منصف المرزوقی، رئیس‌جمهور سابق تونس با اشاره به وجود توطئه‌های خارجی علیه این کشور، گفت: بار دیگر تأکید می‌کنم که ما وجود توطئه‌ها علیه تونس برای برهم زدن ثبات آن را احساس می‌کنیم و می‌دانیم اتاق عملیات امارات پشت این توطئه‌ها قرار دارد. همچنین، اقدام «الباجی قائد السبسی» رئیس‌جمهور تونس برای استقبال از «محمدبن‌سلمان» ولی‌عهد سعودی یک «اشتباه» است و اگر رئیس‌جمهور بودم، هرگز از بن‌سلمان استقبال نمی‌کردم.

نگاهی به بالکان، جبهه همیشگی جدال آمریکا و روسیه

 رضا اشرفی/ بالکان همواره منطقه حساسی بوده است؛ منطقه‌ای که در جنوب شرقی اروپا، جنوب غربی روسیه و شمال غربی ترکیه قرار دارد. اضافه کردن نام آمریکا برای تقابل ژئوپلیتیک در این حوزه نشان می‌دهد که چقدر منطقه حساسی است. در کنار قوم‌ها و مذاهب گوناگون، حوزه‌های راهبردی دریای آدریاتیک، دریای یونان، دریای اژه و دریای سیاه را پوشش می‌دهد. آلبانی، یونان، بلغارستان،‌ مجارستان،‌ بوسنی و هرز‌گوین، کرواسی، اسلوونی،‌ مقدونیه،‌ صربستان، مونته‌نگرو، رومانی و ترکیه در این جغرافیا قرار دارند؛ جغرافیایی که جنگ جهانی از آن کلید خورد.
پس از فروپاشی شوروی که چند کشور را به مجموعه بالکان اضافه کرد، آمریکا درصدد برآمد نفوذ و دخالت خود را در این منطقه افزایش دهد. این سیاست طی ماه‌های اخیر تشدید شده و به همین دلیل ولادیمیر پوتین درباره آن هشدار داده است. رئیس‌جمهور روسیه هفته گذشته در سفر به صربستان تأکید کرد: «تلاش‌های ایالات متحده و برخی دیگر از کشورهای غربی برای تسلط بر منطقه بالکان موجب بروز بی‌ثباتی جدی در آن شده است.»
یکی از رویکردهای غرب که بسیاری از مواقع سعی کرده موفق عمل کند، این است که با نفوذ به یک منطقه یا کشور و به هم ریختن نظم آن که بی‌ثباتی‌های خرد و کلانی را به همراه می‌آورد، مدعی می‌شود طرف مقابل عامل این بی‌ثباتی شده است. حوزه بالکان، منطقه غرب آسیا و خاورمیانه، شرق و جنوب شرق آسیا، مسئله اوکراین و شرق اروپا، چالش‌های ایجاد شده در آمریکای لاتین و جنوبی به ویژه ونزوئلا نمونه‌های این بی‌ثبات‌سازی است که آمریکا (غرب) دیگری را عامل آن می‌داند. 
آمریکا در حوزه بالکان نیز همچون بحران اوکراین، چنین سیاستی را دنبال می‌کند. البته، سیاست بحران‌سازی و بی‌ثبات کردن مناطق شرق و جنوب شرق اروپا برای بهره‌گیری از آن، از همان اولین سال‌های فروپاشی شوروی با سیاست گسترش ناتو به شرق شروع شد. طی تمام سال‌های گذشته، آمریکا (غرب) خواهان عضوگیری این کشورها در ناتو بوده است که تاکنون سه موج را به همراه داشته است. 
موج اول گسترش ناتو به شرق در دوره بیل کلینتون بود که کشورهای لهستان، مجارستان و چک عضو ناتو شدند. در موج دوم آن که در دوره بوش پسر انجام شد، کشورهای بلغارستان، استونی، لتونی، لیتوانی، رومانی، اسلواکی و اسلوونی به عضویت ناتو درآمدند و در موج سوم نیز آلبانی و کرواسی به آن پیوستند. طی سال‌های گذشته مشخص است که غرب و ناتو به طور مداوم به سمت شرق و جنوب شرق اروپا نفوذ کرده و سعی داشتند روسیه را در تنگنانی امنیت مرزی قرار دهند. در برخی از مناطق دیده می‌شود که این عضوگیری نظامی، امنیتی، اطلاعاتی تا نقطه صفر مرزی روسیه پیش رفته است. استونی و لتونی نمونه آن هستند که هم‌مرز با روسیه هستند و نیروها و تجهیزات نظامی ناتویی در آن مستقر شده‌اند. 
آمریکا و غرب نه‌تنها خواهان گسترش این نفوذ هستند، بلکه اکنون برای عضویت در ناتو کشورهایی همچون گرجستان و جمهوری آذربایجان را در نظر گرفته‌اند. یکی از مهم‌ترین دلایل بالا رفتن تنش بین روسیه و گرجستان و شکل‌گیری جنگ اوت 2008 همین موضوع بود. سیاست‌های رنگی انقلاب‌های مخملی که بسیاری از کشورهای قفقاز جنوبی و آسیای مرکزی را در بر گرفت در همین راستا عمل می‌شد. به همین منظور روسیه نیز تصمیم گرفت از طریق افزایش روابط با کشورهای خارج نزدیک خود، از این نفوذ بکاهد. از سوی دیگر مجبور شد برای دور نگه داشتن غرب، دست به عمل‌های متقابل بزند که در قضیه اوکراین به چالش تجزیه تبدیل شد؛ چالشی که آمریکا آغاز کرد، اما در افکار عمومی سعی دارد به نام مسکو بنویسد.  
همراه با سفر ولادیمیر پوتین به صربستان که یکی از کشورهای پرچالش بالکان بوده، یورونیوز طی گزارشی نوشت: «روسیه نگران سیاست‌های توسعه‌طلبانه اخیر ناتو است. وزارت خارجه روسیه در همین زمینه روز پنج‌شنبه ۱۲ ژوئیه (۲۱ تیرماه) از دعوت ناتو از مقدونیه برای ملحق شدن به این پیمان انتقاد کرد.» غرب با ارسال نیروهای خود به مقدونیه برای مقدمه‌چینی و همچنین دعوت رسمی این کشور برای عضویت در ناتو، چالش جدیدی را کلید زده است. 
بر همین اساس، وزارت خارجه روسیه در بیانیه‌ای اعلام کرد: «عضو کردن مقدونیه با متوسل شدن به زور، گواهی است بر اینکه اصل سیاست درهای باز ناتو به ابزاری برای گسترش قلمرو قدرت ژئوپلیتیک تبدیل شده است.»
بی‌شک بخشی از فشارهای ژئوپلیتیک به روسیه را باید در ادامه رقابت روسیه و غرب در منطقه غرب آسیا جست‌وجو کرد. آمریکا و متحدانش کمتر فکر می‌کردند، روسیه در چنین وضعیتی که آمریکا خواهان چینش نظم جدید غرب‌محور در خاورمیانه است، وارد شده و دخالت کند؛ رویکردی که با جدیت مقاومت در منطقه و همچنین ناهمخوانی منافع برخی از کشورهای منطقه با غرب که اتفاقاً متحد آمریکا هستند، به چالش بنیادی برای غرب تبدیل شده است. جریانی که می‌تواند در دیگر مناطق جهان نیز به بحران تبدیل شود، از جمله در شرق و جنوب شرق آسیا، آفریقا و آمریکای جنوبی.
در چنین فضایی بهترین شرایطی که می‌تواند برای روسیه ایجاد شود، چالش در روابط آمریکا و اتحادیه اروپا و همچنین تداوم مخالفت دونالد ترامپ با اعضای ناتو و حتی خروج آمریکا از ناتو است؛ زیرا با خروج واشنگتن که بیش از 60 درصد هزینه‌های ناتو را می‌پردازد، ناتو عملاً نابود می‌شود. همچنین بحران در کشورهای اروپایی از طریق گسترش ناسیونالیسم ضد اتحادیه‌گرایی، بحث خروج کشورها از اتحادیه اروپا، همچون برگزیت، سیاست‌هایی هستند که روسیه اگر چه به طور رسمی اعلام نمی‌کند، ولی از آنها استقبال می‌کند. 
به همین دلیل است که برخی از تحلیلگران معتقدند، دونالد ترامپ بهترین رئیس‌جمهور آمریکا است که روسیه می‌تواند انتظار داشته باشد. همچنین به همین دلیل است که برخی از منتقدان دونالد ترامپ که در آمریکا جایگاه سیاسی دارند،‌ می‌گویند که عملکرد ترامپ ضد امنیت ملی آمریکا است. در واقع بخشی از آن مربوط به چگونگی مقابله با روسیه است. اتفاقاً ترامپ در نشست هفته گذشته ناتو که به طور رسمی از مقدونیه دعوت به عضویت شد، اعلام کرد، روسیه دشمن نیست؛ بلکه رقیب است. 
به نظر می‌آید به همان اندازه که آمریکا طی سال‌های گذشته به دنبال یقه‌گیری ژئوپلیتیکی علیه روسیه بوده و اروپا نیز در این سیاست با آن همراهی کرده، مسکو نیز دست بسته نبوده است!  



  محمدرضا مرادی/ ناآرامی‌های مردم سودان از آذر ماه 97 علیه دولت عمر البشیر شروع شده است. اعتراضات در سودان نسبت به گرانی و افزایش قیمت حامل‌های انرژی از شهر «عطبره» واقع در شرق سودان آغاز شد، تا جایی که خواسته معترضان به سرنگونی نظامی حاکم کشیده شده است. عربستان تا مدت‌ها در برابر اعتراضات مردمی در سودان سکوت کرد، اما سرانجام با تأخیر زیاد موضع‌ گرفت. علی‌بن‌حسن سفیر سعودی در خارطوم اعلام کرد، عربستان در کنار دولت و ملت سودان است و به تلاش‌های خود برای تحقق ثبات و امنیت آن ادامه دهد. اما چرا عربستان از عمر البشیر حمایت می‌کند؟
یکی از مهم‌ترین دلایل حمایت ریاض از عمر البشیر، مشارکت سربازان سودانی در جنگ یمن است. سودان به طور رسمی تعداد نظامیان خود در ائتلاف علیه یمن را اعلام نکرده، اما پیش از این نیز بارها اعلام کرده حاضر است شش هزار نظامی به یمن اعزام کند. البته، شبکه الجزیره تعداد نیروهای سودانی در یمن را هشت هزار نفر اعلام کرده است که بزرگ‌ترین تعداد نیرو در بین کشورهای دیگر در جنگ یمن به شمار می‌رود. در واقع، اعزام نظامیان سودانی به جنگ یمن در حالی است که مقامات سابق و کنونی نظامی این کشور حضور سودان در این جنگ را اشتباه دانسته و آن را برای امنیت ملی کشورشان تهدید می‌دانند. افزایش مخالفت‌ها با حضور نظامیان سودانی در جنگ یمن و نیاز شدید عربستان به این نظامیان سبب شده است بهترین گزینه برای عربستان بقای عمر البشیر باشد؛ چرا که برکناری وی به معنای بازگشت نظامیان سودانی از یمن خواهد بود که در این صورت عربستان موقعیت خود را در یمن بیش از پیش در خطر خواهد دید. به همین دلیل هرگونه تغییری در وضعیت کنونی سودان به معنای تحت تأثیر قرار گرفتن موقعیت ریاض در یمن خواهد بود. 
از سوی دیگر، فعالیت‌های ترکیه در آفریقا به شدت هراس ریاض را برانگیخته است؛ چرا که عربستان، ترکیه را رقیب خود در جهان اهل سنت می‌داند و فعال شدن دیپلماسی آنکارا در آفریقا به معنای تحت‌الشعاع قرار گرفتن منافع عربستان در این قاره خواهد بود. سفر رجب طیب اردوغان رئیس‌جمهوری ترکیه به سودان در سال گذشته که بسیاری آن را یک سفر تاریخی می‌دانند، یک گام بزرگ و مهم در راستای همگرایی هر چه بیشتر ترکیه و سودان بود؛ سفری که نگرانی محور عربستان‌ـ امارات‌ـ مصر را به دنبال داشت. در جریان همین سفر بود که ترکیه و سودان موافقت کردند جزیره «سواکن» به منظور بازسازی آن تا مدتی به دولت ترکیه واگذار شود. در واقع، عربستان نگران این است که اعتراضات در نهایت به سرنگونی عمر البشیر منجر نشود و حمایت نکردن ریاض از خارطوم، سودان را بیش از پیش به ترکیه نزدیک خواهد کرد؛ ازاین‌رو ریاض به صراحت حمایت خود را از بقای عمر البشیر اعلام کرده است تا بتواند با نفوذ فزاینده ترکیه در آفریقا و به ویژه در سودان رقابت کند.
همچنین انقلاب‌های عربی در سال 2011 که از تونس شروع شد، هراسی راهبردی در کشورهای پادشاهی عربی به راه انداخت؛ چرا که در پادشاهی‌های عربی در صورت به راه افتادن موج تغییر و اعتراضات مردمی، موجودیت حاکمیت پادشاه به خطر خواهد افتاد. در واقع، یکی از دلایلی که عربستان پس از شروع انقلاب 14 فوریه در بحرین به این کشور لشکرکشی کرد و مردم شیعه بحرین را سرکوب کرد، هراس از سرایت اعتراض‌ها به داخل عربستان بود. دلیل حمایت عربستان از کودتای نظامی السیسی در مصر نیز دقیقاً هراس از پیروزی اسلام سیاسی اخوانی‌ها بود. به همین دلیل به راه افتادن هرگونه موج انقلابی مجدد در جهان عرب به معنای تهدیدی وجودی برای ارتجاع عرب خواهد بود. در واقع می‌توان گفت، برخی از حکومت‌های عربی مانند امارات و عربستان به این دلیل اقدام به حمایت از عمر البشیر کرده‌اند که از تکرار انقلاب‌های عربی همانند سال ۲۰۱۱ جلوگیری کنند؛ انقلاب‌هایی که هدف اصلی مشارکت مردم در آنها سرنگونی دیکتاتورها خواهد بود. 
در مجموع، عربستان به دلیل نیاز به نظامیان سودانی در جنگ یمن، هراس از شروع موج جدید انقلاب‌های عربی و رقابت با ترکیه همچنان از عمر البشیر در سودان حمایت می‌کند.


  قاسم غفوری/ معادلات نظامی همچنان یکی از اولویت‌های جاری در نظام بین‌الملل است؛ چنانکه آمار بودجه‌های نظامی و خرید‌های تسلیحاتی نشان‌دهنده رقابتی سخت در این عرصه است. شاید بتوان گفت، اکنون «امنیت» یکی از مهم‌ترین مباحث صحنه جهانی است؛ در حالی که از یک سو قدرت‌های بزرگ به دنبال تبدیل شدن به قدرت برتر نظامی هستند و از سوی دیگر کشورهای دیگر برای حفظ امنیت یا موقعیت منطقه‌ای خود به سمت خرید‌های تسلیحاتی و پر کردن انبارهای ادوات نظامی روی آورده‌اند. 
نکته قابل توجه آنکه در این عرصه، در جدیدترین اقدام نظامی، وزارت دفاع آمریکا در راهبرد جدید دفاع موشکی این کشور طرح‌هایی را برای استقرار تسلیحات موشکی در فضا ارائه کرده است. دولت دونالد ترامپ در راهبرد جدید دفاع موشکی به دنبال آن است که برنامه موشکی این کشور را در مقیاسی بی‌سابقه از زمان ارائه طرح جنگ ستارگان در دوران «رونالد ریگان» توسعه دهد. بر اساس گزارش‌های منتشره، آمریکا میلیاردها دلار را برای اجرای این طرح اختصاص داده است؛ چنانکه بودجه نظامی آمریکا نیز ۷۰۰ میلیارد دلار اعلام شده است. نکته قابل توجه آنکه در طرح موشکی آمریکا برای فضا ادعا شده است، این طرح که در آسیا و اروپا اجرایی می‌شود، برای دفاع از نیروهای آمریکایی و متحدان آن در برابر تهدیدات موشکی است؛ این در حالی است که آمریکا اصلی‌ترین دشمنان خود در حوزه موشکی را ایران، روسیه، کره شمالی و چین عنوان کرده است. حال این پرسش مطرح می‌شود که ادعاهای آمریکا تا چه میزان درست بوده و هدف آمریکا از این تحرکات نظامی چیست؟ 
بررسی‌ها نشان می‌دهد، بسیاری از آنچه تهدیدات امنیتی علیه آمریکا عنوان می‌شود، موضوع تازه‌ای نبوده و از گذشته نیز وجود داشته است؛ چنانکه اصل جنگ ستارگان در دوران ریگان بر این اساس طراحی و ادامه یافته است. با این شرایط می‌توان گفت، ادعای آمریکا در زمینه تهدیدات موشکی ادعایی ساختگی بوده است و ورای این ادعاها اهدافی را دنبال می‌کند. در این میان، دو اصل مشاهده می‌شود: از یک سو آمریکا می‌داند که در عرصه زمینی دیگر توان اقدام نظامی ندارد؛ این در حالی است که به دنبال حفظ و ارتقای هژمونی جهانی خود نیز هست. با این شرایط آمریکا در تلاش است تا ابعاد جنگ را به عرصه فضایی بکشاند که طرح جدید موشکی در این چارچوب است. نکته مهم آنکه جهانیان اذعان دارند کشوری در آینده می‌تواند در صحنه جهانی حرفی برای گفتن داشته باشد که در عرصه فضایی بتواند ایفای نقش کند؛ از این رو آمریکا قصد دارد با تقویت توان موشکی و نظامی خود در فضا، مانع از ورود دیگر کشورها به عرصه
 فضایی شود. 
از سوی دیگر، آمریکا به دنبال توسعه نظامی‌گری در مقابل سامانه موشکی و راداری در اروپا، آسیا و دوسوی آتلانتیک است. آمریکا که توان حضور نظامی در عرصه جهانی را ندارد، اکنون با ادعای تقویت توان راداری به دنبال تحقق این مهم است. در اصل، طرح موشکی آمریکا بیش از هر چیز برگرفته از سیاست‌های بحران‌زده این کشور در عرصه جهانی است؛ اما خود مؤلفه‌ای برای ایجاد رقابت‌های تسلیحاتی جدید در صحنه بین‌الملل خواهد بود. آمریکا با این تحرکات، فضایی از نظامی‌گری را در جهان ایجاد می‌کند که بخش عمده‌ای از آن را فروش تسلیحات به کشورهای عربی و حوزه اقیانوس آرام تشکیل می‌دهد.

نفوذ آل‌سعود در جهان اسلام‌ـ ۴۸


  عبدالله عبادی/ عربستان سعودی به منزله کشوری تأثیرگذار در منطقه غرب آسیا و خاورمیانه از ابتدای تشکیل عراق جدید راهبرد خاصی را در قبال آن دنبال می‌کند. ریاض ابتدا تلاش کرد عراق را به جبهه عربی‌ـ سنتی بازگرداند، از این رو مقامات این کشور در سطح داخلی به تکرار از انهدام قریب‌الوقوع منافع سنی‌ها در انتخابات پارلمانی و قانون اساسی سخن گفتند؛ اما در سطح منطقه نبرد تحولات عراق به طور فزاینده موازنه را به نفع ایران تغییر داد؛ به همین دلیل در مرحله بعدی عربستان با متهم کردن دولت عراق به فرقه‌گرایی، آغاز روابط با عراق را منوط به عدم تهدیدات دولت آینده عراق برای مردم خاورمیانه دانست. هرچند مقامات سعودی از عراقی امن واحد(عربی) با ثبات و حفظ حقوق همه گروه‌های قومی سخن می‌گفتند؛ اما با تشدید حضور شیعیان در قدرت و حاشیه‌نشینی ‌سنی‌ها نگرانی عربستان بیش از پیش آشکار شد؛ به همین منظور در بن‌بست سیاسی 2010 عراق، عربستان با دعوت از گروه‌های عراقی سعی کرد نقش میانجی را در تشکیل دولت عراق ایفا کند.

اهم سیاست خارجی عربستان 
در عراق 
1ـ جلوگیری از گسترش ژئوپلیتیک شیعه و رقابت با ایران 
ریاض در سیاست‌های خود در قبال عراق همواره سعی کرده است از ارتقای وزن ژئوپلیتیکی ایران در این کشور جلوگیری کند. به عبارت دیگر، ریاض هر گونه رشد جایگاه شیعیان را افزایش نفوذ ایران تصور می‌کند. میزان کل جمعیت شیعه در جهان بین 160 تا 200 میلیون نفر است که 15 درصد از کل مسلمانان جهان را تشکیل می‌دهند. در حوزه خلیج‌فارس، ایران با بیش از 90 درصد بیشترین شیعه را در خود جای داده است. از سوی دیگر حدود 58 درصد منابع نفت نیز در مناطق شیعه‌نشین کشورهای ایران، عراق و عربستان  وجود دارد. این واقعیت به همراه رشد خودآگاهی سیاسی شیعیان در کشوری، چون عراق ژئوپلیتیک منطقه را به نفع ایران متحول کرده است. بنابراین تحول جامعه شیعی در عراق را باید عامل شتابزای رشد دموکراتیک شیعیان سراسر منطقه دانست که به ارتقای وجهه ایران به منزله تنها دموکراسی موجود در خلیج‌فارس منجر می‌شود.
2ـ حمایت از گروه‌های سنی
تحقق نظم عربی سنی در عراق، حمایت ریاض از سنی‌ها را موجب شده است، حمایت از گروه‌های سنی چون حزب اسلامی، شورای روحانیون مسلمان و شورای گفت‌وگوی ملی عراق و استفاده از آنها به مثابه اهرم فشار علیه دولت شیعی در این راستا است.
اقدام دیگر سعودی‌ها حمایت از اعضای حزب بعث است؛ چرا که اولویت عربی بر هویت قومی در دوره حاکمیت حزب بعث خوشایند بیشتر اعراب بوده و کاهش نقش سنی‌ها در دوره جدید توأم با دموکراسی و افزایش قدرت رقبای شیعه و کرد احساس جدایی و رنگ باختن پیوندهای عراق با جهان عرب را تقویت کرده است. اعطای کمک صد میلیون دلاری عربستان به «ایاد علاوی» از سیاست‌مداران شیعه سکولار و از چهره‌های ضد ایرانی عراق در انتخابات 2010 و حمایت از طارق‌الهاشمی، رئیس سابق حزب اسلامی در راستای جذب هر چه بیشتر سنی‌ها و نفوذ در بدنه دولت عراق بود.
3ـ شیعه‌ستیزی
باید توجه داشت که مذهب می‌تواند به مثابه ابزار سیاست خارجی کشورها برای نفوذ و دستیابی به اهداف استفاده شود؛ در این راستا اندیشه‌های وهابیت به ویژه جلوه‌های ضد شیعی آن را می‌توان به مثابه ابزار قدرتمند سیاست خارجی عربستان برای نفوذ در عراق در نظر گرفت. طیف افراطی این جریان تشیع را دین خود ساخته و تصویرسازی ضد شیعی در آرای افرادی، چون زرقاوی، فرمانده سابق القاعده عراق نیز به چشم می‌خورد. زرقاوی با ارزیابی شیعیان به منزله مهم‌ترین دشمن می‌گوید: «اگر عمق دینی و سیاسی و نظامی شیعیان را هدف قرار دهیم، آنها نیز تحریک می‌شوند و خوی وحشی‌گری خود را نشان می‌دهند.»
باید در نظر داشت، حملات وهابیون و طرفداران آل‌سعود به شیعیان عراق سابقه تاریخی دارد، در فاصله سال‌های 1216 تا 1225 هجری قمری شهرهای کربلا و نجف چندین بار مورد هجوم آنان قرار گرفت؛ اما این فرقه از ابتدای قرن حاضر با موضوع حضور نیروهای غربی و ارتقای جایگاه شیعیان در منطقه مواجه بوده است. حضور فزاینده نیروهای غربی به ویژه آمریکا پس از سال 2003 نخستین مسئله چالش‌برانگیز برای وهابیت است. حضور این نیروها با واکنش متفاوت وهابیون همراه بود؛ برخی مانند اسامه‌بن‌لادن در قالب فتاوای مذهبی و تحریک حس مذهبی مردم منطقه تهاجم غرب به خاورمیانه در چارچوب تجاوز به اسلام را ارزیابی کرده و اقشار گوناگون را به رفتن به عراق و مبارزه مسلحانه با غربی‌ها تهییج می‌کرد. در این برهه، دولت عربستان درصدد برآمد با بیداری حس شیعه‌ستیزی علمای وهابی و جلب توجه آنها به ارتقای جایگاه شیعیان در عراق، ذهن سران وهابی را از روابط دوجانبه با آمریکا و حضور نیروهای غربی در منطقه منحرف کند.
در واقع، از سال 2005 جریان فتاوای وهابیون به سمت دولت عراق تغییر کرد، در سال 2006، 38 نفر از علمای مدارس مذهبی عربستان در پیامی اینترنتی از همه مسلمانان سنی جهان خواستند که از گروه‌های سنی در عراق در درگیری با شیعیان حمایت کنند. بنا به اعتقاد شیخ عبدالرحمن البرک از علمای سعودی (خطر شیعیان برای اسلام از خطر مسیحیان و یهودیان نیز بیشتر است)، با ادامه این روند عراق به پهنه وسیع اقدامات تروریستی افراطی تبدیل شد و عربستان برای ناکارآمد کردن دولت عراق به حمایت از گروه‌های افراطی، همچون سازمان القاعده عراق، انصارالسلام، مجلس شورای مجاهدین، گروه‌های ابوحفض المصری، ارتش اسلامی و داعش روی آورد.
بنابراین، تسلط دولت بر نهاد مذهب در عربستان سبب شده است مواضع علمای مذهبی همگام با راهبرد منطقه‌ای ضد شیعی عربستان اتخاذ شود. بسیاری از اعضای فعال گروه‌های تروریستی عراق تبعه سعودی بوده و در یک بررسی تعدادشان بیش از پنج هزار نفر برآورد شده است.

 هدف اوباما هم برنامه موشکی ایران بود
خبرگزاری باشگاه خبرنگاران جوان: جان کری، وزیر خارجه سابق آمریکا، در مصاحبه شبکه تلویزیونی «سی‌ان‌ان» ضمن تکرار ادعای تلاش ایران برای ساخت سلاح هسته‌ای پیش از برجام، گفت: «باراک اوباما، رئیس‌جمهور سابق آمریکا، پس از امضای توافق هسته‌ای با ایران قصد داشت به سراغ برنامه موشکی این کشور برود.» او با تکرار ادعاهای بی‌اساس خود علیه کشورمان، گفت: «رئیس‌جمهور اوباما موفق شد خطر فوری (دستیابی یک کشور به) سلاح هسته‌ای را در سیاست خارجی ما از بین ببرد. قصد و تمایل او این بود که پس از این کار به مسائل دیگر، مانند مسئله موشکی (ایران)، یمن و عراق بپردازیم.»
 محور شرارت جای خود را به «گله گرگ‌ها» داد!
خبرگزاری باشگاه خبرنگاران جوان: معاون دونالد ترامپ در جریان یک سخنرانی در واشنگتن در اظهاراتی توهین‌آمیز، از کشورهای مخالف آمریکا به عنوان «گله گرگ‌ها» نام برد. وی در این باره گفت: «ایالات متحده افزون بر رقبای جهانی خود، اکنون با «گله‌ای از گرگ‌های سرکش» مواجه است که می‌خواهند نظم بین‌المللی‌ای که آمریکا بیش از نیم قرن در جهان حفظ کرده است، تغییر دهند.» طبق تعریف مایک پنس، لقب توهین‌آمیز «گله‌گرگ‌ها» شامل دو کشور ایران و کره شمالی است که جرج بوش در جریان سخنرانی خود در برابر کنگره در سال ۲۰۰۲ در اظهاراتی مضحک آنها را «محور شرارت» نامید. 
آمریکا نباید به نفع ایران با داعش بجنگد
خبرگزاری فارس: «دونالد ترامپ» رئیس‌جمهور آمریکا از تصمیم خود برای خارج کردن نیروهای آمریکایی از سوریه دفاع کرد. وی که در جمع خبرنگاران و در زمان ترک کاخ سفید صحبت می‌کرد، گفت: «ما داعش را برای چه کسانی می‌کشیم؟ شما می‌دانید که بدترین دشمن روسیه، ایران و سوریه، داعش است. ما در حال کشتن داعش برای کسانی هستیم که ضرورتاً همراه ما نیستند. شما باید از خود بپرسید، ما در حال کشتن داعش برای روسیه، برای ایران، برای سوریه، برای عراق و برای بسیاری جاهای دیگر هستیم. در برخی نقاط ما می‌خواهیم که مردم خود را به خانه بازگردانیم.»
ایران نباید بزرگ‌ترین برنده‌ سوریه شود
خبرگزاری ایرنا: لیندسی گراهام، سناتور جمهوریخواه آمریکایی پس از دیدار با رئیس‌جمهور ترکیه، سخن رئیس‌جمهور کشورش مبنی بر اینکه «سوریه چیزی جز شن و مرگ نیست» را رد و بر لزوم مقابله با تبدیل ایران به منزله «بزرگ‌ترین برنده در سوریه» تأکید کرد. این سناتور مدعی تلاش ایران برای «تاخت و تاز» به شمال شرق سوریه شد و گفت، آمریکا باید از انجام چنین کاری جلوگیری کند. وی افزود: «چنین سناریویی سبب خواهد شد همه زمین‌هایی که متعلق به مردم سوریه است، به دست ایرانی‌ها بیفتد و این موضوع تحریم‌های رئیس‌جمهور علیه رژیم ایران را تضعیف خواهد کرد.»
خروج از برجام از دستاوردهای ترامپ
خبرگزاری تسنیم: کاخ سفید طی بیانیه‌ای دستاوردهای ریاست‌جمهوری ترامپ طی دو سال اخیر را معرفی و تشریح کرده است. در ادامه این بیانیه و در بخش مربوط به ایران آمده است، برای مقابله با فعالیت‌های مخرب ایران و خروج از توافق وحشتناک و یک‌طرفه هسته‌ای، ترامپ یک راهبرد جدید تدوین کرده است. همه تحریم‌هایی که تحت این توافق لغو یا تعلیق شده بود، دوباره بازگردانده شده است. دولت بیش از 160 فرد را در زمینه برنامه موشکی ایران، حمایت تروریسم و نقض حقوق بشر در فهرست تحریم‌ها قرار داده است.