حسن حردان، نویسنده و تحلیلگر عرب نوشت: سفر بشار اسد به تهران در وهله اول ضربه دردناکی به پیمان بین آمریکا و رژیم صهیونیستی و کشورهای مرتجع عربی زد و شکست سنگینی به آنها وارد کرد؛ زیرا یکی از مهم‌ترین اهداف آنها از جنگ تروریستی و جهانی خود علیه سوریه، گسستن ائتلاف سوریه و ایران بود. این سفر اندکی پس از اجلاس مشکوک ورشو انجام شد  و خشم و نارضایتی و ناامیدی کشورهای عضو پیمان دشمن را به ‌همراه داشت.

صبح صادق سفر رئیس‌جمهور سوریه به ایران و استمرار و گسترش مناسبات راهبردی دو کشور را بررسی می‌کند


   هادی محمدی/ شاید روزانه صدها دیدار در سطوح عالی در جهان و بین مقامات کشورها شکل گیرد، اما از زوایای گوناگون نمی‌تواند معانی و مفاهیم بزرگی را منتقل کند و محتوای آن دیدار و پیامدها و روندسازی‌های راهبردی آن، فاقد هر یک از عناوین پیش‌گفته باشد. دیدار نتانیاهو و پوتین، دیدار ترامپ و کیم، دیدار سران اروپا در بروکسل از جمله رخدادهای تقریباً همزمان با دیدار دوشنبه گذشته بشار اسد با رهبر معظم انقلاب در تهران بودند، اما هیچ یک از یک سطح محدود، در محتوا و نتایج و پیامدها و اثرگذاری و حساسیت فراتر نرفتند. نتانیاهو که به مسکو رفته بود تا آثار ماجراجویی در سقوط هواپیمای روسی را در مناسبات دوجانبه کاهش دهد و از روسیه بخواهد بر نقش و سطح حضور و نفوذ ایران در سوریه اثر بگذارد، دیدار بی‌حاصلی را ثبت کرد و با موضع پوتین که به شکل غیر مستقیم به نتانیاهو فهماند علاقه‌ای به شنیدن مواضع ضد ایرانی ندارد، روبه‌رو شد. ترامپ در دیدار با کیم، به دنبال مرعوب‌سازی رهبر کره شمالی و کسب امتیاز یکطرفه از او بود که با موضع ابتکاری کیم، از تاکتیک مذاکراتی کیم شکست خورد و از دیدار عقب‌نشینی کرد. سران اروپا که چند روز پیش در شرم‌الشیخ در نشست مشترک با کشورهای اتحادیه عرب، برای بررسی تهدیدات امنیتی، نشست مقامات سیاسی را برگزار کردند، در حاشیه این دیدارها، با فرصت‌طلبی از نظام‌های متزلزل این دیکتاتورها، جزیه‌ای به ادبیات امروز برای حمایت از این دیکتاتورها و حامیان تروریسم و نظام‌های ضد بشری، درخواست کردند و بر همه ادعاهای بشردوستانه، حقوق بشری، دموکراسی‌خواهی، حقوق شهروندی، آزادی بیان و ده‌ها عنوان فریبکارانه دیگر چشم بستند و فقط مطالبه رشوه کردند. شرم‌آور اینکه همین اروپای مدعی، پا جای پای ترامپ گذاشته و به حق‌العمل کاری و مزد بگیری برای حمایت از این نظام‌های عربی روی آورده است. شاه سعودی برای اینکه نام عربستان در فهرست کشورهای متهم به پولشویی قرار نگیرد، به سران اروپا نامه نوشته و رشوه‌های مالی را نیز پیشاپیش تقدیم کرده و در مصوبات اروپایی، نام عربستان از فهرست پولشویی حذف شد!! این باج‌خواهی، حاصل دیپلماسی و دیدارهای یک هفته گذشته در شرم‌الشیخ و بروکسل است که بوی تعفن آن بلند است. البته، همین اروپا در ژست‌های طلبکارانه در مقابل ایران، مدعی خیلی چیزهاست.

پیامدهای جریان‌ساز یک سفر
در همین ایام، دیدار بشار اسد با رهبر معظم انقلاب انجام می‌شود که به لحاظ زمانی، موضوعی، محتوایی، پیامدهای جریان‌ساز و آثار استراتژیک، همه توجه‌ها را به خود معطوف کرده است.
این دیدار که یک ماه پس از دیدار جهانگیری از دمشق و پس از امضای تفاهم‌نامه‌های گوناگون در دمشق صورت می‌گیرد، در حالی است که کشورهای عربی در نوبت بازگشت شرم‌سارانه به دمشق، مدعی هستند که برای به حاشیه راندن ایران از صحنه سوریه مناسبات دیپلماتیک با دمشق را از سر می‌گیرند. بر کسی پوشیده نیست که این شعار برای حذف ایران از سوریه، حداقل در یک سال گذشته، مهم‌ترین اولویت سیاست خارجی آمریکا و رژیم صهیونیستی است تا پس از شکست‌های مکرر در سوریه و ناامیدی از موفقیت‌ تروریست‌های دست‌پرورده بتوانند، شرایط راهبردی را با خسارت کمتری در قبال تحولات سوریه و منطقه دنبال کنند. اساساً سیاست اصلی ترامپ و خواسته‌های ۱۲گانه و اعلامی پمپئو و یکی از دلایل تمرّد ترامپ از برجام، این است که ایران با پیروزی در سوریه به موازنه قدرت فزاینده‌ای دست یافته که منافع آمریکا و هم‌پیمانان دیکتاتور حامی تروریسم را به خطر می‌اندازد.
این دیدار در حالی بود که روندهای مبارزه با تروریسم تکفیری‌ـ وهابی در سوریه از نقاط عطف خود عبور کرده و شمارش معکوس نفس‌های تروریسم در سوریه آغاز شده، به طوری که حتی آمریکا ناچار به تدارک پروژه جدیدی برای توطئه در سوریه شده تا با نام ایجاد منطقه حائل و امن در شمال سوریه، اهرم چانه‌زنی یا تجزیه سوریه را کسب کند. این دیدار در زمانی است که ترکیه در بندبازی دیپلماتیک در پرونده سوریه، به دنبال چراغ سبز آمریکا و روسیه برای اشغال و حضور نظامی در شمال سوریه و استان ادلب است تا پشت سر اسکان آوارگان سوری، زخم تروریستی و استمرار ناامنی در این کشور را طولانی‌تر کند. این دیدار در حالی است که پیروزی بشار اسد و مقاومت و ایران، به رخدادی استراتژیک در منطقه مبدل شده و ثقل تحرکات قدرت‌های غربی و نظام‌های فاسد عربی، فقط بر مهار ایران و فشار به مقاومت در منطقه متمرکز شده است و این دیدار در حالی صورت گرفت که بشار اسد پیشنهاد ۲۰۰ میلیاردی پادشاه سعودی را برای بازسازی سوریه به شرط واگرایی از ایران رد کرد و پرسه‌زنی‌های دیپلمات‌های غربی که به شکل پنهان به دمشق سر می‌زنند تا با وعده‌های گوناگون، خسارت‌های خود در منطقه و سوریه را جبران و نفوذ حضور ایران در سوریه را کم‌رنگ کنند. این دیدار در حالی است که رژیم صهیونیستی با استیصال استراتژیک در مقابل یک موازنه قدرت جدید در سوریه روبه‌روست که قدرت اثرگذاری و مهار آن را ندارد؛ لذا دیدار صمیمانه، پدرانه، مفهوم‌ساز و پایه‌گذار در مرحله جدیدی از همکاری‌های استراتژیک بین ایران و سوریه، در لبخند پیروزی بشار اسد و رهبر معظم انقلاب، معنادار خواهد بود. محتوای دیدار با رهبر معظم انقلاب که بر نکات بسیار مهمی تأکید شد، یا دیدار با دکتر روحانی و تأکید بر ادامه و گسترش روابط راهبردی استمرار و حمایت از دولت و ملت سوریه و دیگر دیدارهای اعلام شده و نشده، مرکز اهتمام ناظران غربی، عربی و رژیم صهیونیستی است و تا چند روز پس از آن در این باره موشکافی می‌کنند.

نمایش پیروزی و اتحاد
در این نمایش اتحاد، پیروزی بر برنامه جنگ نیابتی و تروریستی آمریکا، رژیم صهیونیستی، غرب و کشورهای عربی را با ثبت «قهرمان عرب» برای بشار اسد که ایستادگی، مردانگی و مقاومت وی از نگاه رهبری، به مقاومت، قدرت و آبروی بیشتری در منطقه بخشید، در کنار تأکید و ترسیم افق همکاری‌های گسترده و راهبردی بین دو کشور را، دو سرفصل مهم در محتوای دیدار بشار اسد با رهبر معظم انقلاب اسلامی می‌توان برشمرد. در کنار این دو مفهوم اساسی، نکات بسیار حساس دیگری از زبان رهبر حکیم انقلاب مطرح شد که همانند گذشته محاسبات و برنامه‌های فتنه‌گران غربی و هم‌پیمانان آن را بر هم خواهد زد و به همه طرف‌های مرتبط پیام روشن ارسال می‌کند. تأکید رهبری بر مسئله منطقه حائل در شمال سوریه که پروژه جدید حامیان تروریسم به منظور امنیت‌سازی برای صهیونیست‌ها و جلوگیری از ثبات دائم در سوریه است، یکی از این نکات است. رهبر حکیم انقلاب، رمز و فرمول پیروزی در سوریه را، پیوند شخصیت مستحکم و مقاوم بشار اسد با ایران و مقاومت منطقه‌ای در مقابل توطئه‌های شناخته شده غربی‌ـ صهیونیستی دانستند و موفقیت بشار اسد و مردم سوریه را برای محور مقاومت، قدرت‌آفرین توصیف کردند. نکته بسیار مهم در محتوای این دیدار این است که نقطه عطف پیروزی‌‌ها در سوریه، پایه‌های یک جهش مناسباتی برای مرحله جدید در معادلات راهبردی منطقه است که با دیدار دو طرف اصلی و پیروزمند در سوریه، بر آن تأکید می‌شود. این امر بدیهی است که هرگونه پیروزی نظامی و امنیتی به تروریسم ابزاری غرب و حامیان آن، باید به دستاوردهای همه‌جانبه و در عرصه‌های گوناگون تبدیل شود تا دو ملت ایران و سوریه از حاصل پیروزی بهره‌مند شوند. کمترین بهره این پیروزی باید در عرصه‌های اقتصادی دوجانبه و بالاترین سطح این بهره‌مندی باید در پایه‌ریزی معادلات جدید، با ثبات و بازدارنده و اقتدارساز دنبال شود و این همان رویکرد و تحرکی است که با تأکید رهبر معظم انقلاب در سوریه در حال پیگیری است.

شکست یک گفتمان غلط
شاید یکی از دلایل دلزدگی و دلمردگی لیبرال‌های داخلی که از ابتدا در سمفونی استعماری نقش ایفا می‌کردند و قدرت درک ماهیت رخدادها را نداشتند و امروز نیز با بستن چشم خود بر پیروزی‌های متعدد و بزرگ در سوریه و منطقه، تمایلی برای تثبیت و تحکیم دستاوردهای پیروزی بر تروریسم در عرصه‌های اقتصادی، بازرگانی، اجتماعی، فرهنگی و امنیتی ندارند، این است که گفتمان و محاسبات غلط خود از تحولات سوریه و نتایج آن را در خطر می‌بینند. در حالی که دیپلماسی نهضتی نظام به بار نشسته و پیروزی، امنیت و اقتدار و ارتقای جایگاه و نفوذ منطقه‌ای و بهره‌مندی از موازنه قدرت جدید را مقدمه جهش‌های جدید قرار داده، تفکر لیبرال و فسادطلب، کارنامه‌ای برای ارائه ندارد و حتی دیگر بر «برجام تقریباً هیچ» مانور نمی‌کند.
این شکست گفتمانی و کارکردی، به جای عبرت‌آموزی، به رفتار کینه‌ورزانه و عقده‌گشایی در مواضع رسانه‌ای یا حتی بدتدبیری در ملاقات‌های بشار اسد نمایان شد که به اقدام غلط و غیرقابل دفاع وزیر خارجه، دکتر ظریف، منتهی و نوعی کارشکنی مشکوک برای سایه انداختن بر ابعاد مهم سفر بشار اسد به تهران ارزیابی شد. در هوشمندی برنامه‌ریزان سفر بشار اسد و رهبری سوریه، همین بس که بلافاصله دکتر ظریف به دمشق دعوت می‌شود تا روندهای گسترش مناسبات همه‌جانبه جدید دو کشور، مورد بحث و بررسی قرار گیرد. تعریف اولیه و مبنایی دیپلماسی این است که با تمام توان و هوشمندی، برای تأمین و گسترش منافع ملی هیچ فرصتی را از دست ندهد و برای جلوگیری از تهدیدات و برنامه‌های دشمن تلاش کند. در حالی که عراق و سوریه امنیت خود را مدیون حمایت‌های اساسی و بموقع ایران می‌دانند و بشار اسد برای تشکر و قدردانی از ایران به تهران سفر کرده و مرحله بازسازی کشورهای‌شان را فرصتی انحصاری برای ایران قرار داده‌اند که صدها میلیارد دلار فرصت اقتصادی پیش روی ایران است و ترامپ و دیگر شرکای اروپایی یا عربی آنها، از هیچ کوششی برای فشار به ایران فروگذار نمی‌کنند، پیگیری و پایه‌گذاری مرحله جدید مناسبات با آنها، شرط عقلانیت و سلامت دیپلماتیک خواهد بود.

دو شیوه رفتار در سیاست خارجی
یک پیام بسیار مهم و راهبردی از دیدار بشار اسد در تهران و ملاقات با رهبر معظم انقلاب این است که دو شیوه رفتار و مناسبات در سیاست خارجی و در سطح منطقه مطرح است که دو نتیجه و حاصل را از خود نشان داده است. شیوه اول همگرایی و اتحاد با ایران است که حاصل آن پیروزی، عزت و اقتدار در مقابل خطرناک‌ترین توطئه‌های غربی و صهیونیستی است. شیوه دوم، همگرایی، اتحاد و هم‌پیمانی با آمریکاست که نتیجه آشکار آن در تمامی تحولات منطقه‌ای، شکست، ذلت و ضعف و نابودی است. تقابل این دو شیوه به تغییر در موازنه قدرت منطقه‌ای منتهی شده و نیاز چندانی به استدلال و ارائه مصادیق ندارد. در سفر کوتاه امیر قطر به تهران و در مسیر پاویون تا هواپیما وی تأکید کرده بود که این مسئله مهم است که شما از هر کس حمایت کنید، شکست‌ناپذیر می‌شود. امروز نیز مصداق این اصالت و قدرت‌سازی، در تحولات عراق، سوریه، لبنان، یمن و فلسطین آشکار است. رهبر معظم انقلاب در اوایل بحران تروریستی در سوریه تأکید فرمودند: «نه بشار اسد می‌رود و نه سوریه ساقط می‌شود»، و این در حالی بود که حامیان تروریسم و جنگ نیابتی در رؤیای پیروزی‌های فوری در سوریه بودند و خود را به دروازه‌های دمشق رسانده بودند.
به همین دلیل، سردار قاسم سلیمانی، سفر بشار اسد به تهران را یک بمب خبری و یک رخداد راهبردی می‌داند که بشار اسد از سوی رهبر انقلاب، «قهرمان عرب» خطاب می‌شود و قهرمانی عرب بدون تکیه به ایران اسلامی میسر نبود و اینکه لبخند پیروزی بشار اسد در دیدار با رهبری، که «آغوش پدری» برای اوست، اشک خوشحالی سیدحسن نصرالله را موجب می‌شود. این دیدار و محتوا پیام‌های آن دامنه گسترده‌ای دارند و حتی در ادبیات و نتایج دیدار نتانیاهو با پوتین اثرگذار بوده و بر تمامی اجزای توطئه جدید آمریکا در سوریه و با نام منطقه حائل آثار فوری به جای می‌گذارد. اینکه در چنین شرایطی از زبان سردار سلیمانی بر ماهیت مشکوک برجام‌های دوم، سوم و چهارم تأکید می‌شود و آن را تلاش برای بازگرداندن تروریسم و حاکمیت و هژمونی آمریکا و رژیم صهیونیستی بر منطقه و نابودی خیزش‌های اسلامی‌ و تلاش برای نجات افول صهیونیستی و شکست آمریکایی توصیف می‌کند که هفت هزار میلیارد دلار هزینه کرده‌اند، تأمل‌برانگیز است.

پیام‌های روشن یک دیدار
پیام‌های روشن این دیدار و محتوای آن به دوست و دشمن رسیده است و به دوستان عزم و شعف جدید و به دشمنان، عصبانیت و شکست‌های جدید و راهبردی را منتقل می‌کند. این پیام‌ها هرگونه تردید را از بین برده و بر محاسبات همگان اثر می‌گذارد و جایگاه محوری و تعیین‌کننده و شفاف ایران را تحکیم بیشتری می‌بخشد، تأکید رهبر حکیم انقلاب بر دیدار با بشار اسد به ضرورت ارتباط مذهبی و علمای ایران و سوریه و گسترش و تقویت آن، به مفهوم تعمیق ریشه‌های فرهنگی و اجتماعی و اندیشه مقاومت در مقابل استکبار و صهیونیسم و هم‌پیمانان دیکتاتور عرب آنهاست. این دقیقاً همان درخواستی است که بشار اسد هنگام خاکسپاری حافظ اسد از سیدحسن نصرالله داشته است تا مولودی مانند حزب‌الله در سوریه متولد شود و در مقابل رژیم صهیونیستی بایستد. اکنون این پدیده در سوریه به وجود آمده و نیازمند تعمیق و گسترش است.
نکته پایانی اینکه؛ یک رهبر عربی، از زبان رهبر حکیم ایران اسلامی، قهرمان عرب در مقاومت و پایداری می‌شود و دیگر رهبران عرب از زبان ترامپ و دیگر سران اروپایی، گاو شیرده می‌شوند که برای بقای خود باید جزیه بدهند.
بحران سوریه در عمق خود، حکمتی بزرگ داشت که بسیاری از نقاب‌های دروغین را کنار زد و بسیاری از سیاست‌ها و برنامه‌ها و توطئه‌ها را برملا و بسیاری از پیوندهای پنهان را همانند صهیونیسم، تروریسم و دیکتاتورهای عربی آشکار کرد، به نحوی که امروز غربی‌ها نمی‌توانند از این رسوایی‌ها و خسارت‌ها فرار کنند و در عین حال مدعی شعارهای فریبکارانه خود باشند و ترازویی برای دموکراسی، حقوق بشر، آزادی و مخالفت با دیکتاتوری و جنایت و تروریسم باشند. امروز غرب مظهر رذایل ضد بشری است که آخرین نمونه آن اینکه، فرانسه و انگلیس در کنار ترامپ از فروش سلاح به عربستان برای جنایت در یمن حمایت کرده و آلمان را برای تمدید تحریم دو هفته‌ای فروش سلاح سرزنش می‌کنند!

   محمدرضا بلوردی/  پاتریک شاناهان، سرپرست وزارت دفاع آمریکا (پنتاگون) چندی قبل و در یک سفر از پیش اعلام نشده وارد بغداد، پایتخت عراق شد و در گفت‌وگو با خبرنگاران اظهار داشت، هدف وی از این سفر، تأکید بر اهمیت حاکمیت عراق و بررسی آینده نیروهای آمریکایی در این کشور است. شاناهان که برای نخستین بار از زمان تصدی منصب کنونی خود راهی عراق شده، ضمن تأکید بر اینکه نیروهای آمریکایی با دعوت بغداد در این کشور حضور دارند، اظهار داشت: «به نفع ما است که توانایی‌های امنیتی عراق را بسازیم.»
سفر شاناهان به عراق در حالی صورت می‌گیرد که دونالد ترامپ در ماه‌های اخیر دو تصمیم مهم در زمینه سیاست خارجی ایالات متحده آمریکا گرفته است؛ نخست، اعلام خروج نیروهای آمریکایی از سوریه و دوم، گفت‌وگو با طالبان که ممکن است به خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان نیز منجر شود.
ایالات متحده پس از تجاوز به عراق هنوز هم حدود 2500 نیروی نظامی در کشور دارد و ترامپ در سفری که در پایان سال میلادی سپری شده به عراق داشت، اعلام کرد قصدی برای خروج نیروهای کشورش از عراق ندارد؛ چرا که این نیروها برای تقویت حضور آمریکا در منطقه اهمیت زیادی دارند. 
طرح این سخنان واکنش برهم صالح، رئیس‌جمهور عراق را درپی داشت که گفت کشورش نمی‌خواهد طرف یا محوری در منازعات منطقه‌ای باشد. 
پس از آن هم عادل عبدالمهدی، نخست‌وزیر عراق بیان کرد، عراق به نیروهای آمریکایی اجازه نخواهد داد که از خاک این کشور علیه کشور دیگری اقدام کنند؛ چرا که حضور این نیروها در عراق صرفاً به منظور مبارزه با تروریسم بوده است. 
درواقع اظهارات مقامات عراقی درباره حضور نیروهای آمریکایی در کشورشان به دلیل این است که آنها تمایل ندارند در منازعه‌ای که بین آمریکا و جمهوری اسلامی ایران در جریان است، بخشی از ماجرا باشند و تلاش می‌کنند به یک راه‌حل میانه دست یابند؛ راه‌حلی که شخصیت‌ها و جریان‌های سیاسی گوناگون عراقی از آن حمایت می‌کنند. 
با این حال، در سفر کوتاه و اعلام نشده‌ای که به تازگی ترامپ به عراق داشت، با هیچ یک از مسئولان عراقی ملاقات نداشت و این روابط آشفته دوطرف را نشان می‌دهد. اکنون این پرسش مطرح می‌شود که اگر عراق تصمیم به خروج نیروهای آمریکایی بگیرد، ترامپ چه واکنشی خواهد داشت؟ 
در پاسخ باید گفت ترامپ در گذشته از اینکه نیروهای کشورش در سال 2011 عراق را ترک کرده بودند، انتقاد کرده و تأکید کرده بود آمریکا باید برای مدتی طولانی نیروهای خود را در این کشور حفظ می‌کرد. 
اما به نظر می‌رسد در عمل چاره دیگری برای رئیس‌جمهور آمریکا وجود نداشته باشد و او همان کاری را انجام دهد که در سوریه کرده بود؛ یعنی با اعلام اینکه مأموریت مبارزه با داعش به پایان رسیده است، تصمیم به خروج نیروهای کشورش از عراق بگیرد.
 این در حالی است که در مجلس عراق نیز نمایندگان در حال امضای طرحی هستند که در صورت تصویب، نیروهای آمریکایی را از این کشور اخراج می‌کنند؛ موضوعی که «محمد البلداوی» از نمایندگان مجلس عراق درباره  آن می‌گوید: «کمیسیون حقوقی مجلس عراق پیش‌نویس طرحی را به کمیسیون امنیت و دفاع ارائه کرده است که بر مبنای آن دولت بغداد باید همه نیروهای خارجی، از جمله نیروهای آمریکایی را از این کشور اخراج کند. با توجه به اینکه حضور نظامیان آمریکایی در عراق افزایش یافته است و آنها در تلاشند تا خود را از سوریه به غرب و شمال غرب عراق برسانند و پایگاه‌های نظامی خود را در عراق افزایش دهند، فراکسیون‌های سیاسی عراق تصمیم گرفتند این طرح را به ‌سرعت تصویب و نیروهای آمریکایی را از عراق خارج کنند.» طرحی که حالا تعداد امضاهایش به 70 نفر رسیده است و هیچ بعید نیست به زودی شاهد باشیم که ایالات متحده یکی دیگر از پایگاه‌هایش را با امضای نمایندگان این کشور پای حکم اخراجش از عراق از دست بدهد.

اکبر معصومی
کارشناس روابط بین‌الملل
دومین نشست سران آمریکا و کره شمالی روزهای چهارشنبه و پنج‌شنبه گذشته در هانوی پایتخت ویتنام برگزار شد. دونالد ترامپ که وضعیت مناسبی در داخل آمریکا ندارد و با اتهاماتی روبه‌رو است، تمام توان خود را به‌کار برد تا بتواند با مذاکره با کره شمالی تمام منتقدان خود را در حاشیه نگه دارد. اما ترامپ که سه دهه پیش کتاب «هنر معامله» را نوشته بود، هیچ وقت تصور نمی‌کرد میز مذاکره را به یکباره با دست خالی ترک کند و نتیجه‌ای جز شکست مفتضحانه نصیب او نشود. به بن‌بست رسیدن مذاکرات بین دونالد ترامپ و کیم‌جونگ‌اون دومین شکست سنگین آمریکا در ویتنام بود. ازاین‌رو بار دیگر جهان شاهد افول قدرت آمریکا، چه در حوزه سخن و چه در قدرت نرم بود. با این حال هانوی ویتنام محلی بود که روند افول آمریکا را تندتر و نمایان‌تر کرد. رسانه‌های آمریکا با هدف سرپوش گذاشتن بر افول قدرت آمریکا در یک حرکت هماهنگ شده شکست را به گردن دونالد ترامپ انداخته‌اند. اما واقعیت آن است که اگر به جای دونالد ترامپ فرد دیگری از حزب مقابل بود، کره شمالی فریب وعده‌های توخالی آنها را نمی‌خورد. خروج آمریکا از برجام و پایبند نبودن به تعهدات، خود نمونه واضحی از چرایی بی‌اعتمادی به آمریکایی‌ها بود که بی‌شک این موضوع چندین بار به رهبر کره شمالی از طرف مشاورانش به وی یادآوری شده بود. در واقع، برجام درس عبرتی شد که رهبر کره شمالی در قبال درخواست ترامپ مبنی بر برچیدن مراکز هسته‌ای، از وی بخواهد که همه تحریم‌های آمریکا علیه کره شمالی باید بالمره لغو شود. آنچه از اظهارنظر مقامات دو کشور قابل برداشت است این موضوع است که رهبر کره شمالی لغو مرحله‌ای تحریم‌های آمریکا در قبال کشورش را به هیچ وجه نپذیرفته است که این موضوع نشان از بی‌اعتمادی کیم به آمریکایی‌ها دارد. به گفته وزیر خارجه کره شمالی؛ «ضمانت مهم‌ترین چالش در خلع سلاح هسته‌ای است...» یک مقام ارشد کره‌ای دیگر نیز گفته است: «آمریکا با نپذیرفتن پیشنهاد ما فرصتی را از دست داد که در هزار سال فقط یک بار پیش می‌آید.» اگر بر روند مذاکرات پیشین آمریکا تأملی داشته باشیم، درخواهیم یافت که پیشرفت و موفقیت آمریکا برای داشتن قدرت سخت و قدرت نرم این کشور بوده است؛ از این رو وقتی آمریکا با کشوری به توافق نمی‌رسید، با یادآوری قدرت خود، آنچه مدنظرش بود از طریق توافق به دست می‌آورد. آمریکای قرن 21 دیگر نه با تهدید، بلکه با تطمیع هم نمی‌تواند توافقی را که به نفع خودش باشد، انجام دهد و این امر نشان‌دهنده افول تدریجی قدرت آمریکاست که در زمان ترامپ هم آشکارتر شده است. در مذاکرات بین کره شمالی و آمریکا نیز، ترامپ و مشاورانش با وعده به طرف مقابل سعی در گرفتن امتیازات بیشتر و یکطرفه‌ای داشتند که به در بسته خوردند؛ لذا بسیاری از تحلیلگران معتقدند، رهبر کره ‌شمالی به خوبی متوجه شد که واشنگتن به دنبال به زانو درآوردن و خلع سلاح کامل کره است و در مقابل مشخص نیست که چه چیزی نصیب کشورش خواهد شد. لذا این متغیرها سبب شده تا پرونده کره‌ شمالی و آمریکا پیچیده‌تر از پیش شود و در آینده نیز معلوم نیست که آیا بار دیگر مذاکراتی بین این دو صورت خواهد گرفت یا خیر.
نکته پایانی اینکه؛ آمریکا که نماد واقعی جامعه غربی است، بی‌اعتمادی بازیگران بین‌المللی به او، در واقع بی‌اعتمادی به کل جامعه لیبرالیستی است. مفتضح‌تر از آن، این است که حتی غربی‌ها نسبت به یکدیگر نیز اعتماد ندارند؛ از این‌رو اعتماد به اروپا که برخی در داخل به آن اصرار دارند، به هیچ وجه قابل اعتماد و توجیه‌پذیر نیست.

سرفصل جدید


سفر هفته گذشته بشار اسد، رئیس‌جمهور سوریه برای اولین بار از زمان آغاز جنگ، یعنی سال 2011 که طی سفری یک روزه و اعلام نشده وارد ایران شد و با رهبر معظم انقلاب اسلامی و رئیس‌جمهور دیدار کرد، پیام مهمی برای رژیم صهیونیستی و آمریکا دارد و آن تداوم حضور ایران در سوریه است. سفر بشار اسد، رئیس‌جمهور سوریه به ایران را باید نشانه تحکیم بیشتر پیوندهای موجود بین دو کشور و بیان‌کننده تثبیت محور مقاومت در منطقه دانست. سفری که پیام‌آور حصول پیروزی‌های بسیار بزرگ و شگفت‌انگیز بر خشونت‌بارترین و پردامنه‌ترین تحرکات تروریستی در تاریخ جهان بود و از شکست فضاحت‌بار پیچیده‌ترین توطئه‌های تفرقه‌افکنانه ائتلاف غربی، عربی و عبری حکایت داشت. 
رهبر معظم انقلاب اسلامی ایران در دیدار بشار اسد، به ابعادی از این پیروزی بزرگ اشاره فرمودند و رمز آن را استقامت مسئولان و مردم سوریه دانستند؛ امری که به فرموده ایشان، به منزله قیام علیه آمریکا و دست نشاندگانش بود و به شدت عصبانیت مقامات واشنگتن و اذنابش را برانگیخت. از این رو می‌توان گفت در دیدار رئیس‌جمهور سوریه با مقامات عالی‌رتبه کشورمان، دستاوردهای بزرگ و ارزشمند همکاری‌های دو کشور در مقابله با خطرناک‌ترین هجمه‌های استعماری و رمز و راز حصول آن، مورد بررسی و ارزیابی مجدد قرار گرفت و افزون بر آن، زمینه‌هایی نیز برای تدوین نقشه راه آینده این نوع همکاری‌ها فراهم شد. چنانکه در این زمینه از توطئه‌های جدید دشمن نیز سخن به میان آمد و رهبر معظم انقلاب اسلامی با اشاره به برخی از این نوع توطئه‌ها، فرمودند: «مسئله منطقه حائل که آمریکایی‌ها در سوریه به دنبال ایجاد آن هستند، از جمله‌ این توطئه‌های خطرناک است که باید با قاطعیت آن را رد کرد و در مقابل آن ایستاد.» این اشاره به کوشش‌های مشکوکی است که با توسل به بهانه‌های مختلف، درصدد است در طول مرزهای مشترک صدها کیلومتری سوریه و ترکیه و تا عمق 30 کیلومتری، منطقه‌ای را به نام منطقه حائل ایجاد کند و به این ترتیب، این بخش بزرگ و راهبردی از خاک سوریه را از حاکمیت این کشور خارج کند و در حقیقت، مکان مناسبی را برای از سرگیری تغذیه تسلیحاتی گروهک‌های تروریستی و اجرای طرح‌های تجزیه‌طلبانه در سوریه به وجود آورد.   
در واقع، رهبر معظم انقلاب در این دیدار، ضمن اشاره به دیگر برنامه‌های آمریکا برای حضور مؤثر در سوریه و عراق، استمرار همکاری‌های ایران و سوریه را در چارچوب محور مقاومت، خنثی‌کننده نقشه‌های آینده دشمن دانستند و بر ادامه کمک‌های ایران در این چارچوب تأکید کردند؛ زیرا ایران و سوریه عمق راهبردی یکدیگر هستند و مبتنی براین نوع همکاری صمیمانه، اطمینان بخش‌ترین نوع بازدارندگی دفاعی را برای دو کشور ایجاد کرده‌اند.
این همان چیزی است که قدرت‌های غربی، ارتجاع منطقه و از همه بیشتر رژیم صهیونیستی را به واهمه و حساسیت وا می‌دارد و همه توطئه‌های آتی آنان برای سلطه و سیطره بر منطقه بسیار راهبردی غرب آسیا را با بن‌بست مواجه می‌کند.
در واقع بی‌جهت نیست که رسانه‌های منطقه‌ای و بین‌المللی، نسبت به حضور بشار اسد در ایران و دیدارش با مقامات عالی‌رتبه کشورمان واکنش نشان داده و اخبار و گزارش‌های مربوط به آن را در ردیف مهم‌ترین خبرهای خود قرار داده‌اند. به ویژه آنکه، این سفر، مُبیّن آن بود که مجموعه تازه‌ترین تلاش‌های سیاسی‌ـ تبلیغاتی غرب برای ایجاد فاصله میان تهران و دمشق نیز با ناکامی روبه‌رو شده و برگزاری نشست‌هایی، چون نشست ورشو به طور کامل شکست خورده است.