محمد عبدالسلام، رئیس هیئت ملی مذاکرات صلح یمن با اشاره به اینکه توجیهی برای حضور نیروهای خارجی در کشورش وجود ندارد، گفت: بخش‌هایی از یمن در اشغال انگلیس، عربستان و امارات است. مناقشات بر روی برگه برای حل‌وفصل سیاسی بحران یمن ادامه دارد. این هیئت تا به حال به یقین نرسیده است که از صلح در کشورش حمایتی حقیقی می‌شود.

نگاهی به علل اراده غرب برای پایان دادن به جنگ یمن

 رضا اشرفی/ بیش از سه سال از حمله ائتلاف عربی به ریاست عربستان سعودی علیه مردم یمن گذشت و بیش از ۱۰ میلیون نفر از مردم مسلمان به ویژه کودکان گرسنه، کشته یا آواره شدند. گزارش سازمان ملل نشان می‌دهد ائتلاف آمریکایی‌ـ سعودی در یمن نسل‌کشی گسترده‌ای صورت می‌دهد، در حالی که قدرت‌های مدعی حقوق بشر در برابر آن سکوت کرده و حتی عربستان را تسلیح کرده‌اند. آمریکا نه تنها اعتراضی به این موضوع نکرد؛ بلکه از همان ابتدا به شکل مستقیم و غیرمستقیم به سعودی‌ها کمک کرد. شاخک‌های حقوق بشری کشورهای اروپایی نیز نجنبید و حتی میزان فروش و صادرات سلاح خود را به قبیله سعودی و دیگر کشورهای حاضر در ائتلاف افزایش دادند.
بر همین اساس، بیش از یک ماه پیش مایک پمپئو، وزیر خارجه و جیمز متیس، وزیر دفاع ایالات متحده با انتشار بیانیه‌ای خواستار پایان یافتن جنگ و آغاز مذاکرات بین دو طرف شدند. پمپئو از دو طرف خواست که به حملات خود علیه یکدیگر پایان دهند و خود را برای شروع مذاکرات در سوئد آماده کنند. اما جنگ و حمله به یمن حتی در مناطق غیرنظامی‌ و به لحاظ عرف انسانی جنگی، در حوزه‌های ممنوعه ادامه پیدا کرده است. جدای از اینکه چرا هنوز شرایط برای مذاکرات آماده نشده، این سؤال مطرح است که چرا آمریکا در چنین وضعیتی خواهان پایان جنگ شده است؟
ضمن اینکه پس از بیانیه آمریکا، عربستان سعودی و متحدانش همچون امارات متحده عربی، مصر و بحرین به سرعت در حال آماده شدن برای پایان جنگ هستند و حتی به عقیده برخی از تحلیلگران به این دلیل حملات خود را شدت بخشیده‌اند تا با پیروزی نسبی در زمین، شرایط بهتری برای مذاکرات پیدا کنند. موضوع دیگری که در این درخواست نهان است این است که اگر آمریکا بخواهد می‌تواند به جنگ‌هایی که در منطقه به راه انداخته پایان دهد، و تروریست‌ها و حامیان‌شان را گوش به فرمان نگه دارد تا دیگر دست به سلاح نبرند و پس از آن مسائل و مشکلات خودشان را در مذاکرات حل‌وفصل کنند. 
اما پرسش اصلی این است که چرا آمریکا در چنین شرایطی خواهان پایان یافتن مذاکرات است؟ این موضوع را می‌توان از زوایای گوناگونی بررسی کرد. ابتدا اینکه، واشنگتن نگران گسترش عملکرد و بازی ژئوپلیتیکی روسیه در حوزه غرب آسیا و خلیج‌فارس است. روس‌ها با توجه به حضور جدی در سوریه و حوزه مدیترانه که متصل به دریای سیاه است، نیم‌نگاهی به منطقه خلیج‌فارس نیز دارند و نگاه انسانی کمک‌رسانی به یمنی‌ها می‌تواند این شرایط را برای آنها فراهم کند. این موضوعی است که واشنگتن نمی‌تواند به راحتی از آن بگذرد؛ زیرا علاقه‌ای ندارد یک رقیب بین‌المللی در این منطقه حضور نظامی ‌و امنیتی داشته باشد.
موضوع دیگر این است که قتل جمال قاشقجی بسیاری از معادلات را تغییر داد. اگرچه دونالد ترامپ پس از قتل این روزنامه‌نگار مرموز، هنوز به شیر گاو منطقه‌ای خود علاقه نشان می‌دهد، اما حساس شدن افکار عمومی‌جهان به نهادهای آمریکایی، اروپایی و بین‌المللی به راحتی اجازه نمی‌دهد که از چنین جنایت‌هایی بگذرند و همواره به متحدان خود تسلیحات ارسال کنند. اگر چه شواهد ظاهری نشان می‌دهد ترامپ تنها به پول فکر می‌کند، اما زمینه‌های اتصال قتل قاشقجی به جنایت‌های یمن که از یک مرجع است،‌ افکار عمومی‌جهان را به طور مستقیم در مقابل غرب قرار داده است. 
این موضوع برای کشورهای غربی به قدری اهمیت داشت که حتی در اولین سفر مهم بین‌المللی محمدبن‌سلمان، ولی‌عهد عربستان سعودی و حضور در اجلاس گروه 20، هیچ یک از مقامات و سران کشورها با او گرم نگرفته و حتی در مراسم عکس با وی دست هم ندادند. آنها به خوبی می‌دانستند که در عربستان دلارهای فراوانی خوابیده است که می‌تواند به جیب‌شان برود، اما از نگاه حساس و انتقادی افکار عمومی‌ هراس داشتند. 
به هر حال، با فراهم شدن شرایط مذاکره و کناره‌گیری سعودی‌ها از تداوم حمله به یمن، بزرگ‌ترین شکست برای قبیله سعودی رقم خواهد خورد. به این دلیل که این قبیله در اولین جنگ بزرگ خود در بیرون از مرزها به شکل قطعی دنبال پیروزی بود، اما پس از نزدیک چهار سال هیچ دستآوردی جز کشتار غیر نظامیان نداشت. در حالی که مردم یمن بدون امکانات بارها خاک عربستان و امارات را هدف گرفتند. مهم‌ترین دلیل مقاومت آنها این است که معتقدند خودشان باید برای کشورشان تصمیم بگیرند.
اما از آنجا که سعودی‌ها از هرگونه تحولی که در منطقه به سمت انتخابات و دموکراسی نسبی پیش می‌رود، هراسان و نگران گسترش فکری آن به داخل مرزهای خود هستند، به همین دلیل از همه دیکتاتورهای سنتی منطقه حمایت کرده و تغییرات مردم‌سالارانه را بر‌نمی‌تابند. این موضوع بیش از همه در مصر خود را نشان داد که به کمک آمریکا و به هر شکل ممکن علیه محمد مرسی، نخست‌وزیری که برگزیده اخوان‌المسلمین بود، کودتا کردند. اکنون السیسی به پاس این خدمت در ائتلاف حاضر شده و علیه مردم یمن می‌جنگد؛ جنگی بی‌حاصل که غرب و متحدانش در منطقه سعی می‌کنند همه امتیازات مورد علاقه‌شان را در مذاکرات سوئد به دست بیاورند. 
حالا غرب در آستانه جشن هفتادمین سالگرد تصویب اعلامیه حقوق بشر قرار دارد؛ اعلامیه‌ای که برای غربی‌ها به ویژه آمریکا به اسلحه‌ای مرگ‌آور علیه مخالفان و مرجعی برای تقسیم منافع و منابع بین خود و متحدان حتی با کشتار بی‌پایان کودکان جهان تبدیل شده است. حقوق بشر غربی همچنان بر اساس منافع این کشورها تعریف می‌شود و نه بر اساس قوانین جهانی، چنانکه نمود این امر را در همراهی آنها با قاتلان ملت‌های فلسطین، سوریه، عراق و یمن می‌توان مشاهده کرد. 


  محمدرضا مرادی/ پنج‌شنبه‌ 15 آذر ماه قطعنامه پیشنهادی آمریکا علیه جنبش مقاومت اسلامی فلسطین (حماس) در مجمع عمومی سازمان ملل به رأی گذاشته شد و رژیم صهیونیستی و آمریکا شکست دیگری در برابر مقاومت فلسطین متحمل شدند. در رأی‌گیری مجمع عمومی، ۸۷ کشور رأی مثبت، ۵۷ کشور رأی منفی و ۳۳ کشور رأی ممتنع دادند. از آنجا که برای تصویب قطعنامه به دوسوم آرا نیاز بود، این قطعنامه رد شد. این قطعنامه که مورد حمایت آمریکا بود، قصد داشت شلیک موشک‌ از سوی جنبش حماس به‌ سرزمین‌های اشغالی در ماه نوامبر(آبان) را محکوم کند، بدون اینکه به تجاوزات و حملات مکرر رژیم صهیونیستی به فلسطینی‌ها اشاره‌ای داشته باشد. این مسئله شکست سختی برای رژیم صهیونیستی و آمریکا در برابر مقاومت فلسطین بود.
مروری بر هفت دهه مقاومت فلسطین در برابر رژیم غاصب صهیونیستی نشان‌دهنده این است که هرگاه فلسطین مقاومت را در برابر رژیم کودک‌کش صهیونیستی برگزیده، همواره پیروزی به همراه داشته است. این در حالی است که گروه‌های سازش‌کار فلسطین به امید رسیدن به صلح با رژیم صهیونیستی در طول دو دهه اخیر بارها در برابر این رژیم شکست خورده و ناامید شده‌اند. 
شکست رژیم صهیونیستی در برابر حماس در مجمع عمومی سازمان ملل نیز دقیقاً پس از پیروزی موشکی حماس اتفاق افتاد. در حمله اخیر حماس، 470 موشک به سمت سرزمین‌های اشغالی شلیک شد و همین مسئله سبب شد نتانیاهو در پذیرش آتش‌بس عجله کند و پس از گذشت دو روز از شروع جنگ، آتش‌بس برقرار شد. در واقع، این پیروزی مقاومت فلسطین سبب شد تا رژیم صهیونیستی بار دیگر قدرت مقاومت را درک کند. به همین منظور آمریکا و رژیم صهیونیستی سعی داشتند در مجمع عمومی سازمان ملل این شکست را جبران کنند. به همین منظور تلاش‌های زیادی در این مسیر انجام گرفت. «نیکی هیلی» نماینده آمریکا در سازمان ملل پیش از رأی‌گیری کشورهای عضو سازمان ملل را تهدید کرد که آن را رد نکنند؛ اما در نهایت حماس پیروزی دیگری را کسب کرد.  این شکست در حالی است که پیش از نشست اخیر سازمان ملل و در هفته‌های اخیر 15 قطعنامه علیه رژیم صهیونیستی در مجمع عمومی سازمان ملل تصویب‌ شده بود. نکته جالب در این رأی‌گیری موضع کشورهای عربی بود که اعلام کردند مخالف قطعنامه پیشنهادی آمریکا هستند و به آن رأی منفی می‌دهند. در واقع، این مسئله گویای این است که کشورهای عربی حتی با وجود حرکت در مسیر عادی‌سازی روابط با رژیم صهیونیستی همچنان از واکنش افکار عمومی جهان عرب هراس دارند؛ چرا که هر چند حاکمان عربی به دنبال برقراری ارتباط با صهیونیست‌ها هستند؛ اما مردم در بسیاری از کشورهای عربی به‌شدت با این سیاست‌ها مخالف هستند. بنابراین، تلاش‌های محور عربی‌ـ عبری‌ـ غربی برای آماده کردن زمینه در جهت عملی کردن معامله قرن و به رسمیت شناختن رژیم صهیونیستی ناکام مانده است.
سال گذشته زمانی که ترامپ طرح «معامله قرن» را درباره فلسطین مطرح کرد و سفارت آمریکا را از تل‌آویو به قدس انتقال داد و همزمان عادی‌سازی روابط کشورهای عربی با رژیم صهیونیستی شدت گرفت، بسیاری از کارشناسان تصور می‌کردند مقاومت فلسطین در وضعیت بسیار سخت و شبه بن‌بست گرفتار شده است؛ اما گروه‌های فلسطینی با اتخاذ راهبرد مقاومت در یک سال گذشته و تشدید اعتراضات نشان دادند در صورت فعالیت ذیل راهبرد مقاومت پیروزی امکان‌پذیر است. در نهایت جنبش حماس با عملیات موشکی اخیر این مسئله را بار دیگر ثابت کرد که مسیر سازش یا به اصطلاح گفت‌وگوهای صلح درباره فلسطین معنایی جز عقب‌نشینی و تسلیم به دنبال نخواهد داشت. به همین دلیل و پس از پیروزی مقاومت فلسطین در عملیات اخیر، اجماعی جهانی علیه رژیم صهیونیستی شکل گرفته است که نتیجه آن انزوای آمریکا و رژیم صهیونیستی در سازمان ملل است. در واقع، راهبرد مقاومت نه تنها قادر به ایجاد وحدت در داخل فلسطین بوده؛ بلکه در عرصه بین‌المللی نیز سبب ایجاد موج حمایتی از فلسطین نیز خواهد شد.

  قاسم غفوری/ عراق در سال 2014 شاهد فاجعه‌ای بود که در نتیجه آن برخی ناظران سیاسی و امنیتی حتی از فروپاشی یکپارچگی این کشور و تسلط تروریسم و مخالفان یکپارچگی عراق بر این کشور سخن گفتند. داعش که در سوریه شکست ‌خورده بود، با هماهنگی بعثی‌ها و برخی جریان‌های داخلی عراق وارد موصل شد و به سمت مرکز پیشروی کرد. حرکتی که تنها عامل بازدارنده آن فتوای مرجعیت دینی و تشکیل نیروهای مردمی، همچون حشدالشعبی بود که نابودی امارت داعش در عراق را رقم زد؛ چنانکه «حیدر العبادی» نخست‌وزیر سابق عراق، نهم دسامبر 2017، آزادسازی سراسر عراق از دست داعش را اعلام کرد و فردای آن روز، تعطیل رسمی اعلام و «یوم‌النصر» نام‌گذاری شد. 
اکنون یک سال از آن زمان می‌گذرد و اوضاع عراق بیان‌کننده لزوم توجه به اصولی است که برای مقابله با تهدیدات و نیز تحقق مطالبات مردم و اهداف دولتمردانش باید مدنظر قرار گیرد. نخست آنکه، سرانجام تلاش‌های غرب برای پیروزی داعش بی‌نتیجه ماند و پس از ماه‌ها در پی مبارزه نیروهای مشترک عراقی در جبهه‌های گوناگون، به ویژه برنامه‌ریزی‌های دقیق نیروهای حشد الشعبی که با فتوای مرجعیت عالی شیعیان در سال 2014 تشکیل شد، تروریست‌ها مجبور شدند به حاشیه مرزها پناه ببرند. داعش با از دست دادن شهر موصل در عراق، پایان خود را به چشم دید. نبردهای عراقی‌ها با داعش برای شکست این گروه تروریستی که سال پیش محقق شد، یک عملیات آزادسازی ناممکن نظامی با حداقل خسارت به شمار می‌آید. نیروهای امنیتی عراق با عناوین گوناگون پیروزی علیه داعش را رقم زدند و امروز اگرچه این گروه تروریستی هیچ شهری را در سلطه خود ندارد، اما این امر به معنای خاموشی و پایان داعش نیست؛ بلکه هسته‌های خاموش این گروه تروریستی همچنان در حال انجام حملات تروریستی و تهدید امنیت عراق هستند و هنوز این نگرانی وجود دارد که برخی کشورهای عربی و غربی با حمایت از بقایای داعش، از آن در راستای منافع خود بهره‌برداری کنند. بر اساس این، استمرار آمادگی نظامی و تقویت ارتش و نیروهای مردمی می‌تواند از اصول اساسی برای مقابله با بقایای تروریست‌ها و تقویت امنیت عراق باشد. 
دوم آنکه، مبارزه با فساد یکی از مهم‌ترین دغدغه‌های دولت و پارلمان جدید عراق برای ترمیم ساختار سیاسی این کشور است و در کنار آن، ضرورت بازسازی این کشور به دلیل اشغالگری‌های داعش، از دیگر نیازهای مبرم ملت عراق به شمار می‌رود؛ اما با وجود گذشت یک سال از آزادسازی عراق از دست داعش، هنوز بازسازی این کشور جنگ‌زده به صورت جدی کلید نخورده است. بحران‌های سیاسی جاری در عراق، هر بار موجب ناکام ماندن پروژه بازسازی مناطق جنگ‌زده در این کشور به دلیل اقدامات داعش می‌شود. ضمن اینکه حل و فصل نشدن مشکلات سیاسی در این کشور موجب شده است کشورهای متعهد به بازسازی این کشور، تأکید ‌کنند که تزریق کمک مالی به کشوری که از نظر سیاسی دچار شکاف است، می‌تواند به تغذیه شبکه‌های فساد مالی در این کشور منجر شود؛ شبکه‌های فساد مالی که شخصیت‌ها و مسئولان سیاسی آن را اداره می‌کنند؛ از این رو به همین بهانه اجرای تعهدات‌شان در این زمینه را به تأخیر می‌اندازند. در این میان، رسیدن همگان به نقطه واحد حفظ یکپارچگی و تمامیت ارضی کشور و خودداری از رویکردهای جدایی‌طلبانه مؤلفه‌ای مهم در تحقق این اهداف است؛ مؤلفه‌ای که البته با چالش‌های متعددی از جمله دخالت‌های بیگانگان برای تجزیه عراق و نیز اعمال تحریم‌های اقتصادی و سیاسی علیه این کشور مواجه است؛ برای نمونه، می‌توان به تقلای‌ آمریکا برای تحریم عراق با ادعای تحریم‌ علیه ایران اشاره کرد که برای تضعیف دولت مرکزی و بازگرداندن بعثی‌ها و مهره‌های آمریکایی‌ـ سعودی به قدرت صورت می‌گیرد. 

نفوذ آل‌سعود در جهان اسلام‌ـ ۴۳

  عبدالله عبادی/ مالدیو کشور کوچکی واقع در جنوب غربی هند است، پایتخت آن ماله و جمعیت آن حدود 500 هزار نفر برآورد شده است. دین رسمی این کشور اسلام است و پیروی از دیگر ادیان در ملأ عام ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد. بنا بر روایات تاریخی، یک روحانی ایرانی به نام «یوسف تبریزی» مردم مالدیو را مسلمان کرده است، با این حال اکنون بیشتر مردم این کشور مالکی هستند.
با وجود اینکه این کشور از نظر آب و هوا و جغرافیا یک مرکز مهم گردشگری در جنوب شرق آسیا به شمار می‌آید، مردم این کشور معتقدند، مالدیو به زمین حاصلخیزی برای رشد تروریسم از نوع داعشی آن تبدیل شده است و تا امروز بیش از ۲۰۰ شهروند مالدیوی به سوریه و عراق سفر کرده و در آنجا به صفوف گروه تروریستی داعش پیوسته‌ و به جنگ مشغولند. این در حالی است که کشور مالدیو کمتر از 500 هزار نفر جمعیت دارد و با توجه به چنین جمعیتی است که می‌توان گفت مالدیو بیشترین پیکارجو را در میان افراد گروه تروریستی داعش دارد و البته تا به امروز بیش از ده پیکارجوی مالدیوی در عراق و سوریه به هلاکت رسیده‌اند.
مدارس سلفی و به اصطلاح مدارس قرآن در مالدیو با کمک‌های مالی مستقیم رژیم آل‌سعود به فعالیت‌های تبلیغی و گاه مسموم خود ادامه می‌دهند. خیابان‌های ماله نیز جایگاه باندهای جنایتکار خیابانی است و همین باندهای خلافکار هستند که نطفه اصلی تفکرات شبه‌نظامی و تروریستی در این کشور را شکل می‌دهند. ماله یا همان متروپل جزیره‌ای مالدیو در واقع تصویری متفاوت از آن چیزی دارد که در ذهن مردم جهان از مالدیو نقش بسته است. در این شهر با مساحت کمتر از شش کیلومتر مربع نزدیک به ۱۳۰ هزار نفر زندگی می‌کنند. میزان بیکاری به شدت بالاست و بسیاری از جوانان آن به مواد مخدر اعتیاد شدید دارند. این گروه از جوانان در باندهای مختلف و اغلب رقیب یکدیگر عضویت داشته و در اصل بخش‌هایی از شهر ماله تحت تسلط همین باندها قرار دارد.
 اگرچه اعضای این باندها یک زندگی سراسر گناه‌آلود و آشفته را می‌گذرانند و به عبارتی زندگی این افراد هیچ نسبتی با پرهیزکاری ندارد، اما طی چند سال گذشته شمار بسیار بالایی از همین گروه‌های خلافکار به گروه‌‌های افراطی و جهادی جذب شده‌اند. برای نمونه افراد همین گروه‌ها بودند که یک وبلاگ‌نویس دگراندیش را در سال ۲۰۱۲ به قصد کشت مورد ضرب و جرح قرار دادند و در همان سال بود که «آفراشیم علی» روحانی مسلمان و نماینده لیبرال پارلمان مالدیو در مقابل خانه‌اش آماج ضربات چاقوی این خلافکاران تندرو قرار گرفت. یکی از روزنامه‌نگاران و وبلاگ‌نویسان مالدیوی به نام «ریلوان‌احمدعبداله» نیز از آگوست سال ۲۰۱۴ ناپدید شد و تا به امروز اثری از او یافت نشده است. این وبلاگ‌نویس انتقادات تندی علیه این باندهای تبهکاری مطرح کرده بود.
بیش از یک دوجین از اعضای گروه تبهکاری که منطقه موسوم به «کودا حنویرو» را در تسلط خود دارند، به گروه تروریستی داعش در سوریه پیوسته‌اند. در میان این عده که به داعش پیوسته‌اند نام دو مرد به چشم می‌خورد که پیش از سفر به سوریه به جرم ربودن آن وبلاگ‌نویس مدتی را در زندان به سر برده بودند. دیگر خلافکاران از دیگر باندهای تبهکار مالدیو که به داعش پیوسته‌اند نیز اغلب افرادی هستند که به دلیل جرایمی مانند خرید و فروش مواد مخدر و آزار و اذیت مردم و گاه قتل سابقه کیفری و زندان دارند.
ناظران امور مالدیو تأکید دارند، کشورهای حوزه خلیج‌فارس به دلیل نفوذ خود در میان افراطی‌‌ها در رابطه با مشکلات این کشور مسئولیت مستقیم بر عهده دارند. از جمله مهم‌ترین این کشورها می‌توان از عربستان سعودی یاد کرد که هزینه‌های اکثر مدارس قرآن و مساجد وهابی و سلفی ماله را تأمین می‌کند. در این مدارس و مساجد روحانیان وهابی به آموزش برداشت‌های غلط و زشت خود از اسلام مشغولند و این گونه تبلیغ می‌کنند که مسلمانان و به ویژه شیعیان را باید انسان‌های درجه دو و سه به شمار آورد.
از جمله صحنه‌های زشت در مالدیو زمانی است که پرچم‌های داعش در تظاهرات‌ها به اهتزاز درمی‌آید. یکی از اقوام مردی که در ژانویه ۲۰۱۵ مالدیو را به مقصد سوریه و با هدف پیوستن به داعش ترک کرد، می‌گوید: «روحانیان وهابی به او گفته بودند بهتر است به جای آنکه در مالدیو به زندان برود و در زندان بپوسد، در راه خدا کشته شود و به بهشت برود.» به گفته این فرد ظاهراً در آغاز کار اقوام آن مرد بابت رشد افکار مذهبی در ذهن وی خوشحال شده و تصور می‌کردند که او دیگر سراغ مواد مخدر نخواهد رفت و سایه ترس و پلیس از خانه آنان دور خواهد شد، اما چندی بعد همه چیز تغییر کرد؛ زیرا آن مرد یک نامه خداحافظی با این جملات از خود به جا گذاشت: «مالدیو سرزمینی نیست که مناسب مسلمانان باشد. من قدم در مسیر بهشت می‌گذارم» و سپس خبر رسید که در سوریه و در صفوف گروه تروریستی داعش می‌جنگد.
اما دولت مالدیو از مدت‌ها پیش رفتار دوگانه‌ای در قبال گروه‌های تروریستی در این کشور در پیش گرفته است. «عبدالله یامین» رئیس‌جمهور مالدیو که از دو سال و نیم پیش این کشور را اداره می‌کند، در خفا به تقویت این گروه‌های متعصب و بنیادگرا کمک می‌کند تا به این صورت بتواند از آنها استفاده ابزاری کرده و خط‌مشی اقتدارگرایانه خود را توجیه کند. یامین در واقع خود را تنها آلترناتیو در مقابل نیروهای مذهبی نشان می‌دهد و در عین حال برای مقابله جدی با گروه‌های افراطی اقدام مؤثری انجام نمی‌دهد. یامین در عوض بارها اجازه داده است که صدها طرفدار داعش با پرچم‌های سیاه این گروه تروریستی در خیابان‌های ماله قدرت خود را به نمایش بگذارند و شعار بدهند: «دموکراسی‌تان را به جهنم بفرستید»، «ما بر دنیا حاکم خواهیم شد»
اما دولت مالدیو ترجیح می‌دهد علیه افراد و گروه‌هایی اقدام کند که به نفع بیرون راندن جهادی‌ها از کشور فعالیت کرده یا اخبار این گروه‌ها و اقدامات‌شان را به سراسر جهان ارسال می‌کنند. چندی پیش بود که «مارکوس اشپیکر» گزارشگر شبکهARD  آلمان به هنگام تهیه گزارش درباره سربازگیری داعش در مالدیو بازداشت و از این کشور اخراج شد. اما دولت مالدیو به اخراج اشپیکر نیز بسنده نکرد و اعلام کرد که وی تا ده سال دیگر حق ورود به مالدیو را ندارد.
در یک جمله می‌توان گفت که مالدیو نه تنها بهشت گردشگری نیست، بلکه می‌رود تا به یکی از مهم‌ترین ‌پایگاه‌های گروه‌هایی مانند داعش بدل شود.

 توان غنی‌سازی ایران را به صفر می‌رسانیم
خبرگزاری فارس: یک مقام ارشد وزارت خارجه آمریکا با تکرار اتهام‌زنی علیه ایران، گفت: «واشنگتن در تلاش است با اعمال فشار به تهران، ایران را به مذاکراتی وادار کند که هدف نهایی آن به صفر رساندن توان غنی‌سازی ایران است.» «کریستوفر اشلی فورد» توان غنی‌سازی ایران را به دست‌آمده از روش‌های «غیرقانونی» توصیف کرد و با انتقاد از توافق هسته‌ای با ایران به دلیل «مشروعیت‌بخشی» به این توان غنی‌سازی، گفت: «پاسخ صحیح به این پرسش که آینده وضعیت ایران باید چطور باشد، این است که آنها نباید بتوانند آن [توانمندی‌ها] را حفظ کنند. هیچ‌کدام از آنها را.» او با بیان اینکه برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) «آشکارا» در قطعی کردن ناتوانی ایران از دستیابی به سلاح هسته‌ای ناکام بوده، گفت: «واشنگتن به دنبال رسیدن به «چشم‌اندازی مثبت» است که باید از طریق مذاکره با ایرانی که «به واسطه کارزار فشار کنونی ما [به گفت‌وگو] تشویق شده» به دست آید.»
 ادعای ضد ایرانی گراهام
خبرگزاری فارس: یک سناتور ارشد جمهوریخواه با بیان اینکه ارتش سعودی‌ها توان جنگیدن ندارد و این آمریکاست که رژیم سعودی را سر پا نگه داشته، گفت: «اگر حمایت‌های آمریکا نبود، سعودی‌ها ظرف یک هفته در برابر ایران شکست می‌خوردند.» «لیندسی گراهام» سناتور ارشد جمهوریخواه بار دیگر از عملکرد «محمدبن‌سلمان» ولی‌عهد عربستان سعودی انتقاد کرد و گفت: «بگذارید این‌طور بگویم، می‌خواهم خیلی صریح با شما صحبت کنم. اگر [کمک‌های] ایالات متحده نبود، آنها باید ظرف یک هفته در عربستان سعودی فارسی حرف می‌زدند. ارتش آنها عرضه جنگیدن ندارد. آنها ۹ درصد واردات نفت ما را تأمین می‌کنند. نیاز ما به آنها به مراتب کمتر از نیاز آنها به ماست.»
 بازسازی در ازای همراهی با تحریم ایران
خبرگزاری مهر: ریک پری، وزیر انرژی آمریکا از فشار این کشور به عراق و تلاش واشنگتن در جهت متقاعد کردن بغداد برای مشارکت در تحریم ایران خبر داد. پری اعلام کرد، در حاشیه نشست اتاق بازرگانی آمریکا در بغداد با «ثامر غضبان» وزیر نفت عراق دیدار کرده و عزم جدی آمریکا برای تحریم صنعت نفت ایران و نیز انتقال نفت این کشور را به او گوشزد کرده است. پری خاطر نشان کرده است، توسعه سریع صنعت نفت عراق تأثیر بسزایی در بهبود وضعیت زندگی مردم عراق و کاهش سطح نارضایتی آنها خواهد داشت.
پمپئو خواستار «آزاد شدن» جاسوس «مفقود شده»
خبرگزاری ایسنا:  «مایک پمپئو» وزیر خارجه آمریکا در توئیتی نوشت: «لحظه‌‌ای یاد گروگان‌های آمریکایی که رژیم ایران به گروگان گرفته بود و همچنین خانواده‌های آنها باشید.» پمپئو در ادامه این توئیت نوشت: «رژیم ایران باید به فوریت «باب لوینسون» و دیگر گروگان‌های آمریکایی را آزاد کند.» گفتنی است، لوینسون یک جاسوس سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا بود که در اسفند ۱۳۸۵، در پوشش کارمند بازنشسته بخش مبارزه با جرایم سازمان‌یافته پلیس فدرال آمریکا (اف‌بی‌آی) به جمع‌آوری اطلاعات در ایران مشغول بود.
ادعای ضد ایرانی تازه آمریکا
خبرگزاری تسنیم: یک مقام آمریکایی در ابوظبی گفته است، در آینده یمن نباید از ناحیه ایران هیچ تهدیدی برای عربستان سعودی و امارات عربی متحده وجود داشته باشد. در ادامه مواضع ضد ایرانی دولت و مقامات آمریکایی، این بار واشنگتن در اظهارنظری درباره آینده یمن مدعی شده، این کشور نباید عربستان سعودی و امارات متحده عربی را تهدید کند.