در حالی ایالات متحده با فعالیت‌های فضایی کشورها مخالفت می‌کند که، «دونالد ترامپ» به وزارت دفاع این کشور دستور داد نیروی فضایی را به عنوان ششمین شاخه نیروهای مسلح آمریکا تشکیل دهد. با این فرمان، پنتاگون موظف شده است طرحی را تدوین کند و به کنگره ارائه دهد که نیروی فضایی را به مثابه بخشی از نیروی هوایی آمریکا، اما دارای نماینده در ستاد مشترک نیروهای مسلح این کشور، تعریف می‌کند.

بررسی آنچه در نشست امنیتی مونیخ روی داد


 رضا اشرفی/ نشست مونیخ هفته گذشته برای پنجاه‌وپنجمین بار در آلمان برگزار شد. این نشست که بسیاری از سران کشورهای جهان در آن شرکت می‌کنند، همواره یکی از زمینه‌های مهم پیوند و تحکیم روابط بین کشورهای اروپایی و آمریکا بوده است. از این نظر که منافع آنها همواره در یک خط بوده و همپوشانی داشته است. اما این نشست حکایت دیگری داشت؛ زیرا نشان داد شکاف عمیق فراآتلانتیکی شکل گرفته و هر روز بیشتر می‌شود. 
یکی از دلایل برگزاری این نشست بررسی مسائل امنیتی در جهان و چگونگی رویارویی با آن است. به همین مناسبت در گذشته مناطق حساسی همچون غرب آسیا و شمال آفریقا و همچنین در مواردی شرق آسیا، آمریکای لاتین و دیگر مناطق آفریقا بیشتر مورد توجه قرار می‌گرفت. در حوزه اروپا نیز بیش از همه مناطق شرقی و نوع مواجهه آن با روسیه در نظر بود. 
اما این بار مسئله کاملاً فرق داشت، چون اختلافات از شرقی‌ـ غربی (شمال‌ـ جنوب) به غربی‌ـ غربی (شمال‌ـ شمال) چرخیده بود. بنابراین بیش از همه، حملاتی که از سوی اروپایی‌ها به دونالد ترامپ می‌شد، مرکز بحث‌ها قرار گرفت. در اروپا آنجلا مرکل، صدراعظم آلمان ریاست این سیاست را بر عهده داشت. مسئله مهم این بود که مباحث مورد اشاره مرکل مورد توجه و تشویق حضار قرار می‌گرفت. به این معنا که حاضران در نشست امنیتی مونیخ که بیش از 30 رئیس دولت و نزدیک به 50 وزیر امور خارجه از سراسر جهان را در برمی‌گرفت نیز نقدهای تندی بر عملکرد ترامپ داشتند. البته، در لابه‌لای آنها سیاستمردان دموکرات و حتی جمهوریخواه آمریکایی نیز حضور داشتند. از کنگره آمریکا نانسی پلوسی هیئتی را نمایندگی می‌کرد که اکنون با دونالد ترامپ در موضوع دیوارکشی در مرزهای مکزیک به اختلاف بنیادی برخورده و حتی دولت با اعلام وضعیت اضطراری خواهان اجرایی شدن حتمی آن است. همین موضوع سبب شده تاکنون 16 ایالت از وی شکایت کنند. استدلال آنها این است که ترامپ با اعلام این وضعیت، «کشور را در بحران قانون اساسی فرو برده است» و دست‌کم دو اصل آن را نادیده گرفته است. اما این اولین اختلاف بنیادی در آمریکا نیست؛ بلکه از زمانی که دونالد ترامپ بر کرسی ریاست تکیه زده همواره در داخل بحران‌هایی را کلید زده است. 
مسئله این است که بحران‌سازی‌های دولت ترامپ تنها در داخل نیست؛ بلکه دامن بسیاری از کشورها را گرفته است. مسئله زمانی قابل توجه شده که این بحران‌سازی به سمت متحدان پیشین آمریکا رفته و به طور مستقیم اروپا را هدف گرفته است. 
اینکه بین اروپا و آمریکا اختلافاتی بنیادی وجود دارد، موضوع جدیدی نیست؛ بلکه برآمده از بسترهای تاریخی است، اما در هر صورت این دو به لحاظ تصمیمات کلان دوجانبه و بین‌المللی دارای اشتراکات فراوانی بوده‌اند. البته، همواره سعی می‌شد که این اختلافات پنهان بماند. در حالی که طی سال‌های اخیر اختلافات پررنگ‌تر و اشتراکات کم‌رنگ‌تر شده است. برای نمونه بخشی از این اختلافات به نوع نگاه دو طرف به مسئله ناتو، همگرایی یا واگرایی اتحادیه اروپا، سیاست‌های اقتصادی و ارزی اروپا، برگزیت و... باز می‌گردد.
آمریکا نه تنها از برگزیت و دیگر خروج‌ها در اتحادیه اروپا حمایت می‌کند؛ بلکه به شدت از ناسیونالیسم افراطی و حتی شورش‌سازی در این منطقه پشتیبانی می‌کند. بنابراین طبیعی است که نشست امنیتی مونیخ به آوردگاهی برای حمله به ترامپ و دولت وی تبدیل شود. شواهد نشان می‌دهد که عمده کشورهای اروپایی و حتی جهان خواهان به پایان رسیدن هر چه سریع‌تر دوره ریاست‌جمهوری ترامپ هستند. حتی در داخل آمریکا کنگره و نمایندگان هم نگاهی به بحث استیضاح وی دارند و هم اینکه برای بازگشت برخی از تصمیمات نادرست رئیس‌جمهور به دنبال راه چاره هستند. جدیدترین نمونه آن به ایران مربوط می‌شود. 
پایگاه اینترنتی سازمان نیاک‌اکشن (وابسته به شورای ملی ایران‌ـ آمریکا) در این باره نوشت: «کمیته ملی دموکرات، نهاد مرکزی حزب دموکرات آمریکا و تعیین‌کننده نامزدهای ریاست‌جمهوری دموکرات روز جمعه ۱۶ فوریه (۲۶ بهمن‌ماه) قطعنامه‌ای را به تصویب رساند که در آن از آمریکا خواسته شده به توافق هسته‌ای با ایران بازگردد.»
در مقابل، دونالد ترامپ نه تنها به هیچ یک از مواضع اروپا و مخالفان داخلی اهمیتی نمی‌دهد؛ بلکه این‌گونه موضع‌گیری‌ها وی را بیشتر تشویق می‌کند تا تمایلات یکجانبه‌گرایانه خود را دنبال کند. به همین مناسبت اهمیتی به نشست‌ها، سران کشورهای اروپایی، توافق‌ها و تعهدات نمی‌دهد و از هر یک که بخواهد به راحتی خارج می‌شود که توافقنامه پاریس در اروپا و نفتا در شمال آمریکا نمونه‌های آن است. 
طی نشست سال گذشته در مونیخ، کشورهای اروپایی سعی داشتند چندان بر روی اختلافات دست نگذارند و با سکوتی که مملو از نارضایتی بود، از سیاست‌های دولت بگذرند، اما در این نشست این امکان وجود نداشت؛ زیرا هم صبر بسیاری سرآمده بود و هم اینکه دیگر امکان پنهان کردن اختلافات و شکاف عمیق پیش آمده، وجود ندارد. این مسئله سبب می‌شود آمریکا در مواردی که به دنبال اجماع‌سازی بین‌المللی برای یک امر مشخص است،‌ با شکست مواجه شود. آخرین نمونه آن نشست ورشو در لهستان بود که بسیاری از رسانه‌های غربی به صراحت اعلام کردند مایه شرمساری آمریکا بوده است. 
البته، سیاست‌های کنونی آمریکا بیش از همه به نفع مخالفان واشنگتن است که به دنبال تضعیف بیشتر جایگاه آن هستند. از نظر کشورهایی همچون روسیه و حتی چین،‌ دونالد ترامپ رئیس‌جمهور مناسبی برای آمریکا است، به همین منظور این امکان وجود دارد که در سال آینده و در انتخابات 2020 از وی حمایت کنند؛ زیرا لازمه افزایش قدرت آنها این است که آمریکا با رئیس‌جمهوری اداره شود که منطقی که تاکنون بر غرب حاکم بوده، سردرگم شود. ترامپ همان فردی است که افزایش قدرت مسکو و پکن را تأمین می‌کند. این در حالی است که اروپا و خود آمریکا گام‌به‌گام رو به ضعف و زوال قدرت می‌روند. بر این اساس می‌توان انتظار داشت که غربی‌ها در سال آینده به هر شکل ممکن از ترامپ عبور کنند و کاخ سفید را به فرد دیگری بسپارند. 


  محمدرضا مرادی/ محمدبن سلمان ولی‌عهد سعودی سفر دوره‌ای خود به کشورهای آسیایی را از روز یک‌شنبه و با سفر به پاکستان شروع کرد. قرار بود در این سفر دوره‌ای بن‌سلمان از پاکستان، هند، چین، اندونزی و مالزی دیدن کند که بنابر دلایلی نامعلوم، سفر به مالزی و اندونزی لغو شد. البته، برخی خبرگزاری‌ها دلیل آن را هراس بن‌سلمان از تظاهرات مردمی در اندونزی و مالزی عنوان کرده‌اند. کارشناسان اهدافی را برای سفر دوره‌ای ولی‌عهد سعودی اعلام کرده‌اند، اما نقطه مشترک در تحلیل کارشناسان این است که بن‌سلمان به دنبال راهی برای شکست انزوای بین‌المللی ناشی از قتل خاشقجی است. شبکه تلويزيوني الجزیره در این باره معتقد است، سفر آسیایی محمدبن‌سلمان ولی‌عهد سعودی با هدف شکستن انزوای بین‌المللی وي صورت گرفت.
محمد‌بن‌سلمان ولی‌عهد سعودی که رؤیای رسیدن به تخت پادشاهی را در سر دارد، پس از قتل جمال خاشقجی روزنامه‌نگار منتقد سعودی در انزوای شدید بین‌المللی قرار گرفت. سازمان سیای آمریکا به همراه کنگره این کشور بن‌سلمان را عامل اصلی قتل خاشقجی معرفی کرده و خواستار تحریم تسلیحاتی عربستان    شده‌اند. این موضوع برای بن‌سلمان بسیار گران تمام شده است. وی چند ماه پیش سعی کرد با سفر به کشورهای آفریقایی به این انزوا پایان دهد، اما اعتراض گسترده مردم، به ویژه در تونس و مصر سبب شکست اهداف بن‌سلمان شد. اکنون وی سعی دارد با سفر به پاکستان، هند و چین بار دیگر برای رهایی از این انزوا تلاش کند. البته، شدت اعتراضات مردمی در پاکستان سبب شد بسیاری از کارشناسان این سفر را شکست خورده بدانند. با وجود تبدیل شدن اسلام‌آباد پایتخت پاکستان به یک پادگان نظامی و دستگیری بسیاری از مخالفان، اما مردم باز به خیابان‌ها آمدند و علیه بن‌سلمان اعتراض کردند.
هدف دوم بن‌سلمان تلاش برای عملیاتی کردن سند چشم‌انداز 2030 است. بن‌سلمان سعی دارد با گسترش روابط اقتصادی و متنوع کردن شرکای اقتصادی خود زمینه را برای رهایی از وابستگی به نفت به میزان بالایی مهیا کند. بنابراین وی در این سفر سعی داشت قراردادهای اقتصادی زیادی مانند قرارداد 20 میلیارد دلاری با پاکستان امضا کند.
یکی دیگر از اهداف بن‌سلمان از سفر به پاکستان تلاش برای مجاب کردن این کشور به مشارکت فعال در ائتلاف ضد یمنی است. عربستان تلاش فراوانی داشته تا پاکستان را در جنگ یمن با خود همراه کند، اما در نزدیک به چهار سال گذشته موفق نبوده است. بحران؟ اقتصادی پاکستان در اوضاع کنونی به بهانه‌ای برای وادار کردن عمران‌خان نخست‌وزیر پاکستان به مشارکت در جنگ یمن تبدیل شده است. ذخایر ارزی پاکستان تنها هشت میلیارد دلار اعلام شده است. نکته مهم در این زمینه این است که تنها چند روز مانده به سفر ولی‌عهد سعودی به پاکستان، یک هیئت از ائتلاف به اصطلاح ضد تروریسم به رهبری عربستان برای اولین بار به اسلام‌آباد سفر کرد که ریاست آن را ژنرال راحیل شریف فرمانده سابق ارتش پاکستان برعهده داشت. این مسئله به معنای احتمال همراهی بیشتر پاکستان با عربستان در جنگ یمن است.
البته، این سفر بن‌سلمان به نوعی برای رقابت با قطر نیز محسوب می‌شود. پیش از این شیخ‌تمیم بن‌حمد آل‌ثانی امیر قطر در راستای گسترش روابط قطر با کشورهای آسیایی به چند کشور این منطقه از جمله چین، کره جنوبی و ژاپن سفر کرده بود. بنابراین محمدبن‌سلمان نیز سعی دارد با سفر به کشورهای آسیایی نیز به نوعی با تلاش‌های قطر برای گسترش روابط با بازیگران شرق آسیا مقابله‌به‌مثل کند. 
در کل، بن‌سلمان سعی دارد با افزایش سفرهای منطقه‌ای و بین‌المللی، زمینه را برای پایان انزوای خود فراهم کند. البته، اهداف دیگری نیز در این میان دنبال می‌‌شود که شاید بتوان آنها را در ذیل این هدف کلی بیان کرد. نگاهی به مقصدهای سفرهای بن‌سلمان، یعنی چین و هند حاکی از آن است ولی‌عهد سعودی، به صورت مستقیم، نگاه ویژه‌ای به تسخیر بازارهای اقتصادیِ شرکای تجاری ایران دارد.




  قاسم غفوری/ مبارزه با تروریسم که در سال‌های اخیر با عبارت مقابله با داعش مطرح می‌شود، یکی از معادلات مهم جهانی است. مسئله‌ای که گاه به صورت انفرادی و گاه در قالب ائتلاف‌های متعدد کشورها را درگیر کرده است. آمریکا از جمله مدعیانی است که مبارزه با داعش را از کارکردهای خود معرفی کرده است. در جدیدترین اقدام آمریکا در این عرصه، «ترامپ» رئیس‌جمهور این کشور در اظهارنظر توئیتری درباره عملیات ائتلاف واشنگتن در سوریه برای «شکست ۱۰۰ درصدی داعش»، به اروپا هشدار داد که اگر داعشی‌های بازداشت ‌شده را تحویل نگیرد، آمریکا آنها را آزاد می‌کند. رئیس‌جمهور آمریکا در توئیت دیگری نوشت: «آمریکا نمی‌خواهد شاهد نفوذ این جنگجویان داعشی به اروپا باشد؛ چرا که آنجا احتمالاً جایی است که آنها می‌روند. ما بیش از حد کار و هزینه می‌کنیم. زمان آن فرا رسیده که دیگران پا پیش بگذارند و کاری را که قادر به انجام آن هستند، انجام دهند. ما بعد از پیروزی ۱۰۰ درصدی بر خلافت (داعش) به کشور (آمریکا) برمی‌گردیم.» 
حال این پرسش مطرح می‌شود که چرا ترامپ چنین ادعاهایی مطرح کرده و چه اهدافی را در ورای‌ آن پیگیری می‌کند؟ پیش از پاسخ به این پرسش باید به یک اصل اساسی توجه داشت و آن، اینکه آمریکا تا چه میزان در مبارزه با داعش نقش داشته است؟ بررسی کارنامه آمریکا نشان می‌دهد، این کشور اصلی‌ترین ایجادکننده و حامی تروریسم در جهان است؛ چنانکه به اذعان هیلاری کلینتون، وزیر خارجه دور اول ریاست‌جمهوری اوباما، این آمریکا بوده است که القاعده را ایجاد کرد. در همین حال، آمریکا از سال ۲۰۰۱ تاکنون اشغال افغانستان را ادامه داده و از سال ۲۰۰۳ نیز در عراق حضور دارد. آنچه در طول این سال‌ها روی داده نه تنها مبارزه با تروریسم نبوده؛ بلکه بحران‌های مدیریت‌شده‌ای را در این کشورها و در کل منطقه ایجاد کرده‌اند. 
نمود عینی این رفتار اذعان ترامپ در مبارزات انتخاباتی به نقش اوباما در ایجاد داعش است؛ داعشی که سران آن در زندان‌های آمریکا در عراق آموزش دیده و در منطقه رها شدند. در همین حال، ادعاهای ترامپ درباره مقابله آمریکا با داعش در حالی صورت گرفته که رسانه‌ها و مقامات سوریه و عراق طی سال‌های اخیر بارها گزارش‌هایی مبنی بر کمک‌های واشنگتن به تروریست‌های داعش مخابره کرده‌اند. بر همین اساس، «سیدحسن نصرالله» دبیرکل حزب‌الله لبنان در سخنرانی اخیر خود با رد ادعاهای واشنگتن درباره مقابله با داعش، تأکید کرد: «این خود آمریکا بوده که داعش را به منطقه آورده است.»
بر اساس این، به صراحت می‌توان گفت، آمریکا نقشی در مبارزه با داعش یا دادن امنیت به اروپا نداشته است؛ از این رو ادعای وی مبنی بر آزادسازی داعشی‌ها‌ را می‌توان برگرفته از نگاه کاسبکارانه آمریکا در قبال اروپا دانست که با ادعای امنیت اروپا به دنبال باج‌گیری از این کشورها است. در اصل آمریکا با دادن آدرس غلط به اروپا و ترساندن آنها از تروریسم در حال کلاه‌برداری سیاسی، اقتصادی و امنیتی از این کشورهاست؛ چنانکه در گذشته نیز با ادعای امنیت جهان پس از حادثه ۱۱ سپتامبر با حضور دیگر کشورها، از جمله اروپا برای منافع خود، به اشغال افغانستان و عراق دست زد. بر اساس این می‌توان گفت، داعش اکنون کارکرد جدیدی برای آمریکا یافته و آن باج‌خواهی از اروپاست که محور آن را نیز اجرای مطالبات آمریکا در تأمین بودجه ناتو، پذیرش یکجانبه‌گرایی اقتصادی و نیز همراهی با تحریم‌های آمریکا علیه دیگر کشورها تشکیل می‌دهد که عملاً مطالباتی علیه استقلال اروپاست. 


موشک‌های ایرانی در سیبل توطئه‌های جدید آمریکایی‌ـ صهیونیستی


  نوید کمالی/  در طول چهار دهه گذشته، همواره ایجاد، حفظ و گسترش امنیت پایدار در حوزه‌های داخلی و منطقه‌ای یکی از مهم‌ترین اولویت‌های راهبردی جمهوری اسلامی ایران بوده است و در راستای تأمین این مهم دکترین دفاعی ایران که پیش از انقلاب با هدایت ژنرال‌های آمریکایی طراحی شده بود، پس از پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی از سوی زبده‌ترین فرماندهان انقلابی مورد باز طراحی مبنایی و اساسی قرار گرفت.
تجربیات حاصل شده در طول دهه 60 خورشیدی و به ویژه دوران دفاع مقدس موجب شد تا حوزه دفاع موشکی به یکی از مهم‌ترین جنبه‌های مورد توجه دکترین دفاعی کشور بدل شود؛ از همین رو در طول دهه‌های گذشته دانشمندان و مهندسان ایرانی، از جمله شهدای گرانقدری مانند شهید طهرانی‌مقدم تلاش بدون وقفه‌ای را برای کسب دانش موشکی و بومی‌سازی فناوری ساخت و توسعه موشک‌های نقطه‌زن انجام دادند. پر واضح است که در طول سه دهه گذشته افزایش توانایی موشکی ایران از دید رقبای منطقه‌ای و دشمنان فرا‌‌‌‌منطقه‌ای دور نبوده است، از این رو همواره تحدید توانایی موشکی کشورمان یکی از محوری‌ترین جنبه‌های تلاش‌های ضد ایرانی ائتلاف آمریکایی بوده است.
از منظر اندیشکده‌های غربی، از جمله اندیشکده مرکز مطالعات استراتژیک و بین‌المللی (CSIS) توانایی موشکی یکی از مهم‌ترین ظرفیت‌های بازدارنده کشورمان در قبال هر گونه تعرض خارجی است؛ زیرا به دلیل برد و توان بالای موشک‌های ساخت ایران، نیروهای مسلح کشورمان قادرند در نخستین لحظه‌های شروع هر گونه اقدام خصمانه از سوی دشمن همه پایگاه‌ها و مواضع منطقه‌ای وابسته به دولت‌های متخاصم را با بالاترین دقت هدف قرار دهند که تلفات ناشی از آن تا دهه‌ها می‌تواند هر دولت متخاصمی را با چالش‌های اساسی روبه‌رو کند.
از این رو دولت آمریکا پس از امضای توافق هسته‌ای تلاش کرد با بهره‌برداری از تجربه برجام و برجسته‌سازی تهدید موشکی کشورمان، نظام جمهوری اسلامی ایران را به سوی قبول یک برجام موشکی سوق دهد.
در طول دو سال گذشته، دولتمردان آمریکا و به ویژه شخص دونالد ترامپ بارها در سخنرانی‌های خود بر لزوم محدودسازی زرادخانه موشکی کشورمان تأکید کرده‌اند؛ هر چند این دست تلاش‌ها به دلیل وجه متعارف موشک‌های ایرانی تاکنون نتوانسته به شکل‌گیری یک اجماع جهانی علیه ظرفیت موشکی کشورمان منجر شود، به همین دلیل دولت آمریکا به شدت تلاش دارد تا با مرتبط کردن برنامه موشکی کشورمان به برنامه تخیلی اتمی مد نظر خود، این توانایی دفاعی کشورمان را به مثابه یک تهدید کشتار جمعی برای منطقه و حتی جهان جلوه دهد و در همین راستا نیز تأکید دارد، جمهوری اسلامی ایران باید به رژیم کنترل فناوری موشکی (MTCR) بپیوندد.
بر مبنای این رژیم کنترلی هر موشک دارای برد بیش از 300 کیلومتر و ظرفیت حمل کلاهک جنگی بیش از 500 کیلوگرم، یک سلاح دارای توانایی حمل کلاهک هسته‌ای شناخته می‌شود که بر مبنای گزارش جدید اندیشکده مطالعات استراتژیک(IISS)، هشت نوع موشک ایرانی در فهرست سیاه این رژیم کنترلی قرار می‌گیرد.
همزمان با این تلاش‌ها، اندیشکده «پروژه ویسکانسین» که هدف اعلامی آن، مقابله با اشاعه هسته‌ای و دیگر تسلیحات کشتار جمعی در جهان است، تلاش گسترده‌ای را برای برجسته‌سازی تهدید موشکی ایران آغاز کرده و در حال حاضر بر محور توانایی موشکی کشورمان و ارتباط آن با عضویت کشورمان در FATF متمرکز کرده است.
این اندیشکده آمریکایی همزمان با فضاسازی اخیر وزارت خارجه رژیم صهیونیستی در زمینه برد موشک‌های ایران، تلاش دارد با تلفیق خطر برد بالای موشک‌هایی از نوع سجیل و سومار و همچنین احتمال دروغین مسلح‌سازی آنها به کلاهک هسته‌ای، افکار عمومی اتحادیه اروپا را علیه ملت ایران تحریک و حتی بسیج کند!
بر مبنای راهبرد طراحان این پروژه در صورت همراه شدن اتحادیه اروپا با توطئه ضد موشکی ائتلاف عبری‌ـ عربی‌ـ ‌آمریکایی، چهار عضو اروپایی برجام به توافق هسته‌ای پایان خواهند داد که این مسئله به ظن آنها می‌تواند موجب تحمیل فشار حداکثری اقتصادی و سیاسی به کشورمان شود که در نتیجه آن امیدوارند تا ایران به سوی برجام موشکی سوق پیدا کند؛ از این رو شاهد بودیم که مایک پمپئو، وزیر خارجه آمریکا به طور رسمی در جریان نشست ضد ایرانی ورشو خواهان خروج اروپا از برجام شد. زمینه‌چینی رسانه‌ای این موضوع را می‌توان در حاشیه نشست امنیتی مونیخ در برنامه مصاحبه خبرنگار بی‌بی‌سی با آقای ظریف نیز ملاحظه کرد که محور سؤال خود را به برنامه موشکی ایران و اتهام‌زنی جمهوری اسلامی اختصاص داد؛ اما با پاسخ لازم و کوبنده آقای وزیر و استدلالی وی مبنی بر اینکه شما چگونه در محیطی ناامن و پر تهدید در منطقه غرب آسیا که کشورهایی علیه ما روزانه به «سلاح‌های زیبای آمریکا!» مسلح و مجهز می‌شوند، انتظار دارید ایران دست از موشک‌های خود بردارد؛ ضمن اینکه اساساً موشک‌های ایرانی توانمندی حمل کلاهک هسته‌ای ادعایی رسانه‌های غربی را نیز ندارند. 
طبیعتاً در این شرایط از دستگاه دیپلماسی کشور  انتظار می‌رود از انفعال دست برداشته و با بهره‌گیری از ظرفیت‌های در دسترس دیپلماسی عمومی درباره ماهیت متعارف و دفاعی موشک‌های ایرانی روشنگری کند تا از این طریق مانع از پیشبرد پروژه ایران‌هراسی ائتلاف ضد ایران در قلب اتحادیه اروپا شود و زمین بازی طراحی شده برای شروع دور جدید از بازی‌های مکارانه برجامی علیه ملت بزرگ ایران را بر هم زند. البته این تلاش‌های دیپلماتیک لازم است و باید در مسیر دیپلماسی عمومی انجام شود؛ اما به این معنا نیست که جمهوری اسلامی ذره‌ای در این خصوص عقب‌نشینی کند. موشک‌های ایرانی بخشی از قدرت دفاعی بومی و ملی ما بوده و به تأکید مسئولان ارشد حاکمیت و نظامی هرگز قابل مذاکره نیست؛ اما اثرپذیری از رسانه‌های غربی در بخشی از جریان‌های سیاسی داخلی‌ـ که امروزه در رسانه‌های خود می‌گویند نباید به بهانه‌های مختلف، از جمله حفظ موشک خودمان را از پشتیبانی اروپا و شکافی که خروج ترامپ از برجام بین‌ آمریکا و اروپا ایجاد کرده، محروم کنیم‌ـ سبب تأسف است و نشان می‌دهد عملیات روانی دشمن بی‌تأثیر نبوده است.

 باید با ایران مقابله کنیم
خبرگزاری مهر: معاون رئیس‌جمهور آمریکا در نشست امنیتی مونیخ، ضمن تکرار مواضع مداخله‌جویانه واشنگتن در مسائل مختلف، بر لزوم خروج کشورهای اروپایی از برجام و مقابله با ایران تأکید کرد.نفر دوم دولت آمریکا با تکرار لفاظی علیه ایران، به تکرار مواضع مداخله‌جویانه واشنگتن در امور ونزوئلا پرداخت. معاون رئیس‌جمهور آمریکا ایران را بزرگ‌ترین تهدید صلح و امنیت در منطقه غرب آسیا و بزرگ‌ترین کشور حامی تروریسم در جهان دانست. او مدعی شد که ایران در منطقه از اقدامات تروریستی در مناطقی چون سوریه و یمن حمایت می‌کند و همچنین بر نابودی رژیم صهیونیستی تأکید دارد. پنس در ادامه جمهوری اسلامی ایران را «ضد یهودی» نامید و از کشورهای جهان خواست که با یهودی‌ستیزی مقابله کنند. وی سپس به سخنان تاریخی امام خمینی(ره) درباره «محو اسرائیل از صحنه روزگار» اشاره کرد و گفت: «جمهوری اسلامی از ابتدا به دنبال نابودی اسرائیل بوده است.»
ترامپ به دنبال جنگ با ایران نیست
خبرگزاری ایسنا: کاردار سفارت آمریکا در عراق اعلام کرد که رئیس‌جمهور کشورش به دنبال جنگ با ایران نیست و اظهارات پیشین ترامپ نیز بر این مسئله تأکید دارد. جوی هود، کاردار سفارت آمریکا در بغداد اعلام کرد: «دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا خواهان جنگ با ایران نیست و اظهارات پیشین وی نشان می‌دهد که او نمی‌خواهد نیروهای آمریکایی وارد جنگی شوند که به آن نیازی نیست.» وی با اشاره به اینکه دونالد ترامپ پیش از این بارها بر این مسئله تأکید کرده است، افزود: «ما از راه‌های دیپلماتیک همانند تحریم‌های اقتصادی استفاده می‌کنیم.»کاردار سفارت واشنگتن در بغداد در ادامه با بیان اینکه، نیروهای آمریکایی از آسمان یا خاک عراق برای حمله به کشورهای دیگر استفاده نخواهند کرد، گفت: «رئیس‌جمهور آمریکا پیشنهاد تغییر یا اصلاح توافق استراتژیک میان بغداد و واشنگتن را نداده است.
تکذیب ملاقات مخفیانه
خبرگزاری فارس: یک مقام ارشد دولت آمریکا انجام هرگونه دیدار در موضوع ایران با «جان کری» وزیر خارجه دولت سابق این کشور را تکذیب کرد. وی و مسئول کارگروه ایران در وزارت خارجه این کشور دیدار مخفیانه با «جان کری» وزیر خارجه دولت سابق آمریکا درباره «ایران» در حاشیه برگزاری «اجلاس امنیتی در مونیخ » را تکذیب کرد. «رابرت پالادینو» سخنگوی وزارت خارجه آمریکا نیز با رد اخبار منتشر شده در این زمینه گفت: «اخبار، جعلی و غیر واقعی هستند.» برایان هوک و جان کری بر سر موضوع «ایران» باهم اختلاف دارند، در حالی که جان کری به عنوان وزیر خارجه باراک اوباما رئیس‌جمهور سابق آمریکا موفق به حصول توافق هسته‌‌ای با ایران شد، اما برایان هوک سیاستی خلاف جان کری اتخاذ کرده و تلاش دارد، افزون بر آمریکا، دیگر کشورها را نیز به خروج از این توافق ترغیب کند.
رویکرد اشتباه دولت ترامپ در قبال ایران!
خبرگزاری تسنیم: رئیس مجلس نمایندگان آمریکا رویکرد دولت ترامپ در قبال ایران را کاملاً اشتباه دانست و تأکید کرد کاخ سفید نباید بدون مشورت با کشورهای اروپایی از برجام خارج می‌شد. «نانسی پلوسی» رئیس مجلس نمایندگان آمریکا در مصاحبه با شبکه خبری ام‌اس‌ان‌بی‌سی در واکنش به درخواست «مایک پنس» معاون ترامپ از کشورهای اروپایی برای پیروی از سیاست‌های آمریکا و خروج از برجام اظهار داشت: «معاون رئیس‌جمهور به نوبه خود یک سخنگوی خبره است، اما من رویکردهای او و دولت ترامپ به ایران را کاملاً اشتباه می‌دانم. باید بگویم خوشحالم که او با واکنش چندان مثبتی (از سوی کشورهای اروپایی) مواجه نشد.»