مهدی حسنزاده/ اعلام تصميم امام خميني(ره) براي بازگشت به ايران، رژيم پهلوي را به اقداماتي واداشت که آتش انقلابي مردم را دوچندان کرد. تاريخ اعلامشده، پنجم بهمن ماه بود؛ اما خبرها از اعلام نقص فني هواپيماي عازم پاريس و مسدودشدن باند فرودگاه مهرآباد به وسیله تانکها و کاميونهاي ارتشي حکايت ميکرد؛ سرانجام از تعطيلي کليه پروازهاي فرودگاه مهرآباد تا سه روز خبر داده شد. روحانيون انقلابي در اعتراض به اين حرکت رژيم، تصميم گرفتند در مسجد دانشگاه تهران تحصن کنند.
حدود چهل نفر از روحانيون مبارز و انقلابي، در مسجد دانشگاه تهران تحصن کردند و شرط پايان اين تحصن را بازگشت حضرت امام(ره) بیان داشتند. حضرات آيات محمد حسينيبهشتي، مرتضي مطهري، عطاءالله اشرفياصفهاني، سيدمحمود طالقاني، محمدجواد باهنر، آيتالله خامنهاي، اکبر هاشميرفسنجاني، محمد اماميکاشاني، محمد يزدي، علي مشکيني، محمد صدوقي و...، از جمله متحصنان بودند. حضرت آيتالله خامنهاي که در آن روزها، عضو شوراي انقلاب بودند، مسئوليت کميته تبليغات تحصن را برعهده گرفتند.
با بسته شدن فرودگاه و پس از راهپيمايي گسترده مردم در فرداي آن روز (مصادف با ۲۸ صفر)، سران انقلابيون در مقر کميته استقبال از امام(ره) در مدرسه رفاه جمع شدند تا در اينباره رايزني کنند. در این راستا، پيشنهاد برگزاري تحصن به ميان آمد. «فکر تحصن در تهران بيارتباط به تجربه تحصن در مشهد نبود، يعني تجربه موفق تحصن بيمارستان [امام رضا(ع)] مشهد، تشويقکننده بود به اين تحصني که در تهران انجام گرفت.»
پس از تصويب اصل برگزاري تحصن، گفتوگوها درباره مکان آن آغاز شد: «مدتي بحث شد که کجا تحصن انجام بگيرد، بعضي ميگفتند در مسجد بازار، مسجد امام که آن وقت اسمش مسجد شاه بود آنجا تحصن انجام بگيرد، بعضي جاهاي ديگر را پيشنهاد ميکردند يک وقت پيشنهاد دانشگاه هم شد که ديديم بسيار جالب و از همه جهت اين خوب هست.»
مرحوم آيتالله طاهري خرمآبادي در اينباره ميگويد: «يک نظر اين بود که تحصن در مکاني صرفاً مذهبي انجام بگيرد. براي اين منظور، مسجد شاه سابق در نظر گرفته شد. دوستان ميگفتند که آنجا بهترين مکان براي تحصن است. اين مسجد در بازار قرار داشت و مردم هم در مسجد و اطراف آن تردد داشتند. نظر ديگري هم وجود داشت که شهيد مطهري هم طرفدار آن بود و آن، تحصن در دانشگاه بود. طرفداران اين نظر معتقد بودند نام دانشگاه، نامي جهاني است و اين تحصن از اين طريق در سطح جهان مطرح ميشود و رسانههاي دنيا هم آن را مطرح مينمايند؛ علاوه بر اينکه با قشر دانشجو و دانشگاهيان ارتباط و نزديکي بيشتري برقرار ميگردد.»
با انتخاب دانشگاه تهران «برادرها صبح زود رفتند دانشگاه... مشکلات زيادي هم سر راه ما انصافاً درست کردند؛ اما مسجد خوشبختانه باز بود، ما رفتيم داخل مسجد و فوراً آن اتاقک سر مسجد را، آنجا را ستاد کارها قرار داديم و بلافاصله يک اعلاميه منتشر کرديم؛ يعني اولين کاري که کرديم يک اعلاميه نوشتيم.» (آیتالله خامنهاي، 11/11/1363)
به این ترتیب تحصن آغاز شد و اولين بيانيه روحانيون متحصن مسجد دانشگاه تهران در هشتم بهمن ماه 1357 صادر شد. در قسمتي از اين بيانيه آمده است: «اينجانبان، به عنوان اعتراض به اعمال ضد انساني دولت غير قانوني بختيار از ساعت ۹ صبح روز يکشنبه هشت بهمن ماه جاري تا بازگشت حضرت آيتاللهالعظمي امام خميني(دامظله) به وطن و به آغوش پُرمهر ملت، در مسجد دانشگاه تهران تحصن اختيار ميکنيم و از اين محل مقدس در کنار برادران دانشجوي خود، نداي حقطلبانه خود را به گوش جهانيان خواهيم رساند. با شروع تحصن، سيل بيشمار جمعيت، به سمت دانشگاه تهران سرازير شد. روحانيون مختلف هم خود را به هر طريق به مسجد دانشگاه ميرساندند و به متحصنين ميپيوستند.»
«اگر سخنرانيها و اعلاميهها نبود مفهوم نميشد که چه کاري انجام گرفته، مردم در جريان قرار نميگرفتند و تبليغات دستگاه هم ميتوانست شايد آن را جور ديگري جلوه بدهد؛ لذا چند تا برنامه در دانشگاه بود. يکي سخنرانيهايي بود که مستمراً در مسجد دانشگاه انجام ميگرفت که همه ماها هر کدام يک برنامه سخنراني را اينجا گذاشتيم و ديگران سخنراني ميکردند. يکي اعلاميهها بود، يکي هم يک نشريه، يک بولتن روزانه ما منتشر ميکرديم.»
اتاقک کنار مسجد دانشگاه به مرکز رهبري تحصن در تهران بدل شده بود. چند کميته اصلي برای تحصن تشکيل شد که برخي از آنها عبارت بودند از: کميته علماي شهرستاني و کميته پشتيباني. کميته مهم ديگري هم به نام کميته تبليغات وجود داشت. مسئوليت اين کميته با آيتالله خامنهاي بود که نشريهاي هم در همان ايام منتشر ميکرد. معظمله در اين باره ميفرمايند:
«من فراموش نميکنم آن روز با مرحوم آقاي بهشتي دو نفري آمديم و از در شرقي دانشگاه وارد شديم. يکي از دوستان عزيز و علماي محترم... قبلاً رفتند آنجا، هماهنگ کردند و در شرقي دانشگاه را باز کردند -چون در جنوبي که در اصلي بود، [تحت کنترل رژيم بود] و روي ما باز نميشدـ و ما از آنجا وارد دانشگاه شديم، رفتيم توي مسجد دانشگاه و بنده رفتم توي آن اتاق عقب مسجدـ که يک اتاق کوچکي بود، نميدانم حالا هم هست يا نهـ آنجا مستقر شديم و از همان روز اول، نشريه تحصن را راه انداختيم، که چند شماره از همان روز اول آنجا منتشر شد.» (13/11/1388)
اين تحصن هوشمندانه و بهموقع علما و بازتاب گسترده آن فشار شديدي به بختيار وارد کرد و او را سخت به تکاپو انداخت. او حتي در اين راه به مذاکره غير مستقيم با سران تحصن هم روي آورده بود؛ اگرچه نميتوانست آنان را به سازش و کوتاه آمدن راضی کند. به گفته آيتالله جمي «ما ميدانستيم که بختيار دستپاچه شده، با بعضي از اين بزرگان دستاندرکار تحصن و کميته استقبال تماسهايي ميگيرد. با آقاياني مثل شهيد مطهري و بهشتي که يک کاري بکنند. اينها هم قرص و محکم ميگفتند که غير از اين راهي نيست و بايد حتماً امام بيايد و اين تحصن به هم نميخورد تا امام بيايد.»
مرحوم هاشميرفسنجاني در خاطرات خود از روز هشتم بهمن مينويسد: «مردم در حمايت از اين تحصن (علما در دانشگاه تهران) به سوي دانشگاه به حرکت درآمدند و وقتي از سوي نيروهاي نظامي مستقر در ميدان انقلاب (24 اسفند) متوقف شدند، شروع به درگيري و مقابله کردند که اين کار در چند نوبت انجام شد. ولي سختترين درگيري در بعدازظهر اولين روز تحصن روي داد که در نتيجه آن، عده زيادي شهيد و مجروح شدند و مردم جنازه شهدا را به دانشگاه آوردند و در خيابانها گرداندند؛ آنها با عصبانيت شعار ميدادند که رهبران ما را مسلح کنيد.»
حسين ترابي، نويسنده کتاب «براي آزادي» در توصيف تحصن روحانيون در مسجد دانشگاه تهران مينويسد: «تظاهرات در دانشگاه تهران، بر پارچه بزرگي نوشته شده است: «هدف، جمهوري اسلامي» بر پارچهاي که بر سر در مسجد دانشگاه تهران نصب شده، نوشته شده است: «تحصن جامعه روحانيت مبارز ايران در مسجد دانشگاه به عنوان اعتراض به جلوگيري از بازگشت امام خميني به ميان ملت.»»
به هر حال، بختيار وقتي متوجه شد که نميتواند سران را به سازش دعوت کند و از سوی ديگر هم نميتواند در برابر فشارهاي رو به افزايش ناشي از تحصن مقاومت کند، در نهایت تسليم خواست متحصنان و مردم حامي آنها شد و از جانب دولت اعلام شد که مانعي برای ورود امام(ره) به ميهن وجود ندارد و اين تحصن موجب شد تا رکن اصلي پيروزي انقلاب در آن مقطع (حضور امام(ره) در کشور) محقق شود.