دکتر یدالله جوانی
مدیر مسئول
«یریدون لِیُطفِئوا نُورَ الله باَفواهِهم وَاللهُ مُتِمُّ نورِه و لوکَرِهَ الکافِرونَ»(صف/ ۸)؛ می‌خواهند نور خدا را با دهان خود خاموش کنند و حال آنکه خدا اگرچه کافران را ناخوش افتد، نور خود را کامل خواهد گردانید.
هزاران نشانه در این چهل سال رخ نمود که همگی، یک حقیقت را آشکار و ثابت کرد و آن اینکه، «انقلاب اسلامی معجزه قرن و انفجار نور بود.» آری اگر غیر از این بود، یا انقلاب اسلامی به پیروزی نمی‌رسید یا اینکه در همان ماه‌ها و سال‌های اول در برابر امواج توطئه‌ها و فتنه‌ها فرو می‌ریخت و به تاریخ می‌پیوست. این معجزه قرن، در اساس حرکت و نهضتی ریشه دارد که اصالت آن و جوهره پاکش را حضرت روح‌الله، این‌چنین وصف کردند: «قیام ما لله بود.» آن عزیز سفرکرده، با این کلام از حقیقت انقلاب اسلامی و ماهیت دینی آن خبر داد. بنابراین، انقلابی که انفجار نور است و در حقیقت این نور، نور الهی است؛ اگر شرق و غرب عالم دست به دست هم داده و همه قدرت‌های شیطانی متحد شده، برای نابودی و خاموش کردن آن تلاش کنند، نه تنها ره به جایی نخواهند برد؛ بلکه این نور پرتو افشانی‌اش در عالم بیشتر و بیشتر خواهد شد. آیا آنچه در این چهل سال رخ داد، غیر از این حقیقت است؟ جبهه استکبار با محوریت آمریکا، چهل سال است که تلاش می‌کند انقلاب اسلامی را نابود کند، اما اکنون آمریکا در مسیر افول و زوال قدرت است و انقلاب اسلامی دارای ابعاد جهانی و تأثیرات فراوان بر تاریخ و حرکت انسان‌ها و جمهوری اسلامی یک قدرت تعیین‌کننده در مقیاس منطقه‌ای و بین‌المللی است؛ اما رمز و راز این حقیقت نورانی را باید در اتصال واقعی میان فجر انقلاب اسلامی با فجر فاطمی جست‌وجو کرد. حقیقت آن است که انقلاب اسلامی، سرچشمه‌ای جز آن کوثر تمام‌ناشدنی هستی و عالم خلقت ندارد. برای فهم این حقیقت، تأمل در کلام رهبر معظم انقلاب اسلامی راه‌گشا خواهد بود که در وصف حضرت صدیقه طاهره(س) فرمودند: «... در واقع زهرا فجر درخشانی است که از گریبان او، خورشید امامت و ولایت و نبوت درخشیده است؛ آسمان بلند و رفیعی است که در آغوش آن، ستاره‌های فروزان ولایت قرار گرفته است.» معظم‌له در کلامی دیگر فرمودند: «عمده‌ترین رمز بقای اسلام، از طریق حضرت فاطمه(س) است. بنابراین اتصال انقلاب اسلامی با حضرت زهرا (س)، یک اتصال انکارناپذیر است.»
دهه فجر انقلاب اسلامی که اکنون چله آن فرا رسیده، خود حقیقتی است که در امتداد فجر فاطمی قرار دارد. حضرت زهرا(س) را باید پیشکسوت و پرچمدار مبارزه برای تشکیل نظام ولایی در دوران پس از پیامبر عظیم‌الشأن اسلام نامید. تشکیل نظام ولایی برای تحقق حاکمیت الهی، فلسفه مبارزات دخت گرامی پیامبر اسلام(ص) است. فرزند برومندش حضرت روح‌الله با همین هدف و انگیزه توحیدی، به قیام لله دست زد و مردم برتر از عصر رسول‌الله(ص) و عصر امیرالمؤمنین علی(ع)، با حمایت و تبعیت از امام خمینی(ره) به صحنه آمده و انقلاب اسلامی را به پیروزی رسانده، با استقامت وصف‌ناشدنی، این انقلاب و نظام ولایی برآمده از آن را، به مرحله بلوغ و پختگی چهل سالگی رساندند.
دشمنان در این سال‌ها و به ویژه در یک سال گذشته، تلاش‌های زیادی کردند تا انقلاب اسلامی به چهل سالگی نرسد؛ ولی هرچه آنان تلاش بیشتری کردند، ملت ما آگاه‌تر و استقامت‌شان بیشتر شد. دشمنان تصوری کودکانه داشتند و می‌پنداشتند در سال ۱۳۹۷، فروپاشی انقلاب و نظام ولایی را جشن خواهند گرفت؛ اما به زودی جهانیان شاهد یک بیست‌ودوم بهمن حماسی و تماشایی‌تر از گذشته، با حضور پرشکوه مردم در جشن چهل سالگی انقلاب اسلامی خواهند بود.

فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی


سردار جعفری گفت: «رمز پيروزي و بقاي انقلاب اسلامي همين فتح‌الفتوح اصلي انقلاب، يعني جذب دل‌هاي جوانان مؤمن و انقلابي به اين مسير الهي است.»
به گزارش هفته‌نامه صبح صادق، سردار محمدعلی جعفری، فرمانده کل سپاه در آیین آغاز به کار ٤٠ هزار طرح عمرانی زودبازده اظهار داشت: «در طول چهل سال گذشته، به برکت انقلاب اسلامی ملت ما و ملت‌های دیگر منطقه و حتی مناطق دوردست شاهد پیروزی‌ها و فتوحات بزرگی بوده‌اند.»
وی در بخش دیگری از سخنان خود با بیان اینکه قشر محروم و مستضعف در دیگر کشورها بسیار بیشتر از ایران وجود دارد، گفت: «بنا بر اعلام بانک جهانی، درصد مردمی که پیش از انقلاب زیر خط فقر زندگی می‌کردند، ٤٦ درصد بوده و در سال 1394 حدود ١٠ درصد بوده است که این کاهش ٣٦ درصدی افتخاری بزرگ برای نظام اسلامی است.»
سردار جعفری گفت: «بنا بر آمار و ارقام مراکز آمار جهانی رشد و پیشرفت در ایران اسلامی پر شتاب و کم‌نظیر بوده است.»
وی خاطرنشان کرد: «امیدواریم روزی عدالت اجتماعی به قدری در کشورمان رشد کند که دیگر به اقدامات محرومیت‌زدایی نیازی نباشد.»
فرمانده سپاه در پایان یادآور شد: «از بالاترین اهداف انقلاب اسلامی عدالت اجتماعی است و طرح‌های اعتلای بسیج در همین راستا در حال طرح‌ریزی است.»


گزارش خبری از اولین کنگره بین‌المللی فرهنگ و هنر سپاه در تبریز

نخستین کنگره بین‌المللی فرهنگ و هنر سپاه شامل هفتمین جشنواره فرهنگ و هنر سپاه، هفتمین کنگره شعر سپاه و هشتمین کنگره فرهنگیاران مداح سپاه با شعار «افتخار به گذشته و امید به آینده» با حضور میهمانان داخلی و خارجی در تبریز برگزار شد.
سردار سیدقاسم قریشی، معاون هماهنگ‌کننده نماینده ولی‌فقیه در سپاه هم در اختتامیه کنگره فرهنگ و هنر سپاه که در تالار اجتماعات مصلای امام خمینی(ره) تبریز برگزار شد، با اشاره به برگزاری نخستین کنگره فرهنگ و هنر سپاه در تبریز، اظهار داشت: «سپاه تلاش کرد برنامه‌های این کنگره را با جشن چهل سالگی انقلاب همزمان برگزار کند.»
معاون هماهنگ‌کننده نماینده ولی‌فقیه در سپاه با اشاره به اینکه سپاه با سازماندهی و انسجام و مهارت‌افزایی هزاران افسر فرهنگی و تشکیل یک جبهه فرهنگی همان راهی را برگزید که لشکرها در دفاع مقدس برگزیدند و شکست را بر دشمنان شرقی و غربی تحمیل کرد، گفت: «در حوزه فعالیت‌های فرهنگی و هنری برای بهره‌گیری از ظرفیت‌های فرهنگی مجموعه سپاه و کادر فعال در این مجموعه، شبکه‌ای با عنوان شبکه فرهنگیاران با حضور 12 هزار نفر در قالب نویسندگان، راویان و فیلمسازان سازماندهی شده است.»
وی ضمن برشماری اهداف کنگره بزرگ فرهنگ و هنر سپاه، گفت: «بزرگداشت چهلمین سالگرد پیروزی و تشکیل جبهه فرهنگی برای تولید محتوای فرهنگی در قالب شعرسرایی، اجرای سرود، تولیدات تجسمی، نماهنگ، مداحی و مرثیه‌سرایی و غیره برگزار شد که با رویکرد امید، استکبارستیزی، خودسازی، عمل رمز پیروزی بر استکبار، انسان انقلابی، حمایت از کالای داخلی، روحیه انقلابی و انسان انقلابی پیگیری شدند.»
به گفته معاون هماهنگ‌کننده نمایندگی ولی‌فقیه در سپاه و دبیر جشنواره فرهنگ و هنر سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با بیان اینکه، در مجموع 996 اثر به دبیرخانه کنگره رسیده است که در این میان آثاری از هنرمندان کشورهای محور مقاومت نیز وجود دارد، گفت: «هنر و فرهنگ در رساندن پیام به مخاطبان نقشی تعیین‌کننده دارد.»
فرمانده سپاه عاشورای استان آذربایجان شرقی نیز در جشنواره فرهنگی‌ـ هنری سپاه گفت: «در این سه روز هر چه دیدیم، رویش‌های روح‌انگیز انقلابی در حوزه‌های مختلف بود. در جشنواره فرهنگی‌ـ هنری سپاه، اقتدار فرهنگی سپاه پاسداران را مشاهده کردیم. اقتدار نظامی، دفاعی موشکی و صحنه‌های دفاع مقدس را همه دیدند، این کنگره ثابت کرد که بچه‌های سپاه اقتدار فرهنگی را هم از خود به یادگار گذاشته‌اند.»
گزارش تفصیلی این کنگره در شماره بعدی منتشر خواهد شد.  


مهدی سعیدی
روزنامه نگار
به کوري چشم دشمنان انقلاب اسلامي که آرزو داشتند جشن چهل سالگي انقلاب اسلامي را نبينند، چهلمين فجر پيروزي انقلاب اسلامي فرارسيده و نهال انقلاب اسلامي به شجره‌ای طيبه‌ تبديل شده که از برکات و ثمرات آن نه تنها ملت ايران، که بسياري از ملت‌هاي مسلمان جهان و مستضعفان عالم بهره گرفته‌اند. جشن چهل سالگي انقلاب اسلامي ايستگاهي تاريخي است براي نگاهي به گذشته و آنچه در طول اين چهار دهه جمهوري اسلامي ایران براي کشور و ملت به ارمغان آورده است و از ديگر سو توجه به «طرح‌های نيمه‌تمام» و کارهاي برزمين مانده‌اي که همچنان در دستور کار است و بايد براي تکميل و تحقق آن در دهه پنجم خيز برداشت.
با مروري گذرا بر تاريخ پر فراز و نشيب انقلاب اسلامي مي‌توان گفت، با وجود دشمني‌ها و محدودیت‌ها در طول چهار دهه گذشته، جمهوري اسلامي توانسته استقلال سياسي ملت ايران را فراهم آورد، در مسير استقلال علمي گام‌هاي اساسي بردارد، ضمن تأمین امنيت کشور در سطح حداکثري، دشمنان و بيگانگان را از تعدي و تطاول مأيوس کند، از مشارکت سياسي مردم در سطوح عالي انتخاب کارگزاران بهره ببرد و امور قوای مجريه و مقننه را به ايشان بسپارد، در حوزه‌هاي پيشرفت و آباداني کشور (به ویژه در حوزه‌هاي زيربنايي همچون توسعه راه، آب، برق، گاز و...) موفقيت‌هاي چشمگيري را رقم بزند، و در حوزه توسعه اجتماعي و نيروي انساني نيز دستاوردهاي چشمگیری همچون مبارزه با بي‌سوادي و... را به ارمغان بياورد. در کنار دستاوردهاي برشمرده و موارد بسياري ديگري که فرصت مرور آن در اين نوشتار نيست و آمار و ارقام آن در پايگاه‌هاي اطلاع‌رساني جهاني به ثبت رسيده است، کارهاي برزمين مانده بسیاری نيز همچنان باقي است که بايد با درس گرفتن از گذشته و شناخت ضعف‌ها و ناکامي‌ها و موانع و دشمني‌ها، براي به ثمر رساندن آنها برنامه‌ريزي کرد.
در اين ميان آنچه به طرحی نيمه‌تمام شباهت داشته و هنوز تا به ثمر رسيدن حضور در صحنه ملت با روحيه انقلابي نيازمند است، «تحقق عدالت» به معناي گسترده آن است. روي دیگر سکه اين آرمان بلند ملت ايران مبارزه با فساد و ريشه‌کن کردن آن از عرصه‌هاي گوناگونی است که مطالبه اصلی جامعه امروز است. بيماري واگيرداري که به هر حوزه وارد شود، همه محيط را آلوده خواهد کرد! 
اين جايگاه محوري عدالت در آموزه‌هاي ديني و در مباني فکري حکومت اسلامي نيز مورد تأکيد واقع شده و در بين اهداف چهارگانه حکومت اسلامي (عدالت، امنيت، رفاه و معنويت)، عدالت، محور و ستون خيمه حکومت و زمينه‌ساز تحقق ديگر اهداف دانسته شده است، به نحوي که بدون عدالت ديگر اهداف حکومت اسلامي نيز دوام و قوام نمي‌يابد. در نگاه اسلامي، عدالت معناي موسعي داشته و تنها در اهداف حکومت محدود نمي‌شود. عدالت، روح و جوهره حکومت اسلامي است و در همه عرصه‌هاي حکومت جلوه‌گر است و از ويژگي‌هاي حاکم و مسئولان نظام اسلامي گرفته تا تصميمات و جهت‌گيري‌هاي حکومت اسلامي نشانه‌هايي از گفتمان عدالت را مي‌توان ديد. عدالت، حوزه‌هاي اقتصادي، اجتماعي، سياسي و حتي فکري‌ـ فرهنگي را نيز در برمي‌گيرد. لذا در آستانه آغاز دهه پنجم بايد «تحقق فراگير عدالت» در صدر همه آرمان‌های انقلاب اسلامی قرار گيرد و به مطالبه عمومي و فراگير ملت و همه دردمندان انقلاب بدل شود و با ايجاد شفافيت اقتصادي، بستن منافذ رانت‌خواري، اصلاح نظام بانکي، قاطعيت در برخورد با مفسدان اقتصادي، تدوين قوانين دقيق براي جلوگيري از فساد اقتصادي و... کفه ترازو به نفع محرومان و مستضعفان روز به روز سنگين‌تر شود.

نگاهی به نقش مردم در فراز‌ونشیب‌های 40 ساله انقلاب اسلامی


  امین پناهی/  انقلاب اسلامی ایران چهل ساله می‌شود و این چهل سالگی در حالی اتفاق می‌افتد که در طول این چهار دهه دشمنان انقلاب تمام تلاش خود را به کار گرفته بودند تا مردم ایران چهل سالگی انقلاب‌شان را نبینند. همین تابستان گذشته بود که جان بولتون در نشست گروهک تروریستی منافقین در پاریس گفت؛ انقلاب اسلامی ایران نباید به جشن چهل‌سالگی‌اش برسد. 
وی در توضیح برنامه‌های خود برای مقابله با انقلاب اسلامی گفته بود: «نتیجه این بازبینی در سیاست و آنچه بسیاری از ما در ایالات متحده به ‌سمت آن حرکت می‌کنیم، باید این باشد که انقلاب سال 1979 آیت‌الله[العظمی] خمینی تا جشن چهل‌سالگی‌اش دوام نخواهد آورد.»

شکست آمریکا از ایران
البته این امر تنها به ادعای براندازی از سوی دولت آمریکا محدود نمی‌شود؛ بلکه دولت ایالات متحده در طول این چهار دهه همواره تلاش کرده هر جایی که جمهوری اسلامی ایران با چالشی مواجه شده آن را در نظر مردم بحرانی حل نشدنی جلوه دهد و مانند همیشه از آب گل‌آلود ماهی بگیرد. از همان ابتدا خوی استکباری دولت آمریکا به آنها اجازه نداده تا استقلال ملت ایران را به رسمیت بشناسند و در نهایت یک روز پیش از آغاز جشن‌های چهل سالگی انقلاب اسلامی، یعنی 11 بهمن ماه مایک پمپئو، وزیر خارجه ایالات متحده آمریکا در پیامی توئیتری که به زبان فارسی منتشر شد، اعلام کرد که چهل سال پس از انقلاب آنچه نصیب ایران شده، تنها شکست بوده است!
در واقع این موضوع یک نمونه کوچک است از آنچه ما آن را ایستادگی آمریکا در برابر خواست ملت‌های آزاد جهان می‌دانیم. پمپئو نوشته است: «حتی رئیس‌جمهورتان حسن روحانی نیز به ۴۰ سال شکست رژیم ایران اعتراف می‌کند. نیازی نبود این‌طور باشد، اما رژیم حاکم شما همواره ایدئولوژی را بر منافع و رفاه مردم ایران ترجیح داده است.»
یک واژه بسیار مهم در این جملات هست که باید به آن توجه کنیم. ایدئولوژی و ایستادگی بر روی آن همان موضوعی است که آمریکا را ناراحت می‌کند و تمام دشمنی او از همین نکته ناشی می‌شود. اما یک نکته در این کلمه وجود دارد و آن اینکه تمام دشمنی آمریکا و دشمنان جمهوری اسلامی و ملت ایران بر سر ایدئولوژی است. پس اتهام‌زنی جمهوری اسلامی درباره بمب اتم یا مباحث دیگری چون صنعت موشکی و غیره همه بهانه‌جویی است و مقصود دشمنان از بین بردن این ایدئولوژی است. بنابراین ملت ایران تا زمانی که بر سر ایدئولوژی‌اش ثابت قدم است، دشمنی آمریکایی‌ها هم وجود دارد و این یک امر اجتناب‌ناپذیر است.
نقش مردم در پاسداری از انقلاب
اما مردم همواره و در همه برهه‌های انقلاب اسلامی در صحنه بوده‌اند و به هر شکل ممکن برای آن جان‌نثار کرده و نگذاشته‌اند از همان ابتدا که انقلاب اسلامی نهالی نوپا بود تاکنون که به درختی تناور تبدیل شده است، آسیبی به آن وارد شود. به یقین می‌توان گفت، در طول این چهار دهه از روزهای اول پیروزی انقلاب تاکنون، این مردم بودند که در لبیک به امام‌شان هشت سال جنگ نظامی، جنگ‌های مختلف اقتصادی و فتنه‌های سیاسی متفاوت را پشت سر گذاشتند و اجازه ندادند به اصل انقلاب آسیبی برسد. در واقع، نقش مردم ایران از ابتدای مبارزات با رژیم طاغوت تاکنون روز به روز پر رنگ‌تر شده است. این مردم بودند که با پیروی از رهبری بیدار، کشور را حفظ و حراست کردند تا جریان‌های مختلف نتوانند به آن آسیبی وارد کنند. 
با یک نگاه درمی‌یابیم که اصل انقلاب اسلامی همواره با مخاطرات فراوانی مواجه شده و همواره مورد تهدید بوده است. اما مردم هرجا زخمی بر تن انقلاب نشسته است، گردهم آمده و مرهم شده‌اند و با عامل آن مقابله کرده‌اند. در تاریخ انقلاب اسلامی 9 دی ماه 88 یکی از صحنه‌های تجلی حضور مردم در صحنه انقلاب است که مردم برای حفظ انقلاب و پاسداری از ارزش‌های اسلامی به صحنه آمده‌اند. از ابتدای انقلاب این مردم بودند که در انتخابات‌های گوناگون شرکت کرده و به نظام و حاکمیت مشروعیت داده‌اند.
اما در همه این سال‌ها دشمن همواره سعی کرده حضور مردم را در صحنه‌های مختلف انقلاب کم‌رنگ کند. دشمن افزون بر طراحی و اجرای مشکلات مختلف در مسیر حرکت انقلاب خواسته است تا با وارونه جلوه دادن حقایق مردم را دلسرد کند، یا حتی در مقابل انقلاب و حاکمیت قرار دهد. اما این مردم با بصیرتی مثال‌زدنی که در هیچ‌ یک از دوره‌ها نمی‌توان نظیر آن را یافت وارد، صحنه می‌شوند و اجازه سوء‌استفاده به ‌دشمن نمی‌دهند.
دشمن به این نتیجه رسیده است که پیروزی و پایداری انقلاب اسلامی در این سال‌ها حاصل یک اصل مهم در میان مردم با یکدیگر و همچنین مردم با حاکمیت بوده و آن «وحدت کلمه» است. وحدت در اصول در عین اختلاف سلیقه شاخصه‌ای است که آمریکا و دیگر دشمنان ملت ایران را می‌ترساند و آنان می‌دانند که همواره عامل شکست‌شان همین شاخصه بوده است. 
دیگر جنگ نظامی علیه ملت ایران ممکن نیست؛ چرا که جنگ، ملت را در مقابل دشمنان منسجم‌تر می‌کند. از سویی قدرت نظامی جمهوری اسلامی به قدری افزایش یافته که هر کسی را یارای مقابله با آن نیست. این دو را دشمنان به خوبی دریافته‌اند و می‌دانند که دیگر هیچ‌گاه نخواهند توانست به خاک ایران اسلامی تجاوز نظامی کنند؛ از این رو تاکتیک‌های جنگ را تغییر داده‌اند. گاهی حرف‌های خود را از زبان کسانی می‌زنند که مردم فکر می‌کنند اینان در درون نظام اسلامی هستند، اما واقعیت آن است که اینان نفوذی‌های دشمنان هستند و گاهی این صحبت‌ها ممکن است برخی را به اشتباه بیندازد. 

هدایت و راهبری کشتی انقلاب
باید بدانیم هر چند پدیده نفوذ وجود دارد و رهبر معظم انقلاب هم به آن اشاره کرده‌اند؛ اما ملت ایران گوش به فرمان رهبری هستند که در طول 30 سال گذشته به خوبی توانسته است کشتی انقلاب را در طوفان‌ها و مشکلات گوناگون هدایت کند. دشمن هم به جایگاه رهبر معظم انقلاب اسلامی به خوبی واقف است. «کاندولیزا رایس» وزیر خارجه اسبق آمریکا پس از فتنه 88 گفته بود: «رهبر ایران می‌تواند نقشه‌هایی را که بهترین ذهن‌ها با صرف بیش‌ترین بودجه‌ها در زمانی بسیار طولانی کشیده و مجریانی ماهر اجرای آن را به عهده گرفته‌اند، با یک سخنرانی یک‌ساعته خنثی کند.»
پس پروژه نفوذ و انحراف از اصول که خواسته این روزهای دشمنان برای انقلاب اسلامی است، راه به جایی نخواهد برد و روزی می‌رسد که دشمنان مجبورند جمهوری اسلامی و استقلال ملت ایران را با اقتدار در جهان به رسمیت بشناسند. هر چند همین حالا هم به طور غیر رسمی به آن معترفند.
این را از آنجا می‌توان نتیجه گرفت که کشور ایران در سال 1397 همان کشور سال 1357 نیست. انقلاب اسلامی افزون بر آنکه زیرساخت‌های مورد نیاز برای عظمت و اقتدار ایران را فراهم آورده، انسان‌هایی را تربیت کرده است که می‌توانند در مقابل دشمنان بایستند. تهدید ترامپ از جانب سرلشکر قاسم سلیمانی که چندی پیش صورت گرفت، نشان‌ می‌دهد انقلاب اسلامی نه تنها توانسته کشور را از وابستگی به ایادی غرب و شرق نجات دهد، بلکه کار را به جایی رسانده است که یک ژنرال نظامی ایرانی می‌تواند در مقابل رئیس‌جمهور کشوری که بسیاری آن را ابرقدرت و برخی کدخدای جهان می‌شناسند، بایستد و او را به عقب‌نشینی از مواضعش مجبور کند.

۴۰ سالگی سرآغاز فصل جدید
ما ادعا می‌کنیم انقلاب اسلامی دوران بلوغ خود تا 40 سالگی را به خوبی پیموده و حالا زمان آن است که قدرت خود را تثبیت کند؛ اما سؤال اینجاست که اگر انقلاب کار خود را به درستی انجام داده، پس چرا حالا اینقدر مشکل اقتصادی وجود دارد؟
پاسخ این است که انقلاب نقشه راه را برای حرکت در مسیرهای سنگلاخی و پر پیچ و تاب ترسیم ‌کرده؛ اما متأسفانه برخی دولت‌ها آن‌گونه که باید در این مسیر پیش نرفته و سبب شده‌اند مشکلات این‌چنینی برای مردم به وجود بیاید. در واقع، بروز مشکلات برای مردم دو وجه دارد؛ یک وجه خارجی که دشمنی دشمنان ناگزیر از ایجاد تحریم و فشار اقتصادی است تا مردم از ایدئولوژی خود دست بردارند و دوم برخی مسئولان که با ضعف و ناکارآمدی خود سبب می‌شوند فشار به مردم وارد شود که این همان خواسته دشمنان است. 
ملت ایران مشکلات را درک می‌کنند؛ اما می‌دانند با پاسداری از انقلاب اسلامی است که می‌توانند به سر منزل مقصود برسند. آنها می‌دانند این مشکلات بیشتر به دلیل دشمنی‌های دشمنان و عملکرد بد برخی مسئولان عارض شده است؛ اما بار دیگر با حضور در جشن انقلاب اسلامی که برای چهلمین آن را تجربه می‌کنند، حضور می‌یابند. همین عدد نویدبخش دوران تازه‌ای است که مردم در این کشور باید آغازگر آن باشند و همان‌گونه که انقلاب کردند و آن را پاس داشتند، حالا هم باید از آن محافظت کنند و به هدف نهایی آن که ایجاد تمدن اسلامی است، برسانند. حضور در راه‌پیمایی 22 بهمن به دشمنان نشان خواهد داد که مردم ایران با مشکلات اقتصادی از میدان انقلاب به در نخواهند شد.


صبح صادق ابعاد حقوقی و راهبردی ثبت INSTEX برای مقابله با تحریم‌های آمریکا علیه ایران را بررسی می‌کند
  دکتر حنیف غفاری/    سرانجام اتحادیه اروپا از طریق برخی رسانه‌های غربی، خبر «ثبت» سازوکار مالی ویژه اروپا موسوم به SPV را برای مقابله حداقلی با تحریم‌های ثانویه و ضد ایرانی ایالات متحده آمریکا اعلام کرد؛ موضوعی که با بازتاب‌های خبری و تحلیلی بسیاری مواجه شده است. بررسی ابعاد حقوقی و سیاسی این کانال مالی که با تأخیر چند ماهه صورت می‌گیرد، واجد سؤالات و ابهاماتی درباره حدود و ثغور حقوقی و راهبردی این سازوکار است که لازم است مورد توجه مردم و به ویژه مسئولان قرار گیرد. در این زمینه برخی از سؤالات و نکات باید از جنبه حقوقی و اقتصادی و برخی نکات دیگر، باید از جنبه راهبردی و در کنار دیگر مواضع مقامات اروپایی علیه ایران رصد و تحلیل شود:

الف‌ـ تحلیل رفتار اروپا
شبکه خبری NDR آلمان از راه‌اندازی سازوکار مالی ایران‌ـ اروپا خبر داد. چنانکه این شبکه اعلام کرده تروئیکای اروپایی(فرانسه، آلمان و انگلیس) سازوکار مذکور را به ثبت رسمی رسانده‌اند. این سازوکار مالی که «INSTEX» نامیده می‌شود، نام اختصاری عبارت «ابزاری برای حمایت از تبادلات تجاری» است. نخستین سؤال درباره سازوکار مالی ویژه اروپا، به تمایل نداشتن کشورهای اروپایی در اعلام صحیح این مسئله باز می‌گردد. این پدیده از یک سو، نشان‌دهنده ملاحظات خاص سیاسی کشورهای اروپایی در اعلام این موضوع و از سوی دیگر، رویکرد محتاطانه و نامطمئن آنها در قبال این سازوکار است. مبهم و نامشخص بودن ابزارها و راهکارهای تعبیه شده در سازوکار مالی ویژه و حتی برخی اختلافات حل نشده میان اعضای اتحادیه اروپا در این زمینه مؤثر بوده است.
واقعیت امر این است که بازیگران اروپایی و به صورت مشخص، سه کشور آلمان، انگلیس و فرانسه نخستین و ابتدایی‌ترین گام را در موضوع اعلام ثبت سازوکار مالی ویژه لرزان برداشته‌اند! بخشی از این موضوع، به مناسبات پشت پرده و آشکار سیاسی اتحادیه اروپا و ایالات متحده بازمی‌گردد؛ موضوعی که در مجادلات درون اروپایی بر سر اعلام کشور میزبان و کارگزاران دولتی اصلی(به عنوان مجریان سازوکار مالی ویژه اروپا) نیز خود را نشان داد.

ب‌ـ اعلام سازوکار مالی
 ویژه اروپا با چاشنی ابهام 
مقامات اروپایی در طول تاریخ روابط بین‌الملل نشان داده‌اند که علاقه فراوانی به حرکت در میان ابهامات و تناقض‌ها دارند! اگرچه مسئولان وزارت امور خارجه کشورمان توضیحاتی درباره سازوکار مالی اروپا داده‌اند، اما مقامات اروپایی همچنان از تشریح ابعاد حقوقی و اقتصادی دقیق این سازوکار سر باز می‌زنند. «هایکو ماس» وزیر امور خارجه آلمان به عنوان نخستین کسی که ماه‌ها پیش خبر تلاش اروپا برای راه‌اندازی این سازوکار را مخابره کرده بود، هم‌اکنون از «اولویت‌بندی» در اجرای این سازوکار خبر می‌دهد. وی تأکید کرده است که سازوکار مالی ویژه اروپا در مرحله اول، رفع نیازهای انسانی است! وزیر خارجه آلمان به صراحت در این باره 
گفته است: «فرانسه، آلمان و انگلیس در آستانه راه‌اندازی سازوکار ویژه مالی برای تسهیل تجارت با ایران هستند این سازوکار قرار است در ابتدا مبادلات کالاهای انسانی! را پوشش دهد. ایجاد کانال ویژه برای تجارت با ایران وارد مرحله جدی شده است و عملی کردن این اقدام را به زودی خواهیم داشت.»
به راستی؛ «مرحله‌ای کردن» یا طبقه‌بندی کردن نیازهای ایران در سازوکار پیشنهادی اروپا چه معنایی دارد؟ سؤال اصلی اینجاست که اگر SPV یک سازوکار مستقل، کارآمد و همه‌جانبه محسوب می‌شود، چرا در آن، میانِ نیازهای فوری و غیرفوری کشورمان تفکیک ایجاد شده است؟

ج‌ـ از «ثبت» تا «راه‌اندازی» کانال مالی ویژه اروپا
در موضوع «ثبت» کانال ویژه مالی اروپا و نسبت آن با «راه‌اندازی» این کانال، سه نگاه کلی وجود دارد:
در نگاه اول، برخی مسئولان حوزه سیاست خارجی و اقتصادی کشور به گونه‌ای وانمود می‌کنند که گویا «ثبت» کانال ویژه مالی اروپا مترادف با اجرایی شدن این سازوکار است.
در نگاه دوم، برخی افراد تصور می‌کنند که «ثبت» کانال ویژه مالی اروپا لزوماً مقدمه و پیش‌درآمدی بر اجرایی شدن کامل این سازوکار است؛
در نگاه سوم، برخی میان «ثبت» و «اجرایی شدن» این سازوکار تفکیکی هوشمندانه قائل می‌شوند و لزوماً ثبت این راهکار را به معنای اجرایی شدن آن تلقی نمی‌کنند. واقعیت این است که؛ «ثبت» سازوکار مالی ویژه هرگز به معنای «اجرایی شدن» آن (حتی در آینده) نخواهد بود. در این میان، باید میان «ثبت» و «اجرایی» شدن پروژه SPV نوعی تفکیک حقوقی و عقلانی صورت گیرد. سؤال اصلی این است که آیا اعلام موجودیت سازوکار مالی ویژه اروپا، به معنای آغاز به کار آن است؟ اگر این‌گونه است چرا مقامات اروپایی، میان «اعلام» و «راه‌اندازی» سازوکار تفکیک قائل می‌شوند؟

د‌ـ وقتی طرف ضامن
 همان طرف متعهد است!
یکی از پررنگ‌ترین و مهم‌ترین ابهاماتی که در موضوع سازوکار ویژه مالی اروپا به ذهن خطور می‌کند، مربوط به «ضمانت اجرایی» این راهکار است. اکنون این سؤال مطرح است که نقش ما در تدوین سازوکارها و ابزارهای حقوقی آن چه بوده است؟ برای نمونه، در صورت عدول احتمالی اروپا از همان تعهدات اقتصادی محدود و حداقلی خود، چه عواقب و آثاری متوجه این مجموعه خواهد بود؟ بی‌شک در یک «معادله قضایی دو طرفه»، طرف متعهد نمی‌تواند همان طرف ضمانت‌کننده باشد! فراتر از آن، قاعدتاً در سازوکار مالی مذکور، اتحادیه اروپا «طرف متعهد» محسوب می‌شود. ازاین‌رو، ما باید با توافقی مواجه باشیم که بخش اعظم مناسبات و جزئیات آن را جمهوری اسلامی ایران تعیین خواهد کرد. واقعیت این است که چینش سازوکار حقوقی و متنی SPV به موضوعی «درون‌گروهی» از سوی اروپا تبدیل شده است. این مسئله با لوازم و مقتضیات مربوط به یک «تعهد حقوقی» سازگاری ندارد. بر همین اساس، اتحادیه اروپا هر گاه اراده کند، یا هرگاه دولت‌های اروپایی تغییر رفتار یا تغییر ماهیت دهند، می‌توانند این سازوکار را به هم بزنند یا اجرا نکنند! به راستی، در این صورت چه هزینه‌ای برای تنبیه اروپا یا بازگرداندن آن به تعهدات خود مطابق سازوکار مذکور وجود دارد؟

ه‌ـ استمرار تاکتیک خرید زمان از سوی اروپا
تأخیر هدفمند اروپایی‌ها در «اجرایی کردن» سازوکار مالی ویژه، موضوع دیگری است که دستگاه دیپلماسی و سیاست خارجی کشورمان باید به صورتی جدی از سوی آن را تحلیل و واکاوی کنند. به عبارت بهتر، مشخص نیست که میان «ثبت» و «اجرایی شدن کامل» سازوکار مالی ویژه (که ابعاد در برگیری آن نیز مبهم است)، چه مدت زمانی فاصله وجود خواهد داشت. در یک نگاه عمیق‌تر، می‌توان؛ «مرحله‌ای شدن زمانی و عملی سازوکار ویژه مالی اروپا» را در ذیل «تاکتیک خرید زمان» از سوی تروئیکای اروپایی در قبال ایران مورد فحص و بررسی قرار داد. این تاکتیک از اردیبهشت ماه امسال و پس از خروج رسمی دولت ترامپ از برجام از سوی بازیگران اروپایی دنبال می‌شود. هدف از اعمال این تاکتیک نیز کاملاً مشخص است؛ اتلاف وقت برای اثرگذاری بیشتر تحریم‌های ثانویه آمریکا بر ایران و گروکشی از سازوکار مالی ویژه برای امتیازگیری از ایران در مسائل اختلافی، به ویژه مسائل موشکی و منطقه‌ای. در یک جمع‌بندی کلی‌تر می‌توان گفت، اتحادیه اروپا یک «پروژه حقوقی» را قربانی یک «پروسه سیاسی» کرده است. 

و‌ـ بازی هدفمند مشترک آمریکا و اروپا علیه ایران 
تأخیر هدفمند مقامات اروپایی در اجرایی کردن سازوکار مالی ویژه، از یک سو مرهون مذاکرات پشت پرده‌ای است که میان مقامات آمریکایی و اروپایی متعاقب خروج ترامپ از برجام صورت گرفته است. به تازگی خبرگزاری رویترز گزارش داده است که کشورهای اروپایی قصد دارند ایران را به ‌بهانه‌های غیرهسته‌ای هدف تحریم‌های جدید قرار دهند، اما «فدریکا موگرینی»، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا از بیم فروپاشی برجام، اعمال این تحریم‌ها را به پس از ثبت SPV موکول کرده است. یک رمزگشایی ساده از گزارش رویترز نشان می‌دهد که اروپایی‌ها قصد دارند از ثبت (و نه راه‌اندازی کامل و مؤثر) سازوکار مالی ویژه، به مثابه مستمسکی برای اعمال تحریم‌های جدید علیه کشورمان بهره‌برداری کنند. چنانکه «ژان ایو لودریان» وزیر امور خارجه فرانسه نیز اعلام کرده است، مقامات اروپایی برای اعمال تحریم‌های موشکی سخت علیه کشورمان، به ویژه در زمینه آزمایش موشک‌های بالستیک، خیز برداشته‌اند. 

ز‌ـ رصد راهبردی سازوکار مالی ویژه اروپا
در یک نگاه کلی، ما هم‌اکنون با پدیده‌ای مواجه هستیم که مشخصات زیر را دارد:
نکته اول اینکه، حدود و ثغور حقوقی آن از جمله مسائل مربوط به تعهدات حقوقی طرف مقابل و ضمانت اجرایی این سازوکار همچنان مبهم است. 
نکته دوم اینکه، این پدیده صرفاً «ثبت» و نه «اجرایی» شده و مشخص نیست دقیقاً چه زمانی از روی کاغذ به مرحله عمل می‌رسد!
نکته سوم اینکه، مقامات اروپایی پس از «ثبت سازوکار مالی ویژه اروپا» به دنبال کسب امتیاز از ایران در حوزه‌های منطقه‌ای و موشکی خواهند بود. بنابراین، در یک فهم فرامتنی، SPV مقدمه‌ای برای «گذار اروپا از آمریکا» یا «ایستادگی اتحادیه اروپا در برابر ترامپ» محسوب نمی‌شود؛ بلکه مقدمه‌ای برای رسیدن به نتیجه‌ای به نام «اعمال فشار و متعاقباً تحریم دوباره ایران» به شمار می‌آید. 

ح‌ـ لزوم اتخاذ گارد بسته
 در برابر اروپای واحد 
تقابل تروئیکای اروپایی با ایران همچنان ادامه دارد. این به معنای ادامه بازی سه کشور فرانسه، انگلیس و آلمان در زمین ایالات متحده آمریکا و دولت ترامپ است. مروری بر مواضع اخیر مقامات اروپایی این مسئله را به خوبی اثبات می‌کند که ژن ایو لودریان، وزیر امور خارجه فرانسه در آستانه «ثبت» کانال ویژه مالی اروپا به ایران درباره آزمایش موشک‌های بالستیک هشدار می‌دهد و کشورمان را نسبت به اعمال تحریم‌های سخت در این زمینه تهدید می‌کند! در آن سوی میدان، مقامات آلمانی شرکت هواپیمایی ماهان را تحریم کرده و به طور مستقیم از سوی کاخ سفید و مایک پمپئو وزیر امور خارجه دولت ترامپ مورد تشویق قرار می‌گیرند. لندن نیز ضمن ادامه بازی‌های موذیانه خود در پشت پرده معادلات امنیتی اروپا، به کارگردانی مخفی «پروژه‌سازی امنیتی» علیه کشورمان ادامه می‌دهد.
در چنین وضعیتی، عقلانیت سیاسی اقتضا می‌کند ما در برابر پدیده‌ای که حدود و ثغور حقوقی و ضمانت اجرایی آن مشخص نبوده و از سوی دیگر، به لحاظ ماهوی جنس و دستمایه‌ای کاملاً سیاسی دارد، با گارد بسته و نهایت احتیاط ممکن برخورد کنیم؛ چرا که در غیر این صورت، هم در جنبه حقوقی و هم در جنبه اقتصادی و راهبردی ضربات سختی از اتحادیه اروپا دریافت خواهیم کرد. ما هم‌اکنون با پدیده‌ای در حوزه سیاست خارجی خود مواجه هستیم که ضریب شکنندگی آن از برجام بیشتر است. توافق هسته‌ای میان ایران و اعضای گروه 1+5، دارای پشتوانه‌ای حقوقی به نام قطعنامه 2231 شورای امنیت سازمان ملل متحد بود، اما سازوکار مالی ویژه اروپا، پدیده و سازوکاری «تمام اروپایی» و متغیری وابسته به «رفتار کشورهای اروپایی» است! بر همین اساس لازم است، در چنین شرایطی موقعیت‌یابی دقیقی درباره سازوکار ویژه مالی روپا (به ویژه در حوزه راهبردی) صورت داد و مختصات و جایگاه آن را در حوزه سیاست خارجی کشور به صورت دقیق تعیین کرد. اتحادیه اروپا متعاقب رایزنی‌های مستمری که با ایالات متحده آمریکا (پس از خروج ترامپ از برجام) داشته است، قصد دارد از «سازوکار مالی ویژه» به عنوان یکی از قطعات بزرگ «جورچین راهبردی تقابلی» خود با جمهوری اسلامی ایران استفاده کند. طرح همزمان موضوعات و مواردی مانند تحریم موشکی ایران، تحریم شرکت هواپیمایی ماهان و محکوم کردن سیاست‌های منطقه‌ای ایران در همین راستا قابل تحلیل و ارزیابی است. در چنین وضعیتی اساساً جایی برای خطرپذیری در برابر اروپا و تحلیل خوشبینانه رفتار بازیگران اروپایی وجود ندارد. 
لازم به تأکید مجدد نیست که هرگونه نگاه خوشبینانه و مثبت نسبت به اقدام حداقلی و بسیار با تأخیر اروپایی‌ها مبنی بر «ثبت»! یک سازوکار حقوقی و اقتصادی مبهم، می‌تواند به پاشنه آشیل راهبردی ما در حوزه سیاست خارجی تبدیل شده و هزینه‌های کشور را در این حوزه افزایش دهد. همچنین اتخاذ این رویکرد خطرناک، قدرت مانور و اعمال فشار اروپاییان برای تحدید توان موشکی و منطقه‌ای ما را در آینده‌ای نزدیک افزایش خواهد داد. این در حالی است که کشور ما یک بار تاوان خوش‌بینی مشترک به ایالات متحده آمریکا و اتحادیه اروپا را بر سر برجام داده است.

نماینده ولی‌فقیه در سپاه با تبیین مأموریت‌ روحانیت شیعه، در جمع علما و روحانیون استان مازندران
اسلام رحمانی! پلورالیسم و جامعه چند صدایی و عناوین به ظاهر زیبای دیگر که مدت‌هاست برخی از شخصیت‌ها و جریان‌های خاص طرح می‌کنند! اسلامی که حتی با استناد به آیات قرآن کریم مطرح می‌شود؛ اما در عمل به دنبال دین‌زدایی از جامعه و تحمیل سکولاریسم بر نظام اسلامی هستند، در افهام مردم به ویژه نسل‌های جوان سؤالات و شبهاتی را به وجود آورده است! مسئله‌ای که نماینده ولی‌فقیه در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در جمع علمای استان مازندران بر ضرورت پاسخ به آنها تأکید کرده و گفته است امروز روحانیت شیعه برای تبیین این مسئله باید وارد میدان شود. 
تقارن ایام فاطمیه با سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی ایجاب می‌کند به ابعاد حماسی زندگی حضرت زهرا(س) و انقلابی که ایشان ایجاد کردند، بیش از پیش توجه کنیم. ما وظیفه داریم بر این بخش از زندگی دخت پیامبر اسلام(س) تمرکز کنیم، نه تنها گریه بر مصیبت ایشان! همان‌گونه که ما در ایام عزای حضرت حسین‌بن‌علی(ع) می‌گوییم در کنار بیان عظمت اقامه عزای امام حسین(ع) باید حسینی زیستن را بازگو کنیم و بیاموزیم. 
امروز باید این سؤال را مطرح کنیم که حضرت زهرا(س) چه کرد که عصاره هستی، حضرت بقیه‌الله اعظم می‌فرمایند: من شاگرد حضرت زهرا(س) هستم؟ می‌فرمایند من برای اینکه جهان را از عدل و داد پر کنم، به حضرت زهرا(س) اقتدا می‌کنم. از فاطمه(س) الگو می‌گیرم. معنای این تعابیر چیست؟ البته طبق روایات اسلامی حضرت زهرا(س) حجت همه امامان هستند و سؤال این است که مگر ایشان در عمر کوتاه خود چه کردند که الگو و حجت همه هستند؟
حضرت فاطمه زهرا (س) می‌دانست بزرگ‌ترین دغدغه انبیا و مصلحان ماندگاری دین و مکتب‌شان است. تمام انبیاء دین را به مردم عرضه و مردم را هدایت کردند؛ اما ایمان و پیروی مردم ماندگار نشد! دغدغه حضرت زهرا(س) این بود که اسلام، همان‌گونه که پیامبر(ص) برای مردم آورده بود، بدون کم و کاست انحراف و بدعت ماندگار شود، حضرت فاطمه(س) می‌دانست در ماجرای سقیفه این تنها حق علی‌بن‌ابی‌طالب(ع) نیست که تضییع می‌شود؛ بلکه این اسلام است که در معرض تحریف و بدعت قرار گرفته است! در ماجرای مسجد نیز، حضرت زهرا(س) از فدک مالی دفاع نکرد، از اسلام دفاع کرد! حضرت فاطمه(س) نشان داد، برای حفاظت و صیانت از دین خدا باید همه چیز را فدا کرد! در این اقدام، حضرت زهرا(س) همان منطقی است که در قیام عاشورا وجود داشت، وقتی دین خدا به خطر افتاد، دیگر حفظ جان خود، جان فرزند و... هیچ معنایی ندارد، باید برای دین فداکاری کرد.
اما اوج معرفت حضرت زهرا(س) برای دفاع از ولایت این است که منتظر فرمان ولی نمی‌ایستد! در دفاع از ولایت پیشگام می‌شود، همان‌گونه که ملت ایران در نهم دی ماه سال ۱۳۸۸ برای دفاع از ولایت منتظر حکم و دستور و فراخوان نماندند و خودجوش به صحنه آمدند.

مأمویت روحانیت شیعه
ما زهرای اطهر را این‌گونه باید نگاه کنیم، این بحث بسیار مفصلی است؛ اما با توجه به همین توضیح مختصر می‌خواهم وارد بحث مأموریت مهم روحانیت شیعه شوم. یکی از مهم‌ترین مأموریت‌های ما دفاع همه‌جانبه و جانانه در همه عرصه‌ها از دین خداست! ما مبین دین، مجری دین و مدافع دین هستیم! ما سرباز دین هستیم. معنای سربازی دین این است که هر کجا ما مشاهده کردیم دین در خطر است، سر می‌دهیم و آبرو می‌دهیم؛ اما دین نمی‌دهیم، دین را حفظ می‌کنیم. همان‌گونه که حضرت عباس(ع) یاد ما داد و روحانیت شیعه در طول تاریخ این افتخار را داشته و سپر بلای دین بوده است.

با دین
 به جنگ دین رفتن!
یکی از موضوعاتی که دشمن به دنبال آن است و روحانیت باید در برابر آن بایستد، تحریف حقیقت دین است. از دین علیه دین استفاده کردن است، با قرآن به جنگ قرآن رفتن! اینجا جایی نیست که بخواهیم ملاحظه کنیم! اینجا باید ایستاد... آقایان، درباره حجاب هرچه می‌خواهید بگویید، اما حرف خودتان را از زبان قرآن نگویید! حرف خودتان، حرف خدا و پیغمبر جا نزنید. می‌خواهید مذاکره کنید بروید مذاکره کنید؛ اما مدعی نشوید که این توصیه قرآن است...
به تازگی عده‌ای درباره موضوع حجاب، آزادی و... به آیات «لا إِکْراهَ فِی الدِّینِ» و «إِنَّا هَدَیْنَاهُ السَّبِیلَ إِمَّا شَاكِراً وَ إِمَّا كَفُوراً» استناد می‌کنند، اینجا، جای سکوت نیست! باید جلوی انحراف ایستاد.
قرآن به ما یاد داده است که انسان افزون بر آزادی تکوینی، آزادی دیگر هم دارد؛ از جمله آزادی انسانی، انسان به منزله موجودی که در این عالم خلق شده، آزاد است که دین را بپذیرد یا نه! خداوند می‌گوید دین امر قلبی است، نمی‌شود کسی را به زور دین‌دار کرد. ولایت تکوینی خدا اختیاری نیست؛ اما از ولایت تشریعی خدا تنها کسی بهره می‌برد که خدا را بپذیرد، لذا در قرآن می‌خوانیم: «اللهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُوا يُخْرِجُهُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَالَّذِينَ كَفَرُوا أَوْلِيَاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ يُخْرِجُونَهُم مِّنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِ»
انسان در اصل ورود به دین، مختار است؛ بر همین اساس خداوند به پیامبر(ص) هم در قرآن می‌فرماید: «فَذَكِّرْ إِنَّما أَنْتَ مُذَكِّرٌ لَسْتَ عَلَيْهِمْ بِمُصَيْطِرٍ»؛ یا «مَا عَلَی الرَّسولِ اِلّا البَلاغُ»، اما برخی افراد از این آیات، سکولاریسم برداشت می‌کنند و می‌گویند پیامبر فقط منبری است، فقط می‌تواند تذکر دهد!!!

ادبیات درون‌دینی
 و ادبیات برون‌دینی
در پاسخ به چنین برداشت‌های خلافی باید گفت، این ادبیات، ادبیات برون‌دینی است، یعنی برای دیندار شدن نمی‌شود کسی را مجبور کرد؛ اما وقتی وارد دین شوید دیگر آیات آزادی این نیست. برای جامعه دینی و برای مؤمن آیه دیگری وجود دارد، «وَمَا كَانَ لِمُؤْمِنٍ وَلَا مُؤْمِنَةٍ إِذَا قَضَى اللهُ وَرَسُولُهُ أَمْرًا أَنْ يَكُونَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْ»؛ می‌بینید که به صراحت در قرآن آمده است،‌ آنجا که خداوند امری بدهد، برای مرد و زن مؤمن اختیاری وجود ندارد.
می‌توان میان ایمان و بی‌ایمانی انتخاب کرد؛ اما اگر مؤمن شدی، دیگر باید به لوازم و چارچوب‌های آن پایبند باشی، البته این معنا تنها به دین محدود نیست و در همه شئون زندگی انسان وجود دارد، هر کسی وقتی در یک مجموعه استخدام شد، وارد یک فرایند شد، باید ضوابط آن را بپذیرد و به آن عمل کند.
خداوند در آیه 65 سوره نسا می‌فرماید: «فَلَا وَرَبِّكَ لَا يُؤْمِنُونَ حَتَّى يُحَكِّمُوكَ فِيمَا شَجَرَ بَيْنَهُمْ ثُمَّ لَا يَجِدُوا فِي أَنْفُسِهِمْ حَرَجًا مِمَّا قَضَيْتَ وَيُسَلِّمُوا تَسْلِيمًا» خداوند قسم می‌خورد، آن هم چه قسمی؟ قسم به شمس و قمر، قسم به لیل و نهار. قسم به زیتون و تین نیست، قسم به خود خداوند است! قسمی تا این حد محکم، پس از چنین قسمی می‌گوید: آنان که می‌گویند ایمان آورده‌اند، ایمان ندارند مگر اینکه در هر اختلافی‌ـ اینجا اطلاق دارد بر هر نوع اختلافی، سیاسی، اجتماعی و...ـ تو را حکم بگیرند و نه تنها از هر حکمی که تو صادر کردی تبعیت کنند؛ بلکه باید در دل و جان‌شان نیز از حکم تو راضی باشند.
یعنی حتی اگر کسی در دلش از حکم ولی خدا ناراضی باشد؛ ولو اینکه بر زبان هم نیاورد، خدا قسم خورده که بی‌دین است! آن کسی مؤمن است که «وَيُسَلِّمُوا تَسْلِيمًا» باشد، معنای آزادی در جامعه دینی این است! 
چه کسی گفته جامعه دینی را می‌شود همین‌طوری یله و رها بگذارید، هر که خواست هر کاری بکند و هر چه را که خواست تبلیغ کند؟ نخیر، چنین نیست. ادبیات اسلام این نیست. امروز می‌گویند حجاب را آزاد کنید، بی‌تردید فردا خواهند گفت در کنار کانال قرآن، شبکه‌های مبتذل و مشروبات و... را هم داشته باشیم! عزیزان باید مواظب باشیم و نگذاریم برای ما اسلامی، مانند مسیحیت در غرب بسازند.

تفاوت نبوت
 و ولایت حضرت محمد(ص)
به تعبیر دیگر، خداوند به حضرت محمد(ص) دو حکم داده است، هم حکم نبوت و هدایت و هم حکم ولایت. امام صادق(ع) می‌فرمایند، امام اول ما پیامبر است. در قرآن هم ویژگی‌های این دو آمده است که به آن اشاره خواهم کرد. قرآن درباره حکم پیامبری حضرت محمد(ص) چهار ویژگی برشمرده و در حکم ولایت پیامبر(ص) هم چهار خصوصیت را بیان کرده است.
ویژگی‌های نبوت پیامبر اسلام(ص) عبارت است از؛ ویژگی اول. «قُلْ يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنِّي رَسُولُ اللهِ إِلَيْكُمْ جَمِيعًا»(اعراف، 158) طبق این آیه یکی از ویژگی‌های نبوت این است که همه مردم مخاطب او هستند. ویژگی دوم نبی را باید از آیه «مَا عَلَی الرَّسولِ اِلّا البَلاغُ» و آیات مشابه که خوانده شد استنباط کرد؛ به این معنا که پیامبر پیک و پیام‌رسان خداست. انذار و تبشیر می‌دهد، یا به تعبیر دیگر نبوت مقام دعوت است و ابلاغ. ویژگی سوم خاتمیت حضرت محمد(ص) است، ایشان کامل‌ترین و جامع‌ترین و آخرین پیام خداوند را آورده است. سِرِّ خاتمیت حضرت محمد(ص) هم در این است که پیامی بالاتر از پیام اسلام از سوی خدا برای بشر نیست. بر اساس این، نیازی به پیامبر دیگری نیست و ویژگی چهارم هم قرآن است.
اولین ویژگی‌ ولایت حضرت محمد(ص)، ولی بودن ایشان است؛ اما این ولایت بر چه کسانی است؟ اینجا دیگر نمی‌گوید مردم و از تعبیر «ناس» استفاده نمی‌کند، می‌گوید؛ «النَّبِيُّ أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ»؛ ولی کسانی است که ایمان آوردند. ویژگی دوم ولایت پیروان آن هستند، قرآن به چه کسانی می‌گوید باید از حضرت محمد(ص) پیروی کنید؟ «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا» ای کسانی که ایمان آوردید، «أَطِيعُوا اللهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ»؛ این مؤمنان هستند که مکلف به پیروی و دنباله‌روی از حضرت خاتم‌الانبیاء هستند. به این معنا که ولایت پیامبر اسلام تنها منبر رفتن نیست، بلکه بر شئون زندگی مؤمنان سلطه دارد. شاید یکی از علت‌هایی که شأن ولایت از نبوت بالاتر است، همین باشد که نبی پیک خدا و امام قائم مقام خداوند است. ویژگی سوم، امتداد داشتن امامت پس از حضرت محمد(ص) است، همان قرآن که می‌فرماید پیامبر نبی‌ خاتم است، می‌فرماید حضرت محمد(ص) آخرین امام نیست. البته این ادامه‌دار بودن امامت و ولایت سر و رمزی دارد که عبارت است از اینکه پیامبر(ص) وقتی پیامش را آورد، کارش را انجام داد و مأموریتش به پایان رسید، اما امام به عنوان رئیس و مدیر جامعه اسلامی کارش پایانی ندارد و تا جامعه هست، باید رهبر هم باشد. «إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا» شما می‌دانید که این «والذین آمنوا» بر عام بودن این آیه دلالت دارد و نشان‌دهنده ضرورت وجود همیشگی ولایت بر جامعه اسلامی است. به تعبیر دیگر، ولایت منحصر به پیامبر اسلام نیست و پس از ایشان نیز باید ادامه یابد. خصوصیت چهارم این است که همان‌گونه که حاصلِ شأن نبوت رسول خدا قرآن بود، حاصل شأن ولایت حضرت محمد(ص) نیز امامت اهل بیت(ع) است؛ چنانکه حضرت در حدیث ثقلین می‌فرماید: حقیقت دین دو چیز است، آنچه حاصل نبوت من است، قرآن و آنچه حاصل ولایت من است، امامت اهل بیت(ع) است که اینها قابل تفکیک نیستند. دقت کنید، رسول خدا(ص) نگفتند جداشان نکنید، فرمودند، جدا نشدنی است. 
حالا شاید برخی بپرسند که مگر این دو را از هم جدا نکردند؟ جواب این است که بله، در ظاهر جدا کردند؛ اما در باطن امر این است که قرآنی که از ولایت جدا شد، دیگر قرآن نیست.

جوشش رگ غیرت 
حوزه‌های علمیه
عزیزان، ما به عنوان روحانیت شیعه باید مراقب تفسیرهای به رأی از آیات قرآن باشیم. آیات قرآن تعارض و تضاد ندارد...؛ اما باید به جای خود به کار بروند، چنانکه دیدید آقای بازرگان از این آیات استفاده کرد و ‌گفت آقایان علما، شما مسلمان‌تر هستید یا پیامبر اسلام(ص)؟ قرآن به پیامبر گفته است برو بر منبر و ارشاد کن! «مَا عَلَی الرَّسولِ اِلّا البَلاغُ»! آن آقای سروش آمد و گفت: آقای بازرگان حرف خوبی زدی که دین وارد سیاست نشود، اما تو تنها به یک آیه استناد کردی، با آیات دیگر چه می‌کنی؟ برای «و َمَا كَانَ لِمُؤْمِنٍ وَلَا مُؤْمِنَةٍ» چه پاسخی داری؟ آیات با هم تعارض دارد! و قرآن پارادوکس دارد!
نخیر آقا،‌ هیچ تعارضی وجود ندارد، تفاوت در منطق و جامعه مورد خطاب است! برخی در مورد عموم مردم و در شأن نبوت حضرت محمد (ص) و برخی درباره مؤمنان و در شأن ولایت حضرت محمد (ص) است. در مورد آزادی هم چنانکه گفته شد، همین مسئله صادق است و ادبیات درون‌دینی و برون‌دینی در آیات وجود دارد. وقتی غیر مسلمانان را خطاب می‌کند، می‌گوید: «لا إِکْراهَ فِی الدِّینِ»، اما وقتی شد جامعه دینی و جمهوری اسلامی، ماجرا فرق می‌کند. آنجا آیه شما «وَمَا كَانَ لِمُؤْمِنٍ وَلَا مُؤْمِنَةٍ إِذَا قَضَى اللهُ وَرَسُولُهُ أَمْرًا أَنْ يَكُونَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْ»، رگ غیرت حوزه علمیه و علما باید در جاهایی از این دست که با آیات دین بازی می‌شود، به جوش بیاید. نگذاریم با استناد به قرآن به جنگ قرآن بروند! این بدترین فساد است که به اسم اسلام، به اسم اصلاح جامعه در ذهن بچه‌های ما شبهه ایجاد می‌کنند! و مصداق بارز آیه «و َإِذَا قِيلَ لَهُمْ لَا تُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ قَالُوا إِنَّمَا نَحْنُ مُصْلِحُونَ» است. بالای منبر باید اینها را بگوییم.

فراخوان  جهاد اکبر
همان‌طور که رهبر معظم انقلاب می‌گویند، دعوای آمریکا با ما سر مسئله هسته‌ای نیست، سر موشک‌ها و حقوق بشر نیست، آمریکا می‌خواهد دین ما را از بین ببرد، «الْفِتْنَةُ أَكْبَرُ مِنَ الْقَتْلِ  وَلَا يَزَالُونَ يُقَاتِلُونَكُمْ حَتَّى يَرُدُّوكُمْ عَنْ دِينِكُمْ إِنِ اسْتَطَاعُوا»؛ من از شما خواهش می‌کنم این آیات را بر منبرها بخوانید. ما در پاسخ به شبهات و برای حل مشکلات کشور هیچ مشکلی نداریم؛ اما باید به میدان بیایید. عزیزان من، آمریکایی‌ها و برخی دنباله آنها در داخل می‌خواهند ما را به تسلیم وادار کنند، از بیرون دشمنی می‌کنند و در داخل کارشکنی می‌کنند. آمریکایی‌ها گفتند اگر نتوانیم انقلاب اسلامی را از بین ببریم، خودمان از بین می‌رویم.
منظور آنها از مرگ انقلاب اسلامی هم این است که جمهوری اسلامی و ملت ایران بپذیرد آقا و کدخدای جهان آمریکاست و در برابر آنچه او می‌گوید تسلیم شود؛ به همین دلیل رهبر معظم انقلاب موضوع جهاد کبیر را مطرح می‌کنند و از حوزه علمیه و علما انتظار می‌رود وارد این مبحث بشوند و مسئله را تبیین کنند. فقط آیه 52 سوره فرقان درباره جهاد نیست، ما آیات فراوانی در این باره داریم که می‌گوید در برابر دشمن کوتاه نیایید، «وَلَا تَرْكَنُوا إِلَى الَّذِينَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّكُمُ النَّارُ وَمَا لَكُمْ مِنْ دُونِ اللهِ مِنْ أَوْلِيَاءَ ثُمَّ لَا تُنْصَرُونَ»؛ همین یک آیه را در نظر بگیرید، که خداوند می‌فرماید تکیه بر دشمنان خودش آتش است و کسی که به دشمن تکیه کند، دیگر نباید از خدا انتظار یاری داشته باشد.

نگاهی به دین و اثرات آن در جامعه دوره پهلوی

   شهناز سلطانی/  جامعه‌شناسان دین را ابزاری قابل اطمینان در پیشگیری از آسیب‌های اجتماعی می‌دانند. اما حکومت پادشاهی پهلوی در طول دهه‌های متمادی همواره دین را مانعی برای اهداف خود می‌دانست و از این آگاهی دانسته یا نادانسته بی‌بهره بود که می‌تواند به واسطه دین از ناهنجاری‌های جامعه آن روز بکاهد. به همین دلیل مخالفت آنها با دین و مظاهر بیرونی آن که با نارضایتی مردم روبه‌رو بود، بی‌شک یکی از عوامل سست شدن پایه‌های نظام حکومتی آنها را پی‌ریزی کرد. اما با انقلاب اسلامی دین اسلام به شکلی متفاوت و درست و به دست مردم ظهور دوباره یافت. 

دین سدی در برابر هنجارشکنی 
در مبحث مهم پیشگیری از آسیب‌های اجتماعی دین نقش پررنگی دارد و تقریباً در بین جامعه‌شناسان توافق به نسبت خوبی درباره آن دیده می‌شود. به این معنا که، هرچه دین‌داری و خداباوری بیشتر وجود داشته باشد، به همان نسبت از هنجارشکنی در جامعه جلوگیری می‌شود. مطالعات جامعه‌شناسی هم در این زمینه به خوبی گواه این مطلب است. برای نمونه در یک پژوهش با عنوان نقش مذهب در پیشگیری از وقوع جرم از دیدگاه افراد عادی و مجرم (که نسرین لطفی و دکتر محمدعلی حاجی‌ده‌آبادی انجام دادند) نتایج به دست آمده نشان می‌دهد: «افراد مجرم و بزهکار به اهمیت و نقش مذهب و دین در جلوگیری از کج‌روی‌های خود آگاه هستند، در حالی که افراد عادی جامعه شاید نتوانند به درستی به اهمیت این موضوع و تأثیر عمیق مذهب بر سلامت زندگی خود پی ببرند.» بنابراین نقش دین را نمی‌توان به هیچ وجه نادیده گرفت. حالا جامعه‌ای را تصور کنید که در رأس قدرت و حکومت آن کسانی هستند که  نه تنها خودشان ارزش‌ها و هنجارهای دینی را محترم نمی‌شمارند؛ بلکه بستری را فراهم می‌کنند تا در آن هنجارشکنی به طور آشکارا انجام گیرد. به معنای دیگر انجام آنچه مغایر با دین و مذهب رسمی کشور است، عادی می‌شود. در دوره پهلوی و پیش از انقلاب اسلامی وضعیت حاکم بر جامعه چنین بوده است. 

مشروب در سبد مصرفی دربار
مشروب‌فروشی و مشروب‌خواری در دین اسلام حرام است، اما در دوره پهلوی مشروب جای مهمی در سبد مصرفی دربار داشته است و هزینه‌های گزافی بابت تهیه آن پرداخت می‌شده است. به گواه اسناد تاریخی، از کشورهایی مانند فرانسه و سوئد انواع و اقسام مشروبات الکلی برای مصرف داخلی دربار، از جمله خانواده و میهمانان قصر شاهی وارد می‌شده است. اوج هزینه‌کرد این نوشیدنی‌های غیر مجاز در طول برگزاری جشن‌های 2500 ساله بود. اسناد برجای مانده نشان می‌دهد در این جشن فقط حدود 2 هزار و 500 بطری شراب درجه یک فرانسوی در اختیار 165 میهمان قرار گرفت که قیمت هر بطری نزدیک به 100 دلار تخمین زده می‌شد. 

بساط فقر و فحشا
زمانی که رضاشاه پادشاهی قاجارها را مختومه اعلام کرد، زنان حرمسرای قاجاری از کاخ‌های قاجاریه بیرون رانده شده و در محله‌ای در تهران ساکن شدند که کم‌کم این محله به مکانی برای رواج فساد و تن‌فروشی  تبدیل شد. در آن دوره دختران و زنان جوان را با انتشار آگهی کاریابی برای مشاغلی چون منشی‌گری و... جذب کرده و فریب می‌دادند. بسیاری از این زنان پس از گذشت مدتی دچار اعتیاد و فقر شدید می‌شدند و از آنجا نیز رانده شده و در شهر کاسه گدایی به دست می‌گرفتند. با شروع انقلاب اسلامی بساط این محله  برچیده شد. این هم نمونه دیگری از فراهم بودن شرایط فساد و ناامنی در جامعه بود که در سال‌های حکومت پهلوی دوام و قوام داشت. 

حجاب مانع اهداف پهلوی
 حجاب زنان مسلمان ایرانی که ذهن رضاشاه و حامیانش را برای پیشبرد اهداف‌شان به چالش کشیده بود، سبب شده رضاشاه پروژه کشف حجاب را کلید بزند و در اولین قدم این خانواده سلطنتی بود که بدون حجاب اسلامی در مراسم و انظار عمومی ظاهر شدند. سپس با وقاحت تمام به مأموران نظمیه دستور دادند حجاب را از سر زنان بردارند. این خشونت و وقاحت تا آنجا پیش رفت که برخی از زنان جان خود را در این راه از دست دادند و یا سال‌های مدید از خانه بیرون نیامدند.
اینها فقط مشتی نمونه خروار از هنجارشکنی‌های خاندان پهلوی است که بی‌مطالعه و تفکر دست به اقداماتی زده بودند که دقیقاً با عقاید، ارزش‌ها، هنجارها و قوانین جامعه ایرانی و اسلامی ما منافات داشت و برای مردمی که به عقایدشان مصمم بودند، غیر قابل هضم بود، ‌به طوری که مترصد بودند از این وضع رهایی پیدا کنند. این مسائل در کنار بسیاری از کاستی‌ها و فشارهای اجتماعی دیگر سبب شد پذیرش انقلاب اسلامی از سمت مردم راحت‌تر انجام بگیرد. 

اجتماع هر روزه مسلمانان
دین اسلام در بطن خود جمع‌گراست و همین ویژگی به تنهایی کافی بود تا هرگونه گرد هم آمدن مردم برای حکومت پهلوی خوف‌برانگیز باشد. برای نمونه اقامه نماز جماعت روزانه و نماز جمعه به سهولت و فراوانی انجام نمی‌شد. اما امروز این گردهمایی‌ها در بسیاری از مساجد کشور، هر روز و آن هم در چند نوبت اگر چه امری عادی به نظر می‌رسد‌، اما به پشتوانه انقلاب اسلامی به اینجا رسیده است. 

اعتکاف تجربه‌ای تازه
برگزاری مراسم اعتکاف در برخی مساجد کشور از آن دست تأکیدات دین اسلام است که در دوره پیش از انقلاب اسلامی ردی از آن دیده نمی‌شود و تجربه‌ای است که در سال‌های پس از دوره پهلوی تجربه می‌شود؛ مراسمی که هر سال به خیل مشتاقان آن افزوده می‌شود. 

پیاده‌روی اربعین 
پیاده‌روی اربعین که از آن به گردهمایی بزرگ مسلمانان تعبیر می‌شود هم از دیگر اشکال ظهور و بروز تجمع مردم دین‌مدار مسلمان است که به این شکل و شمایل و با این گستردگی تجربه‌ای جدید است. این دور هم جمع شدن‌ها که هر روز هم به شمار عاشقان و طرفدارانش اضافه می‌شود، مصداق بارز خون تازه در رگ‌های دین اسلام است که در جهان نگاه‌ها را به سمت خود نشانه می‌رود. 
حجاب بیشتر تکریم بیشتر
در جامعه ما قوانین حاکم، رعایت حجاب را اصل و واجب می‌داند. اما زنان و دختران در انتخاب نوع این پوشش و حجاب مختارند و هیچ محدودیتی برای آنها وجود ندارد، بلکه گزینش چادر به عنوان حجاب برتر ارزشی دینی و اسلامی مورد تکریم بیشتر قرار می‌گیرد. 
بنابراین با پایان یافتن حکومت پهلوی در ایران، عقاید و باورهای دینی و اسلامی مردم جان تازه‌ای گرفت و بستری فراهم شد تا آن دسته از تأکیدات اسلام مانند برپایی نماز جماعت و جمعه و... به سهولت انجام شود. به ویژه حضور نوجوانان و جوانان در این تجمعات فرصت مغتنمی است که آنان را در مسیر درست هدایت کند و از قرار گرفتن آنها در بیراهه جلوگیری کند. همین مسئله در جلوگیری از مبتلا شدن آنها به آسیب‌های اجتماعی و به تبع درگیر شدن خانواده‌ها و جامعه با این پیامدهای احتمالی بسیار تأثیرگذار است.

گفت‌وگو با جمال شورجه، به بهانه ساخت فیلم در الجزایر


 آرش فهیم/ طی سال‌های اخیر، پای فیلمسازان ایرانی به خارج از کشور باز شده و آثاری را در نقاطی از جهان تولید می‌کنند. وقتی صحبت از حضور فیلمسازان ایرانی در کشورهای دیگر برای ساخت فیلم می‌شود، همه یاد مجید مجیدی و اصغر فرهادی می‌افتند، اما امسال یک کارگردان انقلابی، به کشوری دیگر دعوت شد تا یک فیلم سینمایی بسازد. «جمال شورجه» که نامش با فیلم‌های جنگی «سجاده آتش» و «عملیات کرکوک» شناخته می‌شود، به دعوت وزارت فرهنگ الجزایر به آن کشور سفر کرد تا یک فیلم سینمایی درباره «احمد بای» قهرمان مبارزات انقلابی الجزایر تولید کند. به این بهانه و به مناسبت چهلمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی، با جمال شورجه گفت‌وگویی داشتیم که شرح آن را در ادامه می‌خوانید.
***
* پس از گذشت 40 سال از پیروزی انقلاب اسلامی، آیا می‌توان گفت که جریان فیلمسازان انقلابی در کشور به وجود آمده است؟
به یقین ما سینماگران مذهبی و انقلابی پرشور و قابل توجهی داریم. همان‌طور که می‌دانید دوران هشت سال دفاع مقدس یکی از موالید و مواهب برای سینمای ماست که شاهد ظهور نسلی از فیلمسازان بود که توانستند خود را به عرصه برسانند و رشد کنند. ابراهیم حاتمی‌کیا فیلمسازی در سطح جهانی و بین‌المللی است؛ کسی که با حضور در میدان جنگ و در جبهه‌های دفاع مقدس، فیلمساز شد. مجتبی راعی، مرحوم رسول ملاقلی‌پور، جواد شمقدری، ابوالقاسم طالبی، شهریار بحرانی و... به طور کلی فیلمسازهایی که آثارشان صبغه مذهبی و انقلابی داشته، همه از رویش‌های انقلاب و دوران دفاع مقدس هستند و نمی‌توان این طیف از فیلمسازان را نادیده گرفت. اما نسبت به انقلاب بزرگی که اتفاق افتاده و یک واقعه منحصربه‌فرد و کم‌نظیر در قرن اخیر بوده، خیلی کم‌کاری شده است. در واقع وقتی آمار می‌گیریم، از میان هزاران فیلمی که طی 40 سال اخیر ساخته شده، فقط ما حدود 300 فیلم در حوزه انقلاب و دفاع مقدس دیده می‌شود. که البته الان تولیدات سالیانه ما در این زمینه به حدود 100 فیلم رسیده، اما از این تعداد، کمتر از 10 فیلم در سال با موضوعات دینی و انقلابی مرتبط است. با این مقایسه‌ در می‌یابیم که نسبت سینما و آثار انقلابی به عظمت انقلاب بسیار اندک است که جای تأسف و تأثر دارد. 
* چرا فیلمسازهای انقلابی هیچ‌گاه برای ساخت فیلم به دیگر کشورها دعوت نمی‌شوند. چه شد که دولت الجزایر برای ساخت فیلم از شما دعوت کرد؟
توفیقی که حاصل شد، ‌به دلیل عمق نفوذ «یوسف پیامبر» در کشورهای اسلامی و عربی بود. چون «یوسف پیامبر» در آن کشور تأثیر مطلوبی گذاشته بود. در واقع افکار عمومی در الجزایر و جهان عرب حضور من را ‌پذیرفت. با گسترش تولید آثار فاخر تاریخی و مذهبی و عرضه بین‌المللی این گونه آثار، به گونه‌ای که مردم جهان با این نوع فیلم‌ها و در نتیجه ظرفیت‌های سینمای ما آشنا شوند، تردید نکنید که آنها، خودشان راغب می‌شوند تا از هنرمندان ما دعوت کنند در کشورشان کار تولید کنند.
* جایگاه سینمای انقلاب در جهان چگونه است؟ 
پس از تجربه حضور در شمال آفریقا و ساخت فیلم در آنجا متوجه شدم چقدر در کشورهای منطقه و ملت‌های مسلمان برای فیلم‌های ارزشی و دینی تشنه هستند. همچنین درخواست‌هایی برای نمایش آثار سینمای ایران وجود داشت. بارها به من گفته شد که علاقه‌مندند فیلم‌های ایرانی در آن کشورها به نمایش دربیاید. به ویژه اینکه اغلب کشورهای اسلامی و عربی سینما ندارند و نمایش فیلم در آن کشورها در چنبره و محاصره سینمای غرب است. اما متأسفانه در این وضعیت و با وجود نیاز این کشورها، آثار سالم و خانوادگی از سینمای ایران به آنها ارائه نمی‌شود. به همین دلیل هم ما باید سینمای‌مان را خیلی فعال‌تر از آنچه هست، کنیم. این هم از دست کسی بر نمی‌آید، مگر از سوی نهادها و مراکز کلان نظام؛ آنها باید سیاست‌گذاری، برنامه‌ریزی و سرمایه‌گذاری کنند تا آثاری در شأن کشور و انقلاب‌مان تولید و در سطح جهان عرضه شود. چون در آن کشورها فیلم‌های مبتذل به اندازه کافی هست، اما جای فیلم‌هایی که به مسائل مبتلابه جوامع اسلامی و عربی توجه کند، خالی است. بی‌تردید اگر در سینما به موضوعات دینی، تاریخی، اخلاقی و خانوادگی با هدف مخاطب خارجی پرداخته شود، سینمای ما در سطح جهان گسترش خواهد یافت.
* به نظر شما، سینمای ایران با پرداختن به چه موضوعاتی می‌تواند به سینمای کشورهای منطقه راه یابد؟
ببینید، یک سرطان به نام داعش در منطقه ایجاد شد و به جان ملت‌های مسلمان افتاد. درباره این موضوع، تا به حال چند فیلم در کشور ما ساخته شده است؟! این درحالی است که آثاری با این موضوع به راحتی می‌توانند در سینمای کشورهای منطقه عرضه شوند. اما متأسفانه فیلمسازهایی که آثاری از این دست را تولید کنند، هم تعدادشان بسیار کم است. همان تعداد اندک هم که دغدغه ساخت چنین فیلم‌هایی را دارند، معمولاً بودجه لازم را به دست نمی‌آورند. حتی درباره معضلات اجتماعی که می‌تواند به طور مشترک بین کشورهای اسلامی ساخته شود نیز هنرمندان مذهبی و انقلابی فرصت کار نمی‌یابند و اغلب خانه‌نشین شده‌اند! این روزها کسانی می‌توانند فیلم بسازند که بتوانند از طریق ساخته‌های خودشان به نانی برسند. آن هم به هر طریقی و به هر بهانه‌ای چنگ می‌زنند و آن را مستمسک قرار می‌دهند تا فیلم‌شان پرفروش شود. متأسفانه این روند در سینمای ما به یک ارزش تبدیل شده است! سینماگران ارزشی و انقلابی ما کم نیستند، اما موقعیت ساختن فیلم پیدا نمی‌کنند.
* برای راه‌یابی سینمای انقلاب و دفاع مقدس به آن کشورها چه باید کرد؟
باید نهادهایی چون؛ وزارت ارشاد، کمیسیون فرهنگی مجلس، حوزه هنری، سپاه، بسیج، صداوسیما و... همه دست به دست هم دهند و با سیاست‌گذاری و سرمایه‌گذاری مناسبتی، تولید آثار انقلابی و ارزشی را تقویت کنند. سپس، سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی و رایزن‌های فرهنگی کشورمان در نقاط گوناگون جهان، با برگزاری پی در پی هفته‌های فیلم، زمینه را برای آشنایی بیشتر مردم جهان و در نتیجه ایجاد مراوده میان فیلمسازان ایرانی و دولت‌ها و نهادهای خارجی، فراهم کنند.