دکتر ابراهیم رزاقی می‌گوید: دستاوردهای اقتصادی انقلاب اسلامی را از دو منظر می‌توان بررسی کرد که یک مورد از نظر جهان‌بینی اقتصادی و دیگری از بُعد عمل اقتصادی است. شعار اولیه انقلاب  «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی» بود؛ بنابراین استقلال اقتصادی مسئله‌ای بسیار حیاتی بود که در اصل ۴۹ و اندیشه‌های امام و رهبری مورد تأکید واقع شد، اما از لحاظ نظری، الگوی اندیشه‌های اقتصادی امام خمینی(ره) به خوبی پیگیری نشد و از نظر عملی هم برنامه‌های اقتصادی با توان داخلی مغایرت دارد؛  اگر الگوی مدیریت صنایع دفاعی و صنایع هسته‌ای را به کار می‌گرفتیم، اکنون یک کشور صنعتی بسیار قدرتمند بودیم.

ماهیت‌شناسی و نحوه استمرار انقلاب اسلامی‌ـ بخش پایانی
 دکتر عباسعلی عظیمی‌شوشتری/ 
مشارکت اجتماعی از الزامات حفظ پشتیبانی مردم از حکومت است. سه امر در شکل‌گیری مشارکت اجتماعی نقش دارد؛ اعتماد اجتماعی، احساس مسئولیت افراد نسبت به سرنوشت جامعه خود و اعتمادبه‌نفس مردم. هنگامی که اعتماد متقابل میان مردم و میان مردم و نظام وجود داشته باشد، با تمام وجود همراه هم و همراه نظام سیاسی خواهند شد، اما این امر کافی نیست؛ بلکه در کنار آن باید نسبت به سرنوشت خود نیز احساس مسئولیت کنند. مشارکت زمانی به حداکثر می‌رسد که مردم نسبت به توانمندی خود در حل مشکلات پیش روی جامعه و ایستادگی در مقابل دشمنان خود باور داشته باشند و البته هر قدر این مشارکت افزایش یابد، بر این اعتماد و مسئولیت‌پذیری اثر خواهد گذاشت. 
امام علی(ع) در بیانات شیوایی فرمول فوق را چنین شرح می‌دهند: «پس آنگاه كه در زندگى گذشتگان مطالعه و انديشه مى‏كنيد، عهده‌دار چيزى باشيد كه عامل عزّت آنان بود و دشمنان را از سر راه‌شان برداشت و سلامت و عافيت زندگى آنان را فراهم كرد و نعمت‏هاى فراوان را در اختيارشان گذاشت و كرامت و شخصيّت به آنان بخشيد كه از تفرقه و جدايى اجتناب كردند و بر وحدت و همدلى همّت گماشتند و يكديگر را به وحدت واداشته، به آن سفارش كردند. از كارهايى كه پشت آنها را شكست و قدرت آنها را در هم كوبيد، چون؛ كينه‌توزى با يكديگر، پركردن دل‌ها از بخل و حسد، به يكديگر پشت كردن و از هم بريدن و دست از يارى هم كشيدن، بپرهيزيد... پس اندیشه کنید که چگونه بودند آنگاه که وحدت اجتماعی داشتند، خواسته‌‌های آنان یکی، قلب‏‌های آنان یکسان و دست‏‌های آنان مدد‌کار یکدیگر، شمشیرها یاری‌کننده، نگاه‌ها به یک سو دوخته و اراده‏‌ها واحد و همسو بود. آیا در آن حال مالک و سرپرست سراسر زمین نبودند و رهبر و پیشوای همه دنیا نشدند؟»۱
با توجه به همین امر اسلام و به تبع آن مکتب انقلاب اسلامی بر مشارکت و همکاری و تشکیل انجمن‌ها و دسته‌ها و گروه‌ها برای اهداف مترقیانه و خیر و پیشبرد اهداف جامعه توصیه می‌کند. قرآن کریم به صراحت به این امر دعوت می‌کند: «وَ تَعاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَ التَّقْوى‏ وَ لا تَعاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَ الْعُدْوانِ»(مائده/ آیه2) علامه طباطبائی در تفسیر المیزان ذیل این آیه می‌فرماید، معناى تعاون بَر بِر و تقوا اين است كه جامعه مسلمانان بر بِر و تقوا يا به عبارتى بر ايمان و عمل صالح ناشى از ترس خدا اجتماع كنند و اين همان صلاح و تقواى اجتماعى است و در مقابل آن تعاون بر گناه‌ـ يعنى عمل زشت كه موجب عقب‌افتادگى از زندگى سعيده است‌ـ و بر «عدوان» كه تعدى بر حقوق حقه مردم و سلب امنيت از جان و مال و ناموس آنان است، قرار مى‏گيرد.۲ به این ترتیب، همکاری کردن و مشارکت مردم در حل مسائل جامعه به ویژه حفظ نظام و جامعه اسلامی و مانند آن تا مرحله وجوب نیز می‌رسد و این امکان را فراهم می‌کند که حکومت اسلامی از همه ظرفیت‌های جامعه استفاده و با شتابی مضاعف به سمت تشکیل یک جامعه نمونه حرکت کند. از دیدگاه امام خمینی(ره) چند نکته اساسی درباره مشارکت وجود دارد:
اول اینکه، امام مشارکت مردم را علاوه بر اینکه یک حق می‌دانند، یک تکلیف هم می‌دانند.۳
دوم اینکه، باید با تمام توان زمینه مشارکت را برای مردم فراهم کرد.۴
دـ انسجام اجتماعی
منظور از انسجام اجتماعی همان وحدت و هماهنگی میان تمام اقشار مردم است. این هماهنگی سبب تسریع و سهولت در بسیج مردم به سمت اهداف نظام از یک سو و جلوگیری از تفرقه و درگیری داخلی میان آنها خواهد شد. واقعیت این است که عوامل واگرایی در جامعه کم نیستند. یکی از بارزترین آنها که ریشه در خودپرستی بشر دارد، عصبیت‌های قومی است. اسلام با درک واقع‌بینانه از وضعیت اجتماعی و وجود تفاوت‌ها میان انسان‌ها در وهله اول تأکید می‌کند که این تفاوت‌ها ذاتی نیستند؛ «انا خلقناکم من ذکر و انثی و جعلناکم شعوباً و قبائل لتعارفوا، انِّ اکرمکم عند الله اتقیکم»(حجرات/ 13) و در ادامه آیه به ایمان اعراب جاهلی و بادیه‌نشین اشاره می‌کند که به دلیل همین عصبیت، ایمان حقیقی در دل آنها جا نمی‌گرفت. در جای دیگر نیز می‌فرماید: «واعتصموا بحبل الله جمیعاً و لا تفرقوا»(آل‌عمران/ 103) بر این اساس هر نوع حرکت تفرقه‌آمیز و وحدت‌شکنانه را تقبیح می‌کند. 
امام خمینی(ره) انسجام اجتماعی را از شاخص‌های جامعه توحیدی و از عوامل اصلی پیروزی برمی‌شمارند و می‌فرمایند: «چنانچه انسجام پیدا بکنیم، همه گروه‌ها پشتیبان هم باشند... جامعه توحیدی به این معنا پیدا بشود که همه پشتیبان هم و همه با وحدت کلمه و با وحدت نظر، بدون اینکه یکی بگوید نه، یکی بگوید آری، اگر این‌طور بشویم ان‌شاء‌الله پیروز هستیم.»۵ واقعیت این است که وجود انسجام حتی در جوامع غیردینی هم به پیروزی می‌انجامد. امام علی(ع) به مردم کوفه اعلام می‌کند که به علت وجود انسجام میان شامیان آنان بر شما پیروز می‌شوند: «مردم شام به زودی بر شما غلبه خواهند یافت؛ زیرا آنان در یاری کردن باطل خود وحدت دارند و شما در دفاع از حق خود متفرقید.»۶
نبودن وحدت و انسجام در جامعه از عوامل مهم سقوط حکومت‌ها به ویژه حکومت‌های صالح بوده است و یک بیماری صعب‌العلاج محسوب می‌شود و جامعه را آسیب‌پذیر می‌کند.۷ امام علی(ع) در خطبه قاصعه از عصبیت مردم عرب که موجب نافرمانی آنها از دستورهای امام و مقاومت در برابر اصلاحات اجتماعی ایشان و در نهایت تفرقه میان آنان شد، چنین شکوه می‌کند: «اى بندگان خدا! از دشمن خدا پرهيز كنيد، مبادا شما را به بيمارى خود مبتلا سازد و با نداى خود شما را به حركت در آورد و با لشكرهاى پياده و سواره خود بر شما بتازد! به جانم سوگند، شيطان تير خطرناكى براى شكار شما بر چلّه كمان گذارده و تا حد توان كشيده و از نزديك‏ترين مكان شما را هدف قرار داده است و خطاب به خدا گفته است: «پروردگارا! به سبب آنكه مرا دور كردى، دنيا را در چشم‌هاي‌شان جلوه مى‏دهم و همه را گمراه خواهم كرد.» امّا تيرى در تاريكى‏ها و سنگى بدون نشانه‌روى رها کرد، اگرچه فرزندان خودپسندى و برادران تعصّب و خودخواهى و سواران مركب جهالت و خودپرستى، او را تصديق كردند. برعکس یک جامعه متحد در هر شکل آن به پیروزی و موفقیت نزدیک‌تر است؛ بنابراین خطاب به مردم کوفه می‌فرماید: «شگفتا! شگفتا! به خدا سوگند این واقعیت قلب انسان را می‌میراند و دچار غم و اندوه می‌کند که شامیان در باطل خود وحدت دارند و شما در حق خود متفرقید.»۸
بنابراین تفاوتی نمی‌کند که این رابطه تنگاتنگ اجتماعی که به آن انسجام می‌گویند، در چه مسیر و هدفی قرار گیرد و در مقابل چه کسی باشد، در هر حال موفقیت و پیروزی را برای جامعه به همراه خواهد داشت. انسجام جامعه را به ید واحده تبدیل می‌کند و عواطف و احساسات همه را به یک سو هدایت کرده، به حرکت یکنواخت همگانی در مسیری واحد منجر می‌شود. افراد در چنین جوامعی منافع خود را متضاد با خواست و منافع جمعی نمی‌بینند، در نتیجه برای رسیدن به هدف عالی جامعه یکپارچه می‌شوند.
پی‌نوشت‌ها:
۱ـ نهج‌البلاغه، محمد دشتی، ص ۳۹۵‌ـ۳۹۴.
۲ـ طباطبائی، محمدحسین، تفسیر المیزان، ج5، ص266.
۳ـ امام خمینی(ره)، صحیفه امام، ج11، ص26.
۴ـ همان، ج14، ص305.
۵ـ امام خمینی، صحیفه امام، ج 11، ص ۴۲۲‌ـ۴۱۷.
۶ـ نهج‌البلاغه، محمد دشتی، ص72.
۷ـ امام خمینی، صحیفه امام، همان، ص522.
۸ـ همان، ص75.

فراز و فرود سیدمهدی هاشمی‌ـ 5


 شهاب زمانی/ پس از کشف واقعیات درباره جرایم، قتل‌‌ها و پنهان‌سازی اسلحه از سوی سیدمهدی هاشمی و باند وی، آیت‌الله ری‌شهری، وزیر اطلاعات وقت در راستای تنویر آیت‌الله منتظری از وقایع اتفاق افتاده نامه‌ای خطاب به وی در تاریخ ۱۰/۱/۱۳۶۶ نوشت که در فرازی از آن آمده است: «مقارن ارسال نامه فوق‌الذکر، نوشته‌ای از جناب‌عالی توسط آقای مشکینی به دست بنده رسید که لازم بود آن را پاسخ بدهم که تاکنون موفق نشدم... در نامه‌ای که خدمت‌تان فرستادم، پیشنهاد کردم: فردی که از خط مهدی هاشمی نباشد و قدری هم تعهد و تقوا داشته باشد را مأمور نمایید درباره آنچه نوشته‌اید، تحقیق کند... چرا نپذیرفتید تا اگر مأموری خطا کرده و متهم را به وضع زننده‌ای دستگیر کرده، مجازات شود و اگر ثابت نشد، سربازان گمنام امام ولی‌عصر‌ـ روحی له الفداء‌ـ را به ساواکی‌های زمان شاه تشبیه نفرمایید؟»۱
در این نامه به تک‌تک ایرادات و شبهات منتظری درباره پرونده‌ هاشمی پاسخ داده می‌شود؛ اما درب باور آقای منتظری نسبت به مهدی هاشمی بر همان پاشنه انکار و تردید حتی در اعترافات صریح وی می‌چرخد و اینکه علیه هاشمی توطئه شده و حاسدان برای او پاپوش درست کرده‌اند.
گفتنی است، هادی هاشمی در بخشی از اتهامات برادرش سهیم و در مواردی متهم اصلی بود. او پس از دستگیری برادرش نیز مرتکب جرایمی، از جمله شرکت در تهیه و توزیع اعلامیه‌های کذب بر ضد مسئولان شد. با این همه، چون هادی هاشمی داماد و رئيس دفتر منتظری بود، در صورت دستگیری هادی هاشمی واکنش تند منتظری قطعی به نظر می‌رسید.۲
در نهایت، دادگاه درباره نفوذی بیت قائم مقام رأی به محارب و مفسد بودن مهدی هاشمی داد. در بخشی از حکم صادره آمده است: «... با توجه به موارد مذکور، متهم به دلیل تشکیل گروه‌های ترور و ایجاد رعب و وحشت در منطقه قهدریجان، با انجام کارهایی، نظیر قتل، تیراندازی، تخریب مزارع و چاه‌های آب توسط ایادی وی و به دلیل تسلط بر سپاه و دیگر ارگان‌های قهدریجان و خارج کردن منطقه از کنترل مسئولان مرکزی و جمع‌آوری و اخفای سلاح و مهمات غیر مجاز فراوان جهت تحقق اهداف قدرت‌طلبانه خود محارب است و نیز به دلیل گمراه کردن تعداد قابل توجهی از جوانان منطقه و غیر آن و کشاندن آنان به مسیر انحرافی خود و اخلال و کارشکنی در تحقق اهداف مقدس جمهوری اسلامی در داخل و خارج و توطئه و تحریک فراوان علیه مسئولان جمهوری اسلامی، در حدی که توطئه علیه نظام اسلامی محسوب می‌شود، مفسد فی‌الارض می‌باشد... و به استناد فتاوای فقهای عظام در مورد حد محارب و مفسد، نامبرده به عنوان محارب و مفسد به اعدام محکوم می‌گردد.»۳
پس از اینکه منتظری از حکم دادگاه درباره مهدی هاشمی اطلاع یافت، برای پیشگیری از اجرای حکم، از طریق آقای سراج‌الدین موسوی یادداشتی را برای امام(ره) ارسال کرد و در ضمن از آقای سراج‌الدین خواست متن نوشته را به حاج‌احمد آقا بدهد و از ایشان بخواهد آن را بخواند و بهترین راه را برای اخذ موافقت امام در توقف اجرای حکم انتخاب کند. منتظری در نامه ضمن دفاع کامل از سیدمهدی هاشمی به گونه‌ای تلویحاً امام را به واکنش طرفداران هاشمی در صورت اعدام تهدید می‌کند. ساده‌لوحی منتظری در این نامه موج می‌زند؛ همان ویژگی‌ای که مهدی هاشمی در اعتراف خود می‌گوید: «دیدگاه‌های انحرافی خودمان را در لباس حق به جانبی خدمت آقا[منتظری] مطرح می‌ساختیم که قطعاً بدون اثر نبوده است.»۴ مهدی هاشمی اعدام شد؛ اما هنوز هم دوستداران آیت‌الله منتظری در اثر دفاع‌های وی از هاشمی به اعدام وی با نگاه تردید می‌نگرند. این موضوع حاج‌احمد آقا را رنج بسیار داد که ناله‌هایش در رنج‌نامه مشهود است.
پی‌نوشت‌ها:
۱ـ محمدمهدی ری‌شهری، سنجه انصاف، قم: دارالحدیث، ۱۳۸۶، ص ۲۴۹‌ـ۲۴۴.
۲ـ محمدعلی الفت‌پور، بازگشت از نیمه راه، ص ۸۳.
۳ـ ری‌شهری، سنجه انصاف، پیشین.
۴ـ پرونده مهدی هاشمی، ص ۱۸، سند شماره ۵۶.

بررسی اندیشه سیاسی سیدمحمدکاظم یزدی‌ـ ۴

 فتح الله پریشان/ یکی از نکاتی که در آثار و آرای سیدمحمد کاظم یزدی و به ویژه رفتار سیاسی و اجتماعی وی مشهود است، توجه به اهداف و مقاصد شریعت و سلوک بر مدار دین است. نامه‌های سید به علمای تهران سراسر توجه دادن آنان به مواظبت از اهداف شریعت است. حفظ دین، نفوس و مال مسلمانان علاوه بر حفظ کیان کشور اسلامی، حفظ نظام جامعه اسلامی و حفظ استقلال مسلمانان از مهم‌ترین اهدافی است که سیدیزدی بر آنها تأکید داشته است. اساساً سید وظایف عالمان دینی را نیز تلاش برای رسیدن به برخی از این اهداف و عدم تخطی از آنها دانسته است. در اینجا به بیان دو هدف از مقاصد شریعت از منظر وی اکتفا می‌شود.
۱ـ حفظ دین؛ سیدیزدی حفظ دین را از وظایف خاصه عالمان دینی دانسته و در این راستا وظایف زیر را برعهده ایشان نهاده است: ۱ـ۱‌ـ ترویج دین؛ از نظر سید تقویت دین و ایمان مسلمانان به ترویج مفاهیم دینی نیاز دارد و به همین دلیل سید «ترویج دین، تقویت شرع و اعلای کلمه الله»۱ را وظیفه عالمان دانسته است. ۲ـ۱ـ اجرای قوانین شریعت؛ بی‌شک اجرای قوانین شریعت نیز تبلیغ عملی دین است و به قول سید؛ «اجرای قوانین شریعت با ملاحظه جهات و موجبات صلاح و صیانت دین و دماء مسلمین»۲ از وظایف عالمان ربانی است. ۳ـ۱ـ حفظ عقاید مردم؛ پس از ترویج و اجرای دین حفظ عقاید مردم که سید از آن به «حفظ عقاید اخوان»۳ تعبیر کرده، نیز وظیفه عالمان است؛ چرا که آنان با آگاهی از خطرات و عقاید دشمن می‌توانند با گفتار و نوشتار عقاید عامه را محافظت و به مردم گوشزد کنند که کدام یک از عقاید صحیح و کدام یک باطل است. ۴ـ۱ـ دفع کفریات؛ آگاهی و شناخت کافی از دین از صفات بارز عالمان الهی است و تنها آنان می‌توانند عقاید صحیح را از باطل جدا کنند و به شبهات و عقاید دشمن پاسخ دهند؛ یعنی تنها آگاهی دادن به مردم که چنین عقایدی باطل است کافی نیست؛ بلکه باید به گونه‌ای زیبا به آنها پاسخ دهند و این مهم جز از عهده عالمان از کسی ساخته نیست.
۲ـ حفظ و صیانت از دماء مسلمانان؛ از منظر سیدیزدی از مقاصد اصلی شریعت حفظ و صیانت از دماء مسلمانان است و بر همین اساس حفظ حرمت مسلمان وظیفه آحاد مسلمانان است. سید در بسیاری از نامه‌های خود خطاب به علما و مردم مراقبت از دماء مسلمانان را متذکر شده است. چه بسا وی در همین راستا، از صدور فتوا یا حکمی برخلاف مشروطه اجتناب کرده و علما را نیز به احتیاط در برخوردها و دوری از آنچه این اصل مهم را در مخاطره قرار می‌دهد، فرامی‌خواند. به اعتقاد سیدیزدی، وجود نظم حتی با حفظ پادشاهی مستبد، از هرج‌و‌مرجی که به ریختن خود مسلمانان منجر شود، بهتر است.۴ البته از نامه‌ها، نوشته‌ها و رفتار سیاسی سیدیزدی چنین برمی‌آید که شاخصه‌های دیگری نظیر حفظ امنیت و آرامش کشور اسلامی و استقلال کشور اسلامی نیز نزد وی از اهمیت و جایگاه ویژه‌ای برخوردار بوده است.
اصطلاح «تواتر ناملایمات» را سیدیزدی در نامه‌های خود به وفور به کار برده و علما را موظف دانسته که به دلیل ضرورت حفظ امنیت و آرامش کشور، مردم را به آرامش دعوت کنند و اجازه ندهند با هرج‌ومرج و آشوب، امنیت جامعه اسلامی را برهم بزنند، همچنین واهمه سید از مستعمره شدن یا از هم پاشیدن کشور اسلامی وی را از اتخاذ تصمیمات عجولانه و به تعبیر برخی از مورخان از نقش‌آفرینی بیشتر در مشروطه بازداشت. هشدارهای سید در این زمینه و به ویژه در بحث نگرانی از استقراض از ممالک خارجه و وابستگی اقتصادی به غرب هنوز هم در مباحث حکمرانی دینی و برای امروز جوامع اسلامی کاربرد دارد.
بنابراین با وجود آنکه سید در حوزه اندیشه سیاسی، مکتوب مستقلی ندارد و در جریان نهضت مشروطه مردم ایران نیز موضعی مخالف مشروطه داشته است، اما در قبال مسئله حاکمیت اسلامی و حفظ امنیت و استقلال کشورهای اسلامی از حساسیت ویژه برخوردار بوده است و آنچه از مکتوبات اندک سیاسی سید که بیشتر به شکل نامه موجود است و از دیگر آثار فقهی و دینی وی استخراج شده، می‌توان گفت سیدمحمدکاظم یزدی که تقریباً پس از ارتحال شهادت‌گونه آخوند خراسانی مرجع و رهبر جهان شیعه است، مانند قاطبه علما و فقهای بزرگ تاریخ تشیع نسبت به اوضاع و احوال سیاسی کشورهای اسلامی همواره نگران و حساس بوده و بر حیطه‌های استعمار برای استیلا بر این کشورها نیز به خوبی واقف بوده است.
وی به شدت نسبت به از بین رفتن مقاصد شریعت یا تعرض به اصول آن ابراز نگرانی کرده و فوری نسبت به آن واکنش نشان می‌داده است. حکم جهاد علیه انگلیس۵ در عراق یا خیزش برای جهاد با اشغالگران ایران، نمونه‌هایی از این واکنش‌ها و حساسیت‌های وی نسبت به اشغال و سیطره سیاسی بر حدود سرزمین‌های اسلامی است. در شماره آینده بیشتر با اصول رفتار سیاسی سیدیزدی آشنا خواهیم شد.
منابع:
۱ـ محمد ترکمان، رسائل، اعلامیه‌ها، مکتوبات و روزنامه شیخ‌فضل‌الله نوری، تهران، مؤسسه‌ رسا، ۱۳۶۲، ج ۱، ص ۲۴۵.
۲ـ همان، ص ۲۴۰.
۳ـ همان، ص ۲۵۵.
۴ـ علی‌اکبر علیخانی، اندیشه سیاسی متفکران مسلمان، ج ۹، ص ۱۴۰.
۵ـ همان، ص ۱۴۶.

اندیشه سیاسی و اجتماعی امام خامنه‌ای حسین میرچراغ‌خانی/ در این شماره به طور اجمالی برخی از رئوس اندیشه‌های سیاسی و اجتماعی امام‌خامنه‌ای(مدظله‌العالی) را بررسی می‌کنیم. معظم‌له یکی دیگر از رهبران معاصر جریان عقلانیت اسلامی هستند که نقشی جدی در تحولات سیاسی و اجتماعی ایران از مقطع انقلاب اسلامی تا کنون ایفا کرده‌اند.  
امروزه رهبر معظم انقلاب، آیت‌الله سید‌علی خامنه‌ای(مدظله‌العالی) گفتمان امام خمینی(ره) و انقلاب اسلامی را رهبری می‌کنند. آغاز مبارزات سیاسی رهبر معظم انقلاب، به گفتۀ خود ایشان، متأثر از شور انقلابی شهید سید‌مجتبی نواب صفوی است. با شروع نهضت حضرت امام(ره)، آیت‌الله سیدعلی خامنه‌ای نیز پا به میدان مبارزات گذاشتند و بیش از پنج بار بازداشت و زندانی شدند و شکنجه‌های شکنندۀ رژیم را تحمل کردند. افزون بر زندان، ایشان همیشه تحت تعقیب ساواک بودند. 
در آستانۀ پیروزی انقلاب اسلامی، با دستور امام به عضویت شورای انقلاب اسلامی درآمدند. پس از پیروزی انقلاب اسلامی، از مؤثرترین و فعال‌ترین شخصیت‌های انقلاب بودند. به طور خلاصه، فعالیت‌های حضرت آیت‌الله سیدعلی خامنه‌ای پس از پیروزی انقلاب تا کنون عبارتند از: پایه‌گذاری حزب جمهوری اسلامی با همکاری شهید بهشتی، شهید باهنر، مرحوم هاشمی‌رفسنجانی و...؛ معاونت وزارت دفاع؛ سرپرستی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی؛ امامت جمعۀ تهران؛ نمایندۀ امام خمینی در شورای عالی دفاع؛ نمایندۀ مردم تهران در مجلس شورای اسلامی؛ حضور در جبهه‌های دفاع مقدس؛ ریاست شورای عالی انقلاب فرهنگی؛ دو دوره ریاست‌جمهوری؛ ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام؛ ریاست شورای بازنگری قانون اساسی و رهبری انقلاب اسلامی از سال 1368. در ادامه، به ‌اجمال برخی از مهم‌ترین اندیشه‌های رهبر معظم انقلاب را بیان می‌کنیم.

1ـ  دین و سیاست
از نظر رهبر معظم انقلاب، دین اسلام بر‌خلاف ادیان دیگر، مسلمانان را به سیاست دعوت می‌کند. چنین دینی، دین سیاست، حکومت و زندگی است.1 معظم‌له جدایی دین از سیاست را آفتی می‌دانند که همچنان در حوزه‌های علمیه ریشه دارد. به اعتقاد ایشان، استنباط‌های فقهی باید بر اساس فقه ادارۀ نظام باشد، نه فقه ادارۀ فرد. باید سیاست از دین تغذیه کند و دین زندگی مردم را اداره نماید.2
2ـ  ولایت فقیه و حکومت اسلامی
ولایت فقیه از دیدگاه رهبر معظم انقلاب، مسئلۀ اساسی و نقطۀ تعیین‌کننده در حکومت اسلامی است. از نظر ایشان، دستگاه اداره‌کننده و مدیریت‌کننده و حاکمیت یک نظام الهی باید الهی باشد؛ در غیر این صورت، باید از قالب‌های رایج جهان استفاده شود و این استفاده، معنای جامعۀ اسلامی ما را از بین می‌برد.3
مشروعیت ولایت فقیه از دیدگاه رهبر فرزانه انقلاب، از جانب شرع و ارادۀ تشریعی الهی است؛ اما عامل عینیت یافتن و تحقق بیرونی ولایت فقیه، مقبولیت مردمی و حمایت آنهاست. بنابراین، مردم در اصلِ مشروعیت ولایت فقیه نقشی ندارند؛ اگرچه در کار‌آمدی نظام ولایی و اجرایی شدن اهداف حکومت دینی، نقش تعیین‌کننده‌ای دارند و بدون حمایت و همراهی آنان، ولی فقیه در تحقق اهداف حکومت دینی موفق نخواهد شد.
با توجه به دیدگاه‌های رهبر معظم انقلاب، مسلم این است که ایشان مقبولیت و انتخاب را به طور مطلق قبول ندارند و برابر با مشروعیت نمی‌‌دانند؛ زیرا در بیانات خود، مقبولیت به معنای مشروعیت یا به عکس، مشروعیت به معنای مقبولیت را مردود می‌دانند و از ادلۀ اثبات ولایت فقیه، چنین چیزی را برداشت نکرده‌اند؛ همین گونه، مقبولیت به صورت «جزء‌العلة» مشروعیت را نیز قبول ندارند؛ چرا ‌که ایشان از یک‌سو ولایت فقیه را مظهر ارادۀ تشریعی و ولایت تشریعی خداوند و نبود ولایت فقیه در هرم حکومت دینی را موجب طاغوت می‌دانند و نصب رئیس‌جمهور بدون تأیید و تنفیذ ولی‌فقیه را نیز طاغوت می‌شمارند و از سوی دیگر تناقض است که بگویند مشروعیت خود ولایت فقیه، کُلاً یا جُزئاً همان مقبولیت مردمی و خواست و ارادۀ آنان است. بنابراین، از دیدگاه رهبر معظم انقلاب، مقبولیت نه تمام مشروعیت است، نه جزء آن؛ بلکه شرط تحقق ولایت فقیه در خارج است. بنابراین، تحقق ولایت فقیه در خارج، مشروط به مقبولیت مردمی و حمایت آنهاست.4
راز اینکه رهبر معظم انقلاب ولایت فقیه را منصبی دینی و الهی می‌دانند، نه انتخابی از جانب مردم و مشروعیتش را نیز دینی و الهی و برخاسته از ربوبیت تشریعی او می‌دانند، نه مقبولیت مردمی، این است که اعتقاد به تأثیرگذاری مقبولیت و خواست مردم بر مشروعیت، از نوعی شرک در ربوبیت تشریعی الهی سر در ‌می‌آورد؛ زیرا با حاکمیت مطلق خداوند بر انسان و جهان منافات دارد و به این صورت است که اگر مقبولیت و ارادۀ مردم را در مشروعیت ولایت فقیه(حتی به صورت «جزء‌العلة» نیز) مؤثر و سهیم بدانیم، موجب می‌شود ارادۀ انسان در عرض ارادۀ خداوند قرار بگیرد و این دو اراده در کنار هم، مشروعیت ولایت و حکومت فقیه را پدید آورند. بی‌تردید، هر اراده‌ای که در عرض و مقابل ارادۀ خداوند قرار بگیرد، از استقلال در رأی سر درمی‌‌آورد و موجب شرک به خدا می‌شود.5 به همین دلیل رهبر معظم انقلاب می‌فرمایند:
«انتخاب [مردم]، به طور مطلق حجت نیست؛ یعنی اگر مردم جمع شوند کسی را که در چارچوب معیارها و ملاک‌های خدایی قرار نمی‌گیرد، او را انتخاب بکنند، این انتخاب، حجت نیست...؛ انتخاب مردم، در عرض نصب الهی [بخوانید ارادۀ الهی] نیست.»6

3ـ  قانون
رهبر معظم انقلاب، مجلس را قوۀ مفکّرۀ کشور می‌دانند و معتقدند فکر است که در لباس قانون تجلی پیدا می‌کند. برای تضمین سلامت این فکر و اصالت قانون، دو شاخصه وجود دارد که باید به آنها توجه داشت: اول توجه به ارزش‌ها و دوم نسبت قانون با جامعه و نیازهای مردم. با توجه به این دو شاخصه، هم به خاستگاه قانون توجه شده است و هم به هدف قانون. در این صورت، قانون، هم اصالت دارد و هم مقبولیت. چنین قانونی، از نگاه رهبر معظم انقلاب، جزء حدودالله است و باید رعایت شود.7 بنابراین، قانونی که مخالف شرع باشد، از نگاه معظم‌له اصالت ندارد و باید بر‌خلاف آن عمل کرد.8

4ـ آزادی
از نظر رهبر حکیم انقلاب، در جامعۀ مطلوب، آزادی ویژگی الهی دارد و این مفهوم از آزادی، در انحصار ادیان الهی است. مفهوم آزاد بودن انسان‌ها قرن‌ها پیش از آنکه در اروپا مطرح شود‍‍‍‍، در اسلام مطرح شده ‌است و قرن‌ها پیش از آنکه متفکران، روشنفکران، انقلابی‌ها و رهبران اروپایی به فکر بیفتند که آزادی بشر را یکی از حقوق اساسی بشر بدانند، در اسلام چنین کاری صورت گرفته است. حال اگر آزادی را به معنای لطیف و بلند آن معنا کنیم که آزادی روح انسان از آلایش، از هوی و هوس‌ها، از رذایل و از قیدوبند‌های مادی است، این معنا تا امروز هم در انحصار مکاتب الهی است.9
آزادی درست و آزادی معقول، مهم‌ترین هدیۀ دین به یك ملت و به یك جامعه است. به بركت آزادی است كه اندیشه‏ها رشد پیدا می‏كند و استعدادها شكوفا می‏شود. استبداد، ضدّ استعداد است.  اسلام، شكوفایی انسان‌ها را می‏خواهد. منابع عظیم انسانی باید مانند منابع طبیعی استخراج شوند تا بتوانند جهان را آباد كنند. بدون آزادی، مگر ممكن است؟ با امر و نهی، مگر ممكن است؟10
اندیشه سیاسی و اجتماعی امام خامنه‌ای ابعاد متفاوتی دارد که پرداختن به آن در این مجال نمی‌گنجد. همچنین افرادی، مانند شهید مطهری، شهید بهشتی، آیات عظام جوادی‌آملی، سبحانی، مصباح‌یزدی، مکارم‌شیرازی و... از رهبران جریان عقلانیت اسلامی در این دوره محسوب می‌شوند. 
پی‌نوشت‌ها:
1ـ نرم‌افزار حدیث ولایت، بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار با جمع كثیری از علما، روحانیون، مسئولان و اقشار مختلف مردم استان خراسان، در سالروز ولادت امام رضا(ع)، 1369.
2ـ همان، بیانات رهبر معظم انقلاب‏ در آغاز درس خارج فقه، 1370.
3ـ همان، بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار با مسئولان و كارگزاران نظام جمهوری اسلامی ایران، به مناسبت عید سعید غدیر، 1369.
4ـ عبدالله ابراهیم‌زاده آملی و همکاران، نظریۀ ولایت فقیه از دیدگاه امام و رهبری، قم: زمزم هدایت، 1395، 
ص 174ـ 126.
5ـ همان.
6ـ نرم‌افزار حدیث ولایت، همان، بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار جمعی از دانشجویان قزوین 26/9/1382.
7ـ همان، بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار با فرماندهان و جمعی از پاسداران كمیته‏های انقلاب اسلامی، 1369. 
8ـ همان، بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار با مسئولان وزارت کشور و...، 1369.
9ـ همان، بیانات رهبر معظم انقلاب در خطبه‌های نماز جمعۀ تهران، 14/9/1365.
10ـ همان، بیانات رهبر معظم انقلاب در مراسم فارغ‏التحصیلی گروهی از دانشجویان دانشگاه تربیت مدرّس، ‏12/6/1377.


امسال به یُمن 40 سالگی انقلاب شکوهمند اسلامی مردم ایران در سال 1357، هر هفته در ستون کتابخوان صفحه اندیشه یک کتاب درباره انقلاب اسلامی معرفی شد که هر یک از زاویه‌ای به معرفی دستاوردهای انقلاب، آسیب‌شناسی آفات و چالش‌های آن و آینده‌پژوهی انقلاب اسلامی پرداخته‌اند که مطالعه آنها می‌تواند در راستای خنثی‌سازی توطئه استحاله و وارونه‌سازی دستاوردها و بی‌علاقه‌سازی جوانان نسبت به انقلاب نقش‌آفرین باشند. اکنون در آخرین شماره از این ستون چهل‌ونهمین کتاب درباره انقلاب اسلامی را حضور مخاطبان فرهیخته معرفی می‌کنیم. 
کتاب «بازخوانی پرونده ایجابی عملکرد انقلاب اسلامی؛ عملکرد اقتصادی از سال ۵۷ تا ۹۵» از سوی انتشارات دانشگاه امام صادق(ع) در سال ۱۳۹۶ چاپ و روانه بازار نشر شد. دکتر علی طاهری‌فرد، دکتر روح‌الله مهدوی، امین حصاری و علی عرب‌صالحی مؤلفان این اثر هستند. در توضیح محتوا و هدف نگارش کتاب در مقدمه آن آمده است: «جمهوری اسلامی ایران به مثابه انسانی ۳۸ ساله است که دوران کودکی و جوانی را گذرانده است و گام در سنینی نهاده است که بایستی پربارترین دوران زندگی‌اش باشد. طی این سال‌ها با وجود خدمات ارزنده‌ای که در بخش‌های مختلف اقتصادی، سیاسی و فرهنگی در جمهوری اسلامی به ثمر نشسته است، اما اغلب به دنبال تغییرات دولت‌ها و جناح‌های حاکم بر کشور، خدمات دولت یا جریان‌های قبلی به شدیدترین وجه مورد انتقاد و عتاب قرار می‌گیرد. در واقع ناکارآمد نشان دادن دولت‌های قبل که متأسفانه به یک رویه ثابت در میان سیاستمداران و طرفداران هر دو طیف اصلی تبدیل شده است، عارضه‌ای جز ناکارآمد جلوه دادن نظام اسلامی ندارد. لذا در کتاب حاضر، تغییرات و تحولات شاخصه‌های گوناگون اقتصادی کشور طی سال‌های ۱۳۵۷ تا ۱۳۹۵ مورد توجه قرار گرفته است تا مشخص شود در این دوره زمانی، با وجود مشکلات پیچیده داخلی و خارجی، از قبیل مسائل مربوط به سال‌های اول انقلاب، جنگ و تحریم‌ها، بخش‌های اقتصادی و زیرساختی کشور پیشرفت قابل ملاحظه‌ای داشته است.