از طرف شخص محمّدرضا و دو رو برى‌هايش، بالاترين فسادهاى مالى، بزرگ‌ترين رشوه‌ها، بدترين دست‌اندازى‌ها، خباثت‌آلودترين فشارها بر منابع مالى ملّت به‌ وجود مى‌آمد. براى خودشان ثروت درست مي‌کردند به قيمت فقير کردن مردم و بيچاره کردن مردم. فساد، فساد جنسى، فساد مالى، اعتياد، ترويج اعتياد و ترويج موادّ مخدّر صنعتى به‌ وسيله‌ عناصر اصلى حکومت آن روز در ايران به‌ وجود آمد و اتّفاق افتاد. (امام خامنه‌اي، 17/10/1393)

نگاهي به نگاهي به موفقيت‌هاي ورزش کشور پس از پيروزي انقلاب اسلامي
 رضا موحدي/ موفقيت‌ها و تلاش‌هاي صورت گرفته در سال‌هاي پس از پيروزي انقلاب، نشان از روند صعودي ورزش کشور در رشته‌های گوناگون دارد. روزهاي غرورآفرين دهه فجر در حالي يادآور پيروزي شکوهمند انقلاب اسلامي کشورمان است که در 40 سال گذشته مي‌توان برکات انقلاب را در ورزش کشور مانند دیگر بخش‌ها ديد.
ورزش به روستاها رسيد
در حالي انقلاب اسلامي پيروز شد که ورزش در دوران حکومت پهلوي گستردگي امروز را نداشت و عده زيادي از افراد جامعه از امکانات ابتدايي براي ورزش محروم بودند. با اين حال با پيروزي انقلاب ورزش هم مانند تمامي حوزه‌های کشور دچار تحول شد و پيشرفت‌هاي شگرفي را در چهار دهه گذشته شاهد بوده است که سبب شده برخلاف دوران حکومت نظام ستمشاهي، عده چشمگیری از افراد جامعه ايران ورزش را در برنامه‌های خود بگنجانند. افزايش زيرساخت‌ها و اماکن ورزشي، طوري که در دورترين مناطق هم حداقل امکانات ورزشي وجود دارد، سبب شده شاخص‌هاي سلامت در کشور بالا برود؛ امري که با کاهش هزينه‌هاي درمان همراه است، طوري ‌که می‌توان گفت توسعه ورزش همگاني از شاخصه‌هايي است که در سال‌هاي پس از انقلاب رشد چشمگیری داشته، هرچند هنوز تا رسيدن به ميانگين‌هاي جهاني فاصله دارد.
براساس آمارهاي موجود در سال 58، تنها در 12 روستا زمين‌هاي ورزشي وجود داشت، اما اکنون بيش از 2هزار و 200 روستاي کشور از زمين‌هاي ورزشي برخوردارند. همچنين تعداد سالن‌هاي ورزشي روستايي در سال 58 تنها 5 مورد بود، اما اکنون بيش از 400 روستا سالن ورزشي دارند. 
در سال‌هاي پس از انقلاب شکوهمند اسلامي در ايران و پس از جنگ تحميلي، پروژه‌هاي عمراني رشد چشمگيري داشته و تاکنون حدود ۳۰۰ پروژه ورزشي در سطح کشور افتتاح شده است. بر اساس اعلام مجامع رسمي، تا به امروز فعاليت‌هاي عمراني صورت گرفته بیش از ۵۳۲ هزار و ۳۳۸ متر مربع فضاي سرپوشيده و ۱ میلیون و ۲۹۵ هزار و ۳۳۷ مترمربع فضاي ورزشي روباز به سرانه پیشین ورزش کشور افزوده شده که در مجموع ۲۴۳ سانتي‌متر مربع بر سرانه ورزشي ايران اضافه کرده است.
به گفته مدير شرکت توسعه و نگهداري اماکن ورزشي کشور، در نخستين سال‌هاي پيروزي انقلاب فضا به ازاي هر فرد تنها 2 سانتي‌متر بود، اما پس از گذشت نزدیک به 40 سال اين سرانه ورزشي به متوسط 76 سانتي‌متر رسيده است که نشان‌دهنده رشد تقريباً 38 برابري است. ساخت 18 استاديوم 15 هزار نفري، 8 سالن مسابقاتي 6 هزار نفري، 4 پيست دوچرخه‌سواري، 2 استخر قهرماني، ۳ سالن تخصصي دووميداني، ۴ ورزشگاه 5 هزار نفري در اين پروژه‌هاي ورزشي از مهم‌ترين کارهاي زيربنايي است که پس از انقلاب اسلامي در کشور انجام شده است.

درخشش در المپیک
افزون بر اين در بعد ورزش قهرماني هم انقلاب براي ورزش ايران منشأ برکات فراوانی بوده و در طول چهار دهه گذشته افتخارات بسياري برای کشور کسب کرده است. اگر تا پيش از انقلاب، همه نگاه‌ها به رشته کشتي براي کسب مدال بود، در سال‌هاي پس از پيروزي انقلاب شاهد هستيم که رشته‌هاي بيشتري به جمع رشته‌هاي مدال‌آور کشورمان اضافه شده‌اند و تکواندو و دو و ميداني هم در جريان المپيک‌هاي پس از انقلاب، به جمع رشته‌هاي مدال‌آور کشورمان در المپيک اضافه شده‌اند و از المپيک سيدني هم رشته وزنه‌برداري پس از چند دهه که از آخرين مدال‌آوري ايران در المپيک مي‌گذشت، دوباره با حمايت‌ها و پشتوانه‌سازي که در اين رشته ورزشي صورت گرفت، به جمع رشته‌هاي مدال‌آور ايران در المپيک بازگشت تا ديگر مانند پیش از انقلاب نگاه‌مان براي کسب مدال، تنها به کشتي نباشد.
اما پس از انقلاب اسلامي، در کشتي فرنگي انقلاب بزرگي رخ داد. در حالي که ايران در سطح جهاني و المپيک در اين رشته کم‌مدال محسوب مي‌شد، تيم ملي کشتي فرنگي ايران در المپيک 2012 لندن با هدايت «محمد بنا» موفق به کسب سه مدال طلا و ايستادن بر سکوي قهرماني المپيک شد. هفت مدال جهاني «حميد سوريان» پديده کشتي فرنگي جهان و مدال‌هاي طلا و برنز جهاني «حسن رنگرز» از ديگر افتخارات در اين رشته ورزشي است. قهرماني کشتي آزاد ايران در چهل‌وچهارمين دوره مسابقات قهرماني جهان در سال 2013 بهترين نتيجه کشتي آزاد ايران پس از ۴۸ سال بود.
فدراسيون وزنه‌برداري نيز پس از پيروزي انقلاب اسلامي با سرمايه‌گذاري روي جوانان و فراخواندن مربيان سطح يک جهان توانست زمينه را براي افتخارآفريني پولادمردان فراهم کند. طلاي «کورش باقري» و «حسين رضازاده» در المپيک سيدني و رکوردشکني چندين باره رضازاده از مهم‌ترين افتخارات اين رشته ورزشي است. پس از اين نسل نيز «بهداد سليمي»، «کيانوش رستمي»، «سهراب مرادي» نيز توانستند با کسب چند باره مدال‌هاي طلاي المپيک رکوردهاي جهاني را نيز جابه‌جا کنند.
تکواندو هم يکي از موفقيت‌هاي برجسته ورزش در سال‌هاي پس از انقلاب بود، در حالي که تمامي مدال‌هاي المپيکي ايران تا پیش از المپيک 2000 سيدني به کشتي و وزنه‌برداري اختصاص داشت، اما پس از مدال برنز «هادي ساعي» در اين المپيک، تکواندوي ايران رشدي مضاعف یافت. کسب دو مدال طلاي المپيکي ديگر توسط ساعي، نقره «محمد باقري‌معتمد»، برنز «يوسف کرمي» و نايب‌قهرماني جهان و اختصاص نخستين مدال المپيکي زنان ايران به «کيميا عليزاده» در المپيک ريو از افتخارات رشته تکواندو پس از انقلاب اسلامي است. همچنين در اين رشته ورزشي، تيم ملي تکواندوي مردان ايران پس از کسب عنوان نايب‌قهرماني جهان و پس از ۴۰ سال به سلطه کره جنوبي پايان داده و بر سکوي قهرماني جهان قرار گرفت. در رشته دو و ميداني نيز براي اولين بار پس از انقلاب «احسان حدادي» در المپيک لندن با کسب مدال نقره، اولين مدال اين رشته را در تاريخ حضور کشورمان در المپيک کسب کرد.

تحول در ورزش‌هاي تيمي
افزون بر اين در میدان‌های جهاني همه ورزشکاران کشورمان در رشته‌هايي مانند کاراته، شمشيربازي، فوتسال و واليبال توانسته‌اند در بين کشورهاي مدعي جهان قرار بگيرند و نشان داده‌اند که جوانان ايراني حرف‌هاي بسیاری براي گفتن دارد. حضور واليبال در المپيک و همچنين کسب مقام سوم فوتسال در رقابت‌هاي جام جهاني که اولين مدال رشته‌هاي تيمي ايران در رقابت‌هاي جهاني بود، از بزرگ‌ترين افتخارات ورزش ايران پس از انقلاب است که سال گذشته به دست آمد. حضور فوتبال کشورمان در سه دوره جام جهاني در طول 40 سال گذشته، آن هم در حالي که پيش از انقلاب تنها يک‌بار در این رشته به جام جهاني صعود کرده بود، از ديگر دستاوردهاي ورزش قهرماني در سال‌هاي پس از پيروزي انقلاب است که ثمره توجه ويژه نظام جمهوري اسلامي است و سبب شده جوانان کشورمان فرصت بيشتري براي ابراز توانايي‌هاي‌شان در مسابقات جهاني داشته باشند.



 امير فخري/ اسماعيل دقايقي در سال 1333 در خانواده‌اي متعهد به اسلام و اهل فضل و ادب در بهبهان به دنیا آمد. وي در سال۱۳۴۹ در كنكور هنرستان صنعتي شركت ملي نفت ايران در اهواز شركت کرد و پذيرفته شد. اسماعیل به‌ همراه دوستانش، هنرستان را به مركز مبارزه عليه رژيم ستم‌شاهي تبديل کرد.
در سال۱۳۵۰كه‌ رژيم پهلوي درصدد اجراي جشن‌هاي دو هزار و پانصد ساله شاهنشاهي بود، وی در تحريم و اعتصاب در هنرستان با ديگر دوستان و هم‌رزمانش، از جمله محسن رضايي حضور فعالي داشت و در سال۱۳۵۳دو بار به همراه رضايي و جمعي از دوستان به زندان افتاد كه هر بار پس از چند ماه زندان كه با شكنجه و عذاب‌هاي روحي همراه بود، از زندان آزاد شد. وی پس از آزادي، از هنرستان اخراج شد.
در سال ۱۳۵۳ به دانشكده مهندسي كشاورزي رشته آبياري دانشگاه اهواز راه يافت و پس از اينكه دو سال در اين رشته تحصيل کرد،‌ بار دیگر در سال ۱۳۵۵ پس از شرکت در كنكور، در رشته علوم تربيتي دانشگاه تهران قبول شد. او از ابتدا با شناخت درست نسبت به تعدادي از گردانندگان انجمن اسلامي دانشكده علوم تربيتي دانشگاه تهران كه متأثر از سازمان منافقين بودند، با انحرافات آنان مقابله کرده و در مقابل آنان قاطعانه موضع‌گيري مي‌كرد.
پس از پيروزي انقلاب اسلامي در سال ۱۳۵۸، با يك نسخه از اساسنامه جهاد سازندگي به آغاجاري رفت و به اتفاق برخي از دوستان جهاد سازندگي را راه‌اندازي كرد. هنوز چند ماه از فعاليت و تلاش همه‌جانبه وي در اين ارگان نگذشته بود كه طي حكمي در اوايل مرداد 1358 با تشكيل سپاه پاسداران در اين منطقه در سِمت فرماندهي سپاه آغاجاري مشغول به خدمت شد.
به دنبال شروع جنگ تحميلي، وی به منزله نماينده سپاه در اتاق جنگ لشكر۹۲ زرهي اهواز حضور يافت و در سازماندهي نيروها و تجهيز آنها تلاش گسترده‌اي را آغاز كرد. شهيد دقايقي سپس به دليل لياقت و شايستگي به‌ سپاه خوزستان دعوت شد و سرپرستی دفتر هماهنگي سپاه استان را به عهده گرفت. نماينده سپاه در اتاق جنگ۹۲زرهي، فرمانده سپاه سوسنگرد، فرماندار نظامي سوسنگرد، مسئول دفتر هماهنگي سپاه خوزستان و مسئول يگان حفاظت سپاه منطقه يك، فرمانده گردان در عمليات خيبر و فرماندهي تيپ ۹ بدر از جمله مسئوليت‌هاي اين شهيد در اين مقطع بود.
اين شهيد گرانقدر در ۲۸ دي ماه سال 1365 در عمليات كربلاي 5 در منطقه عمومي شلمچه براي انجام مأموريت شناسايي با يك دستگاه موتورسيكلت عازم محور بود كه در مسير راه مورد اصابت بمب خوشه‌اي قرار گرفت و به شهادت رسيد.
در بخشی از وصیت‌نامه وی آمده است: «خدایا! امت اسلام را صبر و استقامت عطا فرما تا در مقابل دشمنان خدا و کافران، پایداری کنند و سپس بر آنان غلبه کنند... خدایا از تو می‌‌خواهم در هنگامی که شیطان به سراغم می‌‏آید، تو او را دور سازی و مرا قوّت و آرامش عطا فرمایی که لا حول و لا قوة الا بالله العلیّ العظیم.»


 «جعفر مهراد» بنيانگذار پايگاه استنادي علوم جهان اسلام با بيان اينکه، در طول سال‌هاي اخير، پژوهش‌هاي نانو فناوري در تمام کشورهاي جهان، از جمله در بين کشورهاي اسلامي رو به افزايش بوده است، گفت: «طبق آمار توليد مقالات علمي، با در نظر گرفتن تعداد دانشگاه‌هايي که هر کدام بين سال‌هاي ۲۰۱۵ تا ۲۰۱۸ بيش از ۱۰۰ مقاله فناوري نانو توليد کرده‌اند، ايران، ترکيه و مالزي سه کشور برتر اسلامي هستند که رتبه‌هاي اول تا سوم توليد علم را در اين حوزه موضوعي به خود اختصاص داده‌اند.»
بنيانگذار پايگاه استنادي علوم جهان اسلام با اشاره به ۲۰ دانشگاه پيشرو کشورهاي اسلامي، بر اساس تعداد مقالات فناوري نانو، نمايه شده در ISI، در بازه زماني مذکور افزود: «در رأس اين ۲۰ دانشگاه، دانشگاه آزاد اسلامي ايران قرار دارد که تعداد مقالات آن با احتساب انتشارات کل شعبه‌هاي اين دانشگاه در داخل و خارج کشور، به 7 هزار و 741 مقاله مي‌رسد. جايگاه سوم در اين رتبه‌بندي مربوط به دانشگاه تهران است که طي سال‌هاي ۲۰۱۵ تا ۲۰۱۸ تعداد 2 هزار و 780 مقاله نانو منتشر کرده است.»
مهراد تصریح کرد: کل تعداد مقالات علم و فناوري نانو در دانشگاه‌ها و مؤسسات پژوهشي کشور، نمايه شده در ISI تا نوامبر سال ۲۰۱۸ ميلادي 9 هزار و 121 مقاله و تعداد پتنت‌هاي ثبت شده در اداره ثبت علائم تجاري و اختراعات آمريکا تا سپتامبر ۲۰۱۸ ميلادي ۱۲ پتنت است.»
وي با بيان اينکه، در سطح بين‌المللي نيز، در سال ۲۰۱۷ ميلادي دانشگاه آزاد اسلامي ايران با احتساب تمام شعبات، در بين دانشگاه‌ها و مراکز علمي و پژوهشي جهان با توليد 2 هزار و 215 مقاله علم و فناوري نانو دارای رتبه چهارم است، گفت: «رتبه‌هاي اول تا سوم نيز به ترتيب به آکادمي علوم چين با 9 هزار و 128 مقاله، آکادمي علوم روسيه با 3 هزار و 6 مقاله و نظام دانشگاهي کاليفرنيا با 2 هزار و 477 مقاله علم و فناوري نانو تعلق دارد.»


 مهدی حسن‌زاده/ انقلاب اسلامي در مسير پيروزي و تحقق خود گام‌هاي بلندي را برداشته که هر يک از آنها با شجاعت و ريسک‌پذيري بالا ممکن شده است. يکي از تدابير کم‌نظير حضرت امام(ره) راه‌اندازي شوراي انقلاب بود. اين اتفاق زماني رخ داد که هنوز دولت بختيار و سلطنت پهلوي برقرار بود و اين اقدام روند فروپاشي رژيم را تسریع بخشید.  روز ۲۲ دي‌ ۱۳۵۷، شوراي انقلاب به فرمان امام خميني(ره) تشکيل شد. اين شورا که ايده شکل‌گيري آن آذر ماه ۱۳۵۷ در جريان سفر شهيد مطهري به پاريس با امام(ره) مطرح شد، اساسي‌ترين رکن قدرت سياسي و اجرايي انقلابيون به شمار می‌آمد.
امام خميني(ره) در ۲۲ دي ‌ماه ۱۳۵۷ پيامي به اين شرح صادر کرد: «به موجب حق شرعي و بر اساس رأي اعتماد اکثريت قاطع مردم ايران که نسبت به اينجانب ابراز شده است، در جهت تحقق اهداف اسلامي ملت، شورايي به نام شوراي انقلاب اسلامي، مرکب از افراد با صلاحيت و مسلمان و متعهد و مورد وثوق، موقتاً تعيين شده و شروع به کار خواهند کرد... اين شورا موظف به انجام امور معين و مشخصي شده است، از آن جمله مأموريت دارد تا شرايط تأسيس دولت انتقالي را مورد بررسي و مطالعه قرار داده و مقدمات اوليه آن را فراهم سازد.»   پس از صدور فرمان امام(ره)، شوراي انقلاب بر محور يک هسته اوليه شکل گرفت و به تدريج اعضاي ديگري به جمع آن اضافه شدند. مرحوم هاشمي‌رفسنجاني در اين‌باره مي‌گويد: «... آقاي مطهري در مراجعت از سفر پاريس، دستور رهبر عظيم‌الشأن انقلاب را مبني بر تشکيل شوراي انقلاب آوردند. حضرت امام آقايان شهيد مطهري، شهيد بهشتي و موسوي‌اردبيلي و شهيد باهنر و اينجانب هاشمي‌رفسنجاني را به عنوان هسته‌ اول شوراي انقلاب تعيين و اجازه داده بودند که افراد ديگر با اتفاق نظر اين پنج نفر اضافه شوند و در جلسات ابتدايي تصميم بر اين شد که حتي‌الامکان ترکيب شورا از اعضاي روحاني و غيرروحاني به نسبت مساوي و نزديک به هم باشد.»
هاشمي‌رفسنجانی درباره روند تکميل اعضاي شوراي انقلاب مي‌گويد: «ترتيب انتخاب اعضاي ديگر و تکميل شورا تا آنجا که حافظه ياري مي‌کند و با استمداد از حافظه ديگران چنين بود: پيش از پيروزي انقلاب آقايان سيدمحمود طالقاني، سيدعلي خامنه‌اي، محمدرضا مهدوي‌کني، احمد صدر حاج سيدجوادي، مهندس مهدي بازرگان، دکتر يدالله سحابي، مهندس مصطفي کتيرايي، سرلشکر ولي‌الله قرني و سرتيپ علي‌اصغر مسعودي به اتفاق آرا به عضويت انتخاب شدند.»
عزت‌الله سحابي هم درباره تشکيل شوراي انقلاب، به نقش آيت‌الله مطهري اشاره مي‌کند و می‌گوید: «شوراي‌ انقلاب‌ پيشنهادي‌ بود که‌ خود آقاي‌ مطهري‌ براي‌ من‌ تعريف‌ کرد. امام‌ خميني(ره)‌ هم‌ با اين‌ قضيه‌ موافقت‌ کردند و اين‌گونه مقرر شد که‌ شش نفر از علما، اصل‌ و محور شوراي‌ انقلاب‌ باشند و غير از آنها نيز چند نفر از غير روحانيون‌ هم‌ باشند. منتها کساني‌ که‌ مورد اعتماد هستند؛ يعني‌ در چند سال‌ گذشته،‌ مذهبي‌ بودن‌ و اعتقاد مذهبي آنان اثبات‌ شده‌ است‌، با آن‌ شش نفر روحاني‌ مجموعاً شوراي‌ انقلاب‌ را تشکيل‌ بدهند. روحانيوني که‌ بعد‌ها براي‌ ما روشن‌ شد، عبارت‌ بودند از حضرات‌ آيات‌ آقاي‌ مطهري‌، آقاي‌ بهشتي‌، آقاي‌ موسوي‌ اردبيلي‌، آقاي هاشمي‌رفسنجاني‌، آقاي‌ باهنر و ششم‌ آقاي‌ مهدوي‌‌کني‌ و آيت‌الله‌ خامنه‌اي‌ هم‌ که بعداً اضافه‌ شدند. آقاي‌ مهندس‌ بازرگان‌، آقاي‌ صدر حاج‌ سيدجوادي‌، پدر من‌، آقاي‌ مهندس‌ کتيرايي‌، دکتر شيباني‌، آقاي‌ دکتر سنجابي‌ و بنده‌. ما را به‌ عنوان‌ اعضاي‌ غير روحاني‌ انتخاب‌ کردند که‌ با آن‌ شش‌ نفر روحانيون، ‌ مجموعاً شوراي‌ انقلاب‌ را تشکيل‌ دهيم‌. اين‌ اسامي‌ را آقا تصويب‌ کرده‌ بود. آقاي‌ مطهري‌ به‌ من‌ گفت‌، چهار نفر ديگر را هم‌ که‌ در خارج‌ از کشور بودند؛ يعني‌ دکتر يزدي‌، بني‌صدر، قطب‌زاده‌ و حبيبي‌، بخش‌ خارجي‌ شوراي‌ انقلاب‌ باشند و شما هم‌ بخش‌ داخلي‌.»
در آستانه پيروزي انقلاب اسلامي، شوراي انقلاب مهندس مهدي بازرگان را برای نخست‌وزيری دولت موقت پيشنهاد داد و حضرت امام(ره) نيز وي را به عنوان رئيس دولت موقت انقلاب منصوب کردند. پس از پيروزي انقلاب و تشکيل دولت موقت، دکتر حسن حبيبي، دکتر عباس شيباني، ابوالحسن بني‌صدر، صادق قطب‌زاده، احمد جلالي و دکتر حبيب‌الله پيمان نيز به جمع اعضاي شوراي انقلاب اضافه شدند.
رياست اين شورا در ابتدا برعهده آيت‌الله مرتضي مطهري بود؛ اما پس از شهادت وي، رياست شوراي انقلاب به آيت‌الله طالقاني سپرده شد. مرحوم حسن حبيبي نام رؤساي شوراي انقلاب و مدت تصدي اين سمت از سوی آنان را چنين بيان مي‌کند: «اولين رئيس شوراي انقلاب، استاد شهيد آيت‌الله مطهري بود که در تاريخ يازدهم ارديبهشت ماه ۱۳۵۸ به وسيله گروه فرقان به شهادت رسيد. سپس شادروان آيت‌الله سيدمحمود طالقاني برای رياست شوراي انقلاب انتخاب شد که وي نيز در نوزدهم شهريور ماه ۱۳۵۸ به دنبال يک حمله قلبي دارفاني را وداع گفت. تا اين تاريخ اسامي اعضاي شوراي انقلاب همچنان مخفيانه باقي ماند؛ ولي پس از فوت آيت‌الله طالقاني، اعضاي اين شورا رسماً معرفي شدند. آيت‌الله دکتر محمد بهشتي، پس از آيت‌الله طالقاني عهده‌دار سمت دبيري شوراي انقلاب شد. پس از انجام انتخابات رياست‌جمهوري، دکتر بني‌صدر رياست شوراي انقلاب را نيز به عهده گرفت.»
از مهم‌ترين فعاليت‌هاي شوراي انقلاب در طول حيات آن افزون بر پيشنهاد مهندس بازرگان برای نخست‌وزيری دولت موقت، مي‌توان به تصويب اساسنامه سپاه پاسداران انقلاب اسلامي، ملي شدن بانک‌ها، سامان بخشيدن به دادگاه‌هاي انقلاب، برگزاري همه‌پرسي نظام جمهوري اسلامي، بررسي پيش‌نويس قانون اساسي، تصويب قانون شوراهاي محلي، ملي شدن صنايع بزرگ، تصويب آيين‌نامه مجلس خبرگان و برگزاري انتخابات رياست‌جمهوري و مجلس اشاره کرد.
به دنبال بحران گروگان‌گيري در سفارت آمريکا در ۱۳ آبان ۱۳۵۸ و استعفاي دولت موقت، شوراي انقلاب بيانيه مهمي خطاب به ملت صادر کرد و يادآور شد، مصمم است در فرصت محدودي، برگزاري همه‌پرسي درباره قانون اساسي، انتخابات مجلس شوراي ملي و رياست‌جمهوري و... را به انجام برساند. متعاقب اين بيانيه اعلام شد، شورا ترکيب تازه‌اي خواهد داشت و با ادغام دولت در شورا اعضاي جديد شورا انتخاب شدند و در اداره مملکت، اين‌گونه بين اعضاي شورا تقسيم کار شد: آيت‌الله خامنه‌اي‌: دفاع و پاسداران، حجت‌الاسلام هاشمي‌رفسنجاني‌: وزارت کشور، شهيد باهنر: آموزش و پرورش، مهدوي‌کني‌: کميته انقلاب و دادگستري، شهيد بهشتي‌: جهاد سازندگي، بني‌صدر: وزارت خارجه، معين‌فر: نفت، حبيبي‌: آموزش عالي، عزت‌الله سحابي‌: برنامه و بودجه، ميناچي‌: ارشاد ملي، شهيد قدوسي‌: دادگاه انقلاب. اين افراد فعاليت‌هاي خود را آغاز کرده و در مدت کوتاهي نسبتاً موفق شدند بر خلأ سياسي موجود فايق آيند. همه‌پرسي قانون اساسي در ۱۲ آذر ۱۳۵۸ و متعاقب آن انتخابات رياست‌جمهوري در بهمن ۱۳۵۸ برگزار شد و مجلس شوراي اسلامي در ۷ خرداد ۱۳۵۹ افتتاح شد.
با شروع کار مجلس و شوراي نگهبان و ديگر نهاد‌ها، مسئوليت و ضرورت وجودي شوراي انقلاب به پايان رسيد؛ از این رو در ۱۲ تير ۱۳۵۹ آيت‌الله بهشتي اعلام کرد: «مسئوليت شوراي انقلاب دو هفته ديگر پايان مي‌يابد.» به این ترتیب، آخرين جلسه شوراي انقلاب در ۲۶ تير ۱۳۵۹ برگزار شد و حسن ابراهيم حبيبي، سخنگوي شوراي انقلاب، در آخرين مصاحبه خود پس از اين جلسه اعلام کرد: «امروز با رسميت يافتن مجلس شوراي اسلامي و کامل شدن اعضاي شوراي نگهبان قانون اساسي، کار شوراي انقلاب که تاکنون وظيفه قانون‌گذاري را برعهده داشت نيز به پايان رسيد.»
آخرين اعضاي شوراي انقلاب عبارت بودند از: آيت‌الله خامنه‌اي، آيت‌الله بهشتي، آيت‌الله موسوي‌اردبيلي، دکتر محمدجواد باهنر، آيت‌الله هاشمي‌رفسنجاني، حسن حبيبي، عباس شيباني، مهدي بازرگان، عزت‌الله سحابي، صادق قطب‌زاده، علي‌اکبر معين‌فر و ابوالحسن بني‌صدر.


اصحاب انقلاب‌ـ ۳۳

 سید مهدی حسینی/  عملیات دستگیری و تبعید حضرت امام خمینی به گونه‌ای انجام گرفت که تا مدتی قدرت تصمیم‌گیری را از مردم سلب کرده بود، اما پس از چندی تحرکاتی در زمینه‌های مختلف انجام گرفت که به اختصار به آنها اشاره شد. اما مردم، یاران امام، شاگردان و اصحاب او از حال امام خبر نداشتند که در این باره علمای تهران آقایان؛ حاج‌میرزااحمد آشتیانی، حاج‌سیداحمد خوانساری و مرحوم حاج‌شیخ‌حسین تنکابنی در روز ۲۱ آبان ۴۳ در منزل مرحوم آشتیانی نشستی برگزار کردند. علمای نامبرده به وزیر دربار پیشنهاد دادند که دولت موافقت کند نماینده‌ای از جانب علما به ترکیه برود و خبری از امام به ایران بیاورد. در این زمینه بحث‌هایی صورت گرفت. مرحوم آیت‌الله پسندیده در خاطراتش می‌گوید: «هنگامی که حضرت امام به ترکیه تبعید شدند، دربار دستور داده بود که من و آیت‌الله [فضل‌الله] خوانساری برای دیدن امام به ترکیه برویم. ما به دعوت آیت‌الله حاج‌سیدمحمدعلی آملی به تهران آمدیم. دهه اول ماه شعبان بود. در تهران با آقای آملی ملاقات کردم. بعد به من گفتند: پاکروان[رئیس وقت ساواک] در جریان مسافرت شما و آقای خوانساری به ترکیه نبوده است. شاه با او صحبت کرده و او را مطلع می‌کند، ولی پاکروان می‌گوید، صلاح نیست که پسندیده برود، آقای [سید] فضل‌الله خوانساری تنها برود.»
سرانجام تصمیم گرفته شد و دو نفر از طرف شریعتمداری به دولت معرفی شدند؛ یکی شیخ‌مصطفی چلبی کرمانشاهی و دیگری شیخ عبدالجلیل کرمانشاهی. این دو نفر عازم ترکیه شدند و اواخر آبان ماه به استانبول رفتند و در هتلی اقامت کردند و متعاقباً حضرت امام را نیز از «بورسا» به استانبول آوردند و در هتل دیگری مستقر کردند. در نهایت آن دو نفر با حضرت امام ملاقات کردند و پس از چند روزی به ایران بازگشتند و خبر سلامتی امام را برای مراجع و حوزه و مردم به ارمغان آوردند که تا حدودی نگرانی‌ها برطرف شد.
رژیم که تحت فشار افکار عمومی در داخل و خارج کشور قرار گرفته بود، پیشنهاد علما را در دستور برنامه‌های خود داشت و برای رهایی از فشار افکار عمومی با این درخواست‌ها موافقت کرد. البته، افراد اعزامی حساب شده انتخاب می‌شدند. اولین نماینده علمای تهران سیدفضل‌الله خوانساری بود که با موافقت مقامات برای دیدار امام عازم ترکیه شد و ساواک مقدمات این ملاقات را فراهم کرد، اما شرط و شروطی را هم گذاشت، مانند نپوشیدن لباس مذهبی در ترکیه که خلاف قانون آن بود و آقای خوانساری باید با لباس معمولی مسافرت می‌کرد. پس از این هماهنگی‌ها و انجام مقدمات، ساواک ترتیب ملاقات‌ها را ‌داد. بیست‌ونهم آذر سیدفضل‌الله خوانساری وارد استانبول شد و در «پارک هتل» اسکان یافت و فردای آن روز او را به دیدار امام خمینی(ره) که از «بورسا» به استانبول آورده شده بود، بردند. در مدت سه روز چند ملاقات تحت نظارت ساواک انجام می‌شود. در بخشی از گزارش ساواک در این باره آمده است: «ملاقات صبح روز سه‌شنبه اول دی ماه ضمن بازدید از مسجد «ایاصوفیا» صورت گرفت. خوانساری صمیمیت را با ابلاغ سلام عده‌ای دیگر از روحانیون ایران شروع [کرد] و اظهار داشت؛ ورامینی و پسندیده حاضرند نزد شمار بیایند و در صورتی که شما موافق باشید، از دولت تقاضا شود که یکی از ایشان یا خانواده شما به ترکیه بیایند و همدم شما باشند. [امام]خمینی اظهار داشت، من در اینجا به کسی احتیاج ندارم و خیلی راحت هستم و اگر کسی از خانواده من به اینجا بیاید به علت آشنا نبودن به محیط و ندانستن زبان زندگی سختی را خواهد گذراند.
آقای علی‌ چتز(رئيس ساواک بورسا) از من به نحو احسن پذیرایی می‌کنند. سپس مجدداً صحبت پسر[امام] خمینی به میان آمد. [امام] خمینی گفت: مصطفی بایستی این حبس[اشاره به دستگیری و زندانی شدن حاج‌آقا‌مصطفی خمینی پس از تبعید امام] و غیره را ببیند تا قدری پخته شود و من هیچ ناراحت نیستم که به زندان افتاده، بعد سؤال کرد: «در قم چه اتفاقی افتاد؟» خوانساری جواب داد: «بعد از رفتن شما چند نفر از طلاب در مسجد برای سلامتی [شما] صلوات فرستادند و تصادم کوچکی رخ داد که بحمدالله تمام شد و فعلاً آرامش برقرار است.»
در همین ایام حاج‌آقا‌مصطفی خمینی از زندان قزل‌قلعه آزاد و تحت فشار ساواک مجبور به اقامت اجباری در ترکیه می‌شود. امام در این فرصت مشغول به تحقیق و پژوهش‌ است، مانند تألیف کتاب تحریرالوسیله و غیره.

 مرتضي دخيلي/عراق به دليل حملات پي‌درپي و موفق ايران در عمليات‌هاي دوره نخست جنگ، به طور گسترده‌ از نيروي جيش الشعبي استفاده كرد و با تشكيل تيپ‌هاي سه رقمي، سازمان رزم ارتش را بسيار گسترش داد. اين تيپ‌ها در آرايش نظامي عراق در منطقه عملياتي والفجر مقدماتي، در خط اول قرار داشتند. اين اقدام از يك سو موجب حفظ نيروهاي اصلي ارتش آن كشور مي‌شد و از سوي ديگر، توان نيروهاي مهاجم را به شدت كاهش مي‌داد؛ به گونه‌اي كه با توجه به درگيري رزمندگان با نيروها در خط و موانع گوناگون، يگان‌هاي اصلي عراق بهتر مي‌توانستند دفاع و حمله کنند.
سپاه چهارم عراق مسئوليت منطقه عملياتي از چيلات تا هورالعظيم را به عهده داشت و داراي چهار لشكر بود:
1ـ لشكر 14 پياده شامل سه تيپ 421، 422 و 18 و يك گردان تانك به نام «سيف سعد» كه در محور چزابه و شمال هورالهويزه قرار داشت. از سه تيپ اين يگان، يك تيپ شامل نيروهاي جيش الشعبي و دو تيپ ديگر از نيروهاي اصلي ارتش عراق بودند.
2ـ لشكر 1 مكانيزه شامل تيپ 108 گارد مرزي، تيپ 501 پياده، تيپ 1 مكانيزه كه در محور «دويرج» تا پاسگاه پيچ انگيزه مستقر بود. همچنين، تيپ‌هاي 92، 93 و 66 احتياط كلي منطقه فكه تا پاسگاه دويرج بودند. افزون بر اين، تيپ‌هاي سازماني 34 زرهي، 27 مكانيزه از لشكر 1 در احتياط منطقه عملياتي والفجر مقدماتي قرار داشتند.
3ـ لشكر 10 زرهي شامل سه تيپ، كه از محور پيچ انگيزه تا جنوب غربي چيلات (دهلران) آرايش داشت.
4ـ لشكر 3 زرهي (افزون بر تيپ‌هايي كه به لشكر 14 مأمور كرده بود) با تيپ‌هاي 16، 12 زرهي، 8 مكانيزه و 53 مختلط، در شرق هورالسناف گسترش داشت و در احتياط بود.