سردار یدالله جوانی
مدیر مسئول
رئیس‌جمهور ایالات متحده، مبتنی بر تحلیل‌های غلط از جامعه ایران و وضعیت جمهوری اسلامی و به درخواست صهیونیست‌ها، سعودی‌ها و منافقین؛ بالاخره خودزنی کرد و در اقدامی غیر حقوقی و غیر متعارف، نام سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را در فهرست سازمان‌های تروریستی وزارت خارجه آمریکا قرار داد.
اگرچه اقدام ترامپ در نگاه اول و با اهداف دم‌دستی کسب رضایت صهیونیست‌ها، سعودی‌ها و منافقین بود و او می‌خواست از این طریق یاری‌کننده نتانیاهو در انتخابات باشد؛ ولی با نگاهی عمیق‌تر رئیس‌جمهور ایالات متحده با این اقدام، به دنبال برون‌رفت از یک بن‌بست راهبردی است که آمریکا در آن گرفتار شده است. آمریکایی‌ها خود را بازنده اصلی تحولات غرب آسیا به منزله یک منطقه راهبردی، با آن همه هزینه‌‌ها و خسارات متحمل شده می‌دانند. موقعیت بی‌نظیر تاریخی پدیده آمده برای جمهوری اسلامی و جریان مقاومت در این منطقه، به کابوس سردمداران کاخ سفید و همه متحدان راهبردی آمریکا تبدیل شده است. ارزیابی آمریکایی‌ها از روند تحولات پرشتاب متأثر از انقلاب اسلامی در معادلات راهبردی جهانی در حوزه‌‌های مختلف، آنان را به شدت نگران آینده نظام لیبرال دموکراسی غربی کرده است. تصور تیم ترامپ آن بود که با خروج آمریکا از توافق هسته‌ای و با تشدید تحریم‌ها، عملیات روانی و مجموعه‌ای از اقدامات عملی، جمهوری اسلامی از درون فروخواهد ریخت. تحلیل‌ها و تصریح‌های عناصری از این تیم همانند جان بولتون، مبنی بر اینکه ایرانی‌ها و جمهوری اسلامی چهل سالگی انقلاب اسلامی را نخواهند دید، دلیل روشنی از آرزوهای کودکانه آنان از یک‌سو و تحلیل‌های غلط و نادرست‌شان از وضعیت داخلی ایران از دیگر سو است. ایرانی‌ها نه تنها جشن چهل سالگی انقلاب اسلامی را بر پا کردند و چله اول انقلاب خود را پشت سر گذاشتند، بلکه رهبر حکیم انقلاب اسلامی، با صدور بیانیه راهبردی گام دوم با نگاهی عالمانه و واقع‌بینانه، نقشه راه انقلاب برای چله دوم را ترسیم کرده و جوانان ایران اسلامی را به پیمودن راه انقلاب اسلامی برای تحقق تمدن نوین اسلامی رهنمون شدند. معظم‌له با اعلام سال ۹۸ به عنوان سال فرصت‌ها و گشایش‌ها، جریان انقلابی و ملت ایران را بیش از پیش به آینده درخشان امیدوار ساختند. بدیهی است، در چنین شرایطی، آمریکایی‌ها خود را مستأصل و در بن‌بست‌های راهبردی دیده، برای رهایی از این وضعیت به هر کاری دست بزنند. تروریست‌ معرفی کردن سپاه، مهم‌ترین اقدامی بود که تصور کردند می‌تواند برای آنان بن‌بست‌شکنی کند و شرایط را تغییر دهد! چرا سپاه؟ آمریکایی‌ها به این دلیل سپاه را برخلاف همه موازین بین‌المللی و عرف عالم سیاست در صحنه جهانی، به تروریسم متهم کردند که کینه چهل ساله از آن در دل دارند. آمریکایی‌ها سپاه را عامل اصلی همه شکست‌های خود در قبال انقلاب اسلامی، جمهوری اسلامی و ملت ایران ارزیابی می‌کنند. آنان نقش سپاه را در پیشبرد انقلاب اسلامی و چهل ساله کردن آن، یک نقش اصلی و بی‌بدیل ارزیابی می‌کنند و در یک کلام، به این جمع‌بندی رسیده‌اند تا زمانی که سپاه پاسداران قدرتمند و با اقتدار باشد، آسیب رساندن جدی و اثربخش به انقلاب اسلامی، جمهوری اسلامی، ولایت فقیه، ملت ایران و جریان مقاومت در منطقه راهبردی غرب آسیا غیر ممکن است. بر مبنای چنین تحلیلی، آمریکایی‌ها برخلاف حقوق و عرف بین‌الملل، برای اولین بار بخشی از یک حکومت مشروع و پذیرفته شده در سازمان ملل را یک سازمان تروریستی معرفی کردند. هدف اصلی آمریکایی‌ها از این اقدام، ایجاد اختلاف در کشور، بدنام کردن سپاه نزد مردم و معرفی این نهاد انقلابی به عنوان عامل اصلی همه مشکلات منطقه و مردم ایران، به ویژه مشکلات اقتصادی است. آمریکایی‌ها از طریق این اقدام، می‌خواستند به مردم ایران در چارچوب عملیات روانی و مبتنی بر طرح فریب، القا کنند که مشکل اصلی در ایران سپاه است و اگر ملت ایران می‌خواهد از مشکلات رهایی یابد، سپاه پاسداران باید تغییر ماهیت و رفتار دهد! آمریکایی‌ها سپاه را مانع بزرگ و اصلی سر راه غیر انقلابی کردن ایران می‌دانند. آنان سپاه را عامل اصلی مقاومت و ایستادگی چهل ساله ایران در برابر خود ارزیابی می‌کنند. آنان سپاه را عامل اصلی پیشرفت‌های نظامی، اقتدار موشکی، نفوذ منطقه‌ای، صدور انقلاب، ناکارآمدی تحریم‌ها و جنگ اقتصادی، خنثی شدن فتنه‌‌ها و پدیدآیی جبهه قدرتمند مقاومت در منطقه ارزیابی می‌کنند. بنابراین راه عبور از انقلاب اسلامی از منظر آمریکایی‌ها، عبور از سپاه پاسداران است. آمریکایی‌ها برای عبور از سپاه، راهبرد متهم‌سازی آن به یک سازمان تروریستی مشکل‌آفرین برای ملت ایران را انتخاب کرده، به این امید که سپاه را از چشم مردم ایران بیندازند؛ اما در این هنگامه، مردم بصیر، مؤمن و انقلابی ایران، با گرایش‌ها‌ و سلیقه‌های گوناگون سیاسی و بعضاً غیر انقلابی، همه و همه به صحنه آمده، سپاه را خط قرمز خود معرفی کرده، تمام‌قد در کنار سپاه ایستادند. این مردم در روزهای پس از متهم شدن سپاه به عنوان یک سازمان تروریستی از سوی سرکرده تروریست‌های عالم، با خلق حماسه‌‌ها و تولید ادبیات و رفتارهای تحسین‌برانگیز، جهانیان را به حیرت واداشتند. نمایندگان مجلس با سلایق گوناگون لباس سپاه پوشیدند و در وصف سپاه سخن‌ها گفتند، سران قوای سه‌گانه بی‌سابقه‌ترین حمایت‌ها را از سپاه اعلام کردند، جریان‌های سیاسی، احزاب و گروه‌ها و چهره‌های سیاسی با گرایش‌های مختلف و بعضاً مخالف و فعال در جبهه اپوزیسیون، به صحنه آمده و خود را حامی سپاه معرفی کردند. وزیر دفاع که یک امیر ارتش است، لباس سپاه بر تن کرد و فرمانده ارتش به دیدار فرمانده کل سپاه رفت. مجری اخبار سیما با لباس سپاه در برابر دوربین حاضر شد و خبرنگاران با لباس سپاه به میان مردم رفتند. دانشگاهیان و حوزویان تجمعات حمایت از سپاه بر پا کردند و امامان جمعه با لباس سپاه خطبه خواندند و پس از نماز جمعه، نمازگزاران در سراسر کشور در راه‌پیمایی حمایت از سپاه شرکت کردند. فضای مجازی پر شد از هشتگ‌های «من یک سپاهی‌ام…» و این‌چنین توطئه و نقشه آمریکایی‌ها با هدف ایجاد تنفر از سپاه در کشور، با هوشمندی مردم در نطفه خفه شد. همه مردم ایران با سلایق گوناگون، برای حمایت از سپاه در مقابل آمریکا تمام قد ایستادند و این پیام را به دشمن دادند: «آمریکا در چه فکریه ایران پر از سپاهیه.»

 

سردار حسین سلامی گفت: احتمالاً ترامپ، حماسه شهدای ما در تسخیر لانه جاسوسی و اقتدار سبزقامتان نیروی دریایی سپاه در به اسارت گرفتن نیروهای متجاوزش در خلیج‌فارس را فراموش کرده است که برای پاسداران انقلاب خط و نشان می‌کشد؛ اما بداند مثل همیشه هیچ غلطی نمی‌تواند کند؛ چرا که ما در ادامه راه شهیدان‌مان، همه پاسدار هستیم و به شما افتخار می‌کنیم. برای ما باعث افتخار است که از سوی فردی، چون ترامپ «تروریست» خوانده شویم.

از مردم‌یاری سپاه تا بازی سلبریتی‌ها در گزارش صبح صادق از حاشیه‌های سیل اخیر


امین پناهی/ سیل، زلزله و دیگر بلایای طبیعی ممکن است در هر کشوری رخ دهد. کشوری همچون آمریکا ماه‌هاست که درگیر سیل است و نتوانسته راهی برای برون‌رفت از این مشکل بیابد. در کشور ما مدتی است نوع برخورد با حوادث این‌چنینی با دیگر کشورهای جهان که البته جزء کشورهای صاحب فناوری و مدرن هم محسوب می‌شوند، متفاوت است.

تجربه قبلی
بگذارید ابتدا به زلزله سال گذشته کرمانشاه نگاهی داشته باشیم، پس از آن حادثه دلخراش از همان لحظات ابتدایی نیروهای مسلح جمهوری اسلامی از ارتش و سپاه گرفته تا بسیجیان همیشه در صحنه اولین کسانی بودند که به یاری زلزله‌زدگان شتافتند.
در جریان زلزله کرمانشاه افزون بر حضور همیشگی ارتش و سپاه در صحنه خدمت‌رسانی به مردم آسیب‌دیده دو نکته دیگر بسیار مشهود بود؛ اول شاهد اعلام حضور سلبریتی‌ها برای دریافت کمک‌های نقدی و رساندن آن به دست مردم آسیب‌دیده بودیم که پس از گذشت حدود یک سال و نیم از این اتفاق به جز یکی دو مورد، بقیه این افراد مبالغ جمع شده را به دست مردم نرساندند؛ ضمن اینکه حاضر نیستند درباره پول‌هایی که جمع کرده‌اند، به کسی یا نهادی پاسخگو باشند.
این در حالی است که سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و جهادگران بسیجی پا به پای مردم ایستادند و خانه‌های مردم را ساختند و تحویل‌شان دادند.
یک نکته حائز اهمیت دیگر که در زلزله کرمانشاه به چشم می‌آمد، ایجاد فضای تفرقه‌انگیزانه بین دو نیروی نظامی انقلابی ایران، یعنی ارتش و سپاه بود! بسیاری از رسانه‌هایی که دشمنی آنها با ملت ایران بارها به اثبات رسیده است، پس از آنکه ارتش و سپاه دوشادوش هم در مناطق زلزله‌زده حضور یافتند، همه تلاش خود را به کار بستند تا با جدا کردن جبهه ارتش و سپاه این دو نهاد انقلابی را رو در روی هم قرار دهند؛ تلاشی که البته به جایی نرسید و همچون همیشه این مردم بودند که نسخه معاندان را در هم پیچیدند.

حضور برای مردم
اما سیل اخیر در کشور از نظر وسعت و گستردگی بلایای طبیعی کم‌نظیر بود. حادثه‌ای که 19 استان کشور را درگیر خود کرد. در روزهای ابتدایی پس از وقوع این حادثه در استان گلستان و عیان شدن ناتوانی ستاد مدیریت بحران در حل مشکل این خطه، رهبر معظم انقلاب طی دستوری نیروهای مسلح را مأمور کردند تا برای حل مشکلات سیل‌زدگان دست به کار شوند.
حضور دلیرمردان سپاه، ارتش و بسیج از همان لحظات اول مشهود بود. حضوری نه از جنس کار تشریفاتی و ظاهری که از جنس کاری جهادی برای مردمی که همواره پای ارزش‌های انقلاب‌شان ایستاده‌اند.
در این میدان، دیگر کسی به این فکر نمی‌کند که درجه‌اش چیست، فرقی نمی‌کند که هر کس از کدام شهر آمده و چقدر کارش دیده می‌شود. اینجا همه یک دست و یک رنگند و هدفی جز کمک به مردم ندارند.
از آن سرهنگ ارتشی که زانو می‌زند تا مردم پای بر پشتش بگذارند و بالا بروند گرفته تا بسیجی‌هایی که شبانه‌روز برای مردم کار می‌کنند و سپاهیانی که حضور پر رنگ داشته‌اند و فرماندهان در وسط میدان هستند.

بازی از جنس سلبریتی
اما این بار هم سلبریتی‌ها بیکار ننشسته‌اند و هر روز بازی جدیدی برای از بین بردن وجهه خادمان مردم حادثه‌دیده آغاز می‌کنند. یکی از این افراد «تهمینه میلانی» است که با انتشار تصویری سانسور شده از حضور بسیجیان می‌نویسد: «کارشان از گریه گذشته، از آن می‌خندند!» جالب اینجاست که علت خنده و خوشحالی حاضران در عکس حضور نیروی جهادگر بسیجی است؛ اما اینکه این فرد می‌خواهد با سانسور نقش جهادگران در کمک‌رسانی به مردم وضعیت را این چنین سیاه جلوه بدهد، اتفاقی است که بسیاری از مردم به آن انتقاد کردند. یا پرویز پرستویی که همه هم و غمش را گذاشته تا اثبات کند روحانیونی که با عمامه برای مردم کار می‌کنند، تنها برای ریا و خودنمایی است. البته این بازیگر سینما توضیح نمی‌دهد که چرا خود برای ریا هم که شده، کاری برای سیل‌زدگان نمی‌کند و همواره طلبکار است!
البته این گوشه‎ای از فرافکنی سلبریتی‌ها نسبت به عملکرد افرادی است که بی‌هیچ چشمداشتی برای مردم تلاش می‌کنند. هر چند اگر چنین تصاویری منتشر نشود، فردا که همه این داستان‌ها تمام شود، همین کسانی که امروز مدعی ریاکاری‌ هستند مدعی حضور نداشتن نیروهای انقلابی خواهند شد.
اذعان به مردم‌یاری سپاه
اما نباید تحت تأثیر جنجال‌های رسانه‌ای افرادی قرار گرفت که این مردم آسیب‌دیده همواره قدر خادمان خود را به خوبی دانسته‌اند. به مدد رسانه‌های گوناگون و فضای مجازی شاهد آن هستیم که پاسداران انقلاب اسلامی این بار عرصه کار زار را در مناطق سیل‌زده کشور دیده و به یاری آسیب‌دیدگان شتافته‌اند. در آن سوی ماجرا مردمی را می‌بینیم که با همه وجود از کسانی که یاری‌‌گرشان هستند، قدردانی می‌کنند.
برای نمونه، در یکی از کلیپ‌های منتشر شده، فردی می‌گوید در گذشته حتی برای آنکه حاضر نشده عضو بسیج شود از مدرسه اخراجش کرده‌اند اما امروز می‌بیند بسیج و سپاه و ارتش بیش از دیگران به فکر مردم هستند و برای آنها کار می‌کنند و از کرده خود پشیمان است.
نکته جالب توجه آن است که می‌بینیم قدردانی از نیروهای مسلح نه تنها از سوی کسانی انجام می‌شود که انقلابی‌اند؛ بلکه بسیاری از کسانی که شاید تا مدتی پیش با انقلاب و پاسداران انقلاب مشکل داشتند، حالا به حقیقت وجودی سپاه و نقش پاسداران در مردم‌یاری پی برده‌اند. اینها کسانی هستند که سیل و ویرانی را با گوشت و پوست خود تجربه کرده‌اند؛ اما بهترین ملجأ و یاور خود را بسیج و سپاه و ارتش یافته‌اند.

دشمن به نفع ما
از آنجایی که دشمنان اسلام و انقلاب از احمق‌ترین‌ها هستند، چند روز پیش ترامپ سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را به فهرست تروریست‌ها افزود که متعاقب آن شاهد واکنش‌های بسیاری در سطوح گوناگون بودیم. اگر کمی دقیق‌تر نگاه کنیم، می‌بینیم هرچند در طول این چهار دهه همواره سبزپوشان انقلابی فکری جز آرامش و امنیت مردم‌شان نداشته‌اند؛ اما این نهاد انقلابی از بدو تأسیس تاکنون شاید هیچ‌گاه اینقدر گسترده به لحاظ وسعت جغرافیایی و نزدیک به مردم و دوشادوش آنها نبوده است.
همین اتفاق سبب شده است محبوبیت سپاه نسبت به قبل حتی در میان منتقدان و مخالفانش چند برابر شود و این یعنی سلبریتی‌هایی که به خود اجازه می‌دهند درباره هر چیز مربوط و نامربوطی اظهارنظر کنند، این بار اشتباه بزرگی را مرتکب شده‌اند.
جالب این است که کمک سپاه و نیروهای مسلح به سیل‌زدگان آنقدر فراگیر و مشهود بوده که حتی رسانه‌هایی، مانند بی‌بی‌سی فارسی که دشمنی‌شان با جمهوری اسلامی بر کسی پوشیده نیست، نتوانسته‌اند آن را کتمان کنند. یکی از بینندگان این شبکه تلویزیونی در تماس با آن می‌گوید: «همه دیدند که زن و بچه من و همسایه‌ها ما را سپاه از سیل نجات داد. کسی که شب‌ها با پوتین در کنار ما می‌خوابید و مثل ما سیل‌زده بود، سپاه بود.»
عده‌ای هم بودند که در فتنه سال 88 شعار «نه غزه نه لبنان» سر می‎دادند؛ اما الآن معلوم نیست کجایند تا جان‌شان را فدای ایران کنند. همان‌هایی که از غزه، لبنان، سوریه و عراق همواره دفاع کرده‌اند، اکنون اسلحه‌ها را زمین گذاشته، بیل به دست گرفته‌اند و به مردم‌شان خدمت می‌کنند. جالب‌تر آن است که اروپایی که هرگاه دچار حادثه‌ای شد، عده‌ای به خیابان‌ها رفتند و برای‌شان شمع روشن کردند، به بهانه تحریم و... موانع زیادی بر سر راه کمک به سیل‌زدگان ایجاد کرد؛ اما مردم غزه و لبنان و عراق و سوریه از کوچک و بزرگ هر چه از دست‌شان برآمد، انجام دادند؛ از موکب‌های عراقی که برای تأمین غذای سیل‌زدگان فعال شدند تا کار کوچکی؛ مانند انتشار کلیپی از کودکان برای هم‌دردی با کودکان سیل‌زده.

دفاع از خانه
یکی دیگر از صحنه‌های خوب و جالب این اتفاق حضور مردم و کمک به امدادگران بوده است. ساخت سیل‌بند برای شهرهای مختلف که کاری عظیم به شمار می‌رود و همکاری مردم از پیر و جوان تا کوچک و بزرگ ذهن‌ها را به زمانی می‌برد که روزی این کشور با دشمن دیوانه‌ای به نام صدام درگیر بود. در آن روزها هم کسی خودش را عقب نمی‌کشید و همه با جان و تن‌شان سپر بلای بقیه می‌شدند.
یک نفر زیر تصویری که نشان می‌دهد مردم با ایستادگی در کنار هم برای جلوگیری از ورود آب به دهلاویه با بدن‌های خودشان در مقابل آب سیل‌بند ساخته‌اند، نوشته بود: «برو توی کتاب درسیت، صفحه ‎پتروس فداکار را پاره کن و به جای اون بنویس: جوانان ‎دهلاویه اهواز، بدن‌شون رو برابر سیل قرار دادن و مقابل سیل ایستادند و باشکوه‌ترین صحنه امسال را رقم زدند.»
هر چند این سیل ویرانی‌های بسیاری را به بار آورد؛ اما از طرفی معیار سنجشی بود برای آنکه بفهمیم تفاوت کسانی که فقط حرف می‌زنند با کسانی که عمل می‌کنند، در چیست؟ برخی تا اتفاقی می‌افتد شعار آریایی بودن سر می‌دهند؛ اما عده‌ای هم هستند که بی‌ادعایند و نه کار خود را در بوق و کرنا می‌کنند و نه گذشته خود را فریاد می‌زنند. آنها سرشان را پایین می‌اندازند و فقط کار می‌کنند، همین!

مهدی سعیدی
کارشناس سیاسی
بازتاب رسانه‌اي آخرين بيانات رهبر معظم انقلاب اسلامي در ديدار با جمعي از پاسداران و خانواده‌هاي آنان فرمودند: «ما مي‌خواهيم يک نظامي، يک جامعه‌اي، بر اساس احکام الهي به وجود بياوريم که در آن، هم سعادت دنيا هست، هم سعادت آخرت هست، هم پول هست، هم عزّت هست، هم قدرت مادّي هست، هم سلطه‌ بر همه‌ مناطق عمده‌ دنيا هست، هم معنويت هست.» (19/1/1398)
چنين نگاهي اين واقعيت را آشکار می‌کند که حکومت ديني تنها عنواني براي متمايز کردن يک حکومت از ديگر حکومت‌ها نيست؛ بلکه نظام سياسي است که ماهیت آن با نظام‌هاي سکولار جهان تفاوت مبنايي دارد. برخي از اين تفاوت‌ها را مي‌توان در سه‌گانه زير برشمرد:
1ـ يکي از اصول بنيادين در تبيين اين تفاوت آن است که در نظام اسلامي تشکيل حکومت في‌نفسه هدف مطلوب و ارزشمندی نيست؛ بلکه وسيله‌اي است که با آن بايد اهداف ديگري را تأمين کرد. از نگاه اسلام، حکومت تنها ارزش ابزاري داشته و تا آنجا بااهميت است که در خدمت تحقق اهداف و آرمان‌هاي اسلام باشد، در غير اين‌صورت خود به منکري بزرگ تبديل می‌شود که بايد با آن مقابله کرد. اين نگاه برخلاف منظري است که برخي نظريه‌پردازان دولت، همچون هگل معتقدند و دولت را به مثابه عالي‌ترين دستاورد بشري معرفي می‌کنند و با نگاهي مقدس به آن، دولت را از نظر اخلاقي برتر از ديگر ارزش‌ها مي‌دانند.
«شريف رضي» در «نهج‌البلاغه» آورده است، عبدالله‌بن‌عباس گويد پيش از جنگ جمل نزد اميرالمومنين(ع) رفتم. آن حضرت مشغول پينه زدن کفش خود بود. چون مرا ديد گفت: «بهاي اين کفش چقدر است؟» گفتم: «بهايي ندارد!» ايشان فرمودند: «به خدا سوگند اين کفش بي‌ارزش نزد من محبوب‌تر است از حکومت بر شما، مگر آنکه حقي را برپا سازم يا باطلي را براندازم»(خطبه 33)
2ـ نگاه ابزاري به حکومت به معنای این نيست که حکومت بي‌ارزش بوده و نبايد براي تشکيل و تحقق حکومت اسلامي تلاش کنیم؛ بلکه از نگاه اسلام راه رسيدن به سعادت اجتماعي و ساختن جامعه‌اي سالم که در آن راه رسيدن به سعادت و تعالي روحي براي اکثريت جامعه در درون اجتماع نهادينه شده باشد تنها با اقامه حکومت اسلامي ممکن خواهد بود و بدين منوال تلاش براي تشکيل چنين حکومتي از اعظم واجبات و در صدر وظايف علما و مجاهدين في سبيل‌الله است و درست به همين دليل است که در آموزه‌هاي ديني بزرگ‌ترين آمال و آرزوي مؤمنان تشکيل حکومت جهاني است.
3ـ سؤال از معناي حکومت ديني، سؤال از عنصر مقومي است که اگر در حکومتي يافت شود، مي‌توان آن را ديني ناميد و نبود آن موجب غير ديني بودن حکومت خواهد بود. در اين ميان، نظرات متنوعي با نگاه حداقلي تا نگاه حداکثري ارائه شده است که اين نظرات را در مدلي پيشنهادي مبتني بر سه رويکرد مي‌توان تقسيم‌ کرد:
رويکرد اول، رويکردي ساختاري است که بر اسلامي بودن ساختار تأکيد دارد و حکومتي را اسلامي مي‌داند که مبتني بر اسلام بنا نهاده شده باشد.
در رويکرد دوم آنچه ملاک و معيار سنجش قرار مي‌گيرد، نه تأکيد بر ساختارها، بلکه توجه به کارکردهاست. از اين منظر نظامي را مي‌توان اسلامي ناميد که خروجي‌هاي آن را بتوان با الگوها و آموزه‌هاي اسلامي تطبيق داد.
رويکرد سوم رويکردي تلفيقي است که لازمه اسلامي بودن حکومت را وجود الگويي در ساختار تشکيل حکومت مي‌داند و از سويي بر کارکرد و کارآمدي تأکيد مي‌کند. اين نظر از سویی بر اين باور است که هدف از تشکيل حکومت اسلامي آماده شدن زمينه براي برخورداري از رفاه مادي و رشد و کمال معنوي است و اگر حکومت در اين زمينه ناکارآمد باشد، مشروعيت خود را از دست خواهد داد و از سویی دیگر معتقد است ايجاد چنين جامعه‌اي که هم رفاه مادي تامين شود و هم رشد و تعالي معنوي، بدون شکل‌گيري ساختار اسلامي حکومت، ادعايي بيش نخواهد بود.
نظر سوم نظري است که مورد تأکيد بنيانگذار انقلاب اسلامي قرار گرفت و حاصل آن شکل‌گيري نظام جمهوري اسلامي به منزله تنها الگوي قابل قبول از حکومت اسلامي در عصر غيبت بود که البته در پايان دهه چهارم خود هنوز با الگوي مطلوب حکومت اسلامي فاصله فراوانی دارد.

شورای هماهنگی جبهه اصلاحات، به تازگی به بهانه بروز سیلاب در برخی استان‌های کشور، در بیانیه‌ای نوشته است: «با توجه به ابعاد گسترده خرابی‌ها و ویرانی‌های ناشی از سیل اخیر و از سوی دیگر وضعیت کنونی منابع مالی دولت و تنگناها و محدودیت‌هایی که تحریم‌های یک ساله گذشته بر کشور تحمیل کرده است، توصیه می‌کنیم که دولت با اعمال صرفه‌جویی در هزینه‌ها، بررسی و تجدیدنظر در فهرست نهادهایی که از بودجه عمومی کشور ارتزاق می‌کنند را در دستور کار خود قرار دهد و براساس آن، پیشنهاد تجدیدنظر در بودجه سال جاری را به مجلس محترم ارائه کند. همچنین کاهش یا حذف طرح‌هایی که کمترین آورده‌ای برای مردم و جامعه ندارند را در دستور کار قرار دهند. منظور اعضای ستادی جریان خاص از نهادهایی که آورده‌ای برای مردم ندارند! قاعدتاً نهادهای حاکمیتی نظام و از جمله نهادهای فرهنگی هستند که طی سالیان گذشته بزرگترین سدها را در مقابل اقدامات براندازانه و ضد فرهنگی ساخته‌اند.»
بحران دولت
روزنامه «اعتماد» در یادداشتی به قلم «عباس عبدی» با عنوان «بحران بدون سخنگو» نوشت: «بحران سیل در ایران فارغ از هر نتایجی که داشت، یک موضوع را برای چندمین بار آشکار کرد؛ اینکه دولت کنونی بیش از اینکه با بحران ‌گذرای سیل مواجه باشد، با بحران دائمی ارتباطی مواجه است؛ بحرانی که تاکنون هزینه‌های زیادی را بر دولت و جامعه تحمیل کرده است و همچنان در حال قربانی گرفتن است. هر ناظر سیاسی در حیرت می‌ماند که چرا دولت از نظر ارتباطی تا این حد ضعیف و ناکارآمد است؟ مگر ممکن است که دولت سخنگو نداشته باشد؟ آیا تعمدی در کار است؟ آیا کسی را پیدا نمی‌کنند؟»
شبی بدون تحریم نخوابیدیم
حمیدرضا آصفی، سخنگوی اسبق وزارت خارجه در مورد تأثیر تحریم‌ها بر مشکلات اقتصادی گفت: «یک واقعیتی است که نمی‌شود آن را کتمان کرد؛ ولی تحریم‌ها از پا درآورنده نیست. شما وقتی به ۴۰ سال عمر انقلاب نگاه می‌کنید، ما شرایط سخت‌تر از این هم داشتیم؛ ولی پشت‌سر گذاشتیم. تحریم‌ها هم از ابتدا وجود داشته و ما روزی را بدون تحریم شب نکردیم و شبی را بدون تحریم نخوابیدیم؛ ولی سال گذشته به لحاظ رفتار غیر اخلاقی و غیر انسانی آقای ترامپ و دولت آمریکا یک سال عجیب و غریبی بود. امسال می‌تواند سال سختی باشد؛ اما من فکر می‌کنم اگر امسال را با مدیریت خوب اداره کنیم، تدبیر کنیم حتماً افق‌ها روشن است.»
چین و روسیه گله‌مندند
حمیدرضا حاجی‌بابایی گفت: «متأسفانه وزارت خارجه ما همه تخم‌مرغ‌ها را در سبد اروپا گذاشته است و آنها هم می‌گویند که در قبال یک لقمه نان از شما CFT و پالرمو را می‌خواهیم!» رئیس فراکسیون نمایندگان ولایی مجلس با اشاره به اینکه این مسئله نشان‌دهنده اشتباه راهبردی ماست نه مشکل اروپا تصریح کرد: «ما نباید همه ظرفیت‌های خود را در اختیار اروپایی‌ها و ارتباط با آنان بگذاریم.» حاجی‌بابایی بیان کرد، کشورهایی مانند چین و روسیه گله‌مندند که چرا هر زمان که ارتباط ایران با غرب کاهش می‌یابد، به سراغ آنان می‌رویم.
در آن جلسه بودم
«عباس امیری‌فر» از روحانیون نزدیک به احمدی‌نژاد در دوره ریاست‌جمهوری درباره نقل قولی از احمدی‌نژاد در جلسه‌ای خصوصی که گفته «انقلاب کار انگلیس بود» و تکذیب آن نوشت: «بنده خودم در آن جلسه در ولنجک حضور داشتم و بدتر از موارد فوق را گفتند و به دلیل توهین ایشان آن جلسه را ترک کردم و مقدمه قطع ارتباطم با ایشان شد. اگر نگاهی به مصاحبه‌ای اخیرش بکنید، بدتر از این حتی به حضرت آقا کنایه‌های توهین‌آمیز هم داشتند! خدا به ما رحم کند و به فکر دعای پیامبر عظیم‌الشأن‌مان می‌افتیم که نیمه‌های شب دعا می‌فرمایند که الهی لا تکلنی الی نفسی طرفه عین ابداً.»

 

 

 

اعتراضات سراسری سودان پس از چهار ماه به نتیجه رسید و سرانجام عمرالبشیر رئیس‌جمهور این کشور پس از سه دهه حکومت، با مداخله ارتش و هدایت وزیر دفاع از قدرت برکنار شد و زمام امور این کشور بحران‌زده برای حداقل دو سال آینده در دست شورای نظامی انتقالی قرار گرفت.
عمر حسن البشیر که اکنون در حصر خانگی است، در دوران جوانی به ارتش پیوست و دوره‌های خودآموزشی را در مصر طی کرد. در همین ایام با وقوع جنگ یوم کیپور در سال 1973، در صفوف ارتش عربی به رهبری مصر با رژیم صهیونیستی وارد جنگ شد.
البشیر سال‌ها بعد با حمایت مخالفان حکومت مرکزی سودان، کودتایی نظامی را با عنوان انقلاب نجات ملی تدارک دید و صادق المهدی، نخست‌وزیر منتخب وقت را بدون خون‌ریزی سرنگون کرد. همچنین با کنترلی که بر نیروهای مسلح سودان داشت، بلافاصله به تعطیلی مجلس، احزاب و مطبوعات اقدام کرد و خود را در جایگاه ریاست «شورای رهبری انقلاب نجات ملی» قرار داد.
ماهیت تمامیت‌خواه عمرالبشیر موجب شد تا وی با کنار زدن اصول حکومت‌داری مردم‌سالارانه، شخصاً پست‌های ریاست‌جمهوری، نخست‌وزیری، فرماندهی نیروهای مسلح و وزارت دفاع سودان را یکی پس از دیگری در اختیار بگیرد و در واقع یک جمهوری دیکتاتوری را پایه‌ریزی کند.
عمرالبشیر بهترین و مناسب‌ترین راهکار برای تأمین نیازمندهای اقتصادی سودان و افزایش تعاملات سیاسی و اقتصادی با کشورهای ثروتمند حاشیه خلیج‌فارس بود تا فرصت دریافت کمک‌های مالی را برای سودان مهیا کند.
پس از شروع تلاش‌های دیپلماتیک سودان، کشورهای عضو شورای همکاری خلیج‌فارس در مذاکرات خود با عمرالبشیر حمایت نشان از سودان را به قطع روابط این کشور با جمهوری اسلامی و مشارکت وی در طرح‌های منطقه‏ای این شورا از جمله سرکوب انقلاب یمن منوط کردند که از قضا عمرالبشیر با این درخواست‌ها موافقت کرد. در حالی که پیش از این سودان روابطی گرم و نزدیک با ایران داشت. بنا بر اظهارات مقامات وقت سودانی، بخش عمده‌ای از زیرساخت‌های دفاعی و عمرانی این کشور را شرکت‌ها و متخصصان ایرانی ایجاد کردند و به بهره‌برداری رساندند.
با این حال عمرالبشیر با چشم‌پوشی از روابط گذشته خود با جمهوری اسلامی ایران و جبهه مقاومت و در یک چرخش آشکار، در ماه مارس ۲۰۱۵ و تنها ساعاتی قبل از پیوستن به تجاوز نظامی عربستان سعودی به مردم مظلوم یمن، تصمیم گرفت تا همه ایرانیان حاضر در سودان را اخراج کرد و در ماه دسامبر نیز تمام روابط دیپلماتیک خود را با کشورمان به صورت یکجانبه قطع کرد.
دیکتاتور سودان امیدوار بود که این چرخش دیپلماتیک و سازش با جبهه غربی و عربی ضد مقاومت، موجبات رونق اقتصادی کشورش را فراهم کند؛ اما برخلاف انتظار وی حتی حضور هزاران سرباز سودانی در صفوف ارتش متجاوز عربستان هم نتوانست موجب سرازیر شدن دلارهای نفتی ریاض به خارطوم شود. در نتیجه روز‌به‌روز به فشارهای اقتصادی تحمیل‌شده بر مردم سودان افزوده ‌شد. در این شرایط عمرالبشیر به اشتباه محاسباتی خود در سازش با دشمنان کشورش پی برده بود و تلاش می‌کرد تا با ایفای نقش در پرونده سوریه، سودان را بار دیگر به محور مقاومت و خاصه ایران نزدیک نماید؛ اما... .
متن کامل این گزارش را در پایگاه خبری‌ـ تحلیلی بصیرت (Basirat.ir) بخوانید.

نحوه همکاری اقتصادی دولت و سپاه
سعید محمد، فرمانده قرارگاه سازندگی خاتم‌الانبیاء(ص) شبهه‌هایی گفت: «بعضی حرف‌ها و منفی‌سازی در برخی جاها مطرح می‌شود که همه پروژه‌ها در دست قرارگاه خاتم است؛ در حالی که امسال رقم بودجه عمرانی ‌۶۲ هزار میلیارد تومان و سهم پروژه‌های قرارگاه خاتم در کل کشور ۲۶۰۰ میلیارد تومان است.» وی اضافه کرد: «قبل از اینکه مطرح شود‌ سپاه پاسداران تحریم شده است، قرارگاه خاتم جزء تحریم‌های آمریکایی‌ها بود؛ اما ما کارهای خود را به‌راحتی انجام می‌دهیم. اواخر سال ۹۷ چندین پروژه در صنعت نفت و گاز در کشور توسط رئیس‌جمهوری افتتاح شد که همه توسط قرارگاه خاتم در اوج تحریم به اجرا درآمد. اینها پروژه‌هایی بود که شرکت‌های خارجی رها کرده بودند؛ اما قرارگاه خاتم با ۱۰۰ درصد مهندسی ایرانی، ۱۰۰ درصد اجرا و راه‌اندازی ایران و ۷۰ درصد تأمین کالای ایرانی توانست کارها را انجام دهد.»
بازداشت همکار مسیح علی‌نژاد
یاسمن آریایی که چندی است به‌عنوان همکار مسیح علی‌نژاد در پروژه «آزادی‌های یواشکی»، فیلم‌هایی از کشف حجاب خود را در اماکن عمومی منتشر می‌کرد، بازداشت شد. چندی پیش مسیح علی‌نژاد کلیپی از کشف حجاب آریایی و دوستانش را به مناسبت ۸ مارس (روز جهانی زن) در متروی تهران‌ منتشر کرد. یاسمن آریایی از اعضای فرقه ضاله بهائیت است.
هدف از حمله به سپاه
حسن عباسی در تحلیل اقدامات آمریکا علیه سپاه گفت: «سریال استراتژیک هوم‌لند که سال ۹۵ از تلویزیون آمریکا پخش شد، راه رژیم‌ چنج ایران را در «سپاه چنج» دنبال می‌کند.
تحریم‌های شدید علیه ایران و به خصوص تحریم «کاتسا»، بخشی از پروژه براندازی ایران بودند. برجام و پذیرش قطعنامه 2231 از سوی دولت ایران هم در راستای درهم شکستن مقاومت ایران بود و حالا در تازه‌ترین اقدام، آمریکا سپاه را در لیست گروه‌های تروریستی گذاشت. مقامات آمریکایی بارها گفته بودند که سپاه باید گروه تروریستی قلمداد شود.»
وی گفت: «ایران با سپاه پاسداران انقلاب، به رهبری «قطب مقاومت» جهان دست یافته که به کابوسی وحشتناک برای آمریکای در حال افول
بدل شده است.»