دادگاه آل‌خلیفه حکم حبس ابد را برای شیخ‌علی سلمان یکی از رهبران معارضان بحرینی و دبیر کل جمعیت الوفاق صادر کرد. بر اساس بیانیه جمعیت الوفاق، شیخ‌علی سلمان که 28 ژانویه به‌همراه شیخ‌حسن سلطان و علی‌الاسود نمایندگان سابق در دادگاه رژیم محاکمه شد، امسال پنجمین سال حبس خود را در زندان‌های آل‌خلیفه پشت سر می‌گذارد، آن هم به این دلیل که نظر خود را مبنی بر نیاز بحرین به آزادی، اصلاح و تحول دموکراتیک بیان کرده بود.

نگاهی به کودتای آمریکایی مصر با محور شکاف سیاسی‌ـ اجتماعی داخلی

 رضا اشرفی/ ارتش مصر در 13 ژوئن 2013 (23 خرداد 1392) علیه محمد مرسی، اولین رئیس‌جمهور اخوانی کودتا کرد؛ البته ارتش مجری کودتا بود و عاملان اصلی آن در خارج از مرزهای مصر بودند که در کنار مخالفان داخلی اخوان‌المسلمین به چنین کاری دست زدند. 
مردم مصر در سال 2011 پس از 32 سال دیکتاتوری محمد حسنی سیدمبارک که قدرت را پس از انور سادات به دست گرفته بود، انقلاب کردند. حسنی مبارک حکومت را پس از کسی به دست گرفت که با امضای پیمان کمپ دیوید و به جرم خیانت به ملت مصر و امت اسلام و جهان عرب ترور شد. البته این ترور سبب نشد که حسنی مبارک با تکیه بر حمایت‌های مالی و سیاسی آمریکا عقب‌نشینی کند.
این تمایل به حمایت از رژیم صهیونیستی و نادیده گرفتن افکار عمومی مصر که با چند دهه دیکتاتوری مطلق همراه شده بود، مردم کشور را به سمت اعتراض، شورش و انقلاب علیه حسنی مبارک هدایت کرد؛ به ویژه آنکه مردم مصر مطلع شده بودند حسنی مبارک به دلیل پیری خواهان سپردن حکومت به پسر ارشد خود است. 
یکی از توجیهات حاکمان مصر این بود که جنگ با رژیم صهیونیستی دیگر فایده‌ای ندارد و برای اینکه بتوان از امتیازات آمریکایی برخوردار بود، باید به سمت تل‌آویو دست دراز کرد. مهم‌ترین امتیازاتی که آمریکا درصدد بود به مصر بدهد، رونق اقتصادی در قبال حمایت از رژیم صهیونیستی و حمایت از ارتش مصر بود. 
طی چند دهه پس از پیمان کمپ دیوید، مصر نه تنها رنگ رونق اقتصادی را ندید؛ بلکه هر سال با مشکلات جدید اقتصادی روبه‌رو شد. در زمینه ارتش نیز آمریکا از آن حمایت کرد؛ اما نه برای مصر و به نفع مردم آن، بلکه برای رژیم صهیونیستی و به نفع ساکنان سرزمین‌های اشغالی. به همین دلیل، یکی از اولین اقدامات مردم مصر پس از انقلاب، تصرف لانه جاسوسی رژیم صهیونیستی در قاهره و پایین کشیدن پرچم آن بود. 
این موضوع افکار عمومی جهان اسلام را به شدت تحت تأثیر قرار داد؛ اما آمریکا و رژیم صهیونیستی این موضوع را برنتابیدند؛ به ویژه آنکه متحدان جدید آنها در منطقه، از جمله سعودی‌ها احساس خطر کرده بودند. 
با توجه به اینکه پس از انقلاب و در انتخابات آزاد، اخوان‌المسلمین توانسته بود قدرت را در کرسی ریاست‌جمهوری به دست بگیرد. اخوان در عمده کشورهای عربی نفوذ و تأثیر داشت و اگر در مصر موفق عمل می‌کرد، می‌توانست سیاست و حکومت را در دیگر کشورهای عرب تغییر دهد. این موضوع بیش از همه صهیونیسم و سعودی را در منطقه با چالش‌های بنیادی و وجودی مواجه می‌کرد. 
بنابراین باید جلوی آن گرفته می‌شد تا نه تنها اخوان در مصر موفق نشود؛ بلکه مسیر انقلاب‌ها تغییر کند. به این دلیل که غرب و متحدانش به این مسئله پی برده بودند در هر کشوری از منطقه غرب آسیا که انقلاب صورت بگیرد، حضور مردم و برگزاری انتخابات نتایجی عکس خواسته‌های آنها خواهد داشت. بنابراین، انقلابات خاورمیانه باید به سمتی پیش بروند که از تهدید علیه غرب، صهیونیسم و سعودی به سمت فرصت و محلی به منظور تأمین منابع برای آنها پیش برود.
از همان زمان فشار به کشورهای عرب ضد صهیونیسم افزایش پیدا کرد و سعودی هم به شدت با وارد کردن دلارهای نفتی بر آتش آن دمید و مصر یک سال پس از تحلیف محمد مرسی با حضور ارتش به دوران پیش از انقلاب برگشت. 
البته عوامل مهمی وجود داشتند تا آنچه «کودتای سفید» نامیده شد، در مصر موفق شود و ساختار سیاسی پیشین بار دیگر در این کشور حاکم شده و دستاوردهای انقلاب از بین برود. اول از هر چیز باید به اتحاد نداشتن گروه‌ها و انقلابیون اشاره کرد که اختلافات را بین مردم و تا عمق جامعه مصری پیش بردند. 
یکی از زمینه‌هایی که سبب شکل‌گیری کودتا شد، چند تکه شدن گروه‌ها و مردم بود که رودرروی هم قرار گرفته و ارتش بهانه لازم را فراهم دید تا طرح کودتای آمریکایی‌ـ صهیونیستی‌ـ سعودی را به اجرا درآورد. مسئله دوم اینکه مرسی با وجود پیروزی در انتخابات نتوانست انقلاب را رهبری و هدایت کند. 
یکی از مهم‌ترین ضعف‌های مرسی این بود که از تجربه موجود در منطقه بهره نبرد و اتفاقاً برای پیش‌برد سیاست‌های خود به سمت دشمن خود گرایش پیدا کرد تا جایی که اولین سفر منطقه‌ای و خارجی مرسی به عربستان بود. جایی که دشمنان قسم‌خورده اخوانی برای سرکوب آن به هر کاری دست می‌زنند. گفتنی است، یکی از مهم‌ترین دلایل دشمنی و رویارویی سعودی‌ها با قطر به همین واسطه است. 
همزمان آمریکا نیز از موفقیت اخوان در مصر و کشورهای عرب منطقه هراس داشت. مهم‌ترین نگرانی غرب این بود که انتخابات در کشورهای عربی به خواسته‌ای همگانی و رویه‌ای جدید تبدیل شود. با این سیاست، عمده کشورهای عربی از اتحاد با آمریکا و نزدیکی با صهیونیسم فاصله خواهند گرفت. بنابراین باید جلوی این سیاست منطقه‌ای سد ایجاد می‌شد تا کشورها به رویه قبلی خود بازگردند. 
در چنین فضایی، آنچه نصیب مردم مصر و دیگر کشورهای عرب شده، بازگشت به دیکتاتوری بود. سیاست بعدی غرب شورش‌سازی علیه کشورهایی بود که سیاست ضد صهیونیستی‌ـ سعودی را در پیش گرفته‌اند. بنابراین، مردم مصر پس از هشت سال انقلاب نه تنها از دموکراسی دور ماندند و سیاست را باختند؛ بلکه اقتصاد آنها با مشکلات بیشتری همراه شد و فقر بیش از گذشته چتر خود را گسترد. 
این چالشی است که هر کشوری در جهان که تمایلات مردم‌سالارانه دارد؛ اما نمی‌تواند اتحاد خود را حفظ کند، با آن مواجه است. آمریکا در عصر جدید از شکاف سیاسی‌ـ اجتماعی بهره برده و تا حد ممکن به دخالت و کودتا دست می‌زند تا سیاست‌های خود را دنبال کند. تحولات ونزوئلا نشان می‌دهد، واشنگتن وارد مرحله جدید کودتا به شیوه «شورش‌سازی و به رسمیت شناختن مهره خودی» شده است و پس از این قصد دارد در کشورهایی که رویه‌هایی مخالف با آمریکا دارند، انتخابات آنها را به این سمت و «خود رئیس‌جمهور پنداری» غربگرایان سوق دهد.


  محمدرضا مرادی/ در دو دهه گذشته، غرب آسیا به نوعی به رقابت بین محور غربی و محور مقاومت تبدیل شده است. ایران، سوریه، عراق، حزب‌الله لبنان، مقاومت فلسطین و به تازگی انصارالله یمن در طیف بازیگران محور مقاومت قرار می‌گیرند. وجه مشترک همه این بازیگران مقابله با روند فزاینده مداخله‌گرایی غرب به شمار می‌رود. رؤسای‌جمهور آمریکا در دوره‌های گوناگون، روش‌ها و راهبردهای متفاوتی برای تقابل با محور مقاومت به کار برده‌اند. دونالد ترامپ نیز دکترین جدیدی برای تشدید فشارها بر محور مقاومت و به ویژه ایران در نظر گرفته است. مایک پمپئو، وزیر خارجه آمریکا در سخنرانی خود در قاهره محورهای این دکترین را مطرح کرد. بر اساس این، قرار است دو سال پایانی ریاست‌جمهوری ترامپ بر مبنای این دکترین بگذرد که بر تقابل و فشار بیشتر بر ایران و محور مقاومت و همچنین تسریع روند عادی‌سازی روابط رژیم صهیونیستی و کشورهای عربی تأکید دارد؛ اما محور مقاومت نیز نباید برای تقابل با این طرح بدون برنامه و به اصطلاح دکترین عمل کند. سیدحسن نصرالله، دبیر کل حزب‌الله لبنان به تازگی پس از سکوت سه ماهه در یک مصاحبه طولانی از راهبرد جدید مقاومت در منطقه پرده برداشت؛ راهبردی که می‌تواند مهم‌ترین سد در مقابل دکترین ترامپ به شمار رود. عبدالباری عطوان، سردبیر روزنامه «رأی‌الیوم» عنوان «استراتژی مقاومت» را برای سخنان سیدحسن نصرالله انتخاب کرده است؛ اما این استراتژی چه ویژگی‌هایی دارد؟!
یکی از مهم‌ترین اجزای استراتژی مقاومت «تقویت توان موشکی» است. در این میان، ایران یکی از بزرگ‌ترین کشورها در حوزه موشکی به شمار می‌رود. افزون بر این، حزب‌الله لبنان که تهدید راهبردی رژیم صهیونیستی به شمار می‌آید، ذخایر موشکی زیادی دارد. شبکه دوم تلویزیون رژیم صهیونیستی به تازگی از توان موشکی حزب‌الله ابراز شگفتی کرد و اعلام کرد، حزب‌الله 150 هزار موشک در اختیار دارد. این مسئله برای رژیم صهیونیستی به معنای کابوس بزرگ امنیتی و حتی تهدید بزرگ وجودی است؛ از این رو در چند سال اخیر، رژیم صهیونیستی با هدف قراردادن مسیرهای انتقال سلاح به حزب‌الله سعی داشته است قدرت حزب‌الله را تضعیف کند که در این زمینه ناموفق بوده است. در این مورد نصرالله تأکید کرد، «رژیم صهیونیستی برای تجاوز به سوریه هدفی را تعیین کرد و اهداف لجستیک را زد که موشک‌های نقطه‌زن و سلاح‌های پیشرفته به حزب‌الله نرسد. آیزنکوت نیز گفته است که ما 200 حمله کرده‌ایم. نتیجه چه شد؟ شما نتوانستید مانع رسیدن امکانات مورد نیاز به لبنان شوید، پس شکست خوردید.» حتی در اختیار داشتن موشک‌های نقطه‌زن از سوی حزب‌الله به معنای آن است که در جنگ احتمالی آینده دست برتر با مقاومت خواهد بود.
یکی دیگر از مهم‌ترین حربه‌های دشمنان محور مقاومت تهدید به این مسئله است که همه گزینه‌ها روی میز است. آنها به نوعی سعی داشتند با تهدید نظامی، کشورها را به عقب‌نشینی وادار کنند؛ اما تحولات جهان عرب و شکست آمریکا در یمن، سوریه و عراق سبب شده است این معادله تغییر کند و این بار محور مقاومت است که این مسئله را مطرح می‌کند. سیدحسن نصرالله نیز این مسئله را یادآوری کرد و گفت: «این بار همه گزینه‌های مقاومت روی میز است.»
افزون بر این، استراتژی مقاومت بر مقابله با مداخله کشورهای فرامنطقه‌ای، تقویت توان داخلی، تأکید بر اراده ملت‌ها و بومی‌سازی تسلیحات و صنایع متمرکز است؛ در حالی که دکترین ترامپ سعی در ایجاد ناتوی عربی به جهت مقابله با ایران، تلاش برای مشروع نشان دادن رژیم صهیونیستی و دخالت در کشورهای محور مقاومت دارد.
به نظر می‌رسد، باید در چند سال آینده شاهد تقابل این دو نگاه بود. البته با توجه به شکست‌های منطقه‌ای آمریکا کاملاً مشخص است که استراتژی مقاومت اکنون بهترین گزینه برای مردم غرب آسیاست؛ اما نباید از پیامدهای اجرای دکترین ترامپ در منطقه نیز غافل بود.

  قاسم غفوری/ ونزوئلا یک بار دیگر خبرساز شد و آن زمانی بود که خوآن گوایدو رئیس شورای ملی ونزوئلا در اقدامی که مورد حمایت آمریکا و متحدانش قرار گرفت، خود را رئیس‌جمهور موقت ونزوئلا معرفی کرد و از مادورو خواست از قدرت کنار رود. این در حالی است که مردم ونزوئلا سال گذشته در انتخابات ریاست‌جمهوری با اکثریتی قاطع «نیکلاس مادورو» را رئیس‌جمهور کشورشان انتخاب کرده بودند. 
این وضعیت بحرانی در ونزوئلا زمانی شدت گرفت که از زمان مسجل شدن پیروزی مادورو در آن انتخابات، آمریکا مشروعیت مادورو را زیر سؤال برد و انتخابات را تقلبی توصیف کرد. چندی پیش نیز پمپئو وزیر امور خارجه و پنس معاون رئیس‌جمهور آمریکا به طور رسمی بر حمایت از مخالفان دولت قانونی ونزوئلا تأکید کردند. در همین حال آمریکا به طور رسمی اعمال تحریم‌های گسترده علیه ونزوئلا را اعلام کرد و از کشورهای آمریکای لاتین همچون برزیل و کلمبیا خواست علیه این کشور با او همراهی کنند. 
نکته مهم آنکه، در کنار آمریکا، کشورهای انگلیس و فرانسه نیز از این کودتا حمایت کرده و حتی از آن با عنوان دموکراسی و آزادی‌خواهی یاد کردند. این رفتارها در حالی صورت گرفته که در باب آنها ذکر چند نکته لازم است. نخست آنکه، کشورهای مذکور در حالی از آزادی‌خواهی و حمایت از بشریت سخن گفته‌اند که در ماه‌های اخیر مردم فرانسه در شنبه جلیقه‌زردها بارها خواستار کناره‌گیری مکرون از قدرت شدند. 
در انگلیس نیز بر سر برگزیت و بحران اقتصادی، مردم و جریان‌های سیاسی خواستار سرنگونی دولت ترزا می‌ شده‌اند و در آمریکا نیز هر روز علیه ترامپ تظاهرات می‌شود که البته واکنش به تمام این مطالبات سرکوب‌گری است. اکنون این سؤال‌ها مطرح است که اگر حق مردم آزادی‌خواهی است، چرا در این کشورها این قانون اجرا نشده و با شدیدترین روش‌ها مردم را سرکوب می‌کنند؟ 
یا در کشورهایی که تحت حمایت غربی‌ها هستند، مانند بحرین و عربستان که مردم سال‌هاست علیه حاکمیت دیکتاتوری مبارزه می‌کنند، چرا مفهوم آزادی‌خواهی جایگاهی ندارد و حتی از این سرکوب‌ها حمایت می‌شود؟ یا در یمن که نزدیک به چهار سال است که ائتلاف آمریکایی‌ـ سعودی در حال کشتار مردم به جرم تلاش برای سرنگونی نظام غیرمردمی منصور هادی، هستند، چرا از آزادی سخنی به میان نمی‌آید؟!
این نوع رفتارها خود واهی بودن ادعای حقوق بشری غرب را آشکار می‌کند و نشان می‌دهد، دموکراسی و مردم‌سالاری برای آنان یک ادعا برای رسیدن به منافع است و هرگز در عمل، ارزش و احترامی برای آن قائل نیستند.
دوم نوع واکنش‌های جهانی به رفتارهای این کشورها در قبال ونزوئلا است. بررسی تاریخی نشان می‌دهد که در گذشته وقتی غرب از کودتاهای مخملی و رنگی در بالکان حمایت می‌کرد، کشورهای دیگر یا سکوت کرده بودند یا از آن حمایت می‌کردند، اما اکنون این رویه تغییر کرده و کشورها در برابر آنها صف‌آرایی می‌کنند، چنانکه در موضوع ونزوئلا بسیاری از کشورها، از جمله مکزیک، اروگوئه، روسیه، چین، ایران، ترکیه و ده‌ها کشور دیگر درباره پیامدهای دخالت آمریکا در امور داخلی ونزوئلا و تلاش برای کودتا یا اقدام نظامی در این کشور هشدار داده و آن را محکوم کرده‌اند؛ روندی که نشان می‌دهد ادعای قدرت برتر بودن غرب در حال فروپاشی است و عملاً آنها دیگر توان بازیگری در قالبی انحصاری را نداشته و جهان در برابر آنها ایستادگی خواهد کرد.

نفوذ آل‌سعود در جهان اسلام‌ـ 49

  عبدالله عبادی/ حدود 40 درصد از جمعیت 5/2 میلیون نفری کویت شیعه هستند، می‌توان گفت، ساختار سیاسی کویت از بین کشورهای منطقه در یک چارچوب عربی به الگوی سیاسی‌ـ دموکراسی غربی نزدیک‌تر است. در میان کشورهای عرب حوزه خلیج‌فارس مردم کویت از آگاهی و رشد سیاسی و سطح علمی خوبی نسبت به کشورهای دیگر برخوردارند. در این کشور احزاب سیاسی رسمی یا غیر رسمی وجود ندارد. جمعیت‌های سیاسی و مذهبی تحت پوشش مسائل مذهبی و اجتماعی می‌توانند فعالیت‌های سیاسی داشته باشند. کویت از نظر موقعیت جغرافیایی خاص و داشتن منابع سرشار نفت، برقراری روابط با تمام کشورها را در حفظ ثبات خلیج فارس مثبت می‌داند. در قانون اساسی کویت مبنای روابط خارجی تأکید بر احترام متقابل و مداخله نکردن در امور دیگران ‌است، با وجود همه این شرایط، عربستان مانند یک برادر بزرگ‌تر بر سر سیاست‌گذاری عالی دولت این کشور سایه انداخته و در بسیاری از موارد دیده شده که با وجود اینکه کویت یک کشور مستقل است، اما سیاستمداران آن کورکورانه از خط مشی ریاض پیروی می‌کنند. هرچند عده بسیاری از مردم مسلمان این کشور حنفی بوده و ارتباط کمی با وهابیت و سلفی‌گری دارند، اما فشار حاکمان ریاض موجب شده رویکرد دولت این کشور رویکردی کاملاً وهابی و سلفی به نظر برسد، از جمله این رویکردها روابط حاکمیت با شیعیان است.
شیعیان کویت عمدتاً از دیگر کشورها به این سرزمین آمده و در آن ساکن شده‌اند. عمده شیعیان کویت اصلیتی ایرانی، عراقی، عربستانی و بحرینی دارند. شیعیان ایرانی‌الاصل که در اصطلاح «عجم کویتی» نامیده می‌شوند، عموماً از سواحل جنوبی ایران و استان‌های بوشهر، فارس، خوزستان به این کشور آمده‌اند. اغلب شیعیان عراقی از مناطق جنوبی عراق، بصره، نجف و کربلا هستند. شیعیان عربستان از منطقه شرقیه و از احساء هستند. گروهی از شیعیان بحرینی نیز به کویت آمده‌اند که به بحارنه و قلالیف مشهورند. این مهاجرت‌ها به دلایلی، از جمله بهبود وضع اقتصادی و کارهای تجاری صورت گرفته است.
هرچند تا یک دهه گذشته شیعیان کویت در آزادی کاملی به سر می‌بردند، اما با تیره شدن روابط سیاسی ایران و رژیم آل‌سعود و فشار عربستان برای اذیت و آزار شیعیان حاضر در کشورهای حوزه خلیج‌فارس، دولت این کشور مشکلات فراوانی را برای شیعیان ایجاد کرده که برخی از آنها عبارتند از:
1ـ جمع‌آوری پرچم‌ها با نوشته‌های «یا حسین» و «یا زهرا» از روی قبور شیعیان: اداره فوت در کویت که تحت تأثیر اندیشه‌های افراطی وهابیون قرار دارد، نصب هرگونه پرچم که شعارهای مذهبی چون؛ «یاحسین»، «یازهرا»، «لا اله الا الله» و «محمدرسول الله» در آنها وجود دارد را ممنوع اعلام کرد. اداره فوت، وابسته به شهرداری کویت طی بخشنامه‌ای اعلام کرد که قرار دادن پرچم و عکس بر روی مقبره شیعیان ممنوع بوده و باید به سرعت از روی قبور برداشته شود. این قانون با اعتراض شدید شیعیان کویت مواجه شده و معتقدند که جریان‌های وهابی حتی به قبور شیعه نیز رحم نکرده و خواستار محو تشیع در این کشور هستند.
2ـ جلوگیری از رشد و نفوذ شیعیان در پارلمان کویت: در سال 1391 در پی برگزاری انتخابات پارلمانی در کویت، شیعیان توانستند برای اولین بار در تاریخ این کشور 16 کرسی از مجموع 50 کرسی پارلمان را از آن خود کنند. رژیم ریاض که از قدرت گرفتن شیعیان در کشور همسایه دیوار به دیوار خود به شدت به هراس افتاده بود، با فشار به خاندان آل‌صباح خواست تا نتیجه انتخابات را ملغی کند و آن را به رسمیت نشناسد که با کارشکنی‌های خاندان آل‌صباح در نهایت 9 کرسی از 16 کرسی به شیعیان تعلق گرفت. در انتخابات سال 1395 نیز با مهندسی انتخابات از سوی عربستان و دولت کویت تعداد کرسی‌های شیعیان از 9 کرسی به 6 کرسی تقلیل یافت و به این ترتیب در حالی‌که می‌رفت تا شیعیان عنان قدرت را در این کشور مهم حاشیه خلیج‌فارس به دست گیرند، متأسفانه در اثر نفوذ و لابی‌گری دولت وهابی عربستان این فرصت تاریخی از دست رفت.
3ـ جلوگیری از پذیرش سفیر شیعه لبنان در کویت: در شهریور 1396 دولت عربستان با فشار بر دولت کویت موجب شد تا دولت این کشور استوارنامه ریان سعید سفیر لبنان در کویت را نپذیرد. بنا بر اخبار منتشر شده‌ مهم‌ترین دلیل مخالفت عربستان با ریان سعید فقط مذهب وی بوده است؛ زیرا این سیاستمدار لبنانی شیعه‌مذهب بوده و امکان ارتباط وی با حزب‌الله و در نهایت جمهوری اسلامی ایران وجود داشت.
4ـ درخواست لغو مصونیت عبدالحمید دشتی: عبدالحمید دشتی از نمایندگان شیعه پارلمان کویت است که به شدت طرفدار محور مقاومت به رهبری جمهوری اسلامی ایران است. از ابتدای حمله ددمنشانه رژیم ریاض به ملت مظلوم یمن، وی برای حمایت از آنان به پا خاسته و به روش‌های گوناگون مظلومیت آنان را به گوش جهانیان رسانده است. عبدالحمید دشتی پس از ترور شهید عماد مغنیه در سفر به لبنان ضمن دیدار با خانواده وی پیشانی پدر شهید را بوسیده بود. 
 همچنین با شروع انقلاب مردم بحرین و سرکوب شیعیان این کشور به دست رژیم سفاک منامه، عبدالحمید دشتی با تشکیل یک کمپین بین‌المللی و حقوق بشری خواهان توقف شکنجه شیعیان در بازداشتگاه‌های آل‌خلیفه شده بود. قدرت تأثیرگذاری این کمپین به حدی بود که وزیر خارجه آل‌خلیفه با تندترین ادبیات علیه وی موضع گرفت و گفت: «ملت و مجلس ملی کویت محترم است و یک «انتر تنفربرانگیز» نباید خودش را نماینده ملت جا بزند!» همزمان، سلفی‌های داخل کویت نیز تحرکات محسوس و گسترده‌ای علیه این کمپین راه انداختند و حتی یکی از این نمایندگان تندروی سلفی خواستار محاکمه نمایندگان شیعه شد و دشتی را «جاسوس تهران» و «یک دهاتی ایرانی» نامید.
با قدرت گرفتن و نفوذ عبدالحمید دشتی در داخل و خارج از مرزهای کویت، عربستان از طریق امپراتوری رسانه‌ای خود همچون العربیه، ام‌بی‌سی، روزنامه عکاظ و السیاسیه و هزاران صفحه در پایگاه‌های اجتماعی خود جنگ تبلیغاتی شدیدی را علیه وی آغاز کرد و بارها و بارها از دولت کویت درخواست کرد ضمن لغو مصونیت سیاسی و اخراج وی از پارلمان، زمینه اخراج وی از کویت را نیز ایجاد کنند که خوشبختانه این تلاش‌ها تا به امروز بی‌ثمر بوده است.


 ایران همچنان برجام را اجرا می‌کند
خبرگزاری تسنیم: نهادهای اطلاعاتی آمریکا در تازه‌ترین ارزیابی خود از «تهدیدهای جهانی علیه ایالات متحده» اذعان کرده‌اند که ایران در چارچوب برجام فعالیت‌های هسته‌ای خود را همچنان ادامه می‌دهد. در بخش مربوط به ایران که در «ارزیابی جامعه اطلاعاتی آمریکا از تهدیدهای جهانی» مندرج شده، آمده است: «ما همچنان این ارزیابی را داریم که ایران در حال حاضر فعالیت‌های کلیدی [لازم برای] توسعه سلاح‌های هسته‌ای را در پیش نگرفته است؛ فعالیت‌هایی که از نظر ما برای تولید یک وسیله [انفجاری] هسته‌ای ضروری هستند. با این حال، مقامات ایرانی علناً تهدید کرده‌اند که اگر ایران منافع ملموس تجاری و سرمایه‌گذاری مورد انتظارش از این توافق را به دست نیاورد، برخی تعهدات برجامی خود را برگردانده‌ و فعالیت‌های هسته‌ای را که برجام آنها را محدود کرده از سر خواهند گرفت.»
برجام سبب مجادله در ایران شده ‌است
خبرگزاری مهر: رئیس سازمان مرکزی اطلاعات آمریکا با بیان اینکه، بهره‌مند نشدن ایران از عواید اقتصادی برجام سبب بروز مجادلاتی در داخل این کشور شده است، تأیید کرد که اما تهران هنوز هم به توافق هسته‌ای پایبند است. «جینا هاسپل» رئیس سازمان مرکزی اطلاعات آمریکا (سیا) با رد کردن ادعاهای «دونالد ترامپ» رئیس‌جمهور این کشور مبنی بر نقض توافق هسته‌ای از سوی ایران، تأکید کرد که تهران از سال 2015 تا کنون به مفاد برجام پایبند بوده است. هاسپل طی جلسه استماع کمیته اطلاعات مجلس سنای آمریکا با بیان اینکه، با وجود خروج ترامپ از برجام، ایران هنوز آن توافق را رعایت می‌کند، گفت: «اکنون ایرانی‌ها از نظر فنی (به برجام) پایبند هستند.»
ایران قابلیت‌های نظامی خود را بهبود بخشیده است
خبرگزاری باشگاه خبرنگاران جوان: «دَن کوتز» مدیر اطلاعات ملی آمریکا در سخنانی ضد ایرانی گفت که ایران رفتار منطقه‌ای خود را همچنان ادامه می‌دهد و قابلیت‌های نظامی خود را بهبود بخشیده است. دَن کوتز در بخش دیگری از سخنان خود ادعا کرد که مقامات کرملین، روسیه را با کشورهایی همچون کوبا، ایران، سوریه، ونزوئلا و دیگران‌ هم‌پیمان کرده‌اند. مدیر اطلاعات ملی آمریکا درباره ایران مدعی شد که «ایران جاه‌طلبی‌های منطقه‌ای خود را همچنان ادامه می‌دهد و در حالی که اقتصادش در حال تضعیف است، قابلیت‌های نظامی خود را بهبود بخشیده است.» وی در اظهاراتی تأمل‌برانگیز و مشکوک درباره ایران، مدعی شد: «ما انتظار ناآرامی‌های بیشتری را داریم.»
نشست ورشو دستاوردی برای واشنگتن ندارد
خبرگزاری مهر: «پل پیلار» رئیس بخش تحلیل عملیات سازمان سیا معتقد است،‌ نشست ضد ایرانی ورشو در هیچ زمینه‌ای دستاورد عملی علیه ایران برای ترامپ نخواهد داشت. در آغاز تصمیم بر این بود که‌ـ مانند دیگر سیاست‌های خارجی دولت آمریکا‌ـ این نشست به یک نشست ضد ایرانی تبدیل شود، اما خیلی ‌زود معلوم شد که بسیاری از دولت‌های اروپایی از جمله لهستان که میزبانی این نشست را بر عهده دارد با تمرکز آن روی این مسئله مشکل دارند. آنها سعی دارند تمرکز نشست را گسترش دهند و اجازه ندهند تنها به یک مانور ضد ایرانی تبدیل شود.
کاخ سفید درباره SPV به اروپا هشدار داد
خبرگزاری فارس: کاخ سفید به کشورهای اروپایی هشدار داده است که در صورت راه‌اندازی سازوکار ویژه مالی(SPV) با ایران به منظور دور زدن تحریم‌ها، مشمول تنبیه‌ها و مجازات واشنگتن خواهند شد. دولت (دونالد) ترامپ از نزدیک در حال رصد تلاش‌های اروپا برای استقرار یک کانال پرداخت مالی جایگزین به منظور هموار کردن مراودات اقتصادی با ایران است. کاخ سفید در حال هشدار دادن به اروپایی‌ها است و به آنها گفته که اگر برای دور زدن تحریم‌های آمریکا علیه ایران تلاش کنند، مشمول تنبیه‌ها و مجازات‌های شدید (آمریکا) خواهند شد.