دکتر یدالله جوانی
مدیر مسئول

سفر بسیار کوتاه بود؛ ولی پس از انتشار خبر آن، به سرعت در صدر اخبار و تحلیل رسانه‌ها و محافل سیاسی جهان و منطقه قرار گرفت. حاشیه‌های پدید آمده، نتوانست این سفر و اهمیت آن را تحت تأثیر قرار دهد. به طور قطع آثار و پیامدهای سفر بشار اسد، رئیس‌جمهور سوریه به تهران و دیدار با امام خامنه‌ای(مدظله‌العالی) در حوزه‌های گوناگون راهبردی روز به روز آشکارتر خواهد شد. مهم‌ترین پیام‌ها و پیامدهای این سفر به اختصار عبارت است از:
1‌ـ این سفر اعلان جشن پیروزی جبهه مقاومت بر دشمنانش طی یک نبرد طاقت‌فرسا در سال‌های اخیر بود. جبهه غربی‌ـ عبری و عربی در چند سال گذشته، ‌بسیار هزینه کرد و از همه ابزارها و روش‌ها و از جمله تروریسم به سبک داعش‌ استفاده کرد تا به یک هدف راهبردی دست یابد. فروریختن محور و جبهه مقاومت، هدف راهبردی تعریف شده از سوی بحران‌آفرینان در سوریه بود. جمله کوتاه «بشار باید برود» اسم رمز جبهه حامی تروریسم بود. صهیونیست‌ها با قطعی پنداشتن سقوط اسد، ‌از آن به منزله بزرگ‌ترین شکست استراتژیک برای حزب‌الله لبنان یاد کرده، ‌برای جبران شکست خود جنگ 33 روزه از حزب‌الله از یک‌سو و بالا بردن ضریب امنیتی خود در آینده از دیگر سو، هرچه در توان داشتند در راستای عمق‌بخشی به بحران در سوریه به کار گرفتند؛ اما در این سوی ماجرا،‌ جمهوری اسلامی به مثابه حامی و پشتیبان اصلی جبهه مقاومت، ‌با تحلیلی درست از بحران سوریه و اهداف پنهان و آشکار بحران‌آفرینان در آن کشور، ‌در یک جمله کوتاه،‌ سیاست خود را اعلام کرد و آن اینکه، ‌»بشار اسد باید بماند» و در آینده،‌ استمرار حضورش در قدرت را مردم سوریه مشخص خواهند کرد. این سفر نتیجه و پایان یک رویارویی بین دو جریان فکری و دو جبهه را اعلام کرد. این سفر به جهانیان پیام داد که ‌مقاومت پیروز میدان یک نبرد جهانی شد.
2ـ پس از تثبیت حکومت بشار اسد و آشکار شدن نشانه‌های ماندگاری او در قدرت به دلیل پایگاه اجتماعی و مردمی‌اش، ‌کشورهای عربی نقش‌آفرین در ایجاد بحران سوریه با اهداف مشخص سیاسی و اقتصادی به سوریه بازگشته و درب سفارتخانه‌های خود را گشودند. تصور آنان این بود که بشار برای بازسازی سوریه، به دلارهای نفتی این کشورها به شدت نیازمند بوده و کمک‌های مشروط را می‌پذیرد. فاصله‌گیری از ایران و خارج کردن نیروهای ایرانی از سوریه، شرط کمک‌های چند صد میلیارد دلاری دولت‌های عربی،‌ مانند رژیم سعودی به دمشق بود. سفر تاریخی اسد به تهران و دیدارش با رهبر معظم انقلاب اسلامی، واقعیتی را آشکار کرد و آن اینکه، روابط تهران‌‌ـ دمشق دارای مبانی و اصول معامله‌ناپذیری است. این مبانی و اصول، چنان این روابط را مستحکم و استراتژیک کرده که از هیچ چیز حتی کمک‌های چند صد میلیارد دلاری و دیگر وسوسه‌ها، چون تضمین بقا در قدرت تأثیر نمی‌پذیرد.
۳ـ این سفر آشکارا به آمریکا، پیام داد که از سوریه باید برود. آمریکایی‌ها اگر هوشمند باشند، باید این پیام را دریافت کرده، هرچه سریع‌تر خاک سوریه را ترک کنند. در غیر این صورت، ملت سوریه به مثابه اشغالگر با آنان برخورد کرده، با پذیرش و تحمل خسارت‌های سنگین به ناچار سوریه را ترک خواهند کرد.
۴ـ پیام دیگر این سفر، به صهیونیست‌های اشغالگر جولان بود. تثبیت مقاومت با قدرت بیشتر در منطقه، عزم و اراده سوری‌ها برای آزاد کردن جولان اشغالی را صد چندان کرده است. صهیونیست‌ها با توجه به واقعیت‌های منطقه، دو راه بیشتر پیش رو ندارند؛ یا داوطلبانه و بدون تحمل هزینه به دوران اشغال جولان پایان دهند یا پس از تحمل هزینه‌های سنگین که بر شتاب نابودی آنان نیز خواهد افزود، به ناچار باید از جولان عقب‌نشینی کنند.
۵ـ از دیگر پیام‌ها و پیامدهای این سفر، گسترش روابط راهبردی تهران‌ـ دمشق، در همه حوزه‌های دفاعی‌ـ امنیتی، سیاسی، اقتصادی، علمی و فرهنگی است. بدون تردید، ایران و سوریه با چنین روابط راهبردی، نقش تعیین‌کننده‌ای در معادلات منطقه خواهند داشت. به عبارت دیگر، جمهوری اسلامی با تثبیت جبهه قدرتمند مقاومت در منطقه و بشار اسد در سوریه، مسیر اسلامی کردن غرب آسیا با حکومت‌های مستقل و مردمی ‌را بیش از پیش هموار کرد.


با همکاری پژوهشگاه امام صادق(ع) و مرکز فرهنگی‌ـ رسانه‌ای صبا
برگزاری جلسه‌های نقد و بررسی کتاب یکی از سنت‌های حسنه‌ای است که به تازگی مرکز فرهنگی‌ـ رسانه‌ای صبا آغاز کرده است و در این راستا در جلسه‌ای با حضور نویسندگان و مشاوران کتاب دو جلدی «جنگ تمام‌عیار اقتصادی» که به تازگی پژوهشگاه امام صادق(ع) منتشر کرده است، برگزار شد. 
به گزارش خبرنگار ما، در این مراسم که با توضیحات دکتر سیامک باقری درباره ضرورت ورود بیش از پیش به حوزه‌های اقتصادی و تبیین توطئه‌های دشمن در این حوزه آغاز شد، حجت‌الاسلام محمدمهدی سپهر به عنوان سرپرست گروه نویسندگان درباره کتاب «جنگ تمام‌عیار اقتصادی» گفت، این کتاب اولین مجموعه‌ای است که به صورت گروهی و با همت جمعی از نویسندگان و مشاوره استادان تدوین شده است. وی در ادامه پرداختن به موضوع جنگ اقتصادی را ضروری دانست و تاکید کرد که باید در این نشست ابعاد این جنگ برای مردم به صورت منطقی و اقناعی تبیین شود. سپهر افزود: «ما در این دو جلد افزون بر اینکه ابعاد این جنگ را بررسی کردیم، به نحوه مواجهه با این جنگ و راه‌های غلبه بر دشمن در میدان جنگ تمام‌عیار اقتصادی را نیز شرح دادیم و بحمدالله  در بررسی‌های علمی این مجلد نمره بسیار بالایی را گرفته است.» علی قاسمی، از کارشناسان ارشد اقتصادی نیز با تأکید بر اینکه پرداختن به جنگ تمام‌عیار اقتصادی یکی از نیازهای حتمی کشور در این برهه است، به عنوان منتقد کتاب گفت: «در این اثر، جنگ اقتصادی تنها به تحریم‌ها محدود شده و از ابعاد دیگر این جنگ تمام‌عیار غفلت شده است، در حالی که ترامپ برای این جنگ یک  استراتژی جامعی دارد و در تعریف اقدامات ضد ایرانی‌اش گفته است، ما جنگ تمام‌عیار و خردکننده‌ای برای بازگرداندن ایران به میز مذاکره بدون پیش‌شرط آغاز کرد‌ه‌ایم.»
در ادامه دکتر مهدیار اسماعیلی هم در مقام منتقد، با تمجید از رویکرد و سوگیری  پژوهشگاه امام صادق(ع) در انجام کارهای فکری و انتشار کتب و ستودن این شجاعت که تالیفات خود را نیز به نقد می‌گذارد، ورود این پژوهشگاه به موضوع جنگ تمام‌عیار اقتصادی را قابل توجه دانست و از آن به مثابه یک صف‌شکنی یاد کرد. 
این استاد دانشگاه امام حسین(ع) در ادامه با اشاره به رویکردهای فرهنگی کتاب با صحیح دانستن این مسئله که انقلاب اسلامی و گفتمان آن موجب دشمنی‌ها علیه ملت ایران شده است، افزود: «علاوه بر این مسئله، شرایط جغرافیایی، سابقه  تاریخی ملت ایران و توانایی‌ها و استعدادها و منابع گسترده ایران اسلامی نیز بر این دشمنی‌ها افزوده و حتی اگر از گفتمان انقلاب اسلامی هم عبور کنیم، به معنای این نخواهد بود که دشمنی‌ها با ایران تمام خواهد شد.»
دکتر باقی‌نصرآبادی دبیر فرهنگی کتاب «جنگ تمام عیار اقتصادی» هم با اشاره به نقش  فرهنگ انقلاب اسلامی در شکل‌گیری جنگ اقتصادی و با استناد به سخنان امام خمینی(ره) و شهید استاد مطهری گفت: دشمنی آمریکا با ما به خاطر سیلی است که از اسلام خورده‌اند.

سردار سلامی در جشنواره امام علی(ع)


جانشین فرمانده‌ کل سپاه گفت:‌ «علم، ابزار قدرتمند شدن است و باید همواره علم را به‌دست بیاوریم. ما امروز باید توسعه‌دهنده مرزهای دانش باشیم تا قدرتمند شویم. ما به‌دنبال بازیابی مجد و عظمت تمدن اسلامی هستیم و می‌خواهیم این بیرق با قدرتی بیش از گذشته در اهتزاز باشد و این قدرت جهانی باشد.»
سردار حسین سلامی در سومین جشنواره امام علی(ع) سپاه گفت: «ما در طلیعه پیمودن گام دوم انقلاب بزرگ‌مان هستیم. گام اول را با تمام سختی‌ها و چالش‌ها در فضای نبردهای نابرابر با عزت و‌ سربلندی به فرجام رساندیم و زمینه‌های شکل‌گیری تمدن نوین اسلامی را فراهم کردیم.» جانشین فرمانده کل سپاه ادامه داد: «نظام جمهوری اسلامی ایران الگوی عملی و واقعی تمدن اسلامی است. جدال چهل ‌ساله ما با دشمنان بر سر همین موضوع است که اگر این مدل موفق شود، مرزهای جغرافیایی را پشت سر می‌گذارد.» وی عنوان کرد: «همه حرکات ما در گام اول حرکت، در جهان ناشناخته‌ بود، بنابراین مسیری که طی شد شبیه به یک معجزه بود. همه می‌دانیم هرگز دشمن راه‌های غلبه بر خودش را به ما نمی‌آموزد، پس ما نیازمند علم تولید شده خود هستیم و نمی‌توانیم برداشتی کپی‌شده از ذهنیت و اندیشه دشمن باشیم.»
وی با بیان اینکه غربی‌ها با دستیابی به پیشرفته‌ترین علوم در مدیریت خود دچار مشکل هستند، تأکید کرد: «علوم تجربی به‌ تنهایی نمی‌تواند کافی باشد، اما پیشرفت شگفت‌انگیز دانش تجربی وقتی در دست انسان‌های فاقد اخلاق قرار گرفت، از آن بمب‌های اتمی به‌دست آمد؛ یعنی علم اگر بدون راهبری الهی در دست جاهلان بیفتد، نتیجه‌اش انهدام سیاره زمین می‌شود.»
وی گفت: «این قدرتی که امر‌وز در حمایت از انقلاب ما شکل گرفته است، قدرت نفوذ باورها و ارزش‌های ماست نه قدرت پول و ارعاب. امروز این ارزش‌های ماست که دامنه پیشرفت‌های علمی را معین می‌کند و به ما اجازه می‌دهد در هر حوزه‌ای تولید قدرت کنیم.»
سردار سلامی با بیان اینکه وسعت هر کشوری به‌وسعت قلب و ذهن مردمان آن کشور است، گفت: «ما برای پیشرفت و قوی شدن باید بدانیم همواره باید در مسیر کمال و پیشرفت باشیم. ما آموخته‌ایم که بر پایه ارزش‌های ثابت و روش‌های متغیر حرکت کنیم. مقاومت به‌معنی پیشرفت در حرکت و شکستن اراده دشمن و تحمیل اراده به او است. ما باید مدام خاکریزهای علمی را جلو‌ ببریم. ما هیچ‌ چیزی برای پیشرفت و الگو شدن کم‌ نداریم، فقط نباید به دشمن تکیه کنیم. اگر ما تکیه علمی و معرفتی خود را به دشمن بدهیم، ضرر خواهیم کرد.»


مهدی سعیدی
روزنامه نگار
انتشار خبر استعفاي نابهنگام وزير امور خارجه، چند روزي فضاي سياسي کشور را به خود مشغول کرد. اين استعفا که جز هزينه منفعتي براي کشور نداشت، خيلي زود از سوی خيرانديشان کشور مديريت شد و ظريف بار دیگر به محل کار خود برگشت؛ اما اين رفت‌وآمد حاوي درس‌ها و عبرت‌هايي بود که توجه به آن مي‌تواند از تکرار چنين اقداماتي جلوگيري کند؛
1ـ پذيرش مسئوليت در نظام اسلامي جايگاه خطيري است که تصميم‌گيري در آن بايد مبتني بر خودسازي انقلابي و عقلانيت و تدبير و مصلحت صورت گيرد. تصميمات آني و هيجاني در شأن جايگاهي نيست که آثار آن منافع ملي کشور را تحت‌الشعاع خود قرار دهد. اقدام احساسي ظريف فارغ از آنچه وي به آن اعتراض داشت، اقدام قابل قبولي نيست؛ چرا که تنها موجب شد ديدار مهم و تاريخي تحت‌الشعاع اقدام وي قرار گيرد و بيگانگان نيز با بزرگنمايی استعفاي وي حضور بشار اسد در ايران را در بايکوت خبري قرار دهند. ظريف مي‌توانست اعتراض خود را به نحوي مدبرانه‌تر و در زماني مناسب‌تر دنبال کند؛ چرا که اين اقدام فضا را براي رشد شايعات و بهره‌برداري‌هاي سياسي‌ـ رسانه‌اي فراهم کرد و آثار منفي بر افکار عمومي داشت و سوءتفاهم‌هاي بسياري را به همراه آورد.
2ـ احزاب و گروه‌ها و برخي فعالان سياسي نيز در اين امتحان چندان سربلند بيرون نيامدند. برخي از اصلاح‌طلبان و حاميان ظريف بدون آنکه از بطن ماجرا آگاه باشند، ترجيح دادند فرصت را مغتنم شمرده و تهاجم رسانه‌اي همه‌جانبه‌اي را عليه رقيب سياسي خود آغاز کنند. اين افراد لبه تيز هجمه‌هاي خود را به سمت منتقدان سياست خارجي دولت اعتدال بردند و به دروغ استعفاي ظريف را ناشی از فشارهاي مخالفان که آنان را تندرو خواندند، دانستند. اين در حالي بود که اصل ماجرا در جاي ديگري رقم خورده و علت را نه در فشار ديگران که در ناهماهنگي درون دولت بايد جست‌وجو کرد. جالب آن است که با مشخص شدن علل ماجرا، کساني که رقباي سياسي خود را متهم مي‌کردند، حاضر به عذرخواهي از رقيب و خوانندگان نشدند!
3ـ در ميان برخي نيروهاي منتقد دولت نيز شاهد افراط در مواجهه با اين ماجرا بوديم. اين جريان که انتقادات جدي به عملکرد دستگاه ديپلماسي در طول سال‌هاي اخير داشته، از وضعيت پيش آمده بهره‌برداري کرد و با هجمه همه‌جانبه به شخص وزير خارجه حتي از محاکمه وي سخن به ميان آورد. اين در حالي است که چنين تندرويي‌هايي هيچ‌گاه مورد تأکيد رهبري نبوده و با اعتراضات ايشان همراه بوده است. آخرين نمونه از چنين رويکردي را مي‌توان در ماجراي راه‌پيمايي 22 بهمن استان البرز و واکنش معظم‌له به آن ماجرا مشاهده کرد. به هر حال انتظار می‌رود جريان‌هاي منتقد نيز به طور همه‌جانبه به رخدادها بنگرند و با راديکال کردن مناقشات در جهت تشدید آن پيش نروند. 
4ـ در اين ميان رفتارهاي سنجيده برخي چهره‌هاي اثرگذار مي‌تواند شاخص و الگويي براي رفتار سياسي ديگران باشد. در رأس اين افراد سردار سرلشکر قاسم سليماني قرار دارد که اظهار نظر وي در اين ماجرا همه ناظران سياسي را به تحسين واداشت. وي در واکنش به ماجراي استعفاي ظريف ضمن حمايت از وي، گفت: «ايشان براي تأمين منافع ملي کشور پيوسته اقدامات ارزشمندي را در سطوح گوناگون انجام داده و در مسير مبارزه با دشمنان قسم‌خورده انقلاب اسلامي و ملت ايران نيز همراهي لازم را داشته‌اند. در جريان سفر اخير آقاي بشار اسد به تهران و ملاقات وي با آقاي دکتر روحاني رئيس‌جمهور محترم، برخي ناهماهنگي‌ها در نهاد رياست‌جمهوري که مطرح هم شده، منجر به عدم حضور وزير امور خارجه کشورمان در اين ملاقات و متعاقباً گلايه‌مندي ايشان شده است. قراین نشان مي‌دهد هيچ‌گونه تعمدي براي عدم حضور آقاي دکتر ظريف در اين ملاقات نبوده است و بايد تأکيد کنم ايشان به عنوان وزير امور خارجه جمهوري اسلامي ايران مسئول اصلي در حوزه سياست خارجي کشور هستند.»  چنين رفتاري ضمن آنکه رسانه‌هاي بيگانه را که مترصد ايجاد اختلافي جدي بين مسئول ديپلماسي کشور بودند نااميد کرد، به کمک ظريف نيز آمد تا بتواند خطاي انجام شده را جبران کند و امور کار خيلي زود به سامان شود.

صبح صادق سفر رئیس‌جمهور سوریه به ایران و استمرار و گسترش مناسبات راهبردی دو کشور را بررسی می‌کند


   هادی محمدی/ شاید روزانه صدها دیدار در سطوح عالی در جهان و بین مقامات کشورها شکل گیرد، اما از زوایای گوناگون نمی‌تواند معانی و مفاهیم بزرگی را منتقل کند و محتوای آن دیدار و پیامدها و روندسازی‌های راهبردی آن، فاقد هر یک از عناوین پیش‌گفته باشد. دیدار نتانیاهو و پوتین، دیدار ترامپ و کیم، دیدار سران اروپا در بروکسل از جمله رخدادهای تقریباً همزمان با دیدار دوشنبه گذشته بشار اسد با رهبر معظم انقلاب در تهران بودند، اما هیچ یک از یک سطح محدود، در محتوا و نتایج و پیامدها و اثرگذاری و حساسیت فراتر نرفتند. نتانیاهو که به مسکو رفته بود تا آثار ماجراجویی در سقوط هواپیمای روسی را در مناسبات دوجانبه کاهش دهد و از روسیه بخواهد بر نقش و سطح حضور و نفوذ ایران در سوریه اثر بگذارد، دیدار بی‌حاصلی را ثبت کرد و با موضع پوتین که به شکل غیر مستقیم به نتانیاهو فهماند علاقه‌ای به شنیدن مواضع ضد ایرانی ندارد، روبه‌رو شد. ترامپ در دیدار با کیم، به دنبال مرعوب‌سازی رهبر کره شمالی و کسب امتیاز یکطرفه از او بود که با موضع ابتکاری کیم، از تاکتیک مذاکراتی کیم شکست خورد و از دیدار عقب‌نشینی کرد. سران اروپا که چند روز پیش در شرم‌الشیخ در نشست مشترک با کشورهای اتحادیه عرب، برای بررسی تهدیدات امنیتی، نشست مقامات سیاسی را برگزار کردند، در حاشیه این دیدارها، با فرصت‌طلبی از نظام‌های متزلزل این دیکتاتورها، جزیه‌ای به ادبیات امروز برای حمایت از این دیکتاتورها و حامیان تروریسم و نظام‌های ضد بشری، درخواست کردند و بر همه ادعاهای بشردوستانه، حقوق بشری، دموکراسی‌خواهی، حقوق شهروندی، آزادی بیان و ده‌ها عنوان فریبکارانه دیگر چشم بستند و فقط مطالبه رشوه کردند. شرم‌آور اینکه همین اروپای مدعی، پا جای پای ترامپ گذاشته و به حق‌العمل کاری و مزد بگیری برای حمایت از این نظام‌های عربی روی آورده است. شاه سعودی برای اینکه نام عربستان در فهرست کشورهای متهم به پولشویی قرار نگیرد، به سران اروپا نامه نوشته و رشوه‌های مالی را نیز پیشاپیش تقدیم کرده و در مصوبات اروپایی، نام عربستان از فهرست پولشویی حذف شد!! این باج‌خواهی، حاصل دیپلماسی و دیدارهای یک هفته گذشته در شرم‌الشیخ و بروکسل است که بوی تعفن آن بلند است. البته، همین اروپا در ژست‌های طلبکارانه در مقابل ایران، مدعی خیلی چیزهاست.

پیامدهای جریان‌ساز یک سفر
در همین ایام، دیدار بشار اسد با رهبر معظم انقلاب انجام می‌شود که به لحاظ زمانی، موضوعی، محتوایی، پیامدهای جریان‌ساز و آثار استراتژیک، همه توجه‌ها را به خود معطوف کرده است.
این دیدار که یک ماه پس از دیدار جهانگیری از دمشق و پس از امضای تفاهم‌نامه‌های گوناگون در دمشق صورت می‌گیرد، در حالی است که کشورهای عربی در نوبت بازگشت شرم‌سارانه به دمشق، مدعی هستند که برای به حاشیه راندن ایران از صحنه سوریه مناسبات دیپلماتیک با دمشق را از سر می‌گیرند. بر کسی پوشیده نیست که این شعار برای حذف ایران از سوریه، حداقل در یک سال گذشته، مهم‌ترین اولویت سیاست خارجی آمریکا و رژیم صهیونیستی است تا پس از شکست‌های مکرر در سوریه و ناامیدی از موفقیت‌ تروریست‌های دست‌پرورده بتوانند، شرایط راهبردی را با خسارت کمتری در قبال تحولات سوریه و منطقه دنبال کنند. اساساً سیاست اصلی ترامپ و خواسته‌های ۱۲گانه و اعلامی پمپئو و یکی از دلایل تمرّد ترامپ از برجام، این است که ایران با پیروزی در سوریه به موازنه قدرت فزاینده‌ای دست یافته که منافع آمریکا و هم‌پیمانان دیکتاتور حامی تروریسم را به خطر می‌اندازد.
این دیدار در حالی بود که روندهای مبارزه با تروریسم تکفیری‌ـ وهابی در سوریه از نقاط عطف خود عبور کرده و شمارش معکوس نفس‌های تروریسم در سوریه آغاز شده، به طوری که حتی آمریکا ناچار به تدارک پروژه جدیدی برای توطئه در سوریه شده تا با نام ایجاد منطقه حائل و امن در شمال سوریه، اهرم چانه‌زنی یا تجزیه سوریه را کسب کند. این دیدار در زمانی است که ترکیه در بندبازی دیپلماتیک در پرونده سوریه، به دنبال چراغ سبز آمریکا و روسیه برای اشغال و حضور نظامی در شمال سوریه و استان ادلب است تا پشت سر اسکان آوارگان سوری، زخم تروریستی و استمرار ناامنی در این کشور را طولانی‌تر کند. این دیدار در حالی است که پیروزی بشار اسد و مقاومت و ایران، به رخدادی استراتژیک در منطقه مبدل شده و ثقل تحرکات قدرت‌های غربی و نظام‌های فاسد عربی، فقط بر مهار ایران و فشار به مقاومت در منطقه متمرکز شده است و این دیدار در حالی صورت گرفت که بشار اسد پیشنهاد ۲۰۰ میلیاردی پادشاه سعودی را برای بازسازی سوریه به شرط واگرایی از ایران رد کرد و پرسه‌زنی‌های دیپلمات‌های غربی که به شکل پنهان به دمشق سر می‌زنند تا با وعده‌های گوناگون، خسارت‌های خود در منطقه و سوریه را جبران و نفوذ حضور ایران در سوریه را کم‌رنگ کنند. این دیدار در حالی است که رژیم صهیونیستی با استیصال استراتژیک در مقابل یک موازنه قدرت جدید در سوریه روبه‌روست که قدرت اثرگذاری و مهار آن را ندارد؛ لذا دیدار صمیمانه، پدرانه، مفهوم‌ساز و پایه‌گذار در مرحله جدیدی از همکاری‌های استراتژیک بین ایران و سوریه، در لبخند پیروزی بشار اسد و رهبر معظم انقلاب، معنادار خواهد بود. محتوای دیدار با رهبر معظم انقلاب که بر نکات بسیار مهمی تأکید شد، یا دیدار با دکتر روحانی و تأکید بر ادامه و گسترش روابط راهبردی استمرار و حمایت از دولت و ملت سوریه و دیگر دیدارهای اعلام شده و نشده، مرکز اهتمام ناظران غربی، عربی و رژیم صهیونیستی است و تا چند روز پس از آن در این باره موشکافی می‌کنند.

نمایش پیروزی و اتحاد
در این نمایش اتحاد، پیروزی بر برنامه جنگ نیابتی و تروریستی آمریکا، رژیم صهیونیستی، غرب و کشورهای عربی را با ثبت «قهرمان عرب» برای بشار اسد که ایستادگی، مردانگی و مقاومت وی از نگاه رهبری، به مقاومت، قدرت و آبروی بیشتری در منطقه بخشید، در کنار تأکید و ترسیم افق همکاری‌های گسترده و راهبردی بین دو کشور را، دو سرفصل مهم در محتوای دیدار بشار اسد با رهبر معظم انقلاب اسلامی می‌توان برشمرد. در کنار این دو مفهوم اساسی، نکات بسیار حساس دیگری از زبان رهبر حکیم انقلاب مطرح شد که همانند گذشته محاسبات و برنامه‌های فتنه‌گران غربی و هم‌پیمانان آن را بر هم خواهد زد و به همه طرف‌های مرتبط پیام روشن ارسال می‌کند. تأکید رهبری بر مسئله منطقه حائل در شمال سوریه که پروژه جدید حامیان تروریسم به منظور امنیت‌سازی برای صهیونیست‌ها و جلوگیری از ثبات دائم در سوریه است، یکی از این نکات است. رهبر حکیم انقلاب، رمز و فرمول پیروزی در سوریه را، پیوند شخصیت مستحکم و مقاوم بشار اسد با ایران و مقاومت منطقه‌ای در مقابل توطئه‌های شناخته شده غربی‌ـ صهیونیستی دانستند و موفقیت بشار اسد و مردم سوریه را برای محور مقاومت، قدرت‌آفرین توصیف کردند. نکته بسیار مهم در محتوای این دیدار این است که نقطه عطف پیروزی‌‌ها در سوریه، پایه‌های یک جهش مناسباتی برای مرحله جدید در معادلات راهبردی منطقه است که با دیدار دو طرف اصلی و پیروزمند در سوریه، بر آن تأکید می‌شود. این امر بدیهی است که هرگونه پیروزی نظامی و امنیتی به تروریسم ابزاری غرب و حامیان آن، باید به دستاوردهای همه‌جانبه و در عرصه‌های گوناگون تبدیل شود تا دو ملت ایران و سوریه از حاصل پیروزی بهره‌مند شوند. کمترین بهره این پیروزی باید در عرصه‌های اقتصادی دوجانبه و بالاترین سطح این بهره‌مندی باید در پایه‌ریزی معادلات جدید، با ثبات و بازدارنده و اقتدارساز دنبال شود و این همان رویکرد و تحرکی است که با تأکید رهبر معظم انقلاب در سوریه در حال پیگیری است.

شکست یک گفتمان غلط
شاید یکی از دلایل دلزدگی و دلمردگی لیبرال‌های داخلی که از ابتدا در سمفونی استعماری نقش ایفا می‌کردند و قدرت درک ماهیت رخدادها را نداشتند و امروز نیز با بستن چشم خود بر پیروزی‌های متعدد و بزرگ در سوریه و منطقه، تمایلی برای تثبیت و تحکیم دستاوردهای پیروزی بر تروریسم در عرصه‌های اقتصادی، بازرگانی، اجتماعی، فرهنگی و امنیتی ندارند، این است که گفتمان و محاسبات غلط خود از تحولات سوریه و نتایج آن را در خطر می‌بینند. در حالی که دیپلماسی نهضتی نظام به بار نشسته و پیروزی، امنیت و اقتدار و ارتقای جایگاه و نفوذ منطقه‌ای و بهره‌مندی از موازنه قدرت جدید را مقدمه جهش‌های جدید قرار داده، تفکر لیبرال و فسادطلب، کارنامه‌ای برای ارائه ندارد و حتی دیگر بر «برجام تقریباً هیچ» مانور نمی‌کند.
این شکست گفتمانی و کارکردی، به جای عبرت‌آموزی، به رفتار کینه‌ورزانه و عقده‌گشایی در مواضع رسانه‌ای یا حتی بدتدبیری در ملاقات‌های بشار اسد نمایان شد که به اقدام غلط و غیرقابل دفاع وزیر خارجه، دکتر ظریف، منتهی و نوعی کارشکنی مشکوک برای سایه انداختن بر ابعاد مهم سفر بشار اسد به تهران ارزیابی شد. در هوشمندی برنامه‌ریزان سفر بشار اسد و رهبری سوریه، همین بس که بلافاصله دکتر ظریف به دمشق دعوت می‌شود تا روندهای گسترش مناسبات همه‌جانبه جدید دو کشور، مورد بحث و بررسی قرار گیرد. تعریف اولیه و مبنایی دیپلماسی این است که با تمام توان و هوشمندی، برای تأمین و گسترش منافع ملی هیچ فرصتی را از دست ندهد و برای جلوگیری از تهدیدات و برنامه‌های دشمن تلاش کند. در حالی که عراق و سوریه امنیت خود را مدیون حمایت‌های اساسی و بموقع ایران می‌دانند و بشار اسد برای تشکر و قدردانی از ایران به تهران سفر کرده و مرحله بازسازی کشورهای‌شان را فرصتی انحصاری برای ایران قرار داده‌اند که صدها میلیارد دلار فرصت اقتصادی پیش روی ایران است و ترامپ و دیگر شرکای اروپایی یا عربی آنها، از هیچ کوششی برای فشار به ایران فروگذار نمی‌کنند، پیگیری و پایه‌گذاری مرحله جدید مناسبات با آنها، شرط عقلانیت و سلامت دیپلماتیک خواهد بود.

دو شیوه رفتار در سیاست خارجی
یک پیام بسیار مهم و راهبردی از دیدار بشار اسد در تهران و ملاقات با رهبر معظم انقلاب این است که دو شیوه رفتار و مناسبات در سیاست خارجی و در سطح منطقه مطرح است که دو نتیجه و حاصل را از خود نشان داده است. شیوه اول همگرایی و اتحاد با ایران است که حاصل آن پیروزی، عزت و اقتدار در مقابل خطرناک‌ترین توطئه‌های غربی و صهیونیستی است. شیوه دوم، همگرایی، اتحاد و هم‌پیمانی با آمریکاست که نتیجه آشکار آن در تمامی تحولات منطقه‌ای، شکست، ذلت و ضعف و نابودی است. تقابل این دو شیوه به تغییر در موازنه قدرت منطقه‌ای منتهی شده و نیاز چندانی به استدلال و ارائه مصادیق ندارد. در سفر کوتاه امیر قطر به تهران و در مسیر پاویون تا هواپیما وی تأکید کرده بود که این مسئله مهم است که شما از هر کس حمایت کنید، شکست‌ناپذیر می‌شود. امروز نیز مصداق این اصالت و قدرت‌سازی، در تحولات عراق، سوریه، لبنان، یمن و فلسطین آشکار است. رهبر معظم انقلاب در اوایل بحران تروریستی در سوریه تأکید فرمودند: «نه بشار اسد می‌رود و نه سوریه ساقط می‌شود»، و این در حالی بود که حامیان تروریسم و جنگ نیابتی در رؤیای پیروزی‌های فوری در سوریه بودند و خود را به دروازه‌های دمشق رسانده بودند.
به همین دلیل، سردار قاسم سلیمانی، سفر بشار اسد به تهران را یک بمب خبری و یک رخداد راهبردی می‌داند که بشار اسد از سوی رهبر انقلاب، «قهرمان عرب» خطاب می‌شود و قهرمانی عرب بدون تکیه به ایران اسلامی میسر نبود و اینکه لبخند پیروزی بشار اسد در دیدار با رهبری، که «آغوش پدری» برای اوست، اشک خوشحالی سیدحسن نصرالله را موجب می‌شود. این دیدار و محتوا پیام‌های آن دامنه گسترده‌ای دارند و حتی در ادبیات و نتایج دیدار نتانیاهو با پوتین اثرگذار بوده و بر تمامی اجزای توطئه جدید آمریکا در سوریه و با نام منطقه حائل آثار فوری به جای می‌گذارد. اینکه در چنین شرایطی از زبان سردار سلیمانی بر ماهیت مشکوک برجام‌های دوم، سوم و چهارم تأکید می‌شود و آن را تلاش برای بازگرداندن تروریسم و حاکمیت و هژمونی آمریکا و رژیم صهیونیستی بر منطقه و نابودی خیزش‌های اسلامی‌ و تلاش برای نجات افول صهیونیستی و شکست آمریکایی توصیف می‌کند که هفت هزار میلیارد دلار هزینه کرده‌اند، تأمل‌برانگیز است.

پیام‌های روشن یک دیدار
پیام‌های روشن این دیدار و محتوای آن به دوست و دشمن رسیده است و به دوستان عزم و شعف جدید و به دشمنان، عصبانیت و شکست‌های جدید و راهبردی را منتقل می‌کند. این پیام‌ها هرگونه تردید را از بین برده و بر محاسبات همگان اثر می‌گذارد و جایگاه محوری و تعیین‌کننده و شفاف ایران را تحکیم بیشتری می‌بخشد، تأکید رهبر حکیم انقلاب بر دیدار با بشار اسد به ضرورت ارتباط مذهبی و علمای ایران و سوریه و گسترش و تقویت آن، به مفهوم تعمیق ریشه‌های فرهنگی و اجتماعی و اندیشه مقاومت در مقابل استکبار و صهیونیسم و هم‌پیمانان دیکتاتور عرب آنهاست. این دقیقاً همان درخواستی است که بشار اسد هنگام خاکسپاری حافظ اسد از سیدحسن نصرالله داشته است تا مولودی مانند حزب‌الله در سوریه متولد شود و در مقابل رژیم صهیونیستی بایستد. اکنون این پدیده در سوریه به وجود آمده و نیازمند تعمیق و گسترش است.
نکته پایانی اینکه؛ یک رهبر عربی، از زبان رهبر حکیم ایران اسلامی، قهرمان عرب در مقاومت و پایداری می‌شود و دیگر رهبران عرب از زبان ترامپ و دیگر سران اروپایی، گاو شیرده می‌شوند که برای بقای خود باید جزیه بدهند.
بحران سوریه در عمق خود، حکمتی بزرگ داشت که بسیاری از نقاب‌های دروغین را کنار زد و بسیاری از سیاست‌ها و برنامه‌ها و توطئه‌ها را برملا و بسیاری از پیوندهای پنهان را همانند صهیونیسم، تروریسم و دیکتاتورهای عربی آشکار کرد، به نحوی که امروز غربی‌ها نمی‌توانند از این رسوایی‌ها و خسارت‌ها فرار کنند و در عین حال مدعی شعارهای فریبکارانه خود باشند و ترازویی برای دموکراسی، حقوق بشر، آزادی و مخالفت با دیکتاتوری و جنایت و تروریسم باشند. امروز غرب مظهر رذایل ضد بشری است که آخرین نمونه آن اینکه، فرانسه و انگلیس در کنار ترامپ از فروش سلاح به عربستان برای جنایت در یمن حمایت کرده و آلمان را برای تمدید تحریم دو هفته‌ای فروش سلاح سرزنش می‌کنند!