شهید نواب صفوی در قسمتی از وصیت‌نامه‌اش می‌نویسد: آه از اين غيبت طولاني، آه، برادران،‌ من ديدم و ديده هر عاقلي مي‌بيند که محبت خدا از هر محبتي شيرين‌تر و اطاعت فرمانش از اطاعت شيطان و شهوت و نفس گرامي‌تر و پرهيز از عذاب آينده جاويدي که انبياء براي بدکاران وعده کرده‌اند، از پرهيز معصيت‌هاي زودگذر دنيا عاقلانه‌تر و اميد به رحمت و نعمت و لذت الهي حتمي و بي‌آلام بهشت از اميد به ذلت فاني و خيالي احتمالي دنيا پابرجاتر و استوارتر مي‌باشد.

جهاد در کلام ولی


در اعتقاد راستين تشيع پيروي از ولايت فقيه در دوره غيبت، اصلي ترديدناپذير براي رسيدن جامعه به خير و صلاح مي‌باشد. اين ولي‌فقيه است كه با تدبيري حساب شده شيعيان را از حوادث واقعه عبور مي‌دهد و زمينه حكومت امام زمان(عج‌الله تعالي) را در ميان توده‌ها فراهم می‌کند. ولايت فقيه پاسدار حدود دين و مايه دور ماندن جامعه اسلامي از آفات پيش رو است. در روزگار ما كه جبهه خصم، هجومي همه‌جانبه بر پيكره تشيع را در صدر امور خود قرار داده است، ولي‌فقيه با نيابت امام عصر(ارواحناه له الفداء) جهت‌هاي كلي حركت را مشخص مي‌كند. او همچون ديده‌باني مدبر، اوضاع سياسي، اجتماعي و اقتصادي را رصد و حملات دشمن متجاوز و طاغي را پيش‌بيني و خنثي می‌کند. در اين ميان ادبيات ولي‌فقيه كه برخاسته از متن دين كه حاوي روح كلي قرآن و روايات است، در جهت‌بخشي به جامعه و آحاد مردم از نقش بسزايي برخوردار است. يكي از كليدواژه‌هايي كه مكرر در ادبيات و سخنان رهبر معظم انقلاب حضرت آيت‌الله‌العظمی خامنه‌اي(دامت افاضاته) به چشم مي‌خورد فرهنگ جهاد، روحيه جهادي، مبارزه و استقامت است. در نگاه معظم‌له، جهاد، معنايي بسيار عام و عميق دارد. ايشان در شرح حديثي از پيامبر(ص) معناي عمومي و حقيقي جهاد و شروط آن را اين‌گونه بيان مي‌كنند؛ ما در اول كتاب جهاد عرض كرديم كه معيار جهاد، شمشير و ميدان جنگ نيست. معيار جهاد، همان چيزي است كه امروز در زبان فارسي ما در كلمه مبارزه وجود دارد. فلاني آدم مبارزي است، فلاني آدم مبارزي نيست. نويسنده مبارز نويسنده غير مبارز، عالم مبارز عالم غير مبارز، دانشجوي مبارز دانشجوي غير مبارز، طلبه مبارز طلبه غير مبارز، جامعه مبارز جامعه غير مبارز. پس جهاد يعني مبارزه. در مبارزه دو چيز حتماً لازم است، يكي اينكه در آن جد و جهد و تحركي باشد. انسان در رختخواب يا در پستوي خانه كه نمي‌تواند مبارزه كند، در مبارزه بايد جدّ و جهد وجود داشته باشد. اگرچه در صوري مبارزه با نفس هم ميدان‌هايي دارد. اما حالا مثال‌هايي كه مي‌زنيم براي مبارزات اجتماعي و اينهاست، پس اول اينكه، در آن جد و جهد و تلاش و تحرك باشد. دوم اينكه، در مقابلش دشمني باشد. مبارزه در آنجا كه دشمن نيست، معنا ندارد. پس جهاد متقدم بر اين دو ركن است، يكي اينكه در آن جد و جهد باشد، ديگر اينكه در مقابل دشمن باشد. اگر كسي عليه دوست جد و جهد كند، اين جهاد نيست؛ بلكه فتنه و اخلال است. رهبر معظم انقلاب، زندگي جهادي در راه هدف‌ها و ارزش‌ها را معناي حقيقي زندگي انسان مي‌دانند. جهاد يعني مجاهدت كردن و تلاش كردن. زندگي يعني اينكه ما اين هدف‌ها را ترسيم كنيم و ارزش‌هايي را كه براي ما عزيز و محترم است، مشخص كنيم و بعد با همه قوا بكوشيم. اصلاً زندگي جز اين معنا ندارد، والّا اگر انسان از ارزش‌ها‌ خالي باشد، به يك جماد تبديل خواهد شد. در اين نوع زندگي هر چه مي‌گذرد انسان احساس مي‌كند كه عمرش تلف نشده است، چون براي يك هدف عالي زحمت كشيده است. در پايان راه هم وقتي به پشت سر خود نگاه مي‌كند، مي‌بيند فرسنگ‌ها به هدف نزديك شده است؛ لذا حسرت ندارد و احساس لذت مي‌كند. اين زندگي واقعي است زندگي براي آرمان‌ها و هدف‌هاي والا. در نگاه رهبر معظم انقلاب جهاد و فرهنگ جهادي تا آن حد اهميت دارد كه ايشان وظيفه اصلي خويش را گرم كردن تنور جهاد در كشور خود مي‌دانند: «مملكت، مملكت جهاد في‌سبيل‌الله است. از اين جهت بنده كه بيشتر سنگيني بارم اين است كه نگاه كنم ببينم كجا شعله جهاد در حال فروكش كردن است و به كمك پروردگار نگذارم. ببينم، كجا اشتباه كاري مي‌شود جلويش را بگيرم. مسئوليت اصلي حقير همين‌هاست». 
در كلام رهبر معظم انقلاب عرصه‌هاي جهاد در اين روزگار اين‌گونه ترسيم مي‌شوند: امروز هم مجاهدت جوانان و برگزيدگان در ميدان‌هاي ديگر لازم است؛ ميدان سازندگي، ميدان آگاهي از كيد دشمنان، ميدان تلاش براي خودسازي علمي و اخلاقي، ميدان ايجاد اميد در مردم و مبارزه با ديو یأس، ميدان مبارزه با تبليغات دشمنان مستكبر، ميدان وحدت و همكاري و همبستگي ملي. ايشان بهره‌هاي جهاد با اين وسعت را به دو بخش تقسيم مي‌كنند. اما بهره مورد نظر از جهاد چيست؟ آن بهره دو بخش دارد: يك بخش شخصي دارد كه اين اصل قضيه است (اين را توجه كنيد) قسمت اعظم مجاهدت در راه خدا براي شخص خود شماست؛ عليكم انفسكم لا يضركم من ضل اذا اهديتم»(مائده /105)
اصل قضيه این است كه ما بايد به عنوان يك بنده خدا از عهده بندگي خدا برآییم. تلاش و جهادي كه مي‌كنيم سازندگي، خودسازي و ديگرسازي كه به دنبال‌شان مي‌رويم، خدمتي كه به خلق مي‌كنيم، اقامه عدلي كه مي‌كنيم، حكومتي كه به راه مي‌اندازيم، همه در درجه اول، براي اين است كه پيش خداي متعال به عنوان يك بنده بتوانيم عرض كنيم؛ پروردگارا! ما حق بندگي تو را تا حدي كه توانستيم بجا آورديم. در درجه دوم مسائل ديگر مورد نظر است، مانند نجات بشريت، اقامه حكومت عدل و حق و ايجاد راهي كه بشر بتواند از آن راه به خدا و هدايت برسد. ايشان روحيه جهادي را روحيه عدم سازش با دشمن ترسيم مي‌كنند و جهاد فرهنگي را پايه و اساس جهاد نظامي و سياسي مي‌دانند. در كلام رهبر معظم انقلاب مكرر بر اهميت خودسازي و اصلاح نفس به مثابه شرط لازم براي جهاد تأكيد شده و ديو نفس به عنوان عامل اصلي قعود انسان‌ها معرفي شده است. در اسلام نقطه اصلي و محوري براي اصلاح عالم، اصلاح نفس انساني است. همه چيز از اينجا شروع مي‌شود قرآن به آن نسلي كه مي‌خواست با دست قدرتمند خود تاريخ را ورق بزند، فرمود: «قوا انفسكم»، «عليكم انفسكم» از خودتان مراقبت كنيد، به خودتان بپردازيد و نفس خودتان را اصلاح و تزكيه كنيد، «قد افلح من زكيها» اگر جامعه اسلامي صدر اول اسلام از تزكيه انسان‌ها شروع نشده بود و در آن به اندازه لازم آدم‌هاي مصفا و خالص و بي‌غش وجود نداشتند، اسلام پا نمي‌گرفت، گسترش پيدا نمي‌كرد، بر مذاهب مشركانه عالم پيروز نمي‌شد و تاريخ در خط اسلام به حركت نمي‌افتاد. اگر انسان‌هاي مزّكا و مصفّا نباشند، جهاد نيست. 
آنچه ما نباید فراموش کنیم و هميشه باید به ياد داشته باشيم اين است كه ببينيم وظيفه ما در اين برهه از زمان چيست و در مقابل نعمت الهي چه وظيفه‌اي داريم؟ امروز وظيفه بزرگ ملت ايران جهاد معنوي و جهاد اكبر است. اين جهاد بزرگ‌تر از هر جهادي با هر دشمني و با هر عظمتي است. رهبر معظم انقلاب وجود موانع در عرصه جهاد را سنت الهي مي‌دانند. همه اين موانع جزء سنت‌هاي الهي است. وجود اين موانع تصادفي نيست، اينها سنت الهي است؛ يعني تلاش و حركت بامانع مواجه است، والّا جهاد معنا نمي‌داشت؛ «و كذلك جعلنا لكل نبي عدوا شياطين الانس والجن يوحي بعضهم الي بعض زخرف القول غرورا» (انعام/ 112). در همه دعوت‌هاي انبيا دشمنان‌ـ موانع‌ـ از جن و انس وجود داشتند.

سعیدبن‌عاص‌ـ 3

یکی از اقدامات سعیدبن‌‌عاص حمله به طبرستان بود. سعید شهرهای طبرستان، طمیس و نامیه را گشود و با شاه گرگان بر پرداخت ۲۰۰ هزار درهم صلح کرد؛ او آن درهم‌ها را به جنگجویان مسلمان می‌پرداخت.
گفته می‌شود، او در این لشکرکشی جنایات متعددی انجام داد که برخی برای توجیه جنایات وی می‌گویند، در این جنگ حسن و حسین دو فرزند حضرت علی(ع) نیز با او بودند!
«ابن اثیر» درباره قتل عام صورت گرفته در این لشکرکشی چنین می‌گوید: «طمیسه بندرى در ساحل بود که مردم آن با سعید نبرد کردند [و شدت‏ جنگ باعث شد] که نمازشان را به صورت نماز خوف بخوانند؛ زیرا حذیفه وضعیت آن شهر را براى او شرح داده بود. سعید اهل شهر را هم سخت محاصره کرد، آنها امان خواستند و به آنها امان داد. به ‌شرط اینکه یک تن از آنها کشته نشود (که متبادر به آن بود که همگی در امانند)؛ اما حصار را گشود و تمام آنها را کشت غیر از یک تن».
به عبارتی سعید در کلام خود خدعه و نیرنگ به‌کار برد؛ یعنی معنایی از «یک تن کشته نشود» را اراده کرد که بر اساس آن، تنها یک تن کشته نشد؛ ولی بقیه به قتل رسیدند و این یکى از خیانت‌ها محسوب می‌شود.
اما در زمان حکومت امام علی(ع) مشاهده می‌کنیم که در برخورد با مخالفان اصل بر رأفت و رحمت و مهربانى است و برخورد تند و خشن حالت استثنایى داشته و تنها از روى ناچارى انجام می‌شود. البته باید توجه داشت که اگر گروهى در مقابل حکومت آن ‌حضرت به حرکت مسلحانه دست می‌زدند یا به جان و مال و حقوق دیگران تجاوز می‌کردند یا مرتکب جرمى می‌شدند که مستحق مجازات و کیفر بوده یا با دشمن همکارى می‌کردند، امیرالمؤمنین علی(ع) در مقابل آنان به شدیدترین وجه اقدام می‌کردند؛ اما این قتل عام و کار اشتباه سعیدبن‌عاص در زمان حکومت و خلافت امام علی(ع) انجام نگرفته بود.
در حقیقت، این‌گونه نبوده که امام علی(ع) نسبت به مشکلات غیر مسلمانان و غیر عرب‌ها بی‌تفاوت باشد. تأکیدی که حضرت علی(ع) بر حفظ حقوق آنان داشتند، در تاریخ ثبت شده است که در اینجا به ذکر دو نمونه بسنده می‌شود:
1ـ «به من خبر رسیده مهاجمى از آنان (لشکر غارتگر شام) بر زن مسلمان و زن دیگری که در پناه اسلام بود، تاخته و خلخال و دست‌بند و گردن‌بند و گوشواره آنها را به یغما برده و آنان در برابر آن غارتگر جز کلمه استرجاع و طلب دل‌سوزى راهى نداشتند، آنگاه این غارتگران‏ با غنیمت بسیار بازگشته، در حالى که یک نفر از آنها هم زخمى برنداشته و یا به هلاکت نرسید. اگر بعد از این حادثه، مسلمانى از غصه بمیرد جاى ملامت نیست، بلکه مرگ او در نظر من شایسته است.»
2ـ عباد بن عبدالله اسدى می‌گوید: روزی در مسجد نشسته بودم و حضرت على(ع) بر منبرى ساخته از آجر سخن می‌راند و صعصعه‌بن‌صوحان هم در آنجا بود. اشعث به مسجد آمد و گفت: یا امیرالمؤمنین! این غیر عرب‌های سرخ‌روى بر ما غلبه یافته‌اند و تو خود می‌بینى. حضرت على(ع) از این سخن به شدت خشمگین شد. ابن‌صوحان با خود گفت: امروز معلوم خواهد شد که عرب را چه پایه و منزلت است؟! حضرت على(ع) خطاب به جمعیت فرمودند: «چه کسى مرا از کیفر دادن به این مردم دارای اندام بزرگ که تا نیمروز بر بستر خود می‌غلتند، معذور می‌دارد؛ در حالى که قومى‏ براى شب‌ زنده‌دارى از بستر خود پهلو تهى می‌کنند؟ مرا می‌گویى که آنان را طرد کنم و از ستمکاران گردم. سوگند به کسى که دانه را رویانید و جانداران را بیافرید که از محمد(ص) شنیدم که می‌گفت: به خدا قسم آنان با شما [عرب‌ها] به مبارزه برخواهند خاست تا به دین بازگردید، همچنان که شما در آغاز با آنان مبارزه می‌کردید تا به دین درآیند.»

 سیدحسین خاتمی‌خوانساری/ در شماره پیش گفته شد، نشان وفور دین در فرد و جامعه امانتداری و وفای به عهد است. در آیه 85 سوره هود آمده است: «وَ يَا قَوْمِ أَوْفُوا الْمِكْيَالَ وَالْمِيزَانَ بِالْقِسْطِ وَلَا تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْيَاءَهُمْ وَلَا تَعْثَوْا فِي الْأَرْضِ مُفْسِدِينَ»؛ و ای قوم من، پیمانه و ترازو را عادلانه [و منصفانه] کامل و تمام بدهید و اجناس مردم را [هنگام خریدن] کم‌شمارتر و کم‌ارزش‌تر [از آنچه که هست] به حساب نیاورید و در زمین تبهکارانه فتنه و آشوب به پا نکنید.  «أَوْفُوا» به معنای تمام و کمال بپردازید و به تمام و کمال دریافت کنید و «لا تَبْخَسُوا» به معنای نکاهید، کم ندهید و بی‌ارزش نکنید است و یکی از نشانه‌های وفای به عهد همین بی‌ارزش نکردن کالا و زحمت و کار دیگران است.
این آیه به مردم می‌گوید، کالای کسی را بی‌ارزش نکنید و با نقشه و لفاظی، ارزش زحمتی که برای تولید یک کالا کشیده است را پایین نیاورید. برای خرید یک جنس هم مانند فروش آن باید منافع خود و دیگران را در نظر بگیریم. بی‌ارزش نکردن کالا همان احترام به زحمت تولیدکننده است، نه خود کالا. حال این جنس تولید شده یک کالای اقتصادی است یا فرهنگی و علمی فرقی ندارد. منتهی در تولیدات علمی و فرهنگی به بینش و بصیرت بیشتری نیاز است، پس هم علمی بودن کار و به کار گرفتن اصول کیفی برای رشد مادی و معنوی یک کالا مورد تأکید اسلام است و هم بالا بودن بصیرت و آینده‌نگری در تولیدات مادی و معنوی؛ زیرا یک کالای با کیفیت و ماندگار مادی و معنوی تا وقتی نزد مصرف‌کننده است، صدقه جاریه‌ای محسوب می‌شود که تا سال‌ها تولیدکننده را متنعم می‌کند. رسول گرامی اسلام(صلوات‌الله‌علیه) می‌فرمایند: «ان قلیل العمل مع العلم کثیر و کثیر العمل مع الجهل قلیل»؛ کار اندک که با بصیرت و دانش انجام گیرد، بسیار است و کار بسیار که با نادانی و جهل صورت‌ پذیرد، اندک است.» 

بايدها و نبايدهاي يک گفت‌وگوي موفق براي حل اختلافات زناشويي

 زهرا چيذري/ دعوا،‌ دعوا، دعوا و در نهايت باز هم دعوا! نسخه با هم حرف بزنيد و با گفت‌وگو مشکل‌تان را حل کنيد هم هر چند براي خيلي از زوج‌ها جواب مي‌دهد؛ اما آنها حتي وقت‌هايي که کنار هم مي‌نشينند تا براي حل اختلاف‌شان با هم گفت‌وگو کنند، باز هم در آخر به يک نتيجه مي‌رسند؛ ‌دعوا! اين حکايت دردِ دل برخي از همسراني است که انگار نسخه صحبت کردن براي حل اختلافات به کارشان نمي‌آيد. اين ماجرا البته به دلیل ناکارآمدي اين نسخه نيست؛ بلکه به اين دلیل است که بعضي از ما با قواعد و اصول گفت‌وگو کردن آشنا نیستیم.
گفت‌وگو کردن و مذاکره به ویژه براي حل اختلافات زناشويي و خانوادگي قانون و قواعد ويژه‌اي دارد که نشناختن و رعايت نکردن آن مي‌تواند اثربخشي‌اش را با چالش مواجه کند. براي گفت‌وگو کردن بايد بدانيد سر صحبت را از کجا باز کنيد و از آن مهم‌تر بدانيد براي شروع يک گفت‌وگو چه زماني مناسب است! قواعد ديگري نظير مکان و فراهم کردن شرايطي، از جمله ايجاد محيطي دو نفره و به دور از تنش براي گفت‌وگو از جمله عواملي است که مي‌تواند گفت‌وگوي شما را براي حل اختلاف به ثمر برساند. در صورتي که اين قواعد را رعايت نکنيد، مشاجره آخرين نتيجه‌اي است که از اين گفت‌وگوها حاصل مي‌شود. 

وقتي سکوت هم حرف مي‌زند
در قواعد ارتباطات بايد بدانيد حتي سکوت شما معنا دارد و به نوعي ارتباط منجر مي‌شود. از سوي ديگر، گفت‌وگو تنها از طريق زبان حاصل نمي‌شود. خيلي وقت‌ها ما با رفتارهاي‌مان با یکدیگر گفت‌وگو مي‌کنيم. نگاه‌هاي ما خيلي وقت‌ها عميق‌ترين احساسات دروني‌مان را نسبت به همديگر آشکار مي‌کند؛ ‌احساساتي که نمي‌توان آنها را در قالب کلام ريخت و بيان کرد. 
نباید تصور کنیم اگر خانواده‌ای در روز 10 ساعت با هم حرف می‌زنند، حتماً خانواده موفقی هستند. گفت‌وگو شرایطی دارد که ممکن است فراهم نشود و گفت‌وگو به نتیجه‌ای نرسد یا حتی به اختلافات دامن بزند. در این صورت گفت‌وگو نکردن شاید بهتر از چنان گفت‌وگویی باشد. باید به این نکته دقت کنیم که چنین نیست که هر قدر گفت‌وگو بیشتر شود، خانواده موفق‌تر خواهد بود. این گفت‌وگوی کیفی است که مؤثر و مطلوب است. گفت‌وگوي کيفي گفت‌وگويي هدفمند است که پيش از آغاز درباره آن انديشيده باشيم و در جريان گفت‌وگو هم دريچه‌هاي جديدي به روي ما باز شود. اما براي آنکه گفت‌وگويي اثربخش داشته باشيم، بايد اصول اساسي را در نظر بگيريم و رعايت کنيم. 

دوري از تفکرات قالبي 
و پيش‌داوري
اگر بناست براي حل مسئله‌اي با همسرتان به گفت‌وگو بنشینید، پيش از هر کاري هر دو طرف سعي کنيد ذهن‌تان را از تفکرات قالبي و کليشه‌اي آزاد کنید. اگر شما با اين پيش‌فرض که همسرتان تغييرپذير نيست يا اين مسئله قابل حل نخواهد بود، وارد گفت‌وگو شويد، نمي‌توانيد انتظار داشته باشيد گفت‌وگوي‌تان به سرانجام برسد؛ چرا که با هدف اثبات اشتباه طرف مقابل با او وارد گفت‌وگو مي‌شويد و تصورتان اين است که در صورت اثبات اين مسئله پيروز شده‌ايد، در صورتي که يک گفت‌وگوي خوب گفت‌وگويي برد‌ـ برد است. به اين معنا که بايد مشکل و مسئله ميان شما حل شود؛ در غير اين صورت هر دو باخته‌ايد. براي اين منظور بايد سعي کنيد ظرفيت خود را بالا ببريد و نقدپذير باشيد. اگر واقعاً خواهان حل اختلاف و مشکل‌تان هستيد، شايد لازم باشد کمي خودتان را تغيير دهيد. بهتر است با خودتان روراست باشيد و براي بهبود زندگي‌تان از اين تغيير استقبال کنيد. 

پرهيز از کلام گنگ
خواسته‌هاي‌تان را روشن و واضح بيان کنيد. بیشتر زوج‌ها نمی‌‌دانند چگونه پیام‌شان را به ‌صورت شفاف و بدون آلودگی و ابهام، ارسال یا دریافت کنند؛ علت ادراک اشتباه، این است که پیام‌ها به صورت گنگ ارسال می‌شود و طرف مقابل ناچار می‌شود با استفاده از تجربه‌‌های قبلی و خاطرات زندگی‌ خود، پیام ما را حدس زده و تفسیر و تعبیر و سپس دریافت کند.

انتخاب مناسب زمان و مکان 
هر زماني را براي گفت‌وگو انتخاب نکنيد. گفت‌وگو بلافاصله پس از يک مشاجره سخت احتمال بيشتري دارد که به مشاجره کشيده شود. همچنين وقتي عصبانی هستيد، بهتر است گفت‌وگو نکنید. گاهي لازم است کمي به يکديگر فرصت دهيد تا به آرامش برسيد. براي مکان گفت‌وگو هم جاي مناسبي را انتخاب کنيد. گاهي وقت‌ها حضور در جايي که نخستين ملاقات شما در آنجا اتفاق افتاده، مي‌تواند گزينه خوبي براي يک گفت‌وگوي خوب ميان شما و همسرتان باشد؛ زیرا خاطرات خوش شما را یادآوری می‌کند و به خاطرتان مي‌آورد چقدر از اينکه در کنار هم هستيد، خوشحاليد. اگر فرزند داريد هيچ‌گاه گفت‌وگو براي حل اختلاف را در برابر فرزندتان انجام ندهيد، به ویژه اگر به مشاجره کشيده شدن گفت‌وگوهاي‌تان سابقه دارد. مشاجره در حضور فرزندان پیامدهای ناخوشايندي دارد که خودش مجال جداگانه‌اي مي‌طلبد. 

تکيه بر اشتراکات 
هيچ دو نفري با هم توافق کامل ندارند و مبناي گفت‌وگو و برقراري ارتباط مناسب و درست براي مديريت همين اختلاف نظرهاست. يادتان باشد هدف گفت‌وگوهاي‌تان را از قبل مشخص کنيد و وقتي با يکديگر به گفت‌وگو مي‌نشينيد، سعي کنيد از هدف اصلي دور نشويد. 
براي يک گفت‌وگوي خوب و حل مسائل ابتدا بر روي مشترکات و نقاط مثبت تکيه کنيد، با اين روش مطمئناً گفت‌وگوي‌تان جهت مناسب‌تري پيدا مي‌کند و زمينه فراهم مي‌شود تا آنگاه آرام‌آرام وارد مسائل مورد اختلاف شويد. هیچ گفت‌وگویی وجود ندارد که در همه ابعاد آن افراد با هم موافق باشند؛ اما تأکيد بر اختلافات بدون توجه به اشتراکات مي‌تواند جهت گفت‌وگوي شما را به سمت مجادله پيش ببرد و به حل مسئله منتهي نشود.

شنونده خوبي باشيد
براي آنکه گفت‌وگوي خوب و مؤثري داشته باشيد، فراموش نکنيد به اندازه‌اي که شما حرف براي گفتن داريد، همسرتان هم حرف‌هايي دارد که شما بايد بشنويد. شنونده خوب بودن يکي از رازهای داشتن گفت‌وگويي موفق است. حرف‌هاي همسرتان را قطع نکنيد و به حرف‌هايش گوش دهيد. شايد اساس اختلاف شما با هم همين نشنيدن حرف‌ها و انتظارات يکديگر بوده است.
در نهايت اينکه با خودتان قرار بگذاريد، هر از چندگاهی براي بررسي انتظارات‌تان از يکديگر و بازبيني زندگي مشترک‌تان با يکديگر گفت‌وگو کنيد. اين گفت‌وگوها در کنار گفت‌وگو و تماس شما در طول شبانه‌روز مي‌تواند به شما کمک کند اختلافات و مسائل زندگي مشترک‌تان را پيش از آنکه جدي شود، حل‌وفصل کنيد.

از نگاه اسلام، تربیت فرزند از سوی مادر، از پیش از تولد آغاز می‌شود و از آنجا که در دوران جنینی فرزند، حدود نه ماه بیشترین تعامل را با مادر داشته و روحیات و صفات مادر بر فرزند تأثیر زیادی دارد و همچنین در سال‌های اولیه زندگی کودک که بیشترین تعامل و وابستگی بین او و مادر جریان دارد، نقش مادر بسیار تعیین‌کننده است. در سنین کودکی به دلیل پذیرشی که کودک از مادر دارد، اعتقادات او را به شکل الگویی یا تقلیدی می‌پذیرد. مجاورت مادر و کودک، موجب سرعت یافتن پذیرش اعتقادات مادر از سوی فرزند می‌شود. کتاب «چند لقمه حرف حلال» نوشتاری از پژوهشگران مرکز مطالعات و تحقیقات حیات طیبه در حوزه زن و خانواده است. این نوشتار سعی دارد به زن به منزله رکن یک خانواده نگاه کند؛ خانواده‌ای که سنگ‌بنای جامعه است. این گفتارها سعی دارد شخصیت زن را در نقش همسر و مادر در محیط خانواده از نظر اسلام تبیین کند. کتاب «چند لقمه حرف حلال برای خانواده» به قلم پژوهشگران مرکز مطالعات و تحقیقات حیات طیبه‌ـ نسیم کریمی و حمیده میرزادارانی به رشته تحرير درآمده و از سوي انتشارات حدیث راه عشق روانه بازار نشر شده است. 
در بخشی از این کتاب می‌خوانیم: مادر که اولین ارتباط گیرنده با فرزند است، نقش مهم و اساسی در تربیت بر عهده دارد. در واقع شخصیت اسلامی مادر مؤثرترین مربی دین‌داری فرزندان است. قرآن کریم مادر را ام خطاب می‌کند: «در این معنی مادر اصل، ریشه و سرچشمه وجود کودک است و کودک انعکاسی از واقعیات جسمی و روحی مادر است. کودک در بطن مادر نزدیک به 270 روز مهمان است. به این دلیل، تمام یا اغلب، گیرندگی و اثرپذیری او از مادر است.» طبق فرمایش رسول اکرم(ص) مادر نگهبان و مسئول تربیت فرزند خویش است. ایشان در این باره می‌فرمایند: «بدانید که هر کدام از شما به منزله شبانی هستید و تمام شما درباره رعیت خود بازخواست می‌شوید. بنابراین، فرمانروای مردم از زیردست خود بازخواست می‌شود و مرد برای خانواده‌اش سرپرست است و مسئول و زن سرپرست اهل خانه، شوهر و فرزندانش و مسئول آنهاست.»



کاربری با نام حیاتی در صفحه شخصی خود خاطره‌ای از شهید محمد کامران را به نقل از همسر وی نقل می‌کند و می‌نویسد: «محمد در آخرین پیامک برایم نوشته بود؛ هرجا باشم عاشقتم. ایران باشم یا خارج، هرجا باشم عاشقتم... می‌گفت همسر سادات داشتن، هم خوب است و هم سخت. فکر اینکه همسرت دختر حضرت زهرا (سلام‌الله‌علیها) است، اجازه بدرفتاری را به تو نمی‌دهد و از طرفی قدم‌هایش برکت زندگی می‌شود.»  در انجام وظیفه و کارهایش خلوص عجیبی داشت. یادم هست که می‌گفت: «من سر کارم ساعتی را کنار دستم گذاشتم و مدت زمان چای خوردن و دستشویی رفتن‌هایم را حساب می‌کنم و از اضافه‌کاری‌هایم کم می‌کنم که حقی از بیت‌المال به گردنم نماند.» محمد خیلی خوش‌اخلاق بود. واقعاً اگر بگویم اخم او را ندیدم، گزاف نگفتم. حتی وقتی در معراج شهدا برای آخرین‌بار او را دیدم، همان لبخند زیبا و همیشگی را روی لب داشت.
خدا را شکر می‌کنم که محمد من هم شهید شد. چون او شهادت را خیلی دوست داشت.»  راوی: همسر شهید
شهید محمد کامران، متولد نهم اردیبهشت 67 در اصفهان، سال 94 در حلب سوریه به آرزوی خود شهادت رسید.



 دکتر مجيد ابهري/ 
پرسش: بسياري از والدين معتقدند فرزندشان خجالتي است و اين خجالتي بودن در مواردي مانع موفقيت فرزندشان شده است. براي مقابله با خجالت آنها چه باید کرد؟ خجالت در پسر بچه‌ها بيشتر بروز مي‌کند يا دختر بچه‌ها؟
پاسخ: فرقی نمی‌کند؛ فرزند شما چه پسر باشد چه دختر می‌تواند دچار این نارسایی شود. در تعریف «خجالت» می‌گوییم که خجالت به معنای شرم و حیا، شرمندگی یا حالت انفعالی به هنگام حرف زدن یا انجام کاری است. رفتار کم‌رویی (خجالتی) به منزله یک اختلال رفتاری در کودکان و نوجوانان و حتی بعضی از بزرگسالان است که از برخورد با دیگران به ویژه ناآشنایان خودداری می‌کنند.
راه‌های درمان خجالت را مي‌توان در اين موارد خلاصه کرد: ۱ـ کودک را مورد محبت و توجه قرار داده، با او در زمینه رفتارش گفت‌وگو کنید. ۲ـ همواره رفتارهای مثبت کودک را تشویق کنید و ضمن سپردن برخی مسئولیت‌های کوچک به او کمک کنید توانایی‌هایش را کشف کند. ۳ـ در امور گوناگون در حد شعور کودک با او مشورت کرده، سعی کنند او را مشارکت‌جو و مشارکت‌خواه تربیت کنید. ۴ـ در جمع‌های خانوادگی و فامیلی از او بخواهید با صدای بلند شعر بخواند یا حرف بزند. ۵ـ اگر کاری را غلط انجام داد یا در انجام کاری شکست خورد، بلافاصله او را سرزنش و توبیخ نکنید؛ بلکه پس از گذشت مدتی برای موفقیت آتی آماده‌اش کنید. توجه داشته باشید که کودک به کندی بهبود می‌یابد؛ لذا توقع و عجله بهبود آنی را نداشته باشید و او را بیش از حد تحت فشار قرار ندهید. اگر حداقل چهار علامت با هم دیده شد و حداقل به مدت سه ماه هم تکرار شد، حتماً به روانپزشک و روانشناس مراجعه کنید؛ چرا که اگر بیماری او شدت یافته و ادامه یابد، افسردگی یا اسکیزوفرنی ایجاد می‌کند. 
گروه «زندگی» صبح صادق آماده است تا پلی بین شما خوانندگان با مشاوران خبره و امین ایجاد کند. سؤالات خود را از طریق سامانه پیامک 3000990033 برای ما ارسال کنید.