رعایت قانون پول‌شویی از سوی ایران تازه اول راه است
یک مقام ارشد «صندوق بین‌المللی پول» از تصویب قانون مبارزه با پول‌شویی در ایران استقبال کرده، اما این اقدام را گامی اولیه از سوی تهران برای ایجاد اعتماد در نظام مالی جهان خوانده است. «دیوید لیپتون» معاون اول مدیر صندوق بین‌المللی پول گفت: «آنها (ایرانی‌ها) در حالی که رفع تحریم‌ها، فرصت‌هایی را ایجاد می‌کند برای احیای اعتماد، تلاش می‌کنند. آنها می‌خواهند در بانک‌های خارجی حساب باز کنند.» در ماه‌های گذشته شرکت‌های بین‌المللی به دلیل تحریم‌های برجامانده آمریکا درباره از سرگیری مراودات تجاری با ایران ابراز نگرانی‌ کرده‌اند. علاوه بر این، «کارگروه اقدام مالی»، نهادی که مأموریت ادعایی خود را مبارزه با تأمین مالی تروریسم و پول‌شویی اعلام کرده، ایران را در فهرست سیاه خود قرار داده است. این کارگروه روز جمعه چهارم تیر ماه در تازه‌ترین اقدام خود، پس از اتمام اجلاس خود در «بوسان» کره جنوبی، بار دیگر ایران را جزء کشورهای غیرهمکار و پرخطر برای نظام مالی جهان خواند. علاوه بر این، کارگروه مالی، طبق روال گذشته از 37 عضو خود و سایر کشورهای جهان خواست توصیه به مؤسسات مالی خود برای حفظ احتیاط در هنگام مراوده مالی با ایران را ادامه دهند. کارشناسان می‌گویند بیانیه روز 4 ژوئن این کارگروه، با وجود تعلیق اقدامات تقابلی علیه ایران، عملاً تغییری در وضع ایران ایجاد نکرده است.

دستاوردهای یک جاسوس خبرنگار از حضور در ایران
سخنرانی جیسون رضاییان، جاسوس آمریکایی در فستیوال «آسپن» بازتاب بسیار گسترده‌ای در رسانه‌های بیگانه داشته است. جیسون رضائیان‌ یک ایرانی آمریکایی‌الاصل است که فردی مهم برای آمریکایی‌ها به شمار می‌آید؛ زیرا آمریکایی‌ها برای آزادی وی از زندان اوین تلاش فراوانی کردند. جیسون رضاییان در این سخنرانی بر مشاهدات خود درباره تغییر رفتار نظام اجتماعی در ایران تأکید می‌کند. وی بیان می‌کند که توانسته بوده در پویش لایه‌های زیرین اجتماعی ایران پی ببرد و ذائقه سیاسی و فرهنگی مردم ایران را بسنجد. جیسون رضائیان  می‌گوید تصاویری که اخبار درباره ایرانی‌ها بازنمایی می‌کنند نادرست است و با تجارب او در این کشور همخوانی ندارد. بر این مبنا پس از پروژه فعالیت خبرنگاری یا جاسوسی جیسون رضاییان در ایران پایگاه اینترنتی روزنامه «آسپن دیلی‌نیوز» تلاش می‌کند از وی یک چهره تعامل‌گرا در ارتباط با مسائل آینده ایران بسازد. جیسون رضاییان در این سخنرانی به خوبی مصادیق فعالیت 10 ساله جاسوسی خود را در ایران تشریح کرده است. وی با روش‌های نوین جاسوسی کاملاً آشنا بوده و سعی می‌کند اطلاعات بسیار مهمی را در حوز‌ه‌های اجتماعی، فرهنگی و سیاسی جمع‌آوری کند. از سوی دیگر وی توانسته بود در ارکان مختلف کشور نفوذ کند و وارد مراکز هسته‌ای شود.

نگاه ویژه آمریکا به انتخابات سال آینده ایران
«جان برنن» مدیر سیا در سخنان خود دست کم دو مرتبه در مقام حامی پروپاقرص دولت روحانی ظاهر شده است؛ یكجا زمانی كه ابراز امیدواری می‌كند، امثال روحانی در صورت بقا در قدرت، سیاست‌های منطقه‌ای ایران را به نفع آمریكا تغییر خواهند داد و جای دیگر، زمانی كه می‌گوید مطمئن است اثرات برجام به گونه‌ای خواهد بود كه روحانی و گروهش ماندگار شوند. سؤال این است؛ آیا روحانی و حامیانش حتی یك بار از خود پرسیده‌اند رئیس جنایتكارترین سازمان جهان علیه ملت ایران، چرا این‌قدر خاطرخواه آنهاست؟ در همین حال نیوزویک در گزارشی درباره آینده سیاسی روحانی نوشته است: «12 ماه تا برگزاری انتخابات آینده ریاست جمهوری در ایران و رویارویی دیگر حسن روحانی با رأی‌دهندگان برای حضور در یک دوره چهارساله دیگر در این سمت زمان باقی مانده است. برای فکر به اینکه حسن روحانی چقدر برای انتخاب مجدد شانس دارد البته خیلی هم زود نیست.» نیوزویک افزوده است: «روحانی در مسیر شش ماهه انتقادات سیاسی قرار دارد که صحنه را برای رقابت‌های سال آینده تعیین می‌کند: آیا روحانی با رقیب عمده‌ای در سال 2017 مواجه خواهد شد؟ آیا هیچ‌یک از آنها برای آمریکا دردسرساز می‌شوند؟ برجام دستاورد روی کاغذ روحانی به شمار می‌رود؛ اما در صورتی که مردم در ایران تا سال آینده نتایج برجام را احساس نکنند پوپولیسم‌ها می‌توانند اثرگذار باشند.»

این سخنان یک مقام ایرانی نیست!
«برنی سندرز» نامزد دموکرات انتخابات ریاست جمهوری آمریکا طی یادداشتی در روزنامه آمریکایی «نیویورک‌تایمز» به خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا اشاره کرد و نوشت: «حدود 47 میلیون آمریکایی در فقر به سر می‌برند. حدود 28 میلیون نفر بیمه درمان ندارند و بسیاری دیگر پوشش بیمه‌ای ناکافی دارند. میلیون‌ها نفر با سطح وام دانشجویی ظالمانه‌ای درگیر هستند.« وی تأکید کرد: «به طور هولناکی، میلیون‌ها آمریکایی‌ کم‌سواد در مقایسه با نسل قبل، طول عمر کمتری دارند و این به دلیل آن است که تسلیم ناامیدی، مواد مخدر و الکل شده‌اند.» سندرز تصریح کرد: «به علاوه، در کشور ما، یک‌دهم از جمعیت یک درصدی برتر در حال حاضر صاحب ثروتی معادل ثروت 90 درصد پایین جامعه هستند. 58 درصد از تمامی درآمدهای جدید به یک درصد برتر می‌رسد. وال استریت و میلیاردرها قادر به خرید انتخابات هستند.» وی سپس توضیح داد: «در حین کمپین من برای کسب نامزدی ریاست جمهوری حزب دموکرات، از 46 ایالت بازدید کردم. آنچه که در بسیاری از موارد شاهد آن بودم و شنیدم، حقایق دردآوری بود که حتی دستگاه‌های سیاسی و رسانه‌ای به آنها هیچ توجهی نکرده بودند.» سندرز در این‌باره ادامه داد: «در 15 سال گذشته، حدود 60 هزار کارخانه در این کشور تعطیل شده است و بیش از ۸/۴ میلیون مشاغل تولیدی پردرآمد از بین رفته است. بیشتر این مسئله با توافقات تجاری فاجعه‌باری مرتبط است که شرکت‌ها را ترغیب کرد تا به سوی کشورهای با دستمزد پایین بروند.»

چرا کری برای ایران بازاریابی می‌کند؟
تأكید جان كری به ایجاد تغییر در ایران «از راه تجارت» نكته مهمی در بردارد. این بخشی از راهبرد كلی‌تری است كه «تغییر از راه تعامل» خوانده می‌شود. در این راهبرد، ایجاد تغییر در كشوری مانند ایران، مبتنی بر دو اصل «شتاب دادن به تغییرات اجتماعی» و «سازمان دادن آن» از طریق مجموعه‌ای از ابزارها از جمله؛ «ایجاد یك بخش خصوصی سكولار، توانمندشده و دارای ارتباطات ارگانیك با غرب» است كه در براندازی نظام «دارای نفع اقتصادی باشد»، یا به عبارت دیگر «پول تغییر را بدهد» و «از تغییر پول دربیاورد». این بحث را می‌توان بسیار بیش از این بسط داد. جان کری به دنبال ایجاد یک بخش خصوصی سکولار است. در عین حال «پال رایان» رئیس‌ مجلس نمایندگان آمریکا، «جان کری» وزیر خارجه این کشور را به بازاریابی برای ایران متهم کرده است. وی در مصاحبه با «واشنگتن فری‌بیکن» گفت: «حقیقت این است که ایران اصلی‌ترین حامی تروریسم دولتی است. تا زمانی که این امر تغییر نکند، شرکت‌ها حق دارند برای ورود به بازار ایران، نگران باشند.» «رایان» در بخش دیگری از این مصاحبه، گفت: «کجای توافق هسته‌ای اوباما آمده که جان کری باید بازاریاب اصلی ایران باشد؟» آمریکا گروه‌های کارشناسی تشکیل داده است تا به گفته کربی «مثل علایم راهنمایی جاده‌ای» به بانکداران بین‌المللی اطمینان خاطر بدهند که می‌توانند با ایران تجارت کنند.

سپاه هنوز از آمریکا تلفات می‌گیرد
هشت تفنگدار نیروی دریایی آمریکا که ماه ژانویه ۲۰۱۶ در نزدیکی جزیره فارسی خلیج فارس به دست سپاه پاسداران بازداشت شده بودند، مجازات خواهند شد. خبرگزاری فرانسه، به نقل از یک مقام مسئول آمریکایی که نخواست نامش فاش شود با اعلام این خبر گفت: «این مجازات‌ها انضباطی است و قضایی نخواهد بود.» نهمین تفنگدار درگیر در این ماجرا پیشتر از مقام فرماندهی خود برکنار شده بود و مشمول مجازات‌های انضباطی جدید نخواهد شد. در همین حال بی‌بی‌سی گفت: «پس از گذشت پنج ماه، نیروی دریایی آمریکا می‌گوید که این ملوانان اطلاعات حساسی به مقام‌های ایرانی داده‌اند. ظاهراً پسورد (رمز) تلفن‌ها و لپ‌تاپ‌های همراه ملوانان و قابلیت‌های فنی و نظامی قایق‌های پیشرفته‌ای که سوار بودند، از جمله این اطلاعات بوده است.» البته همان‌طور که در تلویزیون بی‌بی‌سی نیز از زبان مقامات نیروی دریایی تأکید شده؛ «ملوانان بیش از اندازه» به ایران اطلاعات داده‌اند، به همین دلیل 8 افسر مرتبط با این موضوع را توبیخ خواهند کرد. این در حالی است که بی‌بی‌سی معتقد است؛ «کاپیتان قایق قبلاً از کار بیکار شده بود.» سام فرزانه، خبرنگار این رسانه مدعی است که این اطلاعات به صورت غیرقانونی و برخلاف مقررات بین‌المللی و با «تهدید به بردن آنها به داخل خاک ایران» اخذ شده است؛ ‌زیرا ایرانی‌ها «وارد قایق آنها شده»، «پرچم سپاه راه به جای پرچم آمریکا نصب کرده‌اند.»


نگاه آمریکا به تغییر در ستاد کل
اندیشکده امریکن اینترپرایز نوشت: تغییر رئیس ستاد کل نیروهای مسلح در ایران نشانه‌ای از افزایش احتمالی نقش این نهاد است. این اندیشکده آمریکایی با بررسی سوابق درخشان «سردار باقری» نوشت: فارغ از تغییر ساده ریاست یک ستاد، این تغییر نشان از عزم ایران برای پررنگ کردن نقش ستاد کل در فعالیت‌های مشترک نیروهای مسلح ایران در خارج از مرزهای ایران دارد.

اگر این رسانه‌ها فشل نبودند
جعفر محمدی، مدیر مسئول پایگاه خبری عصر ایران در دیدار با هاشمی رفسنجانی گفت: «تیم رسانه‌ای دولت روحانی فشل‌ترین، ضعیف‌ترین و ناکارآمدترین تیم رسانه‌اي در میان تمام دولت‌های پس از انقلاب است. این در حالی است که تیم‌های رسانه‌ای اطراف دولت که متشکل از همه جبهه‌های داخلی و خارجی هستند دارای ادبیاتی مشترک هستند که اصول نظام را زیرسؤال می‌برند و در مقابل برنامه‌های حاکمیتی نظام می‌ایستند، ‌مشخص نیست که این تیم اگر فشل نبود باید چه اقدامی انجام می‌داد که نداده است، از فتنه‌گران حمایت نکرده‌اند، برجام به عنوان فتح‌الفتوح معرفی نشده! با رسانه‌های بیگانه هماهنگ نبوده‌اند و ...»

ضربه‌هایی که ایران به صهیونیست‌ها زد
یکی از مؤسسان حماس گفت: «صهیونیست‌ها را با کمک ایران بیرون راندیم.» محمود الزهار افزود: «با کمک‌های ایران بود که مقاومت اسلامی توانست اشغالگران صهیونیست را از نوار غزه بیرون کند و ضربه‌های سنگینی را بر آنها وارد سازد.»

بوئینگ و تربیت نسل میانه‌رو در ایران
سخنگوی وزارت خارجه آمریکا گفت: «می‌دانیم که برخی در بدنه حاکمیت ایران، خواهان روابط بازتر با جهان هستند!!» جان کربی، سخنگوی وزیر خارجه آمریکا در پاسخ به پرسش خبرنگاران که «آیا جان کری فکر می‌کند افزایش تجارت با ایران و مثلاًً فروش بوئینگ به این کشور سبب می‌شود ایرانیان میانه‌رو شوند؟»، گفت: «به نظرم جان کری فکر می‌کند که تجارت عاملی است که می‌تواند در نتیجه مذاکرات، رفتار ایرانیان را تعدیل کند و رابطه ایران با غرب بهتر شود؛ اگر چنین شود، این خوب است! اما هدف از مذاکرات دور کردن ایران از رسیدن به سلاح اتمی بود!»

تعهد آمریکا برای انتخابات ایران
هافینگتون‌پست نوشت: «دولت اوباما خود را به پیروزی روحانی در انتخابات بعدی ایران متعهد کرده است.» «مارک دابوویتز»، مدیر اجرایی اندیشکده تندروی «بنیاد دفاع از دموکراسی» در روزنامه هافینگتون‌پست نوشت: «رئیس‌جمهور اوباما، از ترس اینکه حسن روحانی و توافق هسته‌ای مذاکره شده او تا زمان انتخابات ریاست‌جمهوری بعدی ایران دوام نیاورد، با مخالفت‌هایش در اجرای تحریم‌های جدید، خود را به پیروزی مجدد روحانی در انتخابات متعهد کرده است.»

سخنان سردار سلامی تأیید شد
معاون ستاد مشترک ارتش رژیم صهیونیستی گفت: «در نبرد بعدی با حزب‌الله، ده‌ها موشک به مناطق مرکزی این رژیم اصابت می‌کند.» «یائیر گولان» معاون ستاد مشترک ارتش رژیم صهیونیستی تأکید کرد که در صورت رخ دادن جنگ دیگری با حزب‌الله، ده‌ها موشک به بخش‌های مرکزی فلسطین اشغالی برخورد خواهد کرد. سردار سلامی در سخنرانی روز قدس تهران اظهار داشت: «۱۰۰ هزار موشک از لبنان و ده‌ها هزار موشک برد بلند از نقاط مختلف جهان اسلام آماده نابودی رژیم اشغالگر قدس است.»

افتخارات رئیس جدید ستادکل نیروهای مسلح
سرلشکر محمدحسین باقری، رئیس ستاد کل نیروهای مسلح دارای مدرک دکتری جغرافیای سیاسی و ژئوپلیتیک از دانشگاه تربیت مدرس و عضو هیئت علمی دانشگاه دفاع ملی با مرتبه استاد تمامی است و علاوه بر ایفای مسئولیت‌های اجرایی، به تدریس در دانشگاه عالی دفاع ملی و دانشگاه تربیت مدرس نیز اشتغال دارد. سردار باقری به علت انجام فعالیت‌های شایسته در دوران دفاع مقدس مفتخر به دریافت سه نشان فتح و برای فعالیت‌های پس از دفاع مقدس یک نشان نصر از دست مبارک فرمانده معظم کل قوا شده است. وی دارای تألیفاتی در زمینه ژئوپلیتیک قفقاز، منطقه غرب آسیا، حقوق بین‌الملل دریایی جمهوری اسلامی در خلیج‌فارس و تنگه هرمز و عضو قطب علمی جغرافیای سیاسی کشور و عضو هیئت مؤسس انجمن ژئوپلیتیک ایران است.
دست صهیونیست‌ها در ماجرای کردستان رو شد
روزنامه صهیونیستی جروزالم به نقل از دبیرکل حزب دموکرات کردستان ایران نوشت، این حزب کمپینی به راه انداخته است تا با دیکتاتوری ایران در داخل و نقش بی‌ثبات‌کننده آن در خارج از کشور مقابله کند. این روزنامه در مطلبی به قلم مصطفی هجری نوشت: «بر همین اساس، نیروهای پیشمرگ ما به همه منطقه کردستان ایران اعزام شده و در همه جا حضور قدرتمندی دارند.» نویسنده این مقاله در پایان نوشت: به طور خلاصه، یک همگرایی راهبردی میان منافع کشورها در داخل ایران و بازیگران اصلی منطقه وجود دارد که می‌تواند نظم جدیدی در خاورمیانه ایجاد کند که بر اساس آن ما می‌توانیم پایه و اساسی برای امنیت و صلح پایدار بیابیم. انتشار و تحلیل این دیدگاه‌ها نشانه‌ای از رابطه آشکار صهیونیست‌ها و ضد انقلاب‌های کرد است که در تلاش برای ناامن کردن ایران هستند.

تعمیق شکاف‌هاي قوميتي در فضاي پسا‌برجام
یکی از راهبردهای آمریکا درباره ایران،‌ ایجاد شکاف‌های قومیتی و نژادی در پسابرجام است. در همین راستا تلویزیون صدای آمریکا دیدار تعدادی از جدایی‌طلب‌های ایرانی با عنوان «کنگره اقوام برای ایران فدرال» متشکل از نمایندگانی از اعراب اهوازی، کردها، بلوچ‌ها، ترک‌ها و آذربایجانی‌ها در واشنگتن با اعضای کمیته روابط خارجی سنای آمریکا را مورد اشاره قرار داده که ضمن فضاسازی درباره وضعیت حقوق بشر در ایران، خواستار فشار آمریکا بر جمهوری اسلامی ایران در این زمینه شده‌اند: «... این فعالان درباره مشکلات اقتصادی و سیاسی اقلیت‌ها در ایران صحبت کرده و خواستار آن شدند که آمریکا برای فشار بر دولت ایران، نقض حقوق بشر در این کشور را محکوم کند.»

تبدیل یک کشور شیعی به یهودی
یکی از برنامه‌های صهیونیست‌ها تبدیل کشور شیعه آذربایجان به کشوری یهودی است. در این راستا میلیخ یئودایوف، رهبر یهودیان کوهستانی جمهوری آذربایجان با انتشار مقاله‌ای در «جوییش ژورنال» با عنوان «یک نماینده یهودی در یک سرزمین مسلمان» نوشت: «در حالی که یهودستیزی در آمریکا در سال 2015 سه درصد افزایش یافته است، چنین مسئله‌ای در جمهوری آذربایجان که اکثریت جمعیت آن مسلمان هستند، هیچ‌گاه نمی‌تواند روی دهد.» نویسنده با اشاره به اخبار مربوط به یهودستیزی در غرب افزوده است: «شاید نیاز باشد که هیئت‌های بیشتری از مردم جهان از جمله کالیفرنیا به جمهوری آذربایجان سفر کنند و در بازگشت به سرزمین خود پیام امید و صلح را گسترش دهند.» این در حالی است که در سال‌های گذشته دولت آذربایجان رهبران و مردم شیعه آذربایجان را تحت فشار قرار داده است.

حواشی ناسالم سینمای ایران
شهرزاد کمال‌زاده، بازیگر سینما و تلویزیون گفت: من در طول سال چندین کار خوب با موقعیت‌های مالی ویژه، زیر پا می‌گذارم تا وارد حواشی ناسالم و رفتار غیرموجه برخی از افراد نشوم، در کنار اینها برخی کارها هستند که اصلاً نمی‌توانم آنها را قبول کنم چه برسد که بخواهم درباره آنها فکر کنم. این بازیگر سینما درباره یکی از بازیگران زن که در مصاحبه‌ای گفته بود به اعتقاد من پیشنهاد بی‌شرمانه در سینما وجود ندارد و اگر دارد چرا به من نمی‌دهند! گفت: خطاب به آن بازیگری که این موضوع را مطرح کرده می‌گویم که به جرئت دروغ می‌گوید و حتی حاضرم مقابل رویش باز تکرار کنم که دروغ می‌گوید،‌ اصلاً مگر می‌شود در حرفه‌ای به نام سینما حاشیه‌های منفی و پیشنهادهای بی‌شرمانه وجود نداشته باشد، نه تنها وجود دارد؛ بلکه به شدت تأثیر منفی بر روند کار من و امثال من گذاشته است.

فتنه 88 و سازماندهی انقلاب ناکام رنگی یا مخملی در ایران، اگرچه نقطه عطفی برای علنی ساختن نبرد نرم آمریکا علیه جمهوری اسلامی ایران بود؛ اما این نبرد از مدت‌ها پیش شروع شده بود و انقلاب رنگی ناکام 88 تنها آن را از خفا به روشنا آورد و علنی ساخت. در واقع، جنگ نرم دشمن در قبال انقلاب اسلامی تاکنون سه مرحله متمایز داشته است. مرحله نخست آن همان تلاش ناکام برای به نتیجه رساندن انقلاب رنگی بود. مرحله دوم این جنگ با تبلیغات اغواگرانه و روی آوردن به راهبرد تحریم فلج‌کننده علیه جمهوری اسلامی ایران عملیاتی شد. دشمن در این مرحله درصدد بود با هدف قراردادن وحدت و انسجام داخلی کشور و دامن زدن به نارضایتی‌های مردمی، نوعی بسیج اجتماعی گسترده را علیه نظام شکل دهد. مرحله اول که با حضور دشمن‌شکن ملت در حماسه 9 دی نقش بر آب شد و به گورستان تاریخ پیوست، مرحله دوم نیز با مقاومت مردم در برابر تحریم‌ها و ارائه الگویی برای مدیریت اقتصاد کشور در شرایط تحریم، تحت عنوان «اقتصاد مقاومتی» تا حد زیادی خنثی و بی‌اثر شده است. 
از این مرحله به بعد بود که آمریکا با اتخاذ راهبرد «نفوذ»، با هدف تضعیف توانمندی‌های درونی نظام اسلامی و به حاشیه بردن نهادهای انقلابی و با شیوه نفوذ در ارکان تصمیم‌گیری و تصمیم‌سازی نظام به جنگ با جمهوری اسلامی ایران ادامه داد. در واقع، تلاش برای نفوذ در حصار امن اقتدار و صلابت جمهوری اسلامی ایران، موج سوم جنگ نرم دشمن علیه انقلاب اسلامی است که پس از ناکامی انقلاب رنگی 88 و تحریم‌های اقتصادی علیه کشورمان در دستور کار آمریکا قرار گرفته است. مزیت این شیوه دشمنی برای استکبار این است که از آنجا که نسبت به دو مرحله پیش پیچیده‌تر و نامرئی‌تر است، درک آن دشوار بوده و کمتر نیز حساسیت طرف مقابل را در پی دارد. همچنین این شیوه، در مقایسه با دو مرحله پیش، بسیار کم‌هزینه‌تر بوده و به حضور فیزیکی نیاز ندارد و به همین دلیل است که به نفوذ، «تسخیر بدون حضور فیزیکی و بدون فتح سرزمینی» گفته می‌شود. 
آنچه آمریکا در کوتاه‌مدت در این هماوردی دنبال می‌کند، در دو سطح‌ سیاسی و اقتصادی قابل تبیین است؛ در سطح سیاسی پذیرش دموکراسی و حقوق بشر آمریکایی از سوی جمهوری اسلامی ایران و همچنین پذیرش نظام سلسله‌مراتبی حاکم بر سیاست و روابط بین‌الملل، که در راستای حفظ قدرت‌طلبی و سیطره آمریکا و دیگر قدرت‌های استکباری پایه‌ریزی، عملیاتی و نظریه‌پردازی شده است، پذیرش قواعد و هنجارهای حاکم بر این نظام ظالمانه و بازیگری در چارچوب این قواعد مد نظر آمریکا است. از دیدگاه آمریکایی‌ها، در سطح اقتصادی نیز جمهوری اسلامی ایران باید نظام جهانی سرمایه‌داری را به منزله چارچوب حاکم بر اقتصاد جهان قبول داشته باشد و همچنین اقتصاد بازار آزاد، نسخه‌های صندوق بین‌المللی پول و بانک جهانی برای توسعه کشور را بپذیرد، یا به تعبیر دقیق‌تر، برنامه‌ریزی مستقل ملی برای دستیابی به توسعه را کنار بگذارد و به اصطلاح خود را به مدارهای جهانی و بین‌المللی توسعه پیوند بزند. در بلندمدت نیز آمریکا به دنبال تغییر هویت اسلامی و انقلابی نظام اسلامی به مثابه یک هدف حداقلی و در صورت توانایی، بهره‌برداری از این استحاله هویتی به مثابه ابزاری برای براندازی و سرنگونی نظام جمهوری اسلامی ایران به مثابه هدف حداکثری و نهایی خود است. 
یک نقطه مشترک در هر سه مرحله مذکور، ایجاد نوعی همگرایی و اشتراک هدف میان اقلیت غربگرا در داخل و دشمنان خارجی ملت ایران، به ویژه آمریکا است. به عبارتی، در هر سه مرحله نقطه اتکای دشمن برای پیشبرد اهداف خصمانه‌اش در قبال نظام اسلامی، اقلیتی واداده و طرفدار غرب در داخل کشور است. با این تفاوت که در دو موج اول جنگ نرم، سرمایه‌گذاری دشمن بر روی توده اقلیت غربگرا در داخل کشور متمرکز بود و کوشید با به صحنه کشاندن آنها،‌ تحولات مورد نظر خود را در داخل کشور شکل دهد، سازماندهی کند و به نتیجه برساند؛ اما در موج سوم این جنگ، دشمن به سرمایه‌گذاری بر روی طیفی از نخبگان در مصادر امور کشور متمرکز است و نقطه اتکای او، نخبگان توسعه‌گرایی است که معتقدند راه‌حل مسائل کشور، دست کشیدن از انقلابی‌گری، پذیرش نظام ظالمانه حاکم بر جهان، ادغام در جهانی شدن، کم‌رنگ شدن جهت‌گیری‌های معطوف به حفظ استقلال کشور و... است. به عبارت دیگر، دشمن با راه‌اندازی کودتای رنگی و تحریم جمهوری اسلامی ایران درصدد بود با «فشار از پایین» صراط مستقیم انقلاب را منحرف کند و آن را به تبعیت و اطاعت از خود وادارد؛ اما در موج سوم دشمن با امید بستن به نخبگان تجدیدنظرطلب و با امید «چانه‌زنی از بالا» از سوی برخی نخبگان، مترصد تغییر رفتار نظام اسلامی و مطیع کردن آن نسبت به خود است. 
اما مسئله مهم اینکه؛ همان‌گونه که موج اول جنگ نرم با حضور حماسی امت حزب‌الله در 9 دی با شکست روبه‌رو شد و موج دوم نیز با مقاومت مثال‌زدنی آنها نتوانست دشمن را به سرمنزل مقصود برساند و ناکارآمدی حربه تحریم دشمن را نشان داد، برای مقابله با موج سوم این نبرد؛ یعنی نفوذ چه باید کرد؟ «جهاد کبیر» به معنای پیروی نکردن از دشمن، نسخه مقابله با این نقشه شوم دشمن است. در واقع، همان‌گونه که دشمن با امید بستن به تبعیت‌پذیری برخی نخبگان واداده از او، امیدوار است که نظام اسلامی را به اسارتِ تبعیت از خود درآورد، نسخه مقابله با این شیوه دشمنی، حفظ حساسیت‌ها نسبت به دشمن، او را دشمن دانستن و عدم تبعیت از او و مبارزه با او در تمامی ابعاد سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و... است که «جهاد کبیر» نامیده می‌شود. طبیعتاً مراقبت از نفوذ افراد واداده به درون دستگاه‌های تصمیم‌گیر و تصمیم‌ساز نظام، تطهیر دستگاه‌های نظام از لوث وجود نفوذیان احتمالی، معرفی و شناساندن شخصیت‌های نفوذی به مردم، فراهم کردن زمینه برای حضور حداکثری نیروهای انقلابی و تبعیت‌ناپذیر از دشمن در مصادر امور و در دستگاه‌های حساس کشور و... می‌تواند به منزله مقدمات و شیوه‌هایی برای تقویت جهاد کبیر نظام اسلامی مورد توجه قرار گیرد.

چرا ایران به حزب‌الله لبنان و گروه‌های فلسطینی کمک می‌کند؟ چرا باید جوانان ایران در عراق و سوریه به شهادت برسند؟ آیا با پول‌هایی که جمهوری اسلامی ایران در لبنان، سوریه و عراق هزینه می‌کند، نمی‌توان بخشی از مشکلات معیشتی مردم را حل کرد و برای جوانان شغل ایجاد کرد؟ مگر از قدیم نگفته‌اند چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است!
گزاره‌ها و سؤالات بالا، نمونه‌ها و بخشی از موضوعاتی است که از طریق شبکه‌های ماهواره‌ای و در فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی به صورت مستمر مطرح می‌شود. مخاطبان این مطالب، سه گروه هستند: ۱ـ کسانی که منطق و دلایل کمک کردن‌های جمهوری اسلامی ایران به مقاومت و حضور مستشاری آن در کشورهایی چون سوریه و عراق را می‌دانند و با این موضوع برخوردی عقلانی و دینی دارند؛ ۲ـ کسانی که چنین شناخت و نگاهی ندارند و ۳ـ کسانی که مطالب را خوب می‌دانند، ولکن با موضوع برخورد سیاسی داشته و از دریچه منافع حزبی و جناحی با آن برخورد می‌کنند. گروه دوم عمدتاً به دلیل نداشتن شناخت، تحت‌تأثیر القائات قرار گرفته و منتقد سیاست‌های جمهوری اسلامی ایران در قبال مقاومت و مسائل منطقه می‌شوند و بر این اساس، به باز نشر این سؤالات در جامعه می‌پردازند. برخی از این افراد در شرایط مقتضی، به‌مثابه پیاده‌نظام گروه سوم، مانند روز قدس سال ۸۸، در کف خیابان اقدام به سر دادن شعار «نه غزه نه لبنان، جانم فدای ایران» می‌کنند. حرف اصلی منتقدان این است که چرا باید از جیب ملت ایران در حالی که خود مردم ان نیازمند هستند، برای کشورهای دیگر از جمله لبنان، فلسطین، سوریه و عراق خرج شود؟
در گذشته برخی از اصلاح‌طلبان در دامن زدن به چنین ذهنیتی به صورت آشکار نقش ایفا کردند. یادم هست که در دولت دوم اصلاحات، در دانشگاه تربیت مدرس جمعی از اصلاح‌طلبان، همایشی بر پا کردند با نام «فلسطین و نگاه ایرانی. در این همایش که افرادی در سطح مشاوران رئیس‌جمهور هم شرکت کرده بودند، اصل حرف این بود که جمهوری اسلامی ایران از اول انقلاب تا به حال، به موضوع فلسطین نگاه ایدئولوژیک داشته و این نگاه با منافع ملی در تعارض است. در واقع، برپاکنندگان آن همایش که اصلاح‌طلبان بودند، می‌گفتند باید به فلسطین با نگاه ایرانی و از دریچه منافع ملی نگاه کنیم. شعار «نه غزه نه لبنان، جانم فدای ایران» خروجی همین نگاه در فتنه‌ سال ۸۸ بود.
اکنون هم طرفداران این نگاه، به نوعی فعال هستند. چندی پیش یکی از مشاوران رئیس‌جمهور گفته بود با توجه به کاهش درآمدهای دولت، بهتر است سطح فعالیت‌های مستشاری ایران در منطقه کاهش یابد. مبنای این نگاه؛ همان است که می‌گویند، کمک‌های جمهوری اسلامی ایران به مقاومت جنبه ایدئولوژیکی دارد. با این مبنا، گفته می‌شود وقتی ما خودمان مشکل داریم، چرا باید پول اندک‌مان را در دیگر جاها خرج کنیم؟ آیا تمام واقعیت‌ این است که می‌گویند؟ خیر؛ واقعیت آن است که جمهوری اسلامی ایران، علاوه بر آنکه با نگاه انسانی، دینی و اعتقادی و بر حکم وظیفه شرعی به مقاومت و ملت‌های مظلوم فلسطین، لبنان، سوریه، عراق و… کمک می‌کند، اما این کمک‌ها و تقویت مقاومت، اقدامی هوشمندانه و حکیمانه، در راستای تأمین منافع ملی و درصدر این منافع، امنیت ملی است. به عبارت صریح‌تر، امنیت امروز کشور، ثبات و آرامش ملت ایران که در منطقه پر آشوب بی‌نظیر است، در پرتو همین کمک‌ها و مجموعه‌ اقدامات دیگر حاصل شده است. اگر کسانی که شعار «نه غزه نه لبنان، جانم فدای ایران» سر دادند، حقیقتاً صادق بودند، امروز باید پیشگام حضور در سوریه و عراق برای دفاع از مرزهای ایران و امنیت کشور باشند. برای فهم و درک این موضوع، ذکر دو نکته لازم است:
نکته اول: سهم مقاومت در قدرت بازدارندگی نظامی ایران؛ تمامی کارشناسان می‌دانند علت عدم حمله نظامی آمریکا و رژیم صهیونیستی طی سال‌های اخیر به ایران، قدرت دفاعی و نظامی جمهوری اسلامی ایران در سطح بازدارندگی بوده است و تمامی کارشناسان طرفدار این نگاه، سهم مقاومت و به‌ویژه حزب‌الله لبنان در تولید چنین قدرتی برای جمهوری اسلامی ایران را، یک سهم بالا می‌دانند. اگر بخواهیم میزان این سهم را بدانیم، تأمل در موارد زیر کفایت می‌کند:
الف ـ حمله رژیم صهیونیستی در سال ۲۰۰۶ میلادی به حزب‌الله لبنان، مقدمه‌ای بود برای حمله این رژیم به جمهوری اسلامی، اما شکست صهیونیست‌ها در جنگ ۳۳ روزه، آنان را به این جمع‌بندی رساند که هرگز نباید موجودیت خود را با حمله نظامی به ایران، به خطر اندازند.
ب‌ـ در خلال مذاکرات هسته‌ای بین ایران و آمریکا، باراک اوباما در توجیه دلایل توافق با جمهوری اسلامی در موضوع هسته‌ای و استفاده نکردن از گزینه نظامی علیه ایران، به منتقدان داخلی خود گفت، اگر ما به ایران حمله نظامی می‌کردیم، حزب‌الله لبنان امنیت تل‌آویو را به خطر می‌انداخت. این سخن بسیار روشن است و نشان می‌دهد که سهم حزب‌الله لبنان در تولید قدرت در سطح بازدارندگی برای جمهوری اسلامی ایران، یک سهم بالا و تعیین‌کننده است.
نکته دوم: جنگ با تروریست‌ها در عراق و شام، یعنی درگیر شدن با دشمن در دوردست‌ها؛ این یک واقعیت است که اساس شکل دادن به این گروه‌های تروریستی از سوی شبکه استکبار و شبکه صهیونیسم به همراه متحدان منطقه‌ای خود، برای زدن جمهوری اسلامی، مقاومت و جریان بیداری اسلامی است. بنابراین، هدف اصلی خود سوریه و عراق نیست. بحران‌آفرینی در سوریه و عراق، مقدمه‌ای برای بحران‌سازی در ایران و شکست جمهوری اسلامی بود. در واقع، اگر این گروه‌های تروریستی با کمک‌های مستشاری و شهدای مدافع حرم، در سوریه و عراق زمین‌گیر نمی‌شدند و شکست نمی‌خوردند، الآن باید با آنان در داخل ایران می‌جنگیدیم. آیا اگر پای این گروه‌های تروریستی به ایران باز می‌شد، آن کسانی که شعار «نه غزه نه لبنان، جانم فدای ایران»، سر می‌دادند، حاضر بودند با حضور در مناطق جنوب شرق، شمال غرب و حتی در دیگر استان‌های درگیر بحران، حضور پیدا کرده و جان خود را فدای ایران کنند؟ پاسخ روشن است؛ آنان چمدان سفر بسته، به نقاط امن در ایران یا دیگر کشورها کوچ می‌کردند. بنابراین جانبازان واقعی برای ایران اسلامی، همان‌هایی هستند که از حریم اهل‌بیت(ع) دفاع می‌کنند و با این دفاع به‌‌مثابه یک وظیفه دینی و اسلامی، امنیت ایران را نیز تأمین می‌نمایند.
بر اساس آنچه به اختصار آمد؛ باید بدانیم که کمک‌های جمهوری اسلامی ایران به مقاومت و حضور مستشاری در کشورهای منطقه، علاوه بر انجام یک تکلیف اسلامی و انقلابی در راستای کمک به ملت‌های مظلوم و کسانی که با نظام سلطه مبارزه می‌کنند، اقدامی هوشمندانه با یک سهم بسیار بالا و تعیین‌کننده، در تأمین امنیت ملی است.