امین پناهی/ این روزها همه جا حرف از گرانی اقلام است؛ از تریبونهای نماز جمعه و کلاسهای درس گرفته تا داخل تاکسیها و مغازههایی که به نوعی ویترین گرانی برای مردم هستند. هرچند آمارهای رسمی تورم نقطه به نقطه بهمن ماه را 23 درصد اعلام کردهاند، اما وضعیت جیب مردم و توانایی خرید آنها نشان میدهد که این اعداد و ارقام در دنیای واقعی وجود ندارند و تورم واقعی بسیار بیشتر از اینهاست. یکی دو نمونه مبتلابه، افزایش افسارگسیخته قیمت گوشت و برخی مرکبات است که در هفتههای اخیر داد مردم را درآورده است. قاچاق دام زنده به خارج از کشور و ضعف مدیریت در این زمینه سبب افزایش قیمت گوشت شده است، یا برای نمونه افزایش چند برابری قیمت آجیل نسبت به سال گذشته اصلاً خرید آجیل برای سفرههای نوروزی را در هالهای از ابهام قرار داده است. برخی از دستاندرکاران تولید پسته دلیل افزایش چند برابری قیمت آن را کاهش تولید و تلاش برای تأمین نیاز خارجی برمیشمرند. این در حالی است که آمارها نشان میدهد قیمت پسته صادراتی در خارج از کشور به مراتب پایینتر از رقمی است که در کشور به فروش میرسد.
اندر حکایت پراید
نمونه دیگری که این روزها داستانش نُقل محافل است و البته سبب شده طنزهایی هم درباره آن ساخته شود، داستان گرانی خودرو و به عنوان نماد گرانی پراید است. نزدیک به سه دهه است که پراید یکی از خودروهای رایج مردم ایران است. «پراید» در مفهوم انگلیسی یعنی تکبر و غرور. درباره گرانی و البته انتظارهای طولانی برای ثبتنام و پیشخرید این محصول که در 10 سال گذشته قیمت آن حدود هشت برابر شده است، سعی کردهایم در این گزارش کمی به آن بپردازیم.
در تابستان 94 در شبکههای اجتماعی جریانی علیه خودروهای داخلی به راه افتاد که به کمپین نخریدن خودروی داخلی موسوم شد. این کمپین که با اقبال مردم مواجه شد، خواستار بهبود کیفیت و کاهش قیمت خودروهای داخلی شده بود. هر چند کارشناسان و البته، مسئولان دیدگاههای خود را در این باره مطرح میکردند. در آن زمان نعمتزاده وزیر اسبق صنعت، معدن و تجارت کسانی را که به این کمپین میپیوستند، «گناهکار»، «ضدانقلاب»، «ضدمنافع ملی» و «دشمن اشتغالزایی» دانست.
اما در نهایت خروج خودروسازان از رکودی که کمپین «نه به خریدن خودرو» بر بازار خودرو ایجاد کرده بود، زمانی اتفاق افتاد که دولت با یک بسته تشویقی به سراغ مردم رفت و با پرداخت وام 25 میلیونی در عرض کمتر از ۱۰ روز توانست انبارهای انبوه از ماشین خودروسازان را خالی کند و البته، خودروسازان را گستاختر کرد که رفتهرفته نه تنها به سمت کیفیت مطلوب و قیمت مناسب حرکت نکردند؛ بلکه سبب شد بخشهای تولیداتشان را که جزو لاینفک یک خودرو است به عنوان یک آپشن در نظر بگیرند.
از آن زمان تاکنون که رونق به بازار خودرو بازگشت، این بازار یک روند ثابت را طی کرد تا اواسط امسال که کمکم از اوایل تابستان قیمت خودرو در بازار رو به فزونی گذاشت. با کشمکشهای فراوان بالاخره قرار بر آن شد که قیمت خودروهای تولیدی کارخانه بر اساس قیمت بازار تعیین شود. باید گفت این قیمتگذاری عجیب که تنها در ایران شاهد آن هستیم غیر کارشناسیترین نوع قیمتگذاری است؛ یعنی به جای آنکه قیمت خودرو بر اساس قیمت تمام شده آن به بازار عرضه شود، بر اساس قیمت بازار که معمولاً بر مبنای عرضه و تقاضا تعیین میشود، به راحتی میتوان با پایین آوردن عرضه نسبت به تقاضا قیمت بازار را بالاتر برد که به صورت خودکار سبب افزایش این روند خواهد شد.
و باید توجه داشت که با این روند، افزایش قیمتها هیچ پایانی نخواهد داشت و تا هرجایی که خودروساز دلش بخواهد به واسطه کاهش عرضه یا حتی در صورت لزوم متوقف کردن آن میتواند قیمتها را افزایش دهد.
چند سؤال اساسی
سؤالی که همواره ذهن مردم را به خود مشغول میکند این است که در سالی که از سوی رهبر معظم انقلاب مزین به سال حمایت از کالای ایرانی شده است و البته سیاستهای اقتصادی ابلاغی از سوی معظمله همواره بر این نکته، یعنی حمایت تولیدات داخلی تأکید دارد، آیا شامل صنعت خودروسازی هم میشود یا خیر؟
در این باره باید به چند نکته مهم توجه کرد؛ کارشناسان معتقدند که قیمت خودرویی مانند پراید اکنون رقمی در حدود 22 میلیون تومان است و نباید بیش از آن به فروش برسند؛ یعنی شرکت خودروسازی با فروش پراید 22 میلیونی علاوه بر کسب هزینههای تمام شده برای قطعات و غیره سود معقول و منطقی را هم کسب خواهد کرد. اما شرکت خودروساز با اجرای سیاستهای غلط کاری کرده که امروز قیمت این خودرو به حدود 50 میلیون تومان نزدیک شده است. این یعنی حمایتی که از مصرفکننده باید صورت بگیرد و نفع مشتری اصلاً مورد توجه قرار نمیگیرد و خودروسازان فقط به دنبال سود خود هستند.
اما پرسش مهم دیگری در اینجا مطرح میشود و آن اینکه آیا ما به ورود خودرو با قیمتهای آنچنانی یا حتی تکنولوژی آن از خارج نیاز داریم؟
پاسخ این پرسش را در سخنان رهبر حکیم انقلاب در دیدار با کارگران در اردیبهشت ماه سال 95 اینگونه میخوانیم: «ذهنی که میتواند یک موشک درست کند که این موشک دو هزار کیلومتر طی میکند و با کمتر از ده متر خطا به هدف میرسد... که دشمنان ما اعتراف میکنند به اهمیّت این کار، آیا این مغز نمیتواند خودرویی را که فرض بفرمایید مصرفش ۱۳ لیتر در صد کیلومتر است، برساند به پنج لیتر در صد کیلومتر؟ نمیتواند بکند؟ این مغز عاجز است از این کار؟ چرا به جوانها مراجعه نمیکنید؟ چرا به این ذهنهای خلّاق مراجعه نمیکنید؟ چرا از اینها کمک نمیگیرید؟»
از سویی، سرلشکر باقری، رئیس ستاد کل نیروهای مسلح جمهوری اسلامی آمادگی نیروهای مسلح را برای همکاری با شرکتهای خودروسازی اعلام کرده است و سردار حاجیزاده، فرمانده نیروی هوافضای سپاه هم از آغاز همکاری با شرکتهای خودروسازی برای کمک به تقویت تولید قطعات داخلی خبر داده است.
شبکههای اجتماعی هم کانالی برای دست به دست شدن محصولاتی است که نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران برای کاربرد نظامی خود آن را از صفر طراحی کرده و همه مراحل ساخت آن را خود انجام دادهاند و حالا در مأموریتهای گوناگون به کار میگیرند. این نشاندهنده آن است که جوان ایرانی بر هر ایدهای که بخواهد، میتواند جامه عمل بپوشاند. این در حالی است که عدهای خودباخته به جای آنکه به دنبال هدایت صنعتگران در مسیر رقابت و البته نوآوری و ایجاد سیستمهای جدید و همگام با جهان باشند، در جلسات اینگونه مطرح میکنند: «در هیچ صنعتی به جز آبگوشت بزباش و قرمهسبزی، در هیچ تکنولوژی تولید رقابتی و برتری نخواهیم داشت.»
تفکر ما نمیتوانیم!
با نگاهی به کارنامه بهترین طراحان اتومبیل در جهان که برای ورود یک دستگاه از آنان به کشور باید میلیاردها تومان هزینه کرد، متوجه میشویم بسیاری از کسانی که این خودروها را طراحی کردهاند، ایرانی بودهاند؛ یعنی طراحی یک اتومبیل از ذهن یک ایرانی بیرون آمده است، حال آنکه صنعت خودروسازی ما از همان ابتدا مشغول کپیکاری و مونتاژ اتومبیلهای کم کیفیت خارجی بوده است.
مشکل اصلی صنعت خودروسازی و همچنین دیگر صنایع یک چیز است و آن اینکه کار تولید در دست کسانی است که تفکرشان بر روی «نمیتوانیم» خلاصه میشود. اینها همانهایی هستند که مینشینند تا آمریکا با برجامش در کشور ما رونق ایجاد کند. کسانی که حالا مدیریت بسیاری از نهادهای اقتصادی و صنعتی در دست آنهاست و به اقتصاد بازار آزاد معتقدند، هیچ وقعی به مسئله اقتصاد مقاومتی ننهاده و همچنان سعی میکنند مشکلات اقتصادی را از طریق نسخههای غربی منسوخ، که حالا خود غرب هم متوجه آثار مخرب آن شده است، حل کنند.
در دیگر سو جوانانی حضور دارند که هرگاه اراده کردهاند در جهت پیشبرد اهداف انقلاب اسلامی و ملت ایران پیروز شدهاند. از همان روزهای ابتدای پس از انقلاب و زمانی که کشورهای جهان یک جنگ تمامعیار به کشورمان تحمیل کردند، این جوانان بودهاند که توانستهاند مشکلات را به بهترین شکل حل کنند که در بسیاری از موارد کشورهای غربی و غولهای صنعتی را انگشت بر دهان گذاشتهاند.
مشتری مقصر است!
اما چرا خودروهایی که حتی در سنجشهای گوناگون حداقل نمره لازم را هم کسب نمیکنند، همچنان میتوانند یکهتاز میدان باشند و صاحبانشان با هر قیمتی که دلشان بخواهد این خودروها را عرضه کنند و هرگاه شرکتهای خودروسازی شروع به فروش خودروهای بیکیفیت خود آن هم با وعده تحویل سر خرمن میکنند، باز هم عدهای برای کسب سود سر از پا نمیشناسند؟ حتی در موردی عجیب مدتی پیش شاهد آن بودیم که یکی از شرکتهای خودروسازی پیشفروش را به این صورت انجام میدهد که نه تنها شما نمیدانید چه خودرویی را نامنویسی میکنید؛ بلکه از قیمت و زمان تحویل آن نیز بیخبرید؛ اما نکته عجیبتر آن است که برخی برای نامنویسی همین خودروی مجهولالهویه هم سر و دست میشکنند.
در حقیقت، همه مشکلات را هم نباید به پای خودروساز نوشت. خودروساز زمانی که میبیند محصول بیکیفیت تولیدیاش که رفته رفته از کیفیت آن کاسته هم میشود با چنین تقاضایی روبهروست، به طور قطعی نه به سراغ کیفیت بالاتر خواهد رفت و نه قیمت را پایینتر خواهد آورد و این سبب میشود خودروسازان گستاختر از گذشته با مشتریان خود برخورد کرده و در صورت ادامه این روند باید منتظر افزایش قیمت خودرو در روزهای آتی نیز باشیم.
حالا هم راه حل معضل خودرو تنها یک چیز است و آن هم اینکه مدیریت آن را به یک مدیریت انقلابی تغییر داده و با از بین بردن مافیای خودروسازان، تفکرات انقلابی بر مبنای اقتصاد مقاومتی در آن جاری و ساری شود.