عبدالله عبادی/ چالش ایدئولوژیک در شبه قاره هند که سابقه آن به دوران استقلالطلبی علیه استعمار انگلیس برمیگردد، امروزه در بنگلادش با ورود گروههای تکفیری و افراطی، ثبات و امنیت ملی این کشور را به مخاطره انداخته است.
در دوران جنبش استقلال هندیها از یوغ استعمار انگلیس، مسلمانان به سه جریان سیاسی گرایش داشتند : 1ـ گروهی که با همکاری هندوها علیه استعمار مبارزه کردند. 2ـ مسلمانانی که به انقلاب نپیوستند، زیرا طالب حفظ وضع موجود بودند. 3ـ گروهی که خواهان جدایی مسلمانان از هندوها بودند.
همین گروه سوم در سال 1947 میلادی موجب تقسیم شبه قاره هند به هند از یک سو و پاکستان شرقی و غربی از سوی دیگر شدند و در نهایت هم در سال 1971م دو قسمت شرقی و غربی پاکستان را از هم جدا کردند که در نتیجه آن دو کشور پاکستان و بنگلادش تشکیل شد. اگر در دهه 40 و دهه 70 میلادی رقابتهای ایدئولوژیک ثبات و انسجام داخلی شبه قاره هند را به چالش کشید، امروز همین رقابتها در شکلی دیگر ثبات و انسجام داخلی کشور بنگلادش را با چالش مواجه کرده است .
امروزه بنگلادش، به ویژه به علت تضعیف جریان اسلامگرای میانهرو جماعت اسلامی که برخی از رهبران آن دستگیر، محاکمه و اعدام شدند و همچنین به دلیل رشد کمسابقه جریان سکولاریسم مورد حمایت دولت حزب عوامی لیگ و ضدیت آشکار آن با اسلام، به عرصه رقابت دو جریان افراطی تکفیری و سکولاریسم افراطگرا تبدیل شده است. جریانهای تکفیری و افراطی در بنگلادش مورد حمایت مادی و معنوی عربستان سعودی هستند و دولت، سکولارهای اسلامستیز را پشتیبانی میکند و البته اینها از حمایت غرب و همچنین حمایت هند برخوردارند.
حزب حاکم خانم شیخ حسینه واجد در چارچوب رقابتهای حزبی و در تلاش برای تثبیت قدرت، حزب جماعت اسلامی را از میدان خارج کرد. حزب حاکم از اینکه رهبران این حزب در دوران تأسیس کشور بنگلادش، مخالف تجزیه پاکستان شرقی و غربی بودند، بهرهبرداری و برخی از رهبران جماعت اسلامی را محاکمه و اعدام کرد.
حذف یا تضعیف رقبای سیاسی اگرچه موقعیت حزب حاکم سکولار و دولت بنگلادش را تقویت کرد؛ اما با حذف جریان اسلامگرای میانهرو، عرصه به جریانهای افراطی و تکفیری واگذار شد.
عامل دیگر در تقویت جریان تکفیری و افراطی در بنگلادش، ظهور و فعالیت جدی جریانی افراطی از سکولارهاست که بر ضدیت با اسلام متمرکز شدهاند و در رسانههای مکتوب و مجازی به ارزشهای اسلامی توهین میکنند. در واقع، اقدامات سکولارهای اسلامستیز، گروههایی از مسلمانان بنگلادش را تحریک و آنها را به جریانهای خشونتمحور و تکفیری مدعی اسلامگرایی متمایل کرده است.
در این روند، عوامل خارجی نیز بر وخامت این وضعیت افزوده است:
1ـ عربستان سعودی از سالیان پیش با استفاده از امکانات مالی گسترده، وهابیت تکفیری را در بنگلادش رواج داده و به این ترتیب زمینههای فکری لازم برای نفوذ و فعالیت تکفیریها را در این کشور به وجود آورده است.
افزون بر این، عربستان سعودی با ارائه کمکهای مالی، ساخت مساجد و حتی اعطای امتیاز حج ارزان به بنگلادشیها، ذهنیت مثبتی را از ریاض در اذهان عمومی مردم این کشور به وجود آورده است که از آن برای نقشآفرینی در عرصه سیاسی بنگلادش و حتی تقویت جریانهای افراطی هماهنگ با ریاض بهرهبرداری میکند.
2ـ هندوستان نیز از دولت سکولار و جریان سکولاریسم اسلامستیز، به بهانه حمایت و دفاع از ارزشهای لیبرالی، به جدیت حمایت میکند. دهلی نو از این طریق به نفع دولت حزب حاکم به رهبری خانم شیخ حسینه واجد مداخله میکند. هند تلاش میکند از طریق حمایت از هندو مذهبها در بنگلادش از این اقلیت قومی برای تأثیرگذاری بر سیاست داخلی این کشور استفاده کند. در واقع، حمایت پاکستان از جماعت اسلامی و حمایت هندوستان از دولت سکولار حزب عوامی لیگ، فضا را برای تشدید درگیریها و خشونت مساعد کرده است.
3ـ داعش و القاعده نیز با انتخاب بنگلادش به منزله مقری برای تمرکز فعالیتهایشان در منطقه شبه قاره به جریان رادیکالیسم در این کشور دامن زدهاند. سازمان القاعده شعبه هندی خود را در شبه قاره هند به امید نفوذ در بنگلادش تأسیس کرده است، خلافت اسلامی خودخوانده داعش نیز بنگلادش را محل استقرار خود در شبه قاره هند در نظر گرفته است. در واقع، داعش و القاعده گروههای افراطی بنگلادشی را جذب کردهاند و دامنه فعالیتهای خود را از منطقه خاورمیانه به جنوب آسیا کشاندهاند و بر سر قدرت و نفوذ وارد چالش درونی شده و علیه جریان سکولار و دولت بنگلادش اعلام جهاد کردهاند. داعش آینده حضور خود را در سوریه و عراق روشن نمیبیند؛ از این رو از هم اکنون به دنبال مأمنی میگردد.
تجربه القاعده به داعش نشان داده است، پراکنده شدن در مناطق متعدد میتواند به نقطه قوت تبدیل شود و آسیبپذیری آنها را کاهش دهد. القاعده، داعش را رقیبی جدی برای خود در بنگلادش میبیند، از همین رو میدان را خالی نکرده و تأسیس شعبه بنگلادش خود را اعلام کرده است. این در شرایطی است که داعش نیز در نقشه مجعول خود با عنوان به اصطلاح ولایت خراسان بزرگ، بنگلادش را بخشی از این ولایت قرار داده است. رقابت این دو گروه برای جذب نیرو، در صورت ادامه روند فعلی، به رادیکالیسم در شبه قاره هند و به طور مشخص بنگلادش دامن خواهد زد.
در صورت ادامه این روند و با توجه به اینکه القاعده و داعش غیر مسلمانان را کافر و کافران را مهدورالدم میدانند، خشونتطلبی شعب این دو گروه در بنگلادش خطرناکتر هم میشود؛ چرا که برخوردها نمود قومی نیز پیدا خواهد کرد. نگرانیهایی وجود دارد مبنی بر اینکه تقابل خشونتبار تکفیریها با سکولارهای اسلامستیز هندو، به تهدیدی جدی تبدیل شود. ادامه این روند میتواند با ایجاد بحرانهایی با رنگ و بوی قومیتی یا مذهبی، انسجام و ثبات داخلی بنگلادش را با چالش جدی مواجه کند.