جعفری دولت‌آبادی در پاسخ به پرسش خبرنگاری درباره سگ‌گردانی در اماکن عمومی،‌ مانند پارک‌ها و آپارتمان‌ها گفت: آسیب‌رساندن به دیگران به هر وسیله‌ای که باشد، جرم است. برای نمونه، اگر با ماشین به کسی آسیب برسد، جرم است. درباره حیوانات هم همین‌طور است. ما معتقدیم مزاحمت از طریق سگ‌گردانی در معابر، پارک‌ها و... به هر نحوی که موجب اذیت و آزار مردم شود، قابل رسیدگی است و دادستان‌ها می‌توانند ورود کنند.

بررسي عوارض و فوايد گوشي تلفن همراه براي کودکان


   کبري فرشچي/ بچه گريه مي‌کند و بهانه مي‌گيرد و مادر کلافه شده است. تمام تلاشش را براي آرام شدن بچه به کار گرفته، اما انگار کودک هم کلافه‌تر از مادر است. حسابي خسته شده و حوصله‌اش سر رفته و شايد در چنين لحظاتي هيچ وسیله‌ای به اندازه يک گوشي تلفن همراه و سرگرمي‌هايش نتواند کودک را براي لحظاتی طولاني آرام کند. به همين دلیل مادر دست به کيف مي‌برد و با پخش انيمیشني کودک را آرام و سرگرم مي‌کند، بي‌توجه به اين موضوع که تشعشعات گوشي تلفن همراه آن را به سرگرمي خطرناکي براي کودک تبديل خواهد کرد. 
استفاده از دستاوردهاي فناوری آداب خودش را دارد، اگر قوانين آن را رعايت نکنيم، مي‌تواند آسيب‌زا باشد. تلفن همراه هم يکي از فناوری‌های برتري است که به کمک بهبود زندگي آمده است، اما گاهي اوقات استفاده ناصحيح و افراطي از اين وسيله موجب مي‌شود به دردسر بيفتي. با وجود اين و با عرضه گوشي‌هاي هوشمند تلفن همراه، بچه‌‌‌هاي کوچک هم در صف علاقه‌مندان به اين وسيله قرار گرفته‌اند و اين سؤالات چالشي را براي خانواده‌ها به وجود آورده که از چه سني مي‌توانند براي فرزندشان گوشي تلفن همراه يا رایانک(تبلت) تهيه کنند؟ و اين وسيله الکترونيکي در کنار تمام مزايايي که دارد و مي‌تواند بچه را از شيطنت به گوشي‌نشيني و سکوت وادار کند، چه معايبي دارد و چه آسيب‌هايي را متوجه کودک و نوجوان ما مي‌کند؟

عارضه اوتيسم
 در کمين کودکان گوشی باز
اگر شما هم جزو آن دسته از افرادي هستيد که براي آرام کردن کودک زير دو سال‌تان گوشی تلفن همراه و تبلت به دستش مي‌دهيد بايد بدانيد که اين کار ممکن است براي شما و فرزندتان‌ گران تمام شود. 
 از سال 1999 بسیاری از متخصصان اطفال توصیه مي‌کنند، نباید کودکان زیر دو سال را در معرض صفحه نمایشگرها قرار داد. بچه‌هایی که بین دو تا پنج سال سن دارند نباید بیشتر از یک ساعت در روز پای تماشای صفحه نمایشگرهای مختلف بنشینند و برای کودکان بزرگ‌تر باید یک محدودیت زمانی برای مشاهده رایانک‌ها و دیگر ابزارهای الکترونیکی قائل شد و باید مطمئن شد این نوع از اعمال سرگرمی، فعالیت بدنی، بازی یا خواب کودکان را کاهش نمی‌دهد.
برخي پژوهشگران حتي درباره رابطه ميان افزايش شيوع اوتيسم و استفاده بي‌رويه از گوشي تلفن همراه و تبلت هشدار مي‌دهند. اوتیسم نوعی ناتوانی رشدی شدید است که در سه سال اول زندگی بروز می‌کند و بارزترین نشانه آن، اختلالات گفتاری و ناتوانی در برقراری ارتباط با دیگران است.
هوشنگ دادگر، استاد دانشکده توانبخشی دانشگاه علوم پزشکی تهران با اشاره به اینکه ریسک عوامل محیطی می‌تواند در بروز اوتیسم نقش داشته باشد، مي‌گويد: «هرچند مطالعات قوی دلایل ژنتیکی را برای بروز اوتیسم مطرح می‌کنند، اما افزایش شیوع اوتیسم نشان می‌دهد عوامل محیطی با تعامل عوامل ژنتیکی در ایجاد این اختلال مؤثر هستند.» وي معتقد است: «تماشای بیش از اندازه تلویزیون، تبلت یا سرگرم شدن زیاد کودکان با تلفن همراه می‌توانند رشد گفتار و زبان را به تأخیر اندازد. اما با تمام آسيب‌هاي جسمي و روحي نمي‌توان در جامعه امروز بين بچه‌ها و تکنولوژي ديوار کشيد، بلکه با رعايت حد و حدود لازم مي‌توان اين مسئله را با کمترين آسيب مديريت کرد. برای اين منظور شايد لازم باشد در ابتداي امر والدين از آسيب‌هاي محتمل استفاده از فناوری‌هایی چون تلفن همراه و تبلت اطلاع دقيق‌تري داشته باشند. 

از آسیب‌های جسمی تا اخلاقی
کودکان به اقتضاي سن‌شان نيازمند تحرک و بازي‌هاي حرکتي هستند، اما تلفن‌هاي همراه هوشمند و تبلت کودک را ساعت‌ها به سکون وادار مي‌کنند و اين موضوع در درازمدت مي‌تواند به آسيب‌هاي جسماني عضلات و استخوان‌ها منجر شود. 
در کنار، اين امواج الکترو مغناطیس رایانک و تلفن همراه برای کودکان کمتر از ۱۰ تا ۱۲ سال خطرناک است. هر چند که هنوز ارتباطی بین استفاده از این وسیله و ابتلا به سرطان ثابت نشده است،‌ اما تحقیقات نشان داده که ارتباطی احتمال در استفاده از گوشی تلفن همراه و ابتلا به برخی سرطان‌های مغز وجود دارد. بيدار ماندن‌هاي طولاني و اختلالات خواب از عوارض ديگر استفاده طولاني از تلفن همراه است که موجب عوارض ناخوشایندی چون از دست رفتن تمرکز و کاهش يادگيري خواهد شد. 
از سوي ديگر خيلي وقت‌ها اطلاعاتي که در تلفن همراه از طريق موتورهاي جست‌وجوگر، رایانامه‌ها، ‌پيامک يا در شبکه‌هاي اجتماعي منتشر مي‌شود، علاوه بر بمباران اطلاعاتي کودک يا نوجوان ممکن است، اطلاعات نامناسبي را در اختيار او قرار دهد که موجب بروز چالش‌هاي متعددي مي‌شود،‌ به ویژه اينکه در کشور ما هنوز اينترنت کودکان وجود ندارد و سيمکارت کودک نيز با وجود رونمايي آن از سوي اپراتورها هنوز جا نيفتاده است. 
از همه مهم‌تر اينکه؛ اگر شما سواد رسانه‌اي کافي نداشته باشيد، ممکن است نتوانيد نظارت مناسب و بموقعی روي کودک و نوجوان خود و ارتباطاتش داشته
 باشید. 

سن مناسب 
براي گوشی‌دار شدن بچه‌ها
با اين اوصاف، بهترين گزينه براي دوري از اين همه چالش آن است که به راحتي زير بار خريد گوشي يا تبلت براي فرزندتان نرويد و از آن مهم‌تر گوشي تلفن همراه،‌ رايانه شخصي يا رایانک خود را هم در اختيار آنان قرار ندهيد!
اغلب کارشناسان توصيه مي‌کنند تا دوره نوجواني و سنين دبيرستان براي تهيه تلفن همراه يا تبلت براي فرزندان‌تان دست نگه داريد. بچه‌ها در سنين 12 تا 17 سالگي ديگر تا حدودي از آب و گل درآمده‌اند و قدرت تشخيص بیشتری دارند. پيش از خريد گوشي تلفن همراه يا تبلت بايد با فرزندتان درباره قوانين استفاده از آن توافق کنيد؛‌ مسائلي از قبيل مدت زمان مجاز استفاده از گوشي تلفن همراه،‌ نبردن اين وسيله به مدرسه يا آگاهي دادن به کودک درباره حضور در شبکه‌هاي اجتماعي، پيام‌هاي دريافتي و ارسالي و پیامدهای آنها و همين‌طور اطلاعات لازم درباره استفاده از بلوتوث و دیگر امکانات جانبي تلفن همراه که مي‌تواند گاهي وقت‌ها به هک شدن اطلاعات و ايجاد دردسر منتهي شود.
اينجا هم بهترين راهکار، برقراري ارتباط صميمانه با فرزندان است، به گونه‌اي که آنها شما را محرم حريم خصوصي خود در تلفن همراه‌شان بدانند. اگر بناست بازي‌هايي را بارگیری (دانلود) و استفاده کنند، با همراهي خودتان باشد و سعي کنيد در صورت تمايل به حضور در شبکه‌هاي اجتماعي با ايجاد گروه‌هاي خانوادگي و فاميلي در کنارشان باشيد تا بچه‌ها، هم احساس حضور در فضاي مجازي را داشته باشند و هم تعاملات اجتماعي‌شان حفظ شود. 


 مهدی فرهادی/ در عصری که «اخبار جعلی» به یک سلاح تمام‌عیار سیاسی در هر دو عرصه‌ سیاست داخلی و بین‌المللی تبدیل شده است، «صحت‌سنجیِ» تمام اطلاعاتی که از رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی دریافت می‌کنیم، یک ضرورت و بلکه یک مسئولیت شهروندی است. اما اولویت‌بندی‌ جامعه ما در صحت‌سنجی‌ و غربالگری اطلاعات بسیار تأمل‌برانگیز است. معضل بعدی درباره عملکرد شبکه‌های اجتماعی اطمینان در زمینه منابع اخبار منتشر شده است. شبکه‌های اجتماعی به دلیل پلتفرم توزیعی مدنظرشان عملاً هیچ نظارتی بر منابع انتشار اخبار و اطلاعات ندارند. تجربه نشان می‌دهد اطلاعات و اخبار کذب توزیع شده در شبکه‌های اجتماعی می‌توانند در دنیای واقعی پیامدهایی سخت و خطرناکی داشته باشند.
بر اساس نظرسنجی‌های صورت گرفته از سوی مؤسسه تامسون رویترز در سال ۲۰۱۶، از بین ۵۰ هزار کاربر در ۲۶ کشور جهان، ۵۶ درصد آنها از رسانه‌های اجتماعی به عنوان منبع خبر استفاده می‌کنند. حتی در آمریکا نیز تلویزیون‌های دیجیتال و کابلی قافیه را به رسانه‌های اجتماعی باخته‌اند. با چنین جایگاهی به راحتی می‌توان افکار عمومی جهان را در هر سطحی علیه یک موضوع با سوءاستفاده از این توان بسیج کرد. کمپین‌های تبلیغاتی یک نمونه واضح از چنین شرایطی است. با این حال و در شرایطی که نژادپرستی موضوعی شایع در شبکه‌های اجتماعی است، اما الگوریتم‌های طراحی شده شبکه‌های اجتماعی اجازه گسترش این پدیده را می‌دهند. در واقع، این الگوریتم‌ها هستند که اجازه دسترسی به اخبار و اطلاعات را به کاربران می‌دهند، برای نمونه در فیس‌بوک در صورتی که دایره دوستان شما به یک گرایش خاص سیاسی یا نژادی محدود باشد، الگوریتم فیس‌بوک اجازه دسترسی به دیگر اخبار و اطلاعات را به صورت هوشمند نخواهد داد.
باید از خودمان بپرسیم، چرا هر اخباری که برای هراس‌آفرینی و بی‌ثبات‌سازی و خودویرانگری تولید می‌شود را با چنین عجله و ولعی بازنشر می‌کنیم و با اخباری که در آن شمه‌ای از امید و سازندگی و دلگرمی وجود دارد، این‌چنین سختگیرانه و موشکافانه برخورد می‌کنیم؟
به این ترتیب، شبکه‌های اجتماعی موجب تشدید حزب‌گرایی و قطب‌گرایی‌های نژادی می‌شوند. اوضاع در دریافت اخبار از منابع مطمئن بسیار بدتر است، برای نمونه مطالعه‌ای که مؤسسه مطبوعات آمریکا در ماه مارس سال ۲۰۱۷ منتشر کرده حاکی از آن است که آنچه برای این کاربران مهم است، فردی است که لینک اخبار را برای آنان می‌فرستد.
در ماه‌های اخیر در فضای مجازی با اخبار و پست‌هایی روبه‌رو شده‌اید که باوجود داشتن عکس یا فیلم، پس از مدتی مشخص می‌شود، داستان آنگونه که تصور می‌شده نبوده و خبر اگرچه دارای سند بوده، اما شایعه از آب درآمده است. به چند نمونه از این فعالیت‌ها توجه کنید:
1ـ چندی پیش فیلم کوتاهی با این ادعا که مأموران شهرداری گوش پسربچه‌ای افغانی را با تیغ موکت‌بری بریده‌‌اند، منتشر شد. پس از تکذیب این ادعا از سوی مسئولان شهرداری تهران، فیلمی از این پسر بچه افغانی و سازندگان این فیلم منتشر شد که نشان می‌داد، این فیلم ساختگی بوده است. 
2ـ ابتدای سال فیلمی از برخورد نیروهای راهنمایی و رانندگی در فضای مجازی منتشر شد، حتی برخی از سلبریتی‌ها هم با انتشار این فیلم به شدت عملکرد مأموران را زیر سؤال بردند و گفتند نباید با این فرد بدون سلاح، اینگونه برخورد شود. اما پس از مدتی مشخص شد که ماجرا دقیقاً بر عکس بوده است و مأمور راهور در پی تهدید خانمی از سوی یکی از اراذل بندر انزلی، وارد عمل شده و این اوباش که با قمه و اسپری فلفل مسلح بوده را خلع سلاح کرده بوده است.


 صحرا محمدی/  هفته پیش بود که سردار محمدحسین حمیدی، رئیس پلیس راهور ناجا یک خبر تلخ تصادفی داد: «روزانه بین ۴۰ تا ۵۰ نفر در تصادفات رانندگی کل کشور کشته می‌شوند.»
لطفاً کمی روی این اعداد و ارقام تمرکز کنید. بله، روزانه 40 تا 50 نفر! این آمار تلخ و غمناک است. چشم‌تان را ببندید و تصور کنید هر روز یک هواپیمای مسافربری با 40 تا 50 مسافر در جغرافیای کشورمان سقوط کند و همه سرنشینانش هم جان خود را از دست بدهند. قصه چیزی شبیه همین است. با این تفاوت که شاید مرگ دسته‌جمعی چند ده نفره شوک بزرگ‌تری باشد، نسبت به مرگ‌هایی که در جاده‌ها رخ می‌دهد؛ اما اینجا هر یک از ما به دفعات به سوگ عزیزان‌مان می‌نشینیم که با خودروی شخصی پا به جاده‌ها می‌گذارند و چشم انتظاریم به سلامت برگردند، اما دست تقدیر یا هر تعبیر دیگری آنها را به سلامت به ما بر نمی‌گرداند. 
تصادفات جاده‌ای در کشور ما می‌تواند در جهان زبانزد باشد؛ چرا که نمودار آمار این شیوه از مرگ و میر رو به فزونی است؛ اما خوب می‌دانیم عوامل بسیاری در این اتفاق تأسف‌برانگیز نقش دارند. از خطای انسانی گرفته تا اشکالاتی که در طراحی راه‌ها و خودروها و... وجود دارد؛ اما آنچه از دست ما بر می‌آید، زیر ذره بین بردن خطای انسانی است؛ یعنی نقشی که ما داریم و کاری که می‌توانیم انجام دهیم. 
به طور قطعی رانندگی به معنای گرفتن گواهینامه رانندگی پس از یک امتحان کتبی و چند جلسه تمرین عملی رانندگی نیست و به تمرین زیاد و تمرکز و دقت بسیار وافر نیاز دارد؛ چرا که به طور قطعی در بخشی از تصادفات رانندگی که در آنها کوتاهی ناخواسته عامل انسانی مسئله‌ساز شده، ناشی‌گری راننده دخیل بوده است. یک پژوهش در کشور فرانسه نشان می‌دهد، در بخشی از تصادفات راننده نمی‌تواند از موقعیت خطرناک آگاهی پیدا کند و آن را درک و پیش‌بینی کند و به‌موقع و درست واکنش نشان دهد که در اینجا نقش تجربه تا حدی مهم است. بنابراین صرف داشتن گواهینامه و ماشین دلیل نمی‌شود که با اطمینان پا به جاده‌هایی بگذاریم که شاید خدای ناکرده جاده مرگ ما لقب بگیرد. 
قوانین راهنمایی و رانندگی با پژوهش و مطالعه و کارشناسی و تجربه طراحی و تدوین شده‌اند و نادیده گرفتن آنها در بیشتر مواقع با نادیده گرفتن جان خودمان‌ـ که نقش راننده را بازی می‌کنیم‌ـ و همراهان‌مان مساوی می‌شود.
بخشی از تصادفات ناشی از عامل انسانی را خواب‌آلودگی ما رقم می‌زند. خواب را دست کم نگیریم که وقتی به سراغ‌مان می‌آید، در هر بخشی از زندگی‌، کارایی و تمرکز و انرژی ما را با خود می‌برد. 
برخی دیگر از تصادفات هم به علت سرعت غیر مجاز بعضی رانندگان است که به طور طبیعی امکان رعایت قوانین و مقررات را سلب کرده و رانندگان خودروهای دیگر را نیز دچار حادثه می‌کند و خسارات جانی و مالی به همراه دارد.
اینها فقط چند عامل مشخص و روشن است و به طور قطعی عوامل ریز و درشت دیگری هم وجود دارد. این چند نمونه را گفتیم که تلنگری به خودمان باشد. گاهی دل به جاده می‌زنیم تا حال‌مان و حال خانواده‌مان خوب باشد و خوش بگذرانیم؛ اما غافلیم از اینکه کوتاهی ما شاید حادثه‌ای غم‌بار بسازد که همه روزهای خوش را از بازماندگان‌مان دریغ کند. کمی تأمل کنیم در حال و روز کسانی که تصادفات جاده‌‌ای عزیزان‌شان را از آنها گرفت و چه آسیب‌های جسمی و روحی به آنها تحمیل کرد و تا ابد چه خاطراتی برای آنها به جا گذاشت. وقتی پشت فرمان ماشین می‌نشینیم، خودمان را مسئول بدانیم، مسئول ساختن روزهای خوش یا ناخوش برای عزیزان‌مان... .


نگاهی به مواضع معنادار دو چهره اصلاح‌طلب در روزهای اخیر

 سید فخرالدین موسوی/ هفته گذشته در فضای رسانه‌ای کشور دو موضع نظری مطرح شد که در پس خود معانی مهمی را پنهان داشت؛ از یک‌سو «عباس عبدی» فعال سیاسی اصلاح‌طلب در یادداشتی در روزنامه «اعتماد» با عنوان «تقابل فکری یا تعامل علمی» می‌نویسد: «دوست عزیز آقای مصطفی تاج‌زاده که در سال ۷۸ معاون سیاسی وزارت کشور بود و آقای دکتر علیرضا زاکانی، نماینده اصولگرای پیشین مجلس درباره برخی مسائل مهم سیاسی کشور به ویژه ماجرای کوی دانشگاه در تیر ماه ۷۸ با یکدیگر به مناظره نشستند. چنین گفت‌وگوهایی در عمل مچ‌گیری از یکدیگر و متهم کردن طرف مقابل است. در نتیجه مخل نگاه مثبت به آینده است؛ البته این گفته به آن معنا نیست که ما در مورد اتفاقات گذشته فکر نکرده و صحبت نکنیم؛ بلکه اتفاقاً باید در مورد گذشته با رویکردی تاریخی فکر کنیم و سخن بگوییم؛ اما اگر قرار بر بازتولید گذشته باشد و خروجی آن نوعی پرونده‌سازی علیه یکدیگر باشد، این اقدام نتایج منفی به همراه خواهد داشت.» این فعال اصلاح‌طلب در ادامه می‌نویسد: «اگر بخواهیم وقایع سال ۷۸ را با رویکردی بی‌طرف و عادلانه بررسی کنیم، باید به یک طرف ثالث رجوع کنیم؛ بنابراین به عقیده من برگزاری مناظره‌هایی از این دست، پوست خربزه‌ای است که بعضاً رسانه‌ها زیر پای سیاسیون می‌اندازند؛ زیرا رسانه‌ها برای تیراژ به خوراک نیاز دارند و خوراک رسانه‌ها در مطرح کردن چنین موضوعاتی است؛ حتی اگر در این مورد رسانه نقشی نداشته باشد. البته به هیچ عنوان قصد ندارم دوستان رسانه‌ای را محکوم کنم، آنها کار خود را می‌کنند؛ اما معتقدم ادامه این رویه در آینده، نه به نفع کشور خواهد بود و نه به نفع جامعه و جناح‌ها... مشابه چنین اتفاقی در روزهای گذشته در مورد مرحوم آقای هاشمی‌رفسنجانی نیز رخ داد... چنین مباحثی آن هم در شرایطی که اساساً مسئله امروز جامعه این مسائل نیست، فایده چندانی ندارد. متأسفانه امروز با مسائل مهم بسیاری در حوزه‌های مختلف روبه‌رو هستیم و با وجود چنین شرایط سیاسی، فرصت مناسبی برای پرداختن به این قبیل مسائل 
نیست.»
از سوی دیگر، پس از انتخاب تیتر «ترک خوردن حصر» برای گفته‌های میرمحمود موسوی، برادر یکی از کاندیداهای بازنده انتخابات 88 که از ملاقات میرحسین با دوستان و آشنایان خارج از حصر گفته بود، با  واکنش تند میرمحمود موسوی همراه شد؛ چنانکه او در صفحه شخصی خود در فضای مجازی نوشت: «روزنامه سازندگی روز به روز بیشتر زرد می‌شود تا با دروغ مشتری جمع کند، من می‌گویم تغییر در وضعیت حصر به وجود نیامده است، قوچانی به نقل از من می‌نویسد تغییر به وجود آمده است، می‌توانیم بگوییم قوچانی‌ـ شریعتمداری پیوندتان مبارک»، محمد قوچانی با انتشار جوابیه‌ای می‌نویسد: «در جواب آقای میرمحمود موسوی فقط می‌توانم بگویم ما روزنامه‌نگاران اصلاح‌طلب برخلاف روزنامه‌نگاران اصولگرا و برانداز، که در داخل یا خارج از کشور مصونیت آهنین دارند، «چوب دو سر نجس» شده‌ایم و چون نه «کاسب حصر» هستیم و نه «کاسب فتنه»، از هر خبری که بوی بهبود از جهان بدهد، استقبال می‌کنیم و به جای دامن زدن به «تضاد» در پی «آشتی» هستیم، از چپ ناسزا می‌شنویم و از راست هشدار. بررسی کنید که صبح با چه خبری برخاستیم و اکنون با چه واکنش‌هایی بدرقه می‌شویم تا خستگی خبررسانی دقیق و درست امروز بر تن‌مان بماند. اما ما روزنامه‌نگاریم و روزی روزگاری نه فقط خبر که تاریخ همین امروز ۲۵ دی ۹۷ را هم باید بنویسیم و ناگفته‌ها را بگوییم. فقط این قدر بدانید که آرزوی ما از بین رفتن همه شکاف‌ها و به طور مشخص بازگشت به شرایط قبل از سال ۸۸ است. ما به عنوان کمترین عنصر جبهه اصلاح‌طلبی این راه و روش را در برابر بنیادگرایی و براندازی از سال ۷۶ و حتی قبل از آن ذره‌ذره به دست آوردیم و در سال ۸۸ یک جا از دست دادیم و این تیترها بازتاب همین آرزوست که اصلاح‌طلبی که بر سر ایستاده، دوباره روی دو پای خویش بایستد.» 
موضع‌گیری‌های این چنین، از یک سو نشان می‌دهد بسیاری از چهره‌های مطرح و به ویژه آنها که با رسانه و جامعه نزدیک‌تر هستند، دریافته‌اند که تندروی و تفرقه‌افکنی نمی‌تواند رهاوردی برای این جریان داشته باشد و هر چه بیشتر آنها را از مردم و سپهر سیاسی دور می‌کند و از سوی دیگر، نوعی پشیمانی از عملکرد این جریان در دو مقطع 78 و 88 نه تنها در بدنه اجتماعی این جریان، بلکه اکنون در میان افراد و چهره‌های تأثیرگذار این جریان نیز به وجود آمده و به دنبال بازگرداندن آب رفته به جوی هستند! اما نکته مهم در این میان، آن است که برای بازگشت به شرایط پیش از 88 و فراموش شدن آنچه در 78 رخ داد، تنها سکوت و تیترهای همدلانه و... کافی نیست، باید جامعه ندامت و تغییر عملی و رویکردی این جریان را مشاهده کند.



  حمیدرضا حیدری/ در هفته‌ای که گذشت خبر بازداشت شدن مرضیه هاشمی خبرنگار پرس‌تی‌وی در رسانه‌ها مخابره شد. «ملانی فرانکلین» در ۲۲ سالگی هنگامی‌ که دانشجوی خبرنگاری بود در آمریکا و پس از دو سال تحقیق مسلمان شد و با حجاب در دانشگاه حضور یافت. وی می‌گوید جسارت انجام این کار را از انقلاب اسلامی ایران و شخصیت رهبر آن امام خمینی(ره) گرفته ‌است.
بازداشت این فعال رسانه‌ای در کشوری که ادعای حقوق بشر دارد! در فضای اجتماعی بسیار با انتقاد روبه‌رو شده است. در این باره کاربران توئیتر سعی کردند هشتگ FreeMarziehHashemi را ترند کنند. جالب اینجاست که همه سازمان‌های حقوق بشری بین‌المللی که همیشه داعیه‌دار این امرند، در این باره به کلی سکوت کرده‌اند.
به همین دلیل جوانان مؤمن و انقلابی وظیفه پیگیری بازداشت این خانم آمریکایی‌ـ ایرانی را برعهده گرفتند. یکی از کاربران در توئیتر نوشت: «مرضیه هاشمی روزهاست بدون هیچ جرمی تو زندانه و هیچ صدایی از مدعیان حقوق بشر و نهادهای بین‌المللی در نیومده؛ اینه ماهیت واقعی نظام جنگل بین‌الملل...»
یکی دیگر از کاربران نوشت: «آمریکایی‌ها صریح میگن مرضیه هاشمی کاملاً بی‌گناه زندانی شده؛ با یه قانون ساختگی که طبق گفته حقوقدان‌هاشون برای دستگیری افراد بی‌گناه استفاده می‌شه. ماهیت «سرزمین آزادی» همینه؛ رفتارهای عصر حجری با لباس قانون و تمدن. بیچاره اونایی که کعبه آمال‌شون آمریکاست.»
کاربر دیگری در انتقاد به برخورد دوگانه غربی‌ها و سازمان‌های بین‌المللی با افراد این‌گونه نوشت: «در جوامع حقوق بشری مسلمانان کاملاً مظلومند. اگر در منطقه غرب آسیا خون از بینی یک شهروند غربی بریزد، فریاد وا مصیبتای این جوامع بلند می‌شود، اما اگر حقوق مسلمانی در کشورشان مثل مرضیه هاشمی ضایع بشود، کاملاً در سکوتند...»
یک کاربر دیگر در انتقاد به رویه سلبریتی‌های داخلی نسبت به موضوعات گوناگون نوشت: «تأسف‌باره سلبریتیای کشورم واسه جاسوسا و قاتلا به بهانه «زن و مادر بودن» گریبان چاک می‌کنن؛ ولی وقتی پای حقوق زنی مسلمان که در چنگال آمریکا اسیره می‌رسه، زبان‌شون دوخته می‌شه... بیاین درک‌شون کنیم، می‌ترسن، آخه از آمریکای مهد حقوق بشر بعید نیست گرین‌کارت‌شونو باطل کنه!»
البته، خانواده مرضیه هاشمی هم در این میان سعی کردند همراه با موجی که در فضاهای حقیقی و مجازی به وجود آمده حرکت کنند. در این میان اظهارنظر پسر خانم هاشمی در نوع خود قابل توجه است: «یا این پیگیری‌ها به آزادی ایشون می‌انجامه، یا اینکه آغازی می‌شه برای یک نهضت جدید دیگه برای احقاق حقوق ضایع شده شهروند مسلمان آمریکایی.»
کاربر دیگری هم نوشت: «طبق رده‌بندی جهانی، آمریکا پنجمین کشورِ خطرناکِ دنیا برای خبرنگاران‌ است؛ نگران سلامتی مرضیه هاشمی هستیم!» مسیح علی‌نژاد هم در این میان با انتقاد کاربران رسانه‌ای چنین مواجه شد: «مسیح علی‌نژاد! حقوق زنان در غرب وحشی کجاست؟»
البته، این اتفاق حاشیه جالب دیگری نیز داشت. کانال دروغ‌پراکنی آمدنیوز (بخوانید جاعل‌نیوز) که این روزها سعی می‌کند چنین القا کند که بی‌بی‌سی در جهت اهداف ایران حرکت می‌کند، پس از آنکه کمیسیون حقوق بشر اسلامی در لندن تصویر مرضیه هاشمی را روی دیوار ساختمان خود انداخت، مدعی شد که این تصویر روی ساختمان بی‌بی‌سی نقش بسته است. کاربری در واکنش به این اشتباه فاحش آمدنیوز نوشت: «وقتی آمدنیوز ادعا می‌کنه تو سرّی‌ترین نهادها آدم داره، اما نمیدونه که تصویر خانم هاشمی‌ رو کمیسیون حقوق بشر اسلامی در لندن، در اعتراض به سکوت رسانه‌های بین‌المللی مثل بی‌بی‌سی به بازداشت ایشون به روی ساختمان بی‌بی‌سی انداخته!»
و در نهایت خبر خوب دستور آیت‌الله آملی‌لاریجانی به دادستان کل کشور در این موضوع بود؛ ایشان در جلسه مسئولان عالی قضایی، دادستان کل کشور را مأمور کرد تمام اقدامات در چارچوب قانون آیین دادرسی کیفری را از باب دفاع از حقوق عامه برای آزادی مرضیه هاشمی انجام دهد.