دیدگاههای تساویطلبانه و آزادیخواهانه جریان فمینیسم در دوره رضاخان در قالب مقابله با مسائلی همچون حجاب، مسائل حقوق خانواده، آموزش و اشتغال زنان مطرح میشد. به عبارت دیگر، رفع حجاب و تعدیل و تغییر در مسائل مربوط به ازدواج و طلاق و فراهم کردن فرصت بیشتر تحصیلی برای زنان از جمله مهمترین دیدگاههای فمینیستها در دوره پهلوی اول در راستای تحقق شعار آزادی و تساوی زنان و مردان ایران و کاستن از ستم تاریخی بر زنان است.
لزوم آموزش زنان به سبک غربی
در این دوره، همانند دوران مشروطه، اعتقاد به آموزش و تحصیل زنان، یکی از مهمترین دیدگاههای جریان فمینیسم در ایران را تشکیل میداد. از نظر زنان و مردان فمینیست، تحصیل زنان نتایج مثبتی، به ویژه در جهت تحقق اهداف جریان فمینیسم در ایران در پی خواهد داشت. به عبارت دیگر، از دیدگاه این جریان، آزادی زنان و دست برداشتن آنان از باورهای خرافی و رسوم اجتماعی تثبیت کننده فرودستی زنان، در گرو سوادآموزی و تحصیل دانش است.(۱) از این رو، از ابتدای ورود جریان فمینیسم به ایران، حمایت از آموزش زنان به طور کلی و آموزش آنان به سبک جدید به طور خاص، جزء دیدگاههای مهم و اصلی این جریان در ایران بوده است.
البته، منظور از تحصیل دانش و آموزش مورد نظر جریان فمینیسم، تحصیل در مدارس جدید به سبک اروپایی با محتوایی که متناسب و مبتنی بر فرهنگ غرب است، میباشد. بالطبع، چنین آموزشی، اقدامی زیربنایی و به تعبیری دیگر، عملی فرهنگی به شمار میآمد که فارغالتحصیلان اینگونه مدارس به دلیل آموزش سبک زندگی زنان در غرب، رسومی اجتماعی مانند آموزههای دینی و اسلامی را کنار میگذاشتند. برای نمونه، کنار گذاشتن حجاب زنان و دختران آموزشدیده در مدارس جدید را میتوان یکی از پیامدهای چنین دیدگاهی دانست. الیز ساناساریان درباره ارتباط دیدگاههای آموزشمحور در جریان فمینیسم و نتایج حاصله از آن نوشته است: «جالب اینجاست که فمینیستهای مصری نیز همین الگوی ایدئولوژیک، یعنی تأکید فراوان بر سوادآموزی زنان را در دهه 1300 دنبال میکردند. وقتی از هدا شعراوی (یکی از رهبران جنبش فمینیستی در مصر) پرسیدند که آیا جنبش گستردهای برای لغو حجاب در مصر وجود دارد، او پاسخ داده بود: «ما بر این موضوع تأکید نداریم... ما خود را وقف کسب حق تحصیل عمومی میکنیم. وقتی زن مسلمانی تحصیلکرده باشد، تلاش میکند و حجابش را کنار میگذارد.»(۲)
تأکید فمینیستهای کشورهای اسلامی، مانند فمینیستهای ایران و مصر، بر آموزش زنان به سبک غربی، نشان میدهد که جریان فمینیسم جهانی با یک برنامه واحد، دقیق و بلندمدت، درصدد تغییر سبک زندگی اسلامی زنان جوامع اسلامی و سوق دادن آنان به سوی سبک زندگی زن غربی است.
رفع حجاب و اختلاط زنان
با مردان در اجتماع
یکی دیگر از دیدگاههای مهم جریان فمینیسم در دوره رضاخان، اعتقاد به برداشتن حجاب است. اگرچه درباره لزوم حجاب و عدم آن، پیش از این دوره بحثهای زیادی شده و مقالات و رسالههای بسیاری به نگارش درآمده است(۳)، اما آنچه دوره رضاخان را از دوران پیش متمایز میکند دو ویژگی عمده است؛ یکی تبلیغات گستردهای است که جریان فمینیسم علیه حجاب با پشتیبانی رضاخان انجام میداد و دیگری رسمی شدن دیدگاه مخالفان حجاب در این دوره از طریق قدرت رژیم پهلوی است.(۴)
از دیدگاه جریان فمینیسم حجاب یکی از مهمترین عوامل عدم حضور زنان در اجتماع و از موانع آزادی آنان به شمار میرفت. به عبارت دیگر، حجاب از نظر طرفداران جریان فمینیسم، نماد موقعیت فرودست زنان در زندگی اجتماعی است.(۵) برخی از مخالفان حجاب و فمینیستها، حجاب را به عنوان عامل انحطاط اخلاقی در جامعه معرفی میکردند.(۶)
در مقالهای در مجله «عالم نسوان» ضمن معرفی حجاب به منزله مانع ترقی ملت، درخواست میشود که ایران نیز با الگوگیری از افغانستان، ترکیه و مصر، با رفع حجاب در مسیر ترقی ملت گام بردارد: «آری! افغانستان، حجاب مانع ترقی ملت را وداع گفت و زنهای افغانی هم برای راه انداختن چرخهای ترقی جامعه، همدوش مردهای خود شده، پی به حیثیت خود خواهند برد. ملت ترکیه هم دیرزمانی است که پرده خرافات را دریده و پی به حقیقت اسلام برده است. مصریها نیز که از موهومات، فارغ [شده] و به سرعت جاده ترقی را میپیمایند. آیا هنوز موقع آن نشده که ملت شش هزار ساله هم در این انقلاب فکری شرکت جسته و از زنهای خود برای ترقی نوع استفاده کند.»(۷)
در مقالات دیگری نیز حجاب عامل به قهقرا بردن، خانهنشینی و اسارت زن ایرانی معرفی میشود، به طوری که در یکی از آنها آمده است: «چیزی که ما را به قهقرا برده، حجاب است که ما را پابند و خانهنشین کرده است. اکنون که مملکت، در ید قدرت پدر تاجدار ما ـ اعلیحضرت پهلوی ارواحنا فداه ـ قرار گرفته، ما نسوان ایرانی هم بایستی به نوبه خود جنبشی نموده و از این ذلت و بدبختی خود را خلاص و برای اولادهای آتیه این مملکت، راه ترقی و سعادت را مفتوح نماییم.»(۸)
دیدگاه مخالفت با حجاب جریان فمینیسم در ایران، در قالب شعر و ادبیات منظوم نیز خود را نشان میدهد که در ادامه به چند نمونه از آنها اشاره میشود.
مهرانگیز نامی:
«تا به کی در کفن تیره بود پیکر ما / شیخنا بهر خدا دست بدار از سر ما
شیخنا این همه تزویر مکن، مکر بس است / کس ندیده است که گل چردهنشین در بر ما
ای ثمین درّه بکن تیره کفن از سر خود / چون سیه گشت سیهرویی از این چادر ما»(۹)
ابوالقاسم لاهوتی:
«پس کی تو این نقاب ز رخ دور میکنی / کی ترک این اسارت منفور میکنی
با مرد همسری تو، کی این حق خویش را / ثابت به آن ستمگر مغرور میکنی
بشنو، اگر ز پرده برآیی بدون عیب / چشم رقیب را ز حسد کور میکنی
بر ضد خودپرستی مردان قیام کن / تمکین چرا به بندگی زور میکنی
تُف بر سلیقه تو، که در چادر سیاه / زنهای زنده را همه در گور میکنی»(۱۰)
مسائل خانواده
برخی از دیدگاههای طرفداران جریان فمینیسم در ایران، حول مسائل مربوط به خانواده مانند ازدواج و طلاق دور میزند. از دیدگاه فمینیستها، قوانین اسلامی مربوط به حقوق خانواده با آزادی و تساوی زنان و مردان معارض است.
قانون جواز تعدد زوجات، یکی از موارد مورد انتقاد فمینیستهای دوره رضاخان است. صدیقه دولتآبادی، از جمله فمینیستهایی است که مقالاتی در ردّ تعدد زوجات و حق طلاق مردان نگاشته است.(۱۱)
اشتغال
مسئله اشتغال زنان و حضور اقتصادی آنان در جامعه یکی دیگر از دیدگاههای جریان فمینیسم در دوره رضاخان است. در این دوره، زنان به سوی انجام فعالیتهای اقتصادی تشویق میشوند و الگوهای مختلفی برای فعال کردن زنان در عرصه اقتصاد ارائه میشود.(۱۲)
در واقع، فلسفه و یکی از اهداف قانون کشف حجاب در این دوره، فعال کردن زنان در عرصه اقتصادی معرفی میشود. علیاصغر حکمت، وزیر معارف وقت در پاسخ به دستور رضاخان مبنی بر رفع حجاب از زنان، در تأیید او، حجاب را عامل فلج شدن نیمی از ملت ایران معرفی میکند: «... به علاوه یکی از علل بزرگ عقب افتادن مملکت ما از قافله تمدن دنیا همین [حجاب] است که نیمی از بدن ملت ما به کلی فلج مانده است.»(۱۳) رضاخان نیز در نطق خود در 17 دی 1314 به بُعد اقتصادی کشف حجاب چنین اشاره میکند: «... ما نباید از نظر دور بداریم که نصف جمعیت کشور ما به حساب نمیآیند، یعنی نصف قوای عامله مملکت بیکار بود...»(۱۴)
هاجر تربیت، رئیس کانون بانوان در نطقی که در 11 آبان 1314 در آن کانون ایراد میکند ضمن امّالخبائث معرفی کردن بیکاری دختران، بر لزوم آموزش صنایع و هنرهای دستی به دختران دبیرستان و نیز لزوم فراهم کردن زمینه ورود آنان به دانشکده طب، به ویژه رشتههای دندانسازی، داروسازی، قابلگی و پرستاری، تأکید میکند. وی گفته است: «برای اینکه دخترهای ما در آتیه از عواقب وخیم بیکاری که امّالخبائث است مصون بمانند، لازم است که در دبیرستانها آنها را با صنایع و هنرهای یدی از قبیل نقاشی، منبتکاری، خیاطی، دفترداری، ماشیننویسی و... مجهز ساخته یا وسایل ورود آنها را به دانشکده طب و شعب آن، به ویژه دندانسازی و داروسازی و قابلگی و پرستاری فراهم آورد.»(۱۵)
* پینوشتها در دفتر نشریه موجود است.