شهناز سلطانی/ در سالهای اخیر، وقتی رهبر معظم انقلاب تأکید ویژهای بر حمایت از کالای داخلی دارند، به طور حتم ادله برای آن تا اندازهای روشن و واضح است که اگر جامه عمل بر آن پوشانده شود، برکات بسیاری برای کشور حاصل میشود. البته برای تحقق چنین هدف والایی در جامعه ایرانی باید همه دست به دست هم بدهیم؛ زیرا هر کس به اندازه وسع خود و اثر بخشیاش در جامعه میتواند مثمر ثمر باشد. ما مانند حلقههای یک زنجیریم که هر یک از ما برای استحکام آن به مثابه یک حلقه باید آگاهانه بکوشیم.
سؤال ساده
چرا باید از کالای ایرانی حمایت کنیم؟ این پرسش ساده، اما مهم و عمیق است. اگر این پرسش به درستی و البته به زبان ساده توضیح داده شود، آن وقت همه ما از همان جایی که ایستادهایم یک قدم به جلو، یعنی یک گام مثبت برمیداریم. در سالهای زندگی گاندی، رهبر فقید هند یک بار کشور هند با کشور انگلیس دچار مسئله شد و گاندی از مردمش خواست لباس انگلیسی نخرند و نپوشند و از لباس هندی استفاده کنند. هنوز هم بسیاری از استادان هندی دانشگاهی که در کشورهایی به جز هند تدریس میکنند، لباس هندی میپوشند. نمونه دیگر مردم ژاپن هستند که روزگاری درهای ورودی کشورشان را به روی کالاهای خارجی بستند و دست روی زانوی همت خود گذاشتند و کالای داخلی تولید کردند. در اول کار محصولات بیکیفیت و غیر قابل اعتماد بودند، اما ژاپنیها از آن استقبال کردند تا اینکه سالها گذشت و حالا جهان در برابر تولیدات مثالزدنی کشور و مردم ژاپن کلاه از سر میبرمیدارد و این تحسین تا به امروز باقی است.
پس این مهم است که ما حامی تولیدکننده وطنی باشیم. حمایت ما او را به تولید محصول بهتر و باکیفیتتر دلگرم میکند؛ اما اگر ما رو برگردانیم، او هم دلسرد میشود و انگیزهای برای ادامه کار بهتر ندارد. تبلیغات منفی
مرغ همسایه همیشه غاز نیست! بله نیست. نمونه آن واردات بیرویه چینی به داخل کشورمان است که در مواقع بسیاری کالاهای بیکیفیت و بیارزش دست چندمی است که فقط به مدد رابطه و بیضابطه سر از کشور ما درآوردهاند و صدای مردم را بلند کرده است. کجای این کالاها غاز است و بهتر از مرغ وطنی؟!
سالهای سال تبلیغات منفی نسبت به کالاهای ایرانی گوش ما را پر کرد. امروز هم همان تبلیغات منفی دیروز در گوش ما رد پا دارد و کاملاً محو نشده است. همانهایی که گفتند نمیتوان کالای ایرانی مصرف کرد، چرا مشتری پر و پا قرص فرش دستبافت، زعفران، پسته و... ما هستند. در واقع آنها با این تبلیغات سوء ما را مشتری کالاهای خود کردند تا حتی اگر چیز دندانگیری هم نداشته باشند، ما به روی داشتههای خودی چشم ببندیم.
اشتغالزا باشیم
یکی از مهمترین چالشهای دیروز و بیشتر امروز در کشور ما موضوع اشتغال و بیکاری است که موضوع مهمی است. حمایت از کالاهای داخلی و خرید آنها به معنای اشتغالزایی است که در پی آن جوانی که یا خواهر و برادر ماست یا همسایه و دوست و هموطن ما مشغول به کار میشود. داشتن شغل به معنای انگیزه بیشتر برای ازدواج و تشکیل خانواده، تلاش مضاعف برای فراهم کردن مسکن، دوری از ناهنجاریهای جامعه (قدم برداشتن برای سلامت جامعه) و نزدیکی به جامعه امنتر است. بخشی از موضوع اشتغال ما با همین خرید کردنهای به ظاهر کم و ناچیز ما محقق میشود و بخشی دیگر جزء وظایف مسئولان است که آن هم در جای خودش مهم و اساسی است که در این بحث نمیگنجد.
باور کنیم
باید به این باور برسیم که برخی کالاهای داخلی از بهترین تولیدات ایرانی هستند که در دنیا قابل رقابت و تحسینبرانگیزند. کافی است به همان اندازه که برای خرید کالای خارجی با کیفیت پول میپردازید، نگاهتان و دست به جیب شدنتان هم در برابر کالای ایرانی بیشباهت به کالای خارجی نباشد؛ چرا که همیشه برای کالای باکیفیت و قابل قبول باید هزینه کرد. انتظار نداشته باشیم با صرف مبالغ ناچیز کالای بیعیب و نقص و تمام و کمال نصیبمان شود. همان هوش و ذکاوت و طراحیای که تولیدکنندگان خارجی در تولیداتشان به کار میگیرند، ما ایرانیها هم از آن بینصیب نیستیم.
چهرهها اثرگذارترند
اگر باور داشته باشیم که ما هم میتوانیم کالاهای خوب تولید کنیم و کالاهای خوب در بازار پیدا میشود، پس از آن استفاده میکنیم. گاهی استفاده برخی افراد از کالاهای داخلی بیش از مردم عادی فرصتسازی میکند. برای نمونه، اگر مسئولان و چهرههای ورزشی و هنری و... استفادهکننده و مبلّغ دستساختههای وطنی باشند، راه برای تولیدات بیشتر باز میشود. دکتر حسین باهنر، جامعهشناس و رفتارشناس ایرانی چندی پیش در گفتوگو با یکی از رسانهها تأکید کرده بود: «بسیاری از شخصیتها در بخشهای گوناگون جامعه از جمله ورزشی و هنری میتوانند ضمن استفاده صادقانه از کالاها و محصولات گوناگون ساخت داخل، الگوی رفتاری مناسبی برای سوق دادن مردم به ویژه جوانان و نوجوانان به سمت استفاده از کالاهای ساخت داخل باشند.»
پس چه اشکالی دارد چهرهها با افتخار از تولیدی حمایت کنند که باارزش است و حرفی برای گفتن دارد.
برندپوشهای دهان پر کن
متأسفانه، کم نیستند افرادی که پوشیدن فلان کفش و لباس مارکدار خارجی را مایه فخر میدانند و مدام از آن تعریف و تمجید میکنند که اگر به همان میزان از کالاهای خوب داخلی هم تعریف و تمجید کرده بودند، به طور قطعی حال و روز تولیدات ما هم بهتر از این بود. این جماعت مذهبی و غیر مذهبی هم ندارد و از هر قشری که دستشان به دهانشان میرسد، مشتری دارد. نگاهی به فهرست خرید جهیزیه خوب نشان میدهد، ما چقدر دنبال این و آن کالای خارجی دهان پر کن هستیم. غافل از اینکه نمیدانیم با این حجم از خریدها چه فرصتهای شغلی را به حاشیه میرانیم و چقدر ارز از کشور خارج میکنیم.
اهمیت نقش زنان خانهدار
نقش زنان در حمایت از کالای داخلی بیبدیل است؛ زیرا آنها هستند که در یک خانواده تعیین میکنند چه کالایی نیاز است تا خریداری شود و با چه کیفیتی و آنها هستند که غالب استفادهکنندگان را تشکیل میدهند. پس لازم است آنها را آگاه کنیم که انتخابشان تا چه اندازه اثرگذار است و چقدر میتواند به اشتغال داخلی کمک کند یا به هدر رفت ارز.
از سویی، بخش زیادی از معلمان را در نظام آموزشی ما زنان تشکیل میدهند. همانهایی که فرزندانمان را در سالهای مهم زندگیشان به امانت به آنها سپردهایم. آنها اگر آگاه باشند و به درستی و با دلسوزی روشنگری کنند، برای کودکانی که قرار است فردا مهمترین تصمیمات را در جامعه بگیرند؛ یعنی گامهای خوب و رو به جلویی برداشتهایم که نویدبخش است.
رسانهها
در جامعه امروز، رسانهها بیش از هر زمان دیگری نقش بازی میکنند؛ به ویژه رسانهای مانند تلویزیون که با زندگی مردم عجین شده است. اگر آنها حمایت از تولیدات ملی را در برنامههای خود بگنجانند، به طور قطعی راه روشنتر میشود؛ زیرا تأثیرگذاری آنها بر مردم ثابت شده است.
بنابراین، هر یک از ما در هر جایگاهی که هستیم، سهمی در رشد اقتصاد کشورمان و در تولید داخلی داریم. اگر به این سهممان دقت کنیم و در برابر آن مسئول باشیم و برای ادای مسئولیتمان قدمی برداریم، میتوانیم با وجدانی آسوده امیدوار باشیم به فردایی بهتر که در آن کالای ایرانی بیشتر تولید میشود، بیکاری کمتر است و طلاق و آسیبهای اجتماعی کمتر. اقتصاد جان گرفته و وضعیت اقتصادی و به تبع آن اجتماعی برای همه ما و نه فقط قشر خاصی کمی بهتر از وضع موجود شده است و ما در این بهتر شدن دخیل بودهایم.