محور اول: بحث شناخت جهاد کبیر
به طور کلی از متون دینی، به ویژه قرآن سه نوع جهاد به تصویر کشیده شده است:
جهاد اول ـ جهاد اکبر که همان جهاد با نفس است.
جهاد دوم ـ جهاد اصغر، یعنی جهاد رسمی که در تعبیر قرآن در خیلی از جاها «قتال» نامیده شده است.
جهاد سوم ـ جهاد کبیر که دو شاخه دارد: شاخه اول اطاعت نکردن و شاخه دوم جهاد و مبارزه در همه عرصههای سیاسی، علمی، اقتصادی و فرهنگی با استکبار جهانی.
محور دوم: مقایسه دشمنیهای عصر ما
با عصر پیامبر اعظم(ص)
در مقایسه دشمنیهای عصر ما با عصر پیامبر(ص) سه نوع تفاوت وجود دارد که در زیر به آنها اشاره میشود:
تفاوت اولـ گستردگی دشمنیها
برای اینکه امروز بتوانیم با مفهوم جهاد کبیر درست آشنا شویم، باید این تفاوتها را بدانیم.
اولین تفاوت عصر ما با عصر پیامبر(ص)، گستره دشمنیهاست. به تعبیر رهبر معظم انقلاب در ایام مباهله که فرمودند: امروز تمام اسلام در برابر تمام کفر قرار گرفته است. این موضوع در گذشته بوده، ولی به این گستردگی وجود نداشته است. امروز در دایره تقابل به وسعت جهان یک طرف انقلاب اسلامی ایران و جمعیتی است که هوادار این انقلاب است و در برابر آن جبههای از کفر، شرک، نفاق، ارتجاع منطقه قرار دارد.
تفاوت دومـ پیچیدگیهای عصر ما
تفاوت دیگری که عصر ما با عصر نبوی دارد پیچیدگیهای عصر ما است؛ یعنی آنقدر پیچیدگیها افزایش یافته است که نمیتوان به هیچ قیمتی این برابری را ببینیم. در عصر ما پیچیدگی در عرصه دشمنی انواع و اقسام دارد که به صورت آشکار، پنهان و پیچیده نمایان میشود.
تفاوت سومـ سازوکارهای تأثیرگذاری روی ادراک مردم
نوع ابزار و امکاناتی که در جهت تأثیرگذاری روی ادراک مردم است با دورههای گذشته قابل مقایسه نیست؛ یعنی استفاده از شبکه امپراتوری رسانهای، ماهواره، اینترنت و این قبیل مسائل و با همان ترفندهایی که دارند انسان را مسخ میکنند. حالا در زمان پیامبر(ص)، وقتی شخصی به مکه میرفت به او گفته میشد که مواظب باشید به سوی شخصی که مدعی پیغمبری است نروید، چون او جادوگر و ساحر است! ولی امروز ظرفیت به وسعت جغرافیای جهان است. در حال حاضر بیش از 17 هزار شبکه ماهوارهای وجود دارد که 3000 شبکه آن در ایران قابل دریافت است. 160 تا 170 شبکه فارسیزبان درست شده است که همه آنها به نوعی تلاش میکنند روی ادراک فرهنگی مردم و ادراک سیاسی مسئولان تأثیر بگذارند، این واقعاً با گذشته که تنها یک یا دو مورد بود، قابل مقایسه نیست.
محور سوم: فلسفه راهبردی جهاد کبیر
اینکه چرا رهبر معظم انقلاب در این مقطع روی این موضوع تأکید فرمودند، بنده در اینباره به سه نکته اشاره میکنم:
نکته اولـ راهبرد تعاملی دشمن با هدف براندازی
ما امروز با یک تغییر راهبرد روبهرو هستیم، نه تغییر هدف. هدف ثابت و آن براندازی است؛ اما راهبرد تغییر کرده است، گاهی راهبرد جنگ سخت نیابتی است و گاهی راهبرد تحریم و محاصره است. امروز دوره راهبرد تعاملی است؛ اما هدف یکسان، همان براندازی است و راهبرد متغیر در راستای همان هدف میباشد.
نکته دومـ انگیزه دشمن در تعامل
انگیزه دشمن دو چیز است:
1ـ نفوذ در عرصه داخلی؛
2ـ تأثیرگذاری در عرصه خارجی، یعنی عمق راهبرد ما.
در عرصه داخلی نفوذ در دو جهت است:
1ـ تصرف در ادراک سیاسی مسئولان؛
2ـ تصرف در ادراک فرهنگی مردم.
نفوذ یعنی همین. بنده بهترین تعبیری که برای نفوذ به آن دست پیدا کردهام همین است. نفوذ یعنی تصرف در ادارک مسئولان و مردم. در این زمینه نمونههای زیادی وجود دارد. از آقای گورباچف میپرسند که چه شد شما سقوط کردید، در پاسخ گفت: وقتی ما سقوط کردیم دیدیم صف «مک دونالد» در مسکو بیش از دو کیلومتر امتداد دارد، این مردم همان مردمی هستند که دیروز با مشتهای گره کرده خود گفتند: مرگ بر امپریالیسم سرمایهداری، ولی در اثر دو دهه کار فرهنگی روی ادراک مردم آنقدر استحاله شدند که دست از همه آن اهداف و آرمانها برداشتند و امروز آرزویشان این است که یک شعبه از مک دونالد در مسکو افتتاح شود و یک ساندویچی را گرفته و بخورند.
نکته سومـ زمینههای نفوذپذیری داخلی
یکی از مهمترین تفاوتهای این دوره، زمینه نفوذپذیری داخلی است.
اگر در دوره کارگزاران شعارشان؛ توسعه اقتصادی با رویکرد سازندگی بود. اگر در دوره اصلاحطلبان شعارشان توسعه سیاسی با رویکرد اصلاحات بود، امروز شعار دولتمردان ما توسعه تعاملی با رویکرد تعادلی است.
گویی این شعار به مراتب غلیظتر از شعارهای قبلی است؛ یعنی معنا و مفهوم آن، این است که باید وارد جامعه جهانی شویم. برای حلّ مشکلات راهی غیر از جذب جامعه جهانی وجود ندارد.
زمینههای نفوذپذیری در داخل به دو نکته بستگی دارد:
نکته اولـ نظریه غالب دولت بر ضرورت جذب در جامعه جهانی است؛
نکته دومـ وابستگی حلّ مشکلات داخلی و بینالمللی به تعامل با آمریکا.
محور چهارم: نقاط اشتراک و افتراق جهاد کبیر
با جهاد اصغر
چه نقاط مشترکی بین دو جهاد وجود دارد که جهاد اصغر همان جنگ رسمی با سلاح است که در بیان پیامبر اعظم(ص) به آن اشاره شده است. جهاد کبیر هم در قرآن یک بار مطرح شده است که همان آیه 52 سوره فرقان است.
«فَلَا تُطِعِ الْكَافِرِينَ وَ جَاهِدْهُمْ بِهِ جِهَادًا كَبِيرًا؛ پس، از كافران پيروى نكن و به وسيله قرآن (يا ترك پيروى از آنان) با آنان به جهادى بزرگ بپرداز.
به نظر میآید این تفاوتها قابل توجه است. اولین نقاط مشترک بین جهاد کبیر با جهاد اصغر، هر دو فرمان و اختیار در دست رهبری است، هیچکس حق ندارد در عرض رهبری وارد این عرصهها شود؛ یعنی اعلام جنگ و صلح در اختیار رهبری است. در جهاد کبیر هم فرمان و تقدیر در دستان رهبری است. واقعاً باید روی این مورد تمرکز کرده و مانور داد. این نوع رفتاری که آقایان دارند خارج از حیطه تعریفشده قرآنی است. تمام خطابهای قرآنی خطاب به پیامبر اعظم(ص) بوده و حالا به رهبر معظم انقلاب که کلیددار نظام رهبری است. هیچکس دیگر حق ندارد در عرض رهبری در این عرصهها ورود پیدا کرده و نظریهپردازی کند.
دومین نکته و هدف مشترک در هر دو جهاد اینکه، هدف دشمن یکی است. نباید در هر دو جهاد فرق گذاشت. در جهاد کبیر هدف دشمن تغییر نکرده و هدف آن یکی است. چه آن وقتی که با پیامبر(ص) نشسته و مذاکره میکنند، چه آن وقتی که شمشیر میکشند. هر دو هدف یکی بوده و شیوههای براندازی متفاوت است. گاهی با شمشیر و گاهی با مذاکره و تعامل با پیامبر(ص) بحث میکنند؛ هر دو هدف یکی است.
سومین نقطه مشترک در هر دو جهاد، وحدت فرماندهی و اتحاد لازم است. در قرارگاه عصر پیامبر(ص) یک نفر فرمانده (حتی نزدیکترین شخصیتها به خود پیامبر(ص)) کوچکترین زاویهای با پیامبر نمیگرفت و همراهی میکرد، همه تحت قرارگاه و وحدت فرماندهی واحد عمل میکردند.
نکته بعدی در هر دو جهاد، اطلاعات عملیات و شناسایی لازم است. در جهاد اصغر، اطلاعات و عملیات لازم است، ولی در جهاد کبیر که میتوان آن را به جهاد نرم تعبیر کرد، اطلاعات و عملیات لازم و کار بسیار حجیم است که میتوان تفاوت را حس کرد و میتوان گفت اهمیت جهاد کبیر نسبت به جهاد اصغر بیشتر است.
نقطه اشتراک در هر دو جهاد طرح فریب است. طرح فریب جهاد کبیر با طرح فریب جهاد اصغر تفاوتهایی دارد، ولی در هر دو طرح مشترک است. یکی دیگر از تفاوتها در هر دو جهاد پیروزی متکی به جهاد اکبر است؛ یعنی اول انسان باید بر نفسش مسلط باشد تا بتواند در عرصه جهاد اکبر یا جهاد نظامی موفق شود، به عبارتی مبنای جهاد اکبر ریشه و اساس آن است.
اما نقاط افتراق بین جهاد کبیر و جهاد اصغر چیست؟
1ـ تفاوت در مسئولیت اجرا؛ در هر دو جهاد فرمان اختیار در دست رهبری است، اما در اجرا یک تفاوت وجود دارد. در جهاد اصغر، نیروهای مسلح مسئولیت داشته و در جنگ نرم و جهاد کبیر، دولتمردان مانند نمایندگان مجلس، قوه قضائیه و... مسئولیت دارند؛ یعنی مقام اجرا در جنگ سخت با جهاد کبیر تفاوت پیدا میکند. یعنی باید روحیه جهادی به خود گرفته و از رفتار و سنگر جهادی برخوردار باشد، مانند جهاد اصغر و جهاد نظامی که چگونه شرایط آن فراهم بود، اینجا هم باید همانگونه باشد.
2ـ تفاوت در گستره جغرافیایی؛ جهاد اصغر مرزها را در بر میگیرد؛ اما عرصه تأثیرگذاری دشمن و عرصه ساماندهی جهاد کبیر کل کشور و نهتنها کل کشور، بلکه جهان اسلام است. امروز این شبکه امپراتوری رسانهای، جهان اسلام را زیر پوشش گرفته است. جنگ سخت مرز مشخصی دارد، ولی جنگ نرمی که امروز جهاد کبیر را باید در آن ساماندهی کنیم به وسعت جغرافیای جهان اسلام است.
3ـ تفاوت در نوع پیامدها و خسارتها؛ پیامدها و خسارتهای جنگ نظامی و جنگ سخت متفاوت است. در جهاد اصغر به نیروی انسانی ما خسارتهایی مادی وارد میشود، برخی نیروها مجروح، اسیر یا شهید شده از قداست بالایی برخوردار میشوند؛ اما در تهاجم فرهنگی و جنگ نرم، فرهنگ مهاجم ضایعاتی دارد که اصلاً با آن خسارتها قابل مقایسه نیست؛ یعنی اساس انقلاب را در معرض خطر جدی قرار میدهد. آنچه را که دستگاه معاویه ظرف 20 سال انجام داد نمونه خوبی است. وقتی میمون یزید از روی اسب به زمین میافتد و میمیرد، میگویند
یک هفته پرچمها در شمال شهر دمشق نیمهافراشته میشود و پرچم سیاه نصب میکنند، این یعنی استحاله فکری، اینها همان مردمی بودند که پیامبر(ص) آنها را انقلابی تربیت کرده بود، ولی وقتی دست یک فرد خطرناکی مانند معاویه میافتند 20 سال روی اینها کار میکند. در ادامه این بحث وقتی عمروعاص میگوید بس است دیگر شما هر چه توانستید در تخریب مبانی اسلام عمل کردید، میگوید نه. در این زمینه با معاویه بحثشان میشود و آخر معاویه قبول نکرده و عمروعاص به معاویه میگوید: بگو کدو هم ذبح شرعی میخواهد، معاویه گفت: نمیپذیرند. عمروعاص میگوید: تو بلایی سر مردم آوردهای که هر چه بگویی قبول میکنند. مفتیان دربار معاویه اعلام میکنند که علاوه بر گاو، گوسفند و شتر، کدو هم ذبح شرعی میخواهد و مردم از فردا همین دستور را انجام میدهند.
4ـ تفاوت در عمق تهدید و خطر؛ خطر جهاد اصغر و نظامی مرزهاست؛ ولی خطر تهاجمپذیری، خطر فرهنگ مهاجم، استحاله همه اصول مبانی و ارزشهاست.
5ـ تفاوت در تجهیزات و آمادگیها؛ تجهیزات و آمادگیهای جهاد کبیر با تجهیزات و آمادگیهای جهاد اصغر کاملاً متفاوت است. در جهاد کبیر مذاکره و تعامل نیاز است که پیچیدگیهای خاص خود را دارد. جنگ سخت محدود به زمان است، ولی جهاد کبیر طولانی است؛ یعنی در همه دورهها جزء واجبات است؛ یعنی یک لحظه نیست که ما در برابر فرهنگ مهاجم آسوده باشیم. جنگ فرهنگی، جهاد زماندار و طولانی است، ولی در این دوره که رهبر معظم انقلاب روی این موضوع تکیه کردند بیشتر به سبب شرایطی است که ما با آن روبهرو هستیم. یکی دیگر از نقاط افتراق در رویارویی با دشمن است؛ رویارویی با دشمن خیلی متفاوت است.
محور پنجم: مقایسه سازوکارها و راهکارهای دشمن
الفـ سازوکارها و راهکارهای کفار، مشرکان و منافقان در برابر پیامبر اعظم(ص)
1ـ فشار فیزیکی و ایذایی: اذیت کردن پیامبر(ص)، بلال و...؛
2ـ بایکوت: تلاش میکردند که پیامبر را از کاریزماتیکی بودن خارج کنند، مانند گوش نکردن به حرفهای پیامبر(ص)؛
3ـ تحریم و محاصره؛
4ـ تطمیع؛ 5ـ تعامل.
بـ سازوکارهای دشمن در برابر انقلاب اسلامی ایران
1ـ جنگ سخت نیابتی: صدام به عنوان یک عنصر نایب از آمریکا این مسئولیت را برعهده گرفته بود؛
2ـ حرکتهای نیمهسخت و ایذایی: آشوبهای مرزها و استانهای مختلف؛
3ـ محاصره و تحریم؛
4ـ تعامل؛ 5ـ تطمیع.
محور ششم: فرمانهای خداوند به پیامبر(ص)
در برابر ترفندهای دشمنان
خداوند برای مقابله با دشمنان پنج فرمان را به پیامبر(ص) صادر فرمودند:
1ـ صبر و استقامت «فَاسْتَقِمْ کَمَا أُمِرْتَ وَمَن تَابَ مَعَکَ»
سه نکته در این آیه وجود دارد:
1ـ رمز پیروزی شما استقامت شما است؛
2ـ استقامت در چارچوب مأموریت است. برای نمونه یک فرد تودهای هزار سال هم در برابر شکنجهها و زندان مقاومت کند ارزش ندارد. هر استقامتی ارزش ندارد؛
3ـ تنها استقامت رهبری کافی نیست. رئیسجمهور، نماینده مجلس، حتی مردم هم باید استقامت داشته باشند.
2ـ اطاعتناپذیری از کفار و منافقان
یکی از فرامینی که کراراً به پیامبر اعظم ابلاغ شده است، فرمان ابتدای سوره احزاب است: «اتَّقِ اللهَ وَ لَا تُطِعِ الْكَافِرِينَ وَالْمُنَافِقِينَ».
3ـ حرکت در چارچوب وحی
«واتَّبِع ما یوحی اِلَیکَ مِن رَبِّکَ؛ آنچه که ما وحی کردیم باید آن را دنبال کنید و از استانداردها خارج نشویم».
محور هفتم: هشدار در راهبرد تعامل و تطمیع دشمن
خداوند در هنگام تعامل و تطمیع دشمن چه هشدارهایی را به پیامبر میدهد؟
در زمینه تلاش دشمن برای تعامل چند آیه قرآن داریم.
مرحله اول تلاش برای نفوذ؛ بالاخره انبیا هم از این اصل مستثنی نیستند، آنها روی انبیا هم طمع دارند که روی ادراک سیاسی پیامبر تأثیر بگذارند. میفرماید: «وَإِنْ كَادُوا لَيَفْتِنُونَكَ عَنِ الَّذِي أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ لِتَفْتَرِيَ عَلَيْنَا غَيْرَهُ وَإِذًا لَاتَّخَذُوكَ خَلِيلًا؛ اینها نزدیک بود تو را از آنچه که به تو وحی کردیم غافل کنند تا چیز دیگری غیر از وحی به ما نسبت دهی. در این شرایط به دنبال این بودند به هر بهانهای با تو دوست شوند و از این طریق وارد حوزه ذهن و فکر تو شوند.»
مرحله دوم میفرماید: «وَ لَوْ لا أَنْ ثَبَّتْناکَ لَقَدْ کِدْتَ تَرْکَنُ إِلَيْهِمْ شَيْئاً قَليلاً؛ اگر ما تو را ثابتقدم نمیکردیم نزدیک بود، یک ذرهای به اینها نزدیک شوی».
خداوند میفرماید اگر تو را استوار نکرده بودیم هر آن نزدیک بود که اندکی به آنان تمایل پیدا کنید.
اما پیامهای این دو مرحله عبارتند از:
1ـ تلاش دشمن در زمینه نفوذ در اندیشه رهبران و سیاستمداران حاکمیت دینی؛
2ـ رهبران الهی نفوذناپذیرند یا باید نفوذناپذیر باشند، نباید تحت تأثیر دشمنان قرار بگیرند؛
3ـ رهبران الهی و حاکمان حکومت دینی در معرض خطر عقبنشینی از این اصول هستند، باید مواظب باشند که از اصول عقبنشینی نکنند؛
4ـ دوستی دشمنان متوقف است بر دست برداشتن از اصول؛ «اذن اتخذوا خلیلا» گفتند بیا از این اصول دست بردار تا با تو دوست شویم؛
5ـ مذاکره و تعامل آری، اما به قیمت ایستادگی روی اصول و مبانی.
مرحله سوم تهدید پیامبر به اینکه اگر این اتفاق میافتاد چه میشد؟ اگر سر سوزنی به اینها نزدیک میشدی و در یکی از این مؤلفهها تردید ایجاد میکردی چه اتفاقی میافتاد؟ میفرماید: «إِذاً لَأَذَقْناکَ ضِعْفَ الْحَياةِ وَ ضِعْفَ الْمَماتِ ثُمَّ لا تَجِدُ لَکَ عَلَيْنا نَصيراً» (سوره الاسراء/ آیه 75 ).
والله دو برابر کیفر مشرکان عذاب تو بود در دنیا و در آخرت. به پیامهای این آیه در چند مؤلفه میتوان اشاره کرد:
۱ـ هرگونه عقبنشینی ولو اندک از اصول ممنوع است، حق ندارند که از اصول تخطّی کنند؛
۲ـ پیامبران هم اگر از اصول عدول کردند از قهر الهی مستثنی نیستند، چه رسد به سیاستمدارها؛
۳ـ کیفر عقبنشینی رهبران الهی از اصول دو برابر دیگران است؛
۴ـ گرایش به کفّار سبب تنها ماندن انسان و محرومیت از نصرت الهی میشود.
محور هشتم: الزامات و بایدهای جهاد کبیر
1ـ تمرکز روی رهبری الهی در جهاد کبیر چون محور رهبری در همه آیات خطاب به پیامبر(ص) است؛
2ـ وحدت فرماندهی در جهاد کبیر از الزامات است مردم، پاسداران، بسیجیان باید متوجه باشند که حرفهای دیگران نباید مورد توجه قرار گیرد؛
3ـ اطاعت نکردن کافی نیست، جهاد لازم است؛ جهاد علمی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی.