حسین عبداللهیفر/ سخنان موسویخوئینیها درباره هاشمیرفسنجانی واکنشهای زیادی به دنبال داشت که از جمله آنها تعبیر محمد قوچانی بود که آن را به مفهوم عبور اصلاحطلبان از روحانی قلمداد کرد. وی مدعی شد، بخشی از هدف موسویخوئینیها از انتقادات سنگین علیه هاشمیرفسنجانی احتمالاً عبور از روحانی بوده است.
اینکه اصلاحطلبان زیادی در وضعیت فعلی درباره عبور از روحانی سخن به میان میآورند، امری کاملاً واضح است. چنانکه سعید حجاریان از طلاق سیاسی اصلاحات با دولت روحانی سخن میگوید و محمدرضا تاجیک خواستار محاکمه کسانی میشود که مسبب حمایت اصلاحطلبان از روحانی شدند؛ اما اینکه سخنان موسویخوئینیها نیز با هدف عبور از روحانی ایراد شده باشد، به استدلال کافی نیاز دارد.
ضمن آنکه تعبیر عبور موسوی خوئینیها از روحانی صرفاً بر اساس یک برداشت و نیتخوانی از سخنان وی صورت گرفته است؛ از این رو در وهله اول باید انگیزه کسانی که چنین برداشتی کردهاند، واکاوی شود. به عبارت دیگر، باید روشن شود این برداشت از سوی موافقان عبور از روحانی صورت گرفته است یا مخالفان وی؟ اگر چنین برداشتی از سوی اصلاحطلبان صورت گرفته باشد، موضوع عجیبی نیست؛ چرا که موج عبور از روحانی در این جریان در حال شدت گرفتن است، اما اگر این موضع از ناحیه فردی با هویت کارگزارانی صورت گرفته باشد، میتوان آن را در راستای گسترش تفکر عبور از روحانی به درون کارگزاران تعبیر کرد. مگر آنکه عدهای از اصلاحطلبان به اندرونی کارگزاران نفوذ کرده باشند. در هر صورت، نکته مهم این است که مشخص شود برداشت فوق در راستای تحقق عبور از روحانی و مصادره خوئینیها به نفع خویش صورت گرفته یا هدف از طرح این برداشت، جلوگیری از این رویداد است!
اولاً، هنوز یک سال از نامه موسویخوئینیها به آیتالله جنتی نگذشته است که در حمایت از دولت و به دلیل انتقاد وی از دولت گلایه کرده بود و نوشته بود: «بنده انكار نميكنم كه مردم مشكلات معيشتي دارند و اين مشكلات عميق و گسترده است، ولي اين مطلب مهم نبايد دستاويز كساني شود كه ميخواهند علت تمام نارضايتيها را بر دوش اين دولت و دولتهاي گذشته بگذارند.» بنابراین باید ادلهای ارائه شود که مشی ایشان در یک سال اخیر تغییر کرده است.
ثانیاً، به طور دقیق مشخص نیست که بین انتقاد از هاشمی و عبور از روحانی چه رابطهای برقرار است. کسانی که خوئینیها را میشناسند، از وی به مردی یاد میکنند که کمتر میگوید و کمتر مینویسد؛ اما سابقه وی در انتقاد از شخصیتهای مهم و برجسته به پیش از انقلاب در نقد امثال شهیدان مطهری و بهشتی باز میگردد. ضمن آنکه انتقادات وی علیه هاشمی ریشه عمیقی دارد. مگر آنکه عدهای بخواهند بین رفتارهای امروز روحانی نسبت به اصلاحطلبان با رفتارهای آقای هاشمی نسبت به چپگرایان دهه 60 مشابهتسازی کنند. ضمن آنکه اگر وی بخواهد روحانی را نقد کند، شاید به این راه طولانی نیاز نباشد.
ثالثاً، به نظر میرسد آنچه سبب شده است عدهای انتقاد خوئینیها از هاشمی را به روحانی ارتباط دهند، همزمانی این اقدام وی با ستایشهای کمسابقه روحانی از هاشمی است. حال آنکه بعید است خبرگزاری وابسته به دولت دقیقاً همزمان با سخنرانی رئیسجمهور در تعریف و تمجید از هاشمی به سراغ خوئینیها رفته و مصاحبهای را در خنثی کردن سخنان رئیسجمهور به مفهوم عبور از روحانی تنظیم کرده باشد.
رابعاً، اگر بپذیریم از نظر موسویخوئینیها بین هاشمی و روحانی رابطهای برقرار است که میتوان با انتقاد از اولی از دومی نیز عبور کرد، باید به مقاصدی بزرگتر و نیاتی پیچیدهتر توجه کرد که بسیار فراتر از مباحثی در حد عبور از روحانی است.