و یارانش کشته شدند.
در همین سال‌ها و هنگامی که جاریه به فرمان حضرت(ع) امیر در یمن مشغول دفع فتنه‌های معاویه بود، خبر ناگوار شهادت مولا و مقتدایش را شنید. جاریه پس از شهادت حضرت علی(ع) به مکه و سپس به مدینه رفت و از مردم این شهرها به نام امام حسن(ع) بیعت گرفت و سپس راهی کوفه شد. 
شهادت امیرالمؤمنین(ع) گرچه جاریه را داغدار کرد؛ اما در عشق و ولای خالصانه او تأثیری نگذاشت و شهادت آن حضرت نه تنها ایمان و عقیده او را تضعیف نکرد؛ بلکه‌ـ مشاهده مفاسد و مظالم دولتمردان اموی در عصر سلطنت درازمدت معاویه‌ـ روایت شده که وقتی از مأموریت سرکوبی «بسربن‌ارطاة» بازگشت، به خدمت امام حسن مجتبی(ع) رسید و از شدت تأسف بر دستان خود زد و به عزاداری مشغول شد و به امام حسن(ع) گفت:
«سِر، یرحمک الله الی عدوّک قبلَ أن سار إلیک؛ چرا نشسته‌اید؟ خداوند شما را رحمت کند هم اکنون به سوی دشمن حرکت کنید که درنگ جایز نیست و اگر تأخیر کنید، این دشمن است که به سوی شما سرازیر خواهد شد.» امام حسن(ع) در پاسخ او فرمود: «لو کان الناس کلهم مثلک سرتُ إلیهم»؛ اگر مردم همه مثل تو بودند، من به طور قطع به مصاف دشمن می‌رفتم.
این کلام حضرت بیان‌کننده دو مطلب است؛ ابتدا وضعیت نابسامان جامعه را در آن زمان نشان می‌دهد که برخلاف هیاهوهای فراوان، اطراف حضرت تا چه مقدار از وجود انسان‌های با عقیده محکم و راسخ خالی بوده است. 
این امر یعنی نبود و کم‌کاری نیروهای حامی جریان حق چطور موجب سکوت و فعالیت نکردن ولی و امام می‌شود و راه را برای عدالت‌خواهی و نبرد با باطل سد می‌کند تا جایی که لشکر پیشتاز امیرالمؤمنین علی(ع) در دوران امام حسن(ع) به دلیل ترس یا طمع پیروزی را با شکست مبادله کردند.
از سوی دیگر، این کلام جایگاه و عظمت جاریه را نزد امام مجتبی(ع) و اهل بیت به خوبی عیان می‌کند. این سخن، به معنای تأیید رفتارهای جاریه تا آن هنگام است.

 محمد رضا قضایی نجف‌آبادی/ هر جامعه‌ای برای دستیابی به اهداف خود به دو رکن امام و امت نیاز دارد. نارسایی در هر یک از آن دو به انحطاط جامعه منجر خواهد شد. قرآن کریم پذیرش و تبعیّت از پیامبر را شرط رستگاری جامعه می‌داند: «فَآمِنُوا بِاللهِ وَ رَسُولِهِ النَّبِيِّ الْأُمِّيِّ الَّذِي يُؤْمِنُ بِاللهِ وَ کَلِمَاتِهِ وَ اتَّبِعُوهُ لَعَلَّکُمْ تَهْتَدُونَ»(اعراف/158)؛ یعنی به این پیامبر با این ویژگی‌ها ایمان بیاورید و از او تبعیّت کنید به امید آنکه راه درست را پیدا کنید. این تبعیّت در جهت اصلاح امور دنیایی و آخرتی امّت است «الَّذِينَ يَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِيَّ الْأُمِّيَّ... َ يَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَ الْأَغْلاَلَ الَّتِي کَانَتْ عَلَيْهِمْ» (همان/157) او سختی‌ها و غل و زنجیرهای زندگی را از مردم برمی‌دارد. همه اهداف رهبران الهی در همین مسیر است تا رابطه انسان با خدا و دیگر انسان‌ها را تبیین کنند. اگر جامعه به این مهمّ تن دهد و در این مسیر قرار گیرد، به سعادت و فلاح دست خواهد یافت؛ «فَالَّذِينَ آمَنُوا بِهِ وَ عَزَّرُوهُ وَ نَصَرُوهُ وَ اتَّبَعُوا النُّورَ الَّذِي أُنْزِلَ مَعَهُ أُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ» (همان)؛ پس کسانی که به او ایمان آوردند و او را حمایت و یاری کردند و از قرآنی که با او بود تبعیّت کردند، ایشان رستگارانند.» این آیات لزوم همراهی جامعه را نمایان می‌کند. شرط تحقق آن آرمان‌ها، همراهی امّت به عنوان رکن دوم از دو رکن اصلاح جامعه است که باید با رهبر الهی جامعه همراهی کند. به همین دلیل حتی اگر جامعه دارای رهبری همچون علی(ع) باشد، ولی امّت با او همراهی نکند، به اختلافات داخلی، خیانت خواصّ و طمع دشمنان به خاک مسلمانان منجر خواهد شد. مردم پس از 25 سال گرد این رهبر الهی جمع شدند، امّا به هنگام حرکت رهبر برای تحقق آرمان‌های اسلامی، بسیاری از امت او را همراهی نکردند و تنهایش گذاشتند. مبارزه رهبر الهی با بدعت‌های گذاشته شده و تبعیّت نکردن مردم و فریاد «وا خلیفتاه» سبب شد تا او از سر اجبار عقب‌نشینی مصلحتی کند(تهذیب‌الاحکام، 3/70). بنابراین همراهی امت با امام شرط موفقیّت یک حکومت دینی است.

نگاهی به ضرورت بخشش


 مريم زاهدي/ انگار اشتباه همزاد آدمیزاد است، اما بعضی وقت‌ها برخی اشتباهات می‌تواند آسیب‌های جبران‌نا‌پذیری به ارتباطات ما بزند و هر قدر ارتباط مهم‌تر باشد، اشتباهات برهم‌زننده ارتباط برای‌مان گران‌تر تمام می‌شود. اشتباهات در زندگی زناشویی از این دست اشتباهات است. با وجود این اما اگر در زندگی مشترک با اشتباه همسرتان مواجه شدید این شما هستید که با رفتارتان می‌توانید درباره چگونگی ادامه این زندگی تصمیم بگیرید. گاهی ممکن است اشتباه همسرتان آنقدر بزرگ باشد، یا آنچنان در روحیه شما تأثیر منفی بگذارد که به راحتی نتوانید از اشتباهش بگذرید و او را ببخشید، اما خیلی وقت‌ها این اشتباهات قابل بخشش و چشم‌پوشی است و اگر بتوانید فردی بخشنده باشید، آرامش بیشتری را به خود و خانواده‌تان هدیه کرده‌اید. از همه مهم‌تر اینکه گذشت از خطای دیگران، پذیرش پوزش و بخشش آنها یکی از توصیه‌های دین مبین اسلام است.
همه ما آدم‌ها اشتباه می‌کنیم، اما دو موضوع مهم در ورای هر اشتباه ما وجود دارد؛ یکی جبران اشتباهی که خودمان مرتکب شده‌ایم و دوم بخشش اشتباهی که دیگران درباره ما مرتکب شده‌اند. بدیهی است در زندگی زناشویی هم هر یک از همسران با اشتباهاتی از جانب طرف مقابل روبه‌رو می‌شوند؛ اشتباهاتی که برخی کوچک و قابل اغماض و برخی بزرگ و غیر قابل اغماضند. با تمام اینها اما بزرگ‌ترین خطاها هم بسته به میزان گذشت و روحیه طرف مقابل می‌توانند بخشیده شوند. این درست همان رفتاری است که ما در سیره اهل بیت(ع) و توصیه‌های اسلامی داریم. بخشش خطای دیگران دست کم برای فرد بخشنده آرامش و بزرگی روح را به دنبال خواهد داشت و بخشش اشتباه همسر علاوه بر اینها، روح ‌فداکاری و گذشت را در خانواده حاکم می‌کند و موجب می‌شود زندگی خانوادگی دچار ازهم‌گسیختگی نشود. اگر نتوانید از اشتباه همسرتان بگذرید این موضوع به بزرگ شدن دامنه اختلافات شما دامن می‌زند و ممکن است چشم باز کنید و ببینید نداشتن قدرت بخشش خطای همسرتان شما را با خطایی بزرگ‌تر مواجه کرده و آن موضوعی نیست جز کوک شدن ساز ناکوک جدایی و طلاق!

مزایا و مواهب گذشت
 دانشمندان ثابت کرده‌اند افرادی که می‌توانند ببخشند، کمتر دچار افسردگی و خشم می‌شوند و اغلب فشار عصبی کمتری دارند و امید بیشتری برای زندگی بهتر در آینده خواهند داشت، همچنین ایمنی بدن این افراد خیلی بیشتر از افرادی است که نمی‌بخشند و تمام اینها ثابت می‌کند راز سلامت افراد بخشنده در شخصیت آنهاست. افرادی که روحیه بخشنده‌ای دارند دیگران را از کار اشتباه‌شان عفو می‌کنند و منتظر عذرخواهی نمی‌مانند، انسان‌های بخشنده هستند که اصول گذشتن از اشتباهات دیگران (همسر، فرزند، آدم‌های غریبه و...) را بلد هستند و از سلامت جسمی و روانی بالایی برخوردارند و آسوده‌خاطر زندگی می‌کنند.
همچنین محققان دریافته‌اند که انسان‌های کینه‌جو مداوم مبتلا به بیماری‌های قلبی و عروقی، دردهای مزمن، اختلال در کنترل اعصاب و افسردگی هستند و در نهایت از یک زندگی لذت‌بخش محروم می‌مانند.

قواعد بخشش
آیا بخشیدن هم قانون و قاعده دارد؟ در پاسخ به این پرسش باید گفت، بله بخشش هم قوانین مهم و محکمی دارد که در صورت رعایت نشدن از ارزش و اثرگذاری آن کاسته می‌شود. برای نمونه مطابق روایات اسلامی بخشش در عین قدرت دارای ارزش بالایی است و می‌تواند روح شما را بزرگ کند. از سوی دیگر اگر اشتباه همسرتان را بخشیدید، باید حواس‌تان باشد این موضوع را به امری برای منت گذاشتن و سرکوفت زدن به وی تبدیل نکنید؛ چراکه در این صورت بخشش شما نه تنها ارزشی ندارد، بلکه خود به عاملی برای تنش و اختلاف میان شما و همسرتان تبدیل خواهد شد. اما چگونه می‌توان بخششی بدون منت داشت و به آرامش رسید؟

پیشقدم شوید
هیچ‌گاه منتظر عذرخواهی طرف مقابل نشوید و خودتان پیشقدم شوید، چون ممکن است این اتفاق هرگز رخ ندهد و غرور همسرتان اجازه ندهد برای عذرخواهی به سراغ شما بیاید! اینگونه ممکن است زندگی‌تان برای یک عذرخواهی ساده به چالش کشیده شود.
اما چرا باید پیشقدم شد؟ زمانی که شما منتظر عذرخواهی نباشید، فرصت پیدا می‌کنید که موضوعات پیش آمده را از دید طرف مقابل نیز ببینید و حتی برای چند لحظه هم که شده با او همدردی کنید و به این نتیجه برسید که حق با کدام طرف بوده و اقدام طرف مقابل با شما از روی عقل، منطق و علاقه بوده، یا از روی نادانی و ترس.

کنار زدن موانع و افکار منفی
اگر افکار منفی در ذهن شما بچرخد، قادر به بخشش دیگران نخواهید بود، بنابراین برای دور کردن این افکار گاهی لازم است خودتان را به جای طرف مقابل بگذارید و کمی هم به او حق بدهید. 
باید به خودتان بقبولانید که مسائل گذشته از بین رفته و دوباره تکرار نخواهند شد؛ چرا که این کار به شما کمک می‌کند افکار گذشته‌تان را دور بریزید و با فکری باز افکار جدید را پرورش دهید. ایمان داشته باشید که با بخشیدن از افکار پلید رهایی پیدا خواهید کرد و در راهی قرار می‌گیرید که پایان آن آرامش است و زندگی با آرامش ارزش بسیار بالایی
 دارد.
 
ببخشید حتی به خاطر خودتان 
همیشه اصلی‌ترین برنده توصیه‌های دینی و اخلاقی خود ما هستیم؛ چرا که عمل به این توصیه‌ها سلامت روح و روان را برای‌مان به ارمغان خواهد آورد. همین تأثیرات مثبت می‌تواند انگیزه‌ای برای بخشندگی بیشتر باشد. به خاطر داشته باشید زمانی که از کسی کینه به دل می‌گیرید، فکر صدمه زدن به کسی را در سر دارید، یا با کلامی طعنه‌آمیز و تند و تیز با کسی حرف می‌زنید، پیش از آنکه به فرد مورد نظرتان ضربه بزنید، به خودتان آسیب رسانده‌اید. از همه اینها مهم‌تر اینکه باید بتوانیم ‌دیگران را ببخشیم تا ما هم بخشیده شویم. اگر شما از اشتباهات همسرتان چشم بپوشید، یقیناً همسرتان نیز انگیزه قوی‌تری برای چشم‌پوشی از اشتباهات شما خواهد داشت و فرهنگ بخشش و پذیرش اشتباه در خانواده شما نهادینه می‌شود و خانواده‌ای سالم‌تر خواهید داشت.


بسیج واژه‌ای آشناست. امام(ره) فرمودند: «بسیج لشکر مخلص خدا و مدرسه عشق است.» به حق بسیج و بسیجیانند که کشور را از بحران‌ها نجات می‌دهند و باید بسیجی ماند. همزمان با هفته بسیج کاربری در صفحه شخصی خود نوشت:یادت باشد بسیجی تمام عمرش می‌جنگد. دردها و مشکلات، خستگی‌ها و بی‌خوابی‌ها باشد برای قبرهای‌مان، آنجا برای سال‌ها استراحت خواهیم کرد. خوشبخت‌تر از آسمان نبود، آنگاه که هر صبح و شام چشم می‌گشود بر این لباس‌خاکی‌ها، پس خرده مگیر، غبار روزهای پساجنگ را... شاید دل‌تنگ لباس‌های خاکی شده!
باید از حالا بسیجی‌تر شویم
بی‌قرار و بی‌دل و بی‌سر شویم
غرق ایمان، غرقِ در پاکی شویم
مثل مردان خدا خاکی شویم
هفته بسیج بر لباس‌خاکی‌ها مبارک
لبیک یا خامنه‌ای


اگر بدانیم که زنان در تعیین شخصیت و سرنوشت جامعه چه نقش اساسی دارند و هر اخلاق و منش و شخصیتی پیدا کنند، به طور مستقیم و ماندگار بر فرزندان و همسران‌شان تأثیر می‌گذارد، همه دست به دست هم می‌دهیم تا برای رسیدنِ جامعه به افق‌های متعالی، نسبت به جایگاه زنان نهایت هوشیاری را به خرج دهیم.
کتاب «زن، آن‌گونه که باید باشد»، قدمی در راستای فهم جایگاه زن و خانواده است.
اين کتاب مجموعه‌ چند سخنرانی از اصغر طاهرزاده است که در آنها موضوع زن و خانواده از زوایای گوناگون بررسی شده، به اضافه‌ مجموعه‌ پرسش‌هایی که درباره ازدواج از ایشان پرسیده شده است.
نقطه ضعفی که در برخی از خواهران و برادران متدین به چشم می‌خورد، نشناختن جایگاه لذات حلال با محرم خود است، به طوری که با روحیه‌ای مقدس‌مآبانه نسبت به آن بی‌توجه هستند.
در این کتاب سعی شده است آفات چنین روحیه‌ای بررسی و تحلیل شود و اینکه اگر موضوع درست دیده شود، نه تنها هیچ منافاتی با سلوک دینی ندارد؛ بلکه موجب نشاط در انجام واجبات نیز می‌شود.
از نکاتی که متأسفانه دشمنان دانا و دوستان نادان به آن دامن می‌زنند موضوع مشورت نکردن با زنان است و روایاتی را نیز برای نمونه مطرح می‌کنند. استاد در بحث «مشورت با زنان» با دعوت ما به آیات قرآن و تدبّر در آنها، ابتدا به خوبی روشن می‌کنند، محال است از نظر ارزش و رسیدن به کمال، ذره‌ای بین زن و مرد تفاوت باشد و سپس به جایگاه روایات پرداخته‌اند تا معلوم شود اگر خاستگاه روایات درست تبیین شود، نه تنها کوچک‌ترین تحقیری در آنها برای زنان نخواهد بود؛ بلکه برعکس آن روایات حساسیت جایگاه زنان را برای داشتن بستری مناسب در امر تربیتِ فرزند مدّ نظر دارند.
در بحث «عوامل بحران خانواده و راه برون‌رفت از آن» سعی شده با دقت در مشکلاتی که فرهنگ مدرنیته برای خانواده ایجاد کرده، ابتدا موضوع موشکافی شود، سپس با نقد پیشنهادهایی که بدون در نظر گرفتن آفات فرهنگ مدرنیته، می‌خواهند نظام خانوادة از دست رفته را به آن برگردانند، احیای خانواده را با عبور از مدرنیته مدّ نظر قرار دهد.



 دکتر مجيد ابهري/ با توجه به اوضاع کنوني جامعه برخي از آقايان به دنبال خانم‌هاي شاغل هستند که بتوانند بخشي از بار مالی زندگي را به دوش بکشند و برخي افراد هم معتقدند، استقلال مالي خانم سبب مي‌شود زندگي زناشويي با مشکل برخورد کند، به ويژه اگر درآمد خانم از آقا بيشتر باشد. اما آيا استقلال مالي زن مي‌تواند موجب اختلاف در زندگي زناشويي شود؟
برخی از کارشناسان موضوع استقلال مالی زنان را دلیل جدایی قلمداد می‌کنند. از نگاه رفتارشناسی زناشویی توان مالی زن در صورتی که تفاهم واقعی بین زن و مرد وجود داشته باشد نمی‌تواند عاملی برای جدایی باشد. البته بالاتر بودن سطح تحصیلات زنان می‌تواند سبب بروز اختلافات بعدی شود، اما اگر توانایی مالی زن بالا باشد، ولی در ابعاد گوناگون میان زن و مرد تفاهم باشد، طلاقی به وجود نمی‌آید. 
بايد توجه کرد تربيت و سبک زندگي افراد تأثيری مستقيم بر زندگي آينده به ويژه زندگي زناشويي آنان دارد. با توجه به اينکه مشکلات اقتصادی در زندگی روزمره، هم براي زن هم براي مرد ممکن است تلخکامي و کسالت روحي ايجاد کند، به طوري که مرد حتي با دو شيفت کار کردن هم نتواند هزينه‌هاي زندگي را تأمين کند که در این صورت لازم است زنان نيز سهمي در مدیریت خانه برعهده بگيرند. خوشبختانه امروز بانوان با رعايت ارزش‌هاي اخلاقي و ضوابط فرهنگي توانسته‌اند مشاغل مهم و حساسي را برعهده بگيرند و محوري براي ايجاد درآمد در زندگي باشند. اما در برخی از زندگي‌ها نداشتن تفاهم و ضعف فرهنگ و شغل و درآمد زن سبب ايجاد تقابل و حتي جدايي مي‌شود. به همين دلیل لازم است پیش از تشکيل زندگي در این موضوع تفاهم وجود داشته باشد. 
گروه «زندگی» صبح صادق آماده است تا پلی بین شما خوانندگان با مشاوران خبره و امین ایجاد کند. سؤالات خود را از طریق سامانه پیامک 3000990033 برای ما ارسال کنید.