سید پرویز فتاح، رئیس کمیته امداد امام خمینی(ره) با اشاره به اقدامات این نهاد در جهت محرومیت‌زدایی بر همراهی مردم در این مسیر تأکید کرد و گفت: به رغم وجود مشکلات اقتصادی در 9 ماهه گذشته، میزان کمک مردم به کمیته امداد 35 درصد افزایش داشته است. از دولت خواسته‌ایم در این سه ماهه آخر سال دو بار سبد کالا را بین افراد تحت پوشش این نهاد توزیع کند که رئیس‌جمهور در این خصوص دستور لازم را داده‌اند.

نگاهی به شاخصه‌های یک مهد کودک استاندارد

 شهناز سلطانی/ اولین تعریفی که اغلب ما از مهد کودک داریم، مکانی است که مادر شاغلی به ناچار فرزندش را صبح به صبح راهی آن می‌کند. اما فراتر از این نوع نگاه به مهد کودک هم وجود دارد و آن نگاهی است که در آن بچه‌ها مهارت ورود به زندگی اجتماعی را می‌آموزند و شخصیت اجتماعی‌شان قوام می‌گیرد. سیدمحمد رحیم فاضلی‌نژاد مدیرکل بهزیستی شهر تهران همین چند روز پیش بود که گفت: فقط 10 درصد کودکان تهرانی به مهد کودک می‌روند. همین اظهارنظر یک مقام مسئول که از نظر قانون مهدهای کودک باید زیر ذره‌بین آنها فعالیت کنند سبب شد به این موضوع بپردازیم که آیا اصلاً مهد کودک برای بچه‌ها ضروری و مفید است، یا صرفاً از روی اضطرار مانند شاغل بودن مادر باید به آن تکیه کرد و بچه‌ها را راهی آن. واقعیت این است که اگر همین آمار 10 درصدی را کنکاش کنیم، به یقین به این نتیجه می‌رسیم که بخش اعظم این کودکان مادران شاغل دارند؛ بنابراین به ناچار گزینه مهد کودک را برای زمان‌هایی که در خانه نیستند، برمی‌گزینند بر همین اساس ناگفته پیداست که مادران خانه‌دار کودکان‌شان را نزد خود نگه می‌دارند و اعتقادی به مهد کودک ندارند. اما باید گفت، در مهد کودک خوب و استاندارد و مطابق با نیازهای یک کودک محاسنی نهفته است که به رشد کودک کمک می‌کند. اما لازمه آن، این است که ما از نگاه منفی و متعصب به مهد کودک فارغ شویم. 

جایی برای رشد کودک
روان‌شناسان کودک معتقدند، پدر و مادر و محیط خانه تا حد معینی می‌توانند در رشد و تکامل شخصیت کودک تأثیر بگذارند و بعد از این سن، یعنی دوـ سه سالگی بهتر است بچه‌ها را وارد محیط بزرگ‌تری مانند مهد کودک کنند تا به تکامل رشدی او کمک کنند. بنابراین مهد کودک در ذهن کلیشه شده ما جایی برای نگهداری کودک نیست؛ بلکه جایی برای رشد از نظر اجتماعی، روانی، عاطفی، زبانی و مهارتی است. برخی از روان‌پزشکان معتقدند، در فرهنگ ما ایرانی‌ها وابستگی فراوانی بین فرزندان و والدین وجود دارد که این وابستگی بیش از حد و اندازه در رشد صحیح کودک خلل ایجاد می‌کند، پس بهتر است به دنبال راهی باشیم تا از این مشکل احتمالی جلوگیری کنیم و این راه می‌تواند به یک مهد کودک قابل قبول ختم شود. 

نگران جدایی نباشید
اغلب والدین، به ویژه مادرها نگران هستند که مبادا جدایی کودک از والدین او را بیازارد. واقعیت این است که اگر شما آگاهانه تصمیم گرفته‌اید کودک‌تان را در مسیر صحیح رشد او راهی مهد کودک کنید، پس باید در برابر این جدایی و سختی‌های ابتدایی آن مقاومت کنید. این طبیعی است که در روزهای اول کودک شما نرفتن را ترجیح بدهد و شاید گریه و ناراحتی هم بکند. اگر انتخاب شما یک مهد کودک استاندارد با مربیان کاربلد باشد، به طور حتم به شما کمک فراوانی خواهند کرد. برای مثال از ساعت‌های کمتری شروع کنید و رفته‌رفته به زمان حضور بچه‌ها در مهد بیفزایید. این کار سبب می‌شود بچه‌ها هم کم‌کم به محیط جدید عادت کنند. ما نباید از آنها انتظار داشته باشیم یکباره و در زمانی کوتاه این محیط جدید را بپذیرند. 

مهد کودک استاندارد 
پس از اینکه تصمیم گرفتید کودک‌تان را در مهد کودکی ثبت‌نام کنید، باید مطالعه درباره مهدها را شروع کنید. کدام مهد استاندارد و کدام مهد از نظر بهداشت و سلامت مورد قبول است؟ در انتخاب‌تان به این نکته مهم توجه داشته باشید، مهد کودک‌هایی که مدام به دنبال تعویض مربیان خود هستند، قابل قبول نیستند؛ چرا که در یک مهد خوب شرایط را برای تثبیت موقعیت مربیان فراهم می‌کنند تا ماندگار شوند؛ زیرا جابه‌جایی مکرر مربی، کودک را مضطرب می‌کند. مربی باید ثابت باشد تا کودک بااو انس بگیرد و کم‌کم با او رابطه عاطفی برقرار کند. تشویق اطرافیان کودک هم برای رفتن به مهد کودک بسیار مؤثر است. 

 کیفیت حضور 
حتی اگر مادری خانه‌دار هستید، به کیفیت حضورتان در کنار کودک‌تان توجه کنید. اینکه صرفاً کودک ما در کنار ما باشد، کافی نیست. مطالعات نشان داده است مادران شاغل که ساعت کمتری را در مقایسه با مادران خانه‌دار در کنار فرزندان‌شان هستند، به کیفیت حضورشان در خانه و در کنار کودک‌شان اهمیت بیشتری می‌دهند. بنابراین اگر ما تصمیم گرفته‌ایم چند ساعتی کودک‌مان را به مهد کودک بفرستیم، بهترین فرصت است که خودمان، توانایی‌ها و علایق‌مان را ارتقا دهیم. به یقین این موضوع رابطه ما و فرزندمان را باکیفیت‌تر خواهد کرد. اگر به ادامه تحصیل علاقه‌مندیم، یا به انجام کارهای هنری یا ورزشی، از این فرصتی که بچه‌ها در خانه حضور ندارند، بهره ببریم. 

قانون‌آموزی
به طور معمول کودکان تا زمانی که به مدرسه نرفته‌اند و فقط در خانه حضور داشته‌اند، در مقایسه با کودکان مهد کودکی توانایی‌های کمتری دارند؛ چرا که اغلب در خانه، بی‌قانونی حاکمیت دارد. اما در مهد کودک همه کارها سر ساعت مشخصی انجام می‌شود. صبحانه و ناهار زمان معین دارد. همین‌طور بازی و استراحت و آموزش و خواب. بنابراین بچه‌ها در این محیط قانونمندی را یاد می‌گیرند. این موضوع به ویژه زمانی که کودکان وارد مدرسه می‌شوند، دیگر برای آنها اضطراب‌آور نیست؛ چرا که پیشتر با آن آشنا شده‌اند، اما کودکانی که محیط بیرون از خانه را در سال‌های پیش از مدرسه تجربه نکرده‌اند، با این موضوع به راحتی کنار نمی‌آیند.
تحقیقات نشان داده است بچه‌هایی که مهد کودک می‌روند، دایره واژگان وسیع‌تری دارند. در دوست‌یابی در مدرسه موفق‌ترند. کمتر دچار ترک تحصیل می‌شوند. با دیگران بهتر ارتباط برقرار می‌کنند و مفاهیم کلامی و غیر کلامی را بهتر درک می‌کنند. 
بهتر است کودک را تا پایان دو سالگی در خانه نگه داریم. امنیت روانی اولیه و وابستگی‌های عاطفی دو شاخصه مهمی هستند که باید در خانه شکل بگیرند، پس از این سن، کودک به تجربه اجتماعی نیاز دارد و مهد کودک مکان خوبی برای کسب این تجربه است. بچه‌هایی که تجربه حضور در مهد کودک را دارند، اغلب مستقل‌ترند و استعدادها و خلاقیت‌های‌شان بهتر شکوفا می‌شود، تا بچه‌هایی که پیش از سنین دبستان فقط در کنار مادر و در خانه بوده‌اند. 

 تحویل به موقع
مربیان مهد کودک که قرار است در نبود مادر نقش او را برای کودکان ایفا کنند، باید صلاحیت لازم را داشته باشند که اگر این‌طور نباشد، امنیت خاطر کودک خدشه‌دار می‌شود. اگر کودک‌تان را به مهد کودک می‌فرستید، در ساعت مشخصی او را به مهد تحویل دهید و در ساعت مشخصی او را تحویل بگیرید؛ چرا که اگر تأخیر کنید کودک گمان می‌برد او را فراموش کرده‌اید و دچار نگرانی و تشویش‌خاطر می‌شود. 

نه هر مهد کودکی
ناگفته پیداست که در همین شهر تهران و پایتخت مهد کودک‌های غیر استاندارد و غیر قابل قبولی وجود دارند که بی‌شک آسیب‌های روانی و عاطفی فراوانی را به بچه‌ها تحمیل می‌کنند، چه برسد به شهرهای دور که کمتر از پایتخت زیر ذره‌بین مسئولان بهزیستی هستند. بنابراین اگر محاسنی را برای رشد کودکان‌مان در مهد کودک برمی‌شماریم، یادمان نرود که مد نظرمان نه هر مهد کودکی و نه به هر قیمتی باشد.


 صحرا محمدی/ گله و شکایت داریم، ناراحتیم و سرافکنده، لعنت می‌فرستیم به این تاریکی که چرا ملت کتاب‌خوانی نیستیم. آمار و ارقام کتاب‌خوانی و نخوانی ما اخم‌های‌مان را در هم می‌کشد. غبطه می‌خوریم به حال جماعتی کتاب‌خوان، مانند ژاپنی‌ها که می‌گویند در قطار مترو هم کتاب به دست هستند و اگر غریبه‌ای دست خالی و بی‌کتاب وارد شود، همه متعجب و انگشت به دهان می‌مانند که مگر می‌شود!
قصه کتاب‌خوانی ما کمی عجیب و غریب است و همین‌طور کتاب‌نخوانی‌اش. به وقت نمایشگاه کتاب خوشحال و خرسندیم و در پوست‌مان نمی‌گنجیم. این نمایشگاه بهارانه را مملو از مشتاق می‌کنیم و کتاب می‌خریم و بادی به غبغب خودمان و ناشران و نویسندگان و البته مسئولان فرهنگی می‌اندازیم که این همه استقبال کم‌نظیر است و تحسین‌برانگیز.
 از طرفی هم این همه مشتاق آیا کتاب می‌خوانند! اگر می‌خوانند پس این آمار و ارقام سرانه کم مطالعه چه می‌گویند و اگر نمی‌خوانند این‌همه شلوغی نمایشگاه کتاب و فروش خوب کتاب‌ها چه می‌گوید! خلاصه این تناقض وجود دارد و ما دیگر سال‌های سال است که با آن خو گرفته‌ایم؛ ولی شواهد نشان می‌دهد، قطعاً خیلی وقت‌ها، وقت‌مان به هدر می‌رود بی‌آنکه دلی از عزای کتاب‌خوانی در بیاوریم.
 از ساعت‌هایی که در خانه و محل کارمان بیهوده می‌گذرد تا ساعت‌های طولانی که در مترو و تاکسی و اتوبوسیم و همین‌طور در ساعت‌های طولانی در سفر در همه اینها، اگر انصاف به خرج بدهیم واقعاً چقدر کتاب می‌خوانیم! ناگفته پیداست که هدردهندگان خوبی برای وقت و زمان
 هستیم. 
می‌گویند ترک عادت سخت است؛ ولی نمی‌گویند نشدنی است و تلاش لازم دارد؛ چرا سعی نکنیم برای دور شدن از عادت کتاب‌نخوانی قدمی برداریم. محکم‌ترین قدم، قدم اول است. دست به کار شویم و کتاب به دست از فرصت‌ها استفاده کنیم. اگر شروع کنیم، کم‌کم به خواندن و دانا شدن عادت می‌کنیم و از حواشی زندگی که گاهی وقت و فکر و انرژی‌مان را بیشتر از متن زندگی می‌گیرد و فایده‌ای هم ندارد، دور می‌شویم. چشمان و دست‌های‌مان را با کتاب آشنا کنیم. این روزها اگر به کتاب‌فروشی سری بزنید، آن وقت می‌فهمید چه قدر سلیقه و علاقه شما در دسترس است. با هر موضوع و در هر اندازه‌ای کتاب یافت می‌شود؛ کتاب‌هایی که به سهولت در کیف و جیب شما جا 
می‌شود.
 گاهی بی‌هیچ بهانه‌ای سری به یک کتاب‌فروشی بزنید، محال است چیزی با ذائقه شما جور نباشد و دست خالی برگردید. دیگران را هم عادت بدهیم که ما را کتاب به دست ببینند؛ حتماً تماشای مداوم این صحنه در ذهن اطرافیان‌مان می‌نشیند و بی‌شک بی‌تأثیر نخواهد بود. به ویژه اگر در خانواده یا نزدیکان‌مان کودکی داریم که آنها گفته‌های ما را آویزه گوش نمی‌کنند؛ بلکه آنچه را می‌بینند در ذهن می‌نشانند و بر اساس آن رفتار می‌کنند.
 همه ما در آرزوی نسلی هستیم که در آینده چشم ما را روشن کنند و کتاب‌خوان شوند؛ اما غافلیم از اینکه ما برای کتاب‌خوان شدن فرزندان‌مان چه رفتار کتابانه‌ای از خود نشان داده‌ایم. به جای لعنت به این همه تاریکی، شمعی روشن کنیم و کتابی به دست بگیریم.


  حمیدرضا حیدری/ در هفته‌ای که گذشت خبری که به سرعت فضای مجازی را درنوردید و واکنش‌های گوناگونی را در پی داشت، خبر پرتاپ ماهواره به فضا بود که چند روز پیش رئیس‌جمهور از آن صحبت کرده بود. اما این خبر زمانی بیشتر وارد فضای مجازی شد که آذری‌جهرمی در توئیترش نوشت: «خبرهای خوبی براتون دارم. حدس بزنيد چی شده؟!»
البته، این جمله واکنش‌های متفاوتی را در پی داشت، اما پس از چند ساعت دو توئیت متفاوت دیگر در توئیتر وزیر جوان منتشر شد: «خبرخوب طلب شما، بامداد با وزرای ICT دولت‌های ۸ام تا ۱۲ام به پایگاه فضایی امام خمینی(ره) رفتیم. ماهواره‌بر با طی ۲ مرحله موفق، در مرحله ۳ به سرعت کافی نرسید و «پیام» در مدار آرام نگرفت.»
و نیم ساعت بعد؛ این متن منتشر شد: «دوست داشتم با خبر خوب همه را شاد كنم، اما گاهی زندگی آن‌طور كه انتظار داريم پيش نمي‌رود، ولی نبايد كوتاه بياييم و متوقف شويم. دقيقاً در همين شرايط است كه ما ايرانيان با بقيه ملت‌ها در روحيه و شجاعت متفاوتيم. اين بار هم با تلاش بيشتر، به دنيا ثابت مي‌كنيم كه «دوستی» موفق مي‌شود. ان‌شاءالله.»
یکی از کاربران در واکنش به این اتفاق نوشت: «به نوبه خودم دست مریزاد می‌گم به همه‌ متخصصان صنعت فضایی کشور که علی‌رغم تمام بی‌توجهی‌های دولت روحانی، امروز ماهواره‌شون راهی فضا شد. اگرچه ماهواره پیام در مدار قرار نگرفت، اما ایران امروز به مدار 600 کیلومتری دست یافت و ما دفعه‌ بعد می‌توانیم ماهواره را در این مدار قرار بدهیم.»
یکی از دانشجویان سابق دانشگاه امیرکبیر هم برای دلگرمی هم‌دانشگاهی‌هایش اینگونه نوشت: «بهش گفتن با این حجم آتیش اگر به آب بزنیم قطعاً نمی‌رسیم به اونور آب! گفت: برا من همین‌که به امام بگن بچه‌ها به خط زدن کافیه، مابقیش دست خداست. دم همه بچه‌های نخبه دانشگاه امیرکبیر گرم، با توکل به خدا دوباره بسازید.»
یکی دیگر از کاربران با کنایه به برخی وعده وعیدهای رئیس‌جمهور که به مرحله عمل نرسیده‌اند، اینگونه نوشت: «ماهواره پیام در مدار قرار نگرفت، چون دیروز حسن روحانی وعده موفقیتش را داده بود! اصولاً هرچه حسن روحانی وعده‌اش را می‌دهد، محقق نمی‌شود و شکست می‌خورد! والله، حرف نزدن روحانی هم به نفع خودش و دولتشه و هم به نفع مردم!»
کاربر دیگری هم به خوشحالی خودفروختگان و وطن‌فروشان هم‌راستا با منافقین از پرتاب ناموفق ماهواره پیام اینگونه نوشت: «اینکه پرتاب ماهواره پیام موفق نبوده در دنیا سابقه داره و چیز عجیبی نیست، اما اینکه برخی دوستان از این اتفاق خوشحالند، واقعاً برام عجیبه!»
یکی دیگر از کاربران نوشت: «آقای روحانی و آقای آذری‌جهرمی ازتون ممنونم بابت یکی از معدود کارهای خوب هیئت دولت‌تون که دل منو خیلی شاد کرد. اتکا به نیروی داخلی شاید همیشه جواب نده، ولی از وابستگی به غرب بارها بهتره.»
برخی هم سعی کردند زمانی را به یاد دیگر کاربران توئیتر بیاورند که یک موجود زنده با مهارت دانشمندان همین سرزمین به فضا پرتاب شد و چند بار پرتاب موفق ماهواره را شاهد بودیم و بگویند در دولتی که شعارش این بود که به عقب بر‌نمی‌گردیم، چه عقبگردی داشته‌ایم.
حالا که این ماهواره در مدار تعیین شده قرار نگرفت و ظاهراً به اقیانوس هند سقوط کرده، کنایه‌ شبکه‌های معاند نظام اسلامی تا روزها ادامه خواهد داشت، اینها همان‌هایی هستند که چشم دیدن استقلال ملت ایران را ندارند. اما اینجا آخر کار نیست، قطعاً دانشمندان و جهادگران جوان ایرانی دست از تلاش بر نخواهند داشت و بی‌وقفه شروع به کار کرده و ماهواره‌های بهتری را به فضا خواهند فرستاد، آن روز است که باید نشست و شاهد اتفاقات شیرینی بود که دشمنان نظام اسلامی با تلخکامی مجبورند به آنها اعتراف کنند.


نگاهی به تغییر ادبیات رسانه‌های اصلاح‌طلب درباره ادامه برجام با اروپا

 سید فخرالدین موسوی/ «اروپا برقراری یک کانال مالی برای رهایی ایران از تحریم‌های آمریکا را وعده داده؛ ولی تاکنون به هیچ نتیجه مثبتی نرسیده است. بعد از این همه مدت، مسئولان آلمانی گفته‌اند که تا هفته‌های آینده امیدواریم اتفاقی در این زمینه رخ دهد! این رویه اظهارات بی‌اساس و همچنین تحریم‌های جدید اروپا علیه وزارت ‌اطلاعات ایران و همایش بین‌المللی در لهستان سبب سردرگمی و کلافگی مسئولان ایرانی در قبال روابط با اروپا شده و آنها را به موضع‌گیری‌های تند وادار کرده است.
 اینکه اروپا برای همگرایی با ایران مقابل آمریکا بایستد، رؤیایی است که برخی در سر دارند، ولی این موضوع هیچ‌گاه به حقیقت نخواهد پیوست»، «کلافگی ایران از دست اروپا» عنوانی است که روزنامه اصلاح‌طلب «قانون» برای این عبارات برگزیده است تا سرسخت‌ترین حامیان اتحاد با اروپا علیه آمریکا به کلافگی خود از لفاظی‌ها و فقدان تحقق وعده‌ها از سوی اروپا سخن به میان آورند؛ چنانکه روزنامه «آفتاب یزد» نیز در مطلبی با عنوان «ایجاد کانال مالی ناکام ماند.» نوشت: «پس از ماه‌ها انتظار سرانجام اروپایی‌ها آب پاکی را روی دست ایران ریختند و بر ناتوانی خود در اجرای تعهدات مرتبط با کانال مالی اذعان کردند. این اتفاق در حالی رخ داد که پیشتر بسیاری از صاحب‌نظران بدبینی‌های زیادی به شکل‌گیری کانال مالی میان اروپا و ایران داشتند.» 
«پویا جبل عاملی» کارشناس اقتصادی حامی دولت نیز در یادداشتی در روزنامه «سازندگی» می‌نویسد: «امروز فقط یک کشور به صورت عملی پایبند به توافق بوده است؛ ایران. آشکار است که اکنون دیگر توافقی وجود ندارد که اروپایی‌ها بخواهند از آن حمایت کنند؛ بلکه آنان از محدودیت‌های هسته‌ای ایران حمایت می‌کنند... ایران مو به مو تعهدات هسته‌ای خود را اجرا می‌کند، اما تحریم‌هایی را تحمل می‌کند که به مراتب سخت‌تر از دوره قبل از توافق است و طرف‌های دیگر کاملاً از تعهدات خویش خارج شده‌اند... امروز دولت نیازمند آن است که باور کند برجام به پایان رسیده... اکنون جواب مشخص است. خروج از برجام و بازگذاشتن راه مذاکره با کسانی که قدرت عمل به تعهدات‌شان را دارند، این گزینه بهتری از ماندن در توافق یکجانبه، تحریم‌های سخت‌تر از پیشابرجام، دلخوش کردن به اقدامات نمادین اروپا و مشاهده رکودی است که این بار می‌تواند اقتصاد کشور را از گروه کشورهای با درآمد متوسط به فقیر مبدل
 سازد.»
اما آنچه عجیب‌تر از همه است، اینکه با وجود این شرایط همچنان روزنامه «ایران» که رسانه رسمی دولت به شمار می‌آید، به جای سخن گفتن از بی‌مسئولیتی اروپا و اشتباه ادامه اعتماد به اروپا همچنان در تلاش است با داخلی کردن مسئله و ایجاد دوقطبی سیاسی به منتقدان دولت حمله و آنها را عامل موفق نشدن برجام بداند، چنانکه این روزنامه در سرمقاله‌ای با عنوان «خط جدید تندروها» می‌نویسد: «فشارهایی که این روزها علیه وزیر خارجه اعمال می‌شود جز در چارچوب یک نابخردی یا حتی طرح مشکوک وابسته به بیگانه، علیه کشور قابل فهم نیست... متأسفانه اگر گزارش اغتشاشات دی ماه سال ۱۳۹۶ به صورت کامل منتشر می‌شد و کسانی که آن غائله را در ضدیت با دولت و در مشهد و شهرهای دیگر استان خراسان راه انداختند و به سرعت تبدیل به یک اغتشاش تمام‌عیار شد، محاکمه و محکوم می‌شدند، امروز جرئت نمی‌کردند که دنبال ایجاد غائله در روابط خارجی کشور بروند... این جماعت کینه شدیدی از برجام دارند. آنقدر از برجام کینه دارند که از مواضع ترامپ در خروج از برجام نیز قند در دل‌شان آب می‌شد، در واقع ترامپ یار کمکی آنان شده بود. شاید همین یک وجه اشتراک میان این جماعت و ترامپ بتواند ماهیت آنان را به خوبی
 نشان دهد.» 
ارگان رسانه‌ای دولت در ادامه در جملاتی توهین‌آمیز می‌نویسد: «ولی نکته‌ای که کمتر مورد توجه آنان قرار می‌گیرد، این است که جامعه و مردمی که با آن بحران‌سازی داخلی همراهی نکردند و این جماعت نیز به صورت زبونانه از پذیرش مسئولیت آغاز آن بحران سر باز زدند و مثل عجوزه‌ها رفتار کردند و به لاک خود فرو رفتند، چگونه گمان می‌کنند که این مردم با بحران‌سازی برای وزیر خارجه و سیاست خارجی کشور همراهی خواهند کرد؟» باید از مسئولان این رسانه دولتی پرسید آیا بهتر نیست به جای نگارش چنین جملات اختلاف‌افکنانه، به تقویت همگرایی و همرایی برای عبور از وضعیت کنونی
 کمک کنیم؟


 مهدی فرهادی/ یکی از موضوعات مرتبط با شبکه‌های اجتماعی انتشار دروغ‌های شاخ‌دار در فضای مجازی است؛ دروغ‌هایی که با واقعیت فاصله زیادی دارند؛ اما به دلیل کنش‌های فضای مجازی باور آنها به راحتی صورت می‌گیرد. با گسترش فعالیت مردم در شبکه‌ها و پیام‌رسان‌های اجتماعی، دروغ‌ها دارای مکانیسم شلیک غیرمحسوس‌تری شده‌اند. امروز با وجود افزایش شبکه‌های اجتماعی در مردم نوعی سرگردانی نسبت به آنچه شنیده یا دیده‌اند؛ وجود دارد. اخبار دروغ، کاربران دروغ، شبکه‌های دروغ و... مخاطب را سرگردان در میان انبوهی از مطالب قرار می‌دهند که سرانجامی جز پذیرش یا سکوت در مقابل آنها ندارد.
فضا به گونه‌ای جلو می‌رود که تجارت اخبار دروغ سودمندتر از اخبار واقعی باشد؛ این مسئله حتی گریبان گوگل را هم گرفته است، برای نمونه شرکت گوگل به صورت آشکار در انتخابات 2016 از کلینتون حمایت می‌کرد و حتی نتایج جست‌وجوهایش را نیز به نفع این نامزد دموکرات تغییر داده بود؛ اما شبکه تبلیغاتش عملاً به نفع ترامپ و اخبار دروغ ضد کلینتون فعالیت کرد. اخبار دروغ از طریق شبکه گوگل تبلیغ می‌شدند و پایگاه‌های خبری دروغ هم از شبکه تبلیغات گوگل پول خوبی به جیب زدند. این پویش‌های دروغ‌گویی نشان داد که مردم آمریکا سرانجامی جز پذیرش دروغ‌ها نداشتند؛ زیرا به هر سو که نگاه می‌کردند، انبوهی از دروغ در اطراف خود می‌دیدند.
در نمونه دیگری شاهد هستیم که گروهی از نوجوانان، مردم آمریکا را در یک انتخابات گمراه کرده‌اند؛ کمی پس از انتخابات آمریکا، تعدادی از رسانه‌ها اعلام کردند شهر کوچکی در مقدونیه منشأ انتشار بسیاری از خبرهای دروغ بوده است و نوجوانان و جوانان این شهر با این کار و نمایش تبلیغات پول خوبی به جیب زده‌اند.
یکی از آنها در گفت‌وگویی اعلام کرد: «آمریکایی‌ها با خبرهایی که ما می‌نویسیم، کیف می‌کنند. ما هم با پولی که درمی‌آوریم کیف می‌کنیم. چه اهمیتی دارد چیزی که می‌نویسیم راست است یا دروغ؟» روش کار این نوجوان‌ها بسیار ساده بوده است، آنها خبرهای گوناگون را از پایگاه‌های دست راستی آمریکایی برمی‌داشتند، با خبرهای دیگر ترکیب می‌کردند و با یک تیتر جذاب روی فیس‌بوک می‌گذاشتند. بعد به فیس‌بوک پول می‌دادند تا پست‌های‌شان را به مخاطب آمریکایی مشتاق اخبار ترامپ نشان بدهد. هر کلیک، هر «لایک» و همرسانی با دیگران، پولی است که از تبلیغ به جیب آنها می‌ریخت.
دروغ‌هایی که در فضای مجازی وجود دارد، حتی سبب می‌شود زندگی سیاستمداران را با اخلال مواجه کند؛ برای نمونه در کشوری مانند سوئیس که امروزه به منزله یکی از نمادهای تمدن، قانون‌گرایی و پیشرفت، چشم‌ها به آن دوخته شده است، معضل دروغ و آزارهای مجازی سبب سرخوردگی سیاستمداران زن شده است.
زنان سیاستمدار سوئیسی می‌گویند، بارها در پارلمان این کشور مورد انواع آزار‌ها قرار گرفته‌اند؛ اما آزار کلامی که در شبکه‌‌های اجتماعی به آنان وارد شده، بر زندگی شخصی آنها تأثیر عمیقی داشته است و در عصر دیجیتالی امروز این آزارها از طریق اینترنت به بیرون از محیط کار آنها نیز کشیده شده است. یولاندا اشپیز‌ـ هاگلین، یکی از اعضای سابق کانتون زوگ که در زمینه مسائل زنان فعالیت می‎کند، می‌گوید: «زمانی که در شبکه‎های اجتماعی هدف آزار اینترنتی قرار می‌گیرم، احساس ناامیدی می‌کنم.» او به یورو نیوز گفت: «مردم گمان می‌کنند در مورد ادعاهای تجاوز جنسی دروغ می‌گویم؛ چرا که در برخی موارد بیمارستان نتوانسته مصرف مواد مخدر را ثابت کند و این مسئله سبب شده است در رسانه‌های سوئیسی دروغگو به نظر بیایم.» در همین راستا زنان سیاستمدار سوئیسی با راه‌اندازی یک سازمان‌ مردم‌نهاد موسوم به «netzcourage» به زنانی که مورد آزار کلامی در اینترنت قرار می‌گیرند، کمک می‌کنند. آنان افزون بر آموزش راه‌های قانونی در برخورد با این آزارها، به قربانیان کمک می‌کنند تا این مسئله را پشت سر گذاشته و به زندگی عادی بازگردند.