سامان فکری- رضا زینالعابدین / دوشنبه هفته گذشته، دولت آمریکا سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را در فهرست گروهها و سازمانهای تروریستی خود قرار داد. این در حالی است که تا پیش از این آمریکا سپاه را به عنوان گروه حامی تروریست میشناخت، نه یک گروه تروریستی. همچنین این اولین بار است که آمریکا نهاد نظامی رسمی یک کشور را در فهرست تروریستی خود قرار میدهد؛ به همین دلیل برای بسیاری از افراد و مخاطبان ابهامات و سؤالاتی در زمینه چیستی و چرایی این اقدام غیر منتظره و همچنین پیامدهای سیاسی، حقوقی و بینالمللی آن ایجاد شده است که برای بررسی این موضوع با دکتر فواد ایزدی، عضو هیئت علمی دانشگاه تهران که اتفاقاً سالهای مدیدی را در آمریکا زندگی کرده و به تحصیل دانش و کار مطالعاتی مشغول بوده و از نزدیک با سبک زندگی و نحوه سیاستورزی آمریکاییها آشناست، مصاحبه کردهایم که ماحصل آن را از نظر میگذرانید.
* آقای دکتر! چه اتفاقی رخ داده که کاخ سفید با صدور بیانیهای و با زیر پا گذاشتن رویههای حقوق بینالملل، به ویژه حق حاکمیت سرزمینی جمهوری اسلامی، نام یک نهاد رسمی نظامی ایران، یعنی سپاه در فهرست گروههای تروریستی خود قرار داد؟
به نظر میرسد، در حال حاضر سیاست آمریکا براندازی جمهوری اسلامی ایران است و شکی در این مسئله وجود ندارد. در دولت گذشته نیز طرحهای ضد ایرانی فعال بوده و برخی از کارشناسان وضعیت فعلی ایران را نتیجه طراحیهای امثال جان کری میدانند که امروز ترامپ توانسته است بدون هیچ هزینهای از برجام خارج شود. با این نگاه، هدف کلان هیئت حاکمه آمریکا بدون تفاوت بین امثال جان کری یا دولت ترامپ براندازی نظام جمهوری اسلامی است؛ اما واقعیت امر این است که تا به حال این هدف کلان به وقوع نپیوسته و پیشبینی جان بولتون مبنی بر پایان جمهوری اسلامی پیش از چهل سالگی نیز محقق نشده است؛ از این رو باید اقداماتی را صورت دهند تا به سقوط نظام ایران بینجامد؛ در همین راستا به سمت فعالیتهای تبلیغی و عملیات روانی از قبیل اقدام جدید درباره سپاه حرکت کردند تا بتوانند به اهداف خود دست پیدا کنند. البته بخش عمدهای از صحبتهای پمپئو و برایان هوک که به صورت تند علیه ایران و سپاه موضع گرفتند، شعاری بود. پس علت اول در راستای تنگتر کردن حلقه تحریمها و فشارها به ایران تا مرز سقوط نظام است.
به نظر میرسد، دونالد ترامپ به شدت علاقه داشت نتانیاهو در انتخابات پارلمانی(کنست) رژیم صهیونیستی پیروز شود و به تعبیر بسیاری از کارشناسان، گنجاندن نام سپاه در فهرست تروریستها هدیه انتخاباتی ترامپ به نتانیاهو بود. نخستوزیر رژیم صهیونیستی تا به حال چند بار مطرح کرده که وقتی من به نیویورک سفر میکردم، در اتاق خواب کوشنر (زمانی که هنوز داماد ترامپ نشده بود) میخوابیدم. جالب است که در توئیتی که نتانیاهو به تازگی هم به صورت انگلیسی و هم عبری منتشر کرده، میان این دو متن تفاوت جزئی وجود داشت. در متن انگلیسی آورده بود، از آقای ترامپ به علت قرار دادن سپاه در فهرست گروههای تروریستی تشکر میکند، اما در متن عبری افزون بر متن بالا، جمله «ترامپ پیشنهاد من را اجرا کرده بود» نیز اضافه شده که این بند نشاندهنده هدف و استفاده تبلیغاتی نتانیاهو از اقدام ترامپ در انتخابات بود که موفق هم شد. این برای جامعه اسرائیل مهم بود که مورد حمایت آمریکا باشد؛ بنابراین نتانیاهو با این جمله القا کرد که من این قدرت را دارم که رئیسجمهور آمریکا را به سمتی که میخواهم سوق دهم.
* به نظر شما انتخابات آمریکا هم در این موضوع تأثیر داشت؟
اطرافیان ترامپ و به ویژه افرادی مانند پمپئو و بولتون علاقه شدیدی دارند تا پیش از پایان دوره اول ترامپ، به زعم خود جمهوری اسلامی را ساقط کنند؛ در واقع این هدف یکی از پروژههای اصلی آنها به حساب میآید؛ از این رو تا انتخابات نوامبر 2020 آمریکا، آنها 18 ماه فاصله دارند و این یک سال و نیم فرصتی است که میخواهند به اقدام جدیتری علیه ایران دست بزنند. در حال حاضر، این ذهنیت در آمریکا ایجاد شده که آنها افزون بر عملیات روانی و تبلیغاتی، باید روی پاشنه آشیل ایرانـ که به زعم آنها مسائل اقتصادی ایران استـ فشارها را تشدید کنند البته در صورت لزوم از فشار نظامی هم میتوانند کمک بگیرند. در واقع، منطق هیئت حاکمه آمریکا این است که ما باید فشار را به صورت گسترده انجام بدهیم که در روزهای گذشته پمپئو به آن اشارهای داشت و گفت: «پویش فشار حداکثری» که از این طریق یا در ایران براندازی صورت گیرد یا ساختار نظام ضعیف شود که در این صورت امتیاز خواهد داد و این به درد انتخابات آینده خواهد خورد. به تازگی ترامپ نیز مطرح کرده بود، زمان ما با زمان اوباما متفاوت است؛ یعنی زمان اوباما سؤال این بود که ایران چه زمانی کل خاورمیانه را میگیرد؛ اما الآن سؤال این است که جمهوری اسلامی در منطقه میماند یا خارج میشود؟
* همانطور که مستحضرید در پاسخ قاطع ایران به اقدام آمریکا، شورای عالی امنیت ملی به پیشنهاد وزیر امور خارجه، کشور آمریکا را حامی تروریسم و سنتکام را گروه تروریستی اعلام کرد، برخی تحلیلگران و جریانهای سیاسی نگران افزایش تنش بین ایران و آمریکا هستند و حتی برای مقابله با وقوع جنگ از سازش صحبت میکند؛ به نظر شما این روند به جنگ منجر میشود؟
سه دلیل اصلی وجود دارد که نشان میدهد هم در سال 2019 و هم در سال2020 درگیری نظامی بین ایران و آمریکا وجود نخواهد داشت:
۱ـ توانمندی بالای نظامی ایران؛ آمریکاییها میدانند اگر به ایران حمله کنند، پاسخی که از ایران خواهند گرفت، هزینه بالایی خواهد داشت و کشته و مجروح زیادی خواهند داد، لذا حمله نمیکنند. وقتی صحبت از حمله میشود، منظور حمله گسترده نیست، بلکه حمله محدود و کوتاهمدت است؛ زیرا کسی اساسا به حمله گسترده با ایران فکر نمیکند و باور به موفقیت ندارد؛ زیرا آمریکاییها به عراق و افغانستان حمله گسترده کردند و جواب خود را گرفتند؛ از این رو اگر آمریکاییها به حملهای دست بزنند، محدود خواهد بود که در سناریوی حمله محدود نیز آمریکاییها میدانند توانمندی نظامی ایران بالاست و هزینه را برای آمریکا افزایش خواهد داد.
۲ـ وضعیت افکار عمومی آمریکا؛ در حال حاضر، افکار عمومی داخلِ آمریکا از جنگهای خاورمیانه خسته شده و ظرفیت حمایت از جنگ جدیدی را ندارد. از سویی، در تاریخ آمریکا و در همه جنگهای آمریکا، از زمان جنگ جهانی دوم تاکنون مشخص شده است، هیچ وقت آمریکاییها وارد هیچ جنگی نشدهاند، مگر اینکه افکار عمومی داخلِ آمریکا با آنها هماهنگ بوده است که الآن اینگونه نیست.
۳ـ ترامپ اهل جنگ نیست؛ در این دوران به خوبی نشان داده شده است، شخص ترامپ اهل ایجاد جنگ نیست و نقدی هم که در ایام تبلیغات انتخاباتی به خانم کلینتون داشت، این بود که او از جنگ عراق حمایت کرده است؛ در واقع، ترامپ فردی تاجرمسلک است که به دنبال سود اقتصادی بیشتر است و چون جنگ سبب میشود اقتصاد آمریکا با مشکل مواجه شود، به دنبال جنگ نخواهد بود. ضمن اینکه فوبیا و جنگهراسی با هزینه کم، درآمد بیشتری برای آمریکاییها دارد. فاکتورهای ترامپ برای اعراب مرتجع منطقه شاهد این مدعاست.
* البته به وجود نیامدن جنگ میان ایران و آمریکا هم منتقدانی دارد...
بله آنها دلایلی هم اقامه میکنند که باید مورد توجه قرار گیرد و این فرضیه در محیطهای کارشناسی و به ویژه در محیطهای راهبردی نظامی که مسئولیت دفاع از کشور را برعهده دارند، طرح و بررسی شود؛ هر چند احتمال خیلی ضعیفی داشته باشد و در نهایت باید آمادگی در مردم به ویژه در نیروهای مسلح حفظ شود. این البته مطلبی است که همیشه باید در نظر گرفت؛ اما در اینجا سخن از وزندهی و دلیل آوردن متقن برای این بود که کدام یک از دو گزینه «تنش بیشتر» یا «عدم جنگ» احتمال وقوع دارند که با شناخت از توانمندیهای خودی و روحیه مادی و ترسی که آمریکاییها دارند، جنگ در وضعیت کنونی امکان وقوع ندارد.
* چه اتفاقی برای سپاه خواهد افتاد و در حوزه تحریمی چه اقداماتی باید انجام دهد؟
با توجه به سوابق تحریمی سپاه که سازمان سپاه و افراد آن از بدو انقلاب در فهرستهای متعدد و رنگارنگ تحریم آمریکا و اروپا بودهاند، دیگر تحریم بیش از این برای سپاه وجود ندارد؛ زیرا در قانون کاتسا تا آنجایی که آمریکاییها توانستهاند سپاه را تحریم کردهاند. در واقع، تا به امروز هر اتفاقی که قرار بود برای سپاه به وجود آید، رخ داده و قرار نیست بیشتر از این، اتفاقات دیگری برای سپاه بیفتد. حتی آمریکاییها قانون «کاتسا» را نتوانستند به طور کامل اجرا کنند؛ یعنی در حوزه قانوننویسی همه مراحل را انجام دادهاند و مسئلهای برای تحریم بیشتر وجود ندارد؛ اما اگر در حوزه اجرا اقدامات جدیدی انجام دهند و پیگیریهای مستمری داشته باشند، خواهند توانست اقدامات دیگری را علیه سپاه انجام دهند که با توجه به مواضع اخیر برخی از مسئولان آمریکایی که گفتهاند گذاشتن نام سپاه در فهرست تروریستی به منزله برخورد و آغاز جنگ با ایران نیست، که نوعی عقبنشینی به شمار میآید، چنین عزم و توانی در آنها مشاهده نمیشود.
* اقدامات و راهکارهای ایران برای مقابله با تصمیم آمریکا چیست و چگونه باید باشد؟
اینکه ایران در مقابل اقدامات آمریکا باید چه اقداماتی انجام دهد، یکسری سؤالات ملموسی است که باید به آن پاسخ داده شود؛ برای نمونه امنیت خلیجفارس برعهده سپاه است و کشتیهایی که رفتوآمد میکنند، با سپاه در ارتباط هستند. در این زمینه چه اتفاقی خواهد افتاد؟ چون در گذشته طرف آمریکایی به طرف ایرانی پیام میداد و طرف ایرانی نیز اخطار میداد؛ حال این سؤال مطرح میشود که آیا این روش در آینده ادامه پیدا خواهد کرد یا خیر؟ با توجه به اینکه شورای عالی امنیت ملی «سنتکام» و نیروهای مرتبط با آن را نیروهای تروریستی معرفی کرده است، آیا باید با این گروههای تروریستی به سبک گذشته عمل بکنند یا خیر؟ یکسری بحثهای غیر میدانی و سیاسی نیز وجود دارد که متوجه کارهایی میشود که دولت در پنج، شش سال گذشته انجام داده است. به هر حال، نظر دولت این بوده که باید ایران با آمریکا کاهش تنش داشته باشد. در حال حاضر نیز آمریکا تقریباً یک سال است که از برجام خارج شده و این تصور هنوز در لایههایی وجود دارد که مسیر گذشته درست بوده و به نوعی علاقهمند هستند مسیر گذشته را ادامه بدهند.
* در وضعیت کنونی که با اقدام وقیحانه آمریکا و فعال بودن تحریمهای قبل و بعد برجام مواجهیم و اروپاییها نیز تعجیلی در ساماندهی به کانال مالی برای لغو یا حداقل کاهش آلام و فشارهای تحریمها علیه ملت ایران ندارند، آیا سیاست کاهش تنش نتیجه میدهد؟
به نظر میرسد نگاه آنها این است که چه کاری انجام دهند و چه انجام ندهند، ایران در برجام میماند. به قول ویلیام برنز، دولت ترامپ احساس کرده است میتواند از ایران در این شرایط امتیاز بگیرد؛ در حالی که دولت باید به درستی رفتار کند و پیام معتبر و باورپذیری را که دنیا هم آن را میپذیرد، برای آنها بفرستد که طرف مقابل اینگونه احساس نکند که میتواند از ایران امتیاز بگیرد. این پیام در صورتی معتبر خواهد بود که از سوی همان افراد معتقد به سیاست کاهش تنش با آمریکا صورت گیرد. شبیه این مسئله در روسیه نیز اتفاق افتاد و ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه که در حال حاضر در مقابل آمریکا ایستاده، در گذشته از نیروهای غربگرای روسیه به شمار میآمد؛ اما به قدری آمریکاییها با روسیه بدرفتاری کردند که پوتین و بسیاری از جوانان غربگرای روسیه به مخالفان سرسخت آمریکا تبدیل شدند.
* و سؤال آخر خیلی خلاصه بفرمایید چه باید کرد؟
تا زمانی که این برآورد اشتباه در طرف مقابل وجود داشته باشد که ایران کار خاصی نخواهد کرد و در داخل برخی مسئولان چشم انتظار سال 2020 و احتمال رأیآوری مجدد دموکراتها برای بازگشت به قدرت باشند، هر روز فشارها و تحریمهای جدیدی علیه ایران صورت خواهد گرفت؛ چون هزینهای برای آمریکا ندارد؛ بنابراین باید محیطهای کارشناسی ایران، مسئولان و دولت برای اقدامات آمریکا هزینه تعریف کنند و آن را با پیام معتبر و مقتدرانه به این کشور ارسال کنند.
حمید خوشآیند/ دولت آمریکا بزرگترین کشور حامی و تغذیهکننده تروریسم در جهان با استناد به بخش ۲۱۹ قانون مهاجرت و ملیت آمریکا، در اقدامی غیرمتعارف و بیسابقه، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران را در فهرست سازمانهای تروریستی قرار داد.
این اقدام دولت جاهطلب آمریکا که رهبر فرزانه انقلاب از آن با عنوان «گربهرقصانی آمریکا علیه سپاه» نام بردند، تنها اقدام علیه مجموعهای به نام سپاه نیست؛ بلکه در حقیقت تروریست خواندن یک ملت است؛ چرا که سپاه نهادی برآمده از دل انقلاب اسلامی ملت ایران است که در قانون اساسی رسمیت یافته است. بنابراین وقتی یک نهاد رسمی و قانونی تروریستی اعلام میشود، نشاندهنده این حقیقت است که مقامات آمریکایی هیچ گونه اعتبار و احترامی برای قانون اساسیـ که هویت یک ملت استـ قائل نیستند؛ طبقه حاکمهای که همواره و در طول تاریخ معاصر نشان دادهاند هیچ گونه پایبندی به قوانین و مقررات حقوق بینالملل و قواعد آمره نداشته و حاکمیت ملتها و دولتها و قوانین داخلی آنها را تا جایی مراعات میکنند که در راستای منافع ملی خودشان باشد. به این ترتیب، سناریوی تروریستی اعلام کردن نهاد رسمی و مردمی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی که نباید دستهای پیدا و پنهان رژیم اشغالگر قدس و برخی رژیمهای مرتجع و مستبد منطقهای را در آن نادیده گرفت، حکایت از این ماجرا دارد که سپاه نمیخواهد آنگونه که آمریکا میخواهد باشد.
حال جای این پرسش است که چطور سپاه پاسداران انقلاب اسلامی جزء گروههای تروریستی اعلام شده است؛ اما سازمانهای نظامی، اطلاعاتی و امنیتی رژیم صهیونیستی که به طور رسمی به ترور مبارزان فلسطینی دست میزنند، در حملات خود مرتکب جنایات جنگی میشوند و سابقه سیاه و بلند بالایی در کشتار غیرنظامیان بیدفاع دارند، در آن فهرست جایی نداشته باشند؟ اصولاً فهرست تروریستی آمریکا چه اعتباری دارد وقتی هم نام داعش در آن است و هم مهمترین نیروی مقابلهکننده با داعش؛ یعنی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران؟ کدام عقل سالم برای چنین فهرست مضحکی ارزش قائل میشود؟!
اگرچه برخی از منابع آمریکایی تلاش کردهاند به این تناقض پاسخ دهند؛ اما قطعاً آمریکاییها اهداف متعددی در این برهه از این اقدام خود داشتهاند. سیانان در این باره طی گزارشی آورده است: «تروریستی خواندن سپاه بیشتر جنبه نمادین دارد؛ چرا که این نهاد هماکنون نیز به موجب فرمانی که جرج بوش، رئیسجمهور اسبق آمریکا، پس از حملات ۱۱ سپتامبر آن را امضا کرد، از دید واشنگتن یک نهاد تروریستی به شمار میرود و ترامپ در اکتبر سال گذشته به موجب همین فرمان تحریمهایی را علیه سپاه وضع کرد.» اما اعلام رسمی این موضوع آن هم در فاصله چند ساعت مانده به برگزاری انتخابات سراسری در سرزمینهای اشغالی، موضوعی است که از یک منظر میتوان آن را هدیه انتخاباتی به نتانیاهو و افراطگرایان صهیونیستی دانست. نگاهی به پیام نتانیاهو به ترامپ پس از تروریستی خوانده شدن سپاه نیز به خوبی این واقعیت را آشکار میکند که او با ذکر این عبارت که «از شما سپاسگزارم که به یکی دیگر از درخواستهای مهم من پاسخ مثبت دادید»، عمداً در شب انتخابات به دنبال آشکار کردن نقش خود در این تصمیم و اثرگذاری بر رأیدهندگان بوده است.»
اما آنچه برای ما اهمیت دارد، بررسی آثار و پیامدهای سیاسی، امنیتی و اقتصادی این اقدام دولت آمریکاست. نخستین پیامد این اقدام برای دولت آمریکا، سلب امنیت نیروها و پایگاههای آمریکایی در منطقه بر اساس اقدام متقابل و مقابله به مثل مجلس و شورای عالی امنیت ملی مبنی بر تروریستی اعلام کردن ارتش و نیروهای آمریکایی است. به گونهای که بر اساس طرح سه فوریتی مجلس شورای اسلامی کلیه نیروهای نظامی، امنیتی و اطلاعاتی ایالات متحده آمریکا که در غرب آسیا فعالیت میکنند و کلیه اشخاص حقیقی و حقوقی که به نمایندگی از آنها در منطقه غرب آسیا و... فعالیت میکنند، تروریست اعلام میشوند و هرگونه کمک مالی، فنی، آموزشی، خدماتی و تدارکاتی و غیر آن به این دسته از نیروها از نظر این قانون معاونت جزء اقدامات تروریستی به حساب میآید؛ از این رو تصور این موضوع سخت نخواهد بود که از این پس، دیگر دولتهای رقیب نیز به دلایل سیاسی افراد یا واحدهای نظامی آمریکا را تروریستی قلمداد کنند. ضمن اینکه تروریستی معرفی کردن سپاه با اینکه تأثیری در کاهش قدرت منطقهای ایران نخواهد داشت، در عوض شرایط را برای نیروها و دیپلماتهای آمریکایی در کشورهای منطقه سختتر خواهد کرد؛ به همین دلیل بسیاری از مسئولان وزارت دفاع و سازمان سیا و وزارت امور خارجه آمریکا با این تصمیم ترامپ مخالف بودند.
افزون بر این، باید از افزایش واکنشهای منفی گروههای مقاومت اسلامی علیه آمریکا در منطقه، افزایش جهانی قیمت انرژی بر اثر آثار روانی تروریستی اعلام کردن سپاه که میتواند مشکلات داخلی در داخل آمریکا را دامن بزند، افزایش هزینههای امنیتی، سیاسی و اقتصادی حضور آمریکا در غرب آسیا و افزایش تنشهای سیاسی داخلی در آمریکا بر اثر اقدامات ضد امنیتی دولت ترامپ (به طور مشخص بین دموکراتها و جمهوریخواهان) به عنوان پیامدهای منفی تروریستی اعلام کردن سپاه از سوی دولت آمریکا نام برد.
قرار دادن سپاه در فهرست سازمان تروریستی با اینکه برای ایالات متحده به ویژه در حوزههای امنیتی پیامدهای ناگواری دارد؛ اما هیچگونه اختلال یا تأثیر منفی در فعالیتهای ضدتروریستی، صلحطلبانه و بشردوستانه سپاه پاسداران در منطقه و داخل نخواهد داشت، در مقابل به محبوبیت بیش از پیش سپاه در داخل و در بین ملتهای آزادیخواه نیز خواهد انجامید. اینکه بلافاصله پس از اقدام دولت آمریکا در تروریستی اعلام کردن سپاه، اقشار و طبقات گوناگون اجتماعی و گروهها و جناحهای گوناگون سیاسی با هر سلیقه و گرایشی به یک وحدت کلمه رسیدند. اینکه تروریستی اعلام کردن سپاه پاسداران بیش از پیش به یک انسجام ملی، اجتماعی و سیاسی در کشور انجامید، دستاوردی است که نمیتوان به راحتی از کنار آن عبور کرد. به زبان سادهتر، با اینکه سپاه یک نهاد مقدس و ارزشمند و گرانقدر است؛ اما دولت آمریکا خواسته یا ناخواسته با قرار دادن آن در فهرست گروههای تروریستی، قدر و منزلت و ارزش و قیمت آن را در بین افکار عمومی داخلی و همچنین در میان نهضتهای آزادیبخش و گروههای مقاومت اسلامی و مستضعفان عالم بالا برد و به «سپاهی»تر شدن کل ملت و اقشار گوناگون اجتماعی و سیاسی ایران منجر شد. به قول معروف، «عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد.»
در آمریکا دو فهرست مجزا برای گنجاندن نام گروههای تروریستی وجود دارد که یکی از این فهرستها متعلق به وزارت خزانهداری و دیگری متعلق به وزارت خارجه آمریکا است. زمان تهیه فهرست گروههای تروریستی از سوی وزارت خارجه آمریکا به دهه 80 میلادی و زمان ریاستجمهوری ریگان برمیگردد که ذیل قانون مهاجرت از وزارت خارجه آمریکا درخواست شد تا فهرستی تهیه و گروههای تروریستی را در آن قرار دهد.
این اتفاق به دلیل پرسشی بود که در فرم درخواست روادید سفر به آمریکا وجود داشت. در این فرم، دو پرسش مهم مطرح شده؛ نخست اینکه، آیا شما در گروه یا سازمان کمونیستی عضویت یا فعالیت داشتهاید یا خیر؟ دوم اینکه، آیا عضو گروه دیگری بودهاید یا خیر؟ کارکرد این فرم در ابتدا این بوده که کارمند سفارت آمریکا و مسئول صدور روادید بتواند با مشاهده پاسخ این پرسش، فرد مورد نظر را با فهرست گروههای تروریستی تطبیق دهد و اگر فرد درخواستدهنده در گذشته با یکی از گروههای داخل فهرست همکاری داشته، دیگر برای وی روادید صادر نشود و اگر در پاسخ به این پرسش، مطلبی ننوشته بود و بعداً معلوم شد این فرد عضو فلان گروه تروریستی بوده، روادید فرد را باطل کنند.
البته این فهرست بیشتر جنبه سیاسی داشت و به صورت جدی این مسئله را پیگیری نمیکردند. برای نمونه، گروهک منافقین سالها در فهرست گروههای تروریستی وزارت خارجه آمریکا قرار داشت، اما همین وزارت خارجهای که این گروه را در فهرست گروههای تروریستی قرار داده بود، به اعضای منافقین روادید میداد و آنها در واشنگتن همایش علیه جمهوری اسلامی ایران برگزار میکردند. بنابراین، از ابتدا مشخص بود به صورت جدی این مسئله را دنبال نمیکنند و آنجایی که خودشان تشخیص بدهند و به سود منافع کشورشان بود، نسبت به این مسئله از خود عکسالعملی نشان نمیدادند.
اما پس از واقعه 11 سپتامبر، دستور اجرایی جدیدی از رئیسجمهور بوش با عنوان«13224» صادر شد که وزارت خزانهداری آمریکا را مأمور تهیه فهرست دیگری از گروههای تروریستی میکرد؛ زیرا مسئولان آمریکایی متوجه شدند که فهرست اول جنبه سیاسی داشته و به زعم آنها خیلی کارآمد و بازدارنده نیست؛ از این رو درصدد برآمدند تا فهرست دومی از گروههای تروریستی تهیه کنند و مسئولیت آن را بر عهده وزارت خزانهداری گذاشتند تا بتوانند از این طریق افراد و گروههایی را که در این فهرست وجود دارند، شناسایی کرده و حساب بانکی آنها را مسدود و ارتباطات مالی آنها را قطع کنند؛ از این رو، با تهیه فهرست دوم سعی داشتند موضوع تروریسم را به صورت جدی دنبال کنند که پس از گذشت 10 روز از حادثه 11 سپتامبر، یعنی در 21 سپتامبر این فهرست که در رابطه با مباحث تحریمی، فهرست ویژه و جدیتری بود، تصویب شد.
تحریم و تهدید و برچسب تروریسم به سپاه همزاد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی است؛ چرا که سپاه قدرتمند است و عامل خنثیسازی توطئهها و طراحیهای آمریکا در عرصههای مختلف محسوب میشود. این عرصهها شامل رویارویی نظامی در کودتاها، حضور مؤثر در جنگ تحمیلی در مرزهای جغرافیایی، مقابله با استحالهسازی سیاسی، تهاجم فرهنگی در مرزهای اعتقادی و عملیات برونمرزی برای دفاع از تعدی به مسلمانان منطقه از سوی آمریکا و ایادی داخلی و منطقهای آن میشود.
این زخم بزرگ امروز سر باز کرد و برخلاف رویههای حقوق بینالملل و در کمال حیرت جهانیان، سپاه در فهرست گروههای تروریستی آمریکا قرار گرفت. در بررسی سوابق قرار دادن نام سپاه پاسداران انقلاب اسلامی مشاهده میشود سپاه پیش از این هم در برخی بیانیههای تحریمی آمریکا مانند کاتسا عملاً به مثابه گروه تروریستی تعریف و محدود شده است، حال پرسش این است که بین تعریف کاتسا و قرار گرفتن امروز نام سپاه از سوی آمریکا در فهرست تروریستی چه تفاوتی وجود دارد؟
در آگوست 2017 کل سپاه پاسداران در قانون موسوم به کاتسا ذیل گروههای حامی تروریستها در وزارت خزانهداری قرار گرفت پیش از آن هم نیروی قدس در سال 2007 ذیل این فهرست که به فهرست دوم هم معروف است، قرار گرفته بود. در بررسی تمایز و تفاوت فهرستهای مذکور اختلاف نظراتی بین کارشناسان وجود دارد.
برخی نیز در رابطه با تفاوت تحریم اخیر و تحریم سال 2017 کاتسا به اشتباه تحلیل میکنند که در سال 2017 (کاتسا) آمریکا فقط سپاه پاسداران را تحریم کرده بود و این تحریم شامل اعضای سپاه نمیشد؛ اما در تحریم اخیر، این کشور اعضای سپاه را هم تروریست نامیده است که شامل تحریم و سایر محدودیتها میشوند.
این موضوع کاملاً اشتباه است؛ زیرا در سال 2017 (قانون کاتسا) نیز اعضای سپاه در متن کاتسا در نظر گرفته شده بودند و فقط سازمان سپاه شامل تحریمها نبود، بلکه نیروها را هم پوشش میداد؛ بنابراین در تحریم اخیر از این حیث مسئله جدیدی اضافه نشده است، اما در سال 2017 سپاه با این عنوان که از تروریسم حمایت میکند، ذیل فهرست گروههای تروریستی قرار داده شده بود. در مورد اخیر نیز به طور صریح گروه تروریستی شناختهمیشود.
البته تفاوت چندانی برای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی نداشت؛ یعنی تفاوتی میان حمایت از گروههای تروریستی یا اینکه سپاه کار تروریستی انجام داده وجود نداشت؛ زیرا در هر دو صورت در فهرست گروههای تروریستی قرار گرفته بود.
سید فخرالدین موسوی/ گذاشتن نام سپاه در فهرست تروریستها از سوی آمریکا به چند دلیل با تعجب و حیرت شنوندگان داخلی و خارجی این خبر مواجه شد؛
1ـ هیچ کشوری حق ندارد مطابق حقوق بینالملل نیروهای مسلح کشوری را مطابق حق حاکمیت سرزمینی آن تروریست تلقی کند. سپاه مولود انقلاب و مطابق با حق حاکمیت ایران جزء نیروهای مسلح جمهوری اسلامی است؛
2ـ سپاه نسبتی با ترور و تروریسم ندارد الاّ اینکه از بدو تأسیس درگیر آن بوده، گاهی قربانی تروریسم بوده و گاهی در مقام دفاع به کابوستروریستها تبدیل شده و تروریستها را تا هر جا که توانسته تعقیب کرده است؛
3ـ آمریکایی اتهام ترور به سپاه میزند که خود در زیرنقاب مقابله با تروریسم، سابقهای سیاه از آمریت ترور، عاملیت ترور و حمایت از تروریستها دارد.
در همان بدو تأسیس سپاه گروه تروریستی منافقین با علم به اینکه پاسداران و بسیجیان یکی از عوامل قدرت نظام اسلامی هستند، پروژه ترورهای کور خود علیه پاسداران و بسیجیان انقلاب اسلامی را کلید زد و هزاران نفر از آنان را به شهادت رساند.
چند روز پس از فاجعه تاسوکی در سال 1385 گروهک تروریستی موسوم به جندالله(جندالشیطان) با انفجار یک خودروی حامل بمب در مسیر اتوبوس نیروهای سپاه پاسداران در بلوار ثارالله زاهدان، 13 نفر از پاسداران انقلاب اسلامی را شهید یا جانباز کرد. این گروهک تروریستی که از اقدامات مؤثر سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در خنثی کردن اقدامات تروریستیاش به شدت محدود شده بود، چندین ماه بعد و در سال 1386 بار دیگر در اقدامی وحشیانه ۱۱ پاسدار انقلاب اسلامی را در ارتفاعات روستای دومک در منطقه کورین در ۸۰ کیلومتری زاهدان به شهادت رساند.
در سال 1388 گروهک تروریستی موسوم به جندالله(جندالشیطان) به سرکردگی عبدالمالک ریگی، که با حمایت ایالات متحده و دیکتاتورهای مرتجع منطقه فعال شده بود، با بمبگذاری در همایش «وحدت ميان عشاير شيعی و سنی» که با همت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شکل گرفته بود، سردار نورعلی شوشتری، جانشین فرمانده نیروی زمینی سپاه پاسداران و همچنین تعدادی دیگر از سبزپوشان انقلاب اسلامی، از جمله فرمانده سپاه ایرانشهر، فرمانده سپاه سرباز، و فرمانده تیپ امیرالمؤمنین را به شهادت رساند.
گروه تروریستی الاحوازی که مانند همه گروههای تروریستی که علیه کشورمان دست به اقدام زدند، مورد حمایت آمریکا، عربستان و صهیونیستها قرار دارد، در یک عملیات تروریستی به مراسم رژه نیروهای مسلح به مناسبت هفته دفاع مقدس در سال 1397 در اهواز حمله کرد و پاسداران و دیگر نیروهای مسلح را به شهادت رساند.
گروهک تروریستی پژاک در سال 1397 با حمله به پاسگاه مرکزی قرارگاه حمزه سیدالشهداء(ع) نیروی زمینی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در روستای «دری» واقع در مریوان 10 نفر از پاسداران انقلاب اسلامی را به شهادت رساند.
یک بار دیگر در سال ۱۳۹۷ پاسداران انقلاب اسلامی هدف حمله تروریستی قرار گرفتند و این بار گروهک تروریستی موسوم به جیشالعدل که مورد حمایت عربستان سعودی و دولت آمریکا قرار دارد، در عملیاتی انتحاری به اتوبوس کارکنان سپاه در جاده خاشـ زاهدان سیستان و بلوچستان حمله کرد و 27 پاسدار را به شهادت رساند. ۶۰، سپاه پاسداران با تشکیل ارتش ۲۰ میلیونی و سازمان اطلاعات ۳۶ میلیونی، به منزله نهادی کاملاً انقلابی و مردمی و با مجاهدتها، رشادتها و شهادتها توانست بساط و ساختار و سازمان تروریسم را در داخل کشور جمع کند و امنیت و ثباتی پایدار را برای ملت ایران به ارمغان بیاورد.
کومله و پژاک در شمال غرب: نیروهای تروریستی مانند گروهک تروریستی کومله در سالهای ابتدای انقلاب و گروهک تروریستی پژاک در سالهای اخیر در شمال غرب کشور، که از سوی دشمنان ملت ایران حمایتهای مالی و تسلیحاتی میشدند و میشوند، یکی دیگر از عرصههای تقابل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با تروریسم است. سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با طراحیهای دقیق و حمله موشکی به پایگاههای تروریستها امنیت را برای مرزنشینان عزیز به ارمغان آورده است.
جندالله، جیشالعدل در جنوب شرق: دشمنان ملت ایران همواره در صدد بودند تا از مناطق جنوب شرقی ایران و مرزهای مشترک میان ایران و پاکستان به خاطر تفاوتهای قومی، مذهبی و همچنین ضعف دولت پاکستان در کنترل مناطق مرزی سوءاستفاده کنند و برای ضربه زدن به جمهوری اسلامی ایران گروهک تروریستی مانند جندالله، جیشالعدل، الاحوازی و... را شکل دهند و متأسفانه فجایعی مانند تاسوکی، حمله به رژه نیروهای مسلح در هفته دفاع مقدس و... را رقم زدند؛ اما با هوشیاری و سازماندهی نیروهای امنیتی و نظامی ایران اسلامی با پیشتازی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، همواره عمر گروهکهای تروریستی در منطقه کوتاه بوده است و سرکردگان آنها را حتی اگر روی هوا باشند دستگیر میکنند.
القاعده در افغانستان: در حالی که آمریکاییها به بهانه تروریست به آمریکا لشکر کشیدند و این کشور را اشغال کردند، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با حضور مؤثر در کنار مردم افغانستان نقش بسزایی در مبارزه با گروههای تروریستی داشت؛ به گونهای که مراکز امنیتی غرب و ایالات متحده بارها در گزارشهای خود به نقش مؤثر ایران در کنترل تروریسم در افغانستان اذعان کردند.
داعش و النصره در سوریه: همزمان با بیداری اسلامی و برای انحراف انقلابهای ضد امپریالیستی و استبدادی در منطقه غرب آسیا و شمال آفریقا، غرب که نگران تغییر موازنه قدرت در منطقه به نفع محور مقاومت و ضد آمریکا بود، همراه با دیکتاتورهای منطقه که به شدت پس از سرنگونی حسنی مبارک در مصر و... به وحشت افتاده بودند، با طراحی فتنهای در سوریه و گسیل کردن تروریستهای تکفیری به این کشور پروژه خود را برای تغییر شرایط به نفع خود کلید زد. در همان زمان دولت قانونی سوریه به طور رسمی از ایران برای مقابله با این طرح آمریکایی، صهیونیستی و سعودی درخواست کمک کرد و سپاه پاسداران وارد میدان مقابله با تروریستها شد. اکنون شاهدیم تروریستهایی که تا چند کیلومتری کاخ ریاستجمهوری پیشروی کرده بودند، فروپاشیدهاند.
داعش در عراق: تابستان سال ۱۳۹۳ (۲۰۱۴ م) و آغاز فعالیتهای داعش در خاک عراق، نیروهای خبره سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با درخواست دولت عراق در این کشور حضور یافتند و به ارتش و نیروهای مردمی عراق در مبارزه با تروریسم کمک کردند؛ حضوری که در همان ابتدا چنان مؤثر بود که به گزارش روزنامه والاستریت ژورنال، فقط چند ماه بعد و در 15 آبان ۱۳۹۳، اوباما رئیسجمهور وقت آمریکا در نامهای که متحدان منطقهای آمریکا از جمله اسرائیل (رژیم صهیونیستی) و عربستان از آن بیخبر بودند، خطاب به رهبر ایران ضمن اذعان به نقش مهم ایران در مقابله با داعش خواستار همکاری ایران با آمریکا در این زمینه شد! مقامات عراقی نیز بارها بر نقش سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران تأکید کردند و تنها در یک مورد حیدر العبادی گفت: «اگر حمایتهای ایران از عراق در راه مبارزه با تروریسم نبود، وضعیت و شرایط به گونهای دیگر میشد.»
داعش در کردستان عراق: مسعود بارزانی رئیس وقت اقلیم کردستان عراق، در مصاحبه با روزنامه پرتیراژ «زمان» چاپ ترکیه، ماجرا را اینگونه توضیح میدهد: «اربیل به دست تروریستهای داعش در حال سقوط بود و بیم آن میرفت که شهر عن قریب اشغال شود. در آن زمان من با مقامات آمریکا، انگلیس، فرانسه و حتی عربستان تماس گرفتم که همه آنها پاسخ دادند هیچ کمکی نخواهند کرد. آن موقع بود که فوراً با مقامات ایرانی تماس گرفتم و اوضاع را برای حاج قاسم شرح دادم. او به من گفت من فردا صبح، بعد از نماز صبح اربیل هستم و فردا صبح حاج قاسم در فرودگاه اربیل بود. سلیمانی با 50 نفر از نیروهای مخصوصش آمده بود و آنها سریعاً به محل درگیری رفتند و نیروهای پیشمرگه را سازماندهی دوباره کردند و در عرض چند ساعت ورق به نفع ما برگشت.»
پایگاه خبریـ تحلیلی «تروثدیگ»: امنیتی که نیروهای آمریکایی از آن بهره میبرند، اساساً از سوی دوستان سپاه پاسداران تأمین شده است. دولت ترامپ [با تحریم این سازمان] دارد یک ضربدر قرمز بزرگ روی گُرده همین نیروها میکِشد.
روزنامه «تایمز اسرائیل»: چنین اقدامی اولاً نخواهد توانست تأثیری فراتر از تحریمهای کنونی داشته باشد؛ ثانیاً پیامدهای تحریم سپاه، چه درگیریهای کوچک در سراسر خاورمیانه میان نیروهای آمریکایی و نیروهای تحت حمایت ایران باشد و چه آغاز «مادر همه جنگها»، در نهایت به ضرر خود آمریکا تمام خواهد شد.
نشریه «تایم»: این اقدام آمریکا میتواند تأثیرات محدودی (برای ایران) داشته باشد؛ اما تروریستی اعلام کردن سپاه ممکن است به طور قابل توجهی فعالیت نظامی و دیپلماتیک آمریکا را به ویژه در عراق پیچیده کند؛ جایی که نیروهای شیعی عراقی و احزاب سیاسی آن روابط نزدیکی با سپاه دارند.
«ریچارد نفیو»، مقام سابق وزارت خارجه آمریکا: بسیار خوب! طرفداران این اقدام میتوانند آن را جشن بگیرند؛ ولی این تأثیر معناداری بر اضافه شدن فشارها [علیه ایران] نخواهد داشت؛ اما مخاطرات را به طرز قابل توجهی افزایش میدهد. برخلاف ادعاها، این کار [بشار] اسد را مجاب نخواهد کرد که به آنها (ایرانیها) بگوید به خانههایشان برگردند. به نظرم ما سرانجام کاری کردهایم که سعودیها، اماراتیها و اسرائیلیها خطر سپاه را جدی بگیرند. خب خوب است؛ حداقل الآن میتوانیم بگوییم ما کاری انجام دادهایم که أوباما، بوش، کلینتون، بوش پدر و ریگان انجام ندادهاند.
روزنامه «نیویورکتایمز»: این طرح هنگام ارائه با مخالفت مقامات پنتاگون و «سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا» (سیا) روبهرو شده است. ارزیابی پنتاگون و سیا این است که چنین اقدامی نظامیان ایالات متحده و مأموران اطلاعاتی آن را در معرض خطر اقدامات متقابل از سوی دولتهای خارجی قرار میدهد. کارشناسان مسائل حقوقی میگویند در صورتی که طرفین کنوانسیونهای ژنو در بدعتی جدید نیروهای مسلح یکدیگر را «سازمان تروریستی» بنامند و این رویه رواج پیدا کند، اعضای نیروهای مسلح آمریکا نیز، در صورت دستگیری در یک کشور ثالث، ممکن است متقابلاً «تروریست» تلقی شده و محاکمه شوند.
«وندی شرمن» مذاکرهکننده ارشد تیم هستهای سابق آمریکا: دولت باراک أوباما، رئیسجمهور سابق آمریکا هم به گزینه گنجاندن نام سپاه در فهرست تروریسم فکر کرد؛ اما به این نتیجه رسید که این اقدام با توجه به مخاطراتی که برای آمریکاییها دارد، خطرناک است؛ چراکه با تروریستی اعلامکردن یک نهاد نظامی خارجی، نظامیان خود را به ویژه در کشور همسایه ایران، یعنی عراق به مخاطره میانداختیم.
روزنامه «والاستریتژورنال»: پیدا کردن نشانهای از سودمند بودن این اقدام برای منافع آمریکا دشوار است و با این تصمیم نیروهای آمریکایی در غرب آسیا دیگر آرامش امروز را نخواهند داشت؛ چرا که ایران بلافاصله نیروهای آمریکا در منطقه را تروریست اعلام کرده و متعاقب آن بشار اسد رئیسجمهور سوریه، حسن نصرالله رهبر حزبالله و گروههای بیشمار شبهنظامی طرفدار ایران در عراق نیز احتمالاً در همبستگی با ایران چنین خواهند کرد که در این صورت ممکن است درگیریهای خشونتبار میان نیروهای نیابتیای که ایران در سراسر خاورمیانه پخش کرده با نیروهای آمریکایی رخ بدهد.
خبرگزاری رویترز: این تصمیم احتمالاً به معنای تلاش دونالد ترامپ برای پیدا کردن [بهانه و] پایهای برای درگیری است که این افزایش تنش نیروهای آمریکا در منطقه را به خطر میاندازد.
روزنامه «جروزالمپست»: سردار جعفری درباره پاسخ کوبنده ایران به اقدام آمریکا در تحریم سپاه پاسداران پیشتر وعده داده بود که اگر آمریکاییها به چنین حماقتی دست بزنند و امنیت ملی ما را به مخاطره بیندازند، مطابق سیاستهای نظام جمهوری اسلامی ایران اقدامات مقابله به مثل را عملیاتی کرده و در دستور کار قرار خواهیم داد، که اکنون با عملیاتی شدن این موضوع با تصمیم شورای امنیت ملی ایران نیروهای آمریکایی در غرب آسیا دیگر آرامش امروز را نخواهند داشت.
حمیدرضا حیدری/ دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا با انتشار بیانیهای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را در فهرست گروههای تروریستی قرار داد. اقدامی غیر قانونی که نوعی بدعت در جهان به شمار میرود که رئیسجمهور یک کشور نیروی نظامی رسمی کشور دیگری را گروه تروریستی قلمداد کند. این اقدام ترامپ در شبکههای اجتماعی واکنشهای فراوانی را در پی داشت.
کاربران در توئیتر و دیگر شبکههای اجتماعی هشتگِ «من هم سپاهیام» را به راه انداختند. همچنین بسیاری تصویر پروفایلشان را به لباس سپاه یا تصویری از فرماندهان سپاه مزین کردند. اظهار نظرهای بسیاری هم به این اقدام ترامپ صورت گرفت که برخی از آنها را در اینجا میخوانیم.
یکی از کاربران با زبان طنز نوشت: «شما تا حالا تو دنیا تروریستهای ویرانگری رو دیدید که آبادکننده باشن!؟ الآن تروریستا دارن خانههای سیلزده ایران رو آباد میکنن و به وقتش هم آمریکا و اسرائیل رو ویران...»
ابوالقاسم طالبی، نویسنده و کارگردان انقلابی هم در صفحه توئیتر خود نوشت: «من هم سپاهیام، لباس داماديم سر سفره عقد، لباس سپاه بود. اون عده قليلى كه از اين پس با كلام زيبا يا فيلم، موسيقى، شبكه مجازى و... آمريكا را بزک كنند قانوناً تروريستند؛ يعنى داعشىاند، منافقند، قصاب كودكان و زنان بىدفاع هستند.»
یکی از اتفاقات جالب در فضای مجازی نظرسنجی صفحه «من و تو خبر» بود که از کاربرانش سؤال کرده بود «آیا شما با تصمیم دولت آمریکا مبنی بر تروریست شناخته شدن سپاه پاسداران موافقید؟» در پاسخ 89 درصد از کسانی که در این نظرسنجی شرکت کردهاندـ که تعدادشان کمی بیش از 85 هزار نفر بوده استـ با این تصمیم آمریکا مخالفت کردند. یکی از کاربران درباره این نظرسنجی نوشت: «من و تو خبر بعد از چند سال کار کثیف خبری علیه سپاه اینجوری تودهنی نخورده بود کیف کردم.»
علی علیزاده، تحلیلگر سابق بیبیسی هم در صفحه توئیتر خود نوشت: «حالا که آمریکا سپاه پاسداران را به فهرست گروههای تروریستی اضافه کرده، من علی علیزاده، مقیم لندن و شهروند دو تابعیتی ایران و بریتانیا با صدای بلند و با صراحت میگویم از این لحظه من سپاهیام.»
کاربر دیگری هم جملهای کوتاه نوشت که البته بسیار جالب و قابل توجه بود و در درونش میتوان نوع سیاستهای دولت آمریکا نسبت به امور گوناگون در جهان را دید: «به سپاه میگن گروه تروریستی؛ به دار و دسته مریم رجوی میگن آزادیبخش!!!»
یک نکته جالب دیگر آن است که این اقدام ترامپ در برههای صورت گرفت که تعدادی از شهرها و روستاهای کشورمان درگیر سیل و خرابیهای پس از آن شده است و پاسداران از همان ساعات اولیه در محلهای آسیبدیده حضور پیدا کرده و دوشادوش مردم سیلزده کار میکنند. این اتفاق هم سبب شده است کاربران شبکههای اجتماعی با انتشار تصاویر پاسدارانی که در گل و لای در حال کمک به مردم هستند، به ترامپ یادآوری کنند کسانی را در فهرست تروریستها جای داده است که از هیچ کوششی برای کمک به مردمشان فروگذار نمیکنند.
یک کاربر توئیتر هم نوشت: «امروز توئیتر یکصدا فریاد برآورد: «من هم سپاهیام» این یکرنگی و یکدلی حاصل کینهتوزی آمریکاست.»
بسیاری از کاربران شبکههای اجتماعی هم معتقدند، ترامپ با این کارش نه تنها نمیتواند ضربهای به ملت ایران و سپاه بزند؛ بلکه تمام مردم ایران را با هر سلیقه و اختلاف نظری در مسائل گوناگون سیاسی با یکدیگر متحد کرد: «دولت جنگطلب آمریکا با قرار دادن نام سپاه در فهرست گروههای تروریستی، مردم ایران راـ فارغ از سلیقهها و دیدگاههای سیاسیشانـ در یک دو راهی مشخص گذاشت؛ حمایت تمامقد از نیروهای نظامی کشورشان یا دست گذاشتن در دست دشمن خارجی. خطکشی بسیار واضح است.»
کاربر دیگری هم نوشت: «زرنگ اوبامای باهوش و مودب بود که با تفرقهافکنی و نشون دادن هویج اهدافشو پیش میبرد و با پنبه سر میبرید! احمق درجه یک و بیهمتا هم ترامپه که نمیدونست وقتی چماق بگیره دستش بدتر مردم ایران متحد میشن، ترامپ مرسی که هستی. از زمان جنگ احمقی مثل صدام علیه کشورمون به این ور اتحاد اینجوری ندیده بودیم که از برکت وجود احمقی مثل تو دیدیم.»
اکبر معصومی/ همزمان با کمکرسانی سپاه در مناطق سیلزده، کاخ سفید در اقدامی احمقانه سپاه پاسداران را در فهرست تروریسم مد نظر آمریکایی قرار داد. اقدامی که قبلاً کاخ سفید در قانون به اصطلاح «کاتسا» به چنین حماقتی دست زده بود. از آنجایی که کاخ سفید آخرین تیر خود علیه سپاه را شلیک کرد، این پرسش مطرح میشود که هدف آمریکا از تروریستی نامیدن سپاه مقتدر چیست؟ چه اهداف پشت پردهای وجود دارد که آمریکا امنیت خود در منطقه غرب آسیا را فدای آن کرده است؟
در پاسخ به پرسش مطرح شده، باید عوامل گوناگونی را مد نظر قرار داد که در اینجا به اختصار به چند مورد از آن اشاره میشود:
1ـ با در نظر گرفتن وضعیت منطقه غرب آسیا و موقعیتی که جمهوری اسلامی ایران به واسطه سپاه به دست آورده، بدیهی است که اقدام کاخ سفید کاملاً جنبه تبلیغاتی دارد. موفقیتی که ارتش آمریکا علیه محور مقاومت در میدان عمل نتوانست به دست بیاورد، کاخ سفید در تلاش است آن را از طریق اقدام کاغذی به دست بیاورد. از آنجایی که سپاه فرماندهی محور مقاومت را در اختیار دارد، بدون شک مورد نفرت آمریکا قرار میگیرد. بنابراین: الفـ قرار گرفتن سپاه در گروه تروریستی از جانب آمریکا، مسیر دوشیدن دلارهای برخی از کشورهای حاشیه خلیجفارس را همچنان هموار خواهد کرد و کارخانههای تولید اسلحه در آمریکا با توان بالا به کار خود ادامه خواهند داد. بـ راضی نگه داشتن صهیونیسم و تقدیم هدیه انتخاباتی به نتانیاهو برای پیروزی در کسب اکثریت کرسیهای پارلمان رژیم صهیونیستی هدف دیگر آمریکا از نشانه رفتن سپاه است. از این رو نتانیاهو، نخستوزیر رژیم صهیونیستی و آیپک جزء اولین و خشنودترین رژیم یا گروهی خواهند بود که از این اقدام ترامپ حمایت کردند.
2ـ به نظر میرسد هدف دوم آمریکا، ایجاد محدودیتهای مالی برای سپاه باشد. در این راستا، باید گفت اولاً سپاه هیچگونه حساب بانکی در بیرون از کشور ندارد که ایالات متحده بتواند سپاه را جداگانه تحریم کند. ثانیاً سپاه از چندین سال قبل مورد تحریم کاخ سفید بوده است؛ از این رو ایجاد محدودیت برای سپاه از طریق قرار دادن تراکنشهای مالی این نهاد انقلابی از همان ابتدا محکوم به شکست است.
3ـ از آنجایی که کاخ سفید نتوانست در قضیه برجام دودستگی در داخل کشور ایجاد کند، این بار با تروریست نامیدن سپاه، به دنبال ایجاد دودستگی در داخل کشور است که سخنان رئیسجمهور کشورمان، اقدام انقلابی شورای عالی امنیت ملی، پوشیدن لباس سبز از سوی تمامی نمایندگان مجلس در حمایت از سپاه و هشتگ «من یک سپاهیام» در فضای مجازی، اتحاد بیسابقهای در حمایت از سپاه در کشور به وجود آورد که این اتفاق از تصور آمریکاییها کاملاً
به دور بود.
4ـ از آنجایی که ترامپ نتوانسته است اهداف خود را پس از خروج از برجام در قبال کشورمان عملیاتی کند، مورد انتقاد شدید همحزبیهای خود و حزب دموکرات شده است. بنابراین، با توجه به نزدیکی انتخابات ریاستجمهوری آمریکا، اقدام علیه سپاه جنبه مصرفی در داخل ایالات متحده آمریکا نیز دارد. تصور جان بولتون و دیگر مشاوران ترامپ این است که اگر بتوانند با اقدامات این چنینی انقلاب اسلامی را از بین ببرند یا حداقل بتوانند امتیازاتی را از طریق مذاکره از کشورمان بگیرند، لازم است مسئولان کاخ سفید بدانند نظام اسلامی برای همیشه مسیر مذاکره با آمریکا را بسته است و برای دنیای پسا ابر قدرتی آمریکا در حال برنامهریزی است.
حال باید این پرسش را از خود آمریکاییها پرسید که آیا به خطر انداختن جان سربازان خود به دلیل اهداف تقریباً تو خالی برای منافع آمریکایی میارزد؟
برآوردها این است که از این پس، هزینه حضور آمریکا در غرب آسیا دهها برابر بیشتر از هزینه 7 تریلیون دلاری خواهد بود و دیگر رئیسجمهور این کشور حتی با چراخ خاموش و چراغ قوه توان حضور در منطقه را نیز نخواهد داشت.