شهناز سلطانی/ زبان ابزاری برای برقراری ارتباط با دیگران و وسیلهای برای بیان احساسات و تفکر و هیجانات عاطفی است که آن را یکی از مهمترین ابداعات بشر برمیشمرند. این وسیله برقراری ارتباط در شکلگیری هویت و شخصیت افراد نقش پررنگی بازی میکند. باید گفت، در بین زبانها، زبان مادری از اهمیت متفاوتتری برخوردار است. در مهم بودن آن همین یک نکته کفایت میکند که «یونسکو» اعلام کرده است: «آن کس که نتواند به زبان مادری خود صحبت کند، بخواند و بنویسد بیسواد محسوب میشود.»
تلاش برای ثبت زبان مادری
نخستین بار یک راهبه کاتولیک بود که در سخنرانیاش اصطلاح «زبان مادری» را به کار برد و از آن برای اشاره به زبان خاصی به جای زبان لاتین استفاده کرد. از آن پس این واژگان در دایره کلمات مورد توجه قرار گرفت. کم و بیش نزدیک به دو دهه است که یونسکو روز دوم اسفند (21 فوریه) را در تقویم جهانی به نام روز زبان مادری ثبت کرده است. این روز تلنگری است تا کمی درباره زبان مادری و اهمیت آن تأمل کنیم و بیندیشیم. داستان روز زبان مادری از این قرار بود که در سال 1952 تعدادی از دانشجویان دانشگاههای داکا (پایتخت بنگلادش) تظاهراتی ترتیب دادند تا زبان بنگالی پس از زبان اردو در کشور پاکستان رسمی شود. (در آن زمان بنگلادش جرئی از پاکستان بود)؛ اما پلیس با خشونت برخورد کرد و تعدادی از دانشجویان کشته شدند. در سال 1971، پس از استقلال بنگلادش این کشور درخواست خود را به سازمان ملل اعلام کرد. در آن در خواست اعلان شده بود یک روز را به نام روز زبان مادری ثبت کنند که این درخواست اجابت شد و از آن روز 21 فوریه هر ساله اهمیت زبان مادری را به همه جهان گوشزد میکند. سازمان ملل هدف خود را از نامگذاری این روز کمک به تنوع زبانی و فرهنگی و جلوگیری از مرگ و نابودی زبانها اعلام کرده است.
زبان مادری چیست؟
در تعریف این زبان دو دیدگاه وجود دارد؛ یک دیدگاهی است که در آن کودک از بدو تولد در خانه در معرض زبان قرار میگیرد که زبان بومی و اصلی والدینش است و او این زبان را از والدینش فرا میگیرد. دیدگاه دوم معتقد است زبان مادری زبان نیاکان اوست، هر چند او و والدینش به آن زبان تکلم نکنند؛ اما آنچه در بین دیدگاهها ظاهراً مهمتراست و زیر ذرهبین زبانشناسان قرار گرفته، دیدگاه نخست است.
چرا زبان مادری مهم است؟
صاحبنظران در حوزههای زبانشناسی، جامعهشناسی و روانشناسی معتقدند زبان مادری در شکلگیری هویت و شخصیت یک کودک تأثیر بسزایی دارد و پیوند او را با گذشته خود برقرار میکند. وقتی آدمی با گذشته خود ارتباط برقرار میکند و پیوند دارد، در واقع ریشه دارد و به یقین کمتر در معرض بیهویتی و پیامدهای منفی و زیانبار آن قرار میگیرد. کودک به زبان مادری فکر میکند و از این روش بهتر میتواند تفکر خود را بیان کند.
کودک زبان مادری را در یک فرایند طبیعی و ناخودآگاه فرا میگیرد؛ اما زبان دوم را آگاهانه یاد میگیرد. این یادگیری و فراگیری دو موضوع جدا از هم است و فراگیری مهمتر. ضمن آنکه فراگیری زبان مادری یادگیری زبانهای دیگری را تسهیل میکند.
نکته جالب درباره زبان مادری این است که پژوهشهای علمی نشان داده در سکتههای مغزی به بخش زبان دوم آسیب بیشتری میرسد تا زبان مادری.
زبانهای زنده و در معرض نابودی
در حال حاضر، در سراسر جهان 6 هزار و 800 زبان ثبت شده وجود دارد که سه هزار زبان آن در معرض خطر نابودی است. جالب است که فقط 5 درصد مردم جهان به 95 درصد زبانهای جهان صحبت میکند. کمی توجه به این آمار و ارقام به خوبی نشان میدهد تعداد متکلمان بسیاری از زبانها چقد کم است و چقدر این زبانها تا محو شدن فاصله ناچیزی دارند.
چگونه یک زبان در معرض خطر قرار میگیرد؟
معمولاً زبانی که در جرگه زبانهای در حال انقراض تعریف میشود، در یکی از این سه حالت قرار میگیرد: کودکان دیگر در خانه این زبان مادری را یاد نمیگیرند یا پدربزرگها و مادربزرگها این زبان را تکلم میکنند و پدرها و مادرها هم میفهمند؛ اما با فرزندانشان صحبت نمیکنند یا فقط پدربزرگها و مادربزرگها و به این زبان صحبت میکنند، آن هم نه کامل.
در کشور ما هم نسبت به انقراض یک زبان هشدار داده شده است. «یونسکو» زبان هورامی در کشور ایران را در معرض خطر و انقراض معرفی کرده است. هورامیها در سرزمینی بین ایران و عرق زندگی میکنند که کردنشین هستند. در کشور ما هورامیها در استانهای کرمانشاه و کردستان و در کشور عراق در استان سلیمانیه زندگی میکنند. در واقع بیشتر در شهرهای پاوه و مریوان ایران و حلبچه عراق سکونت دارند و متأسفانه زبان آنها در خطر نابودی است و باید مورد توجه قرار گیرد؛ چرا که با ازبین رفتن آن بخشی از فرهنگ ما به فراموشی سپرده میشود.
چطور زبان مادری را
از خطر نجات دهیم؟
دکتر «دیوید هریسون» استاد زبانشناسی در پنسیلوانیای آمریکاست که برای حفظ زبانهای در حال انقراض پژوهش میکند. این استاد دانشگاه معتقد است: «تعداد گویشوران (گویشور کسی که به آن زبان مادری گویش میکند) یک زبان در حال انقراض مهم نیست؛ بلکه میزان انتقال آن به نسلهای بعدی مهم است. برای نمونه بزرگترین جمعیت سرخپوست بومی آمریکا قومی است به نام «ناوایو» که 500 هزار گویشور دارد، ولی میزان انتقال آن 15 درصد است.»
هر زبانی سرشار از مفاهیم و آگاهی است و گنجینه ارزشمندی به شمار میآید که طی هزاران سال جمعآوری شده است و از بین رفتن زبان یک قوم به معنای تدفین این گنجینههای ذی قیمت است. گسترش رو به رشد روند جهانی شدن بسیاری از زبانهای مادری را به ورطه نابودی کشانده است. زبان غالب زبان مغلوب را کم ارزش تلقی میکند و همین سبب میشود گویش و زبان مادری و قومی خود را رها کند؛ اما آنجا که تعصب وجود دارد، زبانهای مادری به خوبی حفظ شده و به نسلهای بعدی منتقل میشود. بسیاری از زبانهای قومهای مختلف که گویشوران زیادی هم ندارند، به همین شکل حفظ و نگهداری شده است. اگر بدانیم و آگاه باشیم همه ما که به زبان مادریمان تسلط داریم، زبانی که به جز زبان رسمی کشور است، چه گنجینه پربهایی داریم حتماً آن را به فرزندانمان انتقال میدهیم. بدون سرخوردگی و بدون شرم با فرزندانمان به این زبان تکلم میکنیم. متأسفانه، در بسیاری از ما روند یکسان شدن و یک شکل شدن در جامعه مسابقه گذاشتهایم. داشتههای پربهایمان را نادیده میگیریم. برای نمونه، اگر فرزندمان فقط چند کلمه انگلیسی پیش پا افتاده یاد بگیرد با سربلندی آن را پیش دوست و آشنا مدام گوشزد میکنیم و آنچنان با فخر و مباهات از کودکمان میخواهیم که این کلمات را تکرار کند که گویی به چندین و چند زبان مسلط شده است؛ اما آیا وقتی فرزندمان به ربان مادریاش هم صحبت میکند، باز هم با همین تفاخر از آن یاد میکنیم؟
یادمان باشد زبان مادریمان هنری پر بهاست که فقط مایی که در جایگاه پدر و مادر هستیم، میتوانیم این هنر را به فرزندانمان بیاموزیم و به آن ببالیم و بخشی از هویت فرهنگیمان را حفظ کنیم.