«حسین سعید» نماینده ائتلاف «الفتح» عراق، درباره موانع بازگشایی «منطقه سبز» بغداد که از وعده‌های «عادل عبدالمهدی» نخست‌وزیر است، گفت: برخی سفارتخانه‌ها که در منطقه سبز قرار دارند، به ویژه آمریکا، ترکیه و بریتانیا در این مسیر مانع‌تراشی می‌کنند؛ اما پارلمان قصد دارد بر دولت فشار آورد تا کلیه مناطق را باز کند و موانع بتنی را بردارد. قانون نیز بر این امر تأکید دارد که هر سفارتخانه‌ای به منظور تأمین امنیتش از خطرهای خارجی، می‌تواند تنها یک کیلومتر را در اختیار داشته باشد.

معمای ترامپ از افزایش تنش با روسیه تا کاهش تنش با چین

 رضا اشرفی/ طی هفته‌های گذشته، تحولات و تغییراتی در روابط و مناسبات آمریکا با روسیه و چین و همچنین دیگر کشورهای جهان شکل گرفته است که می‌تواند اکنون و آینده نظام بین‌الملل را از خود متأثر کند. یکی از آن تغییرات اوج‌گیری مجدد بحران اوکراین است که روسیه و آمریکا را در مقابل هم قرار داده است. از سویی، ناتو نیز که به صراحت می‌توان گفت نیروی در اختیار آمریکا است، در این زمینه به طور مستقیم ورود کرده است. به طور قطعی بحران جدید شکل گرفته در حوزه مورد نظر، اروپا را نیز درگیر می‌کند؛ زیرا به طور مستقیم با امنیت و اقتصاد این اتحادیه در ارتباط است. 
اما تحول و تغییر دوم به تصمیم جدید و توافق موقت دونالد ترامپ و شی جین پینگ در نشست سران گروه 20 بازمی‌گردد. شواهد نشان می‌دهد، جنگ تعرفه‌ای و تجاری بین واشنگتن و پکن که برخی از آن با عنوان «خودکشی اقتصادی» یاد می‌کنند، از حالت جنگی فاصله گرفته و به آتش‌بس رسیده است تا در آینده تصمیمی قطعی برای آن گرفته شود. در دیدار بین ترامپ و پینگ، چین پذیرفت برخی از تعرفه‌هایی که در قبال کالاهای آمریکایی اعمال می‌شد، برداشته شود. برای نمونه، پس از این دیدار در خبرها آمد: «چین با کاهش و حذف تعرفه جاری صنعت خودرو که به میزان 40 درصد بود، موافقت کرده است.»
ترامپ اگرچه موافق بازار آزاد است؛ اما در برابر بسیاری از کشورهای رقیب از جمله چین از اقتصاد عادلانه حمایت می‌کند؛ به این معنا که در تجارت و روابط بین دو طرف طوری باید عمل شود که هیچ کشوری مناسباتش به گونه‌ای نباشد که بیش از آمریکا سود ببرد و تراز اقتصادی آن بالاتر باشد. چین از جمله کشورهایی بود که از چنین شرایطی برخوردار بود. آمریکا در نگاه کلان و فارغ از رویکردهای هر دولت در کاخ سفید از افزایش حجم اقتصادی چین و همچنین رشد مداوم آن نگران است. در این زمینه ترامپ با راه انداختن جنگ تجاری که قرار بود از ژانویه همه‌جانبه شود، خواهان به هم زدن مناسبات اقتصادی چین بود. البته ترامپ هنوز بر همین تصمیم است و توافقی که در نشست گروه 20 صورت گرفت، کاملاً موقتی است و بر همین اساس از آن با عنوان «آتش‌بس» یاد می‌کنند. دو طرف توافق کرده‌اند تا 90 روز آینده تصمیم قطعی خود را اعلام کنند. البته با توجه به شخصیت ترامپ خیلی نمی‌توان به تصمیمات و مواضع او اعتماد کرد.
اما پرسش اساسی این است که چرا آمریکا در این مقطع چنین تصمیماتی را اتخاذ کرده است و چرا به یکباره بحران اوکراین بار دیگر شدت می‌گیرد؛ در حالی که طی ماه‌های اخیر کمترین تنشی در این زمینه به چشم نمی‌خورد، اما به یکباره به شلیک ناوگان دریایی روسیه به سمت کشتی‌های اوکراینی و توقیف و دستگیری منجر می‌شود که آمریکا را وارد معرکه می‌کند؟ در این شرایط که همزمان جنگ تجاری واشنگتن‌ـ پکن با افت مواجه می‌شود، آیا ارتباطی بین این دو وجود دارد یا هر یک جداگانه دنبال می‌شود؟ اگرچه به راحتی نمی‌توان به این پرسش پاسخ داد؛ اما مسئله‌ای که بی‌شک می‌توان به آن اطمینان داشت، این است که دونالد ترامپ و آمریکای کنونی به تنش نیاز دارد. این موضوع تنها در حوزه شرق اروپا و مرزهای نزدیک روسیه مصداق ندارد؛ بلکه در مناطق گوناگون جهان، خواهان افزایش تنش است تا سیاست‌های خود را دنبال کند. 
در موضوع اوکراین نیز روشن است که تصمیم نزدیک شدن کشتی‌های اوکراینی به تنگه کرچ در حوزه شبه جزیره کریمه، از سوی کی‌اف اتخاذ نشده است؛ زیرا توان و جرئت این کار را ندارد که به شکل مستقل و به دور از سیاست‌های آمریکا به چنین کاری دست بزند. بنابراین این پرسش مطرح می‌شود که آمریکا با ابزار اوکراین چرا به چنین کاری دست زده است و چه هدفی را دنبال می‌کند؟
شواهد نشان می‌دهد، آمریکا با این کار دست کم سه هدف را دنبال می‌کند. واشنگتن مطلع است که هرگونه تهدید از سوی اوکراین واکنش تند روسیه را به همراه خواهد داشت؛ به همین منظور با تحریک روسیه و واکنش آن، زمینه لازم را برای وارد کردن ناتو به این بحران فراهم می‌کند. مقامات ناتو بلافاصله پس از اوج‌گیری این بحران تصمیم خود را برای ارسال ناوگان نظامی به دریای سیاه اعلام کرد. آمریکا با این اقدام می‌تواند از حوزه دریای سیاه نیز مرزهای امنیتی روسیه را تهدید کند؛ به همین منظور روسیه بلافاصله تصمیم به استقرار سامانه دفاعی اس 400 در کریمه گرفت، اما به هر جهت حضور مستقیم و مداوم ناتو در دریای سیاه که از چندی پیش برای آن برنامه‌ریزی شده بود، می‌تواند منافع نظامی‌- امنیتی آمریکا را
 تأمین کند. 
از سوی دیگر، ترامپ با اتحادیه اروپا میانه چندانی ندارد و حتی خوشحال می‌شود که کشورهای این حوزه با چالش‌های جدی مواجه شده و برای فرار از آن دست به دامان آمریکا شوند. حتی برخی از تحلیل‌ها حکایت از این دارد که تیم ترامپ در شورش‌های اخیر فرانسه دست دارد. با توجه به اینکه آلمان و فرانسه برای شکل‌گیری ارتش اروپایی تلاش می‌کنند، آمریکا تمایل دارد فضای امنیتی اروپا را با تهدید مواجه کند. مشخص است که بحران اوکراین و حضور پر رنگ روسیه که این بار با استقرار سامانه دفاعی همراه شد، امنیت اروپا را با مشکل مواجه کرده و آن را نیازمند حضور بیشتر نیروهای ناتو و آمریکا در این منطقه می‌کند. این موضوع حتی می‌تواند در مناسبات و توافقات گازی روسیه و اروپا تأثیر بگذارد.
اما موضوع دیگری که نمی‌توان آن را نادیده گرفت، نیاز و تمایل شدید آمریکا به پایان یافتن جنگ چهار ساله یمن و شروع مذاکرات در سوئد است. با توجه به اینکه مقدمات مذاکرات در حال چینش است و از طرفی انصارالله از روسیه خواسته وارد تحولات یمن شود و روسیه نیز پیشتر تمایلاتی در این باره نشان داده، به نظر می‌آید آمریکا با بازسازی بحران اوکراین به دنبال مشغول کردن بیشتر روسیه در آن حوزه است. این نگرانی در آمریکا وجود دارد که روسیه خواهان ورود بیشتر به خاورمیانه و خلیج‌فارس است و حتی ممکن است همچون نشست‌های آستانه برای بحران سوریه، سلسله مذاکراتی را در زمینه یمن نیز تشکیل بدهد.



  محمدرضا مرادی/ ارتش رژیم صهیونیستی روز سه‌شنبه(13 آذر ماه) با اعلام حالت آماده‌باش نظامی در مرز سرزمین‌های اشغالی با لبنان، عملیاتی را با عنوان «سپر شمال» برای کشف «تونل‌های هجومی» حزب‌الله آغاز کرد. بنا بر اعلام ارتش رژیم صهیونیستی این عملیات در شمال سرزمین‌های اشغالی و امتداد مرزها با لبنان آغاز شده و هدف از آن کشف تونل‌هایی است که رژیم صهیونیستی مدعی است حزب‌الله در این مناطق حفر کرده تا به واسطه آنها به داخل سرزمین‌های اشغالی نفوذ کند. ستاد ارتش رژیم صهیونیستی با صدور بیانیه‌ای درباره این عملیات اعلام کرد: «این عملیات بزرگ‌ترین تحرک نظامی اسرائیل در مرز با لبنان از سال 2014 است و ارتش خود را برای هر سناریویی آماده کرده است.» از سوی دیگر منابع خبری فاش کردند، بنیامین نتانیاهو،‌ نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی در دیدار اخیر خود با مایک پمپئو،‌ وزیر خارجه آمریکا در بروکسل پیامی را به وی داده مبنی بر اینکه فعالیت‌های حزب‌الله را متوقف کنید در غیر این صورت اسرائیل خود حزب‌الله لبنان را متوقف خواهد کرد؛ اما سؤال مهم این است که چرا سیاست‌های تهاجمی رژیم صهیونیستی در روزهای اخیر بسیار تشدید شده است.
رژیم صهیونیستی در عرصه داخلی و خارجی با چالش‌های زیادی مواجه است. بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی با اتهام فساد مالی روبه‌رو بوده و همین مسئله سبب تضعیف دولت این رژیم در عرصه داخلی شده است؛ به همین دلیل تل‌آویو به تازگی سعی داشته است با یک عملیات اطلاعاتی به نوار غزه نفوذ کرده و یکی از فرماندهان نظامی حماس را به عنوان گروگان در اختیار خود بگیرد. این مسئله با شکست کامل مواجه شد و به دنبال این عملیات ناموفق مقاومت فلسطین به شدت به این عملیات واکنش نشان داد. جنبش حماس با شلیک 470 موشک به سرزمین‌های اشغالی موفق شد شکست سختی بر صهیونیست‌ها تحمیل کند؛ به گونه‌ای که نتانیاهو به سرعت درخواست آتش‌بس کرده و یکی از سریع‌ترین آتش‌بس‌ها مورد پذیرش قرار گرفت. این مسئله پیامدهای بسیاری برای نتانیاهو داشت و لیبرمن، وزیر جنگ رژیم صهیونیستی با خروج از کابینه نتانیاهو، دولت این رژیم را در آستانه فروپاشی قرار داد. به همین دلیل نتانیاهو به دنبال این است تا به نوعی با برخی اقدامات دیگر علیه محور مقاومت شکست‌های متعدد خود به ویژه در برابر مقاومت فلسطین را جبران کند. در همین راستا، رژیم صهیونیستی پنج‌شنبه 8 آذر ماه نیز به مدت 45 دقیقه حدود 70 فروند موشک به سمت اهدافی در حومه دمشق و قنیطره در جنوب سوریه شلیک کرد که با واکنش سریع سامانه‌های دفاعی ارتش سوریه روبه‌رو شد. حتی «اسپوتنیک» نیز اعلام کرد یک جنگنده رژیم صهیونیستی به وسیله پدافند هوایی سوریه ساقط شده است.
در کل، رژیم صهیونیستی اکنون در یک هراس راهبردی در برابر محور مقاومت به سر می‌برد. خروج از لبنان آغاز دوران جدید امنیتی رژیم صهیونیستی در جبهه شمال بود. این دوران با شکست رژیم صهیونیستی از حزب‌الله در جنگ 33 روزه مقدمه شکل‌گیری یک نظم جدید امنیتی در جبهه شمالی سرزمین‌های اشغالی شد. با پایان جنگ 33 روزه، رژیم صهیونیستی در جبهه شمالی سعی کرد در یک نبرد اطلاعاتی و سیاسی ضربه‌هایی به محور مقاومت بزند؛ اما بنا به اعتراف مقامات صهیونیستی اکنون حزب‌الله یکی از قدرتمندترین نیروهای نظامی در جهان است و بسیاری از افسران سابق رژیم صهیونیستی نسبت به  هرگونه رویارویی مجدد این رژیم با حزب‌الله هشدار داده‌اند. افزون بر این، رژیم صهیونیستی در جبهه جنوب نیز بازی را به گروه‌های مقاومت فلسطین در نوار غزه واگذار کرده است و شلیک 470 موشک از سوی جنبش حماس در حملات اخیر به سرزمین‌های اشغالی و تعجیل نتانیاهو برای پذیرش آتش‌بس نشان داد که جبهه جنوب نیز به یک معضل امنیتی پیچیده برای رژیم صهیونیستی تبدیل ‌شده است. 
عملیات سپر شمالی رژیم صهیونیستی را که علیه تونل‌های حزب‌الله شروع شده است می‌توان جدیدترین اقدام این رژیم غاصب برای مقابله با محور مقاومت دانست. به ویژه اینکه نتانیاهو پس از دیدار با پمپئو دستور اجرای این عملیات را صادر کرد و این به معنای نقشه و پروژه جدید آمریکا و رژیم صهیونیستی علیه محور مقاومت است.



  قاسم غفوری/ در حالی که اقتصاد جهانی دورانی نه چندان مطلوب را سپری می‌کند و حتی کشورهای بزرگ، نظیر فرانسه شاهد اعتراض‌های مردمی به سیاست‌های اقتصادی نظام سرمایه‌داری است، سران ۲۰ کشور صنعتی جهان موسوم به گروه ۲۰ در آرژانتین گرد هم آمدند تا ابعاد تحولات جهانی را بررسی کنند. کشورهایی که ادعا می‌شود به منزله 20 قدرت برتر اقتصادی جهان می‌توانند حلال مشکلات اقتصادی باشند، حال آنکه اصل ترویجی این ادعا را نظام سرمایه‌داری و لیبرالیسم تشکیل می‌دهد. لیبرالیسمی که کارنامه‌اش سراسر استعمار و استثمار بوده و عملاً جایگاهی برای بشر قائل نبوده و همه چیز را در قالب سرمایه‌داری جست‌وجو می‌کند. با همه این تفاسیر، این نشست در حالی برگزار شده که چند نکته در قبال آن قابل تأمل است؛
نخست آنکه، کشورهای حاضر در این اجلاس عملاً هیچ وحدت و یکپارچگی نداشته و مجموعه‌ای از کشورها هستند که با زنجیره‌ای از اختلافات درونی مواجهند. این روزها میان روسیه و غرب و میان چین و آمریکا تنش‌ها شدت گرفته است. 
دوم آنکه، بسیاری از کشورهای مذکور پرونده‌ای سیاه از جمله در حوزه حقوق بشر دارند؛ برای نمونه، می‌توان از تحریم‌های آمریکا علیه دیگر کشورها و مقابله نکردن اروپا با این تحرکات یاد کرد. 
سوم آنکه، این روزها بسیاری از اعضای گروه ۲۰ شاهد اعتراض‌ها و تظاهرات مردمی علیه بحران‌های اقتصادی و طرح‌های ریاضتی هستند. برای نمونه، فرانسه در هفته‌های اخیر صحنه تظاهرات مردمی و البته سرکوب‌گری دولتمردان‌شان بوده است که البته با سکوت و بی‌‌توجهی کشورهای غربی مدعی حقوق بشر مواجه شده است. 
چهارم آنکه، امروز جهان شاهد تحولاتی مهم و اساسی است؛ از جمله تشدید اشغالگری رژیم صهیونیستی و گسترش بحران انسانی در غزه، استمرار جنایات ضد بشری ائتلاف آمریکایی‌ـ سعودی علیه مردم یمن به گونه‌ای که ده‌ها میلیون نفر در آستانه مرگ قرار دارند، ادامه جنایات گروه‌های تروریستی در سوریه و عراق و حمایت کشورهای غربی از آنها در استفاده از سلاح‌های شیمیایی، از جمله در ادلب از جمله مهم‌ترین مسائل مطرح در صحنه جهانی است. 
این تحولات در حالی روی می‌دهد که در نشست آرژانتین نه سخنی از محاکمه افرادی، همچون ترامپ و بن‌سلمان مطرح است و نه سخنی از تلاش برای کمک به مردم فلسطین و یمن و مبارزه با تروریسم در سوریه و عراق. دولت‌های غربی در حالی اساس این نشست را تشکیل می‌دهند که در درون خود با بحران‌های اقتصادی بسیاری مواجه هستند و عملاً توان برنامه‌ریزی برای حل بحران‌های اقتصادی دیگر کشورها را ندارند. 
با توجه به این وضعیت می‌توان گفت، نشست گروه ۲۰ بیش از آنکه برای حل بحران‌های جهانی باشد، صرفاً نشستی است که از روی اجبار برگزار می‌شود و کشورها در این نشست نه به دنبال حل مشکلات، بلکه به دنبال لابی کردن و امتیازگیری و یارگیری در برابر یکدیگر هستند. در اصل نشست آرژانتین مرکزی برای رقابت‌ها و تنش‌ها بود که نتوانست به حل بحران‌های جهانی کمک کند و در نهایت نیز صرفاً با گرفتن عکس یادگاری پایان یافت. روندی که واهی بودن کارآمدی این گروه را بیش از گذشته آشکار کرده و زمینه‌ساز دوری بیشتر کشورها از این گروه و توصیه‌های اقتصادی آن خواهد بود که در نهایت زوال گروه ۲۰ را رقم خواهد زد.

نفوذ آل‌سعود در جهان اسلام‌ـ ۴۲


  عبدالله عبادی/ چالش ایدئولوژیک در شبه قاره هند که سابقه آن به دوران استقلال‌طلبی علیه استعمار انگلیس برمی‌گردد، امروزه در بنگلادش با ورود گروه‌های تکفیری و افراطی، ثبات و امنیت ملی این کشور را به مخاطره انداخته است.
در دوران جنبش استقلال هندی‌ها از یوغ استعمار انگلیس، مسلمانان به سه جریان سیاسی گرایش داشتند : 1ـ گروهی که با همکاری هندوها علیه استعمار مبارزه کردند. 2ـ مسلمانانی که به انقلاب نپیوستند، زیرا طالب حفظ وضع موجود بودند. 3ـ گروهی که خواهان جدایی مسلمانان از هندوها بودند.
همین گروه سوم در سال 1947 میلادی موجب تقسیم شبه قاره هند به هند از یک سو و پاکستان شرقی و غربی از سوی دیگر شدند و در نهایت هم در سال 1971م دو قسمت شرقی و غربی پاکستان را از هم جدا کردند که در نتیجه آن دو کشور پاکستان و بنگلادش تشکیل شد. اگر در دهه 40 و دهه 70 میلادی رقابت‌های ایدئولوژیک ثبات و انسجام داخلی شبه قاره هند را به چالش کشید، امروز همین رقابت‌ها در شکلی دیگر ثبات و انسجام داخلی کشور بنگلادش را با چالش مواجه کرده است .
امروزه بنگلادش، به ویژه به علت تضعیف جریان اسلام‌گرای میانه‌رو جماعت اسلامی که برخی از رهبران آن دستگیر، محاکمه و اعدام شدند و همچنین به دلیل رشد کم‌سابقه جریان سکولاریسم مورد حمایت دولت حزب عوامی لیگ و ضدیت آشکار آن با اسلام، به عرصه رقابت دو جریان افراطی تکفیری و سکولاریسم افراط‌گرا تبدیل شده است. جریان‌های تکفیری و افراطی در بنگلادش مورد حمایت مادی و معنوی عربستان سعودی هستند و دولت، سکولارهای اسلام‌ستیز را پشتیبانی می‌کند و البته اینها از حمایت غرب و همچنین حمایت هند برخوردارند.
 حزب حاکم خانم شیخ حسینه واجد در چارچوب رقابت‌های حزبی و در تلاش برای تثبیت قدرت، حزب جماعت اسلامی را از میدان خارج کرد. حزب حاکم از اینکه رهبران این حزب در دوران تأسیس کشور بنگلادش، مخالف تجزیه پاکستان شرقی و غربی بودند، بهره‌برداری و برخی از رهبران جماعت اسلامی را محاکمه و اعدام کرد.
حذف یا تضعیف رقبای سیاسی اگرچه موقعیت حزب حاکم سکولار و دولت بنگلادش را تقویت کرد؛ اما با حذف جریان اسلام‌گرای میانه‌رو، عرصه به جریان‌های افراطی و تکفیری واگذار شد.
عامل دیگر در تقویت جریان تکفیری و افراطی در بنگلادش، ظهور و فعالیت جدی جریانی افراطی از سکولارهاست که بر ضدیت با اسلام متمرکز شده‌اند و در رسانه‌های مکتوب و مجازی به ارزش‌های اسلامی توهین می‌کنند. در واقع، اقدامات سکولارهای اسلام‌ستیز، گروه‌هایی از مسلمانان بنگلادش را تحریک و آنها را به جریان‌های خشونت‌محور و تکفیری  مدعی اسلام‌گرایی متمایل کرده است.
در این روند، عوامل خارجی نیز بر وخامت این وضعیت افزوده است:
1ـ عربستان سعودی از سالیان پیش با استفاده از امکانات مالی گسترده، وهابیت تکفیری را در بنگلادش رواج داده و به این ترتیب زمینه‌های فکری لازم برای نفوذ و فعالیت تکفیری‌ها را در این کشور به وجود آورده است.
افزون بر این، عربستان سعودی با ارائه کمک‌های مالی، ساخت مساجد و حتی اعطای امتیاز حج ارزان به بنگلادشی‌ها، ذهنیت مثبتی را از ریاض در اذهان عمومی مردم این کشور به وجود آورده است که از آن برای نقش‌آفرینی در عرصه سیاسی بنگلادش و حتی تقویت جریان‌های افراطی هماهنگ با ریاض بهره‌برداری می‌کند.
2ـ هندوستان نیز از دولت سکولار و جریان سکولاریسم اسلام‌ستیز، به بهانه حمایت و دفاع از ارزش‌های لیبرالی، به جدیت حمایت می‌کند. دهلی نو از این طریق به نفع دولت حزب حاکم به رهبری خانم شیخ حسینه واجد مداخله می‌کند. هند تلاش می‌کند از طریق حمایت از هندو مذهب‌ها در بنگلادش از این اقلیت قومی برای تأثیرگذاری بر سیاست داخلی این کشور استفاده کند. در واقع، حمایت پاکستان از جماعت اسلامی و حمایت هندوستان از دولت سکولار حزب عوامی لیگ، فضا را برای تشدید درگیری‌ها و خشونت مساعد کرده است.
3ـ داعش و القاعده نیز با انتخاب بنگلادش به منزله مقری برای تمرکز فعالیت‌های‌شان در منطقه شبه قاره به جریان رادیکالیسم در این کشور دامن زده‌اند. سازمان القاعده شعبه هندی خود را در شبه قاره هند به امید نفوذ در بنگلادش تأسیس کرده است، خلافت اسلامی خودخوانده داعش نیز بنگلادش را محل استقرار خود در شبه قاره هند در نظر گرفته است. در واقع، داعش و القاعده گروه‌های افراطی بنگلادشی را جذب کرده‌اند و دامنه فعالیت‌های خود را از منطقه خاورمیانه به جنوب آسیا کشانده‌اند و بر سر قدرت و نفوذ وارد چالش درونی شده و علیه جریان سکولار و دولت بنگلادش اعلام جهاد کرده‌‌اند. داعش آینده حضور خود را در سوریه و عراق روشن نمی‌بیند؛ از این رو از هم اکنون به دنبال مأمنی می‌گردد.
تجربه القاعده به داعش نشان داده است، پراکنده شدن در مناطق متعدد می‌تواند به نقطه قوت تبدیل شود و آسیب‌پذیری آنها را کاهش دهد. القاعده، داعش را رقیبی جدی برای خود در بنگلادش می‌بیند، از همین رو میدان را خالی نکرده و تأسیس شعبه بنگلادش خود را اعلام کرده است. این در شرایطی است که داعش نیز در نقشه مجعول خود با عنوان به اصطلاح ولایت خراسان بزرگ، بنگلادش را بخشی از این ولایت قرار داده است. رقابت این دو گروه برای جذب نیرو، در صورت ادامه روند فعلی، به رادیکالیسم در شبه قاره هند و به طور مشخص بنگلادش دامن خواهد زد.
در صورت ادامه این روند و با توجه به اینکه القاعده و داعش غیر مسلمانان را کافر و کافران را مهدورالدم می‌دانند، خشونت‌طلبی شعب این دو گروه در بنگلادش خطرناک‌تر هم می‌شود؛ چرا که برخوردها نمود قومی نیز پیدا خواهد کرد. نگرانی‌هایی وجود دارد مبنی بر اینکه تقابل خشونت‌بار تکفیری‌ها با سکولارهای اسلام‌ستیز هندو، به تهدیدی جدی تبدیل شود. ادامه این روند می‌تواند با ایجاد بحران‌هایی با رنگ و بوی قومیتی یا مذهبی، انسجام و ثبات داخلی بنگلادش را با چالش جدی مواجه کند.


 کانال ویژه مالی اروپا با ایران بی‌فایده است
خبرگزاری باشگاه خبرنگاران: «گوردون ساندلند» سفیر آمریکا در اتحادیه اروپا، در گفت‌وگو با «فرانس 24» مدعی شد: «وسیله هدف ‌ویژه اتحادیه اروپا (کانال مالی ویژه میان بروکسل و تهران) برای دور زدن تحریم‌های ضد ایرانی آمریکا، در صورت اجرایی شدن نیز فایده‌ای نخواهد داشت.» گوردون ساندلند اظهار داشت: «آمریکا در جلوگیری از انجام مبادلات تجاری میان شرکت‌های سراسر جهان و ایران بسیار موفق عمل کرده است و در این باره تنها چند استثنا وجود دارد.» او همچنین افزود: «شرکت‌های جهان تمایلی ندارند که به دلیل ادامه روابط تجاری با ایران، روابط خود را با آمریکا خدشه‌دار کنند.» وی مدعی شد: «بنابراین آنها (کشورهای اروپایی) می‌توانند هر تعداد کانال مالی که می‌خواهند با ایران ایجاد کنند، زیرا آنها ثمری نخواهند داشت.»
 آزمایش موشکی ایران نقض قطعنامه شورای امنیت نیست
خبرگزاری مهر: معاون اسبق وزارت خارجه آمریکا و مدیر فعلی برنامه خلع سلاح و منع اشاعه مؤسسه بین‌المللی مطالعات استراتژیک(IISS)با انتشار پیامی به سخنان پمپئو درباره آزمایش موشک بالستیک ایران واکنش نشان داد. در همین زمینه، «مارک فیتزپاتریک» در واکنش به اظهارات پمپئو نوشت: نه اینکه بخواهم عذری برای آزمایش موشکی ایران بیاورم؛ اما این کار نقض قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت سازمان ملل نیست. این قطعنامه فقط از ایران می‌خواهد چنین آزمایش‌هایی را انجام ندهد. این قطعنامه همچنین از همه کشورهای حاضر در برجام می‌خواهد از دست زدن به اقداماتی که اجرای تعهدات در برجام را به مخاطره می‌اندازد، پرهیز کنند. بنابراین اگر ایران در حال نقض برجام است، آمریکا نیز این‌چنین است.
 ایران پس از برجام به جامعه بین‌الملل نپیوست
خبرگزاری فارس: مایک پمپئو، وزیر خارجه ایالات متحده که در بروکسل به سر می‌برد، در سخنانی اتهامات دولت آمریکا علیه ایران را تکرار کرد و مدعی شد، ایران پس از حصول توافق هسته‌ای، به جامعه بین‌الملل نپیوست و پول‌هایی را که از این توافق به دست آورده بود، به تروریست‌ها و دیکتاتورها اختصاص داد. وزیر خارجه آمریکا ایران را متهم کرد که تعدادی گروگان آمریکایی در اختیار دارد و به قطعنامه‌های شورای امنیت سازمان ملل متحد بی‌اعتنایی کرده است. پمپئو در ادامه ادعای اخیر خود درباره آزمایش موشک بالستیک از سوی ایران را تکرار کرد و آن را نقض قطعنامه 2231 شورای امنیت سازمان ملل 
خواند.
 اروپا تحریم‌های جدیدی علیه ایران وضع کند
خبرگزاری تسنیم: برایان هوک، رئیس گروه اقدام ایران در وزارت خارجه آمریکا از کشورهای اروپایی خواست ایران را‌ـ به بهانه آنچه واشنگتن آزمایش موشک بالستیک میان‌بُرد از سوی تهران خوانده است‌ـ تحریم کنند.
هوک هنگام عزیمت به بروکسل، پایتخت بلژیک‌ـ به همراه مایک پمپئو، وزیر خارجه آمریکا‌ـ در گفت‌وگو با خبرنگاران اظهارات مقامات ایرانی را که بارها تأکید کرده‌اند برنامه موشکی تهران تنها هدف دفاعی دارد، رد کرد و از کشورهای اروپایی خواست تحریم‌های شدیدی علیه ایران وضع کنند. هوک مدعی شد: «برنامه توسعه و آزمایش موشکی ایران تهدیدآمیز و ناقض مطالبات شورای امنیت سازمان ملل متحد است.