سیدمحمد بطحایی، وزیر آموزش و پرورش در جلسه رسیدگی به تخلفات اداری که با موضوع بررسی حادثه آتش‌سوزی مدرسه غیردولتی اسوه حسنه زاهدان برگزار شد، اظهار داشت: حفظ سلامت، تندرستی و امنیت دانش‌آموزان مهم‌ترین خط قرمز آموزش و پرورش است و باید همه آن را رعایت کنند. من از همه همکاران می‌خواهم با همه فشارهای کاری زیادی که دارند، این موضوع بسیار مهم را پیگیری کنند و نگذارند در کنار همه زحمات آنها یک کوتاهی و قصور سبب بروز اتفاق ناگوار شود.

نگاهی به معضل آلودگی هوا و چند و چون رهایی ازآن


   شهناز سلطانی/ اصطلاح «آلودگی هوا» این روزها بیشتر از هر وقت دیگر سال برای ما ملموس است. کافی است پای‌مان را از در خانه بیرون بگذاریم، یا نه پنجره را باز کنیم، در هر دو حالت چشم‌های ما با منظره‌ای مواجه می‌شود که تماشا ندارد! شهر در هاله‌ای از ذرات نامیمون به سختی نفس می‌کشد و البته سخت‌تر از آن کسانی هستند که در این شهر زندگی، یا به هر دلیلی تردد می‌کنند. آلودگی هوا از زمره دست‌ساخته‌های بشری است که جای هیچ فخر و مباهاتی ندارد و به همان اندازه که ما در ساختن آن دست داشته‌ایم، در برهم زدن بنیان آن هم می‌توانیم دخیل باشیم، به شرطی که هر یک از ما به اندازه وظیفه‌‌ای داریم یک قدم برداریم. 

آلودگی هوا مسئله‌ای جهانی
به طور معمول، تهران، اهواز، مشهد، تبریز، قم و ارومیه آلوده‌ترین هوا را در ایران دارند. سازمان بهداشت جهانی در سال 2011 میلادی و 90 شمسی شهر تهران را هشتمین شهر آلوده جهان و اهواز را آلوده‌ترین شهر جهان معرفی کرده بود. بنابه آمار همین سازمان، در سال 2016 بیش از 80 درصد مردم جهان در معرض آلودگی بیش از حد استاندارد قرار دارند. بنابراین آلودگی هوا فقط مختص کشور ما نیست؛ بلکه مسئله‌ای همه‌گیر و جهانی است. اغلب کشورهای جهان و شهرهای بزرگ‌شان با این معضل مأنوسند. البته، وقتی مسئله‌ای همه‌گیر می‌شود، تلاش‌ها برای بیرون‌رفت از این دشواری بیشتر می‌شود و راهکارهای متعددی هم پیش روی برنامه‌ریزان شهری قرار می‌گیرد. برای نمونه شهر توکیو در ژاپن بنا به گفته مسئولان شهری آن در سال‌های گذشته وضعیتی مشابه و شاید هم بدتر از هوای امروز تهران داشته است، اما امروز به لطف مدد مسئولان و مردم آن هوای پاک استنشاق می‌کنند و دیگر مانند ما هر لحظه از وضع اسفناک هوا نگران و مضطرب نیستند. 

سه‌شنبه‌های پاک
دو سال پیش کمپینی در شهر اراک کلید خورد با عنوان سه‌شنبه‌های بی‌خودرو که این طرح امروز در 200 شهر اجرا می‌شود، اما اینکه چگونه به اجرا درمی‌آید، جای تأمل دارد. نمونه آن کلان‌شهر تهران و پایتخت است که سه‌شنبه‌هایش با روزهای پیش و پس از آن فرقی ندارد. البته انجام چنین کاری عزم همگانی می‌طلبد و یادمان باشد گاهی حرکت درست یک مقام و مسئول نگاه‌ها را بیشتر و پررنگ‌تر می‌کند. نمونه آن حرکت تحسین‌برانگیز «پیروز حناچی» شهردار تازه به مسند نشسته تهران است که از زمانی که بر صندلی ریاست پایتخت تکیه زده سه‌شنبه‌هایش را بی‌خودرو سر کرده است. یک روز با دوچرخه به میدان آمده، یک روز با تاکسی و... خلاصه که یادمان افتاد قرار بود برای تنفس کمی هوای پاک، روزهای سه‌شنبه با ماشین‌های‌مان بیگانه باشیم. سفیر سوئیس در تهران گویا بیشتر از ما به خاطر دارد که سه‌شنبه را چگونه به محل کار برود تا کمکی به حال خودش و بقیه کرده باشد. تصویری از او منتشر شده که نشان می‌دهد خوب به صحنه آمده و سه‌شنبه‌اش را با دوچرخه کلید زده است. 

منابع آلاینده
بنا بر اعلام شرکت کنترل کیفیت هوای تهران، وسایل نقلیه 70 درصد از ذرات معلق هوا را تولید می‌کنند. خودروهای فرسوده تهران 10 برابر خودروهای تازه تولید شده آلودگی تولید می‌کنند. خودروهایی که در داخل تولید می‌شوند در قیاس با خودروهای وارداتی به دلیل نداشتن کیفیت لازم آلاینده‌ترند. تهران به دلیل وضعیت اقلیمی خود قادر به راندن ذرات آلوده هوا نیست؛ یعنی امکان تهویه آلاینده‌ها از تهران وجود ندارد و از سویی گنجایش این حجم از خودرو را هم ندارد. همه اینها را بگذارید کنار بنزین بی‌کیفیت داخلی، آن وقت متوجه می‌شوید چرا هوای تهران و چند شهر دیگر آلوده است و چرا این همه بیماری در کمین ما نشسته است و چرا این قدر بی‌حوصله و بی‌اعصابیم و چرا این قدر بی‌بهره از هوایی که در آن بی‌غم و غصه نفس بکشیم و حال خوشی داشته باشیم. 

چرا این همه خودروی شخصی!
اگر مسافر مترو باشید حتماً بارها و بارها ازدحام مترو خاطرتان را مکدر کرده و اگر مسافر اتوبوس باشید هم دقایق طولانی دست به میله اتوبوس سر پا ایستاده‌اید و دریغ از پیدا کردن یک صندلی خالی که نشستن روی آن چیزی شبیه یک رؤیاست. اندر احوالات تاکسی که می‌شود کتاب‌ها نوشت. از ترافیک تمام نشدنی خیابان‌ها بگیر تا کرایه‌هایی که نه قانون و مقررات می‌شناسند و نه انصاف و مروت. این می‌شود که گاهی حق می‌دهیم به راننده آن خودروی تک‌سرنشین که حداقل جایی برای نشستن دارد! 
ضعف در حمل‌و‌نقل عمومی در شهرهای ما باعث شده این همه خودرو راهی خیابان‌ها و اتوبان‌های شهر شود و بخش چشمگیری از آلودگی هوا را سبب. به طور حتم خوشایند هیچ راننده خودروی تک‌سرنشینی نیست که با صرف هزینه بالا و خستگی‌ مفرط ناشی از ترافیک مجبور شود از بین خودروی شخصی و وسیله نقلیه عمومی یکی را انتخاب کند و اولی انتخاب او باشد، ولی چیدمان غلط و گاهی بی‌مسئولیتی‌ها چنین رقم می‌زند.

ذرات آلوده در خون ما 
نعمت بزرگ سلامتی در شهرهای آلوده‌ای مانند تهران چیزی شبیه معجزه است، البته اگر کسی آن را داشته باشد. رد پای آلودگی هوا در انواع و اقسام بیماری‌هایی که گریبان تهران‌نشین‌ها را گرفته، دیده می‌شود. گاهی هم زمان می‌گذرد و سال‌ها بعد نشانه‌های بیماری ناشی از هوای آلوده آشکار می‌شود. مهم‌ترین آلودگی هوای کلان‌شهرهای ما ذرات معلق هستند که با وجود قطر کمتر از دو و نیم میکرون وارد جریان خون می‌شوند که بسیار خطرناکند. افزایش سکته‌های مغزی و بیماری‌های قلبی و سرطان و بیماری‌های تنفسی ارمغان روزهای آلوده‌ای است که ما تجربه می‌کنیم. خلاصه که این هوا به ما و بچه‌های ما رحم نمی‌کند و هر لحظه ممکن است با شنیدن بیماری مهلکی که بر سر ما آوار کرده لرزه به اندام‌مان بیفتد، همچنان که ما به این هوا رحم نکردیم و به این حال و روز دچارش کردیم. 

هر کس فقط یک قدم
تعطیلی چند روزه مدارس در فصول پاییز و زمستان و زوج و فرد کردن خودروها از در خانه‌ها دو مسکّنی است که معمولاً برای درمان درد آلودگی هوا در روزهای پرحاشیه هوا تجویز می‌کنیم. اینها مسکّن‌های موقتی است که نه تنها چندان کاری از پیش نمی‌برد؛ بلکه مسکّن تعطیلی مدارس در کارکرد نظام آموزشی وقفه ایجاد می‌کند که اغلب آن را نادیده می‌گیریم. هر سال که برگه‌های تقویم به اینجای سال می‌رسد، بحث آلودگی هوا و تعطیلی مدارس و... از سر گرفته می‌شود. یکی از مباحث داغ و البته نگران‌کننده روز که فهرست بلند بالایی از انوع و اقسام آلاینده‌‌ها و منابع آلوده‌کننده ارائه می‌شود و به گروه‌های حساس و در معرض خطر، مانند سالمندان و زنان باردار و بیماری‌های قلبی و تنفسی و کودکان هشدار داده می‌شود، مبادا در این هوا تردد کنند. به روزهای آخر سال که می‌رسیم دفتر هوا بسته می‌شود و تا سال بعد که دوباره به این نقطه بحرانی برسیم بسته می‌ماند؛ اما دفتر این هوا همیشه باید پیش روی مسئولان و مردم گشوده باشد تا یادمان بماند هر روز باید برای حل این مشکل و رهایی از این وضعیت قدم برداریم. هر یک از ما در هر جایگاه و شغل و موقعیتی که هستیم حتماً به اندازه خودمان کاری از دست‌مان برای این هوا برمی‌آید. اگر هر یک از ما فقط یک قدم برداریم، تنفس در هوای شهرمان دیگر دغدغه محسوب نمی‌شود.

 صحرا محمدی/ سال‌هاست مسابقه خانواده‌ها برای زبان‌آموزی بچه‌ها تماشایی است، آن هم زبان انگلیسی. شواهد نشان می‌دهد، والدین آموختن زبان انگلیسی کودکان خود را شبیه نان شب واجب می‌دانند. برخی از آنها فرزندان خود را از سنین کم مانند دو سه سالگی به مهدهای دوزبانه می‌فرستند تا به نظرخودشان آموزش اساسی ببینند. برخی دیگر هم سنین دبستان را بهترین زمان برای یادگیری عمیق‌تر و بهتر پیشنهاد می‌کنند. زحمت سال‌ها رفت‌وآمد به آموزشگاه‌های زبان و پرداخت هزینه‌های زیاد را به جان می‌خرند و با اشتیاق فرزندان‌شان را همراهی می‌کنند. در اینکه آموختن یک زبان بین‌المللی مفید و سودمند است، هیچ شک و شبهه‌ای وجود ندارد؛ اما واقعاً این همه رنج و هزینه لازم است و آیا همه بچه‌هایی که این راه پرزحمت و هزینه‌بر را رفته‌اند، از یادگیری زبان انگلیسی نهایت استفاده را کرده‌اند؟ واقعیت این نیست. تعداد معدودی از ما بنا بر شغل و علاقه‌ای که داریم، از آن بهره می‌گیریم و از آنجایی که موضوع زبان فرار است و به تکرار و مداومت نیاز دارد، بنابراین همه آنهایی که راه آموزش را طی کرده‌اند، متأسفانه بهره‌مند نمی‌شوند. اما تأسف مهم‌تری هم وجود دارد و آن، این است که بسیاری از ما نه تنها در سنین نوجوانی که در سنین جوانی و سال‌های دانشگاه و پس از آن هم حتی در روخوانی قرآن مشکل داریم. به یقین اگر به همان اندازه که والدین ما در آموزش زبان انگلیسی به ما مشتاق و پر تلاش بودند، در آموزش قرآن هم قدم برمی‌داشتند شاهد این ناتوانی در بسیاری از جوانان نبودیم.
 البته یادگیری قرآن نه به اندازه زبان انگلیسی پرهزینه و زمان‌بر است و نه فرار است که به تکرار مداوم نیاز داشته باشد. در اینکه نظام آموزشی ما تلاش کرده است آموزش کلام خدا به خوبی انجام بگیرد، شکی نیست؛ ولی شواهد امر نشان می‌دهد تلاش‌ها چندان ثمربخش نبوده و هنوز در این راه مشکل وجود دارد. 
آموزش قرآن در بسیاری از مکان‌ها مانند فرهنگسراها و خانه‌های قرآن یا رایگان است یا مبالغ کمی نیاز است و البته یادگیری یک روخوانی درست و بی‌اشکال چند ماه بیشتر زمان نمی‌خواهد. 
تا همین چند سال اخیر که تب آموزش زبان انگلیسی تا این حد تند نبود، بسیاری از خانواده‌ها بخشی از اوقات فراغت فرزندان خود را در تابستان صرف آموزش قرآن می‌کردند. البته هنوز هم کم نیستند تعداد خانواده‌هایی که این آموزش را در اولویت قرار داده‌اند و بچه‌ها‌ی‌شان را به یادگیری قرآن تشویق می‌کنند. 
شک نکنیم که آموزش قرآن به بچه‌ها روح می‌بخشد و جان آنها را جلا می‌دهد و همنشینی با قرآن آرامش به ارمغان می‌آورد. گاهی ما والدین به دنبال راه‌هایی هستیم که این آرامش را نصیب بچه‌های‌مای کنیم، دریغ از این غفلتی که از آن بی‌خبریم. بیشتر ما تلاش وافری می‌کنیم تا بچه‌هایی که به زحمت بزرگ و تربیت می‌کنیم، در آینده شغل بهتری به دست بیاورند و در آن موفق باشند و چه بسا یکی از راه‌های رسیدن به این شغل و موفقیت را دانستن زبان انگلیسی می‌دانیم که البته در برخی موقعیت‌ها ‌ضروری است؛ اما آیا به این هم فکر می‌کنیم که در کنار هر شغل موفق و پرسودی آرامش خاطر هم مهم است و باید امروز راهی جلوی پای بچه‌ها بگذاریم تا در آینده در کنار شغل‌شان به این مهم هم برسند و یقین داشته باشیم که یکی از بهترین راه‌ها برای کسب آرامش گفت‌وگو با خدا آن هم با زبان
 قرآن است.



 رسول ایمانی/ در شماره‌های گذشته از ماهیت اصلی شبکه ایران اینترنشنال گفته شد؛ شبکه‌ای که کمتر از دو سال است تأسیس شده و منابع مالی گسترده آن به رژیم سعودی می‌رسد. ارتباط قتل خاشقجی و استعفای چند نفر از کارکنان این شبکه با افشای ماهیت سعودی آن نیز از موضوعات مطرح شده بود. این شبکه ماهیت اصلی خود را هنگامی نشان داد که پس از حادثه تروریستی اهواز بلافاصله با سخنگوی گروه تروریستی الاحوازیه ارتباط گرفت و در واقع تریبون آنها برای دفاع از این عمل تروریستی و نامشروع‌شان شد. 
علی علیزاده، کارشناس سیاسی ساکن لندن، این اقدام را غیرحرفه‌ای دانست و در توئیتی نوشت: کار تلویزیون ایران اینترنشنال در مشروع و توجیه کردن تروریسم الاحوازیه، براساس قوانین بریتانیا به صراحت «تبلیغ تروریسم» و «همکاری با تروریسم» بوده و قابل مجازات است. سفارت ایران باید بلافاصله تلویزیون ایران اینترنشنال را به پلیس این کشور گزارش کند و سفیر بریتانیا در تهران باید احضار شود.
 البته این شکایت عملی شد و سفارت ایران در لندن در اواخر شهریور ماه ضمن محکوم کردن این اقدام، برخورد جدی نهاد نظارتی در انگلیس(آفکام) با این اقدام را به منزله ترویج تروریسم و خشونت فوری پیگیری کرد. دو هفته پس از شکایت ایران به آفکام، این نهاد نظارتی در لندن تأیید کرد که در حال تحقیق درباره این مصاحبه است. سخنگوی آفکام اعلام کرد تحقیق درباره این شبکه خبری را در اولویت قرار داده‌ است. اکنون پس از دو ماه، آفکام اعلام کرده که به طور رسمی شکایت سفارت ایران در لندن از این شبکه خبری را در دستور کار قرار داده است.
هرچند بعید است نتیجه این شکایت به نفع ایران رقم بخورد و ایران به خواسته‌های خود که تنبیه اداره‌کنندگان این شبکه و قطع همکاری دولت‌های غربی با تروریست‌ها و اخراج آنها از کشورشان است، برسد؛ امّا می‌تواند کاربرد داخلی داشته باشد و اتمام حجتی دیگر برای آنهایی باشد که می‌گویند؛ غرب همراه ایران است و چرا شما با شعار مرگ بر این و آن سبب دوری آنها می‌شوید و در حال دشمن‌سازی و دشمن‌تراشی هستید؟ و این موضوع برای‌شان قابل فهم باشد که کشورهای غربی برعکس چهره‌های خندان و قول‌های مساعد که دستکشی بر دست چدنی است، محلی مناسب را برای رشد و توسعه مادی و معنوی تروریسم ایجاد کرده‌اند و هرگز قصد ندارند به این رویه روبه‌صفتانه خود پایان دهند.
شبکه اینترنشنال هنوز پاسخ به پرسش‌هایی از قبیل «محل تأمین بودجه هنگفتش» و «حمایت از تروریست‌های الاحوازیه» را نداده بود که با دعوت ربع پهلوی چالشی دیگر را آغاز کرد. امیرعباس فخرآور، شهریار آهی را عامل ورود ربع پهلوی به شبکه مذکور دانست.
 شهریار آهی فردی است که به واسطه روابطی که با رژیم آل‌سعود دارد، در ماه‌های اخیر در پول دریافتی ربع پهلوی از این رژیم، نقش واسطه‌ای را ایفا کرد. او از مشاورین نزدیک و خزانه‌دار آقای رضا پهلوی بود.
 این شخص در سال‌های ۱۹۸۴ تا ۱۹۸۸ در دوران ریاست‌جمهوری رونالد ریگان در آمریکا ماهیانه ۱۵۰ هزار دلار از آمریکا دریافت می‌کرد، از این مبلغ ماهی ۵۰ هزار دلار به پرویز ثابتی، مدیر اداره سوم ساواک که در آمریکا به سر می‌برد می‌پرداخت و ۱۰۰ هزار دلار باقی‌مانده را خرج فعالیت‌های میهن‌پرستانه! محمدرضا پهلوی می‌کرد. فخرآور او را دلّال حضور ربع پهلوی در این شبکه دانست؛ حضوری که واکنش‌های متفاوتی را رقم زد.
 ادامه دارد

نگاه ویژه اصلاح‌طلبان به عربستان


 سید فخرالدین موسوی/ مروری بر رسانه‌های اصلاح‌طلب و حامی دولت در ماه‌های گذشته ما را با یک مسئله سؤال‌برانگیز روبه‌رو می‌کند! و آن تلاش بی‌شائبه برای ضروری نشان دادن دراز کردن دست دوستی به سوی شاهزادگان سعودی است! چنانکه روزنامه «ایران» می‌نویسد: «بی‌تردید کسب دستاوردهای میدانی فارغ از هزینه‌های هنگفت مادی و معنوی نبوده است؛ اما پیشبرد سیاست جمهوری اسلامی در منطقه به ویژه در سوریه و یمن بدون تثبیت کردن این دستاوردها که کار بسیار دشوار و خطیری است، امکان‌پذیر نخواهد بود. از این منظر نباید پیروزی در یک عرصه نبرد با پیروزی در جنگ اشتباه گرفته شود. در چنین شرایطی نفس آغاز مذاکرات پیرامون موضوع یمن گام خوبی است که می‌تواند زمینه‌هایی را برای آغاز گفت‌وگو میان ایران با کشورهایی، چون عربستان سعودی که در رابطه‌ای مبتنی بر خصومت قرار گرفته‌اند، فراهم سازد. البته مذاکرات میان تهران و ریاض در زمینه موضوعات یاد شده می‌تواند به اشکال مختلف جریان یابد و لزوماً نباید انتظار داشت که رسمی و علنی برقرار شود. چه این گفت‌وگو اگر درباره منافع مشترک هم صورت نگیرد می‌تواند زمینه فهم واقعی طرفین از تهدیدات مشترک را فراهم کند و یا به توافقی پیرامون تعریف قواعد رقابت منتهی شود.»
روزنامه «دنیای اقتصاد» می‌نویسد: «دو کشور (ایران و عربستان) و به‌ خصوص عربستان باید به این جمع‌بندی برسند که با نادیده گرفتن دیگری نمی‌توانند منافع خود را تأمین کنند. یعنی درباره ایران هم لازم است که سیاست منطقه‌ای ما بر مبنای بازی با حاصل جمع صفر نباشد، بلکه منافع مشروع دیگر کشورها و از جمله عربستان هم لحاظ شود. نکته مهمی که در این خصوص وجود دارد این است، اکنون که ایران در صحنه نظامی و میدانی به پیروزی‌های راهبردی مهمی در سطح منطقه دست یافته است، لازم است از طریق دیپلماسی و مذاکره سیاسی با سایر بازیگران منطقه‌ای آنها را به دستاوردهای سیاسی و اقتصادی تبدیل کرده و تثبیت کند.»
روزنامه «همدلی» در مطلبی با عنوان «واشنگتن، مانع بین تهران و ریاض» نوشت: «شاید بایسته باشد که دستگاه دیپلماسی ایران برای ابتر کردن نقشه‌های تندروهای آمریکا‌ـ اسرائیل، دست به سیاستی جدید در منطقه و به‌ خصوص با عربستان بزند و ضمن نزدیکی با آنها از منافع مشترک با این کشورها برای بهبود روابط استفاده کند». این روزنامه همچنین در موضع‌گیری سؤال‌برانگیز و عجیبی می‌نویسد: «بی‌گمان باید این نکته را قابل توجه دانست که یکی از موارد اختلافات شدید ایران و عربستان سعودی، اقدامات جمهوری اسلامی ایران در منطقه است.»
روزنامه «شرق» از زبان «سیدمحمد صدر» مشاور وزیر امور خارجه می‌نویسد: «فضای لازم برای مذاکره با عربستان آماده است. از جانب ما هیچ مسئله‌ای وجود ندارد؛ مشکل از سوی طرف مقابل است... همین برجام می‌تواند الگوی مذاکرات ما با عربستان و سایر کشورهای عربی باشد. ما که توانسته‌ایم با آمریکا و اروپا گفت‌وگو کنیم و به نتیجه هم برسیم، چرا با دولت‌های مسلمان گفت‌وگو نکنیم؟... مهم‌ترین موضوع می‌تواند همین امنیت منطقه‌ای باشد. ما باید امنیت منطقه‌ای را به دست مجموعه کشورهای منطقه تأمین کنیم... مسئله یمن، مسئله‌ای است که ایران کاملاً این آمادگی را دارد که درباره آن با عربستان مذاکره کند و با سازمان ملل همکاری داشته باشد.»
اما در این میان این سؤال مطرح می‌شود که چگونه جمهوری اسلامی ایران می‌تواند به سوی شاه پیر و ولی‌عهد تازه به دوران رسیده‌ای دست دراز کند که نه در خفا و در پس پرده، بلکه در پشت تریبون‌ها اعلام می‌کند در بالاترین سطح با دولت آمریکا برای اعمال تحریم‌های نفتی علیه جمهوری اسلامی ایران همراهی خواهد کرد و نفت ایران را در بازار جایگزین می‌کند؟ با چه توجیهی می‌توان سفارش به پیش‌قدم شدن در مذاکره با کشوری را پذیرفت که نه دستگاه امنیتی کشورمان، بلکه رسانه‌ها و سازمان‌های اطلاعاتی غربی از سرمایه‌گذاری هنگفت این رژیم برای تأسیس شبکه‌های ضد ایرانی، مانند ایران اینترنشنال، تأمین مالی سازمان تروریستی مجاهدین خلق، حمایت از آشوب و اغتشاش در ایران و... سخن به میان می‌آورند! چطور می‌توان همزمان که بمب‌افکن‌های ارتش سعودی بمب‌های ساخت آمریکا و انگلیس و... را بر سر مردم مظلوم یمن می‌ریزند و حتی برای توافق صلح که با حضور سازمان‌های بین‌المللی منعقد شده است، احترام و اعتقادی ندارند با سران رژیم سعودی دور یک میز نشست؟ مذاکره و ایجاد روابط دوستانه با رژیم آل‌سعود تا زمانی که این رژیم به دنبال اجرای طرح‌های قدرت‌های فرامنطقه در غرب آسیا و تقویت تروریسم در منطقه است، امری بیهوده و بی‌نتیجه است! و عجیب‌تر از همه اینها آنکه، طرف محتاج به مذاکره، که به واسطه جنایت در یمن و قتل روزنامه‌نگار منتقد و حمایت از تروریسم و شکست تروریست‌های مورد حمایتش در عراق و سوریه و شکست انتخاباتی و سیاسی‌اش در لبنان در موضع ضعف قرار دارد، عربستان سعودی است نه جمهوری اسلامی ایران! اگر هم قرار باشد یک طرف برای فرار از مشکلاتش در مذاکرات پیشگام باشد عربستان است نه جمهوری اسلامی ایران! و هیچ دلیلی وجود ندارد که دستگاه دیپلماسی با توجه ویژه به عربستان، این رژیم را از انزوا خارج کند!


  حمیدرضا حیدری/ رئيس‌جمهور با حضور در مجلس، لایحه بودجه سال ۱۳۹۸ کل کشور را به مجلس تقدیم کرد. لایحه‌ای که گفته می‌شود در آن عجیب‌ترین تغییرات مربوط به بودجه دفاعی است. هیئت دولت در اقدامی عجیب هزینه‌های نظامی پیش‌بینی شده در بودجه 98 را 27 درصد و بودجه وزارت دفاع را 50 درصد کاهش داده است؛ موضوعی که در فضای مجازی بسیار مورد توجه کاربران قرار گرفت. 
یکی از کاربران در واکنش به این اتفاق نوشت: «بودجه نیروی هوایی قطر سه برابر کل بودجه نظامی ایران بود، که با همت دولت تدبیر و امید این فاصله به شش برابر افزایش یافت.»
کاربر دیگری با انتشار عکسی از ابوالحسن بنی‌صدر نوشت: «بودجه نظامی کشور را در لایحه پیشنهادی سال 98، 50 درصد کاهش دادند. دوران دفاع مقدس هم، کسانی بودند که بودجه نظامی کشور را در زمان جنگ 5 تا 10 درصد قرار داده بودند. این در حالی است که کشورها در دوران جنگ بودجه نظامی‌شان را تا 80 درصد افزایش می‌دهند!»
واکنش یکی از کاربران به رابطه امنیت و هزینه‌های نظامی این‌گونه بود: «ما مردم ایران چه مذهبی و چه غیر مذهبی، چه شیعه و چه سنی، چه زرتشتی و چه مسیحی، برای کار و کاسبی، تفریح و زندگی، امنیت لازم داریم. اون هم در یکی از مناطق ناامن جهان که دور تا دور ما پر از تروریست و آمریکایی و اسرائیلی و بدخواه هست. و این امر پول می‌خواهد.»
عده‌ای هم این کار را چراغ سبز برخی در داخل کشور به برجام موشکی دانستند که اروپایی‌ها مدتی است به دنبال آن هستند: «یکی از راه‌های پیش بردن برجام موشکی، کاهش بودجه دفاعی کشوره.»
برخی هم از نمایندگان انقلابی مجلس درخواست می‌کنند تا با پیگیری و مطالبه مستمر، اجازه ندهند بودجه دفاعی کاهش یابد؛ برای نمونه یکی از کاربران می‌نویسد: «همان‌طور که تاکنون با روحیه جهادی و دلسوزانه مطالبات مردمی را پیگیری کرده‌اید، این بار مانع از کاهش بودجه دفاعی شوید تا روند پیشرفت در عرصه دفاع و امنیت با کندی مواجه
 نشود.»
«اگر صلح می‌خواهی، خودت را برای جنگ آماده کن!» این ضرب‌المثل قدیمی که قدمت آن به سده چهار میلادی برمی‌گردد، جزء جملاتی بود که در فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی دست به دست شد.
بسیاری از کاربران معتقدند، در حالی که در منطقه‌ای هستیم که پر از جنگ و تروریسم است و کاهش بودجه دفاعی یعنی آسیب‌پذیر کردن امنیت کشور، سعی کردند به رئیس‌جمهور گوشزد کنند که این کاهش بودجه تنها در زمانی می‌تواند اتفاق بیفتد که امنیت صد درصدی حاکم باشد. یکی از کاربران به زبان طنز نوشت: «آقای رئیس‌جمهور، باتوجه به اینکه در لایحه بودجه ۹۸، سهم بودجه دفاعی کشور نصف شده است، یعنی ایران در امنیت کامل است. با این حال این حجم محافظ برای شخص شما زیاد است و در حال حاضر ضربه بیت‌المال می‌باشد.»
در کنار کاهش بودجه نظامی، افزایش بودجه برخی نهادها مانند نهاد ریاست‌جمهوری و افزایش چشمگیر بودجه دفتر حفظ و نشر آثار امام خمینی(ره) هم مورد توجه قرار گرفت!
برخی هم سعی کردند، نشان دهند اولویت حال حاضر کشور بحث نظامی نیست و دولت باید بودجه را برای امور دیگری از جمله معیشت و مشکلات اقتصادی هزینه کند؛ اما با واکنش کاربران دیگر مواجه شدند که امنیت کشور قابل قیاس با هیچ یک از امور دیگر نیست. هر چند دولت وظیفه دارد به بحث معیشت و مشکلات اقتصادی کشور بیش از پیش توجه کند؛ اما این به معنای این نیست که امور اولویت‌دار گوناگون را با هم مقایسه
 کنیم.