آیت‌الله محمدهادی معرفت می‌گوید: باور ما این بود و هست که هر نیازی داشته باشیم، اگر به این ذوات مقدسه عرضه کنیم، می‌دهند و اصلاً بنای ما بر این بود، حتی وقتی یک کتابی می‌خواستیم، یا می‌خواستیم استاد پیدا کنیم می‌رفتیم حرم مطهر و کنار ضریح مطهر امام حسین(علیه‌السلام)، می‌گفتیم من یک استاد می‌خواهم، یا یک هم‌مباحثه می‌خواهم، می‌رفتیم حرم مطهر و می‌گفتیم و پیدا می‌کردیم؛ لذا هیچ وقت فکر نکردیم که به بن‌بست رسیده‌ایم، چون اینها هستند و حل می‌کنند.

معقل‌بن‌سنان‌ـ 2

پس از واقعه عاشورا، ناراضیان حکومت، در برابر حکومت اموی قد علم کردند. مکه به پایگاه تبلیغاتی و مدینه به مرکز مخالفت‌ها تبدیل شد. یزید در پی چاره‌اندیشی این بحران، حاکم مدینه (ولید‌بن‌عتبه)، را عزل و عثمان‌بن محمد‌بن ابی‌سفیان را به ایالت حجاز نصب کرد. عثمان، هیئتی به نمایندگی از اشراف و اعیان مدینه به شام فرستاد، با این تصور که هیئت ارسالی با تفقد یزید در بازگشت، حکومت اموی را تبلیغ خواهند کرد، اما این هیئت با مشاهده بارگاه یزید و پی بردن به اعمال منافی اخلاق وی در بازگشت نه تنها مردم را از فساد دربار او آگاه کردند؛ بلکه ساز مخالفت زدند و طرفداران و وابستگان اموی را اخراج کردند و با دست گرفتن حکومت مدینه، عبدالله حنظله را به سرکردگی خود انتخاب و با وی بیعت کردند. در میان نمایندگان مذکور به شام، معقل‌بن‌سنان، حضور داشت. 
زمانی که معقل به عنوان نماینده مدینه به شام سفر کرده بود، مسلم‌بن‌عقبه را که دوستی دیرینه‌ای با وی داشت، ملاقات کرد. در گفت‌وگویی که میان آنها صورت گرفت، مسلم نظر معقل را درباره یزید جویا شد. ابن‌سنان نیز آنچه را از یزید دیده بود، چنین بیان داشت: «مرا با زور براى بیعت با این مرد فرستاده‌اند. مردی باده‌نوش که با محارم خویش همبسترى مى‌کند.» سپس به به یزید دشنام داد و به مسلم گفت: «این موضوع همچون امانتى پیش تو بماند.» مسلم گفت: «داستان گفت‌وگوى امروز را هرگز به یزید نخواهم گفت و به خدا سوگند چنین نمى‌کنم، ولى در پیشگاه خدا عهد مى‌بندم که اگر روزى بر تو دست یابم و بر تو قدرت پیدا کنم، تو را بکشم.»
پس از آن، شهر مدینه از خلیفه اموی تمرد کرد و در مقابل حکومت جبهه آراست. یزید نیز مسلم‌بن‌عقبه را به همراه سپاهی از شام به مدینه روانه کرد تا شورشیان را سرکوب کند. فرماندهان گروه‌های مختلف مدینه عبارت بودند از: عبدالرحمن بن‌زهیر بن‌عبدعوف، عبدالله‌بن‌مطیع و معقل‌بن‌سنان. بین دو سپاه نبرد سختی در گرفت و با کشته شدن ابن‌غسیل، سپاه شام پیروز شد. پس از آن مسلم، مردم را به بیعت با یزید دعوت کرد. شرط بیعت این بود که آنها برده باشند و یزید در اموال و اهل و عیال آنها حق همه گونه تصرف داشته باشد. هر کس هم که از بیعت خوددارى مى‌کرد، کشته مى‌شد. یزید بن‌عبدالله بن‌‌ربیعة بن‌اسود و محمد بن‌ابى‌جهم بن‌حذیفه و معقل‌بن‌سنان اشجعى امان خواستند. آنها را روز بعد از واقعه نزد مسلم بردند. وی به آنها گفت: «با همان شروط پیشین (بندگى) بیعت کنید.» معقل آب طلب کرد. برایش شربت عسل آوردند. او خورد تا سیراب شد. مسلم از او پرسید: «آیا سیراب شدى؟» گفت: «آرى!» گفت:‌ «بعد از این آبى نخواهى خورد مگر سرب گداخته در دوزخ.» معقل پاسخ گفت: «من تو را به خدا و به سبب خویشى و رحمی که با هم داریم قسم مى‌دهم که از من درگذری.» مسلم گفت: «تو آن کسى بودى که در طبریه شبى که از نزد یزید خارج شده بودى مرا ملاقات کردى و گفتى ما مسافت یک ماه راه طى کردیم و باز همان مسافت مدت یک ماه را طى خواهیم کرد و با دست تهى از نزد یزید مراجعت مى‌کنیم و باید این فاسق، ابن فاسق (یزیدبن‌معاویه) را خلع و با یکى از ابناء مهاجران بیعت کنیم که از تمام خلق دلیرتر و بهتر و شایسته خلافت باشد. من از همان روز که این سخن را شنیدم تصمیم گرفتم اگر تو را در جنگ پیدا کنم و بتوانم، بکشم.» آنگاه فرمان قتل او را داد و زندگی معقل در سال 63 هجری در واقعه حره به پایان رسید.

خدایادی و مردم‌داری در سبک زندگی اسلامی


‌حضرت امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام) می‌فرمایند: انسان چهار حیات دارد، چهار تولد دارد و سه مرگ. حیات جنینی، تولد جنینی، ارتحال جنینی دوره اول است که با ارتحال جنینی تولد دنیوی آغاز می‌شود تولد دنیوی، حیات دنیوی و ارتحال دنیوی دوره دوم است که با ارتحال دنیوی تولد برزخی آغاز می‌شود.
تولد برزخی، حیات برزخی و ارتحال برزخی سومین مرحله است که با ارتحال برزخی، تولد اخروی است و حیات اخروی آغاز می‌شود و حیات اخروی که دیگر ارتحال و مرگ در آن نیست. در آن حیات برزخی دو حالت انسان دارد، یا اهل جنت است یا اهل جهنم، یا در بهشت برین متنعم است به نعمات الهی و همنشینی با انبیا و اولیای الهی، یا در دوزخ است و عذاب الیم خداوندی؛ به همین جهت است حضرت می‌فرماید: ای انسان‌ها شمایی که در دنیا زندگی می‌کنید سرانجام‌تان حیات اخروی است که یا بهشت است، یا جهنّم. امّا راه بهشت و جهنم از دنیا آغاز می‌شود، مسیر از دنیا است و به همین دلیل می‌فرمایند اگر انسان شش ویژگی را در دنیا مراعات کند سرانجام آخرتش بهشت است.
«مَن جُمِعَ فيه سِتُّ خِصالٍ ما يَدَعُ للجَنّةِ مَطْلَبا و لا عنِ النّارِ مَهْرَبا»؛ هر کس شش ویژگی را در خود جمع کند تمام عوامل ورود به بهشت را دارا است و تمامی آن اسبابی که انسان را به جهنّم مبتلا می‌کند از خود دور کرده است. اول؛ «مَن عَرَفَ الله َ فأطاعَهُ» خداشناس باشد و در زندگی مراعات خدا را بکند، خود را در محضر خدا بداند و گناه نکند. دوم، «عَرفَ الشَّيطانَ فعَصاهُ» شیطان را بشناسد، یعنی عاملی که انسان را به گناه وا می‌دارد و از آن دوری کند. سوم، «عَرفَ الحقَّ فاتَّبعَهُ» حق را بشناسد و تابع حق باشد و در مسیر باطل حرکت نکند. چهارم، «عَرفَ الباطلَ فاتَّقاهُ» باطل را بشناسد و گرد آن نگردد. پنجم، «عَرفَ الدُّنيا فَرفَضَها» دنیا را خوب بشناسد و از آن دوری کند، اهل دنیا نباشد. حب دنیا ریشه تمام خطایا و گناهان است و ششم، «عَرفَ الآخِرَةَ فطَلَبها» آخرت را بشناسد و بداند آخرت جایگاه نهایی او است و به دنبال سعادت در آخرت باشد.
دنیا را بشناسد که زودگذر است و به کسی وفا نکرده، از دنیاگرایی دوری کند و آخرت‌گرا باشد.
امیر مؤمنان علی(ع) می‌فرماید: «اگر کسی این‌گونه باشد به یقین در حال طی مسیر بهشت بوده و از جاده سقوط به جهنم دور است.»
یکی از آموزه‌های سبک زندگی اسلامی مددرسانی و مساعدت و کمک به دیگران است.
انسان‌های بزرگ، انسان‌هایی هستند که از خود عبور می‌کنند و به دیگران می‌پردازند. انسان‌هایی که اهل ایمان هستند، مسلمان هستند، زندگی آنها طبق سیره اهل بیت(علیهم‌السلام) است و بر اساس آموزه‌های قرآنی زندگی می‌کنند، در خود محدود نیستند، متوقف در مدیریت زندگی خود نیستند؛ بلکه گذشته از اینکه به زندگی خود می‌پردازند، سهمی از زندگی خود را به دیگران اختصاص می‌دهند. مساعدت می‌کنند، کمک می‌کنند، به چالش‌های زندگی دیگران، به ویژه نزدیکان، ایتام، مستمندان، می‌پردازند، کمک می‌کنند و مشکلات آنها را برطرف می‌کنند. امام صادق(ع) می‌فرماید: «مَنْ كانَ فِي حاجَه أَخِيْةِ الْمُسْلِم كَانَ اللهُ فِي حَاجَتِهِ» می‌فرمایند، هر کس در پی رفع حاجت برادر مسلمانش باشد، خداوند مشکل او را برطرف خواهد کرد. او انسانی به دیگران کمک می‌کند، حاجت و گرفتاری دیگران را برطرف می‌کند، اما خدا، خدایی به او کمک و رفع حاجت او می‌کند. می‌فرماید: «مَنْ كانَ فِي حاجَةِ أَخِيْةِ الْمُسْلِم» تا انسان در پی رفع گرفتاری برادر مسلمانش است خدا نیز با خدایی‌اش در خدمت این شخص بوده و از او رفع گرفتاری می‌کند. حضرت خاتم‌الانبیاء محمد مصطفی(صلوات‌الله‌علیه) فرموده‌اند: «خَصلَتانِ لَيسَ فَوقَهُما شَىءٌ» دو خصلت است که بالاتر از آنها نیکی نیست. «الإيمانُ بِاللهِ و نَفعُ الإخوانِ»؛ ایمان به خدا و خدمت به مردم و دو خصلت هم وجود دارد که بالاتر از آنها هیچ شری نیست؛ اول شرک به خدا و دوم زیان رساندن به بندگان خدا؛ بنابراین یکی از ویژگی‌های انسان مؤمن و انسانی که دارای شخصیت بالایی است، این است که گذشته از اینکه زندگی خود را مدیریت می‌کند، به گرفتارها هم کمک کند. ما باید این‌گونه زندگی کنیم. نگاه به همسایه و خویشان و جامعه کنیم و هر کمکی از دست‌مان برمی‌آید انجام دهیم و خدمت کنیم تا خدا هم به انسان کمک کند. 
یکی دیگر از آموزه‌های سبک زندگی اسلامی مردم‌داری و خدایادی است. روحیه و رویه یاد خدا در زندگی و مردم‌داری در رفتارهای اجتماعی یکی از مهم‌ترین سفارش‌های قرآن، پیامبر گرامی اسلام و اهل بیت عصمت و طهارت(علیهم‌السلام) است. یاد خدا انسان را در فضایی قرار می‌دهد که همیشه خود را متصل به منبع قدرت الهی می‌داند و خود را در محضر خدا فرض می‌کند و در محضر خدا گناه نمی‌کند و روحیه مردم‌داری او در فضای خانواده و جامعه او را به فردی با شخصیت، ارزشمند و خدوم تبدیل می‌کند.
به همین دلیل امام باقر(علیه‌السلام) در حدیثی چنین می‌فرمایند: «ثلاث مِن اشدّ ما عمل العباد»؛ سه چیز است که بسیار ارزشمند، اما بسیار مشکل است. این سه چیز می‌تواند انسان را از رتبه‌های پایین شخصیتی به اوج کمال انسانی رهنمون کند. اول، انسان در زندگی انصاف داشته باشد، عدالت داشته باشد، بی‌انصافی و ظلم نکند. دوم، مردم‌دار باشد، همان‌طور با مردم رفتار کند که دوست دارد مردم با او رفتار کنند، حریم مردم را پاس بدارد، آبروی آنها، زندگی اجتماعی و اقتصادی آنها را پاس بدارد، حریم‌شکنی نکند، بلکه به مردم احترام بگذارد، به خانواده و خویشان و همسایه‌های خود، محیط اجتماعی و کاری خود و سوم، همیشه و در هر حال به یاد خدا باشد و خود را در محضر خدا بداند. حضرت می‌فرماید، این ذکر و یاد خدا بودن آثار تربیتی و عنایتی بسیار دارد. اول انسان را تربیت می‌کند و دوم عنایت خداوند به انسان را جلب می‌کند. یاد خدا باشد، گناه نکند و وقتی هم که فضا برای انجام واجبات است آن فعل واجبش را حسب فرمان خدا انجام دهد. خدایادی و مردم‌داری موجب می‌شود که انسان هم در فضای اجتماعی شخصیت مثبت و ارزشمندی باشد و هم در فضای اخلاقی انسانی باشد که گناه نمی‌کند، تقوا را مراعات می‌کند و متصل است و انس دارد به ذات اقدس باری‌تعالی و هر کسی هم به یاد خدا و متصل به این منبع قدرت بود خداوند به او عنایات ویژه می‌کند. این راه و رسم بزرگی انسان است، خدایادی و به تبع ترک گناه در آشکار و نهان و مردم‌داری و خدمت به مردم. 



 سیدحسین خاتمی‌خوانساری/ نظرات گوناگونی درباره شروع اصلاح جامعه وجود دارد که به دو دسته کلی تقسیم می‌شود: اول از حکومت به سمت مردم و دوم از مردم به سمت حکومت. به عبارتی، در نظر اول گفته می‌شود حکومت باید با قانون‌گذاری و نظارت و عدالت‌گستری و پاکدستی مردم را به سمت یک حیات فاضله رهنمون کند و نظر دوم حالت عکس اول را مدنظر دارد. هر چند قائلیم که اگر مردم فاضل نباشند حکومت نمی‌تواند فضل‌گستر و عدالت‌گستر باشد؛ امّا جمع بین این دو نظر می‌تواند راهگشا باشد. در شماره گذشته آورده شد، فصل مشترک روایات که در آن به طور مستقیم از حکومت و حاکم صحبت شده، عدالت‌گستری حاکم و عادلانه حکومت کردن است. وقتی بر روی حاکمیت دینی به رهبری یک فقیه آگاه و عادل تأکید می‌کنیم، به این دلیل است که فقط یک معصوم و یک عالم عادل که از گناه و خطاهای بزرگ دور است (با قبول استثنائات) می‌تواند حکومتی عادلانه را ایجاد کند. کسی که نتوانسته است عدالت را برای فردیت خود محقق کند، نمی‌تواند جامعه را به سوی عدل و عدالت هدایت کند. پس شرط مهم حکومت عدالت است و وقتی ائمه معصوم(ع) از عدالت سخن می‌گویند، آن را در غایت خودش می‌بینند و به اجرای عدالت در قسمتی و ناعدالتی در قسمتی دیگر حکم نمی‌فرمایند. مقتضی است همه احادیث رسیده درباره حکومت، عدالت‌گستری و وظیفه حاکمان را یک به یک بررسی کنیم، امّا در نوشتار کنونی به جمع‌بندی آن اشاره کردیم. وقتی فضیلت در حاکم و کارگزار و مردم به وجود آمد، با دریافت الگوها و تجارب حکومتی روز مشکلی نداریم، زیرا این الگوگیری هم از نظر اسلام مردود نیست؛ البته با ارائه و معرفی آن به فقهای زمان‌شناس، آگاه و عادل، برای اجرا در جامعه. 
نمای کلی بحث‌های گذشته:
 1‌ـ بالا بودن فضیلت در مردم، حکومت فاضل را در پی دارد. 2‌ـ شرط حکومت اجرای عدالت است. 3‌ـ تلاش برای استفاده از تجارب و تئوری‌های حکومتی روز. 

واکاوي ازدواج با افرادي که تجربه ازدواج قبلي دارند

 مريم زاهدي/ همسفري که انتخاب کرده سابقه يک تجربه ناموفق در زندگي گذشته‌اش دارد، اما مي‌خواهد دوباره يک زندگي جدید را آغاز کند و او فکر مي‌کند مي‌تواند در اين مسير همسفر و همراهش باشد. اما ازدواج با خانم يا آقايي که سابقه ازدواج قبلي دارد و به دليلي همسرش فوت کرده، يا از وي جدا شده نيازمند رعايت برخي نکات و قواعد است. افزون بر اینکه گاهي وقت‌ها به دست آوردن رضايت خانواده‌ها کار چندان ساده‌اي نيست،‌ به ویژه اگر خانم يا آقا از ازدواج قبلي فرزند هم داشته باشند. در چنين مواردي قواعد زندگي هم با حالت عادي ازدواج و به دنيا آمدن فرزندان خود زوجين فرق مي‌کند. 
هر زن و شوهري که زير يک سقف مي‌روند، اميد دارند تا پايان عمر در کنار يکديگر زندگي کنند و سايه سر هم باشند، اما گاهي وقت‌ها اين همراهي نيمه‌کاره مي‌ماند؛ ‌مرگ يکي از زوجين يا طلاق آنها از يکديگر مي‌تواند موجب شود در اين همراهان از نيمه راه يکديگر را تنها بگذارند. اما ازدواج مجدد براي خانم يا آقايي که همسرش را به دليلي از دست داده، نه از نظر شرع و نه از نگاه عرف، ممنوع نيست، هر چند شايد هنجارهاي اجتماعي و عرفي در اين زمينه تا حد زيادي دست خانم‌ها را براي ازدواج مجدد بسته است، ‌به ویژه اگر پاي فرزندي در ميان باشد، اما آقايان در اين زمينه راحت‌تر مي‌توانند براي ادامه مسير زندگي همسر و همراه جدیدی براي خود انتخاب کنند، حتي اگر از ازدواج قبلي فرزندي داشته باشند. 

نگاه منفي خانواده‌ها
اغلب خانواده‌ها در مقابل ازدواج دختر يا پسرشان با فردي که سابقه ازدواج قبلي داشته باشد، ‌مخالفت می‌کنند اين موضوع براي‌شان خوشايند نيست و کمتر پيش مي‌آيد خودشان پيشگام شوند تا احياناً به خواستگاري دختري بروند که ازدواج قبلي داشته است. همين ماجرا هم براي آقايي که به خواستگاري دخترشان آمده و سابقه ازدواج قبلي دارد، صادق است و پدر و مادر دختر خانم دل‌شان نمي‌خواهد دخترشان را به چنين آقايي شوهر بدهند. اما هميشه هم نمي‌توان با يک پيش‌فرض ذهني جلو رفت و گاهي وقت‌ها فردی که به خواستگاري دختر شما آمده يا شما قرار است به خواستگاري‌اش برويد اين توانایی را دارد که فرزند شما را خوشبخت کند. به طور طبیعی همراهي خانواده‌ها در امر ازدواج موضوع بسيار مهمي است که مي‌تواند از پیامدهای بعدي آن جلوگيري کند. ممکن است فرد مورد نظر فرد معقولي باشد. هر چند ازدواج قبلي افراد در فرهنگ ما مانع مهمي به شمار مي‌آيد. اما در اين باره هم بايد کمي منطقي‌تر فکر کرد و وارد عمل شد، به ویژه در وضعیت کنوني جامعه که با افزايش آمار طلاق، با زنان و مردان مطلقه بسیاری مواجه هستيم و آنها هم حق دارند دوباره ازدواج کنند، به ویژه اينکه گاهي تجربه‌هاي زندگي گذشته می‌تواند ديد بهتري براي زندگي جدید به افراد بدهد. هر چند بسياري از کساني که در زندگي قبلی دچار شکست شده‌اند، بدبين و بي‌اعتماد هستند. 

ازدواج مجدد با هدف انتقام 
يکي از مهم‌ترين نکات براي ازدواج مجدد افرادي که ازدواج قبلي دارند مدت زماني است که از جدايي‌شان مي‌گذرد. اين مسئله در کنار دليل جدايي اين افراد مي‌تواند در سرنوشت آينده ازدواج جديدشان نقش مهمي داشته باشد. به عبارتی، گاهي دلايل جدايي آنقدر سطحي و بچه‌گانه است که با سپري شدن زمان و فروکش کردن التهاب رابطه ميان زوجين احتمال بازگشت آنها به زندگي مشترک قبلي بسيار بالاست. در چنين حالتی ممکن است اقدم به ازدواج مجدد افراد براي انتقام از همسر قبلي‌شان باشد و اين يعني فرد جديد قرباني چنين انتقامي خواهد شد. بايد بدانيد فرد مورد نظر شما از ازدواج و زندگي جديدش چه مي‌خواهد و براي اين منظور لازم است بيشتر تأمل کنيد. يک مشاور امين و توانا هم مي‌تواند در اين زمینه به شما کمک کند. 

بررسي شخصيت فرد مورد نظر فارغ از ازدواج قبلي‌اش 
با عبور از مرحله رضايت خانواده‌ها، حالا به مرحله شناسايي شخصيت طرف مقابل مي‌رسد و نوبت خود آقا و خانمي است که قرار است با یکدیگر ازدواج کنند. 
صرف‌نظر از ازدواج قبلي، شخصیت فرد مورد نظرتان را براي ازدواج بررسي کنيد. اگر شخصيت او مطابق با انتظارات شماست، پس انتخاب نادرستي نداشته‌ايد. بنابراین اگر از انتخاب‌تان اطمينان داريد بايد سعي کنيد اعتماد او را به دست بياوريد. بايد بدانيد شکست در ازدواج قبلي اين افراد را آسيب‌پذيرتر مي‌کند. پس اگر حس مي‌کنيد نمي‌توانيد يکديگر را خوشبخت کنيد، بهتر است زودتر از ادامه اين مسير صرف‌نظر کنيد. اما در صورتي که اطمينان داريد، سعي کنيد اعتماد‌به‌نفس طرف مقابل را هم بالا ببريد.  به طور طبیعی، ‌بین اينکه شما يک آقا باشيد و بخواهيد با خانمي که سابقه ازدواج قبلي دارد ازدواج کنيد، يا خانم باشيد و با مردي که سابقه ازدواج قبلي دارد ازدواج کنيد، تفاوت‌هايي وجود دارد.

مي‌توانيد خوشبخت باشيد
برای نمونه خانمي که ازدواج قبلي داشته اغلب انتظارات کمتري در برگزاري مراسم يا مهريه دارد و خانواده آقايان هم سخت‌تر چنين مواردي را مي‌پذيرند. در عوض آقايي که ازدواج قبلي داشته به خصوص اگر فرزندي نداشته باشد راحت‌تر مي‌تواند به سراغ دختر خانم مجردي براي ازدواج برود. 
اما يکي از نکات مشترک در هر دو نمونه، دلايل پايان زندگي مشترک اول فرد مورد نظرتان است. اينکه چرا طلاق گرفته و در اين جدايي وزنه تقصير کدام يک از دو طرف سنگين‌تر است. خانم‌ها در اين ميان هميشه نگران بازگشت همسر اول شوهرشان هستند و اين نگراني گاهي مي‌تواند بر زندگي مشترک آنها تأثير بگذارد. با تمام اينها بهتر است افکار منفي را از خودتان دور کنيد و واقع‌بينانه و بر اساس تحقيقات و شناخت تصميم بگيريد. اگر آقايي از همسرش جدا شده الزاماً دليل بر اين نيست که او مردي خيانتکار،‌ بدخلق يا وسواسي است، شايد واقعاً با همسر اولش تفاهم نداشته است و دليلي ندارد که نتواند در ازدواج دومش همسرش را خوشبخت کند. اين موضوع درباره خانمي که از همسر اولش جدا شده نيز صادق است و کم نيستند افرادي که اگرچه در ازدواج اول‌شان موفق نبوده‌اند، اما در ازدواج دوم زندگي خوبي داشته و هم خودشان و هم همسرشان را خوشبخت کرده‌اند. 


به طور معمول آیات و روایات، معیارهای کلی برای زندگی موفق خانوادگی ارائه می‌دهند و بسیاری از راهکارهای اجرایی و عملی برای تحقق این معیارها را باید با بهره‌گیری از عقل و خرد دریافت. این امر امروز با عنوان مهارت‌های زندگی خانوادگی مطرح می‌شود.
کتاب «مهارت‌‌های زندگی خانوادگی در آیینه آیات و روایات» مجموعه‌ای از آیات نورانی قرآن و روایات اهل بیت(ع) درباره تشکیل و تداوم زندگی خانوادگی برای بهره‌برداری استادان گرانقدری است که شیوه مناسب انتخاب همسر و همسرداری را به زوج‌های جوان می‌آموزند و همچنین منبعی است برای جوانانی که در این موضوعات نیازمند آشنایی با رهنمودهای خداوند مهربان هستند. بنابراین به ذکر آیات، روایات و ترجمه آنها اکتفا کرده‌ایم و تنها در آغاز هر فصل، برخی شاخصه‌های زندگی موفق خانوادگی را براساس آیات و روایات آن فصل برشمرده‌ایم. در مواردی نیز به برخی مهارت‌های زندگی موفق در آغاز و پایان هر فصل، اشاره اجمالی شده است تا به اختصار شیوه عملی کاربرد این شاخصه‌ها در زندگی مشترک ارائه شود. مجموعه حاضر درصدد ارائه همه این مهارت‌ها نیست، همان‌گونه که درصدد ارائه همه شاخصه‌های زندگی موفق خانوادگی نیست؛ زیرا برخی از این شاخصه‌ها را باید از آن دسته متون روایی‌ دریافت که ویژه مباحث خانواده نیستند؛ بلکه معیارهای کلی زندگی موفق را ارائه می‌دهند. «زهرا آيت‌اللهي» نويسنده اين کتاب از پژوهشگران ديني و فرهنگي است که هم‌اکنون رياست شوراي فرهنگي اجتماعي زنان را هم بر عهده دارد.  این کتاب در شش فصل نگارش یافته که این فصل‌ها به ترتیب به موضوعات تشکیل خانواده و همسر، روابط همسران، اقتصاد خانواده، گستره خانواده، بهداشت خانه و تغذیه خانواده و بحران در خانواده می‌پردازد. اين اثر به کوشش نشر معارف وارد بازار شده است. 


همزمان با میلاد حضرت مسیح(ع) و سال نو میلادی، صفحه «زندگی اسلامی ایرانی» در فضای مجازی با اشاره به دیدارهای امام خامنه‌ای با خانواده‌های شهدای اقلیت، بخشی از دیدار رهبر معظم انقلاب با خانواده شهید روبرت لازار در سال 1394 را بازنشر کرد و نوشت: ساعت از ۷ گذشته. مادر رشته‌ صحبت را دست می‌گیرد: «وقتی راهیان نور رفتم، محل شهادت پسرم نرفتم. خیلی دور بود. چه فرقی داره، همه‌ شهیدان بچه‌های من هستن... .» توی همین صحبت‌هاست که رهبر معظم انقلاب می‌رسند. مادر به استقبال می‌رود. پسرها جلو می‌روند و عرض ادب می‌کنند. مادر می‌گوید: «درود بر شما! درود بر همه‌ ملت ایران!» معظم‌له می‌گویند: «خدا شما را حفظ کند» و مادر جواب می‌دهد: «در سایه‌ شما.» و آقا دعا می‌کنند: «خدا فرزندتان را با اولیایش محشور کند.» همه می‌نشینند و مادر می‌گوید: «کلبه‌ کوچکم پر شد. خیلی خوشحال شدم شما تشریف آوردید...» بغض نمی‌گذارد حرفش را ادامه دهد. لحظه‌ای مکث می‌کند و ادامه می‌دهد: «به همه می‌گفتم رهبر مال من هم هست! مگر فقط برای مسلمان‌‌هاست؟ برای همه است؟!...» وقت خداحافظی است و رهبر معظم انقلاب هدیه‌ای به مادر شهید می‌دهند و می‌گویند: «ان‌شاءالله عیدتان مبارک باشد... ما به مسلمان‌ها قرآن هدیه می‌دهیم. اگر می‌توانستم یک انجیل خوب پیدا کنم، می‌آوردم. این انجیل‌های الآن، عموماً روایت هستند نه کلام وحی... در اسلام هر کس عصمت حضرت مسیح و حضرت مریم را منکر شود، از اسلام خارج است. احترام ما به مسیحیت این‌گونه است!»

 دکتر مجيد ابهري/ پرسش: عوامل نداشتن تمرکز در کودکان چيست و چگونه بايد تمرکز بچه‌ها را براي خواندن درس يا انجام کارهاي ديگر افزايش داد؟ 
پاسخ: برخی دانش‌آموزان در ایام امتحانات به دلایل گوناگونی تمرکز لازم را برای مطالعه دروس ندارند. یکی از این دلایل به محیطی که دانش‌آموز در آن حضور دارد، برمی‌گردد. برخی بچه‌ها به محیط آرام‌ عادت دارند و حضور در محیط‌های شلوغ و پر سر و صدا یا شلوغی محیط خانه یا صدای تلویزیون و رادیو تمرکز آنها را به هم می‌زند. دلیل بعدی فقدان تمرکز بچه‌ها می‌تواند بازیگوشی آنها باشد؛ موضوعی که در دوران ابتدایی در میان بچه‌ها رایج است. در واقع، بازی و شیطنت تمرکز را از آنان می‌گیرد. در چنين مواردي لازم است عوامل برهم‌زننده تمرکز کودک را حذف کنيد و محيطي آرام و خلوت را براي افزايش تمرکز کودک فراهم آوريد. گاهي وقت‌ها هم خود والدين بچه‌ها را عادت داده‌اند تا براي‌شان معلم خصوصي بگيرند، يا خودشان قدم به قدم فرزندشان را همراهي کنند و با هم درس بخوانند، همين عادت اتکا به والدين يا معلم خصوصي هم از عوامل ديگر نداشتن تمرکز در کودکان است و سبب تنبلي ذهني بچه‌ها مي‌شود، بنابراين نبايد در اين زمينه افراط کرد و تنها در حد نظارت والدين کافي است. اما فقدان تمرکز در کودکان مي‌تواند ناشي از وجود اختلال بيش‌فعالي در کودک باشد. در چنين حالتی حتماً بايد از يک مشاور مجرب براي درمان کودک کمک گرفت. اگر بيش‌فعالي درمان شود، تمرکز کودک نيز براي خواندن درس يا انجام هر فعاليت نيازمند توجه ديگري افزايش مي‌يابد.  
 گروه «زندگی» صبح صادق آماده است تا پلی بین شما خوانندگان با مشاوران خبره و امین ایجاد کند. سؤالات خود را از طریق سامانه پیامک 3000990033 برای ما ارسال کنید.