علیرضا کاظمی، معاون پرورشی و فرهنگی وزیر آموزش و پرورش با تأکید بر اینکه ما به دنبال ایجاد نشاط و شادی در مدارس هستیم، با انتقاد از برخی جهت‌گیری‌ها که شادی را در اجرای موسیقی در مدارس خلاصه می‌کنند، گفت: ایجاد یک فضای معنوی در مدرسه و توسعه تشکل‌ها را  فعالیت‌های نشاط‌آور می‌دانیم، چرا به دانش‌آموزان ظلم می‌کنیم و فعالیت‌های نشاط‌‌آور را به موسیقی و آهنگ محدود می‌کنیم. ما چنین نگاهی نداریم.

بازنگاهی به وظیفه اجتماعی ما در حمایت از تولید ملی

   شهناز سلطانی/ خرید کیف و کفش و پوشاک وطنی و البته با کیفیت، این روزها کار پر ارزشی است که یک تیر و چند نشان به حساب می‌آید. کمک به اقتصاد کشور، جلوگیری از بیکار شدن کارگر ایرانی و تنگ شدن عرصه بر خانواده آنها، پیشگیری از گسترش فقر و پیامدهای اجتماعی آن و... فقط بخشی از این نشان‌هاست. چشم امید تولیدکنندگان ایرانی در روزهای پایانی سال بیش از هر زمان دیگری به خریداران و مشتریان خودی است تا از راه برسند و انتخاب کنند و دست به جیب شوند تا صدای خوش چرخ تولید بلندتر به گوش برسد. 

یک ماه مساوی یازده ماه
«فروش اسفند ماه ما به اندازه یازده ماه دیگر سال است.» این جمله فروشنده‌ها و مغازه‌دارهایی است که این روزها کاش سرشان آنقدر شلوغ باشد که وقت سر خاراندن هم نداشته باشند. تولیدکنندگانی که بازار شب عید پوشاک و کیف و کفش و خلاصه ملزومات عید نوروز به مرحمت آنها مدیریت می‌شود؛ اما این روزها کمی گرد خستگی و ناامیدی به چهره‌شان نشسته است. وضعیت نابسامان اقتصادی دقیقاً کار آنها را نشانه گرفته است. یادش بخیر روزهای آخر سالی که جای سوزن انداختن در بازارها نبود؛ ولی روی دیگر سکه کار خودش را کرده و بازار کمی پویاتر است، به هر حال همه امیدوارند این گرد و غبار از چهره تولید گرفته شود و دوباره روز از نو و روزی از نو. چرخ‌های تولید بچرخند و بچرخند و بچرخند و هیچ وقت از حرکت بازنایستند که اگر خدای ناکرده این‌گونه شود، کار سخت و دشوار می‌شود. زنجیره‌های به هم پیوسته تولید از هم رها می‌شوند و به تنهایی کاری از پیش نمی‌برند. 

سفره بزرگی که کوچک شده 
در یکی از خیابان‌های فرعی خیابان پر رفت‌وآمد جمهوری اسلامی تهران یک مغازه کوچک کیف و کفش چرم خودنمایی می‌کند. تا پشت ویترین می‌ایستیم فروشنده سریع از مغازه بیرون می‌آید و ما را به داخل مغازه دعوت می‌کند تا بقیه کیف و کفش‌های داخل مغازه را هم ببینیم. صدای خوش و آهنگین چکش پیرمرد از گوشه مغازه به گوش می‌رسد. آرزو می‌کند هرگز این صدا خاموش نشود. مغازه‌دار مرد میانسالی است که کمی هم گرد پیری یا شاید هم سختی و بی‌رونقی کار روی موهایش نشسته است. دل پری دارد، همانند خیلی از فروشندگان و تولیدکنندگان دیگر. از روزهایی می‌گوید که این مغازه ۱۷ کارگر داشت، ولی حالا سفره بزرگ و پرنعمت‌شان کوچک شده و فقط به دو نفر رسیده! می‌گوید: «تازه پنجاه سالگی (بخوانید نیمه یک قرن) این مغازه را پشت سر گذاشته‌ایم. هر بار که عذر کارگری را خواستیم، شبیه این بود که خودمان را خانه‌نشین کردیم. تلخ است و دردناک و هر روز به کارگرهایم فکر می‌کنم که بعد سال‌ها که ماهر شده بودند، رفته‌اند حالا در این روزگار سخت زندگی چطور نان زن و بچه‌های‌شان را درمی‌آورند، شنیده‌ام یکی از آنها در همین بازار جمهوری دست‌فروشی می‌کند.»

مسئولیت اجتماعی ما 
این قصه‌ای که شنیدید، قصه پر غصه این سال‌های اخیر بعضی از تولیدکنندگان هموطن ماست که با روزهای پر رونق کارشان فاصله گرفته‌اند و مدام نگرانند که وضعیت‌شان از این هم بدتر شود. 
هر یک از ما در جامعه در قبال یکدیگر و جامعه‌ای که در آن زندگی می‌کنیم، وظایف و مسئولیت‌هایی داریم و نمی‌توانیم نسبت به یکدیگر بی‌تفاوت باشیم و اگر خودمان را نسبت به مسائل پیش آمده دیگران بی‌اهمیت نشان دهیم، پیامدهای ناشی از آن چه بخواهیم و چه نخواهیم ما را متأثر می‌کند. این خاصیت زندگی اجتماعی است. در وضعیت فعلی جامعه هم هر یک از ما به تنهایی می‌توانیم گره‌های کوچک را باز کنیم تا گره‌های بزرگ از هم گشوده شوند. مهم‌ترین کاری که می‌توانیم بکنیم، خرید کالای ایرانی است که به دست هموطن خودمان به ثمر نشسته است. این کار ما یعنی حمایت خوب و بسیار خوب. آن را دست کم نگیریم و نگوییم با خرید من به تنهایی چه گره‌ای باز می‌شود. اگر همه کنار هم قرار بگیرد قدم‌های بلندی برداشته می‌شود و روزهای امید دوباره رخ نشان می‌دهد.
کیف و کفش ایرانی
 حرف ندارد 
کیف و کفش ایرانی از آن دسته کالاهایی است که روزگاری نه تنها نیاز مردمان همین سرزمین مادری را پاسخ می‌داد که رضایت‌شان را هم جلب می‌کرد. کالای با کیفیت همیشه حرفی برای گفتن دارد. چه بهتر که این کالای با کیفیت ایرانی باشد. اگر قصد خرید کیف و کفش دارید، از کالاهای خارجی که اغلب چینی‌ و و بی‌کیفیت هستند، چشم بپوشید و سراغ نوع ایرانی‌اش بروید. با افتخار خرید کنید و با افتخار آن را بپوشید و تبلیغ کنید که سهمی در بیکار نشدن کارگر هموطن داشته‌اید.

پوشاک ایرانی
 مطابق سلیقه ما 
پوشاک ایرانی هم در نوع خودش حرفی برای گفتن دارد؛ پوشاکی که حتماً با سلیقه ما جورتر است. متأسفانه، در سال‌های گذشته دروازه‌های مرزها آنقدر به روی کالاهای خارجی و اغلب کم کیفیت باز شده است که فراوانی آنها و در دسترس بودن آنها کار را شاید کمی دشوار کرده باشد، کار پیدا کردن جنس مرغوب و البته با قیمت مناسب ایرانی را. اما اگر به اثرگذاری خودمان در حمایت آگاه باشیم، حتماً وقت و انرژی بیشتری صرف یافتن کالای مورد نظرمان از نوع ایرانی‌اش می‌کنیم. 
درک متقابل فروشنده
 و خریدار
داشتن درک متقابل در وضعیت فعلی اقتصاد جامعه موضوع مهمی است که نمی‌توانیم آن را نادیده بگیریم. به این معنا که اگر از خریداران انتظار داریم کالای ایرانی بخرند، از تولیدکنندگان هم این انتظار متقابل می‌رود که آنها هم حامی مشتریان خود باشند. این حمایت می‌تواند از عرضه مستقیم و بی‌واسطه باشد تا تخفیف و کم کردن قیمت‌ها تا با قدرت خرید مردم سازگارتر باشد.

حق انتخاب با ماست  
درست است که صفرهای حساب بانکی‌مان آب رفته و کیف پول‌مان لاغرتر شده و کارت بانکی‌مان هم کم‌پول‌تر! اما اگر در این روزهای باقی‌مانده سال قصد خرید کردید، حتماً با تأمل و فکر بیشتری دست به انتخاب بزنید. انتخاب بین کالای ایرانی یا خارجی، انتخاب بین رونق تولید داخل یا رونق تولید شرکت‌های بزرگ اقتصادی، انتخاب بین کوچک شدن سفره کارگر ایرانی یا کوچک نشدن آن، انتخاب بین بیکار شدن کارگر ایرانی یا نشدن آن... . خلاصه انتخاب ما مهم است و تصمیمی که می‌گیریم مهم‌تر. صحبت از یک روز و دو روز باقی مانده تا عید نیست، صحبت از سال‌های بعد است. 

روزگاری که بر وفق مراد بود 
کمی تصور کنید کارگری که روزگاری کار بر وفق مرادش بود. بیمه تأمین رفاه خانواده‌اش را داشت و امیدوار به بازنشستگی و داشتن حقوق در آینده بود. تأمین هزینه‌های زندگی‌اش را خوب مدیریت می‌کرد. فرزندش با خیال آسوده به دانشگاه می‌رفت. (هر چند نگران یافتن شغل پس از دانشگاه بود) هر سال خانواده‌اش با ذوق و شوق در تدارک عید نوروز بودند، اما حالا آن کارگر از کار بیکار شده و همه مناسبات زندگی‌اش به هم خورده و حساب و کتاب زندگی‌ از دستش در رفته، خودتان بخوانید حدیث مفصل از این کوتاه... و البته بخوانید وظیفه اجتماعی و انسانی ما را در این وضع دشوار و سخت. 

اصطلاحات مجازی‌ـ ۲


 محمدصالح نادری/ یکی از شبکه‌های مجازی پرکاربر در جهان توئیتر است. این شبکه از نظر تعداد کاربران با حدود 300 میلیون کاربر بین رتبه 10 تا 15 قرار دارد، در حالی که فیس‌بوک با تعداد کاربر حدود دو میلیارد در رتبه اول است. توئیتر از جمله فضاهایی است که کاربران در آن بیشتر به دنبال اشتراک اطلاعات و دریافت اخبارها هستند و به مانند اینستاگرام، تنها جنبه سرگرمی و وقت‌گذرانی ندارد. اطلاعات و اخبار موجود در توئیتر، چه درست و چه نادرست را بیشتر افراد معمولی به اشتراک می‌گذراند، هر چند منابع خبری موثق مانند خبرگزاری‌ها برای انعکاس خبرهای خود در این شبکه مجازی صفحاتی دارند. در بین آمارهای توئیتر نکته جالب میزان کاربران آن بر اساس جمعیت کشور است. در این آمار پس از آمریکا، ژاپن و انگلستان؛ عربستان سعودی با نزدیک به 12 میلیون کاربر فعال قرار دارد که در مقایسه با جمعیت 30 میلیونی آن شاید بتوان گفت، توئیتر بیشترین نفوذ را در بین کاربران یک کشور، در عربستان دارد. همین امر سبب ایجاد یک ارتش مجازی از سعودی‌ها در توئیتر شده است که در بسیاری از جهت‌دهی‌ها تأثیرگذارند. آمار دقیقی از کاربران ایرانی توئیتر وجود ندارد، اما می‌توان گفت با توجه به مشاهدات، نزدیک به یک میلیون کاربر ایرانی در توئیتر حضور دارند.
توئیت
پایه اصلی کار در توئیتر انتشار اخبار و اطلاعات است، برای این کار کاربران مطالب و اطلاعات خود را توئیت می‌کنند؛ یعنی مطالب خود را نوشته، به اختیار خود داده‌هایی دیگر مانند فیلم یا عکس را به آن اضافه کرده و منتشر می‌کنند. مبنای توئیتر متن است؛ یعنی برخلاف اینستاگرام که باید حتماً عکسی منتشر کنید، اینجا شما باید حتماً متنی منتشر کنید. توئیتر در لغت به معنای صدایی است که پرندگان برای ارتباط با یکدیگر رد و بدل می‌کنند. اکنون 500 میلیون توئیت در هر روز نوشته می‌شود و بیش از دو میلیارد جست‌وجو در آن انجام می‌شود. تعداد کاربران برخط روزانه این شبکه 100 میلیون نفر است. ابتدا در توئیتر فقط ظرفیت نوشتن و انتشار ۱۴۰ حرف بود، اما در سال ۲۰۱۷ تعداد حرف‌های قابل استفاده در توئیتر به ۲۸۰ حرف افزایش یافت. اولین توئیت را در توئیتر در ۲۲ مارس ۲۰۰۶ در ساعت ۱۲ و ۲۰ دقیقه ظهر جک‌ دورسی، مؤسس توئیتر زد. او در توئیت خود به راه‌اندازی توئیتر اشاره کرده بود.
ریت
برای دیده شدن مطالب منتشر شده باید بازنشر داده شوند. زمانی که یک کاربر، خبر، رخداد یا اطلاعاتی را به اشتراک می‌گذارد، کاربران دیگر در صورت تمایل می‌توانند آن را بازنشر و مخاطبان خود را از آن خبر مطلع کنند. در این حالت کمتر از چند ساعت خبری را که یک نفر می‌دانسته، تعداد بسیاری از افراد از آن مطلع می‌شوند و بر اساس یک چارچوب درختی به سرعت به تعداد این افراد اضافه می‌شود. به بازنشر کردن در توئیتر، ریتوئیت یا به طور خلاصه‌ ریت می‌گویند.
در میان مطالبی که بیشترین ریت را در توئیتر دارند، رتبه اول مربوط به یک میلیاردر است که ادعا کرده بود به 100 ریت‌کننده توئیت خود نفری یک میلیون دلار خواهد داد و توئیت او تا این لحظه نزدیک به پنج میلیون ریت داشته است. اما در میان مطالب خبری که ریت شده‌اند، می‌توان به توئیت باراک اوباما اشاره کرد که در پایان ریاست‌جمهوری خود از مردم آمریکا تشکر کرده بود. این توئیت نزدیک به یک میلیون ریت داشته است، یا توئیت هیلاری کلینتون در اعلام شکست خود در انتخابات ریاست‌جمهوری نیم میلیون ریت را شامل شد.
در شماره‌های آینده به اصطلاحات بیشتری درباره توئیتر خواهیم پرداخت.


 صحرا محمدی/ هرچه به روزهای پایانی سال نزدیک‌تر می‌شویم، تب و تاب مردم بیشتر می‌شود. از خانه‌تکانی گرفته تا خریدهای شب عید و مهیا شدن برای سفرهای نوروزی و... . به عبارتی با آغاز شمارش معکوس برای پایان سال پیگیری کارهای عقب‌افتاده و انجام کارهای نیمه‌تمام و... یادمان می‌افتد و ناخواسته یک شلوغی و ازدحام و ترافیک سنگینی را رقم می‌زنیم که برای تحمل آنها همه دچار زحمت می‌شویم.
در این روزهای پایانی سال صحبت از گرانی کالاها و دشواری‌های خرید فراوان است و این حرف‌ها تمامی ندارد؛ اما گاهی یادمان می‌رود دور و برمان بچه‌ها هستند که نه قدرت تحلیل اقتصادی دارند و نه از دخل و خرج خانواده سر در می‌آورند و نه از قیمت دلار و سکه و طلا و بازار مسکن و اجاره و...؛ اما بحث‌های ما بر سر مسائل اقتصادی آنها را دچار استرس و نگرانی می‌کند. بچه‌ها از نگرانی‌های والدین نگران‌تر می‌شوند و از ناراحتی آنها ناراحت‌تر. پس مراقب گفته‌های خودمان و شنیده‌های آنها باشیم که مبادا دچار مشکل شوند. 
هر چه به روزهای بهار نزدیک‌تر می‌شویم، برای دور کردن بچه‌ها از این فضای پر تنش بهانه‌های زیادی پیدا می‌شود. کافی است کمی چشم بگردانیم و خوب نگاه کنیم. برای نمونه، بچه‌ها را بیرون ببریم و درخت‌های شکوفه‌زده خیابان و پارک را نشان‌شان داده و نوید بهار و آمدن عید را به آنها بدهیم. خودمان از این نو شدن به وجد بیاییم و بچه‌ها را هم به وجد بیاوریم. 
برای بچه‌ها یک گلدان کوچک با گل‌های بهاری بخریم و از آنها بخواهیم مراقبش باشند. با این کار بچه‌ها احساس مسئولیت را هم فرا می‌گیرند و چشم انتظار بهار می‌مانند. 
به آنها یادآوری کنیم که می‌توانند برای خانواده‌‌شان به مثابه عیدی یک نقاشی یا کاردستی ساده درست کنند. این کار در آنها حس توانمند بودن ایجاد می‌کند. که بسیار خوشایند است. از چیزی که بچه‌ها درست می‌کنند و به ما هدیه می‌دهند سر ذوق بیاییم و عمیقاً آنها را تحسین کنیم. 
برای خریدن ماهی و سبزه و بساط سفره هفت سین حتماً بچه‌ها را با خودمان همراه کنیم. به آنها حق انتخاب بدهیم. اصلاً انتخاب این چیزهای ساده، اما خاطره‌انگیز را تا جایی که ممکن است به آنها واگذار کنیم و اجازه بدهیم با این انتخاب‌ها خاطره این روزها در ذهن‌شان بهتر ثبت شود. 
اگر برای‌تان مقدور است در روزهای پایانی سال که شور و حال فرارسیدن سال جدید بیشتر است، حتماً بچه‌ها را به بازار ببرید. جایی که شور زندگی بیشتر جریان دارد. در این وقت از سال در بازارها خریدار و فروشنده فارغ از حساب و کتاب این سال سخت اقتصادی سرشان گرم است و مشغولند و این جریان خوش شما را هم با خود می‌برد. 
روزهای آخر سال معمولاً انبوهی از کارهای نکرده و نیمه‌تمام در خانه است. بچه‌ها را دست کم نگیریم و از آنها کمک بخواهیم. آنها در حد خودشان حتماً می‌توانند کمی به ما بکنند، به شرط آنکه ما وسواس به خرج ندهیم و از کارهای‌شان مدام ایراد نگیریم. به اندازه توانایی و سن‌شان باید از آنها انتظار و توقع داشته باشیم، نه به اندازه خواسته خودمان. 
خلاصه این روزهای پایانی اسفند و روزهای انتظار آمدن بهار را به فال نیک بگیریم و مدام از شلوغی‌های آن گله نکنیم و گرانی‌ها و وضع نابسامان دخل و خرج را به پای بهار ننویسیم. فرصت را غنیمت بشماریم و تا آنجا که می‌شود بچه‌ها را با بهار همسو کنیم و اجازه بدهیم آنها دلخوش و سر مست به انتظار آمدن بهار بنشینند. 

نگاهی به رویکردهای شکل‌دهنده آرایش‌های سیاسی کشور


 سید فخرالدین موسوی/ الگوی سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران یا به معنای دقیق‌تر رویکرد بین‌المللی نظام اسلامی یک مبحث پر مجادله و همواره بحث‌برانگیز در فضای سیاسی ایران بوده و هست. مسئله‌ای که در سال‌های اخیر بر شدت آن نیز افزوده شده است و بیراه نیست اگر بگوییم دسته‌‌بندی‌های سیاسی در کشور را نیز تحت تأثیر قرار داده و آرایش جدیدی برای نیروهای سیاسی کشور رقم زده است! چنانکه امروز می‌توان از قرار گرفتن دو جریان متمایل به غرب و نگاه به بیرون مرزها برای عبور از مشکلات و در مقابل جریان متکی به قدرت درونی و معطوف به توانایی‌های داخلی برای پیشرفت کشور نام برد. حتی شاید با کمی مبالغه این دوگانه را به مثابه جایگزین دوگانه اصلاح‌طلب و اصولگرا دانست!
درباره اینکه رهاورد هر یک از دو جریان چه می‌تواند باشد، اینکه سابقه و تجربه 40 ساله به موفقیت و اطمینان‌بخش بودن کدام راه‌حل و روشن بودن کارنامه کدام نگاه حکم می‌کند، بحث مفصل و در خور توجهی است که در این نوشتار در پی طرح آن نیستیم، بلکه در ادامه به رویکردهای رسانه‌ای و جملاتی اشاره خواهیم کرد که جریان حامی نگاه به بیرون برای ارجح نشان دادن گرایش خود طرح می‌کنند. در حقیقت عبارات پیش رو نشان می‌دهد، رسانه‌های نزدیک به نگاه اول به طور کاملاً مداوم و هدفمند در حال استاندارد نشان دادن دیدگاه خود برای جامعه و شکل دادن به یک الگو  برای سیاست‌گذاری کشور، به ویژه در حوزه روابط بین‌الملل هستند.
البته ناگفته نماند که این جریان اکنون و پس از شکست برجام که می‌توان گفت مهم‌ترین دستاورد این نگاه در این سال‌هاست، کار بسیار دشواری دارند و برای تبیین دیدگاه خود ابتدا باید شکست برجام را یک پیروزی و موفقیت جلوه دهند تا بتوانند به واسطه آن در این باره سخن بگویند. در این راستا، روزنامه «سازندگی» در مطلبی با عنوان «بی‌تفاوت نباشید» می‌نویسد: «نهضت آزادی ایران با انتشار نامه‌ای به امضای محمد توسلی خطاب به دبیران احزاب دموکراسی خواه جهان اعلام کرد... برجام افزون بر آنکه الگویی نو و صلح‌آمیز برابر مناقشات جدی بین‌المللی به شمار می‌رود، یک توافق بین‌المللی بوده که براساس ماه‌ها تلاش جمع زیادی از سیاستمداران و کارشناسان به دست آمده است.» و در ادامه برای پیروزی‌سازی از شکست برجام می‌نویسد: «دولت آمریکا مدعی است برجام توافق خوبی نبوده؛ زیرا برخی موارد از جمله فعالیت‌های موشکی و سیاست خارجی ایران در حوزه خاورمیانه، در آن لحاظ نشده است.» این ادعاها در صورتی ابراز شده و در مقام بهانه برای نقض توافقی صلح‌آمیز قرار گرفته که برجام از ابتدا قرار نبود به موضوعات غیرهسته‌ای بپردازد و حل موضوعاتی چون رفتار منطقه‌ای ایران خارج از دستور کار آن بوده است. البته مسائلی از این دست می‌تواند در قالب مذاکرات و توافقات جداگانه و با رعایت و حفظ اصول امنیت کشور، مورد بررسی قرار گیرد.» این جملات معنایی ندارد جز اینکه برای حل موضوعات موشکی، منطقه‌ای و... نیز تنها راه رفتن به سمت گفت‌وگو با غرب و در رأس آنها همان کدخدای معروف، یعنی ایالات متحده آمریکا است!
اما تلاش این جریان تنها معطوف به مذاکره با آمریکا نیست؛ بلکه بعد دیگری که می‌توان به منزله یکی از راه‌کارهای جریان حامی بین‌المللی‌گرایی به آن اشاره کرد، تلاش برای عضویت در مجامع، کنوانسیون‌ها، معاهدات بین‌المللی و... است. این گرایش بر این باور است که افزایش عضویت ایران در این موارد می‌تواند به افزایش قدرت کشور و اعتبار ایران کمک کند! یا در معنای ساده‌تر چنین حضورها را ایمن‌ساز و قدرت‌ساز می‌دانند؛ از این رو در دولت نزدیک به این گرایش، ایران پای معاهدات و توافق‌نامه‌های بسیاری را امضا کرده و همچنان اصرار بر ادامه این روند دارد که در داغ‌ترین و مهم‌ترین نمونه از آنها مسئلهFATF  و پالرمو است، از این رو شاهدیم روزنامه «آرمان» در مطلبی با عنوان «تندروی از افراطیون، هزینه از جیب مردم!» که منظور از تندروها همان طرفداران اتکا به قدرت درونی نظام و قطع امید از بیرون مرزهاست، می‌نویسد: «خواسته یا ناخواسته افراطیون داخلی مواضع سیاسی کشور را تضعیف کرده‌اند و از همه مهم‌تر انتخاب هر گزینه‌ای معیشت مردم را تحت تأثیر خود قرار می‌دهد، راهی جز همراهی با عرف جهانی و قواعد بین‌المللی وجود ندارد... با واقع‌گرایی در سیاست خارجی و همراه شدن با عرف جهانی امکان کم کردن اثرات منفی تحریم‌های ظالمانه وجود دارد. همان‌طور که با رد لوایح چهارگانه دست بیگانگان برای فشار بیشتر به ایران بازتر می‌شود.»


  حمیدرضا حیدری/ خبر استعفای ناگهانی محمدجواد ظریف به یکی از سوژه‌های داغ فضای مجازی تبدیل شد. ظریف در شب میلاد حضرت فاطمه(س) ضمن تبریک روز مادر و روز زن، نوشت: «از بزرگواری مردم عزیز و دلاور ایران و مسئولین محترم در 67 ماه گذشته بسیار سپاسگزارم. از ناتوانی برای خدمت و تمام کاستی‌ها و کوتاهی‌ها در دوران خدمت صمیمانه پوزش می‌خواهم.»
این چند جمله به معنای خداحافظی ظریف از میز مدیریت دستگاه دیپلماسی بود که واکنش‌های بسیاری در فضای مجازی به دنبال داشت.
برخی از کاربران از رفتن ظریف ناراحت شدند و از او دعوت کردند تا از تصمیم خود صرف نظر کند.
یکی از آنها نوشت: «دلم می‌خواهد ظریف باشد! او قطعاً خیلی بالاتر از یک وزیر خارجه معمولی‌ است! وقتی جلوی دشمن می‌ایستد و او را به چالش می‌کشد، دیدنی‌تر می‌شود! انگار دارد حرف مرا می‌زند، حرف ایران را، حرف فردوسی را! کاش حرف‌هایم را بشنود و بماند چون چشم ایرانی به اوست!»
برخی دیگر انگار از مدت‌ها پیش منتظر چنین اتفاقی بودند.
سیدمحمد حسینی، وزیر اسبق فرهنگ و ارشاد اسلامی در توئیترش نوشت: «ژنرال‌هایی که با هیاهوی فراوان آمدند تا شق‌القمر کنند، بعد از پنج سال و نیم که کارنامه تقریباً هیچ، بلکه زیانبارشان روز به روز فشار را بر گرده مردم افزوده و دیگر حنای‌شان رنگی ندارد به جای پاسخگویی، یکی بعد از دیگری فرار را بر قرار ترجیح می‌دهند، آخوندی، قاضی‌زاده و حالا ظریف!»
عده‌ای از کاربران هم نوشتند، ظریف به جای استعفا، باید بماند و پاسخگو باشد.
یکی از کاربران نوشت: «آقای ظریف استعفای دیپلماتیک شما قبول نیست! باید‌ سر کار بمانی و پاسخگوی‌ عملکردت باشی!»
عبدالله گنجی، مدیر مسئول روزنامه «جوان» به نوع برخورد اصلاح‌طلبان با داستان استعفای ظریف این‌گونه واکنش نشان داد: «این سرگیجه را در اپوزیسیون، رسانه‌های غرب و بخشی از اصلاح‌طلبان تعقیب کنید. از یک طرف ظریف و حتی دولت را در سیاست خارجی هیچ کاره می‌دانند و از یک طرف عزا گرفته‌اند که استعفای وی را ضربه‌ای جبران‌ناپذیر به سیاست خارجی؛ در حد نابودی دیپلماسی در ایران و بهم خوردن روابط خارجی می‌دانند.»
یکی از کاربران هم نوشت: «بدترین تحلیل‌ها بعد از استعفای ظریف این است که آقای ظریف بمان تا بتوانیم از این بحران عبور کنیم! جمهوری اسلامی 40 سال از بحران‌های صعب‌العبور گذر کرده، قهر بچه‌گانه یک بزرگ شده در آمریکا با حسن روحانی اصلاً چه اهمیتی دارد؟ بحران‌سازی شوخیش هم زشته...»
کاربر دیگری به ناراحتی آمریکایی‌ها از استعفای ظریف اشاره کرد: «اگر می‌خواهید بدانید چرا آمریکایی‌ها از استعفای ظریف ناراحتند، به این بخش از خاطرات جان کری دقت کنید: «وقتی نامزد میانه‌روتر، روحانی پیروز شد شگفت‌زده و دلگرم شدیم... به علاوه از اینکه روحانی ظریف را به عنوان وزیر خارجه و مسئول پرونده هسته‌ای منصوب کرد، تا حدی خیال‌مان آسوده شد.»»
برخی از کاربران هم این‌گونه تحلیل کردند که استعفای ظریف گرد و غباری در رسانه‌ها به پا کرد که خبر مهم دیدار رهبر معظم انقلاب و بشار اسد، رئیس‌جمهور سوریه در آن گم شد؛ دیداری که به قول رسانه‌ها قرار بود رژیم صهیونیستی و غرب را غافلگیر کند.
عزت‌الله ضرغامی در واکنش به استعفای ظریف نوشت: «ظریف رکورددار تعریف و تمجید و تحسین از سوی رهبر معظم انقلاب است. یک ناهماهنگی قابل درک نباید او را به اینجا بکشاند. ظریف باید برگردد و نگذارد شیرینی این دیدار تاریخی در کام‌ها تلخ شود. دوقطبی شدن استعفا مغایر منافع ملی است.»
بنیامین نتانیاهو هم در صفحه توئیتر خود با ذوق‌زدگی به خبر استعفای ظریف چنین واکنش نشان داد: «ظریف رفت. از دستش راحت شدیم. مادامی که من اینجا هستم، رژیم ایران به سلاح هسته‌ای نخواهد رسید.»