احیای دوباره جبهه فرهنگی انقلاب در گفت وگو با عضو کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی
علیرضا جلالیان/ فتنه 88 تلنگری بود تا فعالان انقلابی به ضرورت پرداختن بیشتر به فرهنگ، هنر و رسانه پی ببرند. از همین رو آن زمان بسیاری از نیروهای انقلاب وارد این عرصه شدند. هنرمندان و اهالی رسانه انقلابی هم از کنج انزوا خارج شدند و یک نهضت فرهنگی آغاز شد. 9 دی همان سال نصرت الهی جلوه کرد، جبهه فرهنگی انقلاب هم از پای ننشست و هر روز با عزمی جزمتر وارد میدان شد. به مناسبت نهم دی ماه تحلیلی از وضعیت جبهه فرهنگی انقلاب و کمّ و کیف آن را از حجتالاسلام نصرالله پژمانفر، عضو کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی جویا شدیم. مشروح این گفتوگو را در ادامه میخوانید.
***
* به نظر میرسد قوام جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی را در 9 دی و حوادث پیش از آن باید جستوجو کرد، در این باره توضیح دهید.
همه تهدیدهای خرد و کلانی که هر یک گاهی سبب تهدید نظام میشد با شکست مواجه شده است و بزرگترین سرمایهای که توانسته این کار را انجام بدهد، پشتوانه مردمی بوده است؛ یعنی مردم بودند که با حضورشان توانستند انقلاب را رقم بزنند، در مقابل جریان گروهکها بایستند، در دفاع مقدس با دست خالی بجنگند و... در موضوع فتنه سال 88 هم موضوعی که بیشتر از همه دشمن روی آن سرمایهگذاری کرده بود، ایجاد یک شکاف اجتماعی بین مردم بود؛ یعنی مردم را در مقابل مردم قرار دهند، اما درایت و هوشیاری رهبر حکیم انقلاب که ناشی از اتصال معنوی ایشان است در این موضوع هم خود را نشان داد و ایشان دست دشمن را خواندند و تمام تلاششان را به کار گرفتند تا جریانی را که سعی میکرد بین مردم شکاف اجتماعی ایجاد کند رسوا کنند و چهره واقعیشان را به مردم نشان دهند. چهره بزککردهای را که آنها به بهانه اینکه در آرای شما دست برده شده، رأی شما از بین رفته و آمدهایم از رأی شما صیانت میکنیم، به مردم
نشان دادند.
اما در واقع پس از مدتی این شعارها کنار رفت و به شعارهای ساختارشکنانه تبدیل شد. حماسه 9 دی اوج تبلور بیداری و بصیرت دینی با مردم بود که آن هنگام که فتنهگران به گمان خودشان میخواستند بزرگترین ضربه را به نظام بزنند و شکاف عمیق بین مردم ایجاد کنند، همه را نقش بر آب کرد. مردم صف خود را از جریانهای نفاق و جریانهای برانداز نظام جدا کردند و در صف واحدی در کنار رهبر معظم انقلاب و در دفاع از انقلاب ایستادند. دیگر به چه کسی رأی دادهام مطرح نبود. همه در جبهه دفاع از انقلاب قرار گرفتند. دست دشمن رو شد و چهره منافقانهای که آنها به خودشان گرفته بودند به اسم مطالبه رأی مردم و صیانت از آن با اقدامات خودشان و روشنگریهای رهبری برای همه رو شد. در 9 دی این اتفاق افتاد و آن سو یک مشت ورشکسته سیاسی و یک مشت ضد انقلاب و جریانهای برانداز ماندند که خیلیهایشان هم فرار کردند. چهره واقعی خیلیها هم در این ایام رو شد. اینها از مردم نبودند؛ بلکه با بازی دادن بخشی از مردم بر وقایع موجسواری میکردند. به هر جهت این حماسه سبب بیداری و تلنگر در دوستداران انقلاب اسلامی شد و نتایج آن سالهای بعد خود را نشان داد.
* علت خروش مردم پس از هشت ماه در 9 دی ماه چه بود؛ خروشی که امروز ادامه آن را در فعالیتهای فرهنگی و تولیدات هنری شاهد هستیم؟
خود دشمن بود، دشمن احساس کرد الآن زمینه فراهم است تا حرفهای اصلیاش را بزند. دشمن تا حدود آبان ماه سعی میکرد حرفهای فرعی و بهانهها را مطرح کند. منتها در حوادث آذر و دی ماه به سمت حرفهای دیگری رفت که ساختارشکن و به اصطلاح برانداز بود. اینها برای مردم روشن و آشکار شد. به ویژه اینکه در عزاداری سیدالشهداء(ع) آمدند و پرچمهای عزای امام حسین(ع) را آتش زدند. آمدند به خانوادههای شهدا توهین کردند و با یک نوع حرکتهای شبهنظامی و آشوبهای خیابانی نظم جامعه را به هم زدند، به طوری که مردم احساس خطر جدی کردند. اینجا بود که با وجود اینکه القا کرده بودند بخشی از پشتوانه فکری مردم هستند، اما مردم از اینها فاصله گرفتند. در مقابل جریانهای دینی و جریانهای انقلابی هم به مردمی که فریب این جریان را خوردند، فرصت دادند و عجله نکردند. کسی را متهم نکردند که شما فریب خوردید و دارید براندازی میکنید. اصلاً صحنه به درگیریهای پرشدت و سرکوب ختم نشد، مگر در مواقعی که واقعاً امنیت مردم سلب شد. این مسائل را تدبیر کردند و مردم در مقابل تعقل کردند و بر اساس فهم خودشان به این نتیجه رسیدند که تفکیکی بین دوست و دشمن واقعی داشته باشند. تأثیر روشنگریهای آن زمان تلنگری شد به جبهه انقلاب برای پرداختن بیشتر به استفاده از ابزار فرهنگ و هنر.
* کمّ و کیف کار نیروهای فرهنگی جبهه انقلاب به چه صورت بود؟
پس از این اتفاق، احساس مسئولیت بین نیروهای انقلابی جدی شد و گفتمانی جدی در میانشان ایجاد شد و خودشان پای کار آمدند و با دستان خالی مانند اوایل انقلاب با جدیت ورود پیدا کردند. با اینکه امکانات حداقلی برای این کار داشتند، اما شروع کردند؛ شروعی معنادار، بسیار هماهنگ و منسجم در قالب جریانهای مطبوعاتی و انواع تولیدات فرهنگی و رسانهای. از کاریکاتور تا تلهفیلم و فیلمهای بلند مستند و داستانی. فیلم قلادههای طلا آن زمان، پیام خوبی برای همه مردم داشت و و اوضاع را به خوبی تبیین کرد. جایگاه هنر و رسانه به وضوح برای این جریان مشخص شد.
* جشنواره مردمی عمار یکی از بزرگترین خروجیها و دستاوردهای جبهه فرهنگی انقلاب در پس حوادث سال 88 بود، این جشنواره را چگونه ارزیابی میکنید؟
جشنواره عمار یک جشنواره ارزشمند است، از این نظر که خیلی از تابوها را شکست و در واقع جرئت و جسارت را در جوانان انقلابی ایجاد کرد که بتوانند با یک دوربین غیرحرفهای به میدان بیایند و شروع کنند به تولید محصولات و یک سری کار انجام بدهند. شما شاهد هستید در دیگر جشنوارههای کشور به هیچ وجه به دیگران اجازه ورود به عرصهها را نمیدهند و نمیگذارند دیگران هم دیده شوند. رویکردها فقط تکنیکی و فنی بود، اما توجه خاصی به محتوا نبود. خروجی این جشنوارهها هم خیلی به درد انقلاب نمیخورد و شاید در برخی جاها هم برای انقلاب و تفکر انقلابی مضر است. اما حالا در عمار یک سری آدمها از همه جا و از همه مردم آمدند در قالب هنر و ظرفیتهای هنری حرفهای خود و حرفهای انقلاب را زدند. در گذشته به افراد مبتدی و غیر حرفهای بها داده نمیشد، اما پس از ۹ دی و برگزاری جشنواره عمار، سیمخاردار را از دور فضای سینمای و هنر برداشته و نیروهای انقلابی به این عرصه وارد شدند و اگرچه ابتدا کارهای غیر حرفهای ارائه میدادند، اما در جشنوارههای اخیر کارهای بسیار فاخری از سوی همانها به جشنواره راه پیدا میکند و هر روز تعداد هنرمندان جشنواره عمار بیشتر هم میشود. دیگر این موضوع که یک عده اجازه نمیدادند نیروهای انقلابی نزدیک فضای سینما شوند از بین رفته و کارگردانهایی از میان جبهه نیروهای انقلاب متولد شدهاند که هر یک صاحب نام خواهند شد و خیلی دور نیست که با تولیدات فاخر و حرفهای خود گیشههای سینما را هم به تسخیر دربیاورند. در حالی که خیلی از به اصطلاح هنرمندان جشنواره فجری در توافقی نانوشته امثال جشنواره عمار را تحریم کرده بودند و نمیخواستند صدای عمار به گوش مردم برسد. این جشنواره به خوبی اثبات کرد که در محاصره نمیماند و جهانی هم خواهد شد. البته، هدف این جشنواره این نیست که تولیدات سینمایی را به دست بگیرد و خروجی آن روی پردههای سینما برود؛ بلکه بیشتر هدف مردمی و انقلابی دارد. این امر تا حدی زیادی در آینده اتفاق
خواهد افتاد.
* به نظر میرسد مهمترین امری که در جبهه انقلاب میتوان به خوبی مشاهده کرد صحنهگردانی جوانانی باشد که هم در بدو پیروزی انقلاب و هم در دفع فتنهها و هم در حوزه تولیدات فرهنگی و هنری مشهود است، نظر شما در این باره چیست؟
انسان وقتی سنش بالا میرود، محافظهکار و کمی مصلحتاندیش میشود. انقلابیگری ویژگی ذاتی روحیه جوانی است؛ لذا فعالان و مؤثران این حوزه عمدتاً جوانها هستند. اینها بر اساس حقایق و شرایط گاهی از منافع شخصی خود عبور میکنند. این به نظر من ارزش بسیار بالایی دارد و باید از آن مراقبت کرد. الحمدلله هر اتفاق خوبی که در این دوران چهل ساله انقلاب تا امروز افتاده، چه در عرصه صنعت، چه کشاورزی، چه هنر و چه نظامی همگی با تلاش جوانان مؤمن و فداکار بوده است.