صبح صادق سفر رئیسجمهور سوریه به ایران و استمرار و گسترش مناسبات راهبردی دو کشور را بررسی میکند
هادی محمدی/ شاید روزانه صدها دیدار در سطوح عالی در جهان و بین مقامات کشورها شکل گیرد، اما از زوایای گوناگون نمیتواند معانی و مفاهیم بزرگی را منتقل کند و محتوای آن دیدار و پیامدها و روندسازیهای راهبردی آن، فاقد هر یک از عناوین پیشگفته باشد. دیدار نتانیاهو و پوتین، دیدار ترامپ و کیم، دیدار سران اروپا در بروکسل از جمله رخدادهای تقریباً همزمان با دیدار دوشنبه گذشته بشار اسد با رهبر معظم انقلاب در تهران بودند، اما هیچ یک از یک سطح محدود، در محتوا و نتایج و پیامدها و اثرگذاری و حساسیت فراتر نرفتند. نتانیاهو که به مسکو رفته بود تا آثار ماجراجویی در سقوط هواپیمای روسی را در مناسبات دوجانبه کاهش دهد و از روسیه بخواهد بر نقش و سطح حضور و نفوذ ایران در سوریه اثر بگذارد، دیدار بیحاصلی را ثبت کرد و با موضع پوتین که به شکل غیر مستقیم به نتانیاهو فهماند علاقهای به شنیدن مواضع ضد ایرانی ندارد، روبهرو شد. ترامپ در دیدار با کیم، به دنبال مرعوبسازی رهبر کره شمالی و کسب امتیاز یکطرفه از او بود که با موضع ابتکاری کیم، از تاکتیک مذاکراتی کیم شکست خورد و از دیدار عقبنشینی کرد. سران اروپا که چند روز پیش در شرمالشیخ در نشست مشترک با کشورهای اتحادیه عرب، برای بررسی تهدیدات امنیتی، نشست مقامات سیاسی را برگزار کردند، در حاشیه این دیدارها، با فرصتطلبی از نظامهای متزلزل این دیکتاتورها، جزیهای به ادبیات امروز برای حمایت از این دیکتاتورها و حامیان تروریسم و نظامهای ضد بشری، درخواست کردند و بر همه ادعاهای بشردوستانه، حقوق بشری، دموکراسیخواهی، حقوق شهروندی، آزادی بیان و دهها عنوان فریبکارانه دیگر چشم بستند و فقط مطالبه رشوه کردند. شرمآور اینکه همین اروپای مدعی، پا جای پای ترامپ گذاشته و به حقالعمل کاری و مزد بگیری برای حمایت از این نظامهای عربی روی آورده است. شاه سعودی برای اینکه نام عربستان در فهرست کشورهای متهم به پولشویی قرار نگیرد، به سران اروپا نامه نوشته و رشوههای مالی را نیز پیشاپیش تقدیم کرده و در مصوبات اروپایی، نام عربستان از فهرست پولشویی حذف شد!! این باجخواهی، حاصل دیپلماسی و دیدارهای یک هفته گذشته در شرمالشیخ و بروکسل است که بوی تعفن آن بلند است. البته، همین اروپا در ژستهای طلبکارانه در مقابل ایران، مدعی خیلی چیزهاست.
پیامدهای جریانساز یک سفر
در همین ایام، دیدار بشار اسد با رهبر معظم انقلاب انجام میشود که به لحاظ زمانی، موضوعی، محتوایی، پیامدهای جریانساز و آثار استراتژیک، همه توجهها را به خود معطوف کرده است.
این دیدار که یک ماه پس از دیدار جهانگیری از دمشق و پس از امضای تفاهمنامههای گوناگون در دمشق صورت میگیرد، در حالی است که کشورهای عربی در نوبت بازگشت شرمسارانه به دمشق، مدعی هستند که برای به حاشیه راندن ایران از صحنه سوریه مناسبات دیپلماتیک با دمشق را از سر میگیرند. بر کسی پوشیده نیست که این شعار برای حذف ایران از سوریه، حداقل در یک سال گذشته، مهمترین اولویت سیاست خارجی آمریکا و رژیم صهیونیستی است تا پس از شکستهای مکرر در سوریه و ناامیدی از موفقیت تروریستهای دستپرورده بتوانند، شرایط راهبردی را با خسارت کمتری در قبال تحولات سوریه و منطقه دنبال کنند. اساساً سیاست اصلی ترامپ و خواستههای ۱۲گانه و اعلامی پمپئو و یکی از دلایل تمرّد ترامپ از برجام، این است که ایران با پیروزی در سوریه به موازنه قدرت فزایندهای دست یافته که منافع آمریکا و همپیمانان دیکتاتور حامی تروریسم را به خطر میاندازد.
این دیدار در حالی بود که روندهای مبارزه با تروریسم تکفیریـ وهابی در سوریه از نقاط عطف خود عبور کرده و شمارش معکوس نفسهای تروریسم در سوریه آغاز شده، به طوری که حتی آمریکا ناچار به تدارک پروژه جدیدی برای توطئه در سوریه شده تا با نام ایجاد منطقه حائل و امن در شمال سوریه، اهرم چانهزنی یا تجزیه سوریه را کسب کند. این دیدار در زمانی است که ترکیه در بندبازی دیپلماتیک در پرونده سوریه، به دنبال چراغ سبز آمریکا و روسیه برای اشغال و حضور نظامی در شمال سوریه و استان ادلب است تا پشت سر اسکان آوارگان سوری، زخم تروریستی و استمرار ناامنی در این کشور را طولانیتر کند. این دیدار در حالی است که پیروزی بشار اسد و مقاومت و ایران، به رخدادی استراتژیک در منطقه مبدل شده و ثقل تحرکات قدرتهای غربی و نظامهای فاسد عربی، فقط بر مهار ایران و فشار به مقاومت در منطقه متمرکز شده است و این دیدار در حالی صورت گرفت که بشار اسد پیشنهاد ۲۰۰ میلیاردی پادشاه سعودی را برای بازسازی سوریه به شرط واگرایی از ایران رد کرد و پرسهزنیهای دیپلماتهای غربی که به شکل پنهان به دمشق سر میزنند تا با وعدههای گوناگون، خسارتهای خود در منطقه و سوریه را جبران و نفوذ حضور ایران در سوریه را کمرنگ کنند. این دیدار در حالی است که رژیم صهیونیستی با استیصال استراتژیک در مقابل یک موازنه قدرت جدید در سوریه روبهروست که قدرت اثرگذاری و مهار آن را ندارد؛ لذا دیدار صمیمانه، پدرانه، مفهومساز و پایهگذار در مرحله جدیدی از همکاریهای استراتژیک بین ایران و سوریه، در لبخند پیروزی بشار اسد و رهبر معظم انقلاب، معنادار خواهد بود. محتوای دیدار با رهبر معظم انقلاب که بر نکات بسیار مهمی تأکید شد، یا دیدار با دکتر روحانی و تأکید بر ادامه و گسترش روابط راهبردی استمرار و حمایت از دولت و ملت سوریه و دیگر دیدارهای اعلام شده و نشده، مرکز اهتمام ناظران غربی، عربی و رژیم صهیونیستی است و تا چند روز پس از آن در این باره موشکافی میکنند.
نمایش پیروزی و اتحاد
در این نمایش اتحاد، پیروزی بر برنامه جنگ نیابتی و تروریستی آمریکا، رژیم صهیونیستی، غرب و کشورهای عربی را با ثبت «قهرمان عرب» برای بشار اسد که ایستادگی، مردانگی و مقاومت وی از نگاه رهبری، به مقاومت، قدرت و آبروی بیشتری در منطقه بخشید، در کنار تأکید و ترسیم افق همکاریهای گسترده و راهبردی بین دو کشور را، دو سرفصل مهم در محتوای دیدار بشار اسد با رهبر معظم انقلاب اسلامی میتوان برشمرد. در کنار این دو مفهوم اساسی، نکات بسیار حساس دیگری از زبان رهبر حکیم انقلاب مطرح شد که همانند گذشته محاسبات و برنامههای فتنهگران غربی و همپیمانان آن را بر هم خواهد زد و به همه طرفهای مرتبط پیام روشن ارسال میکند. تأکید رهبری بر مسئله منطقه حائل در شمال سوریه که پروژه جدید حامیان تروریسم به منظور امنیتسازی برای صهیونیستها و جلوگیری از ثبات دائم در سوریه است، یکی از این نکات است. رهبر حکیم انقلاب، رمز و فرمول پیروزی در سوریه را، پیوند شخصیت مستحکم و مقاوم بشار اسد با ایران و مقاومت منطقهای در مقابل توطئههای شناخته شده غربیـ صهیونیستی دانستند و موفقیت بشار اسد و مردم سوریه را برای محور مقاومت، قدرتآفرین توصیف کردند. نکته بسیار مهم در محتوای این دیدار این است که نقطه عطف پیروزیها در سوریه، پایههای یک جهش مناسباتی برای مرحله جدید در معادلات راهبردی منطقه است که با دیدار دو طرف اصلی و پیروزمند در سوریه، بر آن تأکید میشود. این امر بدیهی است که هرگونه پیروزی نظامی و امنیتی به تروریسم ابزاری غرب و حامیان آن، باید به دستاوردهای همهجانبه و در عرصههای گوناگون تبدیل شود تا دو ملت ایران و سوریه از حاصل پیروزی بهرهمند شوند. کمترین بهره این پیروزی باید در عرصههای اقتصادی دوجانبه و بالاترین سطح این بهرهمندی باید در پایهریزی معادلات جدید، با ثبات و بازدارنده و اقتدارساز دنبال شود و این همان رویکرد و تحرکی است که با تأکید رهبر معظم انقلاب در سوریه در حال پیگیری است.
شکست یک گفتمان غلط
شاید یکی از دلایل دلزدگی و دلمردگی لیبرالهای داخلی که از ابتدا در سمفونی استعماری نقش ایفا میکردند و قدرت درک ماهیت رخدادها را نداشتند و امروز نیز با بستن چشم خود بر پیروزیهای متعدد و بزرگ در سوریه و منطقه، تمایلی برای تثبیت و تحکیم دستاوردهای پیروزی بر تروریسم در عرصههای اقتصادی، بازرگانی، اجتماعی، فرهنگی و امنیتی ندارند، این است که گفتمان و محاسبات غلط خود از تحولات سوریه و نتایج آن را در خطر میبینند. در حالی که دیپلماسی نهضتی نظام به بار نشسته و پیروزی، امنیت و اقتدار و ارتقای جایگاه و نفوذ منطقهای و بهرهمندی از موازنه قدرت جدید را مقدمه جهشهای جدید قرار داده، تفکر لیبرال و فسادطلب، کارنامهای برای ارائه ندارد و حتی دیگر بر «برجام تقریباً هیچ» مانور نمیکند.
این شکست گفتمانی و کارکردی، به جای عبرتآموزی، به رفتار کینهورزانه و عقدهگشایی در مواضع رسانهای یا حتی بدتدبیری در ملاقاتهای بشار اسد نمایان شد که به اقدام غلط و غیرقابل دفاع وزیر خارجه، دکتر ظریف، منتهی و نوعی کارشکنی مشکوک برای سایه انداختن بر ابعاد مهم سفر بشار اسد به تهران ارزیابی شد. در هوشمندی برنامهریزان سفر بشار اسد و رهبری سوریه، همین بس که بلافاصله دکتر ظریف به دمشق دعوت میشود تا روندهای گسترش مناسبات همهجانبه جدید دو کشور، مورد بحث و بررسی قرار گیرد. تعریف اولیه و مبنایی دیپلماسی این است که با تمام توان و هوشمندی، برای تأمین و گسترش منافع ملی هیچ فرصتی را از دست ندهد و برای جلوگیری از تهدیدات و برنامههای دشمن تلاش کند. در حالی که عراق و سوریه امنیت خود را مدیون حمایتهای اساسی و بموقع ایران میدانند و بشار اسد برای تشکر و قدردانی از ایران به تهران سفر کرده و مرحله بازسازی کشورهایشان را فرصتی انحصاری برای ایران قرار دادهاند که صدها میلیارد دلار فرصت اقتصادی پیش روی ایران است و ترامپ و دیگر شرکای اروپایی یا عربی آنها، از هیچ کوششی برای فشار به ایران فروگذار نمیکنند، پیگیری و پایهگذاری مرحله جدید مناسبات با آنها، شرط عقلانیت و سلامت دیپلماتیک خواهد بود.
دو شیوه رفتار در سیاست خارجی
یک پیام بسیار مهم و راهبردی از دیدار بشار اسد در تهران و ملاقات با رهبر معظم انقلاب این است که دو شیوه رفتار و مناسبات در سیاست خارجی و در سطح منطقه مطرح است که دو نتیجه و حاصل را از خود نشان داده است. شیوه اول همگرایی و اتحاد با ایران است که حاصل آن پیروزی، عزت و اقتدار در مقابل خطرناکترین توطئههای غربی و صهیونیستی است. شیوه دوم، همگرایی، اتحاد و همپیمانی با آمریکاست که نتیجه آشکار آن در تمامی تحولات منطقهای، شکست، ذلت و ضعف و نابودی است. تقابل این دو شیوه به تغییر در موازنه قدرت منطقهای منتهی شده و نیاز چندانی به استدلال و ارائه مصادیق ندارد. در سفر کوتاه امیر قطر به تهران و در مسیر پاویون تا هواپیما وی تأکید کرده بود که این مسئله مهم است که شما از هر کس حمایت کنید، شکستناپذیر میشود. امروز نیز مصداق این اصالت و قدرتسازی، در تحولات عراق، سوریه، لبنان، یمن و فلسطین آشکار است. رهبر معظم انقلاب در اوایل بحران تروریستی در سوریه تأکید فرمودند: «نه بشار اسد میرود و نه سوریه ساقط میشود»، و این در حالی بود که حامیان تروریسم و جنگ نیابتی در رؤیای پیروزیهای فوری در سوریه بودند و خود را به دروازههای دمشق رسانده بودند.
به همین دلیل، سردار قاسم سلیمانی، سفر بشار اسد به تهران را یک بمب خبری و یک رخداد راهبردی میداند که بشار اسد از سوی رهبر انقلاب، «قهرمان عرب» خطاب میشود و قهرمانی عرب بدون تکیه به ایران اسلامی میسر نبود و اینکه لبخند پیروزی بشار اسد در دیدار با رهبری، که «آغوش پدری» برای اوست، اشک خوشحالی سیدحسن نصرالله را موجب میشود. این دیدار و محتوا پیامهای آن دامنه گستردهای دارند و حتی در ادبیات و نتایج دیدار نتانیاهو با پوتین اثرگذار بوده و بر تمامی اجزای توطئه جدید آمریکا در سوریه و با نام منطقه حائل آثار فوری به جای میگذارد. اینکه در چنین شرایطی از زبان سردار سلیمانی بر ماهیت مشکوک برجامهای دوم، سوم و چهارم تأکید میشود و آن را تلاش برای بازگرداندن تروریسم و حاکمیت و هژمونی آمریکا و رژیم صهیونیستی بر منطقه و نابودی خیزشهای اسلامی و تلاش برای نجات افول صهیونیستی و شکست آمریکایی توصیف میکند که هفت هزار میلیارد دلار هزینه کردهاند، تأملبرانگیز است.
پیامهای روشن یک دیدار
پیامهای روشن این دیدار و محتوای آن به دوست و دشمن رسیده است و به دوستان عزم و شعف جدید و به دشمنان، عصبانیت و شکستهای جدید و راهبردی را منتقل میکند. این پیامها هرگونه تردید را از بین برده و بر محاسبات همگان اثر میگذارد و جایگاه محوری و تعیینکننده و شفاف ایران را تحکیم بیشتری میبخشد، تأکید رهبر حکیم انقلاب بر دیدار با بشار اسد به ضرورت ارتباط مذهبی و علمای ایران و سوریه و گسترش و تقویت آن، به مفهوم تعمیق ریشههای فرهنگی و اجتماعی و اندیشه مقاومت در مقابل استکبار و صهیونیسم و همپیمانان دیکتاتور عرب آنهاست. این دقیقاً همان درخواستی است که بشار اسد هنگام خاکسپاری حافظ اسد از سیدحسن نصرالله داشته است تا مولودی مانند حزبالله در سوریه متولد شود و در مقابل رژیم صهیونیستی بایستد. اکنون این پدیده در سوریه به وجود آمده و نیازمند تعمیق و گسترش است.
نکته پایانی اینکه؛ یک رهبر عربی، از زبان رهبر حکیم ایران اسلامی، قهرمان عرب در مقاومت و پایداری میشود و دیگر رهبران عرب از زبان ترامپ و دیگر سران اروپایی، گاو شیرده میشوند که برای بقای خود باید جزیه بدهند.
بحران سوریه در عمق خود، حکمتی بزرگ داشت که بسیاری از نقابهای دروغین را کنار زد و بسیاری از سیاستها و برنامهها و توطئهها را برملا و بسیاری از پیوندهای پنهان را همانند صهیونیسم، تروریسم و دیکتاتورهای عربی آشکار کرد، به نحوی که امروز غربیها نمیتوانند از این رسواییها و خسارتها فرار کنند و در عین حال مدعی شعارهای فریبکارانه خود باشند و ترازویی برای دموکراسی، حقوق بشر، آزادی و مخالفت با دیکتاتوری و جنایت و تروریسم باشند. امروز غرب مظهر رذایل ضد بشری است که آخرین نمونه آن اینکه، فرانسه و انگلیس در کنار ترامپ از فروش سلاح به عربستان برای جنایت در یمن حمایت کرده و آلمان را برای تمدید تحریم دو هفتهای فروش سلاح سرزنش میکنند!